در بحث شخصیت دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه موقعیت گرا که شکل‌گیری شخصیت را به عوامل موقعیتی منسوب می‌داند و دیدگاه صفت گرا که در آن شخصیت آدمی به عوامل درونی و وراثتی نسبت داده می‌شود. با تلفیق این دو نظریه می‌توان شخصیت را به صورت مجموعه‌ایی از ویژگی‌ها و صفات که الگوهای نسبتاً پایدار پاسخ آدمی به موقعیت‌ها را تبیین می‌کند، تعریف نمود. یکی از نمونه های کاملاً شناخته شده مدل‌های شخصیت پنج عاملی بزرگ است که شامل گشودگی به تجربه، وجدانی بودن، برونگرایی، توافق پذیری، روان رنجور خویی می‌باشد. هر عامل مرکب از شش صفت شخصیتی در سطح پایین‌تر است که از این قرارند: گشودگی به تجربه[۱۷۰] (خیال‌بافی، زیبایی‌شناسی، احساسات، فعالیت‌ها، ایده ها و ارزش‌ها) وجدانی بودن[۱۷۱] (شایستگی، نظم، وظیفه‌شناسی، کوشش برای پیشرفت، خویشتنداری و تأمل) برونگرایی[۱۷۲] (گرمی، گروه جویی، خود ابرازی، فعال بودن، هیجان خواهی، هیجانات مثبت) توافق پذیری[۱۷۳] (اعتماد، درستی، نوع‌دوستی، اجابت، فروتنی و مهربانی) روان رنجور خوی[۱۷۴] (اضطراب، خشونت، افسردگی، کمرویی، تکانشگری­، آسیب‌پذیری). (کلانتر قریشی، عین‌الله زادگان، در تاج،۱۳۹۱).

نقطه مخالف روان رنجور خویی پایداری هیجانی نامیده می‌شود که شامل آرامش، ملایمت، خوش‌بینی اطمینان، احتیاط و استحکام است (همان منبع).

مطالعات بسیاری، ارتباط بین ویژگی‌های شخصیتی را با متغیرهای متعدد بررسی کرده‌اند در این زمینه برخی تحقیقات نیز ارتباط بین مهارت‌های شناختی را با گرایش تفکر انتقادی گزارش کرده‌اند (مایرز ودایر،۲۰۰۶; گوون و کروم،۲۰۰۸)، برخی مطالعات نیز این رابطه را معنادار گزارش نکرده‌اند (باکر و هوور،۲۰۰۰)، سه عامل شخصیتی: روان رنجورخویی، انعطاف‌پذیری و باوجدان بودن ۳۹ درصد از تغییرات نگرش تفکر انتقادی را پیش‌بینی می‌کنند، نباید از این مهم غفلت نمود که افراد با توجه به ویژگی‌های فرهنگی خود و تحت تأثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی دارای روش خاصی برای تفکر و پردازش اطلاعات هستند، اعتقاد بر این است که ویژگی‌های شخصیتی تعیین کننده اموری هستند که از تفکر نشان می‌گیرند. از نظر پائول، نگرش تفکر انتقادی نوعی از تفکر است و یک نوع ویژگی شخصیتی محسوب می‌شود (سلطان قرایی و همکاران،۱۳۹۰).

سلیمان و والایی (۲۰۰۷) پژوهشی با عنوان رابطه بین تفکر انتقادی و عزت‌نفس و اضطراب در دانش‌آموزان دوره متوسطه انجام دادند. یافته های آن‌ ها نشان داد که تفکر انتقادی نمونه مورد نظر ناچیز است که نشان‌دهنده نقص جدی آن‌ ها در تفکر انتقادی بود. عزت‌نفس آن‌ ها متوسط و اضطراب موقعیتی آن‌ ها نسبتاً بالا بود. بین تفکر انتقادی و عزت نفس همبستگی مثبت، بالا و معنی‌داری وجود داشت، بین تفکر انتقادی و اضطراب موقعیتی همبستگی منفی و معنی‌داری وجود داشت (آقایی،۱۳۹۰).

۲-۴۱- تفکر انتقادی و سلامت روان:

کیفیت و چگونگی تفکر افراد نقش اساسی در سلامت روانی آنان ایفاء می‌کند. به گونه‌ای که اریک فروم از روانکاوان مشهور و صاحب‌نظران نئوفرویدین به نقل از لطف‌آبادی بر این باوراست که انسان دارای سلامت روان، کسی است که عمیقاً عشق می‌ورزد، آفرینش گر است، قدرت خرد و تعقل را کاملاً در خود پرورانیده است، خودش و جهان را به شکلی عمیق ادراک می‌کند. احساس درست و پایدار دارد. با جهان در پیوند است و در آن ریشه و اصالت دارد و حاکم بر سرنوشت خویش است. فروم انسان سالم را دارای جهت‌گیری بارور، یعنی آن نوع جهت‌گیری که در آن فرد قادر است تمام قدرت‌ها و استعدادهای بالقوه­ی خویش را به کار گیرد، می‌داند (معروفی، یوسف زاده، بخشکار،۱۳۹۰).

۲-۴۲- پیشینه پژوهش:

دینو و­کوپر[۱۷۵] (۱۹۹۸) فرا تحلیل ‌در مورد ویژگی شخصیتی که با سلامت روان ارتباط دارد انجام دادند. آن‌ ها دریافتند که برونگرایی و نوروز گرایی بهترین پیش‌بینی کننده برای سلامتی روان است و وجدانی بودن رابطه مثبت و قوی با سلامت روان دارد (شفیعی، جاویدی، کاظمی،۱۳۹۰).

نتایج مطالعات بریتون[۱۷۶] (۱۹۹۹) و همکارانش نشان داد که تکنیک‌های مدیریت زمان روی سلامت روانی کارمندان اثر مثبت داشته و مشکلات سایکو سوماتیک، استرس و فشارهای روانی ناشی از کار را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود کارمندان امور محوله به آن‌ ها را بهتر انجام داده و از زمان در اختیار خود بهتر استفاده نمایند (همان منبع).

بر اساس مطالعه والتر پاک[۱۷۷] (۲۰۰۰) آموزش راهبردهای مدیریت زمان از طریق تأمین سلامت روانی دانش‌آموزان، عملکرد تحصیلی آنان را بهبود می‌بخشد (خندقی، پاک مهر،

۱۳۹۰).

ویترسو[۱۷۸] (۲۰۰۱) به بررسی رابطه بین نوروزگرایی و برونگرایی با سلامت روان پرداخت. نتایج این پژوهش نشان داد که نوروزگرایی رابطه مثبتی با رضایت از زندگی و عاطفه مثبت رابطه منفی با عاطفه منفی دارد. برونگرایی رابطه معناداری با رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و نمره کل سلامت روان دارد اما بین برونگرایی و عاطفه رابطه منفی وجود ندارد. علاوه بر این هنگامی که اثر نوروزگرایی کنترل گردید، رابطه بین برونگرایی و سلامت روان کاهش یافت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که نوروزگرایی و برونگرایی به ترتیب ۳۸ و ۳۲ درصد نمرات سلامت روان را پیش‌بینی می‌کنند (همان منبع).

میلر[۱۷۹]، دانشجویان داروسازی دانشکده‌ای در داکوتای شمالی را مورد بررسی قرار داد. نتایج پژوهش وی نشان داد که میانگین نمره کل مهارت تفکر انتقادی در دانشجویان سال چهارم بالاتر از حد هنجار بوده است. همچنین میانگین نمره کل گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان سال چهارم نشان‌دهنده گرایش مطلوب و مثبت دانشجویان بود (نیکولز، ۲۰۰۳).

باروز[۱۸۰]،۲۰۰۶، در مطالعه‌ای به بررسی ویژگی‌های شخصیتی و سلامتی روان دانشجویان پرداخت. نتایج به دست آمده بر حسب پرسشنامه سلامت عمومی، فراوانترین علایم مربوط به اختلال در کارکرد اجتماعی بود و همچنین بین ویژگی شخصیتی و سلامت روان دانشجویان رابطه مثبت و معنی‌داری مشاهده شد و سهم نمره کلی پرسشنامه سلامت عمومی غیرطبیعی در زنان بیشتر از مردان می‌باشد (همان منبع).

مطالعات بسیاری، ارتباط بین ویژگی‌های شخصیتی را با متغیرهای متعدد بررسی کرده‌اند در این زمینه برخی تحقیقات نیز ارتباط بین مهارت‌های شناختی را با گرایش تفکر انتقادی گزارش کرده‌اند (مایرز ودایر،۲۰۰۶; گوون و کروم،۲۰۰۸) و در برخی مطالعات از قبیل باکر، (۲۰۰۰) نیز این رابطه را معنادار گزارش نکرده‌اند (سلطان قرایی و همکاران،۱۳۹۰).

رئیسی، نصیری پور، رستمی و خالصی (۲۰۰۷) در یک تحقیق به بررسی رابطه ویژگی‌های شخصیت مدیران با کارآفرینی در سازمان‌های بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز پرداختند. نتایج نشان داد که بین ویژگی‌های شخصیتی مدیران با کارآفرینی سازمان رابطه مثبت و معنی‌داری وجود دارد (خندقی، پاک مهر،۱۳۹۰).

جلیلوند واژه‌ای (۱۳۷۴) در پژوهشی بر روی دانش‌آموزان دبیرستان‌های شهر تهران نشان دادند که محیط‌های آموزشی مربوط به تیزهوشان و عادی می‌توانند در پرورش ویژگی شخصیتی (مورد سنجش به وسیله پرسشنامه شانزده عاملی شخصیت کتل و آموزش ارجحیت شخصی ادوارد) تفاوت ایجاد می‌کند و این تفاوت مستقل از جنسیت نیز می‌باشد این پژوهش نشان داده است که محیط آموزشی می‌تواند ویژگی‌های شخصی را مستقل از هوش ایجاد می‌کند (همان منبع).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت