دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع مطالعه مقایسه ... |
مناطق مرجع
ایالات متحده
۲۹
۱۹۳
۲۷۱۴/۴۷
دریای شمال۵
۱۴
۱۶۲
n.a.
عربستان سعودی
۲۶۴
۲۴۴
n.a.
جهان
۱۲۰۱
۶۳۴۸
n.a.
n.a.: در منابع فهرست شدۀ پائین موجود نبود.
۱:.آمار ذخایر اثبات شده را شامل نمیشود. اطلاعات از منابع گوناگون گردآوری شده توسط آژانس بین المللی انرژی (EIA).
۲: این آمار فقط منابع نزدیک به دریای خزر را شامل میشود.
۳: اطلاعات از آژانس بین المللی انرژی (EIA)
۴: نفت و گاز متعارف کشف نشده
۵: شامل دانمارک، آلمان، هلند، نروژ و انگلستان.
- سیاستهای انرژی و خطوط لوله
بدنبال فروپاشی شوروی؛ شرکتهای نفتی، کشورهای منطقه و کشورهای خارج از منطقه، فعالیتهایی را در خصوص جذاب نشان دادن این منطقه برای سرمایهگذاری نفتی آغاز کردند. در این راستا میزان منابع موجود در منطقه بسیار بیشتر از حد واقعی نشان داده شد و ظرفیت منابع نفتی دریای خزر از ۳۰- ۲۰ میلیارد بشکه تا ۲۰۰ میلیارد بشکه تخمین زده شد.[۳۵۸] با این حال اداره اطلاعات انرژی آمریکا مقدار ذخایر نفتی دریای خزر را حدود ۲۰ تا ۴۰ میلیارد بشکه و مقدار ذخایر گازی آن را در حدود ۲۰۰ تریلیون فوت مکعب برآورد کرده است.[۳۵۹] (در برخی منابع نیز ذخیرۀ نفت قابل حصول، قطعی و انباشته شدۀ دریای خزر حدود ۲۰-۱۸ میلیارد بشکه برآورد شده است. از طرف دیگر آمار ارائه شده در مورد ذخیرۀ احتمالی نفت دریای خزر رقمی در حدود ۵۰ میلیارد بشکه میباشد).[۳۶۰]
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
همچنین از آنجا که غیر از ایران و روسیه، سه کشور ساحلی دیگر یعنی قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان در خشکی محصور هستند، انتقال انرژی نیز اهمیت پیدا کرد. از همان ابتدای فروپاشی، اروپا و آمریکا متنوّع کردن مسیرهای انتقال انرژی را مورد توجه قرار دادند و مسیرهای مختلفی را برای انتقال نفت دریای خزر پیشنهاد دادند. اما مهمترین مسیری که آمریکا آن را پیشنهاد کرد، مسیر باکو ـ تفلیس ـ جیحان[۳۶۱] بود. این مسیر از پایانۀ سنگچال در ۴۰ کیلومتری جنوب باکو آغاز میشود و در طول ۲۰۰ کیلومتر از گرجستان عبور میکند و بعد از ورود به خاک ترکیه، در بندر جیحان واقع در ساحل دریای مدیترانه پایان مییابد. با وجود مخالفت جدی ایران و روسیه با احداث این خط لوله، بالاخره در تاریخ ۲۴ مه ۲۰۰۵ (۳/۳/۱۳۸۴) این مسیر فعالیت خود را آغاز کرد. همچنین اتحادیۀ اروپا برای تأمین بخشی از انرژی مورد نیاز خود و تنوع در منابع تأمین انرژی و نیز برای نفوذ در این منطقه، شرکتهای نفتی خود را روانه این منطقه کرده است. رویال داچ شل،[۳۶۲] بریتیش پترولیوم، توتال[۳۶۳]، انی[۳۶۴] و آجیپ[۳۶۵] از این جمله هستند. پیشبینی شده است که تا سال ۲۰۱۰ میزان صادرات نفتی خزر روزانه به ۲ میلیون بشکه برسد.[۳۶۶]
رابرت فریدمن در مورد واکنش ایران و روسیه به خط لولۀ باکو – جیحان اظهار میدارد که تلاش آمریکا برای به راه انداختن این خط لوله و نیز خط لولۀ گاز از طریق دریای خزر[۳۶۷] و نیز تصمیم نشست سازمان امنیت و همکاری اروپا در استانبول در ۱۸ نوامبر ۱۹۹۹ که خواستار ساختن خط لولۀ نفت باکو ـ جیحان شدند، ایران و روسیه را نگران ساخت. با این همه به نظر رابرت فریدمن آنچه که بیشتر نگرانی دو کشور را برانگیخت، اقدام دوم شورای امنیت وهمکاری اروپا بود که در آن یک اعلامیۀ بین دولتی در خصوص تصمیم برای ساخت خط لولۀ گاز از طریق دریای خزر از ترکمنستان به باکو برای انتقال گاز به ترکیه منتشر شد.[۳۶۸] این اقدامها واکنش هر دو کشور ایران و روسیه را بدنبال داشت که بطور جداگانه به آن اشاره میکنیم.
مورد جدیدتری که در خط لولهها مطرح شده است، خط لولۀ ناباکو[۳۶۹] است. در این زمینه بین ایران و روسیه تنها اختلاف وجود دارد. زیرا ایران مایل به مشارکت در این خط لوله است، در حالیکه روسیه مخالف این پروژه میباشد.
نکته مهم در مسأله انرژی این است که طی سالیان اخیر و پس از جنگ آمریکا در افغانستان و عراق، رقابتها بر سر منابع انرژی منطقۀ آسیای مرکزی و خزر شکل بارزتری به خود گرفته است و به روشنی یک منازعۀ ژئوپولیتیک را پیش رو میگذارد که گاهی در شکل تقابل و رقابت و گاه در چارچوب همکاری جلوه مینماید.[۳۷۰] فرایند ورود آمریکا و اروپا به این منطقه، مجموعهای از همکاریها و رقابتها را در منطقه شکل داده است. در این پژوهش به بررسی رفتار ایران و روسیه در قبال تغییرهای رخ داده در منطقه و مقایسۀ آنها خواهیم پرداخت.
- سیاستهای روسیه
روی آلیسون بطور کلی سیاستهای روسیه را در خصوص مسائل انرژی منطقه به این ترتیب خلاصه نموده است: “روسیه منابع نفت و گاز را هم به عنوان یک دارایی استراتژیک و هم به عنوان یک ابزار استراتژیک در دریای خزر و آسیای مرکزی میشناسد. در شرایط حاضر و با وجود دولتهای منطقۀ خزر که بطور روزافزونی وابسته به سرمایه های خارجی و بطور خاص سرمایه های آمریکایی میشوند، (در حالیکه منابع مالی روسیه محدود باقی مانده است)، روسیه سه هدف را دنبال میکند: اول تلاش برای استفادۀ اولیۀ این دولتها از زیربناهای اقتصادی از قبل ایجاد شدۀ روسیه، دوم تشویق کمپانیهای نفت و گاز روسیه برای کسب حداکثر مشارکت ممکن در پروژه های قابل دسترس و سوم تلاش برای استفاده از ابزاری متفاوت برای ممانعت از اجرای پروژههایی که منافع مورد نظر روسیه را برآورده نمیسازند".[۳۷۱]
در خصوص ساخت خط لولۀ گاز از طریق دریای خزر، مسکو امیدوار بود که مهمترین تأمین کنندۀ گاز طبیعی از طریق خط لولۀ گاز جریان آبی[۳۷۲] باشد. بنابراین بعد از امضای توافقنامۀ شورای امنیت و همکاری اروپا، این کشور سعی در تضعیف توجیه اقتصادی این پروژه ها نمود. شرکت گاز روسیه؛ گازپروم، در دسامبر ۱۹۹۹، پس از دوسال چانه زنی در مورد خرید گاز ترکمنستان به قیمت هر هزار متر مکعب ۳۶ دلار و خرید مقدار زیادی از گاز ترکمنستان در سال ۲۰۰۰، با ترکمنستان به توافق رسید. به نظر فریدمن در هر دو طرح هدف این بود که طرح ترانس خزر در مرحلۀ اجرا دچار مشکل شود.[۳۷۳] روسیه همچنین به منظور تضعیف طرح ترانس خزر یک توافقنامه با ترکیه جهت فروش گاز و احداث خط لوله از زیر بستر دریای سیاه منعقد کرد.[۳۷۴]
همچنین روسیه مسیرهای زیادی را به عنوان جایگزین باکو ـ جیحان برای احداث خط لوله پیشنهاد کرد. اندکی پس از استقلال، احداث دو خط لولۀ جدید موسوم به خطوط لولۀ نفت سریع «شمال» و «غربی»[۳۷۵] آغاز شد که به ترتیب باکو را به نوروسیسک روسیه و سوپسای[۳۷۶] گرجستان در دریای سیاه متصل سازد. ظرفیت این دو خط با هم ۲۱۵۰۰۰ بشکه نفت در روز است.[۳۷۷] در این بین، روسیه به منظور تضمین صادرات خود، خط لولهای به طول ۹۸۰ مایل را که به وسیلۀ کنسرسیوم خط لولۀ دریای خزر احداث میشد، پیگیری میکند. این خط لوله [۳۷۸] که در حال حاضر مورد بهره برداری قرار گرفته است، میتواند روزانه ۳۴ /۱ میلیون بشکه نفت را از میدان تنگیز در غرب قزاقستان به یک پایانۀ نزدیک نووروسیسک در دریای سیاه تا سال ۲۰۱۵ برساند.[۳۷۹] همچنین کیفیت یک خط لولۀ شمالی از آتیرا[۳۸۰] در قزاقستان به سامارا[۳۸۱] در روسیه بهبود داده شد.[۳۸۲]
مسألۀ بعدی پروژۀ ناباکو است. بحران گازی میان روسیه و اوکراین موجب شد که اروپا مسیرهای جدید انتقال انرژی را در دستور کار قرار دهد و از وابستگی خود به روسیه بکاهد. قرارداد این خط لوله که قرار است گاز کشورهای حاشیۀ خزر را به اروپا انتقال دهد، در۱۳ ژوئیۀ ۲۰۰۹ در آنکارا با امضای ۵ کشور از۶ کشور عضو پروژه (ترکیه، اتریش، مجارستان، بلغارستان و رومانی) در آستانۀ عملیاتی شدن قرار گرفته و طبق برنامهریزیها قرار است، بهرهبرداری از آن در سال ۲۰۱۴ آغاز شود. هزینۀ ساخت این خط لوله ۸ میلیارد یورو است و ظرفیت آن ۳۱ میلیارد متر مکعب در سال است.
موضع روسیه در رابطه با پروژۀ مذکور منفی است. زیرا از وابستگی کشورهای منطقه، بویژه ترکمنستان، به روسیه میکاهد. روسیه که در حفظ موقعیت برتر خود در بازار انرژی اروپا جدی است، روشهایی را برای کاهش نقش خط لوله ناباکو و حتی اخلال در ساخت آن در پیش گرفته است که از جملۀ این فعالیتها میتوان به قرارداد اخیر این کشور با آذربایجان برای پیشخرید بخش اعظم تولید گاز حوزه شاهدنیز۲ [۳۸۳] اشاره کرد که در برخی منابع خبری روسی از این قرارداد به «چکه در خط لوله ناباکو» تعبیر شد.[۳۸۴]
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 01:11:00 ق.ظ ]
|