الف) چالش های مستقیم حاصل از محیط فیزیکی

ب) چالش های ناشی از محدودیت ها

ج) چالش های بین فردی مربوط به محیط

دیدگاه یادگیری اجتماعی، سازگاری یا قابلیت انطباقی فرد را به عنوان توانایی برآورده سازی و کنار آمدن با فشارهای روانی و مشکلات، همراه با حداقل بی نظمی در جریان مداوم زندگی که پیامدهای فوری و دراز مدت رفتار را در بر می‌گیرد، مورد توجه قرار می‌دهد (دیلمی، ۱۳۸۰).

دیدگاه علوم رفتاری

سازگاری از نظر علوم رفتاری عبارتند از:

۱- عمل برقراری رابطه رضایت بخش میان خود و محیط

۲- عمل پذیری و کردار مناسب و موافق محیط و تغییرات فیزیکی

۳- سازگاری موجود زنده با تغییرات درونی و بیرونی (به نقل از دیلمی، ۱۳۸۰).

دیدگاه مراجع محوری

به اعتقاد راجرز خویشتن پنداری فرد از اضطراب یا تجربه ارگانیزمی او ناهماهنگ و در تضاد است. هر موقع که ادراک یک فرد از تجربه خودش تعریف یا انکار شود، تا حدودی حالت ناهماهنگی میان «خود» و تجربیات فرد، یا حالت ناسازگاری روانی و آسیب پذیری به وجود می‌آید و موجب پیدایش مکانیزم های دفاعی می شود. در حقیقت فرد در مقابل تهدید های حاصل از ناهماهنگی میان تجربه و خویشتن پنداری، احساس اضطراب می‌کند و سپس با بهره گرفتن از یکی از مکانیزم های دفاعی در مقابل تهدید و اضطراب حادثه به دفاع از خود می پردازد. انسان روان نژند و ناسازگار با مشکل مواجه است زیرا ارتباطش را با خود و دیگران از دست داده است و روابطش نامطلوب است (به نقل از دیلمی، ۱۳۸۰).

دیدگاه انسان گرایی

بر طبق مدل های انسان گرایی- هستی گرایی، رشد شخصیتی تحریف شده یا سد شده، به عنوان عامل عمده ای است که سلامت روان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. در این مدل تأکید روی انگیزه رشد در مقابل ایستایی لزوم بودن و شکل گیری خود است. اگر شخصی از فرصت های رشد محروم شود اضطراب، ناامیدی و ناکامی را تجربه خواهد کرد. تحریف طبیعت بشری به وسیله نیروهای محیطی نامطلوب به ناسازگاری منجر خواهد شد (به نقل از دیلمی، ۱۳۸۰).

بر طبق نظر مزلو[۳۱] افرادی که بیشترین سازگاری را دارند آن هایی هستند که در سراسر مراحل زندگی خود به طور موفقیت آمیزی رشد کرده‌اند و به بالاترین مرحله کمال یعنی خودشکوفایی رسیده اند. انسانی که به مرحله خودشکوفایی ارتقاء پیدا کرده، نیروهای بالقوه اساسی خویش را به کامل ترین صورت تحقق بخشیده است. شخص ممکن است تکانه های درونی را بازداری یا تعدیل کند و یا بکوشد تا خواست محیطی را به طریقی تغییر داده تا تعارض را دفع نماید. پیاژه به فرایند سازگاری اهمیت زیادی می‌داد. او اصطلاحات درون سازی و برون سازی را به کار برد. منظور از این دو واژه به ترتیب تغییر نسبی خود شخص یا تغییر محیط است. هم درون سازی و هم برون سازی به حل تعارض ها می‌ انجامد (به نقل از دیلمی، ۱۳۸۰).

دیدگاه روانشناسی شناختی

در دیدگاه روان شناسی شناختی، انسان سازگار به کسی گفته می شود که توانایی و قدرت پردازش صحیح اطلاعات را دارا است و چون قادر به چنین کاری است لذا یک نظام ارزشی واقع بینانه برای خود تنظیم می کند تا تحت تأثیر نوسانات روانی دردناک و اختلاف با دیگران دچار آسیب نشود. این روند به او کمک می‌کند تا به احساس بهتری دست یابد (به نقل از دیلمی، ۱۳۸۰).

سرطان

تاریخچه

قدیمی ترین توصیف سرطان را در نوشته های مصری می توان یافت که در آن به غده یا تومور سینه اشاره شده است و مربوط به ۱۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح است. قدیمی ترین نمونه ی سرطانی هم حدود ۱۶۰۰ تا ۱۹۰۰ سال قبل از میلاد در بازمانده ی جمجمه ی زنی مشاهده شده است. اسکلت مومیایی شده ای در پرو، آثاری از سرطان پوست را نشان می‌دهد که مربوط به ۲۴۰۰ سال پیش است. شواهد نشان می‌دهد که احتمالاً بقراط یونانی اولین کسی است که این بیماری را تشخیص داده؛ تفاوت غده ی خوش خیم و بدخیم را توصیف نموده و آن را نام گذاری ‌کرده‌است و چون غده ی سرطانی و رگ های خونی اطراف آن به خرچنگ شباهت دارد، به همین دلیل بقراط اسم این بیماری را خرچنگ می‌گذارد که به یونانی کارکینوس نامیده می شود و در ترجمه ی آن به انگلیسی carcinoma نوشته شده و امروزه هم carcinos نامیده می شود (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).

ابو علی سینا (۳۵۹-۴۱۶ خورشیدی )، فیلسوف و پزشک معروف ایرانی قرن پنجم، پدر علم پزشکی مدرن و یکی از متفکران تاریخ هم، قریب ۱۰۰۰ سال قبل در کتاب «قانون» سرطان را توصیف کرده و درباره ی تشخیص و روش درمان آن نسخه هایی سودمند ارائه ‌کرده‌است (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).

سرطان چه نوع بیماری است؟

سرطان یک بیماری مدرن نیست؛ در گذشته هم وجود داشته است؛ اما امروزه به دلیل افزایش آلودگی های محیط زیست تعداد بیشتری به آن مبتلا می‌شوند و تعداد بیشتری هم نسبت به گذشته به پزشک مراجعه می‌کنند. سرطان یعنی رشد کنترل ناشدنی سلول ها در ناحیه ای از بدن؛ این وجه مشترک همه ی سرطان هاست؛ علی رغم این که چه عاملی باعث سرطان شده و چه آسیبی به سلول ها رسیده باشد. سلول های سالم بدن طبق برنامه ی منظمی رشد می‌کنند، تقسیم می‌شوند و می میرند. در دوران جنینی سلول های سالم به سرعت رشد می‌کنند؛ اما این اتفاق فقط تا زمانی رخ می‌دهد که فرد به بلوغ کامل می‌رسد. در دوران بلوغ در بیشتر نقاط بدن سلول ها زمانی رشد می‌کنند و تقسیم می‌شوند که لازم است سلول های تازه را جای گزین سلول های فرسوده، مرده یا در حال مرگ کنند. در مواردی هم که بافت ها آسیب می بینند (زخم، شکستگی)، سلول های سالم به سرعت رشد کرده و تقسیم می‌شوند تا بافت آسیب دیده را ترمیم کنند. اما سلول های سرطانی برخلاف سلول های عادی، نمی میرند بلکه بی وقفه رشد می‌کنند، تقسیم می‌شوند و به طور مداوم سلول غیرعادی تولید می‌کنند (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).

نام گذاری انواع سرطان ها:

سرطان را بر اساس به وجود آمدن در نوع بافت، به شرح زیر، نامگذاری کرده‌اند:

– کارسینوما: به سرطان هایی می‌گویند که در پوست یا بافت های پوششی اعضای داخلی بدن به وجود می‌آیند؛

– سارکوما: سرطان هایی است که در استخوان، غضروف، چربی، عضله، رگ های خونی یا دیگر بافت‌های پیوندی یا محافظتی به وجود می‌آیند؛

– لوکیمیا: سرطان هایی هستند که در بافت های خونی از جمله مغز قرمز استخوان به وجود می‌آیند و باعث ساخته شدن سلو ل ها یا گلبول های غیرعادی شده که وارد جریان خون می‌شوند؛

– لنفوما و مایولوما: سرطان هایی هستند که در سلول های سیستم دفاعی بدن به وجود می‌آیند (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).

تفاوت مولکولی سلول سالم و سرطانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت