۱-۶-۳- «انفال» در اصطلاح فقهای اهل سنت

بیشتر فقهای اهل سنت، برخلاف فقهای شیعه، انفال را به غنائم جنگی تفسیر کرده‌اند. از جمله این قدامه می نویسد: « النفل زیاده تزاد علی سهم الغازی و النفل فی الغزوینقسم علی ثلاثه اقسام»؛ (انفال) عبارت است از اموال زیادی که افزون بر سهم جنگجو به وی داده می شود و انفال( غنائم جنگلی) در جنگ سه گونه تقسیم می شود در این تعریف انفال به غنائم جنگی که افزون بر سهم جنگجویان به آنان داده می شود تفسیر شده است برخی از صاحب نظران اهل سنت انفال را به مفهومی وسیع تر تفسیر کرده‌اند و گفته اند: «الانفال هی ما آل من اموال الکفار المحاربین الی ایدی المسلمین بقتال او بغیر قتال:؛ انفال اموالی از کافران محارب است که در دست مسلمانان به جنگ و یا بدون جنگ قرار می‌گیرد. در این تعریف انفال بر مطق اموالی که از کافران حربی در اختیار مسلمانان قرار می‌گیرد اطلاق شده است شاهد آن هم این است که نویسنده پس از آن می نویسد:« و هی تشمل علی الغنائم، الفی ء و مایمنحه امیر المؤمنین من اموال الکفار المحار بین لبعض المحاربین المسلمین زیاده علی سهمه من الغنیمۀ»؛ انفال شامال غنائم جنگی و فیء(اموال به دست آمده بدون جنگ) و آنچه خلیفه مسلمانان از اموال کافران جنگی به برخی از جنگجویان، زیاده بر سهم آنان، به آن ها می‌دهد می شود.

برخی از صاحب نظران برای انفال معنای فراگیرتر در نظر گرفته اند. مؤلفان موسوعه فقهیه این تعاریف را گزارش کرده‌اند:

۱-انفال عبارت است از غنیمت های جنگی و این نظر ابن عباس، ‌بر اساس یک روایت، و نظر مجاهد ‌بر اساس روایت دیگری است.

۲-‌بر اساس روایتی دیگر از ابن عباس و عطا، انفال عبارت از فیء است و فیء هم اموالی است از مشرکان که بدون جنگ به مسلمان می‌رسد. پس این اموال از مختصات رسول خدا است و هرجا بخواهد صرف می‌کند.

۳-انفال عبارت از خمس ‌بر اساس روایتی این تعریف را مجاهد پذیرفته است.

۴-انفال مقداری از غنیمتهای جنگی است که پیش از اینکه در دست مسلمانان قرار گیرد، به بعضی از جنگجویان جهت ترغیب در جنگ بخشیده می شود.

۵-انفال عبارت است از سلب و آن لباس، سلاح و مرکبی است که از جنگجویان دشمن به دست می‌آید (رحمانی،۱۳۸۴ا).

۱-۶-۴- قوانین مختلف پیرامون انفال و مشترکان عمومی

قوانین اجرائی که پس از انقلاب و در اجرای اصل ۴۵ قانون اساسی به نوعی در خصوص اراضی ملی تعیین تکلیف نموده اند عبارتند از :

۱-قانون واگذاری و احیاء اراضی در نظام جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۵۹ شورای انقلاب که در بند الف ماده ۱ خود مراتع را از جمله اراضی موردنظر ذکر نموده است.

۲-آئین نامه اجرایی قانون مذبور که به تعریف اراضی منابع طبیعی پرداخته و به موجب مواد ۳۱و۳۲ خود، واگذاری مراتع را در مواردی معین، تجویز نموده است.

۳-قانون مرجع تشخیص اراضی موات مصوب ۱۳۶۵ مجلس شورای اسلامی.

۴-قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع مصوب ۲۹/۶/۶۷ مجلس شورای اسلامی

۵-قانون الحاق دو تبصره به ماده ۳۲ آئین نامه اجرایی لایحه قانونی اصلاح قانونی واگذاری و احیاء اراضی در جمهوری اسلامی ایران، مصوب ۸/۱۱/۶۸٫

۶-قانون تفکیک وظایف وزارتخانه های کشاورزی و جهاد سازندگی مصوب ۱۱/۹/۶۹ مجلس شورای اسلامی که به موجب آن کلیه امور مربوط به حفظ، احیاء و گسترش و بهره برداری از منابع طبیعی(جنگل، مرتع، شیلات و آب خیزداری) به عهده جهاد سازندگی قرار می‌گیرد و بدین ترتیب سازمان جنگلها و مراتع کشور از وزارت کشاورزی منفک و به وزارت جهاد سازندگی ملحق می‌گردد.

۷-قانون تشکیل کمیته ملی کاهش اثرات بلایای طبیعی مصوب ۱۳۷۰ که این ماده واحده نقش جهاد سازندگی را در احیاء مراتع به منظور مبارزه با خشکسالی مورد تأکید قرار داده که آیین نامه اجرائی آن نیز مسئولیت کمیته فرعی احیاء مرتع را ‌به این وزارتخانه محول ‌کرده‌است.

۸-قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخائر جنگلی کشور مصوب ۱۲/۷/۷۱ مجلس شورای اسلامی که ماده ۲ این قانون ‌در مورد مقام و تشریفات تشخیص منابع ملی جایگزین ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهره برداری از جنگلها و مراتع گردیده است.

۹-قانون استفساریه در خصوص قانون تفکیک وظایف وزارتخانه های کشاورزی و جهادسازندگی مصوب ۱۱/۶/۷۲ مجلس شورای اسلامی.

۱۰-قانون اصلاح ماده ۳۴ قانون حفاظت و بهره برداری مصوب ۱۳۷۳ مجمع تشخیص مصلحت نظام که انتقال قطعی اراضی ملی را در شرایط پیش‌بینی و تجویز نموده است.

۱-۶-۵- فی ء

گفته می شود دومین آیه مالکیت عمومی، فی است(کنعانی،۱۳۸۷)این آیه پس از تسلیم شدن و کوچ طایفه یهودی بنی نضیر نازل شد. فی در لغت به معنای رجوع است و از کلمه افاء مندرج در آیه قران استخراج شده است. ‌در مورد محل مصرف آن در حین نزول آیه پیامبر(ص) همه فی ء را بین مهاجرین تقسیم کرد و خطاب به انصار گفت اگر می خواهید بین همه تان تقسیم کنم و شما را همراه آنان می گذارم ولی انصار گفتند ما می‌خواهیم فقط بین مهاجرین تقسیم کنی ولی دو تن از انصار بنام های سهل بن حنیف و ابو دجانه نیز مشمول سهم فی شدند. به همین خاطر به دنبال آیه هفت سوره حشر آیه هشت« للفقراء المهاجرین» آمده است تعلیل استحقاق مهاجرین نیز« اخرجوا من دیارهم» است یعنی همان طور که مشرکین آن ها را از دیارشان خارج کرده‌اند به اراده ی خداوند اموال مشرکین دیگر که از دیارشان کوچ کرده‌اند به آن ها می‌رسد(کنعانی،۱۳۸۷)

در مجمع البیان آمده است که محل مصرف فیء فقط مساکین و ابناء سبیل و فقرای اهل بیت(ع) است ولی همه فقهای اهل سنت به تبع نص قران معتقدند که فقرای عامه الناس استحقاق دارند و فی مال همه مسلمین است(کنعانی،۱۳۸۷)

۱-۶-۵-۱- «فیء» در فقه اهل سنت

در فقه اهل سنت سه عنوان مرتبط با یکدیگر مطرح است:

الف) عنوان غنیمت که عبارت است از اموالی که از کافران با قهر و غلبه و جنگ به دست می‌آید.

ب)انفال و آن عبارت است از بخشی از غنائم جنگی که امام و امیر جنگ جهت تحریص و تشویق به برخی از جنگجویان می‌دهد که در بسیاری از کتابها از آن با اصطلاح«تنفیل» یاد می شود.

ج) فیء و آن عبارت است از اموالی که بدون جنگ و خونریزی، از کافران در اختیار مسلمانان قرار می‌گیرد (الزحیلی،۱۴۰۹).

هریک از این عناوین مباحث فراوانی را در پی دارد. آنچه قابل توجه است اینکه برخی از مباحث و مصادیق انفال در فقه شیعه در فقه اهل سنت به عنوان فیء مورد بحث قرار می‌گیرد. ‌بنابرین‏، فی ء در فقه اهل سنت جایگزین عنوان انفال در فقه شیعه است از این رو برخی از مطالب مربوط به انفال را در فقه شیعه باید از مبحث فی ء جست و جو کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت