۷- اطلاعات بدون هزینه در دسترس عموم میباشد.
۸- هیچ گونه هزینه مالیات وجود ندارد.
۹- هیچ گونه هزینه معاملات وجود ندارد.
به این ترتیب تمام داراییها بدون ریسک است و نرخ بازده مشابهی کسب میکنند.پس همه جریانهای نقدی فعلی و آتی توسط همه افراد به طورکامل قابل پیشبینی است. چنانچه همه پیش فر ضها صادق باشد، قیمت هر دارایی برابر ارزش ذاتی آن می شود و ارزش ذاتی هر دارایی برابر با ارزش فعلی وجوه نقدی آتی میباشد (فاما،۲۰۰۱ص۴۴-۳).
به عبارت دیگر بر طبق فرضیه کارایی بازار، قیمت اوراق بهادار به سرعت کلیه اطلاعات موجود را در خود منعکس میکند. به این ترتیب قیمت اوراق بهادار بر حسب عرضه و تقاضا تغییر میکند و به نقطه دیگری میل میکند. وقتی اطلاعات جدیدی به بازار میرسد، عکس العمل های سرمایه گذاران موجب تغییر سریع قیمت می شود تا به نقطه تعادل جدیدی برسد(هندریکسن،۱۹۹۸ ص۱۲۱).
تغییرات قیمت در مقابل اطلاعات جدید، تغییرات نسبی است، در حالی که سطح قیمت در کل بستگی به عوامل اقتصاد کلان از جمله نرخ تورم، حجم پول در گردش، نرخ بهره و نظایر آن دارد. با این بیان، بازار سرمایه زمانی مؤثر است که قیمت، منعکس کننده تمام اطلاعات باشد. هندریکسن شرایط لازم برای این که بازار اوراق بهادار مؤثر باشد را به صورت خلاصه به این ترتیب طبقه بندی میکند:
۱) معامله اوراق بهادار هیچ هزینه ای نداشته باشد،
۲) اطلاعات به رایگان و به صورت مساوی در اختیار فعالان قرارگیرد،
۳) کلیه معامله گران انتظارات یکنواختی نسبت به مفهوم اطلاعات آماده داشته باشند
۴) تعداد زیادی خریدار و فروشنده در بازار وجود داشته باشد.
بر اساس تئوری مذکور به دلیل این که در قیمت ،کلیه اطلاعات در دسترس منعکس شده است و این اطلاعات به شکل اتفاقی به دست میآیند، احتمال این که تحلیل گر بتواند با تحلیل تکنیکی یا بنیادی خود، سود با اهمیتی کسب نماید، ناچیز است(اشلیس ۲۰۰۳،ص ۱۳۰). در این تئوری، فرض می شود هر جزء اطلاعات(اعم از گذشته و جدید)، توسط هزاران سرمایه گذار تحصیل شده و به صورت صحیح در قیمت منعکس شده است و سرمایه گذاران نمی توانند با توجه به اطلاعات تاریخی نرخ بازده بیشتری به دست آورند.اشلیس، معتقد است مسئله این تئوری آن است که بسیاری از سرمایه گذاران انتظارات خود از قیمت های گذشته (اعم از این که نماگرهای تکنیکی مورد استفاده قرار گیرد و یا وضعیت بازار و صنعت) را به عنوان مبنای قیمت گذاری مد نظر قرار میدهند.به علاوه با توجه به اینکه انتظارات سرمایه گذاران قیمت ها را کنترل می کند، نظریه« قیمت های گذشته تاثیر با اهمیتی بر قیمت های آتی دارند»، منطقی وقابل دفاع به نظر میرسد (اشلیس ۲۰۰۳، ص ۱۳۱).
البته ریشه انتقادات به فرضیه بازار کارآی سرمایه که زیرساخت های دانش جدید مالی را بنا نهاد، به اشخاصی نظیر بلوم فیلد[۳۲]، استاوت[۳۳]، تیلر[۳۴] و بریر[۳۵]، برمی گردد. بلوم فیلد، در زمینه عدم حرکت بازارهای مالی به سمت کارایی کامل، معتقد است، بازارهای مالی میتوانند از لحاظ قیمت گذاری دارایی های مالی ناکارآ باشند. زیرا هرچند با فرض کارایی بازار، اطلاعات به محض تولید به بازار وارد می شود و ورود آن به بازار هم تصادفی خواهد بود، اما تاثیر اطلاعات بر قیمت ها میتواند با کیفیت اطلاعات مذکور در یک راستا نباشد. تفسیر نادرست اطلاعات میتواند در گمراهی بازار و تعیین ارزش مؤثر باشد. نحوه تحلیل اطلاعات ورودی و میزان و سطح خوش بینی یا بدبینی به اطلاعات مذکور، میتواند در تعیین قیمت تاثیر داشته باشد. معمولاً افراد خوش بین، از یک سو با اطلاعات دریافتی به صورت خوش بینانه برخورد کرده و حاضر به تعیین قیمت بیشتری برای آن اطلاعات هستند و افراد بدبین، حاضر به پرداخت قیمت کمتری حتی برای اطلاعات با ارزش هستند. ازسوی دیگر افراد خوش بین بر روی آینده غیرقابل اطمینان، ریسک بیشتری میکنند و حوادث آتی را به طور نادرست پیشبینی میکنند.
معمولاً افراد حوادث آتی را آن گونه که دوست دارند پیشبینی میکنند. بنابرین تنها ورود اتفاقی و سریع اطلاعات و وجود متخصصان و حرکت تصادفی قیمت ها نمی تواند موجب کارایی بازار شود(کریستن سن و دمسکی،۲۰۰۳ ص ۲۹۸). کارایی بازار از نظر قیمت گذاری مقوله ای است که دسترسی به آن مشکل تر از بحث کارایی اطلاعاتی است. مطالعات انجام شده نشان میدهد، معامله گران بازار که اطلاعات کم تری در مورد حوادث آتی دارند، تهاجمی تر از سایرین به قیمت گذاری سهام می پردازند. این مهم موجب عدم کارایی بازار در قیمت گذاری اوراق بهادار می شود.
مطالعات انجام شده دیگری نشان میدهند ،افرادی که اطلاعات کمتری در مورد حوادث آتی یا دارایی های مالی دارند،اعتماد و تمرکز بیشتری بر روی آن اطلاعات ناقص میکنند و بر اساس آن، در تعیین قیمت زیاده روی میکنند(فاما،۲۰۰۱ص۴۰). عامل دیگری که می توان برای عدم کارایی بازار نام برد، عدم کارایی بازار در گزارش دهی میباشد. در واقع ساختار ناکارآی اطلاعات، هزینه های معاملاتی و عدم توانایی بازار در جلوگیری از سودهای آربیتراژی ، جزء عواملی هستند که موجب عدم کارایی بازار و تعیین قیمت می شود.
در نهایت می توان گفت، متخصصان بازار درخصوص دانش جدید مالی به این نتیجه رسیده اند که:
[جمعه 1401-09-25] [ 10:13:00 ق.ظ ]
|