کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو




  فیدهای XML
 



سازگاری
شرکت می تواند فعالیت های خود را به چهار طریق افزایش دهد :
محصولاتی جدید بر اقلام موجود بیفزاید که در آن صورت بر عرض آمیزه محصول افزوده است.بدین طریق خطوط جدیدی از محصول به وجود می آیند که موجب شهرت شرکت در سایر خطوط محصول می شوند
می تواند بر طول خطوط محصولات کنونی بیفزاید و به صورت شرکتی تمام عیار در آید
می تواند گونه های بیشتری از هر محصول اضافه کند و بدین طریق بر عمق آمیزه محصول بیفزاید
می تواند تنها در زمینه یک خط محصول تلاش کند [۲۵]
ج)تحقیقات دکتر احمد روستا ، دکتر داور ونوس و دکتر عبدالحمید ابراهیمی
دکتر احمد روستا ، دکتر داور ونوس و دکتر عبدالحمید ابراهیمی درکتاب مدیریت بازاریابی خود به انواع استراتژی های برندینگ اشاره می کنند که این استراتژی ها عباتند از :
مارک گذاری تولیدکننده : در این روش تولید کننده از دو شیوه مارک گذاری می تواند استفاده کند .روش اول مارک گذاری واحد برای چند محصول است که غالبا به آن استراتژی مارک گذاری خانوادگی گویند. مانند تولیدات مهرام ، یک ویک و ویتانا.این شیوه مزایای متعددی دارد.مصرف کنندگانی که از سس سالاد مهرام راضی هستند ممکن است به خرید مرباجات مهرام نیز گرایش پیدا کنند.با بهره گرفتن از این شیوه هزینه های کمتری برای تبلیغات صرف می شود. به همین دلیل انتخاب مارک یکسان برای محصولات مرتبط با هم به طور فزاینده ای افزایش یافته است.هم چنین مارک گذاری واحد سبب می شود تا خرده فروشان بپذیرند که محصولات را عرضه کنند . خرده فروشی که مشاهده می کند مصرف کنندگان از رب گوجه فرنگی چین چین راضی هستند عرضه سس گوجه فرنگی چین چین را نیز راحت می پذیرند.با این حال این شیوه معایبی هم دارد. عملکرد ضعیف یک محصول ممکن است بر روی اقلام دیگر خط تولید که دارای همین مارک هستند اثر منفی داشته باشد و هم چنین استفاده بسیار از یک مارک محصول ممکن است تصور عمومی از خط تولید محصول را مخدوش سازد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

روش دیگر، انتخاب مارک ها و نام های مختلف برای محصولات متفاوت است. در این شیوه برای هر محصول مارک مجزایی انتخاب می شود. این استراتژی وقتی مفید است که هر مارک محصول در بخشی از بازار ، عرضه شود. مانند گروه صنعتی بهشهر که مارک هایی مانند نسیم و پونه برای خمیردندان و نام های مختلفی برای شوینده ها ، شامپوها و اقلام دیگر انتخاب کرده است. در مقایسه با روش نام گذاری واحد برای چند محصول ، مارک گذاری مختلف برای محصولات متفاوت هزینه های ترفیع فروش بالاتری دارد. شرکت باید برای مصرف کنندگان و خرده فروشان هر مارک محصول جدید ، تبلیغات جداگانه ای انجام دهد. مزیت این شیوه آن است که هر مارک محصول ، ویژه یک بخش از بازار است و ریسک عدم موفقیت یک محصول بر روی محصولات دیگر را از بین می برد.
مارک گذاری خصوصی برای متقاضیان عمده فروش و خرده فروش محصولات :
در این روش ، شرکت ها محصولات تولید شده را با مارک مورد درخواست عمده فروش یا خرده فروش عرضه می کنند، برای مثال در فروشگاه های قدس ، تعاونی های شهر و روستا و فروشگاه های سپه بسیاری از اقلام با نام و مارک مورد نظر آن ها تهیه و عرضه می شود. این اقلام شامل کفش ، پوشاک و حتی ساعت است.تولیدکنندگان وقتی از این شیوه استفاده می کنند که خرده فروشان دارای شعبه های زیادی بوده ، حسن شهرت داشته باشند. مزیت استفاده از این شیوه برای تولیدکننده آن است که هزینه های ترفیع فروش به خرده فروش یا عمده فروش منتقل می شود. البته این کار مستلزم ریسک است ، چون فروش تولیدکننده به طور وسیعی به فعالیت های خرده فروش یا عمده فروش وابسته می شود.
مارک گذاری مختلط :
مارک گذاری مختلط روشی است بین دو روشی که قبلا تشریح شد. بعضی از تولیدکنندگان ، محصولات خود را با مارک شرکت خود و خرده فروش یا عمده فروش مارک گذاری می کنند، زیرا خریدارانی که از مارک شرکت تولیدکننده راضی هستند با خریدارانی که از خرده فروشی ها یا عمده فروشی ها محصولات را خریداری می کنند ، تفاوت دارند. با اجرای استراتژی های مختلط در فروش لاستیک های اتومبیل با مارک های میشلین[۱۵۳] و سیرز[۱۵۴] ، شرکت میشلین که تولیدکننده اصلی است ، توانست در بازار وسیع تری محصولات خود را به فروش برساند. میشلین تولیدکننده معروف لاستیک در دنیا و سیرز بزرگترین شرکت خرده فروشی زنجیره ای در آمریکاست
مارک گذاری ژنریک(بدون مارک) :
در این شیوه ، تولیدات بدون مارک خاص و فقط با ذکر مشخصات مانند قارچ و لوبیا و نخودفرنگی به بازار عرضه می شود. یعنی روی بسته بندی محصول ، شرح محتویات آن نوشته می شود و محصول مورد نظر فاقد هرگونه مارک یا علامتی است.مزیت اصلی این روش آن است که می توان قیمت ها را با تخفیف چشگیری عرضه کرد. در سال های گذشته در ایران از این راهبرد برای عرضه داروها استفاده می شده است.بعضی از شرکت ها از این نوع مارک گذاری برای فروش محصولات انبار شده یا غیر مرغوب استفاده می کنند.[۲۶]
شکل (۲-۵) : فلوچارت معماری برند روستا و همکاران
د) تحقیقات دیوید آکر
دکتردیوید آکر[۱۵۵] در کتاب ساختن برند قدرتمند[۱۵۶] نموداری برای انواع شیوه های برندینگ ذکر می کند که به شرح زیر است
شکل(۲-۶) : فلوچارت معماری برند آکر
یکی از دستورالعمل ها جهت موفقیت استراتژیک ، ایجاد و اهرم سازی دارایی هاست.به وسیله آگاهی ،کیفیت ادراک شده ، تداعیات و وفاداری مشتری ، برند یکی از دارایی های قدرتمندشرکت خواهد بود. پرسش راهبردی آن است که این برندها چگونه می توانند اهرم شوند تا بتوانندوجودیت های کاری قوی تر و بزرگ تر ایجاد کنند؟شکل راه های گوناگون این مسئله را نشان می دهد.ساده ترین راه ایجاد بسط خط در همان طبقه محصولی است.اهرم سازی رو به بالا یا پایین برند در همان طبقه محصولی گزینه دیگری است که گاهی اوقات از لحاظ راهبردی ضروری است ولی ریسک های عمده ای در بر دارد. بسط برند یعنی تعمیم برند به دیگر طبقات محصولی راه حل نهایی برای اهرم سازی است.بسط برند می تواند به صورت ویژه و خصوصی باشد و یا به شکل راهبرد و جهت ایجاد بازه ای از برندها صورت گیرد.برندسازی مشترک نیز شیوه ای دیگر از اهرم سازی است .
بسط خط
بسط خط مدل جدیدی از محصولات در همان طبقه محصولی است .طعم های جدید ، بسته بندی های نو ،اندازه های جدید همه و همه شامل بسط خط می شوند. بسط خط می تواند منجر به افزایش هزینه بدون جبران افزایش ها در حجم شود و باعث ایجاد تمرکز کمتر در برند و سخت شدن ارتباطات می شود.به هر حال بسط خط منجر به گسترش کاربرد محصول ،ایجاد تنوع ، انرژی دادن به برند، مدیریت بر نوآوری و جلوگیری از رقبا می گردد.مشتریان وفادار به برند ممکن است برند را به دید یک تهیه کننده نیازهای یکتا و ویژه آنان بنگرند. مشتریانی که این نیازهای یکتا را ندارند ممکن است احساس کنند که برند برای آنان نیست.بنابراین یک برند قوی وفاداری را پرورش می دهد ، ولی به شکلی منحصر به فرد. بسط خط می تواند با تعمیم جذابیت برند، بر چنین مانعی فائق آید.
بسط خط می تواند از افزودن یک منفعت کاربردی به محصول ظاهر شود .مانند بطری فشرده شونده مارگارین.با افزودن این منفعت کاربردی برند به سمت جذب مصرف کننده جدید می رود. نتیجه یک بسط برند هدفمند ایجاد یک بخش جدید اما با وفاداری بالادر بازار باشد که در برابر وعده های رقبا مقاومت می کند.
ایجاد تنوع
بسط خط می تواند به مصرف کنندگان وفادار راهی برای لذت بردن از تنوع بدون عوض کردن برند دهد.
انرژی دادن به برند
بسط برند می تواند منجر به انرژی دادن به برند گردد، مرتبط بودن[۱۵۷] ، علاقه مندی[۱۵۸] و رویت[۱۵۹] آن را تقویت کند،می تواند منجر به ایجاد پایه ای برای تمایز ، اثربخشی بیشتر در ارتباطات وبرانگیختن فروش گردد.
مدیریت نوآوری های صحیح
بسط خط کانالی آشکاربرای نوآوری های محصول است و میتواند موتوری قدرتمند جهت به دست آوردن مزیت رقابتی باشد.نوآوری در محصول منجر به ایجاد تمایز ،تقویت ارزش پیشنهادی برند ، توسعه کاربرد آن و جلوگیری از رقبا می شود. وقتی مجرای مشخصی جهت نوآوری در ساختار مدیریت برند نباشد ، افکار خلاق معمولا خاموش می گردند.برعکس ،وقتی اعضای تیم مدیریت برند می دانند که درهای برندشان به سوی بسط خط نوآورانه باز است مشتاقانه به سمت چالش ها می روند.
جلوگیری از رقبا
بسط خط یک مولفه بسیار تأثیرگذار مالی نیست که بتواند ارزش آن چنانی برای شرکت به همراه آورد. علی الخصوص برای برندهای رهبر بسط برند میتواند به لاحظ استراتژیک ارزنده باشد اگرچه از بازگشت سرمایه بالایی برخوردار نباشد.
حرکت برند به سمت پایین
امروزه بازارها از پوشاک گرفته تا کامپیوتربه شدت ارزش محور شده اند.هر روز مصرف کنندگان بیشتری از محصولات لوکس دل کنده و به برندهایی رو می آورند که با داشت هزینه کمتر ویژگی ها و کیفیت قابل قبولی دارد.برای مبارزه با این روند ،(یا برای استفاده از مزیت این مسئله)، شرکت ها به عرضه گونه های مختلفی از برندشان با قیمت کمتر می پردازند.پشت پرده این روند مصرف کنندگان به سمت ارزش چیست؟شرکت ها چگونه می توانند خود را با استراتژی برند که مناسب مقیاس های پایین دستی است منطبق سازند بدون ان که برند خود را ضعیف کنند؟
نیروهای پیشران[۱۶۰]
یکی از نیروهای اصلی پشت افزایش حساسیت به ارزش و قیمت ، مازاد ظرفیتی است که از ترکیب رقبای جدید و بازار نسبتا استاتیک ایجاد شده است .رقبای جدید از قسمت برندهایی که تعمیم داده شده اند و از طبقه محصولی مجاور هستند و یا از برندهایی که از سایر بازارها(عمدتا از سایر کشورها)می باشند و یا از برندهای مغازه ای جدید یا بازآفرینی شده هستند در حال حاضر اغلب بر سر کیفیت رقابت می کنند ، می آیند. به دلیل آن که آنان اغلب محصولاتی برابر و مشابه تولید می کنند که نوآوری در آن ها وجود ندارد ،وعده ارزشی مشخص و خاص ، تازه واردان به بازارهمانند برندهایی که در مکان سوم یا چهار هستند را مجبور می کند تا روی چاشنی های قیمتی و رخدادهای فروش تمرکز کنند.در نتیجه مشتریان به این نتیجه می رسد که برندها تفاوت چندانی با هم ندارند.وفاداری به برند فرسوده می شود و مشتریان به ویژگی ها و قیمت می پردازند.مشتریان کمی هستند که حاضر به پرداخت برای برند لوکس می باشند.سهم بازار برای کسانی که سطح قیمت خود را حفظ کرده و پایین نمی آورند، افت می کند .
حرکت به سمت پایین آسان است اماحفاظت از برند مشکل
حرکت به سمت پایین آسان است ولی مشکلات و چالش هایی وجود دارد.بزرگترین چالش جلوگیری از آسیب دیدن برند است مخصوصا از جهت تداعیات کیفیت ادراک شده. چالش آن است که حرکت به سمت پایین منجر به تاثیر بر روی ادراکات برند می شود.روانشناسان بر این باورند که مردم بسیار بیشتر تحت تاثیر اطلاعات نامطلوب قرار می گیرند تا اطلاعات مطلوب.
نباید این گونه تصور شود که رکت به سمت پایین همیشه ریسک آلود است .بلکه برخی مواقع برای برند حیاتی است .اگر محصول جدید بتواند به وسیله یک زیر برند از برند والد خود متمایز و جدا شود، ریسک کاهش می یابد. نکته کلیدی در کاهش ریسک جدا کردن زمینه جدید از بافت اولیه است .
محصول به خودی خود یکی از راه های جداسازی زیر برند از برند والد است .اگر برند به طور آشکاری در خصوصیات ، کاربردها و استفاده ها از برند والد متمایز باشد ، ریسک کاهش می یابد.
ارائه محصول در یک بازار هدف دیگر اگرچه به تنهایی نمی تواند نقطه تمایز ایجاد کند ، اما ی تواند تیرگی و عدم وضوح تصویر برند را کمتر کند زیرا مشتریان برند والد کمتر در معرض وعده های محصول جدید هستند.
برند والد می تواند از راه برجسته سازی تمایز بین خود و زیر برند مدیریت گردد.به طور مثال خطی از ابزارها که به روز رسانی شده اند و دارای یک زیر برند هستند و در عین حال زیر برند صرفه جو و مقتصد می باشند ، معرفی گردند.
حرکت برند به سمت بالا
یک برند ممکن است که در سهم بازار و حجم رهبر باشد و از مزایای صرفه جویی به مقیاس بهره مند باشد. اما قیمت آن به وسیله مصرف کنندگان و خرده فروشان تحت فشاربوده علی الخصوص از زیر به وسیله قیمت برندها و برندهای مغازه ای.
در این بافت و زمینه بخش دارای رشد جذاب معمولا در بالاتری نقسمت بازار قرار دارد.این قسمت از حاشیه بالاتری برخوردار بوده و معمولا جذاب است.
استفاده از برند جدید
هنگامی که برند موجود دارای کشیدگی زیادی باشد ، تنها گزینه کاربردی ایجاد یک برند جدید است.این گزینه اغلب همراه با هزینه های زیاد است و گاه نیز چندان امکان پذیر نمی باشد مخصوصا زمانی که هدف آن است که سومین یا چهارمین برند در ذهن و در ردیف های فروشگاهی باشد.گزینه جایگزین استفاده از یک زیر برند از ببرند موجود است تا بتواند به بخش بالای بازار نفوذ کند

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 12:33:00 ق.ظ ]




در قلمرو حقوق کیفری بل مطلق قوانین نیز بنا به قاعده ی جهل به قانون رافع تکلیف نیست اکثر حقوقدانان پذیرفته اند که پس از انتشار قانون و گذشتن موعد اجرای آن ادعای جهل۱ به قانون مسموع نیست و اگر کسی در راه حصول علم به قانون کوشش نکرد به بهانه ی این تقصیر نباید از تحمل پیامد افعال خود معاف گردد. در این باره گفته اند آگاهی به احکام قانونگذار اماره ای قانونی است ونظم عمومی ایجاب می کنند که اثبات خلاف این فرض مسیر نباشد. در تایید این مطلب یکی از شعب دیوان عالی کشور چنین اظهار نظر کرده است: «جهل وگرفتار یهای متهم موجب معافیت او از مجازات عملی که قانوناً ممنوع و برای مرتکب مجازات تعیین شده نخواهد بود.» (حکم شماره ی ۲۹۳-۲۰/۲/۱۷)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مثال: به موجب فقره ۴ از ماده ۲۱۲ قانون مجازات عمومی: «هر مردی که زن شوهردار یا زنی را که در عده دیگری است «عملاً» ازدوج کند» به حبس تأدیبی ازشش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.
به طوری که می دانیم حکم عده و مدت آن راجع به حقوق مدنی است. حال هرگاه زن در کیفیت عده و مدت آن مشتبه باشد و به تصور این که مدت عده مقتضی شده با مردی ازدواج کند در حالی که واقعاً هنوز در عده ی دیگری بوده است، آیا جزائاً مسئول است یا نه مشمول حکم ماده ۲۱۲ قانون مجازات عمومی می شود یا نه؟
قاعده ی «جهل به قانون رافع تکلیف نیست» در عوض تکلیف قانونگذار به آگاهانیدن شهروندان و رعایت قاعده ی «قانونی بودن جرم ومجازات» یعنی لزوم بیان احکام کیفری پیش از استقرار تکلیف، آگاه شدن از قوانین کیفری را برای عموم تکلیفی متقابل ساخته است. لیکن این تکلیف نباید هیچ گاه برای مکلف غیرمقدور باشد. بنابراین، اگر حصول علم به قانون نا ممکن و یا فهم درست آن از قدرت انسان خارج باشد، نپذیرفتن ادعای جهل به قانون ظالمانه خواهد بود. مانند کسی که در جایی دور افتاده و یا در منطقه ای که به اشغال نظامی دشمن در آمده است زندگی می کند و نمی تواند به هیچ وجه از احکام و مقررات قانونی اطلاع حاصل کند. بدون شک جهل قصوری به سبب وجود قوه ی قاهره از فاعل رفع تکلیف می کند و چنانچه مدعی بتواند در دادگاه دلیلی بر جهل خود اقامه کند باید ادعای او را پذیرفت.
بخش سوم- انواع جهل و جایگاه آن در فقه شیعه
مفهوم «جهل» و مشتقات آن همان معنای حقوقی اصطلاحی است که قبلاً تحت عنوان «واژه شناسی» همراه با موارد مشابه، آنها را بررسی کردیم و مراد از آن، عدم آگاهی از حکم و قانون یا موضوع آن است، اعم از جهل بسیط و مرکب که شامل موارد شک شبهه هم می شود، یعنی آنجا که برای مکلف (مجتهد و محقق) علم و دلیل معتبری (علم عادی) وجود نداشته باشد، آنجا منطقۀ جهل بسیط یا شک و شبهه است تئوری علمی اصول فقه برای چنین مناطق مشکوک و مجهولی، اصول عملیه یا به تعبیر حقوقی، فروض قانونی است. این اصول، فقها و حقوقدانان را برای تعیین وظیفۀ مکلفین و حل مجهولات قضایی یاری
می رساند که برای آنها طریق علمی وجود ندارد.
اصول عملیه یا فرض قانونی از فقه و اصول فقه امامیه وارد حقوق عرفی ایران شده و بشدت آن را تحت تأثیر قرار داده است، مانند اصل استصحاب(مفاد مادۀ ۳۵۷ آ. د.م) یا اصل صحت(مفاد مادۀ ۲۲۳ ق. م) و موارد دیگر که از حیطۀ مباحث این نوشتار بیرونند، ولی رگه هایی از تئوری اشتباه یا جهل مرکب را در مباحث شک و جریان اصول عملیه مشاهده می کنیم که به آنها اشاره خواهیم کرد و نکتۀ قابل توجه در این مباحث این است که تأمل در آنها نشان می دهد که آبشخور نظریۀ «اشتباه در قانون یا موضوع» با مسئلۀ «موضوع شبهه و جهل بسیط» در فقه اسلام و اصول فقه مشترک است. به عنوان مثال یکی از شرایط عمدۀ اجرای اصول عملی در موارد شک و شبهه، حداقل در شبهه های حکمی، فحص و جست و جو در ادله است و در صورت مأیوس شدن نوبت به اصل عملی می رسد. حال سخن در این است که اگر کسی جاهل به جهل مرکب بود و در تشخیص حکم یا موضوع اشتباه کرد، حکم وضعی اعمال حقوقی او کدام است؟ باید بررسی شود که آیا به مقدار متعارف تحقیق و تفحص کرده که مثلاً ازدواج با زن در زمان عده حرام و باطل است یا خیر؟ آیا متمکن از تحصیل علم بوده یا خیر؟ جهل او قصوری است یا تقصیری و چه آثاری بر آنها مترتب است؟ و مسائل دیگر که بررسی مستندات آن از لابه لای مباحث فقه، بویژه اصول عملیه علم اصول قابل استنباط است. با ذکر این مقدمه مروری در اقسام جهل از جهت نحوۀ تحقق و موارد آن در جریان مصادفۀ ذهن آدمی با منابع مربوطه و عالم خارج داشته باشیم تا بخش دیگری از موضوع بحث و قلمرو آن وضوح یابد.
در فقه امامیه، شبهه گاهی مربوط به حکم است و گاهی مربوط به موضوع. بر همین اساس، شبهات به دو قسم کلی حکمیه و موضوعیه تقسیم می شوند.
الف) جهل و شبهه حکمیه
منظور از شبهه حکمیه آن است که حکم کلی چیزی مورد تردید باشد. جهل به حکم کلی یا ناشی از فقدان نص معتبر است یا اجمال نص و یا تعارض نصوص؛ به علت فقدان نص معتبر در ممنوعیت عملی- مانند استعمال دخانیات- تردید می شود. در این مورد شبهه حکمیه است؛ یعنی در حقیقت نمی دانیم که آیا حکم این عمل نزد شارع حرمت است یا جواز و اباحه. لذا در مواردی حاکم، در جرم بودن عمل ارتکابی متهم، تردید می کند. همچنین در خصوص موضوع بحث، شبهه حکمیه آن است که شخصی جاهل به حرمت و ممنوعیت اعمال از ناحیه قانونگذار اسلامی باشد و به گمان اینکه عمل مزبور حلال است، مرتکب آن شود؛ مثلاً، نمی داند که نوشیدن فقاع (آبجو) حرام است یا خیر و در اثر جهل به حرمت، آن را می نوشد و یا اینکه نمی داند که ازدواج با زن مطلقه، در ایام عده، حرام است و با او ازدواج می کند و یا اینکه نمی داند که ازدواج با خواهر زن سابق که در ایام عده است، ممنوع می باشد و یا او ازدواج می کند. در تمام این موارد، مرتکب عمل، جهل به حکم حرمت و ممنوعیت عمل دارد.
ب) جهل و شهبه موضوعیه
مقصود از شبهه آن است که شخص حرمت و ممنوعیت عمل را می داند، ولی جهل به موضوع حکم دارد؛ مثلاً می داند که شرب خمر در اسلام حرام است ولی نمی داند که مایع حاضر از مصادیق خمر است یا آب. در این جا در حقیقت، به علت اشتباه خارجی، تردید حاصل شده است؛ ولی نه در اصل حکم، بلکه در حکم جزئی فرد خاص حاضر ژ. یا اینکه مردی در تاریکی شب در خانه اش زن بیگانه ای خوابیده است؛ به گمان اینکه همسر اوست، با او همبستر می شود. در اینجا هم شخص حرمت زنا را می داند و هم می داند که تماس با زن بیگانه حرام است؛ ولی موضوع بر او مشتبه می شود و به گمان حلیت مورد، اقدام می کند.
خلاصه اینکه اگر شخص نداند که عملی حرام است، چنانچه شبهه در اصل حرمت باشد، شبهه حکمیه است؛ اما اگر به علتی خارجی، مانند تاریکی هوا، نداند که مایع در لیوان، شراب است و به گمان اینکه آب است بنوشد، شبهه او در اصل حرمت و ممنوعیت نیست؛ بلکه شبهه در موضوع حکم است.
این که این پرسش مطرح می شود که آیا قاعده ی درأ مختص شبهات موضوعیه است یا شامل شبهات حکم است یا شامل شبهات حکمیه نیز می شود؟ همچنین آیا شبهه، عمد و خطا واکراه و غیر اختیار را هم در بر می گیرد؟
تردیدی نیست که قاعده ی مورد بحث شامل شبهات موضوعیه می شود؛ زیرا همان گونه که در ضمن مدارک این قاعده اشاره شد، حتی در صورت فقدان این قاعده و روایات مربوط به آن، بنا به مقتضای قواعد اولیه، تا موضوع احراز نگردد حکم بر آن مترتب نمی شود. پس نتیجه می گیریم که از آنجا که مجازات یک نوع حکم و معلول موضوع است، با عدم احراز موضوع (جرم)، حکم (مجازات) بر آن مترتب نمی شود. از این رو، فقها در مورد قاعده نسبت به شبهات موضوعیه بحثی ندارند و اساساً مخالفی در این مساله وجود ندارد. بنابراین، شمول قاعده نسبت به این گونه شبهات، قدر متیقن حجیت این قاعده مابین فقهاست. در اینجا به چند نمونه فقهی اشاره می شود:
۱- محقق حلی (ره) در شرایع می گوید: «و کذا یسقط فی کل موضع یتوهم الحل، کمن وجد علی فراشه امراه فظنها زوجته.»
صاحب جواحر ذیل این عبارت به روایت ابی روح اشاره می کند که مربوط به قضیه ای بدین شرح است: در زمان خلیفه دوم، زنی خود را به صورت جاریه مردی در آورد؛ به تحوی که هنگام شب، مرد گمان کرد که این زن گنیز اوست. از این رو، با او همبستر شد. موضوع به اطلاع عمر رسید، او هم قضیه را به حضرت امیر المومنین علی (ع) ارجاع داد. حضرت فرمودند: «مرد را در خفا و پنهان حد بزن و زن
را آشکارا»:
نظر صاحب شرایع این است که این روایت متروک است. صاحب جواهر هم در شرح آن می نویسد:
مع عدم صحه سندها متروکه عند المعظم مخالفه للقواعد؛ علاوه بر اینکه سند روایت مزبور صحیح نیست، بزرگان فقها به جهت مخالفت آن با قواعد، آن را ترک کرده، بدان عمل نکرده اند.۱
همان گونه که ملاحظه می شود، جریان قاعده در شبهات موضوعیه به درجه ای میان فقها مسلم است که روایت مخالف با آن را طرد می کنند. همچنین صاحب جواهر در مورد کسی که مایعی را که در واقع شراب بوده و به گمان آب، نوشیده است می نویسد: «بدون هیچ مخالفی مجازات از چنین شخصی برداشته می شود و هیچ اشکالی در این مورد به نظر نمی رسد.»[۲]
۲- صاحب کتاب تکمله المنهاج می نویسد:« ….فلو توهم ان المال مکله فاخذه ثم بان انه غیر مالک لم یحد»۳چنانچه کسی مالی را به گمان اینکه از آن اوست، بردارد و بعد روشن شود که مالک آن نبوده است، حد سرقت بر او جاری نمی شود»
۳- امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله می نویسد: «و لوشرب مابعاً بتخیل انه محرم غیر مسکر فاتضح انه مسکر لم یثبت الحد علیه….۴ اگر کسی مایعی را به خیال اینکه حرام، ولی غیر مسکر است بنوشد و پس از آن روشن شود که مسکر بوده است، حد شرب مسکر بر او جاری نمی شود.»
اما در خصوص شبهات حکمیه، گروهی از فقها قائل به تفصیل شده، معتقدند که وقتی جهل قصوری باشد مشمول قاعده می شود؛ ولی اگر جهل تقصیر بوده و ناشی از کوتاهی مرتکب در یادگیری احکام باشد، قاعده جاری نمی شود.
ج) جهل تقصیـری
توضیح اینکه جاهل مقصر کسی است که می تواند از احکام قانونی و شرعی تحصیل آگاهی نماید؛ ولی در این امر کوتاهی و سهل انگاری کرده، به دنبال کسب آگاهی نرفته، با وجود اجتمال حرمت و ممنوعیت در یک عمل، بدون اینکه پرسش نماید و از حقیقت آگاه شود، بی پروا آن عمل را به جا می آورد؛ سپس معلوم می شود که مرتکب یک عمل محرمانه شده است. این نا آگاهی را «جهل تقصیری» می نامند. بر اساس این تفصیل، نا آگاهی چنین شخصی عذر تلقی نمی شود و حقوق جزای اسلامی او را مجرم و در خود کیفر می شناسد.
جاهل چنین شخصی عذر تلقی نمی شود و حقوق جزای اسلامی او را مجرم و در خور کیفر
می شناسد.
د) جهل قصوری
جاهل قاصر در شرایطی است که به هیچ وجه نمی تواند به قانون دسترسی و آگاهی پیدا کند؛ مثل اینکه در مکان دور افتاده ای زندگی می کند که رابطه ای با مراکز علمی، دینی و رسانه ای ندارد و نمی تواند داشته باشد. این نوع نا آگاهی به «جهل قصوری » موسوم است و در حقوق جزای اسلامی موجب سقوط حد است. همچنین از مصادیق جهل قصوری موردی است که شخص کوتاهی نکرده، تفحص و تحقیق می کند؛ اما در عین حرکت از مفاد قانون اطلاع حاصل نمی کند. در چنین حالی جهل و عذر محسوب می شود.
به نظر می رسد قاعده ی مزبور عام است و تمام اقسام شبهات را در بر می گیرد؛ به جهت اینکه«الف ولام» در الشبهات که با لفظ جمع همراه شده مفید عموم است۱ و شامل کلیه مصادیق شبهه می شود. علاوه بر این، هیچ قیدی همراه قاعده و مستندات آن وجود ندارد که حاکی از تخصیص شبهات به شبه ی خاصی باشد.۲ همچنین از اطلاق قاعده بر می آید که تفاوتی بین جهل و قصوری و جهل تقصیری وجود ندارد. مضافاً بر اینکه روایاتی که جاهل به حکم را معذور اعلام می دارند مطلق و عام بوده و شامل کلیه شبهات می شوند؛ مثل روایت صحیحه حلبی، محمد بن مسلم و صحیحه ابی خداء، به خصوص صحیحه عبدالصمد که در بخش مستندات قاعده به آنها اشاره شد.
بنابراین، باید گفت که کلمه الشبهات عام بوده، شامل تمام مصادیق شبهه می شود و در دلالت قاعده نسبت به شمول اقسام شبهه، کوتاهی و نقصی وجود ندارد. از این رو باید بررسی شود که آیا دلیل خاصی مبنی بر تخصیص این قاعده وجود دارد یا خیر؟
علی رغم عمومیت و اطلاق قاعده، می توان گفت که عذر جاهل مقصر مسموع نیست و چنین جاهلی عقوبت می شود؛ زیرا دلایل دیگری چون روایات، عقل و اجماع وجود دارد که یادگیری احکام را واجب می داند. همچنین روایات زیادی وارد شده که جاهل مقصر را مذمت کرده است. در برخی از این روایات آمده است که وقتی به مرتکب جاهل گفته می شود: «چرا چنین کردی؟» و پاسخ دهد: «نمی دانستم»، به وی می گویند: «چرا نیاموختی؟».۱
از این ادله مجموعاً استناد می شود که جاهل مقصر از مجازات معاف نیست و جهل او عذر محسوب نمی شود. در واقع، این ادله مفاد عام قاعده ی مورد بحث را تخصیص می زند.۲
بخش چهارم- جایگاه جهل در حقوق اسلامی
می دانیم که مجازات های اسلامی به انواع مجازات های معین شرعی، تعزیرات (مجازاتی که تعیین میزان آن به دست حاکم است)، قصاص و دیات تقسیم شده اند. اکنون این پرسش مطرح می شود که آیا جهل و شبهه مورد بحث در حقوق جزای اسلامی مختص حدود الله است یا شامل دیگر مجازات های اسلامی نیز می شود؟ این مبحث را تحت چند گفتار مورد رسیدگی قرار می دهیم:
الف) جایگاه جهل در جرائم مستوجب حد
بدون ورود در بحث تعریف حد در فقه و بررسی نظریات فقها در این خصوص، فقط به این نکته اشاره می کنیم که آنچه امروزه در تعریف این قسم مجازات ها در فقه، مسطلح و متعارف است، این است که حد یعنی مجازات مقرر و مخصوص که نوع و مقدار آن از سوی قانونگذار اسلامی دقیقاً معین
شده است.
راجع به تعداد مصادیق اعمال مستلزم حد، یعنی جرایمی که مرتکب آنها محکوم به مجازات معین خواهد شد، بین فقها اختلاف نظر است و رقم ثابتی را همگان قبول ندارند؛ دلیلش این است که برخی از فقها چند نوع جرم را تحت یک عنوان بیان داشته اند و گاهی هم فقیهی یک جرم را تحت عنوان حدود مورد بحث قرار داده و فقیه دیگر آن را در باب تعزیرات طبقه بندی کرده است؛ مثلاً، در کتاب شرایع محقق حلی در مبحث الحدود و التعزیرات، با شمردن شش جرم مستلزم حد، جرایمی دیگر چون لواط، تفخیذ و مساحقه را تحت عنوان واحد یعنی از توابع زنا بر شمرده، و جرایمی دیگر چون بغی و ارتداد را از مصادیق اعمال مستلزم تعزیر دانسته است.۱ در حالی که دیگران همه ی آنها را از مصادیق مستقل اعمال مستلزم حد آوردند۲. این اختلاف نظر از لحاظ قواعدی چون:«لا یمین فی الحد، لاشفاعه فی الحد؛ لا کفاله فی الحد، للامام العفو عن الحد الثابت بالاقرار دون البینه» دارای اهمیت فراوان است.۳ در این ارتباط با موضوع بحث ما، یعنی «تدرء الحدوربالشبهات» نیز اگر کسی معتقد باشد که این قاعده فقط شامل حدود به معنای اخص آن خواهد شد، طبقه بندی حدود و تعزیرات و بیان اینکه حدود دقیقاً شامل چه جرایمی می شود، به نوبه ی خود حائز اهمیت خواهد بود. از طرف دیگر، در ارتباط با شمول یا عدم شمول قاعده، آثار فراوانی بر این تقسیم بندی مترتب خواهد شد. به هر حال، با صرف نظر از این موضوع که بحث مفصل آن مجال بیش تری می طلبد، در این مبحث ما تنها در صدد بیان اصل شمول قاعده و آثار آن هستیم.
در مورد شمول قاعده ی مورد بحث نسبت به حدود به معنای اخص، بین فقهای شیعه بلکه بین اکثر مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد؛ ولی این مقدار، قدر متیقن مابین همه فرق اسلامی است. بنابراین، هر جرمی که مطابق نظر فقها مستوجب حد به معنای اخص باشد، مشمول قاعده خواهد شد. به عنوان نمونه، صاحب جواهر در بحث سرقت و شرایط حد در این مورد می گوید: «هیچ اختلاف و اشکالی [میان فقها] در مورد اینکه حد سرقت همانند سایر حدود با فرض وجود شبهه ساقط می شود وجود ندارد.»
بررسی آرای فقهای شیعه نشان می دهد که در مورد حدود به معنای اخص، شمول قاعده نسبت به آن، مورد قبول همگان بوده و مخالفی در این میان نیست تا موافقین در صدد استدلال و اقامه حجت بر آیند؛ بلکه شمول آن نزد همه مفروغ عنه بوده است. کاربرد این قاعده در مواردی مختلف حدود شاهد بر این مدعاست. همچنین آرا و اقوال فقهای عامه نیز گویای این مطلب است که در مورد شمول قاعده نسبت به حدود به معنای اخص بین آنان اختلافی نیست. اگر اختلافی هم باشد در مورد توسعه دامنه شمول قاعده نسبت به تعزیرات و قصاص است. در میان فرق اهل تسنن تنها فقهای ظاهریه منکر چنین قاعده ای هستند. البته آنان نسبت به شمول قاعده بحثی ارائه نمی دهند؛ بلکه اساساً مستندات قاعده را قبول ندارند.
پرسشی که در اینجا لازم است مطرح شود این است که پس از قبول شمول قاعده نسبت به حدود، چه آثاری بر آن مترتب می شود؟ آیا پس از آنکه اجرای حد در مورد متهم به دلیل حصول شبهه متوقف شد، هیچ مجازات دیگری بر او تحمیل نمی شود؟ در این مورد، آیا مرتکب جرم اساساً از مجازات معاف است یا متحمل مجازات خفیف تری می شود؟
در پاسخ باید گفت که حکم مسأله نسبت به چگونگی شبهه و نوع جرم متفاوت است. گاهی ممکن است به طور کلی هر نوع مجازاتی ساقط شده، حتی آثار عمل حلال است. گاهی ممکن است به طور کلی هر نوع مجازاتی ساقط شده، حتی آثار عمل حلال بر آن بار شود. گاهی هم مجازات حد به تعزیر تبدیل می شود؛ مثلاً ، اگر کسی متهم به زنا باشد و شبهه موضوعیه برای وی حاصل شده باشد، بدین صورت که به علت تشابه بین همسرش و کسی که در بستر او خوابیده، تاریکی شب امر را بر او مشتبه ساخته است؛ هر چند اصل عمل به طریق شرعی ثابت شده باشد؛ ولی اگر مرتکب در این مورد تقصیری نداشته باشد هیچ مجازاتی بر او تحمیل نمی شود. همچنین آنچه که بر نزدیکی حلال مترتب است، از قبیل اثبات نسبت، وجود عده و غیره در اینجا نیز وجود خواهد داشت. در همین مورد اگر به جای شبهه موضوعیه، در کیفیت اثبات زنا نسبت به زن و مرد نا محرمی که صرفاً در یک بستر دیده شده اند شبهه حاصل شود، به دلیل وجود شبهه حد ساقط می شود؛ اما ممکن است عنوان جرم عوض شده، به جای مجازات حد زنا، تحت عناوینی چون مضاجعه و روابط نا مشروع تعزیر شوند.
در مورد سارق نیز چنانچه به علت حصول شبهه در شرایط مستوجب قطع- در صورتی که اصل سرقت با اقرار یا شهود اثبات شده باشد- به جای اجرای حد، به تعزیر محکوم خواهد شد؛ ولی به هر حال، مال مسروقه را باید مسترد دارد؛ زیرا اصل حد که از حقوق الهی است با حصول شبهه برداشته می شود، آن هم به دلیل تسامح و اغماضی که در حدود الهی مورد نظر است؛ اما حق الناس مشمول چنین اغماضی نشده و دلایل قاعده تنها متوجه حدود الهی است نه حقوق مالی بندگان.
به طور کلی، می توان گفت که پس از حصول شبهه و سقوط مجازات اگر عمل ارتکابی به عنوان جرم دیگری قابل مجازات باشد، مرتکب به مجازات همان جرم محکوم شده وگرنه مرتکب آزاد می شود.
اما در این مبحث نکته قابل توجه این است که در مورد شبهه اکراه و شبهه در عنصر معنوی جرم، عمل ارتکابی از حالت عمد و قصد خارج شده، در صورتی که بر غیر عمد آن عمل پرداخت غرامت و خسارت پیش بینی شده باشد، این حکم رعایت خواهد شد. بنابراین، سقوط مجازات به معنای محو کلیه آثار یک عمل نیست. به علاوه، عموم ادله ضمان، تسبیب و سایر ادله نیز در اینجا مورد عمل واقع
خواهد شد.
ب) جایگاه جهل و شبه در جرایم مستوجب قصاص و دیات
۱- قصاص
به نظر برخی از فقها، چون قصاص از جمله ی حقوق الناس بوده و مبنای حقوق الناس نیز مداقّه است، از این رو چنانچه شبهه ای در باب قصاص عارض شود، نمی توان به این قاعده تمسک نمود. به علاوه، اصول عقلایی، چون اصل عدم نسیان، عدم خطا و غفلت، عدم اشتباه، عدم اکراه و نظایر آن جای شده، مانع جریان قاعده ی مورد بحث می شود. از طرف دیگر، این اصول در باب حدود جاری نمی شوند؛ چرا که حدود مبنی بر تخفیف و تسامح است؛ اما در قصاص که جزو حقوق الناس است این گونه نیست؛ بلکه نیاز به دقت دارد. بنابراین، در هر مورد که ادعای شبهه شود، خواه نزد حاکم و خواه نزد متهم و یا نزد هر دو، حاکم باید اصول عقلایی فوق را جاری سازد؛ یعنی نباید به مجرد حصول شبهه، قصاص را که از حقوق الناس است ساقط بداند. بنابراین، جریان اصول مزبور مانع جریان قاعده ی مورد بحث در باب قصاص می شود.
در مقابل، بعضی گفته اند که قصاص هم در واقع از زمره ی حدود الله است؛ زیرا حدود الهی منحصر در تازیانه نیست، بلکه هر کیفری که از جانب خداوند متعال معین شده باشد جزو حدود الله ات. قصاص نیز از این قبیل است. «من قتل مظلوماً فقد جعلنا اولیه سلطانا»؛ کسی که به ستم کشته شود، همانا برای ولی او تسلّطی (اختیار اینکه قصاص کند یا دیه بستاند) قرار داده ایم (اسراء، ۳۳).
ما در آینده خواهیم گفت که قصاص از حقوق الناس است؛ یعنی حقی است که شرع برای جبران خسارت جنایت دیده وضع نموده که می تواند از این طریق جبران کند یا با گرفتن عوض مالی و یا بدون آن در گذرد؛ ولی به نظر ما، در عین حال قصاص مشمول قاعده ی درأ است و در موارد شبهه ساقط می شود. به جهت آنکه در مسأله قصاص، پای جان و نقص عضو در کار است و از این جهت حاکم باید در حمایت از حق مزبور نهایت دقت را به خرج دهد و در موارد وجود هر گونه تردید، از اجرای آن جلوگیری نماید. مفاد قاعده ی درأ چیزی جز این نیست که در موضوع جان آدمی و نقص عضو، قاعده ی احتیاط جاری می شود و مادام که از هر جهت، حاکم به وجود حق مطمئن نباشد، اجازه اجرای آن را صادر نخواهد کرد و از جان شهروندان محافظت خواهد نمود.
ممکن است گفته شود که حدود الله بر تسامح و تخفیف بنا شده اند و اصول عقلایی در آنها جریان ندارد و برعکس در مورد قصاص، اصول عقلایی جاری می شود. در پاسخ باید گفت که در خصوص قصاص هم اصول عقلایی جاری نمی شود؛ زیرا درست است که حقوق الناس مبنی بر مداقّه است، اما این دقتِ نظر مربوط به مسایل حقوقی و مالی است؛ ولی در دماء و نفوس، آنچه از روایات کثیره و تسالم اصحاب و مذاق شرع استفاده می شود، این است که تا آنجا که امکان دارد باید احتیاط نمود و در جریان قصاص دقت بیشتری انجام داد.
شاهد ادعای ما این است که موارد بسیاری در فقه وجود دارد که فقها به استناد قاعده ی درأ و حصول شبهه، حکم به سقوط مجازات قصاص داده اند. بنابراین، با لحاظ عموم قاعده و گفتار فقها و آنچه که در ردّ ایراد فوق گفته شد، مسلم می شود که این قاعده در باب قصاص هم قابل جریان است. در انتهای این بحث شایسته است به چند نمونه ی فقهی نیز اشاره ای داشته باشیم:
۱- محقق حلی (ره) در مبحث مربوط به حکم ارتداد، ضمن طرح مسأله قتل مرتد می گوید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:33:00 ق.ظ ]




اندازه، مصرف انرژی و … نیز وجود دارند. مدیریت بودجه زمانی برای عملیات مختلف طراحی مانند اندازه‌بندی گیت‌ها و کابل‌ها و تهیه‌ی نقشه کتابخانه بکار برده می‌شود. معمولا یک ارتباط و تناسب بین زمان‌بندی و معیارهای دیگر طراحی مانند اندازه، مصرف انرژی، خروجی و… وجود دارد. بنابراین بودجه‌بندی می‌تواند در طول کل جریان طراحی به وسیله کامپیوتر[۲] استفاده شود تا معیارهای دیگر مانند محیط و مصرف انرژی را ارتقا دهد. هرچه بودجه بیشتر به طراحی اختصاص داده شود، انعطاف پذیری بیشتری برای بهینه‌سازی محدودیت‌های دیگر طراحی اعطا می‌شود. از یک دیدگاه دیگر، حد بالای بیشتر برای هزینه ، بهینه‌سازی را راحت‌تر می‌کند، بنابراین منجر به جمع‌بندی و زمان طراحی سریعتر می‌شود[۸].

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

هر طراحی توسط یک گراف غیرمدور جهت دار G=(V,E) نشان داده می‌شود که به هر گره، هزینه اختصاص داده شده است. هزینه یا دیرکرد در خروجی با محاسبه‌ی هزینه طولانی‌ترین مسیر در گراف از ورودی به خروجی محاسبه می‌شود. هزینه در طول هر مسیر عبارتست از جمع هزینه‌های اختصاص داده شده به گره‌ها و یا یال‌ها در طول مسیر. در یک محدوده‌ی زمانی معین، بودجه در هر گره میزان تاخیر اضافه‌ای است که هر جزء می‌تواند تحمل کند تا حدی که هیچ محدوده‌ی زمانی زیرپا گذاشته نشود. تعریف مشابهی می‌تواند برای بودجه‌ی یک یال تعریف شود. بودجه‌ی هر گره/یال مرتبط با زمان شناور گره/یال است(حداکثر زمانی که فعالیت‌های واقع بر یک مسیر می‌توانند به تاخیر بیافتد بدون آنکه بر زمان کل مسیر و پروژه تاثیر بگذارند). اگر گره یا یالی با شناور منفی موجود باشد، محدوده‌ی زمانی زیر پا گذاشته شده است. با این حال به دلیل وابستگی موجود بین گره‌ها، شناور زمان کل گره‌ها/یال‌ها برابر با بودجه‌ی کلی که گره/یال‌ها می‌توانند متحمل شوند نیست.
به کارگیری پردازنده‌گرافیکی در محاسبات عمومی جایگاه جدیدی برای کارت‌گرافیک‌های قدرتمند ایجاد کرده است، جایی که از پردازنده‌گرافیکی دیگر برای پردازش محاسبات گرافیکی بازی‌های‌کامپیوتری استفاده نمی‌شود، در عوض در نقش یک پردازنده کمکی، بخشی یا تمامی بار محاسباتی پردازنده‌مرکزی را تقبل کرده و به عملیات پردازش سرعت می‌بخشد. دلیل استفاده از پردازنده‌گرافیکی این است که در پردازش اطلاعات به خاطر ساختار و معماری خود سرعت به مراتب بالاتر از واحد پردازنده مرکزی می باشد. در این پایان نامه بر آنیم تا الگوریتمی برای حل مسئله مدیریت منابع زمانی ارائه داده و پیاده سازی نموده و سپس مجددا آن را به زبان کودا بازنویسی نماییم تا بر روی واحد پردازنده گرافیکی اجرا شود.
در فصل اول پایان نامه، مفاهیم مقدماتی مورد نیاز و متغیر‌های پیش فرض را معرفی می‌نماییم. در فصل دوم مروری بر تحقیقات انجام شده روی این موضوع و موضوع‌های مرتبط که در حل این مسئله استفاده شده‌اند و همچنین کاربردهای آن‌ها انجام می‌دهیم. در فصل سوم روش تحقیق و نحوه پیاده سازی الگوریتم را بیان نموده و در فصل چهارم نتایج حاصل از الگوریتم ارائه می‌گردد. در فصل پنجم نیز به بحث و نتیجه گیری در رابطه با این پایان نامه می‌پردازیم.
ساختار واحد پردازنده گرافیکی
واحد پردازش گرافیکی[۳] ابزاری اختصاصی برای رندر کردن گرافیکی )به طور طبیعی به نظر رسیدن تصویر) در کامپیوترهای شخصی، ایستگاه‌های کاری یا در کنسول‌های بازی است. این واحد گاهی اوقات واحد پردازندهء بصری[۴] نیز نامیده می‌شود. ویژگی‌های واحدهای پردازش گرافیک جدید برای پردازش و ارائه دادن کارهای دیداری (گرافیکی)، آن‌ها را بسیار کارآمدتر از واحدهای پردازندهء مرکزی[۵] جهت پردازش الگوریتم‌های پیچیده کرده است. در واقع واحد پردازش گرافیکی همانند واحد پردازنده مرکزی است ولی وظیفه اصلی آن پردازش اطلاعات مرتبط با تصاویر است. یک واحد پردازش گرافیکی معمولاً بر روی کارت‌های گرافیکی قرار می‌گیرد، اگرچه کارت‌های گرافیکی غیر حرفه‌ای مستقیما بر روی بُرد مادر[۶] قرار می‌گیرند. واحد پردازش گرافیکی‌های امروز بسیار پیشرفته شده اند و دستورات بسیاری را به صورت موازی پردازش می‌کنند، آن‌ها بسیاری از دستورات را بهتر و سریعتر از پردازنده اصلی کامپیوتری انجام می‌دهند. مقایسه عملکرد پردازنده‌گرافیکی با پردازنده ‌مرکزی به این صورت می‌باشد که، پردازنده‌گرافیکی، نوعی پردازنده‌ موازی است که بر روی کارت گرافیک‌ها قرار دارد.
به کارگیری پردازنده‌گرافیکی در محاسبات عمومی‌جایگاه جدیدی برای کارت‌گرافیک‌های قدرتمند ایجاد کرده است، جایی که از پردازنده‌گرافیکی دیگر برای پردازش محاسبات گرافیکی بازی‌های‌کامپیوتری استفاده نمی‌شود، در عوض در نقش یک پردازنده کمکی، بخشی یا تمامی‌بار محاسباتی پردازنده‌مرکزی را تقبل کرده و به عملیات پردازش سرعت می‌بخشد.
.
مقایسه توانایی‌های واحد پردازش گرافیکی با واحد پردازنده مرکزی
امروزه، واحد های پردازش گرافیکی توان محاسباتی بهتری در مقایسه با پردازنده‌های مرکزی جدید دارند در تصویر ۱-۱ این مقایسه و کاربرها را می توان مشاهده نمود و در انواع کاربردها از آن‌ها استفاده می‌شود.

شکل ‏۱‑۱ مقایسه توان پردازشی خام پردازنده‌گرافیکی با پردازنده‌مرکزی[۲۲]
در این شکل توان پردازشی خام با واحد تعداد محاسبات ممیز شناور در ثانیه سنجیده شده است[۲۲]. خطوط آبی نمایانگرتعداد ممیز شناور در ثانیه توسط واحد پردازنده مرکزی و خطوط سبز توسط واحد پردازش گرافیکی می‌باشد. همانطور که مشاهده می‌کنید توان پردازشی خام پردازنده‌های گرافیکی‌ بسیار بیشتر از سریع‌ترین پردازنده‌های مرکزی بوده و رفته رفته فاصله میان این دو بیشتر می‌شود.
در شکل ۱-۲- پهنای باند تعدادی واحد پردازنده مرکزی و واحد پردازش گرافیکی نشان داده شده است.
شکل ‏۱‑۲مقایسه پهنای باند واحد پردازش گرافیکی با واحد پردازنده مرکزی[۱]
مدل برنامه‌نویسی برنامه‌هایی که برای پردازنده ‌مرکزی نوشته می‌شوند در اصل یک مدل سریال است به این معنی که شبه کد‌های تشکیل دهنده یک برنامه به ترتیب از بالا به پایین خوانده شده و پس از ترجمه، اجرا ‌شده و در آن به ندرت از موازی‌سازی در پردازش داده‌ها استفاده می‌شود. معماری در نظر گرفته شده برای آن نیز بر مبنای این مدل پایه ‌ریزی شده است و قابلیت‌های چندانی برای اجرای چندین دستورالعمل مشابه را به صورت همزمان ندارد. در حالی که مدل برنامه‌نویسی برنامه‌های پردازنده‌گرافیکی که جریان نام دارد، در اصل یک مدل موازی است و قابلیت بهره گیری از تکنیک‌های موازی‌سازی در آن گنجانده شده است. هرچند، پردازنده‌های ‌مرکزی جدید با قابلیت‌هایی نظیر نخ کش بیش از حد[۷]، اس اس ای[۸] و بکارگیری‌ معماری‌های چند‌هسته‌ای نوید موازی‌سازی بیشتر را می‌دهند، اما نرخ موازی‌سازی آن ها بسیار کمتر از یک پردازنده‌گرافیکی با ۳۲۰ واحد پردازشی است.
برخلاف واحد پردازش گرافیکی، زیرسیستم حافظه در نظر گرفته شده برای پردازنده‌‌های مرکزی برای کاربردهایی که نیاز به دسترسی به حافظه با تاخیر کم دارند بهینه شده است نه برای برنامه‌هایی که به پهنای باند حافظه وسیعی نیاز دارند، با توجه به مدل برنامه نویسی سریال پردازنده‌مرکزی، بخش‌های یک برنامه باید مرجع‌های حافظه را برای به جریان افتادن قسمت بعدی برنامه، به سرعت برگردانند که لازمه این امر تاخیر کم در دسترسی به حافظه است، به همین دلیل در سلسله مراتب حافظه‌ی پردازنده‌مرکزی چندین لایه حافظه نهان گنجانده شده تا این تاخیر را به حداقل برساند.در مقابل، در مدل برنامه‌نویسی جریانی که برنامه‌های پردازنده‌گرافیکی در چهارچوب‌ آن نوشته می‌شوند، پهنای باند گسترده‌تر برای دسترسی به حافظه اهمیت بیشتری نسبت به تاخیر دسترسی به حافظه دارد، چرا که در این مدل، برنامه‌های پردازنده‌گرافیکی به صورت موازی اجرا شده و وابستگی چندانی میان‌ آن‌ها وجود ندارد. به همین دلیل برنامه‌هایی که نیاز به پهنای ‌باند حافظه‌ زیادی دارند، با پردازنده‌گرافیکی‌ سریعتر‌ از پردازنده‌ مرکزی‌ اجرا می‌شوند.
واحد پردازنده مرکزی یک پردازنده کاملا عمومی‌است که هر نوع عملیات محاسباتی و پردازشی را می‌توان با آن انجام داد اما واحد پردازش گرافیکی یک پردازنده کاملا اختصاصی است که ویژه پردازش گرافیکی طراحی شده است. افزایش روز افزون عملکرد کارت‌های گرافیکی، محققین را به فکر بهره‌گیری از توان پردازشی آن‌ها در کاربردهای غیر‌گرافیکی انداخته است. درهمین راستا شاخه جدیدی در علوم کامپیوتر به نام محاسبات با اهداف همه منظوره روی واحد پردازش گرافیکی ایجاد شده است. هدف فعالان این عرصه بهره‌گیری از کارت گرافیک به عنوان یک کمک پردازنده محاسباتی در برنامه‌های غیرگرافیکی و برنامه‌های عمومی است. پردازنده‌های گرافیکی امروزی از چندین پردازنده با کارایی بالا تشکیل شده‌اند که قادر به محاسبات بسیار سنگین هستند و قابلیت پشتیبانی از رابط‌های برنامه نویسی و زبان‌های استاندارد مانند C را دارند.
نمونه‌ای ‌از کاربرد‌های غیرگرافیکی پردازنده‌های‌گرافیکی
- برنامه‌های پیچیده ضرب ماتریسی و برداری
- روش‌های حل دستگاه معادلات خطی و دستگاه معادلات دیفرانسل
- برنامه‌های شبیه‌سازی ساختار پروتئین
- برنامه‌های مسیریابی شعاع نور
- برنامه‌های شبیه‌سازی فیزیکی مانند شبیه سازی جریان سیال یا تصادم
- برنامه‌های پیمایش و تولید گراف
- برنامه‌های پردازش صوت یا تصویر
- برنامه‌های بینایی ماشین
- برنامه‌های محاسبه تبدیل فوریه سریع
مطابق بررسی‌های انجام شده قدرت محاسباتی یک واحد پردازش گرافیکی تسلا[۹]، چیزی بالاتر از پانصد برابر قدرت یک پردازنده چهار هسته‌ای ‌اینتل است[۱]. با توجه به مطالب ذکر شده و مفاهیم پایه‌ای موازی‌سازی، واحد پردازش گرافیکی ها را می‌توان پردازنده‌هایی بهینه‌ شده در راستای موازی‌سازی وظایف و داده‌ها دانست. واحد پردازش گرافیکی ها به دلیل معماری خاصی که دارند از چنین توانایی‌هایی برخوردار بوده و معماری آن‌ها برای پیاده‌سازی یک واحد پردازنده مرکزی مناسب نیست. زیرا با توجه به معماری کنونی پلتفرم x86، دستگاه‌ها و تجهیزات مختلفی در سیستم موجود هستند که مدیریت آن‌ها بر عهده پردازنده بوده و برای حفظ ارتباطات مناسب و مدیریت جامع، واحد پردازنده مرکزی ناگزیر از داشتن چنین معماری و به تبع آن پردازش کندتری است[۱].
تکنولوژی کودا[۱۰]
کودا دارای معماری بر پایه پردازش موازی می‌باشد. کودا نام مجموعه فناوری‌‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری است که شرکت انویدیا[۱۱] جهت اجرای محاسبات غیر‌گرافیکی روی پردازنده‌گرافیکی عرضه کرده است. از جمله امکاناتی که کودا در اختیار برنامه‌نویسان قرار داده تا از قابلیت‌های سخت‌افزاری کارت‌های گرافیکی این شرکت در برنامه‌های غیرگرافیکی خود بهره برده و سرعت اجرای الگوریتم‌های پیچیده خود را به کمک قابلیت‌های پردازنده‌گرافیکی افزایش دهند، تکنیک‌ها و ابزارهای برنامه‌نویسی موازی به‌همراه یک کامپایلر است که دستورالعمل‌های پردازنده‌گرافیکی انویدیا را تولید می‌کنند. کلیه کارت‌های گرافیکی سری ۸۰۰۰ به بعد شرکت انویدیا مجهز به این فناوری هستند. برای استفاده از پلتفرم کودا و برنامه‌نویسی برای استفاده از قدرت واحد پردازش گرافیکی، محصولات مختلفی تولید و عرضه شده‌اند که عموما در راستای توسعه کد در محیط‌های برنامه‌نویسی پیشرفته به‌کار می‌روند.
در واقع کودا یک موتور قدرتمند محاسباتی(پردازش) واحد پردازش گرافیکی ‌های کارت گرافیک‌های انویدیا است. فناوری کودا باعث می‌شود واحد پردازش گرافیکی توانایی اجرای چندین پردازش به طور همزمان را داشته باشد در نتیجه راندمان کارت گرافیک را افزایش می‌دهد. دلیل استفاده از واحد پردازش گرافیکی این است که در پردازش اطلاعات به خاطر ساختار و معماری واحد پردازش گرافیکی سرعت به مراتب بالاتر از واحد پردازنده مرکزی می‌باشد. دلیل ساده دیگر اینکه مثلا شما تصور کنید یک واحد پردازنده مرکزی اینتل ci7 2600 3.4 دارید که نهایتا ۴ تا هسته(۸هسته مجازی)دارد، اما یه کارت گرافیک ساده مثل Geforce 550 ti به کمک کودا دارای ۱۹۲ هسته است.
به عبارت دیگر کودا امکان دسترسی به واحد پردازش گرافیکی را برای برنامه نویسان یک برنامه فراهم کرده و بار محاسباتی را از دوش واحد پردازنده مرکزی به کارت گرافیک منتقل می کند. این تکنولوژی همچنین امکان دسترسی برنامه‌نویسان به مجموعه دستورالعمل‌های اختصاصی و اجزای حافظه در پردازش موازی را نیز فراهم می‌کند که این امر توانایی برنامه‎نویس را در کنترل سخت‌افزار بسیار بالا می‌برد. بنابراین با بهره گرفتن از کودا، معماری واحد پردازش گرافیکی ها هم مثل واحد پردازنده مرکزی ها باز می‌شود، گرچه واحد پردازش گرافیکی ها برخلاف واحد پردازنده مرکزی ها دارای یک معماری “بسیار هسته‌ای” موازی هستند که طی آن هسته‌ها توانایی پردازش هزاران نخ را به طور همزمان دارند. بنابراین اگر برنامه‌ای منطبق با این معماری باشد، می‌تواند راندمانی بسیار بالاتر از اجرا بر روی واحد پردازنده مرکزی به ارمغان بیاورد.
در صنایع بازی‌های کامپیوتر، علاوه بر رندر گرافیکی، واحد پردازش گرافیکی در محاسبات فیزیک بازی نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد (جلوه‌های فیزیکی مانند دود یا آتش یا …). کودا برای سرعت دادن به برنامه‌های غیر گرافیکی در بیولوژی کامپیوتری، کدگذاری و دیگر رشته‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
کودا هم برنامه های کاربردی[۱۲] سطح پایین و هم سطح بالا را فراهم می‌کند. کودا (کیت توسعه) اولیه در ۱۵ فوریه ۲۰۰۷ بطور عمومی برای ویندوز مایکروسافت و لینوکس عرضه شد. مک بعدها نسخه‌ی ۲ از آن را پشتیبانی کرد که نسخه‌ی بتای آن ۱۴ فوریه ۲۰۰۸ ارائه شد. کودا با تمام واحد پردازش گرافیکی های انویدیا از سری G8x به بعد کار می‌کند که شامل خط تولید‌های جی فرس[۱۳]، کوادرو [۱۴]و تسلا می‌باشد [۱].
ویژگی‌های کودا
استفاده از زبان Cاستاندارد برای نوشتن برنامه‌های پردازش موازی بر روی واحد پردازش گرافیکی ها
کتابخانه‌های عددی استاندارد برای انجام تبدیل فوریه سریع و زیر روال‌های اصلی جبرخطی
درایور کودا اختصاصی برای انتقال سریع داده‌ها بین واحد پردازش گرافیکی و واحد پردازنده مرکزی
درایور کودا اختصاصی برای عمل متقابل با OpenGL و DirectX
پشتیبانی از ویندوز، لینوکس و Mac OS
مزایای کودا
کودا دارای چندین مزیت نسبت به روش‌های معمول پردازش توسط واحد پردازش گرافیکی است که در ادامه ذکر شده‌اند:
خواندن پراکنده: کدها می‌توانند از چندین آدرس مختلف از حافظه خوانده شوند.
دانلود و بازخوانی سریع‌تر به و از واحد پردازش گرافیکی
حافظه اشتراکی: کودا می‌تواند بخشی از حافظه را بین نخ‌ها با سرعت بالا به اشتراک بگذارد که در واقع مثل کشی عمل می‌کند که توسط کاربر کنترل می‌شود و پهنای باند بالاتری ایجاد می‌کند.
پشتیبانی کامل از عملیات صحیح و بیتی
محدودیت‌های کودا
کودا از یک زبان C، بدون توابع بازگشتی و بدون اشاره‌گر استفاده می‌کند و یک پردازش ساده، در بخش‌های پراکنده حافظه پخش می‌شود، برخلاف حالت عادی که از یک بخش یکپارچه از حافظه استفاده می‌گردد.
رندر بافت‌ها[۱۵] را پشتیبانی نمی‌کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:33:00 ق.ظ ]




توضیحات: این منزل قمر، خانه هفتم ماه و برابرنهاده آن در عربی «ذراع» و در هندی Púnarvasu است. هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۵) و بهار (۱۳۷۵: ۵۸-۵۹) این منزل را معادل با دو ستارۀ (Castor) رأس التوأم الموخر و (Pollux) راس التوام المقدم (β و α جوزا) که در عربی نام کامل آن «ذراع مبسوط» است، می‌گیرند.

    • §§

rōšn [lwšn’ | Paz. rōš(a)n | Av. raoxšna- | M rwšn | N rōšan]
(نجوم)
* (اسم) روشن: روز؛ (صفت) روشن: درخشان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: واژه rōšn به عنوان صفت معنای «روشن و درخشان» می‌دهد؛ به عنوان اسم در حالت مفرد معنی «قسمت روشن شبانه روز = روز» و در حالت جمع rōšnān معنی «روشنان = کواکب» می‌دهد. (برای توضیحات بیشتر رک. rōšnān)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ریشه شناسی: ایرانی آغازین: *rauxšna- از ریشه *rauxšn- «درخشیدن» (چئونگ، ۲۰۰۷: ۳۲۱)؛ سانسکریت: : rocaná- «روشن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۸۸۹؛ مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۴۶۳)؛ اوستایی: raoxšna- «روشن، نور» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۷۱؛ رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۶۴)؛ فارسی میانه: rōšn [lwšn] (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۳۱؛ بهار، ۱۳۴۵: ۲۶۳؛ دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۳۰۳)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: rwšn (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۷۱)؛ فارسی میانه اشکانی: (+*u̬i-)، wrwšn- «درخشیدن» (گیلن، ۱۹۶۶: ۹۰؛ چئونگ، ۲۰۰۷: ۳۲۱)؛ پازند: rōš(a)n (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۷۱)؛ فارسی نو: روشن؛ روشنان فلک (فلکی)؛ [کنایه از] ستارگان (برهان قاطع)؛ معادل انگلیسی: luminary ؛ معادل عربی: کواکب. از طرفی لفظ «نَیِّر» به معنی «روشن» در حالت مفرد مترادف با «کوکب» است؛ اما، در حالت جمع و تثنیه (نیران، نیرین) به طور خاص، تنها به خورشید (نیر اعظم، نیر اکبر) و ماه (نیر اصغر) اطلاق می‌شود. (دهخدا).
ترکیبات:
rōšnān «روشنان: کواکب»
rōšnīh «روشنی»
asar-rōšnīh «روشنی ازلی: پایه هفتم آسمان، گاه هرمزد»
rōšn-wēnāgīh «روشن بینی»
anagr ī rōšn «انغر روشن، انغران، پایه پنجم آسمان، گرزمان، خورشید پایه».

    • §§

rōšnān [lwšnˀn]
(نجوم)
* روشنان: ستارگان، کواکب، اجرام آسمانی درخشان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات۱: توضیح اینکه واژه «روشنان» در مباحث نجومی بندهشن دارای همان بار معنایی است که واژه «ستارگان» یا «کواکب» در آثار بیرونی دارا می‌باشد. بنا بر نوشته‌های بیرونی کواکب یا ستارگان، از دیدگاه نجوم مدرن، شامل خورشید، ماه، ستارگان و سیارات است. او هر گاه بخواهد به طور خاص از ستارگان سخن بگوید از اصطلاح «ثوابت، کواکب ثابته یا ستارگان ثابت» استفاده می‌کند. در بندهشن (۲: ۱) نیز همین توضیح آمده است: «هرمزد در میان آسمان و زمین روشنان را آفرید: ستارگان اختری [=ثوابت]، و نیز نااختری [=سیارات] را؛ سپس، ماه و سپس، خورشید را» (بهار، ۱۳۷۸: ۴۳). از آنجا که خورشید و ماه، از دید ناظر زمینی، بزرگترین اجرام آسمانی هستند، این دو جرم آسمانی، در بندهشن، با عنوان «شهریار روشنان» معرفی شده‌اند. اما، اصطلاح «روشنان» در برابر «تاریکان» به ترتیب اشاره به جنبه مینوی کواکب و جنبه مادی آنها دارد و مطابق بندهشن (۵الف: ۱۰)، «این روشنی که از ایشان پیداست همان روشنی هرمزدی است؛ روشنی در چشم خرفستران چونان کهتران است که جامۀ دیبا پوشند» (بهار،۱۳۷۸: ۵۹). (رک. abāxtar).
توضیحات۲: واژه rōšnān حالت جمع rōšn است که هم اسم و هم صفت است. در حالت صفتی معنای «روشن و درخشان» داشته و در حالت اسم به معنی «نیّر» (=جرم روشن آسمانی) است که به صورت مفرد در نجوم سنتی به آن «کوکب» یا «ستاره» می‌گویند (رک. star).[44]
ریشه شناسی: این واژه صورت جمع از rōšn است (رک. rōšn).
ترکیبات:
wimand ī dīdār ī rōšnān «مرز دیدار روشنان، محدودۀ رؤیت کواکب».

    • §§

rōšnān šahryār [lwšnˀn štr’dˀl]
(تنجیم)
* شهریار روشنان: خورشید و ماه اختری.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: واژه «شهریار روشنان» مرتبه ای است که در بندهشن (۵الف: ۳؛ و جاهای دیگر)، به خورشید و ماه اختری داده شده است. مرتبه این دو از مرتبه سپاهبدی که به ثوابت داده شده است، بالاتر است و کواکب دیگر همگی بند به این دو کوکب هستند. کار آنها در دوران آمیزش، نبرد با دشمنان خود یعنی مهر و ماهِ تاریک یا اباختری است که مرتبه شهریاری تاریکان را به عهده دارند.
ریشه شناسی: ترکیب فوق از دو واژه rošnān و šahryār تشکیل شده است. (رک. rōšn و šahryār)

    • §§

rōz 
(گاه‌شماری)
* ۱) روز: شبانه روز، که ۲۴ ساعت است.
* ۲) روز: نیمه روشن هر شبانه روز، که اندازه آن با تغییر فصول تغییر می‌کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: بنابر بندهشن (۵ب: ۲۰)، هر روزی ۲۴ ساعت است که نیمی از آن تاریک و نیمی روشن است و هر شبانه روزی دارای پنچ گاه است (نک. Asnyanąm و Ayaranąm). نیمه تاریک به طور خاص شب (šab) و نیمه روشن به طور خاص (rōz) نامیده می‌شود. به استناد بیرونی (۱۳۲۱: ۶-۷)، منجمان ایرانی و رومی شبانه روز را از طلوع آفتاب در شرق تا طلوع آفتاب در روز بعد گرفته اند. این مدت زمان به طور کلی برابر است با ۲۴ ساعت.[۴۵] در بندهشن (۲۵: ۲) نیز، یک شبانه روز از طلوع آفتاب آغاز و در طلوع آفتاب روز بعد پایان می‌یابد و تقدم به روز است. در بندهشن آمده است: «همی نخست روز بشود، پس شب آن روز را گیرد و در آید»[۴۶] (بهار، ۱۳۷۸: ۱۰۵). توضیح اینکه، بر خلاف اعراب و اقوام سامی که ظلمت را بر نور مقدم می‌شمردند و روز تقویمی شان با غروب آفتاب در شامگاه روز قبل شروع می‌شد، ایرانیان به دلیل اعتقاد به تقدم روشنایی بر تاریکی، روز را از طلوع آفتاب در صبح همان روز آغاز می‌کردند (بیرونی، ۱۳۲۱: ۵-۸).
در بندهشن (۲۵: ۴-۵)، آمده است: «بلندترین روز تابستانی دو برابر کوتاه ترین (روز) زمستانی است. بلندترین شب زمستانی دو برابر کوتاه ترین (شب) تابستانی است. (بلندترین) روز تابستانی دوازده هاسر و شب شش هاسر. (بلندترین) شب زمستانی دوازده هاسر و روز شش هاسر است. هاسری (هست که واحد) زمانی است و نیز هاسری (هست) بر زمین»[۴۷] (بهار، ۱۳۷۸: ۱۰۵).
طبق اطلاعات فوق، اندازه یک شبانه روز ۱۸ هاسر است. در نتیجه، ۱۸ هاسر برابر است با ۲۴ ساعت. از اینرو، یک هاسر برابر است با ۸۰ دقیقه (یا یک ساعت و ۲۰ دقیقه).
ریشه شناسی: این واژه از ریشه rōz- [rwc-] «درخشیدن» (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۲۹۸): سانسکریت: rócas- «روز» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۸۸۸؛ کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۵)؛ roc- «درخشیدن» (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۴۶۳)؛ اوستایی: raočah- (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۴۶۴)؛ فارسی باستان: raucah- (کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۵)؛ فارسی میانه: rōc [ lwc] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۷۰)؛ rōz (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۳۱؛ بهار، ۱۳۴۵: ۳۹۴)؛ فارسی میانه ترفانی: rōz, rōž (بویس، ۱۹۷۷: ۷۹)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: rōž [rwc, rwž] (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۲۹۷)؛ فارسی نو: روز؛ انگلیسی: light «روشن»؛ معادل عربی: یوم (دوبلوا، ۲۰۰۶: ۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ق.ظ ]




توضیحات: این منزل قمر، خانه هفتم ماه و برابرنهاده آن در عربی «ذراع» و در هندی Púnarvasu است. هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۵) و بهار (۱۳۷۵: ۵۸-۵۹) این منزل را معادل با دو ستارۀ (Castor) رأس التوأم الموخر و (Pollux) راس التوام المقدم (β و α جوزا) که در عربی نام کامل آن «ذراع مبسوط» است، می‌گیرند.

    • §§

rōšn [lwšn’ | Paz. rōš(a)n | Av. raoxšna- | M rwšn | N rōšan]
(نجوم)
* (اسم) روشن: روز؛ (صفت) روشن: درخشان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: واژه rōšn به عنوان صفت معنای «روشن و درخشان» می‌دهد؛ به عنوان اسم در حالت مفرد معنی «قسمت روشن شبانه روز = روز» و در حالت جمع rōšnān معنی «روشنان = کواکب» می‌دهد. (برای توضیحات بیشتر رک. rōšnān)
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ریشه شناسی: ایرانی آغازین: *rauxšna- از ریشه *rauxšn- «درخشیدن» (چئونگ، ۲۰۰۷: ۳۲۱)؛ سانسکریت: : rocaná- «روشن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۸۸۹؛ مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۴۶۳)؛ اوستایی: raoxšna- «روشن، نور» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۷۱؛ رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۶۴)؛ فارسی میانه: rōšn [lwšn] (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۳۱؛ بهار، ۱۳۴۵: ۲۶۳؛ دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۳۰۳)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: rwšn (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۷۱)؛ فارسی میانه اشکانی: (+*u̬i-)، wrwšn- «درخشیدن» (گیلن، ۱۹۶۶: ۹۰؛ چئونگ، ۲۰۰۷: ۳۲۱)؛ پازند: rōš(a)n (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۷۱)؛ فارسی نو: روشن؛ روشنان فلک (فلکی)؛ [کنایه از] ستارگان (برهان قاطع)؛ معادل انگلیسی: luminary ؛ معادل عربی: کواکب. از طرفی لفظ «نَیِّر» به معنی «روشن» در حالت مفرد مترادف با «کوکب» است؛ اما، در حالت جمع و تثنیه (نیران، نیرین) به طور خاص، تنها به خورشید (نیر اعظم، نیر اکبر) و ماه (نیر اصغر) اطلاق می‌شود. (دهخدا).
ترکیبات:
rōšnān «روشنان: کواکب»
rōšnīh «روشنی»
asar-rōšnīh «روشنی ازلی: پایه هفتم آسمان، گاه هرمزد»
rōšn-wēnāgīh «روشن بینی»
anagr ī rōšn «انغر روشن، انغران، پایه پنجم آسمان، گرزمان، خورشید پایه».

    • §§

rōšnān [lwšnˀn]
(نجوم)
* روشنان: ستارگان، کواکب، اجرام آسمانی درخشان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات۱: توضیح اینکه واژه «روشنان» در مباحث نجومی بندهشن دارای همان بار معنایی است که واژه «ستارگان» یا «کواکب» در آثار بیرونی دارا می‌باشد. بنا بر نوشته‌های بیرونی کواکب یا ستارگان، از دیدگاه نجوم مدرن، شامل خورشید، ماه، ستارگان و سیارات است. او هر گاه بخواهد به طور خاص از ستارگان سخن بگوید از اصطلاح «ثوابت، کواکب ثابته یا ستارگان ثابت» استفاده می‌کند. در بندهشن (۲: ۱) نیز همین توضیح آمده است: «هرمزد در میان آسمان و زمین روشنان را آفرید: ستارگان اختری [=ثوابت]، و نیز نااختری [=سیارات] را؛ سپس، ماه و سپس، خورشید را» (بهار، ۱۳۷۸: ۴۳). از آنجا که خورشید و ماه، از دید ناظر زمینی، بزرگترین اجرام آسمانی هستند، این دو جرم آسمانی، در بندهشن، با عنوان «شهریار روشنان» معرفی شده‌اند. اما، اصطلاح «روشنان» در برابر «تاریکان» به ترتیب اشاره به جنبه مینوی کواکب و جنبه مادی آنها دارد و مطابق بندهشن (۵الف: ۱۰)، «این روشنی که از ایشان پیداست همان روشنی هرمزدی است؛ روشنی در چشم خرفستران چونان کهتران است که جامۀ دیبا پوشند» (بهار،۱۳۷۸: ۵۹). (رک. abāxtar).
توضیحات۲: واژه rōšnān حالت جمع rōšn است که هم اسم و هم صفت است. در حالت صفتی معنای «روشن و درخشان» داشته و در حالت اسم به معنی «نیّر» (=جرم روشن آسمانی) است که به صورت مفرد در نجوم سنتی به آن «کوکب» یا «ستاره» می‌گویند (رک. star).[44]
ریشه شناسی: این واژه صورت جمع از rōšn است (رک. rōšn).
ترکیبات:
wimand ī dīdār ī rōšnān «مرز دیدار روشنان، محدودۀ رؤیت کواکب».

    • §§

rōšnān šahryār [lwšnˀn štr’dˀl]
(تنجیم)
* شهریار روشنان: خورشید و ماه اختری.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: واژه «شهریار روشنان» مرتبه ای است که در بندهشن (۵الف: ۳؛ و جاهای دیگر)، به خورشید و ماه اختری داده شده است. مرتبه این دو از مرتبه سپاهبدی که به ثوابت داده شده است، بالاتر است و کواکب دیگر همگی بند به این دو کوکب هستند. کار آنها در دوران آمیزش، نبرد با دشمنان خود یعنی مهر و ماهِ تاریک یا اباختری است که مرتبه شهریاری تاریکان را به عهده دارند.
ریشه شناسی: ترکیب فوق از دو واژه rošnān و šahryār تشکیل شده است. (رک. rōšn و šahryār)

    • §§

rōz 
(گاه‌شماری)
* ۱) روز: شبانه روز، که ۲۴ ساعت است.
* ۲) روز: نیمه روشن هر شبانه روز، که اندازه آن با تغییر فصول تغییر می‌کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: بنابر بندهشن (۵ب: ۲۰)، هر روزی ۲۴ ساعت است که نیمی از آن تاریک و نیمی روشن است و هر شبانه روزی دارای پنچ گاه است (نک. Asnyanąm و Ayaranąm). نیمه تاریک به طور خاص شب (šab) و نیمه روشن به طور خاص (rōz) نامیده می‌شود. به استناد بیرونی (۱۳۲۱: ۶-۷)، منجمان ایرانی و رومی شبانه روز را از طلوع آفتاب در شرق تا طلوع آفتاب در روز بعد گرفته اند. این مدت زمان به طور کلی برابر است با ۲۴ ساعت.[۴۵] در بندهشن (۲۵: ۲) نیز، یک شبانه روز از طلوع آفتاب آغاز و در طلوع آفتاب روز بعد پایان می‌یابد و تقدم به روز است. در بندهشن آمده است: «همی نخست روز بشود، پس شب آن روز را گیرد و در آید»[۴۶] (بهار، ۱۳۷۸: ۱۰۵). توضیح اینکه، بر خلاف اعراب و اقوام سامی که ظلمت را بر نور مقدم می‌شمردند و روز تقویمی شان با غروب آفتاب در شامگاه روز قبل شروع می‌شد، ایرانیان به دلیل اعتقاد به تقدم روشنایی بر تاریکی، روز را از طلوع آفتاب در صبح همان روز آغاز می‌کردند (بیرونی، ۱۳۲۱: ۵-۸).
در بندهشن (۲۵: ۴-۵)، آمده است: «بلندترین روز تابستانی دو برابر کوتاه ترین (روز) زمستانی است. بلندترین شب زمستانی دو برابر کوتاه ترین (شب) تابستانی است. (بلندترین) روز تابستانی دوازده هاسر و شب شش هاسر. (بلندترین) شب زمستانی دوازده هاسر و روز شش هاسر است. هاسری (هست که واحد) زمانی است و نیز هاسری (هست) بر زمین»[۴۷] (بهار، ۱۳۷۸: ۱۰۵).
طبق اطلاعات فوق، اندازه یک شبانه روز ۱۸ هاسر است. در نتیجه، ۱۸ هاسر برابر است با ۲۴ ساعت. از اینرو، یک هاسر برابر است با ۸۰ دقیقه (یا یک ساعت و ۲۰ دقیقه).
ریشه شناسی: این واژه از ریشه rōz- [rwc-] «درخشیدن» (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۲۹۸): سانسکریت: rócas- «روز» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۸۸۸؛ کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۵)؛ roc- «درخشیدن» (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۴۶۳)؛ اوستایی: raočah- (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۴۶۴)؛ فارسی باستان: raucah- (کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۵)؛ فارسی میانه: rōc [ lwc] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۷۰)؛ rōz (مکنزی، ۱۳۷۳: ۱۳۱؛ بهار، ۱۳۴۵: ۳۹۴)؛ فارسی میانه ترفانی: rōz, rōž (بویس، ۱۹۷۷: ۷۹)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: rōž [rwc, rwž] (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۲۹۷)؛ فارسی نو: روز؛ انگلیسی: light «روشن»؛ معادل عربی: یوم (دوبلوا، ۲۰۰۶: ۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ق.ظ ]