تبصره یک ماده ۴۱ ق. م. ج. ن. م. عیناً مثل ماده ۱۳ ق. ب. س. نگارش، فقط در این ماده، مرجع پرداخت دیه یا خسارت را بیتالمال به جای دولت معرفی کردهاست. در ماده ۴۷۳ ق.م.ا آمده است که: «هرگاه مأموری در اجرای وظایف قانونی، عملی را مطابق مقررات انجام دهد و همان عمل موجب فوت یا صدمه بدنی کسی شود، دیه بر عهده بیتالمال است».
به نظر میرسد مبنای جبران خسارت توسط دولت و یا بیتالمال، احکام حکومتی است و جنبه حمایتی دارد.
جای بس تأمل و نگرانی است که در اکثریت قوانین موضوعهی ما، سیاستهای پیشگیری از جرم و جرمزدایی که از مؤلفه های پیشرفته در حقوق کیفری و جرم شناسی هستند، پیش بینی نشده است. پس لازم است که وظایفی برای دولت و سازمان های نظامی و انتظامی پیش بینی و تعیین شود، مثلاً دولت باید امکانات بسیار خوبی را در اختیار پلیس قرار دهد چون با پیشرفت تکنولوژی، امکانات و روشهای جدیدی برای ارتکاب جرم به وجود می آید. فلذا دولت باید خودروها، سلاحها و تجهیزات روز دنیا را برای نیروهای امنیتی و پلیس فراهم کند و همچنین با اتخاذ سیاستهای جنایی و پیشگیرانه، زمینه ارتکاب خیلی از جرایم و حتی تیراندازیهای غیرقانونی مأمورین مسلح را به حداقل برساند و اکثر محیطها و فضاهای جامعه را در برابر جرایم، مقاوم سازد و برای شناخت فضای قابل دفاع در برابر جرم، توجه به نظریه جرم شناسی فضای قابل دفاع در برابر جرم میتواند راهگشا باشد. در سال ۱۹۷۰ و در راستای اندیشههای پیشگیری جرم از طریق طراحی محیط، اسکار نیومن[۷] دیدگاه فضای مقاوم در برابر جرم (فضای قابل دفاع) را مطرح نمود.
وی مشخصات کالبدی و اجتماعی فضاهای شهری مؤثر در کاهش جرم و چگونگی استفاده مردم از آن ها را بیان کرد. بهنظر وی این ایده به طراحان محیط شهر کمک می کند در ساخت(یا بازساخت) فضاهای کالبدی، به نوعی شهروندان را در کنترل رفتارهای اجتماعی سهیم نمایند. نیومن در این نظریه به خودیاری مردم، بیش از مداخله دولت اهمیت میدهد و همچنین به قابلیت طراحی کالبدی در افزایش سطح نظارت طبیعی مردم توجه بسیار کردهاست (رحمت، ۱۱۱: ۱۳۹۰). از عناصر مهم تشکیلدهنده فضاهای قابل دفاع در نظریه مذکور، نظارت است و این نظارت طبیعی می تواند با نصب دوربینهای مداربسته در اماکن حساس و امنیتی و خیابانها و بزرگراهها و همچنین با قابل رؤیت ساختن مناطق و فضاهای غیرقابل دفاع و غیرقابل رؤیت همچون زیرگذرها و زیرپلها و فضاهای کمنور و بدون روشنایی، بهبود یابد. وظایف سازمان های نظامی و انتظامی هم از قرار ذیل میباشد:
تلاش در جهت بالابردن تسلط و مهارت مأموران مسلح و پلیس از طریق:
۱- سلاحشناسی
۲- تیراندازی با سلاح به اهداف ثابت و متحرک
۳- تمرین تیراندازی و بالابردن مهارت و تسلط برای تیراندازی در تعقیب و گریزها
۴- کنترل سلامت جسمانی و روانی مأموران مسلح، حین استخدام و در طول خدمت
۵- تحویل سلاح متناسب با مأموریت محوله (بارانی، ۱۳۸۶:۷۵). به نظر میرسد بهتر است که برای کنترل سلامت جسمانی، مخصوصاً سلامت روانی مأمورین مسلح و پلیس، در هر واحد عملیاتی روانشناس با تجربه ای جهت مشاوره و راهنمایی مأمورین در مواجهه با هر شرایطی به خدمت گرفته شود و تأمین امنیت جانی، مالی و شغلی مأمورین مسلح نیز از سوی سازمان متبوعش می تواند در سلامت روانی و ذهنی مأمورین، بسیار تأثیر مثبتی داشته باشد.
طبق یافته های میدانی، در اثر عدم وجود امکانات و شرایط تمرین تیراندازی و بالابردن مهارت و تسلط مأمورین از این طریق توسط سازمانهای انتظامی و نظامی، معمولاً مأمورین تبحر کافی برای استفاده از سلاح در شرایط دشوار را ندارند و چون سلاح مورد بحث در قانون به کارگیری سلاح و نیز سلاح سازمانی بسیاری از نیروهای امنیتی همچون پلیس، وزارت اطلاعات و مأمورین محافظ بانکها، کلاشینکف و کلت کمری میباشد و سلاح کلاشینکف و معمولاً سلاحهای سبک انفرادی در اثر حمل و نقل در دستان مأمورین و ضربههایی که ممکن است به اسلحه وارد شود تنظیم اسلحه دچار اختلال میگردد. یعنی اگر بخواهی به هدفی شلیک کنی، تیر به پایینتر، بالاتر، چپ و یا راست هدف برخورد می کند بنابرین مأمور با تجربه و متعارف، باید قبل از تیراندازی با هر اسلحهای به اصطلاح قلق (مسیر گلولهی اسلحه) را به دست آورده باشد و بدون به دست آوردن قلق اسلحه، مأمور باید حتیالمقدور از تیراندازی خودداری کند.
۳٫۲٫ رعایت اصول عام ناظر بر استفاده از سلاح توسط مأمورین
از آنجایی که قانون به کارگیری سلاح استثنایی بر اصل ممنوعیت استفاده از سلاح در جامعه است از اینرو حدود این استثناء و موارد جواز استفاده از سلاح باید به طور دقیق احصاء شود به نحوی که به روشنی موارد مجاز به کارگیری سلاح برای مأمورین و شهروندان مشخص گردد.
مأمورین مسلح نمی توانند به طور مطلق و در هر شرایطی به سوی هر متهم، مجرم و وسیله نقلیهای که به فرمان ایست مأموران توجهی نکرده و اقدام به فرار نماید، تیراندازی نمایند. در قانون به کارگیری سلاح، شرایط و موارد مجاز تیراندازی احصاء شده است که به آن ها اشاره خواهیم کرد.
قانون به کارگیری سلاح پس از تعیین شرایط و احراز صلاحیت مأمور مسلح در موارد ضروری احصاء شده در مواد قانون مذکور، مأمور مسلح را مجاز به تیراندازی دانسته است. سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا مأموران مسلح در موارد مجاز به تیراندازی تکلیف به تیراندازی دارند و یا اینکه مخیر به استفاده از سلاح هستند؟
[جمعه 1401-09-25] [ 09:33:00 ق.ظ ]
|