• نسبت بدهی در حدود متوسط صنعت، نشان دهنده انتخاب استراتژی میانه رو است.
  • نسبت بدهی کمتر یا بیشتر از متوسط صنعت، نشان دهنده انتخاب استراتژی نامشخص است.

۲-۲-۱۱٫ نقش اطمینان و عدم اطمینان در انتخاب استراتژی سرمایه در گردش
مدیران مالی شرکت ها باتوجه به شرایط حاکم بر وضعیت شرکت و همچنین با توجه به ویژگی های شخصیتی و فردی خود از بین « راهبرد های جسورانه یا خطر پذیر » و « راهبرد های محافظه کارانه یا خطر گریز » و یا ترکیبی از این دو راهبرد را انتخاب می کنند(جان نثاری، ۱۳۹۱، ۴).
در شرایط اطمینان، فروش، هزینه ها، زمان پرداخت و سایر موارد آشکارا معلوم است و همه شرکت ها دارائی های جاری را فقط در پایین ترین سطح نگهداری می کنند. نگهداری سرمایه در گردش بیش از نیاز موسسه باعث افزایش هزینه تامین مالی و کاهش سود خواهد شد و هرگونه نگهداری کمتر از حداقل مورد نیاز، باعث تاخیر در پرداخت تعهدات به عرضه کنندگان مواد و کالا و از دست دادن قسمتی از فروش به علت کمبود موجودی کالا و محدودیت در استفاده از تسهیلات اعتباری خواهد شد(جان نثاری،۱۳۹۱، ۴).
در شرایط نبود اطمینان، وضعیت تغییر می کند و شرکت ها ملزمند که حداقل وجوه نقد و موجودی کالا را بر اساس پرداخت ها، فروش و زمان سفارش مورد انتظار و همچنین مقدار اضافی دیگری نیز نگهداری کنند که به آن ذخیره اطمینان می گویند. همچنین، سطح حساب های دریافتنی از طریق شرایط اعتباری تعیین می شود و هر قدر شرایط اعتباری بهتر شود، حساب های دریافتنی برای مقدار معین فروش بیشتر می شود. سیاست سرمایه گذاری جسورانه شرکت ها برای دارائی های جاری، باعث می شود که وجه نقد و موجودی کالا به میزان کم نگهداری شود. این نوع سیاست، خطر پرداخت نشدن به موقع بدهی و خطر از دست دادن مشتریان را افزایش می دهد. اغلب سیاست جسورانه بیشترین بازده را در پی خواهد داشت. ولی در عوض ریسک بالایی را نیز داراست، در حالیکه سیاست محافظه کارانه عکس آن است(جان نثاری، ۱۳۹۱، ۴و۵).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲-۱۲٫ سبد مدیریت سرمایه در گردش
می توان گفت مدیریت سرمایه در گردش در واقع از مدیریت یک سبد تشکیل شده است که شامل مدیریت وجه نقد، مدیریت موجودی کالا و مدیریت سیاست اعتباری شرکت می شود(عربصالحی و رهروی،۱۳۹۰، ۱۹۶).
۲-۲-۱۲-۱٫ مدیریت وجوه نقد:
امروزه اصطلاح مدیریت وجوه نقد بر مباحث کلی اداره وجوه نقد واحد انتفاعی، گردش وجوه نقد و سرمایه گذاری کوتاه مدت در اوراق بهادار اطلاق می شود(شباهنگ، ۱۳۷۲، ۸۱). مدیریت وجه نقد با سرعت بخشیدن به جریان های نقدی ورودی وکند کردن جریان های نقدی خروجی در ارتباط است. به عنوان مثال می توان با گنجاندن شروط مبنی بر پرداخت در مدت زمان کوتاه تر در قرار دادهای فروش اعتباری به مشتریان، به جریان های نقدی ورودی سرعت بخشید. همچنین کند کردن جریان های نقدی خروجی از طریق گفتگو و مذاکره با عرضه کنندگان در خصوص طولانی تر کردن مدت اعتبار خریدهای نسیه، امکان پذیر است(عربصالحی و رهروی،۱۳۹۰، ۱۹۶).
نگهداری وجه نقد می تواند شرکت را در مقابل ریسک کمبود وجه نقد در مواقع ضروری مصون کند. از طرفی نگهداری وجه نقد ریسک از دست دادن فرصت های سرمایه گذاری در پروژه های سودآور را نیز به دنبال دارد. کی اون(۲۰۰۶) معتقد است که مدیریت وجه نقد در واقع ایجاد نوعی تعادل بین ریسک و بازده است. نگهداری مقادیر زیادی از وجه نقد در شرکت اگر چه ریسک نقدینگی را به حداقل می رساند اما سودآوری واحد تجاری را کاهش می دهد. از طرفی کاهش سطح وجه نقد نگهداری شده در شرکت از طریق سرمایه گذاری وجوه اضافه، سود و در نهایت ارزش سهام شرکت را افزایش می دهد اما افزایش احتمال تمام شدن وجه نقد را نیز به دنبال دارد.
میزان موجودی نقد یک شرکت اساسا به سه دلیل عمده در جهت تامین نقدینگی بستگی دارد. به قول اقتصاد دان مشهور، جان مینارد کینز، نیاز های عمده شرکت به وجه نقد بشرح زیر می باشد:

  • نیاز های معاملاتی: یک شرکت جهت انجام وظایف روزانه خود نیاز به وجه نقد دارد. همانطوری که میزان عملیات موسسه بر احتیاجات سرمایه در گردش تاثیر می گذارد، بر نیاز به نقد نیز تاثیراتی دارد. اگر حجم فروش افزایش یابد، وجه نقد از مشتریان دریافت و مبالغی بیشتر از آن صرف مواد و دستمزد خواهد شد. وجه نقد کافی جهت پوشش این اقلام و سایر معاملات، دست شرکت را در پرداخت به موقع صورت حساب هایش باز می گذارد (کردی،۱۳۹۲، ۱۸).
  • نیاز های احتیاطی: شرکت ها به منظور مصون ماندن در مفابل ریسک های غیر قابل پیش بینی ناشی از کمبود وجه نقد، نیاز به نگهداری وجه نقد دارند. اگر یک مشتری عمده به طور ناگهانی توانایی مالی خود را ازدست داده و نتواند صورت حساب هایش را بپردازد، جریانات ورودی نقد به سطحی پایین تر از میزان پیش بینی شده کاهش خواهد یافت. موسسه باید جهت پرداخت صورت حساب های خود تا زمانی که مشتری توانایی پرداخت بدهی خود را پیدا کند، پول داشته باشد. یک تامین کننده نیز ممکن است که به دلیل داشتن مشکلات، خریدهای نسیه موسسه را حذف کند. حذف پیش بینی نشده اعتبار می تواند بدین معنا باشد که موسسه می بایستی جهت خرید مواد خام، وجه نقد بپردازد، یعنی یک نیاز احتمالی مربوط به جریانات خروجی نقد (کردی،۱۳۹۲، ۱۸).
  • نیاز های موقعیتی: شامل شانس کسب سود به واسطه داشتن وجه نقد در دسترس می شود. به طور مثال ممکن است که یک فروشنده چندین سفارشش لغو شود و بخواهد مقداری از موجودی مواد خام را که مورد نیازش نیست از انبار خود خارج کند. در صورتی که فروشنده تخفیف قابل توجهی را برای خرید نقدی این مواد پیشنهاد کند، موسسه این موقعیت را خواهد داشت که یک صرفه جویی اساسی در خریدش داشته باشد و نتیجتا سود اضافی از فروش کالاهای ساخته شده کسب کند(کردی ،۱۳۹۲، ۱۹).

۲-۲-۱۲-۲٫ مدیریت موجودی ها:
مسئله اساسی از دیدگاه مدیر مالی این است که درباره سطح مطلوب موجودی ها تصمیم گیری و میزان تحصیل اقلام در هر یک از دوره های مالی به منظور نگهداری سطح مطلوب تعیین شود(شباهنگ، ۱۳۷۲، ۸۴). واحد های انتفاعی اقلام مختلف موجودی را با هدف های گوناگون نگهداری می کنند. اما سه نوع با اهمیت موجودی که توسط اغلب واحد های انتفاعی نگهداری می شود عبارت است از مواد اولیه، کالاهای در دست ساخت و کالاهای ساخته شده. طبقه بندی اقلام موجودی ها در هریک از انواع سه گانه بالا، به ماهیت عملیات واحد انتفاعی بستگی دارد(شباهنگ، ۱۳۷۲، ۸۴).
اگر چه منافع، هزینه ها و مخاطرات هر یک از انواع موجودی با دیگران متفاوت است اما کلیه آنها دارای دو ویژگی مشترک است(شباهنگ، ۱۳۷۲، ۸۴):

  • برای تحصیل موجودی ها باید مخارجی انجام شود.
  • نگهداری موجودی ها مستلزم تحمل هزینه است.

موجودی ها صرف نظر از نوع آن، به طور مستمر مصرف می شود. مواد اولیه و کالای در دست ساخت در فرایند تولید به مصرف می رسند و کالای ساخته شده نیز به فروش می رسد. نرخ مصرف موجودی ها یکی از پارامتر هایی است که در مدیریت موجودی ها باید در نظر گرفته شود. از لحاظ اعمال مدیریت بر موجودی ها، تصمیمات اساسی عبارتند از این که چه تعداد کالا سفارش داده شود و در چه زمانی سفارش کالا ارسال گردد. از دیدگاه مدیر مالی، تصمیم گیری اساسی این است که چه سطحی از سرمایه گذاری در موجودی ها انتخاب شود. در این تصمیم گیری چهار نوع مخارج و هزینه بشرح زیر مطرح است: ۱)مخارج تحصیل و تخفیفات خرید، ۲)هزینه سفارش، )هزینه نگهداری موجودی ها، و ۴)هزینه تامین مالی.
مخارج بالا در مدل ریاضی مقدار اقتصادی سفارش موجودی منظور و مقداری محاسبه می شود که نتیجه آن مساوی حداقل جمع هزینه های مربوط باشد(شباهنگ، ۱۳۷۲، ۸۴).
سرمایه گذاری در موجودی ها دارای مزایایی است. شرکت ها به منظور حداقل کردن ریسک کمبود موجودی ها و از دست دادن فروش، آن گونه که مشتریان انتظار دارند، اقدام به نگهداری موجودی ها می کنند (عربصالحی و رهروی،۱۳۹۰، ۱۹۷). چنانچه میزان تقاضا در یک دوره پیش بینی شده یکسان نبوده و بیش از آن باشد، واحد های انتفاعی امکان تامین تقاضای مشتریان را نخواهد داشت و درآمد فروش از دست خواهد رفت. این پدیده معمولا فقدان موجودی، نامیده می شود. فقدان موجودی نیز با تحمل هزینه فرصت از دست رفته همراه است. به منظور پرهیز از فقدان موجودی، واحدهای انتفاعی معمولا موجودی ایمنی نگهداری می کنند. این ذخیره، مقدار حداقل اقلام کالاست که با توجه به نرخ مصرف و زمان مورد نیاز برای تحویل تعیین می شود(شباهنگ، ۱۳۷۲، ۸۶). به طور کل موجودی های زیادتر می تواند از وقفه در فرایند تولید و از دست دادن کسب و کار به علت کمبود محصولات جلوگیری کند، و همچنین می تواند هزینه های تامین و نوسانات قیمت را کاهش دهد. به علاوه آنها اجازه می دهند شرکت ها برای مشتریانشان خدمات بهتری فراهم کنند و از هزینه های بالای تولید که از نوسانات تولید بوجود آمده اند جلوگیری می کند(کابالرو و همکاران[۱۳]، ۲۰۱۲، ۵۱۹).
از طرف دیگر نگهداری موجودی ها هزینه هایی نیز به دنبال دارد. هزینه اصلی در نگهداری موجودی ها، امکان کاهش قیمت اقلام بازار و تحمل زیان توسط واحد انتفاعی است. کاهش قیمت ممکن است به دلیل پیشرفت های تکنولوژیکی و ارائه محصولات مرغوبتر به بازار واقع شود(شباهنگ، ۱۳۷۲، ۸۴). وجوهی که در قالب موجودی ها حبس شده اند، نمی توانند در پروژه های دیگر سرمایه گذاری شده و برای شرکت ایجاد بازده نمایند. (عربصالحی و رهروی،۱۳۹۰، ۱۹۷). هزینه های انبارداری و بیمه نیز باید پرداخت شوند. علاوه بر این، سرقت شدن، صدمه دیدن، ضایع شدن و از مد افتادگی نیز به نوبه خود هزینه هایی را به شرکت تحمیل می کنند(بریلی و همکاران، ۲۰۰۴).
در سال های اخیر شرکت ها از روش های نوینی در نگهداری موجودی ها مانند سیستم برنامه ریزی نیازمندی های کالا (MRP)، موجودی به هنگام (JIT) و برنامه ریزی منابع سازمانی (ERP) بهره مند شده اند و از این روش ها، به گونه ای با اهمیت، موفق به کاهش مقادیر موجودی کالای خود شده و وجه نقد حبس شده در قالب موجودی کالا را کاهش داده اند(عربصالحی و رهروی،۱۳۹۰، ۱۹۷).
۲-۲-۱۲-۳٫ مدیریت حساب های دریافتنی:
حساب های دریافتنی معرف جمع اعتباراتی است که واحد انتفاعی به مشتریان خود اعطا میکند. از نظر مدیر مالی، مبلغ ریالی حساب های دریافتنی را به دوبخش می توان تقسیم کرد: یک بخش معرف وجوه نقدی است که واحد انتفاعی برای تهیه و تدارک کالاهای فروش رفته پرداخت کرده است. و بخش دیگر نیز عبارت است از تفاوت بین وجوه نقد پرداخت شده و قیمت های کالاهای فروش رفته. وجوه نقد پرداخت شده سرمایه گذاری واقعی واحد انتفاعی در حساب های دریافتنی است و باقی مانده این حساب، معرف سود حسابداری است(شباهنگ، ۱۳۷۲، ۸۲).
تصمیم گیری اساسی مربوط به حساب های دریافتنی، تعیین سقف اعتبارات اعطایی به مشتریان و شرایط حاکم بر آن است. واحد های انتفاعی معمولا به سه گروه از مشتریان اعتبار اعطا می کنند. این گروه ها عبارتند از اشخاص حقیقی، سایر واحد های انتفاعی و ارگان های دولتی(شباهنگ، ۱۳۷۲، ۸۲).
بریلی و همکارانش(۲۰۰۴)، معتقدند که مدیریت سیاست اعتباری شرکت شامل گام های زیر است:
گام اول، شرکت ها باید راجع به شرایط اعتباری که تحت آن شرایط اقدام به فروش کالای خود به مشتریان می نمایند تصمیم گیری کنند.گام دوم، شرکت ها باید شواهدی را در خصوص وضعیت اعتباری مشتریانی که به آنها فروش نسیه انجام می دهند بدست آورند. گام سوم، شرکت باید تحلیل اعتباری انجام دهد. به این معنی که مشتریان ریسک دار و بدون ریسک را در خصوص اجرای تعهدات قرارداد، تجزیه تحلیل کند. گام چهارم، شرکت باید خط مشی اعتباری خود را ترسیم کند. به این معنی که تعیین کند تا چه اندازه حاضر است به مشتریان خود اعتبار دهد. گام پنجم، شرکت اقدام به فروش اعتباری کرده و طی خط مشی اعتباری، اقدام به وصول مطالباتش کند(عربصالحی و رهروی،۱۳۹۰، ۱۹۷و۱۹۸).
اعطای اعتبار تجاری، فروش را تحریک می کند؛ زیرا به خریداران اجازه می دهد که کیفیت محصولات و خدمات را قبل از پرداخت بررسی کنند و بدین طریق اطلاعات نامتقارن بین خریدار و فروشنده را کاهش می دهد. به علاوه اعتبار تجاری یکی از مهمترین معیارهای انتخاب تامین کننده است. این کار باعث تشویق مشتریان برای به دست آوردن کالا در زمان تقاضای کم آن می شود؛ هزینه های معامله را کاهش می دهد؛ و ارتباطات بلند مدت مشتری و عرضه کننده را تقویت می کند(کابالرو، ۲۰۱۲، ۵۱۹).
طبق نظر لانگ و همکاران معاملات اعتباری و فروش های نسیه، وسیله ای برای جذب مشتریان جدید است و بسیاری از شرکت ها در تلاش هستند تا استانداردهای اعتباری خود را در جهت جذب مشتریان جدید تغییر دهند. در نتیجه با توجه به سرمایه گذاری های مهم در حساب های دریافتنی به وسیله بسیاری از شرکتهای بزرگ، مدیریت اعتبارات می تواند تاثیر مهمی بر روی سودآوری شرکت و در نتیجه ارزش آن داشته باشد(فتحی و توکلی، ۱۳۸۸ ،۱۰۷).
عرضه کنندگان کالا و خدمات نسبت به بانک ها و موسسات مالی و اعتباری، برای اعطای اعتبار به مشتریان در جایگاه بهتری قرار دارند. چرا که می توانند به منظور فرستادن نوعی هشدار به مشتری، ارائه کالا و خدمات را به او قطع کنند. از طرف دیگر، عرضه کنندگان ممکن است نقش یک عامل فراهم کننده نقدینگی را برای مشتریان بازی کنند که در صورت عدم توان بازپرداخت این نقدینگی توسط مشتریان، رابطه تجاری بین شرکت و مشتریان به خطر می افتد(کنات، ۲۰۰۵).
۲-۲-۱۳٫ سرمایه در گردش و تامین مالی کوتاه مدت
در یک واحد تولیدی، تامین مالی کوتاه مدت اغلب برای پشتیبانی سرمایه گذاری موقت در دارایی های جاری و فایق آمدن بر معضلات حبس نقدینگی مورد استفاده قرار می گیرد. مدیر مالی پس از برنامه ریزی سرمایه گذاری در دارایی های جاری و پیش بینی منابع مورد نیاز شرکت در سال آینده می بایست به فکر تامین مالی خود باشد و در مورد نحوه تامین مالی تصمیم گیری نماید. در روش تأمین مالی کوتاه مدت که با هدف تأمین مالی سرمایه گذاری های موقت انجام می شود، از ظرفیت های موجود در صورت های مالی و اعتبارات کوتاه مدت استفاده میگردد که در ذیل به اهم آن اشاره میشود(شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۲۸).

  • اعتبارات تجاری(خرید نسیه کالا): اعتبار تجاری حاصل خرید نسیه کالا یا خدمات از فروشندگان است. با توجه به اینکه بین دریافت و پرداخت شرکت ها فاصله زمانی وجود دارد، این نوع تامین مالی که حاصل مبادلات جاری شرکت هاست می تواند آنها را در فرایند تأمین مالی یاری رساند. ویژگی جالب توجه اعتبار تجاری به عنوان تامین مالی این است که با افزایش خریدهای شرکت، افزایش می یابد و از آنجایی که ناشی از عملیات تجاری است نوعی تامین مالی خودکار محسوب می شود. این روش از جمله کم هزینه ترین شیوه های تامین مالی برای بدست آوردن موجودی مواد یا کالا به حساب می آید که از جمله مزایای آن می توان به سهولت دسترسی، نداشتن هزینه، عدم نیاز به وثیقه و عدم سختگیری طلبکاران به ویژه در وضعیتی که شرکت دچار مشکلات مالی باشد، اشاره کرد. با این حال ، اشکال عمده این روش آن است که در صورت بروز مشکلات نقدینگی، حساب های پرداختنی شرکت متورم شده و باعث از دست رفتن تخفیفات نقدی و کاهش درجه اعتباری بنگاه می شود. این ابزار به ویژه طی برنامه اول توسعه مورد استفاده واقع شده است. درخلال برنامه اول توسعه حجم عظیمی از مواد اولیه، کالاهای واسطه ای و سرمایه ای در قالب یوزانس به این شیوه تأمین مالی گردید. با این حال ، از آنجایی که تأمین مالی انجام شده از این محل جهت توسعه طرح های سرمایه گذاری بلندمدت در کشور مورد استفاده قرار گرفت، اما ماهیت تأمین مالی انجام شده کوتاه مدت بود، بازپرداخت آن به کسب در آمدهای نفتی منوط گردید و کاهش درآمدهای نفتی در سال های ۱۳۷۲ و ۱۳۷۳ موجب بروز بحران بدهی های خارجی در این سال ها گردید و از آن زمان این روش در تأمین مالی خارجی در اولویت قرار ندارد. به علاوه تحریم های بین المللی استفاده از این شیوه تأمین مالی را محدود نموده است(شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۲۹).
  • اوراق قرضه کوتاه مدت(اوراق تجاری): اوراق قرضه کوتاه مدت روشی از تأمین مالی می باشد که ناشر در آن نحوه مصرف کلی وجوه را روشن می سازد. این روش به صورت گسترده در شرکت های تولیدی و بازرگانی کشورهای توسعه یافته مورد استفاده واقع می شود. از آنجایی که هدف از این نوع تامین مالی، تامین نیازهای مالی کوتاه مدت، فوری ، فصلی و سرمایه در گردش می باشد، لذا بنگا هها می توانند به طور موقت نیاز خود را از طریق انتشاراین نوع از اوراق تامین نمایند(شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۲۸).

اوراق تجاری کوتاه مدت گرچه شکل خاصی از اوراق قرضه بلندمدت به حساب می آیند، اما به جهت شائبه ربوی بودن، نبود بازار مالی گسترده در کشور، عدم ثبات رویه در اتخاذ سیاست های پولی کشور و دامنه پرنوسان تورم در ایران بکار گرفته نمی شوند. بدیل این اوراق در کشور، اوراق مشارکت کوتاه مدتی است که صرفا بانک مرکزی در سال های اخیر برای مدیریت جریانات نقدینگی در کشور مورد استفاده قرار داده است(شایگان فرد، ۱۲۹و ۱۳۰).

  • اسناد تجاری: اسناد تجاری، اوراق بهادار قابل مبادله ای هستند که از طریق برخی واحد های اقتصادی و تولیدی معتبر به سایر واحدها، بانک ها یا سایر مؤسسات مالی فروخته می شوند. امکان فروش چنین اوراقی توسط ناشر و هزینه های تامین مالی آن به وضعیت مالی و رتبه اعتباری واحدهای اقتصادی صادرکننده آن بستگی دارد. همین امر موجب بکار گیری محدود این نوع از اسناد مالی توسط واحدهای بزرگ تولیدی در کشورهای غربی می باشد(شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۳۰).

عمده ترین ویژگی ها و مزیت های این نوع از تامین مالی عدم نیاز به وثیقه، پایین بودن نسبی نرخ بهره نسبت به بانک ها یا سایر مؤسسات مالی و باز بودن دست شرکت در تعیین سررسید اوراق (۳۰ تا ۸۰ روزه) می باشد. با این حال، عمده ترین عیب انتشار این دسته اسناد تشریفات بیشتری است که مقامات پولی جهت انتشار آن وضع نموده اند که در مقایسه با تشریفات اخذ وام بانکی بیشتر می باشد( شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۳۱).
این ابزار نیز همچون بسیاری دیگر از ابزارهای تأمین مالی در ایران مورد استفاده قرار نمی گیرد. با این حال، بسیاری از شرکت های بزرگ کشور همچون شرکت های تابع وزارت صنایع، سازمان گسترش و بنیاد مستضعفان بخشی از منابع مورد نیاز خود را از طریق تبادل کردن اوراق مالی با سازمان های مادر تأمین می نمایند که از جهاتی با این روش تأمین مالی شباهت دارد. نکته حائز اهمیت آنکه متاسفانه منابع حاصل از این روش نیز عمدتا صرف پوشش هزینه های سربار این واحدهای تولیدی شده است(شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۳۱).

  • وام (استقراض) تضمین شده: معمولا واحدهای اقتصادی که از رتبه اعتباری مناسبی برخوردار نیستند، با وثیقه گذاشتن اموال خود از این روش برای تأمین مالی بهره می گیرند. در این شیوه تامین مالی باید وام گیرنده بخشی از دارایی های خود را نزد اعتبار دهنده به وثیقه بگذارد. دارایی هایی که در این قبیل موارد به وثیقه گذاشته می شود معمولا تضمین وام نام دارد و منابع تامین آن نیز متعدد است که از جمله می توان به بانک های تجاری، مؤسسات مالی و خریداران حساب های دریافتنی اشاره نمود. در این شیوه تامین مالی با توجه ریسک بالای شرکت، وام دهنده از تضمین های حسا ب های دریافتنی و موجودی ها برای تضمین طلب خود بهره می جوید که این موضوع منجر به آن می شود که در زمان تسویه یا انحلال شرکت تأدیه وام تضمین شده در اولویت قرار گیرد(شایگان فرد، ۱۳۹۱، ۱۳۱).
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت