این مطلب که دادن نفقه به زن هیچ گونه حقی را برای مرد جهت سلطه اقتصادی و بهره برداری از نیروی کار زن ایجاد نمی‌کند. رمز جدایی نفقه در نظام اسلامی‌و نفقه در نظام‌های غیر‌اسلامی‌است. در نظام‌های غیر‌اسلامی، نفقه بهای کار زن و باعث سلطه اقتصادی مرد بر زن در طول زندگی مشترک است و به دلیل عدم آشنایی با ماهیت نفقه در نظام اسلامی، غربیان، به ویژه دیدگاه‌های تند فمنیستی، نفقه را عامل استثمار زنان توسط مردان دانسته‌اند. اسلام زن را به سان ملکه ای می‌داند که مرد در مقابل همسری و ‌کام‌ جویی از وی می‌باید تمام وسایل آسایش و آرامش او را فراهم آورد و بدین گونه است که هر دو در نقش طبیعی خود ظاهر شده، مرد در کنار زن و زن نیز در کنار مرد به آرامش می‌رسد.[۲۱۹]

حوزه های اختصاصی مسئولیت هر‌یک از زوجین در محدوده خانواده

لزوم پرداخت هزینه زندگی زن بر مرد، ‌بر اساس حکمت‌های نوعی است؛‌یعنی، چون در نوع خانواده ها زن عهده دار کار‌های مشکلی مثل: بارداری، شیرده فرزندان، بچه داری و خانه داری است، بر مرد است که متقابلاً، هزینه زندگی او را بپردازد؛ ولی، این بدان معنا نیست که در موارد استثنا؛‌یعنی، جائیکه زن بچه دار نمی‌شود،‌یا بچه شیر نمی‌دهد نفقه او بر مرد واجب نباشد؛ چرا که قانون کلیت دارد و نفقه زن در همه موارد بر مرد واجب است.[۲۲۰]

از آنجا که شأن خطیر زن ‌به‌عنوان کانون عاطفی و‌تربیتی، جایگاه فرهنگی مهمی‌به عنوان همسر و مادر به وی اعطا می‌کند، نیازمند حمایت مالی است تا بتواند این دو وظیفه مهم را به خوبی ایفا نماید. به همین جهت مسئولیت تأمین بودجه خانوادگی بر عهده مرد گذاشته شده و زن هیچ گونه مسئولیتی در این امر به عهده ندارد. حال اگر مطابق با فرهنگ غرب قرار باشد زن در تأمین نیاز‌های خانوادگی همچون مرد به صورت مساوی مکلف باشد، زنان از چند جهت متحمل ضرر خواهند شد: نخست آنکه نظام طبیعی خلقت، مسئولیت و رنج و زحمات طاقت فرسای تولید نسل را بر عهده زن نهاده است و دشواری‌های بیماری ماهانه، زایمان و عوارض آن، مانند شیر دادن و پرستاری از فرزند و. .. از نیروی بدنی و عضلانی زن می‌کاهد. حال اگر مسئولیت تأمین بودجه خانواده نیز به صورت مساوی بر عهده زن و مرد باشد، ظلم مضاعفی بر زن است. مطلب دوم آن است که توانایی کار و کوشش زن برای تحصیل ثروت کمتر از مرد است و به همین دلیل محول کردن مسئولیت و تکلیف مالی مساوی در زندگی خانوادگی ظلم بزرگی به زن است. سوم آنکه اگر زن مجبور باشد به صورت مساوی با مرد کار و تحصیل درآمد داشته باشد، مشکلات و گرفتاری‌های مالی به سرعت نشاط و جمال او را می‌گیرد و بی جهت نیست که زنان غربی در حسرت آسایش زنان شرقی هستند. با توجه ‌به این نکات، نه تنها مصلحت زن، بلکه مصلحت مرد و کانون خانوادگی در این است که زن تلاش‌های اجباری و طاقت فرسای تهیه معاش معاف باشد؛ زیرا زنی قادر است کانون خانوادگی را محل آسایش و فراموش خانه گرفتاری‌ها قرار دهد که خود ‌به اندازه مرد خسته و کوفته کار بیرون نباشد.[۲۲۱] این نظر بر اساس نظر استاد بزرگ شهید مرتضی مطهری می‌باشد.

شهید مطهری از کسانی است که در باب فلسفه نفقه قدری به بحث نشسته آنچه ایشان در این زمینه انتخاب کرده بر چند اصل استوار است:

الف) در روابط خانواده، مرد مظهر نیاز و زن مظهر بی نیازی است.

ب) زن کار خطیر و پر مشقت تولید نسل را از جهت باروری و شیر دهی بر عهده دارد.

ج) نیروی بدنی زن و مر‌یکسان نیست.

د) نیاز زن به ثروت و آسایش بیش از مرد است؛ ثروت برای آن که خرج زینت کند و آسایش برای آن که شاداب بماند. آن گاه گفته است:

«لذا نه تنها مصلحت زن، بلکه مصلحت مرد و کانون خانوادگی نیز در این است که زن از تلاش‌های اجباری خرد کننده‌ معاش معاف باشد.»[۲۲۲]

اینهاست که اگر بنا بشود قانون، زن ومرد را از لحاظ تأمین بودجه زندگی در وضع مشابهی قرار دهد و به حمایت زن برنخیزد، زن وضع رقت باری پیدا خواهد کرد وآن تضعیف احساسات مادری و درآمدن مادری از صورت عاطفی به صورت شغل و کار و کسب و بدیهی است که نتیجه سقوط کامل خانواده است که به نوبه خود سقوط انسانیت را درپی خواهد داشت.

باری شریعت قرآنی، برخلاف پاره ای از مکتب‌های فمینیستی ـ که بر استقلال اقتصادی زن پای می‌فشارند ـ با حمایتی که از خانواده به عمل می‌آورد، به هیچ روی بر استقلال اقتصادی زن خط بطلان نمی‌کشد، و این حمایت را نه فقط بر اساس چارچوبی حقوقی بلکه نیز بر مبنایی اخلاقی استوار می‌سازد. از این لحاظ اخلاقی است که زن با جایگاه مادری که داردو دغدغه معاش و ضرورت بیرون رفتن از خانه را ندارد و همچنین از برقراری رابطه با بیگانگان مصون است.حتی پس از گسست پیوند زوجین، تا زمانی که زن در عده به سر می‌برد، زوج را به پرداخت نفقه و نیز تهیه مسکن علی حده ـ متناسب با شأن زن ـ مکلف می‌کند و در هر حال شوهران را از اخراج زنان مطلقه از بیوت خود، بجز در صورت ارتکاب فحشای آشکار، باز می‌دارد. این نکته نیز پذیرفته است که همان طور که چارچوب‌های حقوقی، محدودیت آور است، چارچوب‌ها وهنجار‌های اخلاقی نیز چنین است. قرآن بی شک، خانواده را افزون بر کادر حقوقی در چارچوبی اخلاقی نیز تعریف می‌کند و این‌یکی از امتیازات دکترین حقوقی اسلام نسبت به نظام‌های حقوقی معاصر است. اما مبنای الزامات اخلاقی، به هیچ وجه، ساز و کارهای اجبارآمیز و مکانیکی که سیستم‌های قضایی ‌از آن‌ها بهره می‌جویند نیست؛ بل ایمانی است مسئولانه، که قرآن می‌کوشد آن را در مؤمنان تقویت کند.[۲۲۳]

با توجه به آنچه بیان شد، هر کس با واقع بینی و توجه به تمام جوانب به مسئله نفقه بنگرد، خواهد دید که واجب النفقه بودن زن توهین به او نیست بلکه اسلام به زن حق داد مالک شود، تحصیل ثروت کند و به مرد حق نداده در ثروتی که به او تعلق دارد تصرف کند و در عین حال بر مرد لازم داشته که بودجه خانواده را تأمین کند مخارج زن و فرزندان و نوکر و کلفت و مسکن وغیره… را بپردازد‌یعنی اداره داخله زندگی را به ‌عنوان‌یک وظیفه لازم از دوش زن برداشته و به او حق تحصیل ثروت و استقلال کامل اقتصادی داده و در عین حال او را از شرکت در بودجه خانوادگی معاف ‌کرده‌است.[۲۲۴]

سر پرستی مالی خانواده توسط مرد ضامن امنیت خانواده بوده و موجب می‌شود، زن با آرامش خاطر به‌تربیت فرزندان و تأمین آرامش فضای داخلی منزل بپردازد. وجوب تأمین نفقه زوجه توسط شوهر وی را در مقابل فراز و نشیب‌ها و دغدغه‌های شغلی محافظت نموده و به زن فرصت مناسب داده تا در فضایی آرام به امور منزل و فرزندان بپردازد. با تأمین نیاز‌ها‌ی مالی زن توسط شوهرحتی هدف از اشتغال وی نیز صورت و‌ترتیب دیگری پیدا می‌کند و زن با فراغ بال بیشتری می‌تواند به فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی بپردازد.[۲۲۵]

بررسی فلسفه حکم نفقه

در این که نفقه امتیاز و تسهیلی است که قانون گذار اسلام به نفع زن قرار داده است و علت امتیاز بودن آن با توجه به سخنان گذشته روشن شد اما باز هم برای وضوح مطلب ویژگی‌های نفقه را بیان می‌کنیم تا جنبه امتیاز بودن آن با توجه به سخنان گذشته روشن شود.

۱ـ نفقه‌ی زوجه بر نفقه سایر اقارب مقدم است، زیرا نفقه زوجه بر زوج واجب است و از باب مواسات و صله رحم است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت