مولد بودن و باروری، کارکردی دو گانه دارند. تا زمانی که فرد مولد و دارای بهره وری است شادی او افزایش می‌یابد. اما دوره هایی کوتاه مدت از مولد نبودن و عدم بهره وری در کار، منجر به افسردگی فرد می شود. نکته عملی و آموزشی که در راستای آموزش این اصل به فراگیران توصیه می شود، این است که همواره نسبت به اهداف و تعهدات خود، احساس مسئولیت بیشتری داشته باشد و هدف خود را کم نکنند تا دچار احساس عدم بهره وری و سودمندی نگردند.

۴-۹-۲ اصل چهارم: برنامه ریزی و سازماندهی بهتر

تحقیقات نشان می‌دهند افرادی که شادتر هستند، اغلب در کارها و برنامه ریزی ها سازمادهی بهتری دارند. آن ها کارآمد و بابرنامه هستند و اهل طفره روی و به تعویق انداختن امور نیستند. سازمان دهی علاوه بر این در کارهای روزمره مفید واقع می شود، در برنامه های درازمدت زندگی نیز تأثیر به سزایی دارند. افراد شاد می دانند که هدفشان از زندگی چیست و مقصدشان در زندگی کدام است. ‌بنابرین‏ به برنامه ریزی و سازمان دهی فعالیت های خود اهمیت بیشتری می‌دهند. در این مرحله شیوه تدوین اهداف و برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت آموزش داده می شود. همچنین جهت انتخاب از به تعویق انداختن و انجام به موقع کارها، تکنیک های مدیریت زمان[۵۵] آموزش داده می شود.

۵-۹-۲ اصل پنجم: دور کردن نگرانی ها

یکی ار تفاوت های مهم افراد شاد و ناشاد در این است که افراد شاد خیلی کمتر به خود نگرانی راه می‌دهند. فوردایس در برنامه آموزشی خود ناراحتی و نگرانی را دشمن شماره یک شادکامی معرفی می‌کند. در این مرحله از آموزش، فراگیران آموزش می بینند تا اوقات بیشتری را صرف فعالیت های لذت بخش نمایند. همچنین به آن ها آموزش داده می شود تا افکار منفی خود را کنار بگذارند. زیرا افکار منفی باعث کاهش شادکامی و افزایش ناراحتی می شود. هنگام آموزش این اصل، از فراگیران خواسته می شود که افکار منفی خود را به طور روزانه فهرست کنند. پس از چند هفته این فهرست به کمک خود آن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد تا مشخص شود که اولاً بیشتر نگرانی ها و ناراحتی های آن ها بی مورد بوده است و ثانیاًً بیشتر این ناراحتی ها و نگرانی ها را می توان کنترل کرد. در این مرحله با بهره گرفتن از تکنیک های رفتاری چون جایگزینی فکر[۵۶] و نظارت ذهنی[۵۷] به فراگیران آموزش داده می شود تا افکار منفی خود را کنترل کنند.

۶-۹-۲ اصل ششم: کاهش سطح توقعات و آرزوها

این اصل مبتنی به نقشی است که توقعات روزمره و موفقیت های درازمدت در شادکامی افراد ایفا می‌کنند و بر این اصل اثبات شده که میزان رضایت فرد از زندگی صرفاً به آن چه که در دنیای واقعیت روی می‌دهد، وابسته نیست بلکه به آن چه برایش اتفاق خواهد افتاد نیز مربوط است. فوردایس طی برنامه آموزشی خود مطابق این اصل فراگیران را با مواردد زیر آشنا می‌کند: انتظارات و توقعات خیلی بالا معمولاً منجر به ناکامی و ناامیدی می شود ولی انتظارات کمتر معمولاً منجر به نتایج خوشایندی می شود. خیال پردازی ها و آرزوهای بلند مدت برای رسیدن به شادمانی خیالی چندان به میزان شادی افراد نمی افزاید. افراد شاد، منتظر شادی نمی مانند. آن ها شادی را به عنوان راهی برای عبور می بینند نه مکانی برای رسیدن. شواهد نشان می‌دهد که افراد شاد، تمایل به انتخاب اهدافی در زندگی خود دارند که توانایی رسیدن به آن اهداف را در زندگی داشته باشند، ‌بنابرین‏ به آن چه می خواهند می‌رسند. شادمانی در رسیدن به اهداف دست یافتنی به دست می‌آید؛ نه در شکست در رسیدن به هدف خیل پردازانه.

۷-۹-۲ اصل هفتم: افزایش تفکر مثبت و خوش بینی

با توجه به بررسی های انجام شده از مهم ترین ویژی گی های افراد شاد، تفکر مثیت و خوش بینی می‌باشد. بر مبنای همین اصل فوردایس در تلاش‌های خود سعی بر این دارد که ابتدا یک چهارچوب نظری از ارتباط شادی با تفکر مثبت و خوش بینی ایجاد کند. فوردایس در آموزش خود ‌به این امر می پردازد که شادکامی و نشاط فرد به تعداد افکار مثبت و تجارب خوشایندی که در طول روز تجربه می‌کند، بستگی دارد. از دیدگاه فوردایس خوش بینی، به طرق گوناگونی در فرایند ایجاد شادکامی تأثیر می‌گذارد. خوش بینی، تفسیر و برداشت مثبت از وقایع است. شادکامی ار داشتن چیزی حاصل نمی شود بلکه به طرز نگاه فرد، نسبت به آن چیز بستگی دارد. برای آموزش این مطلب فوردایس مواردی از زندگی واقعی افراد مختلف را برای فراگیران مطرح می‌کند و از آن ها می‌خواهد مثبت ترین و منفی ترین برداشت ها را ‌در مورد آن ها ابراز نمایند. خوش بینی تصوری است که از نگرش فرد نسبت به پیرامون خود به دست می‌آید. همان گونه که در روان شناسی نیز ثابت شده است:« شخص آن چیزی را می بیند که به دنبال آن است». دردنیای اطراف ما اتفاقات زیادی روی می‌دهد که به خودی خود نه خوب هستند و نه بد. این برداشت ما از این اتفاقات است که آن ها را خوب یا بد تفسیر می‌کنیم. از اتفاقی واحد ممکن است دو برداشت کاملاً متفاوت وجود داشته باشد. فراوانی برداشت های مثبت فرد را خوش بین و فراوانی برداشت های منفی فرد را بدبین می‌کند. فوردایس برای تقویت خوش بینی افراد، از آن ها می‌خواهد که از وقایع ناگوار تفسیر های مثبتی ارائه کنند. اگر فرد تصور کند که کارها به گونه ای انجام می گیرند که شادی او را فراهم می‌کنند احتمالاً رفتاری را که از خود بروز می‌دهد منجر به شادی تو می شود. لذا فوردایس به فراگیران آموزش می‌دهد که قبل از انجام هر کاری تصور کنند که کار را با موفقیت انجام خواهند داد و ‌بنابرین‏ چه هنگام انجام آن کار و چه پس از پایان آن کار، از شادی زیادی برخوردار خواهند شد. نهایتاًً خوش بینی بیان این عقیده است که: « هر اتفاقی بیفتد من شاد خواهم بود». آموزش این ایده این آگاهی را به وجود می آورد که: تفسیر رویدادها از خود رویداد ها مهم تر است» و شخص خوش بین اسیر اوضاع و شرایط نمی شود و عواطف خود را منوط به شرایط خاصی نمی کند و او همیشه احساس می‌کند که به طور بالقوه می‌تواند شاد بودن را انتخاب کند. در آموزش این اصل، از تکنیک های رفتاری چون جایگزینی فکر، نظارت ذهنی و خیال پردازی مثبت استفاده می شود. همچنین به تهیه لیستی از رویدادهای مثبت و تفسیر مثبت رویداد های روزمره توصیه می‌گردد.

۸-۹-۲ اصل هشتم: زندگی در زمان حال

تحقیقات نشان می‌دهند که افراد شاد همواره متوجه زمان حال هستند و سعی می‌کنند که با توجه به امکاناتشان حداکثر لذت را از فعالیت های روزمره خود ببرند. فوردایس خود آموزش می‌دهد که شادکامی همواره در «اینجا و اکنون» واقع است نه در «جای دیگر و زمانی دیگر». افراد شاد بیش از افراد ناشاد از زندگی خو لذت می‌برند زیرا ذهن خود را متوجه اتفاقات تلخ گذشته و احیاناً پشیمانی از انجام برخی امور نمی کنند و غم روزهایی که هنوز نیامده اند را نمی خورند.

۹-۹-۲ اصل نهم: پرورش شخصیت سالم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت