کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



روبه رو می باشند. که این مسأله از اساسی ترین معضلها در سطح منطقه می باشد. به طور کلی باید گفت حدود ۳۶% از جمعیت قزاقستان و ۲۰% از جمعیت قرقیزستان را روس تباران تشکیل می دهند. حدود ۵۰۰ هزار نفر ازبک ساکن قرقیزستان و نزدیک به یک میلیون در تاجیکستان زندگی می کنند. در مقابل حدود یک میلیون تاجیک و نزدیک به یک میلیون قزاق در ازبکستان زندگی می کنند. با وجود چنین ترکیب فعلی از جمعیت منطقه احتمال وقوع بحران و درگیری های قومی و احتمال گسترش آن به کشورهای هم مرز وجود دارد.
- قاچاق انسان: در حال حاضر قاچاق انسان معضل تمام کشورهای آسیای مرکزی است. بر اساس آمار مرکز بین المللی مهاجران، شمار زنان وارد شده در این تجارت در حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار نفر در سال میباشد. در تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان افزایش قاچاق انسان توجه نهادهای بین المللی و دولتی را به خود جلب کرده است. طبق گزارش وزارت کشور ازبکستان تعداد قاچاق انسان و سوء استفاده از آنها به طور مداوم افزایش می یابد. به طور متوسط نرخ دختران ازبکی که به منظور بردگی جنسی قاچاق می شوند ۱۰۰۰ دلار گزارش شده است. طبق اطلاعات وزارت کشور ازبکستان، سالانه ۵ الی ۶ زن ازبکی قاچاق شده در امارات متحده عربی کشته می شوند.[۷]
- مسائل زیست محیطی: آلودگی بیش از حد محیط دریای خزر در اثر تمرکز فرآورده های نفتی و فسیلی و آلودگی ناشی از فاضلاب کارخانه های شیمیایی کارخانه های غازان است و در اثر این آلودگی منابع مهم غذایی دریای خزر به ویژه خاویار کاهش چشمگیری پیدا کرده است.
- موقعیت جغرافیایی (عدم دسترسی به آب های آزاد): فروپاشی شوروی، کشورهای بدون ساحل جدیدی را بر نقشه جغرافیا ترسیم کرده، که با وجود دسترسی ترکمنستان و قزاقستان به سواحل دریای خزر، به لحاظ عدم دسترسی به دریاها و آب های آزاد، همگی جزء کشورهای محاط و بسته محسوب می شوند. درحالی که امروزه نقش دریا در فرایند توسعه قابل انکار نیست. کنفرانس تجارت و توسعه سازمان الملل، اعلام کرد: «کشورهای بدون ساحل در حال توسعه در میان فقیرترین کشورهای در حال توسعه قرار دارند. فقدان دسترسی به دریا همراه با انزوای آنان از بازارهای جهانی علت مهمی برای فقر نسبی و مانع اصلی در راه توسعه می باشد.»

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

همجواری با افغانستان: افغانستان می تواند در یک مجموعهی امنیتی آسیای مرکزی به صورت گسترده مورد توجه قرار گیرد. صدور بی ثباتی از مرزهای افغانستان به منزله چالشی برای امنیت کشورهای آسیای مرکزی است. کشور افغانستان با توجه به این که به عنوان منبع مواد مخدر، عقاید انقلابی اسلامی، اسلحه و آموزش استفاده از آن عمل میکند، تهدید مستقیمی برای کشورهای آسیای مرکزی بوجود آورده است. تأسیس جنبش طالبان به عنوان یک رژیم اسلامی افراطی در افغانستان در سال ۱۹۹۶ [۸]و همچنین سرنگونی این رژیم به عنوان بخشی ازجنگ ایالات متحده علیه تروریسم پیامدهای مثبت و منفی برای منطقه آسیای مرکزی داشته است.
عدم توجه به تقاضاهای سیاسی متنوع در جمهوری ها: مهمترین عامل تهدید کننده امنیت و ثبات کشورهای آسیای مرکزی در بلند مدت، نبود ساز وکارهای اصولی برای حل نگرانی ها وخواست های اقتصادی، قومی یا سیاسی می باشد. هیچ یک از این کشورها نتوانستهاند ائتلاف یا ترتیبات مشارکتی در قدرت را میان گروه های اصلی نخبگان و یا احزاب مخالف به وجود آورند. وجود نارضایتی همراه با رژیم های اقتدارگرا، آینده روشنی از دستیابی به ثبات را ترسیم نمیکند. نبود فضای سیاسی مناسب برای پرورش نسل جدیدی برای جایگزینی نسل رهبران موجود و فعالیت دمکراتیک احزاب وگروه های سیاسی، اوضاع را در آینده پیچیده تر خواهد کرد.
اسلام افراطی: با وجود ده ها سال تبلیغ شوروی علیه اسلام به خوبی آشکار شده، اسلام در تعیین هویت این منطقه نقش اساسی ایفا می کند. بررسی اجمالی وضعیت پنج کشور آسیای مرکزی بیانگر این است که سه کشور ازبکستان، تاجیکستان و قرقیزستان نسبت به دو کشور قزاقستان و ترکمنستان مسائل گسترده تری در رابطه با رشد افراطگرایی اسلامی دارند. در بین درهی فرغانه واقع در مرز مشترک تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان منطقهی اصلی فعالیت های گروه های اسلامگرا علیه نظام های منطقه است.
جمنابع تهدیدها از سطح نظام بین المللی: فروپاشی شوروی و تغییر ساختار نظام بین الملل و متعاقب آن رقابت قدرت های بزرگ در منطقهی آسیای مرکزی ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و چین از عوامل مهم تأثیر گذار بر تحولات امنیتی در سطح منطقه است. به طور کلی بررسی تهدیدها در سه سطح نمایانگر آن است که نخست وضعیت کشورهای منطقه متأثر از منابع تهدیدهای گسترده امنیتی در سطح داخلی و منطقه ای است، که در سطح بالاتر آن ها را با آسیب پذیری های گوناگون از سوی رقابت قدرت های بزرگ در منطقه مواجه کرده است.
در واقع پس از فروپاشی شوروی به دنبال کودتای اوت ۱۹۹۱، مجموعه ای از عوامل درونی و بیرونی که در قالب تهدیدهای امنیتی در بالا به آن اشاره شد، منجر به توسعهی جنبش های بنیادگرایی اسلامی در منطقه شده است. نخستین گروه از اسلام گرایان نوپا در دهه ی ۱۹۷۰ وارد آسیای مرکزی شدند. در آن هنگام بسیاری از روحانیان از مذهب حنفی دور شدند و بیشتر به آموزش های سلفی – وهابی رو کردند که رهاورد نخستین گروه های اسلام گرا ( اخوان المسلمین ) و گروهی از دانشجویان مسلمان بود که از کشورهایی چون اردن، عراق و افغانستان به این مناطق آمده بودند. این دانشجویان “گروه های تاشکند” را پی ریزی کردند تا در دانشگاه های آسیای مرکزی و قفقاز گروه های زیر زمینی تشکیل دهند. این گروه ها در سایه فعالیت طالبان در افغانستان جسورتر شدند.[۹]
این گروه ها با بهرهگیری از ریشه های عمیق باورها و تمایلات اسلامی در منطقه تلاش های وسیعی را سازمان داده اند و زمینه های ظهور بنیادگرایی اسلامی و جنبش های وابسته به آن از جمله حزب التحریر را در منطقه فراهم آوردهاند. برای شناخت و درک بهتر چنین گروههایی توضیح کوتاهی در مورد پدیده ی بنیادگرایی بیان می کنم.
در طول تاریخ اسلامی در یک دورهی زمانی انحطاط و رکود که در نتیجهی آن موجودیت و وحدت جامعهی اسلامی در معرض خطر قرار گرفته بود. شاهد رستاخیز و تجدید حیات مذهبی بودهایم و میان آشفتگی روحی- اجتماعی سیاسی و ظهور جنبش های بنیادگرایانه رابطه علت و معلولی است.[۱۰] که این امر را تا حدودی می توان در مورد ظهور جنبش های بنیادگرا در آسیای مرکزی مطرح نمود چرا که حضور گستردهی این گروه ها بعد از یک دوره انحطاط اسلام (حاکمیت کمونیست) از فروپاشی شوروی و در نتیجهی اوضاع آشفتهی جمهوری ها بوده است. ایدئولوژی این گروه های بنیادگرای اسلامی در تجلی معاصرش ارائه دهندهی وحی، سنت و رویه ای است که به حضرت محمد (ص) پیامبر اسلام باز می گردد.
جوامع و جنبش های بنیادگرای کنونی در پی آنند که موجودیت و مأ موریت خود را از طریق وظایف الهی و سوابق تاریخی توجیه کنند. آنان بر قرآن و تفاسیر و مجموعه های احادیث گردآوری شده توسط نویسندگان برجستهی گمنامی که به قرون دوم و سوم اسلامی می رسند تکیه دارند. تفکر بنیادگرایانهی معاصر بر اساس سوابق تاریخی ایجاد شده، به وسیلهی جنبش ها و حوادث انقلابی، استوار است. عقیدهی بنیادگرایانه در مذهب سنی، به وسیلهی گروهی متفکران فعال طرح شد. که به چند تن از آن ها اشاره می کنم احمد حنبل، ابن سلامه، ابن حزم، قاضی موسی عیاض، نووی، ابن تیمیه، ابن قیم، ابن کثیر و ابن عبدالوهاب.[۱۱]
حزب التحریر یک جنبش بین المللی و مهمترین سازمان اسلامگرای افراطی و سنی است که در آسیای مرکزی اقدام می کند. حزب التحریر در دههی ۱۹۵۰ از جنگ های گوناگون در خاورمیانه منشأ گرفته است. اما اعتقاد بر این است که این حزب به طور رسمی توسط شیخ ” تقی الدین النبهانی الفلسطینی ” در بیت المقدسِ تحت کنترل اردن تأسیس شده است. این حزب دست کم از اوایل ۱۹۹۰ در آسیای مرکزی حضور دارد، اما هنگامی که در اواخر این دهه، آزادی های دموکراتیک به سرکوبی بدل شد، به موفقیت های شگرفی با جمعیت های محلی دست یافت. اعضای آن در آسیای مرکزی به هزاران تن می رسند.[۱۲]
این حزب در تمامی جمهوری‎های آسیای مرکزی به خصوص قرقیزستان حضور دارد و شمار اعضاء آن به هزاران تن می‎رسد.[۱۳] حزبی که همانند بسیاری از جنبش‎های سلفی دیگر مانند جهاد اسلامی، جماعت اسلامی، القاعده احیای خلافت را به عنوان هدف اصلی خود معرفی می‎کند و البته تحقق این هدف را از طرق مسالمت آمیز توصیه و تجویز می‎کند. حزب التحریر با وجود این‎ که سال‎ها از تأسیس آن می‎گذرد، در فضای سیاسی خاورمیانه چندان تأثیرگذار نبوده است و هم اکنون هم چندان خبر و اثر قابل اعتنایی از این حزب در شرایط فعلی خاورمیانه به چشم نمی‎خورد، اما در آسیای مرکزی به عنوان مهمترین تشکل اسلامی به آن نگریسته می‎شود.
ایجاد خلاء ژئوپلیتیکی پس از فروپاشی اتحاد شوروی ” بازی بزرگ” جدیدی را در این منطقه شکل داد.[۱۴] عربستان، جمهوری اسلامی ایران و پاکستان از کشورهایی بودند که در عرصهی قدرت های منطقهای در آسیای مرکزی به شدت فعال شدند. علاوه بر عوامل فوق نظریهی تغییر موازنهی قدرت نظام بینالملل آن هم در پرتو رخداد ۱۱سپتامبر،[۱۵] در مقام یک علت خارجی نقش ویژهای را در گسترش پدیدهی بنیادگرایی درآسیای مرکزی بازی کرده است. در واقع تمامی این عوامل زمینه را برای جلب حمایت به نفع حزب التحریر آماده می سازد و به آن کمک می کند تا دستور کار ضد حکومت غیر مذهبی، ضد غربی و ضد فساد خویش را به پیش ببرد.
با گذشت چندین سال از فروپاشی نظام کمونیستی بیشتر پژوهشگران منطقه، بر این باور هستند که اسلامگرایی رو به گسترش است. در واقع سابقهی چندین سده فعالیت مسلمانان در این منطقه و رابطه آن ها با پیروان دیگر ادیان و همسایگان آن ها تداوم اعتقاد مردم به اسلام است که عامل هویت بخش در منطقه آسیای مرکزی است. این عامل در برهه هایی از تاریخ باعث رویارویی و تعارض در منطقه شد و در بعضی مقاطع مثل دورهی پس از فروپاشی شوروی وحدت بیشتری داشته و باعث شده است که گروه های اسلامگرا در آسیای مرکزی به بازیگران مهمی در تحولات سیاسی اجتماعی این منطقه تبدیل شوند.
هدف پژوهش
هدف در این پژوهش با توجه به کمبود آثار مجزا و مستقل در مورد ریشه ها و جنبش های بنیادگرایی در آسیای مرکزی، بررسی و تحلیل مسألهی بنیادگرایی اسلامی به صورت جزئی و در قالب حزب التحریر در آسیای مرکزی است. پاسخ به سؤالاتی است که در مطالب ذیل به آن ها اشاره شده و همچنین اثبات فرضیه، این که ترکیبی از شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی… منطقه پس از فروپاشی شوروی ( عوامل منطقه ای و فرامنطقه ای) منجر به تقویت حضور حزب التحریر در آسیای مرکزی شده است.
سؤال اصلی پژوهش این است که چه عواملی بر تشدید فعالیت های حزب التحریر پس از فروپاشی شوروی، در آسیای مرکزی مؤثر بوده است؟
سؤالات فرعی نیز عبارتند از:۱.زمینه های شکل گیری بنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی چیست؟

    1. پیشینهی شکل گیری حزب التحریر در آسیای مرکزی چیست؟

    1. عوامل داخلی مؤثر برتشدید فعالیت های حزب التحریر پس از فروپاشی شوروی، در آسیای مرکزی، چیست؟

    1. عوامل خارجی مؤثر برتشدید فعالیت های حزب التحریر پس از فروپاشی شوروی، در آسیای مرکزی، چیست؟

    1. واکنش نخبگان حاکم و رهبران کشورهای آسیای مرکزی نسبت به فعالیت حزب التحریر چیست؟

    1. رابطه حزب التحریر با سایر گروه های اسلامگرای آسیای مرکزی مانند جنبش اسلامی ازبکستان و جنبش اسلامی تاجیکستان به چه صورت است؟

در پاسخ به سؤالات پژوهش، فرضیه چنین می باشد:
شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی منطقه پس از فروپاشی شوروی، سبب تقویت نفوذ و حضور حزب التحریر در آسیای مرکزی شده است.
در این فرضیه شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی منطقه به عنوان متغیر مستقل و گسترش حضور حزب التحریر در منطقه به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است.
وضعیت و شرایط منطقه با شاخص های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بررسی شده است.
شاخص های سیاسی:

    1. انتخابات غیر قانونی و ناسالم
    1. استبداد، جو خفقان و سرکوب
    1. وجود احزاب وابسته به دولت و حذف احزاب غیر دولتی
    1. سانسور شدید مطبوعات و رسانه ها

شاخص های اجتماعی:

    1. پایین بودن شاخص های توسعه ی انسانی ( - میزان بالای زاد و ولد – افزایش میزان مرگ و میر در نتیجهی کمبود امکانات بهداشتی – میزان پایین سواد )
    1. قاچاق زنان و کودکان و گسترش فحشا

شاخص های اقتصادی:

    1. اقتصاد سایه
    1. قاچاق مواد مخدر و اسلحه و دیگر جرائم سازمان یافته
    1. رانت طلبی و فساد نخبگان حاکم
    1. میزان درآمد پایین مردم
    1. سطح پایین رفاه فردی با شاخص های فرعی: الف. سطح پایین بهداشت ب. درصد پایین پزشکان نسبت به کل جمعیت
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 09:32:00 ب.ظ ]




(۲-۲۷)
این متغیر خود مجموعه‌ای از متغیرهای اثرگذار بر اهرم شرکت است که به‌صورت کلی در فصل سوم توضیح داده‌شده است.
۲-۳-۴- تورم
مقدمه
شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی (CPI) معیار سنجش تغییرات قیمت کالاها و خدماتی است که توسط خانوارهای شهرنشین ایرانی به مصرف می‌رسد. این شاخص به عنوان وسیله‌ای برای اندازه‌گیری سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات مورد مصرف خانوارها، یکی از بهترین معیارهای سنجش تغییر قدرت خرید پول داخل کشور به شمار می‌رود. کاربرد این شاخص برای تعدیل مزد و حقوق در قراردادهای دوجانبه و نیز دعاوی حقوقی و همچنین به‌عنوان مهم‌ترین معیار سنجش میزان تورم در اقتصاد ایران اهمیت فراوان دارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران علاوه بر محاسبه شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی، شاخص‌های دیگری مانند شاخص بهای تولیدکننده (PPI) و شاخص بهای کالاهای صادراتی (XPI) را نیز محاسبه می‌کند.
برای آشنایی هرچه بیشتر با شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی، پوشش جغرافیایی و جمعیتی شاخص، کالاها و خدمات نماینده مشمول شاخص، نحوه جمع‌ آوری اطلاعات و روش محاسبه آن را به طور خلاصه مورد بحث قرار داده و در انتها به تغییرات این شاخص طی سال‌های مختلف اشاره می‌گردد.
۲-۳-۴-۱- پوشش جغرافیایی
گستردگی جغرافیایی شاخص به میزان قابل توجهی تعیین‌کننده درجه درستی و اعتبار شاخص است. بدیهی است فرهنگ مصرفی و سلیقه افراد تا حدودی می‌تواند ناشی از شرایط اقلیمی و خصوصیات جغرافیایی هر منطقه باشد. لذا جهت پوشش مناسب جغرافیایی در همه مناطق شهری کشور، ۷۹ شهر نمونه در سطح استان‌های مختلف کشور به طریق علمی طوری انتخاب شده که تغییرات قیمت در آن‌ها نشانگر تغییرات در کل مناطق شهری و در هر استان باشد. در نهایت شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی در سطح ۳۱ استان به صورت مستقل محاسبه و از ترکیب شاخص استان‌های مختلف، شاخص کل مناطق شهری کشور به‌دست می‌آید.
۲-۳-۴-۲- پوشش جمعیتی شاخص
در سال پایه ۱۳۹۰ پس از انتخابات شهرها، حدود ۱۶۰۰۰ خانوار به طریق علمی از بین خانوارهای ساکن در ۷۹ شهر انتخاب شده که متوسط هزینه آن‌ها نماینده متوسط هزینه همه خانوارهای ساکن در شهرهای ایران است. خانوارهای نمونه، همه نوع خانوار با درآمدها و الگوهای مصرف متفاوت را شامل می‌شود. پس از انتخاب خانوارها، با مراجعه مستقیم آمارگیران اداره آمار اقتصادی بانک مرکزی، ریز اقلام و هزینه آن‌ها استفسار و سپس به کل خانوارهای ساکن در هر استان و به کل مناطق شهری تعمیم داده می‌شود تا هزینه خانوارها برای کلیه کالاها و خدمات که در طول سال خریداری و به مصرف می رسانند مشخص گردد.
۲-۳-۴-۳- کالاها و خدمات نماینده مشمول شاخص
با توجه به تغییرات در الگوی مصرف خانوارها، در سال پایه ۱۳۹۰ با بهره گرفتن از نتایج بررسی بودجه خانوارهای شهری تجدیدنظری در انتخاب کالاها و خدمات نماینده صورت گرفت و از بین کالاها و خدماتی که خانوارهای ساکن در شهرها مصرف می‌کنند، تعداد ۳۸۵ قلم کالا و خدمات نماینده (۲۹۴ قلم کالا و ۹۱ قلم خدمت) با توجه به اهمیت آن‌ها به طریق علمی انتخاب شده است.
طبقه‌بندی کالاها و خدمات:
بر اساس طبقه‌بندی[۱۵۸]COICOP، ۳۸۵ قلم کالا و خدمت مشمول بررسی به ۱۲ گروه اصلی تقسیم شده که ضرایب اهمیت آن‌ها به شرح ذیل می‌باشد:

نام گروه ضریب اهمیت
۱- خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها ۳۸/۲۷
۲- دخانیات ۳۵/۰
۳- پوشاک و کفش ۹۴/۴
۴- مسکن، آب، برق، گاز و سایر سوخت‌ها ۸۲/۳۲
۵- اثاث، لوازم و خدمات مورد استفاده در خانه ۱۳/۵
۶- بهداشت و درمان ۹۸/۶
۷- حمل و نقل ۸۷/۹
۸- ارتباطات ۳۸/۲
۹- تفریح و امور فرهنگی ۸۵/۲
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ب.ظ ]




چنان که در جدول ۴-۲۷ و نمودار ۴-۳۵ مشاهده می شود، نتایج آزمون توکی نشان می دهد که میانگین نمرات رفتار شهروندی سازمانی در بین نوع استخدام مختلف از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد و بنابراین پیمانی با میانگین ۳٫۵۳۲۴ دارای بالاترین میانگین و قرارداری با میانگین ۳٫۳۰۰۴ دارای کمترین میانگین در خصوص رفتار شهروندی سازمانی است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۵- جمع بندی فصل چهارم
در این فصل در قسمت اول به بررسی ویژگی­های جمعیت شناختی نمونه آماری پرداخته شد و جداول و نمودارهای مربوط به آنها آورده شد. سپس برای نرمال بودن یا نبودن داده های پژوهش از آزمون K-S استفاده شد و با توجه به این که داده ­ها نرمال بود پس از این که از تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم برای سنجش روایی سؤالات و متغیر­های پژوهش استفاده شد، به بررسی وضعیت متغیرهای پژوهش در جامعه از آزمونT تک نمونه ­ای پرداخته شد. بعد از آن برای تعیین رابطه متغیرهای پژوهش و مؤلفه های آن از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. پس از طی مراحل بالا با بهره گرفتن از مدل معادلات ساختاری، ضرایب مسیر و مقادیر آماره t به آزمون فرضیه های اصلی پرداخته شد. در فصل بعد با توجه به نتایج آزمون فرضیات پژوهش به بحث و نتیجه گیری و پیشنهادهای کاربردی ارائه می شود.
فصل پنجم
بحث و نتیجه ­گیری
۵-۱- مقدمه
گام­های پایانی تحقیق از اصلی­ترین و بنیادی­ترین مراحل انجام آن می­باشد. تجزیه و تحلیل دقیق و نتیجه ­گیری درست از داده ها و اطلاعات جمع­آوری شده، بدین دلیل که مبنایی برای برنامه­ ریزی­های آتی در جامعه­ مورد تحقیق قرار می­گیرند، از اهمیت دوچندانی برخوردار می­باشند. در واقع یافته­های بدست آمده باید چنان مستند و قابل تشریح باشند که جامعه­ مورد تحقیق به درستی و صحت آن­ها اعتماد داشته تا برای اصلاح نواقص و کاستی­های موجود، برنامه­ ریزی جامعی انجام داده و به نتایج قابل پیش ­بینی دست یابند. در این فصل با بررسی مفصل تر یافته­های فصل چهار، نتیجه ­گیری­های این پژوهش و نیز پیشنهاد­های مبتنی بر آن ارائه خواهد شد. در ابتدا نتایج حاصل از ویژگی­های دموگرافیک گروه نمونه و وضعیت هریک از متغیر های پژوهش بیان می­ شود، سپس نتایج حاصل از تحلیل همبستگی و آزمون فرضیات پژوهش ارائه خواهد شد.
۵-۲- یافته های پژوهش
۵-۲-۱- نتایج آمار توصیفی:
ویژگی های جمعیت شناختی نمونه آماری پژوهش حاضر که در فصل چهارم ارائه شد نشان می­دهد که از بین ۱۱۵ نفر پاسخ دهنده، (۵۰٫۴ درصد) را زنان و بقیه آن را مردان تشکیل می دهند. همچنین از لحاظ سنی، ۷۳٫۹ درصد از کل کارمندان جامعه بین ۳۱ تا ۴۰سال سن دارند که می تواند ناشی از فرهنگ حاکم بر جامعه پژوهش حاضر باشد که نشان می دهد اکثر کارمندانی که در این سازمان مشغول به خدمت اند جوان هستند. همچنین از لحاظ سابقه کاری هم بیشتر افراد سابقه ۵ تا ۱۰ سال دارند. به علاوه طبق یافته های فصل چهارم، تقریبا ۵۴٫۸ درصد پاسخگویان تحصیلات کارشناسی دارند که اگر دانش و آگاهی پاسخگویان را عاملی تأثیرگذار در افزایش برای زندگی مدل بدانیم، پژوهش حاضر از این حیث در وضعیت مناسبی قرار دارد زیرا هرچه سطح درک و فهم پاسخگویان از سؤال های پژوهش بهتر باشد به همان نسبت نتایج پژوهش نیز قابل اتکاتر خواهد بود. همچنین ۴۷ درصد افراد در این سازمان از پرسنل رسمی می باشند.
۵-۲-۲- نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأئیدی و تحلیل همبستگی:
نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه­ی اول پیروی سازمانی نشان داد تمامی گویه ها از مقادیر تی (بیشتر از ۹۶/۱) و بار عاملی (بیشتر از ۳/۰) مورد قبولی برخوردارند .همچنین شاخص های برازش مدل نشان داد که مقدار RMSEA برابر ۰۷۴/۰ و مقدار χ۲به درجه آزادی (df) برابر با ۲٫۳۶ است، که نشانگر مناسب بودن مدل اندازه گیری است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی مرتبه دوم نشان داد که در میان مولفه­های ۵گانه­ی پیروی سازمانی، مولفه­ی بله قربان گو سهم بیشتری در تبیین پیروی سازمانی دارد.
نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه­ی اول سرمایه اجتماعی نشان داد که تمامی گویه ها از مقادیر تی (بیشتر از ۹۶/۱) و بار عاملی (بیشتر از ۳/۰) مورد قبولی برخوردارند. همچنین شاخص های برازش مدل نشان داد که مقدار RMSEA برابر ۰۸۵/۰ و مقدار χ۲به درجه آزادی (df) برابر با ۱٫۸۲ است، که نشانگر مناسب بودن مدل اندازه گیری است. همچنین نتایج حاصل از تحلیل عاملی مرتبه دوم نشان داد که در میان مولفه­های ۳گانه­ی سرمایه اجتماعی ،مولفه­ی ارتباطی سهم بیشتری در تبیین سرمایه اجتماعی دارد.
نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه­ی اول رفتار شهروندی سازمانی نشان داد که گویه ۴۴ دارای بار عاملی کمتر از ۰٫۳ بود بنابراین از مدل حذف شد.نتایج تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول و همچنین مرتبه دوم رفتار شهروندی سازمانی نشان داد که تمامی گویه ها و مولفه­ها از مقادیر تی (بیشتر از ۹۶/۱) و بار عاملی (بیشتر از ۳/۰) مورد قبولی برخوردارند .همچنین شاخص های برازش مدل نشان داد که مقدار RMSEA برابر ۰۸۲/۰ و مقدار χ۲به درجه آزادی (df) برابر با ۱٫۷۷ است، که نشانگر مناسب بودن مدل اندازه گیری است. در میان مولفه­های ۵گانه­ی رفتار شهروندی سازمانی ،مولفه­های نوع دوستی، تواضع و جوانمردی سهم بیشتری در تبیین رفتار شهروندی سازمانی دارند
نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان می دهد که همبستگی بین پیروی سازمانی و سرمایه اجتماعی ۰٫۸۰۴ است و در سطح ۰۱/۰ معنادار است از متغیر پیروی سازمانی ، مولفه­ی پیرو ستاره، بیشترین ارتباط را با متغیر سرمایه اجتماعی (۰۱/۰ >p و ۷۲۵/۰ =r) دارد. بنابراین نتیجه کلی این است که این دو متغیر در راستای یکدیگرند.
ضریب همبستگی بین پیروی سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی ۰٫۷۷۹ است و در سطح ۰۱/۰ معنادار است. از متغیر پیروی سازمانی ، مولفه­ی بله قربان گو بیشترین ارتباط را با رفتار شهروندی سازمانی (۰۱/۰ >p و ۶۵۷/۰ =r) دارد. ضریب همبستگی بین سرمایه اجتماعی و رفتار شهروندی سازمانی ۰٫۷۸۷ است و در سطح ۰۱/۰ معنادار است. از متغیر سرمایه اجتماعی، مولفه­ی ساختاری بیشترین ارتباط را با رفتار شهروندی سازمانی (۰۱/۰ >p و ۸۸۱/۰ =r) دارد.
۵-۲-۳- نتایج حاصل از آزمون فرضیات پژوهش:
به منظور آزمون فرضیات از مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون فرضیات در جدول ذیل ارائه شده است.

ردیف فرضیه ضریب همبستگی ضریب معناداری نتیجه
۱ پیروی سازمانی تاثیری مثبت و معنی دار بر رفتار شهروندی سازمانی دارد ۰٫۷۷۹ ۵٫۱۸ تایید اثر مستقیم و معناداری بین دو متغیر
۲ پیروی سازمانی تاثیری مثبت و معنی دار بر رفتار شهروندی سازمانی با میانجیگری سرمایه اجتماعی دارد - ۳٫۹ تایید اثر مثبت، غیر مستقیم و معناداری
۳ پیروی سازمانی تاثیری مثبت و معنی دار بر سرمایه اجتماعی دارد ۰٫۸۰۴ ۹٫۲۲ تایید اثر مستقیم و معناداری بین دو متغیر
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:32:00 ب.ظ ]




۰۲/۰±

a27/32
۰۰/۰±

ab86/16
۵۰/۱±

بدون سایه

a19/1
۰۵/۰±

a39/32
۰۰/۰±

ab35/17
۹۶/۰±

حروف مشابه در هر ستون نشان دهنده عدم اختلاف معنی‌دار در سطح احتمال ۵ در صد می‌باشند (آزمون دانکن)
± خطای استاندارد
۴-۱-۷- سطح برگ
نتایج تجزیه واریانس اثر سایهاندازی در مراحل مختلف رشد بر سطح برگ (جدول ۴-۱۳) نشان داد که اثر سایهاندازی در مراحل مختلف رشد، اثر شدت سایهاندازی و اثر متقابل آنها معنیدار میباشد.
مقایسات میانگینها نیز بیانگر این بود که سطح برگ، زمانیکه سایهاندازی در دوره رشد رویشی اعمال شد بیشترین مقدار (۸۶۳۷ سانتیمتر مربع) را داشت اما در کل دوره رشد کمترین مقدار (۷۶۱۲ سانتیمتر مربع) را نشان داد. در تیمار بدون سایهاندازی سطح برگ دارای بیشترین مقدار (۱۰۸۷۰ سانتیمتر مربع) بود و با افزایش شدت سایهاندازی مقدار آن به صورت منظمی کاهش یافت طوریکه در شدت سایهاندازی ۱۰۰ درصد کمترین مقدار (۵۴۴۳ سانتیمتر مربع) را داشت (جدول ۴-۱۴). مقایسه میانگین اثر متقابل سایهاندازی در مراحل مختلف رشد و شدت سایهاندازی نشان داد که سطح برگ در تیمار بدون سایه و دوره رشد رویشی دارای بیشترین مقدار (۱۱۵۰۰ سانتیمتر مربع) بود و زمانیکه ۱۰۰ درصد سایهاندازی در کل دوره رشد اعمال شد کمترین مقدار (۴۶۹۰ سانتیمتر مربع در بوته) را نشان داد (جدول ۴-۱۵).
اگر یک گیاه بخواهد از انرژی خورشیدی استفاده کار آمد کند، باید بتواند حداکثر تشعشع نور خورشید را توسط بافتهای سبز جذب نماید. با افزایش سطح برگ میزان دریافت تشعشع هم بیشتر میشود. بنابرین کارایی جذب انرژی تابشی در یک مزرعه بستگی به میزان سطح برگ و زاویه آن در جامعه گیاهی دارد (مجدنصیری و احمدی، ۱۳۸۴). با افزایش شدت نور سطح برگ، دوام سطح برگ و زیست توده گیاه افزایش مییابد (سرمدنیا و کوچکی، ۱۹۹۰). برخی محققین (زمانی و کوچکی، ۱۹۹۵؛ کینگ[۱۵۵]، ۱۹۹۴) اظهار داشتند زمانیکه گیاه در معرض افزایش نور (توسط نور مصنوعی) قرار می گیرد، نسبت به تیمار نور طبیعی از رشد و زیست توده بیشتری برخوردار هستند. کوسنس[۱۵۶] و همکاران در سال ۱۹۹۱ علت کاهش شاخص سطح برگ گندم در رقابت با یولاف وحشی را به سریعتر بسته شدن کانوپی علف هرز و همچنین نحوه توسعه برگهای یولاف وحشی نسبت دادند که مانع نفوذ نور به درون کانوپی گیاه زراعی شده و در نتیجه، ریزش برگهای پایین بوته و کاهش شاخص برگ را به دنبال دارد. کودنی[۱۵۷] و همکاران (۱۹۸۹) اعلام کردند که با افزایش تراکم یولاف وحشی، شاخص سطح برگ گندم به طور خطی کاهش مییابد. کیتینگ و کاربری[۱۵۸] (۱۹۹۳) بیان نمودند که برگهای رشد کرده در سایه، نازکتر، دارای سطح بیشتر و افقیتر میباشند و فتوسنتز در واحد سطح این گیاهان نیز در نور زیاد، کمتر است.
۴-۱-۸- ماده خشک برگ
اثر سایهاندازی در مراحل مختلف رشد و اثر شدت سایهاندازی بر ماده خشک برگ طبق نتایج تجزیه واریانس(جدول ۴-۱۳) معنیدار میباشد اما اثر متقابل آنها بر ماده خشک برگ تأثیر معنی داری را نشان نداد.
مقایسات میانگینها نیز نشان داد که ماده خشک برگ، زمانیکه سایهاندازی در دوره رشد رویشی اعمال شد بیشترین مقدار (۱۳/۲ گرم در بوته) را داشت اما در دوره رشد زایشی وکل دوره رشد دارای کمترین مقدار بودند و با هم اختلاف معنیداری را نشان ندادند. در تیمار بدون سایهاندازی ماده خشک برگ دارای بیشترین مقدار (۰۱/۳ گرم در بوته) بود و با افزایش شدت سایهاندازی مقدار آن کاهش یافت طوریکه در شدت سایهاندازی ۱۰۰ درصد کمترین مقدار (۹۵/۰ گرم در بوته) را داشت (جدول ۴-۱۴). مقایسه میانگین اثر متقابل سایهاندازی در مراحل مختلف رشد و شدت سایهاندازی نشان داد که ماده خشک برگ در تیمار بدون سایه و در دوره رویشی دارای بیشترین مقادیر بود که با تیمار بدون سایه در دوره رشد زایشی و کل دوره اختلاف معنیداری را نشان نداد و زمانیکه ۱۰۰ درصد سایهاندازی در کل دوره رشد اعمال شد کمترین مقدار (۶۰/۰ گرم در بوته) را نشان داد (جدول ۴-۱۵).
شدت نور بر محتوای ماده خشک گیاهان تاثیر میگذارد طوریکه با افزایش شدت نور نسبت سطح برگ کاهش مییابد (پیکن[۱۵۹] و همکاران، ۱۹۸۶).
۴-۱-۹- ارتفاع بوته
طبق نتایج تجزیه واریانس(جدول ۴-۱۳) اثر سایهاندازی در مراحل مختلف رشد و اثر شدت سایهاندازی و نیز اثر متقابل آنها بر ارتفاع بوته بسیار معنیدار بود.
مقایسات میانگینها نیز نشان داد که ارتفاع بوته، زمانیکه سایهاندازی در دوره رشد رویشی اعمال شد بیشترین مقدار (۳۱/۳۴ سانتیمتر) را داشت اما در کل دوره رشد دارای کمترین مقدار (۷۳/۲۸ سانتیمتر) بود. در تیمار بدون سایهاندازی ارتفاع بوته دارای کمترین مقدار (۷۲/۲۵ سانتیمتر) بود و با افزایش شدت سایهاندازی مقدار آن به صورت منظمی افزایش یافت طوریکه در شدت سایهاندازی ۱۰۰ درصد بیشترین مقدار (۴۴/۴۰ سانتیمتر) را داشت (جدول ۴-۱۴). مقایسه میانگین اثر متقابل سایهاندازی در مراحل مختلف رشد و شدت سایهاندازی نشان داد که ارتفاع بوته زمانیکه ۱۰۰ درصد سایهاندازی در کل دوره رشد اعمال شد بیشترین مقدار (۵۵/۴۴ سانتیمتر) را داشت و در تیمار بدون سایه و کل دوره رشد کمترین مقدار (۵۹/۲۴ سانتیمتر) را نشان داد (جدول ۴-۱۵).
کاهش مقدار و یا کیفیت نور میتواند باعث افزایش طول ساقه و کاهش شاخهدهی شود (درگیبوس[۱۶۰] و همکاران، ۱۹۸۳ و ۱۹۸۵). به طور کلی شاخهدهی تحت تأثیر سایهاندازی نسبت به نور طبیعی، کاهش مییابد (وان و رونالد[۱۶۱]، ۱۹۹۸). افزایش ارتفاع بوته باقلا تحت سایهاندازی نشان دهنده دستیابی به منابع از طریق ریشه و یا کاهش تخصیص مواد به برگها میباشد (هنری و آرسن[۱۶۲]، ۱۹۹۷) که این یک عامل مهم در کمک به گیاهان برای رسیدن به نور کافی است. نتایج مشابهی برای دیگر گیاهان گزارش شده است(آلوارنگا[۱۶۳] و همکاران، ۲۰۰۳؛ هوگه[۱۶۴] و همکاران، ۲۰۰۲؛ هامبرتو[۱۶۵]، ۲۰۰۴؛ کومبازاوو [۱۶۶]و همکاران، ۱۹۹۸؛ رگنیر و هریسون[۱۶۷]، ۱۹۹۳).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-۱-۱۰- میزان سبزینگی (اسپد[۱۶۸])
طبق نتایج تجزیه واریانس(جدول ۴-۱۳) اثر سایهاندازی در مراحل مختلف سایهاندازی و اثر شدت سایهاندازی و نیز اثر متقابل آنها بر اسپد معنیدار بود.
مقایسات میانگینها نیز نشان داد که اسپد، زمانیکه سایهاندازی در دوره رشد رویشی اعمال شد بیشترین مقدار (۲۸/۳۰) را داشت اما در کل دوره رشد دارای کمترین مقدار (۸۱/۲۶) بود. در تیمار بدون سایهاندازی اسپد دارای بیشترین مقدار (۰۹/۳۵) بود و با افزایش شدت سایهاندازی مقدار آن کاهش یافت طوریکه در شدت سایهاندازی ۱۰۰ درصد کمترین مقدار (۷۹/۲۱) را داشت (جدول ۴-۱۴). مقایسه میانگین اثر متقابل سایهاندازی در مراحل مختلف رشد و شدت سایهاندازی نشان داد که اسپد زمانیکه ۱۰۰ درصد سایهاندازی در هر سه دوره (رویشی، زایشی وکل دوره رشد) اعمال شد کمترین مقدار را داشت که با ۷۵ درصد سایهاندازی در هر سه دوره و ۵۰ درصد سایه اندازی در کل دوره رشد اختلاف معنی داری را نشان نداد و در تیمار بدون سایه و دوره رشد رویشی بیشترین مقدار (۶۸/۳۸) را نشان داد (جدول ۴-۱۵).
جدول۴-۱۳- تجزیه واریانس اثر سایه اندازی در مراحل مختلف رشد بر سطح برگ، ماده خشک برگ، ارتفاع و اسپد در نخود رقم ILC482

منابع تغییرات

درجه آزادی

میانگین مربعات

سطح برگ

ماده خشک برگ

ارتفاع

اسپد

تکرار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ب.ظ ]




حال باید دید تفکر انتقادی به عنوان یکی از اساسیترین انواع تفکر، چه ارتباطی با سایر انواع تفکر دارد. آنچه مسلم است، هیچ یک از این انواع تفکر در خلأ اتفاق نمی افتند؛ به عبارتی، هر یک از انواع تفکر را میتوان به نوعی پیش نیاز یا پیامد نوع دیگری از تفکر محسوب کرد. بنابراین، نفس وجود ارتباط میان انواع تفکر می توان به عنوان یک پیش فرض پذیرفت و آنچه محل بحث و مناظره است، کیفیت یا چگونگی این ارتباط است. به عبارت دیگر، نگارنده بر آن است از نظر خود مبنی بر محوری بودن نقش تفکر انتقادی درمیان سایر انواع تفکر دفاع کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

درخصوص ارتباط تفکر انتقادی و تفکر خلاق، بحثهای مختلفی مطرح شده است. نگاهی به تعریف پرکینز میتواند آغازگر خوبی برای این بحث باشد: « تفکر خلّاق، تفکری است که الگوی ارائه شده توسط آن درنهایت به دستاوردهای خلّاق منجر می شود. »(پرکینز،۱۹۸۴، همان). این تعریف به ما یادآوری می کند که معیار ما برای سنجش خلاقیت، برونداد آن است؛ یعنی ما درصورتی فردی را خلاق می نامیم که وی به شکلی مداوم به نتایج خلاق دست یابد (مارزانو و دیگران، ۱۹۸۸، همان). این برونداد می تواند یک رویداد ذهنی (درونی) باشد، مثل گرفتن یک تصمیم یا رسیدن به یک نتیجه گیری، و یا شکل گیری یک فرضیه در ذهن. همینطور میتواند یک رویداد عینی باشد، مثل یک تابلوی نقاشی یا یک استعاره (تمثیل)، و یا پیشنهاد یک راه جدید برای انجام یک آزمایش. ولی به هرحال، این برونداد باید وجود داشته باشد.
حال نگاهی به تعریف انیس از تفکر انتقادی میاندازیم: «تفکر انتقادی، تفکری مستدل و منطقی است که بر تصمیم گیری ما درخصوص آنچه میخواهیم انجام دهیم یا باور داشته باشیم، متمرکز میشود.» (انیس، ۱۹۸۷، همان). نکته قابل توجه در این تعریف این است که انیس هم ماحصل تفکر انتقادی را یک تصمیم گیری یا باور به یک عقیده میداند. به این ترتیب، وی نیز یک خروجی برای تفکر انتقادی متصوراست. این اصطلاحات بیشتر برای قضاوت درخصوص تفکر به کار می روند؛ چرا که وقتی درحال حل یک مسئله یا اتخاذ یک تصمیم هستیم، کمابیش آن را خلاقانه یا منتقدانه انجام میدهیم. اشخاص معمولاً تفکر انتقادی را مبنای ارزیابی و تفکر خلاق را مبنای خلق و تولید درنظر میگیرند. البته این دو نوع تفکر درمقابل یکدیگر قرارنمیگیرند بلکه مکمل هم هستند. متفکران منتقد، راههایی برای آزمودن اظهارات درپیش می گیرند؛ و متفکران خلاق، افکاری را که به تازگی خلق شده اند، آزمایش می کنند تا درجه اعتبار و کارآیی آنها را برآورد کنند. پس تفاوت در نوع نیست، بلکه در تأکید یا اصرار و پافشاری است (مارزانو و دیگران، ۱۷:۱۹۸۸، همان). به عبارتی، تفکر خلاق و تفکر انتقادی، فرایندهای مجزایی نیستند بلکه نحوه وقوع فرایندهای تفکر را به نوعی توصیف می کنند.
پل و الدر(۱۳:۲۰۰۵، همان) درخصوص رابطه میان تفکر خلاق و تفکر انتقادی معتقدند: در فهم تفکر انتقادی، بسیار مهم است که به مناسبات مشترک میان تفکر خلاق و تفکر انتقادی توجه شود. این دو اسلوب فکری، هرچند اغلب دچار بدفهمی می شوند، در استدلالهای روزمره جدایی ناپذیرند. خلاقیت، فرایند ساخت یا تولید را رهبری میکند و انتقاد، فرایند ارزیابی و قضاوت را. ذهنی که خوب می اندیشد، باید همزمان هم ارزیابی کند هم تولید؛ و هم زایش داشته باشد، هم قضاوت. آهنگ تفکر، هم نیازمند تجسم است، هم نیازمند نظم ذهنی.
قضاوت انتقادی، از ملزومات تمامی اقدامات ساختاری است و همه اقدامات ساختاری نیز به ارزیابی انتقادی ختم میشود. ما میآفرینیم و ارزیابی میکنیم؛ ما آنــچه را که آفــریده ایم، ارزیــابی مــی کنیم؛ مــا هــمانگونه که ارزیابی میکنیم، میآفرینیم. به عبارت دیگر، در آن واحد، ما هم منتقدانه و هم خلاقانه می اندیشیم.
لیپمن (۲۴۱:۲۰۰۳،همان) نیز معتقد است که میان تفکر خلاق و تفکر انتقادی نوعی رابطه سببی برقرار است؛ به این ترتیب که تفکر خلاق، برانگیزاننده حس انتقاد و سپاسگزاری در افراد است.
در همین راستا، فیشر (۱۳۸۵: ۷۰، همان) نیز بی ارتباط دانستن تفکر انتقادی و تفکر خلاق را از سوء برداشت های رایج برشمرده و معتقد است: « تقسیم تفکر به دو نوع کاملاً مجزا، ساده انگاری افراطی درباره تفکر است». خلاقیت فقط ارائه راه حل های جدید برای رفع مشکلات نیست؛ بلکه ارائه راه حلهای بهتر است و این مستلزم قضاوت انتقادی خواهد بود. فیشر ویژگی هایی همچون تحلیلی، استقرایی، آزمایش فرضیه، همگرا بودن را از خصائل تفکر انتقادی برشمرده و برای تفکر خلاق خصوصیاتی مانند: اکتشافی، قیاسی، فرضیه سازی، جسورانه بودن و واگرایی را قائل شده است.
اما هرچند فیشر، واگرایی را منحصر به تفکر خلاق، و همگرایی را زیرگروه تفکرانتقادی دانسته است، تفکر انتقادی را نمی توان خالی از واگرایی دانست. دگراندیشی، از خصایل اساسی یک ذهن منتقد است و تا زمانی که کسی شق دیگری برای قضایا متصور نباشد، نمیتواند منتقدانه به قضایا بنگرد. از این رو، تفکر انتقادی را باید ماحصل واگرایی و همگرایی اذهان به شکلی توأمان فرض کرد.
نکتـه ای کـه می توان بر آن تکیه کرد، تأکید و اهتمام ویژه ای است که جان دیوئی ــ به عنوان پدرتفکر انتقادی ــ به تفکر منطقی داشته است. تعریفی که وی از تفکر منطقی به دسـت داده است: « بررسی فعال، مداوم و دقیق هر عقیده یا هر شکل فرضی دانش با توجـه به دلایلی که آن عقیده را تأییـد مـی کننـد و نتـایج بیشـتری کـه ایـن عقیـده بـه آنهـا گرایش دارد»، بعدها مبنای تفکر انتقادی قرار گرفتـه و معمـولاً در متـون معتبـر نیـز نقطه شروع پرداختن به تفکر انتقادی همین تعریف بوده است. تفکـر خـلاق و تفکـر استعاری را نیز از این نظر میتوان پس از تفکـر انتقـادی درنظـر گرفـت کـه اگـر نـه همیشه، اما در مواردی خلاقیت و تـلاش بـرای کشـف راههـای تـازه، ناشـی از نگـاه انتقادی ما به پدیده ها است؛ یعنی تا زمانی که از پدیده ای احساس رضایت می کنـیم، نیازی به خلق دنیاهای جدید و کشف راه های تازه نخواهیم داشت. به این ترتیب، به اعتباری می توان تفکر انتقادی را حاضر و ناظر در تمامی مراحل تفکر و به عنوان نقطه اتصال میان شیوه های دوگانه تفکر، یعنی همگرا و واگرا، و نیز حلقه واسط میان سه نوع نسبتاً متمایز تفکر، یعنی تفکر منطقی در یک سو و تفکر خلاق و استعاری در سوی دیگر ساختار ذهن بشر، فرض کرد.
برای ترسیم این رابطه میتوان از مدل زیر ( نمودار۲-۱) کمک گرفت:
همانگونه که در ارتباط میان سه گونه تفکر نیز تصویر شده است، پس از مرحلـه خلق، چه با کمک استعاره و چه با کمک تفکر خـلاق، همچنـان نیازمنـد قضـاوت و ارزیابی هستیم. به همین دلیل است که برخی صـاحبنظران، تفکـر خـلاق را بـر تفکـر انتقادی مقدم میدانند؛ حال آنکه به عقیده نگارنده، تفکر انتقادی در جایگـاهی میـان سایر انواع تفکر قرار دارد، زیرا هم پیش از ظهور مرحله خلاقیت به کار می آید و هم پس از آن. آنچه مسلم است، در تمامی انواع تفکر، هدفی غایی دنبال میشود که میتواند در سه عنوان کلی حل مسئله (گرچه گاهی حل مسئله خود به عنوان یک نوع مستقل تفکر قلمداد میشود)، نتیجه گیری، و تصمیم گیری متجلی شود. نکته جالب توجه این است که این سه دستاورد دقیقا همان اهدافی است که ارسطو برای انواع تفکر قائل بود(مکتبی فر، ۸۸)
۲-۱-۳-مبانی تفکر انتقادی
۲-۱-۳-۱- مبانی فلسفی
۲-۱-۳-۱-۱- اندیشه های دورۀ کلاسیک
سقراط را بایستی به عنوان نخستین اندیشمندی دانست که با رویکردی فسلفی به تبیین تفکر انتقادی پرداخته است. سقراط بزرگترین خدمتی که به بشریت نمود این بود که به انها آموخت تا از طریق دیالوگ به بالاترین فضیلت اخلاقی، یعنی خود اندیشی و دانایی دست یابند. تفکر انتقادی در اندیشۀ سقراط به معنای کشف حقیقت است.
قسمت اعظم مهارت سقراط هم در آن بود تا اطمینان شختص را متزلزل سازد و او را دربارۀ دانش خویش به تردید وادارد. در این حالت اگر مخاطب بتواند خشم ناشی از جریحه دار شدن عزت نفس خویش را با عشق به فضیلت برطرف نماید، سقراط او را تشویق می کند تا به نتیجۀ تفکر خویش برسد. دیالوگ به انها یاری می رساند تا نگاه عمیق تری به داشته های خود بیندازند و در اصول و باورهای به ظاهر مسلم خود بیندیشیند.
در فرایند دیالوگ سقراطی، آدمی از باورها و فرضیه های آزمون نشده خویش رها شده و به یک آگاهی آشفته و ناپایدار می رسد. شخص در شناخت حقیقت، خود را آشفته و پریشان می بیند و این سردرگمی و آگاهی به نادانی و جهالت خویش، وی را از سطحی نگری می رهاند و به او رخصت پرواز می دهد.
پس از سقراط، بحث تفکر و خردورزی، توسط شاگرد بزرگ او یعنی افلاطون پی گرفته می شود. افلاطون، اندیشۀ آدمی را به عرش برد و با طرح عالَم مُثُل، انسان را نه خالق اندیشه های خویش بلکه کاشف « معرفت » دانست. با این حال پس از او، ارسطو، دایرۀ معرفت را از عالم ملکوتی به عالم عینی و طبیعی کشاند. ارسطو مهم ترین صفت اختصاصی بشر را استعداد عقلانی او می داند و حیات عاطفی را تنها مقدمه ای بر رشد عقلانی در نظر می گیرد. از نظر ارسطو، سه نفس نباتی، حیوانی و ناطقه به انسان عطا شده است که از آن میان انسان با قوۀ ناطقه می تواند به ارزیابی و داوری پدیده های هستی بپردازد.
پس از سقراط، افلاطون و ارسطو، در قرون وسطی، اندیشۀ انتقادی به وسیلۀ الهیونی همچون اگوستین قدیس (۳۵۴ – ۴۳۰ میلادی) و توماس اکویناس پی گرفته شد. در حقیقت با مرگ ارسطو در ۳۲۲ سال پیش از میلاد مسیح، عصر طلایی فلسفۀ انتقادی در یونان باستان به پایان رسید و فلسفه ای که تا آن زمان با استدلال های منسجم سروکار داشت، اندک اندک به نوشتن شرح و تفسیر بر سخنان پیشینیان گرفتار شد. در این دوران، دو مکتب فکری یکی رواقی و دیگری اپیکوری رواج یافتند که به مقتضای زمانه، از روحیه ای چندان خوشبینانه برخوردار نبودند. رویکردها و سلیقه های دیگری هم ظهور کردند که منجر به پیدایی مکاتب چندی چون کلبیان و شکاکان شدند که معتقد بودند هیچ چیز نمی دانند، با این حال مشغول آموزش چیزهایی شدند که نمی دانستند.
در چنین دورۀ فترت اندیشه ای، بی شک باید اگوستین قدیس را یکی از مهم ترین و با نفوذترین متفکران عالم فسلفه به طور عام و جهان مسیحیت به طور خاص دانست. ارلیوس اگوستین در سال ۳۵۴ میلادی به دنیا آمد و سال ۴۳۰ چشم از جهان فرو بست. سیسرون، مانی، افلاطون و عیسی مسیح در شکل گیری اندیشه های اگوستین موثر بودند. آشنایی او با فلسفۀ یونان با سیسرون شروع شد. از او یادگرفت که قبل از قرقضاوت اتقادی به تفکر افسفی بپردازد. نکته ای که اگوستین را از سایر مسیحیان دورۀ خود متمایز می سازد، این است که برای او ایمان کورکورانه به تنهایی کافی نبود. او باور دینی را تفکر توأم با موافقت و قبول باطنی یا تأثیر عقلایی می دانست و به دنبال وضوح کامل عقلایی بود (زیبا کلام، ۱۳۷۸: ۶۵-۶۲). از نظر او، آدمی در آن دوره به جای آنکه در درک پدیده ها بر منطق و تفکر سوار باشد، بر احساس و توهم تکیه زده است. لذا راه برون رفت از اوهام بشری، اتکا به قوۀ فکر و اندیشه است(نیستانی و امام وردی،۱۳۹۲،ص:۳۹)
۲-۱-۳-۱-۲- اندیشه های دورۀ رنسانس
پس از فترت هزار ساله، اندیشۀ انتقادی در نوشته های اندیشمندان حوزه های مختلف مذهب، هنر، سیاست، حقوق و فلسفه متبلور شد. درکنار بسیاری از اندیشمندان شناخته شدۀ عصر رنسانس، اندیشه های فیلسوف انگلیسی فرانسیس بیکن (۱۵۶۱- ۱۶۲۶) و رنه دکارت (۱۶۵۰ – ۱۵۹۶ میلادی) فیلسوف شهیر فرانسوی، تأثیر شگرف تری بر اندیشۀ انتقادی بر جای گذاشتند و می توان آنها را بزرگترین میراث دار تفکر انتقادی در عصر رنسانس دانست.
پائول و الدر (۲۰۰۱) بر این عقیده اند که کتاب « پیشرفت یادگیری » اثر بیکن می تواند یکی از قدیمی ترین آثار در زمینۀ تفکر انتقادی به حساب آید. فرانسیس بیکن نگران بهره گیری نادرست افراد از ذهن برای کسب دانش بود و اعتقاد داشت که در شناسایی روابط علی بین پدیده های هستی لازم است موارد استثنایی به دقت مورد توجه قرار گیرد و از تعمیم های شتاب زده پرهیز شود.
بیکن جایگاه ویژه ای برای علم قائل بود و عقیده داشت که هرکسی می تواند به کشف حقیقت دست یابد، مشروط به آن که از روش های درستی استفاده کند. با این حال، وقتی که اشخاص به میل خود رها می شوند، آنها اغلب عادت های بد فکری (بت ها) را در خود توسعه می دهند که منجر به باورهای کاذب یا گمراه کننده می شود. بیکن اعتقاد داشت که مردم باید اذهان خویش را از بت های غاری (تعصباتی که از منافع شخصی ناشی می شود)، بت های قبیله ای (آداب و رسوم بشری)، بت های بازاری (تفکر مبتنی بر قواعد نامفهوم و آموزش ناکافی و غیر عمیق) و بت های نمایشی (سیطرۀ نظام های فکری) تهی کنند، بت هایی که آدمی را به طور ناخودآگاه به پرستش فرا می خوانند (کاپالدی، ۱۹۶۶،همان)
دکارت در ریاضیات، نظام معرفت یقینی را می دید که در سایر رشته ها نمی یافت. او در این اندیشه بود که بتواند جهان را با همان روش هایی دریافت کند که از اصول ریاضی درک می شوند. در واقع، هدف دکارت آن بود که فلسفه را به گونه ای بازنویسی کند و نظام معرفت را طوری بر بنیاد اصول موضوع تردیدناپذیر بنا سازد که گویی ریاضیات است. عزم دکارت در بازسازی فلسفه به هیئت ریاضیات، نطفۀ خردگرایی فلسفی را کاشت.
دکارت به دنبال تفکری روش مند و قاعده پذیر بود و اندیشه ای را صحیح و درست می دانست که مبتنی بر قواعد شناخت باشد. بر همین اساس، با نوشتن کتاب « قواعدی برای راهبری ذهن» مبانی و اصول معرفت شناختی خویش را بنا نمود. این اثر – به قول پائول و الدر – دومین اثر ماندگار در حوزۀ تفکر انتقادی است. از دیدگاه دکارت، شک کردن یعنی اندیشیدن به معنای وجود داشتن است: من می اندیشم، پس هستم. جملۀ معروف وی در این رابطه این بود که: من می توانم به همه چیز شک کنم، به جز یک چیز، و آن هم این واقعیت است که من شک می کنم. اما آن گاه که تردید می کنم، می اندیشم، و وقتی که می اندیشم، باید وجود داشته باشم(همان،ص:۴۳).
دکارت در این باره می نویسد: « بر آن سرم که هر چیزی را که ممکن است، به کمترین درجه، مورد شک و تردید به نظر آید کنار گذارم، و آن را چنان انگارم که گویی کاملا خطا و نادرست است؛ و این روش را تا آنجا دنبال کنم که چیزی بیابم که یقینی باشد، یا لااقل، اگر نتوانم هیچ کار دیگری بکنم، تا آنجا در این راه پیش روم که معلومم شود که امر متیقّنی در عام وجود ندارد!» (مجتبوی، ۱۳۸۹)
دکارت بر این عقیده بود که آدمی برای بررسی حقایق مجهول و پدیده های هستی نیازمند قواعد است و باید به صورت روشمند و نظام مند به شک و تردید، به اندیشیدن و به آزمودن پدیده های پیرامون خویش بپردازد. انسان برای کسب معرفت، نیازمند مجموعه ای از قواعد یقینی است که اگر هرکسی آنها را با دقت رعایت کند، هرگز چیزی را که غلط است، دست تصور نخواهد کرد، و هرگز مساعی فکری خود را بیهوده به هدر نخواهد داد، بلکه با افزودن تدریجی بر معرفت خویش، به تمامی حقایقی دست خواهد یافت که در حد توانش باشد.
البته مراد دکارت این نیست که قواعدی وجود دارد که در سایۀ آن، دیگر قوا و استعداد طبیعی انسان زائد جلوه کند. بر عکس اینها قواعدی برای به کار بردن درست قواعد طبیعی و اعمال ذهن هستند. اگر ذهن به حالت خود رها شود و عوامل دیگر در کار آن اخلال نکنند و مسألۀ شناخت هم در حد و توان آدمی باشد، بی شک، ذهن انسان خطا نخواهد کرد. اما ما به آسانی اجازه می دهیم که عواملی از قبیل پیش داوری، انفعال انسانی، تعلیم و تربیت، ناشکیبایی و تمایل عجولانه برای حصول به نتایج آنی، ما را از جاده صواب منحرف سازد.
نخستین اصل دکارت در راهبرد عقل این است که هیچ چیزی را که صدق آن به وضوح برای من محرز نشده باشد، به عنوان صادق نپذیرم، یعنی با دقت از شتاب زدگی و تعجیل و پیش داوری در احکام اجتناب کنم و در آنها هیچ چیزی را به سادگی قبول نکنم، مگر آن که به صورت آشکار بر ذهن من حاضر باشد و هیچ مجالی برای شک کردن دربارۀ آن باقی نمانده باشد. مراعات این اصل، متضمن استفاده از شک روشی است، یعنی باید به نحو منظم، همۀ عقایدی را که قبلا داشته ایم، در معرض شک قرار دهیم تا بتوانیم آن چه غیرقابل شک و تردید است و آن چه می تواند به عنوان اساس و شالودۀ بنای معرفت باشد، کشف کنیم.
از دیدگاه دکارت، شهود (درمعنای غیر عرفانی آن) و استنتاج، دو عمل ذهنی هستند که به مدد آنها می توانیم بدون هیچ بیم و هراسی از توهم به معرفت پدیده ها برسیم. دکارت، شهود عقلی و استدلال را به عنوان یقینی ترین راه های حصول معرفت می داند. شهود حکمی فریبنده و برخاسته از تخیل آدمی نیست، بلکه ادراکی است که به آسانی در ذهن شفاف، زلال و موشکاف آدمی پدید می آید. به عبارت دیگر، شهود، فهم فارغ از شک ذهن صاف و موشکافی است که از روشنایی عقل محض منبعث می شود. قیاس منطقی و استدلال، هرگونه استلزام ضروری از واقعیات دیگری است که با علم یقینی بر ما معلوم است. در ادامه به اختصار و با بهره گیری از کتاب دکارت با عنوان «قواعدی برای راهبری ذهن» به تعدادی از قواعدی اشاره می کنیم که او برای رهبری ذهن و به عنوان پایه های تفکر انتقادی مطرح کرده است.
قاعدۀ اول: غایت تحقیق باید این باشد که ذهن انسان در تمام موضوع هایی که برای او مطرح می شود، متوجه احکام صحیح و دقیق باشد.
قاعدۀ دوم: توجه ما باید فقط معطوف به اشیایی باشد که قوای ذهنی ما برای شناخت یقینی و نامشکوک آنها، کافی به نظر آید.
قاعدۀ سوم: در موضوع هایی که برای تحقیق مطرح می کنیم، پژوهش های ما نباید معطوف به چیزی باشد که دیگران اندیشیده اند و نه معطوف به چیزی که ما خود به گمان و پندار دریافته ایم، بلکه باید معطوف به چیزی باشد که آن را خود با صراحت و روشنی نظاره کرده ایم و با اطمینان استنتاج کرده ایم، زیرا معرفت از هیچ طریق دیگری به دست نمی آید.
قاعدۀ چهارم: یافتن حقیقت به روش احتیاج دارد.
قاعدۀ پنجم: اگر بناست که روش، ما را به حقیقت رهنمون سازد، باید از نظم و ترتیب اشیایی برخوردار باشد که ذهن ما درگیر آن است. اگر قضایای مبهم و پیچیده را قدم به قدم به قضایای ساده تر تبدیل کنیم و آن گاه تحقیق خود را با درک شهودی تمام قضایایی شروع کنیم که مطلقاً ساده اند، و بکوشیم تا از طریق گام های دقیقاً مشابهی به شناخت تمام قضایای دیگر ارتقا یابیم، این روش را دقیقاً اجرا کرده ایم.
قاعدۀ ششم: اگر ما می خواهیم علم ما کامل باشد، باید همۀ موضوع هایی که در پی آنیم را با یک حرکت فکر، که حرکتی پیوسته است مورد بررسی و واکاوی قرار دهیم.
قاعدۀ هفتم: اگر در موضوعات مورد تحقیق به مرحله ای برسیم که مفهم ما قادر نباشد در مورد آن به طور کامل به یک شناخت شهودی دست یابد، ما باید در همانجا متوقف شویم، نباید برای آزمودن مراحل بعدی بکوشیم که در این صورت خود را از زحمت زیاد نجات خواهیم داد.
قاعدۀ هشتم: باید تمام دقت خود را به ناچیزترین و ساده ترین واقعیت های مورد نظر جلب کنیم و مدت زیادی در مورد آنها تفکر کنیم تا این که عادت کنیم حقیقت را به نحو صریح و متمایز نظاره کنیم.
قاعدۀ نهم: ما باید تمام امکانات فاهمه، تخیل، احساس و حافظه را به کار بریم، تا این که شهود متامیزی از قضایای بسیط داشته باشیم و قضایایی را که قبلاً شناخته ایم را از هم تمیز دهیم و حقیقت را بازشناسیم.
قاعدۀ دهم: وقتی یک «پرسش» را درست درک کنیم، باید هر مفهومی را که زائد بر معنی آن باشد از آن بزداییم و آن را با ساده ترین الفاظ بیان کنیم و با توسل به اسستفصاء، آن را چنان به اجزاء تجزیه و تقسیم کنیم که تحلیل دقیق تر از آن ممکن نباشد.
قاعدۀ یازدهم: همین قاعده را باید در مورد امتداد واقعی اجسام نیز به کار برد، امتداد را باید صرفاً به وسیلۀ اشکال در معرض تخیل قرار داد. زیرا این بهترین راهی است که فاهمه می تواند درک صحیحی از امتداد داشته باشد.
قاعدۀ دوازدهم: همچنین مفید خواهد بود اگر این اشکال را رسم کنیم و آن را در معرض حواس خارجی خود قرار دهیم، برای این که به این ترتیب بتوانیم دقت خود را آسان کنیم (دکارت، ۱۳۷۳: ۱۴۵-۱۴۰)
۲-۱-۳-۱-۳- عصر روشن گری
نزد فلاسفه عقلانی قدیم یعنی دکارت و لایب نیتس، عقل قوه ای است پیشینی، چیزی است که پیش از تجربۀ عینی و فارغ از آن در فطرت انسان سرشته است و انسان برای به دست آوردن دانش مربوط به جهان تجربی به این قوه رجوع می کند. در این دوران در امتداد ترکیب آراء دکارت (۱۶۵۰-۱۵۹۵) و بیکن ( ۱۶۲۶-۱۵۶۰) روش های جدیدی برای مطالعه طبیعت پیشنهاد و زمینه برای آزاد اندیشی فراهم می گردد، به این گونه که دکارت شرط دستیابی به حقیقت را درست راهبری کردن عقل و بیکن، مشاهده و تجربه می داند. این دو اندیشمند پیروی کورکورانه از گفته های پیشین را محکوم کرده و انسان را برای دسترسی به زندگانی بهتر به کوشش علمی با روش های جدید، یعنی تجربه و عقل فرا می خوانند. آثار این ترکیب فکری ریشه خردگرایی (راسیونالیسم) و تجربه گرایی در دوران پس از خود شکل می دهد (کاردان، ۱۳۹۰: ۱۰۹) و مبنای اندیشه جان لاک را شکل می دهد.
تعقل نزد روشنفکران، راه سلوک با واقعیتی است به نام طبیعت که در پرتو علم نیوتن و فلسفۀ لاک بسیار روشن به نظر می رسد. در روش علمی نیوتن، فرض بر این است که قوانین ثابت و قابل پیش بینی در طبیعت وجود دارد و کار علم، شناخت و صورت بندی همین قوانین و همسو شدن با آنهاست. به کار بردن روش علم طبیعی در زمینۀ علوم انسانی نیز به این معنی است که در انسان هم نوعی واقعیت ثابت یا طبیعت انسانی وجود دارد و کار علوم انسانی هم شناخت همین طبیعت است.
به نظر روشنفکران غربی، دو چیز مانع شناخت طبیعت می شود، یکی آن چه ماوراء طبیعت نام دارد، یعنی احکامی که از جایی غیر از این جهان سرچشمه می گیرند و به وسیلۀ افرادی که با آن جا ارتباط دارند به عنوان حقیقت به افراد بشر ابلاغ می شوند. روشن اندیشان این «حقایق» را انواع عقاید ناسنجیده ای می دانند که از کاربرد نادرست عقل در سلوک با طبیعت حاصل شده اند. اما مانع دوم شناخت طبیعت، امور «غیرطبیعی» است. امور غیرطبیعی بر خلاف امور فوق طبیعت، واقعیت دارند. مانند انواع باورها، ایین ها و سنت های زیان باری که در طول تاریخ به وجود آمده اند و جوامع بشری آن را نسل به نسل حفظ کرده اند.
از دیدگاه روشنفکران، اگر در شناخت طبیعت، عقل انسانی خود را به کار نبریم، یعنی اگر طبیعت را چنان چه که هست نشناسیم، ناچار به امور غیرطبیعی می رسیم که راه شناخت طبیعت را سد می کنند. اما اگر در شناخت طبیعت از عقل پیروی کنیم، «طبیعت» راه خود را طی می کند. این راه به صورتی که روشنفکران غربی آن را تصور می کردند، راهی است «سر بالا»، راهی است برای تعالی و ترقی و روند طی شدن آن همان «پیشرفت» است که یکی از مقوله های بنیادی فلسفۀ روشنفکری است (کاسیرر، ۱۳۷۲: ۲۰-۶)
نوشته های «امانوئل کانت»، خصوصاً نقدهای سه گانۀ او، گشایندۀ دورۀ جدیدی است که در آن فکر کردن به صورت انتقادی، مکان مناسب خود را می یابد. مناسب ترین و در عین حال مسئولانه ترین راه برای برخورد با چنین پرسشی، توجه به نقش ویژه ای است که کانت در مقالۀ معروف خود «روشنگری چیست؟»، برای «استدلال» یا «خوداندیشی» قائل شده است. این مقاله در سال ۱۷۸۴ میلادی در خلال آخرین سال های حکومت فردریک دوم نوشته شده است و این سهم مختصر در فضای تازۀ آنروز پروس، با نامحدود کردن و بررسی شرایطی که به خاطر آن، یک «عصر» شایستۀ دریافت عنوان روشنگری می شود، پیش درآمد بحث های دقیق فلسفی دربارۀ نقادی عقل محض شد. به خاطر سپردن این نکته نیز اهمیت دارد که در عقل محض، بحث دربارۀ عصر روشنگری جای خود را به بحث دربارۀ «عصر نقادی» می سپارد.
روشنگری، از دید کانت، دلالت ضمنی بر این داشت که بشر دریافته است که توانایی فکر کردن برای خود را دارد و این یعنی سکولاریسم بر مبنای اومانیسم، یعنی بشریت خود را از « قیمومت خود ساخته » رها کرده است. منظور کانت این بود که مردم قبل از عصر روشنگری خود را تسلیم قدرت های سنّتی (دولت، کلیسا، و کارهای عامه پسند) می کردند، و به اصطلاح امروزی، از« فکر کردن برای خود » ابا داشتند. (عضدانلو، ۱۳۷۲).
به عقیدۀ کانت، فیلسوف جزمی، اصولی را که از پیشینیان به ارث برده است، بدون نقد و سنجش می پذیرد و بی آنکه طبیعت و حدود عقل را بسنجد، ارزش شناخت های آدمی را مسلم می انگارد؛ از این رو زمانی که کانت می گوید: « هیوم مرا از خواب جزمی بیدار کرد» مقصودش این است که او را به نقد و سنجش قوۀ عقل و ارزیابی معرفت انسانی واداشت. معنای فلسفۀ انتقادی در برابر فلسفۀ جزمی همین است. مسائلی که جویندۀ راه حقیقت هرگاه با آنها برخورد کرد، ابتدا باید به پرسش از حدود فاهمه روی آورد و با خود بگوید: آیا من توان پاسخ دادن به این پرسش را دارم؟ آیا قوۀ شناسایی من آنچنان فربه و چالاک است که فارغ از قید و بندها به این مسأله بیاندیشد؟
فلسفه در نگاه کانت، عبارت است از اندیشیدن فارغ از جزمیات و دگم هایی که همواره مدعی اند حقیقت را تمام و کمال و به صورت مطلق در اختیار دارند. از منظر برخی کانت بنیادگذار فلسفه انتقادی است. (کاردان، ۱۳۹۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:31:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم