ب) نظرات مخالفان به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران:

این افراد معتقد هستند که با رجوع به متن اصلی و ارائه­ تفسیری حقوقی از آن، این نتیجه حاصل می شود که در بیانیه مورد نظر، نه تنها حق غنی سازی برای جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نشده، بلکه از مفهوم عباراتی که درباره غنی سازی عنوان شده است، این گونه برمی آید که این حق از جمهوری اسلامی سلب گردیده است. (رضازاده ۱۳۹۲، ۱۶)

دلایل این افراد به شرح زیر است:

الف) در هیچ کجای این بیانیه از حق غنی سازی[۴۴]۱ صحبتی به میان نیامده، بلکه آنچه مورد اشاره قرار گرفته، برنامه غنی سازی[۴۵]۲ است.

ب) در دو جای بیانیه از برنامه غنی سازی ایران صحبت به میان آمده است که اجرای آن برنامه نیز بعد از گام نهایی توافق و در قالب راه حل جامع[۴۶]۳، و البته با توافق دو طرف[۴۷]۴ و نیز با محدودیت هایی که به آن ها اشاره شده و در معنایی که تعریف خواهد شد[۴۸]۵ به عمل خواهد آمد. یعنی در واقع، در عین اینکه حقی وجود ندارد در پایان گام نهایی مذاکرات ‌در مورد برنامه (و نه حق) غنی سازی ایران با محدودیت هایی که حوزه های آن مشخص است با توافق دو طرف، تصمیم گیری خواهد شد و این بیان یعنی اینکه ایران برای برنامه غنی سازی خود نیز باید از ۱+۵ کسب اجازه نماید. در کنار این موضوع، باید به محدودیت های موجود در آن بند نیز اشاره کرد که ایجاد و اجرای برنامه غنی سازی را مقید به قیودی می‌کند که ایران حق عدول از آن ها را ندارد.

ج) در بخش چهارم بیانیه که به محتوای گام نهایی و راه حل جامع اشاره می‌کند، در بند مربوط به برنامه غنی سازی ایران، سه بار از واژه «agreed» استفاده شده است؛ این ادبیات ‌به این معنا است که ‌در مورد همان محدودیت هایی هم که برنامه غنی سازی ایران ممکن است در آن چارچوب عملیاتی شود، باید توافق حاصل گردد و در غیر این صورت، یعنی در صورت عدم ایجاد توافق در هر حوزه مورد نظر، ایران نمی تواند برنامه ای برای غنی سازی داشته باشد.

د) مشکل دیگر، وجود قید زمانی برای برنامه غنی سازی ایران است که در همان بند از بیانیه درج گردیده است[۴۹]۱٫ یعنی اگر در راه حل جامع گام نهایی، ‌در مورد برنامه غنی سازی برای ایران توافقی حاصل شود، آن توافق محدود به مدت زمانی خواهد بود که آن مدت زمان هم باید مورد توافق طرفین قرار بگیرد. این عبارت از بیانیه نیز ثابت کننده این مدعاست که نه تنها حق غنی سازی وجود ندارد، بلکه برای برنامه غنی سازی هم اصل بر عدم وجود است، مگر اینکه برای مدت زمانی مشخص توافقی برای آن به وجود بیاید.

هـ) دلیل دیگر، توافق بر عدم گسترش افقی[۵۰]۲ و عمودی[۵۱]۳ فعالیت های عملی غنی سازی ایران است، که در کنار لزوم کسب اجازه آتی جمهوری اسلامی برای برنامه غنی سازی خود، نشان از عدول دولت ایران از ادعای حق غنی سازی این کشور دارد. یعنی در واقع عدم دقت یا علم یا تجربه کافی از سوی تیم مذاکره کننده در تنظیم بیانیه مورد نظر، باعث تنظیم محتوایی گردیده که در آن، عدول ضمنی از حق غنی سازی استنباط می‌گردد. (زیبا کلام، ۱۳۹۳)

قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل متحد:

در بخش مقدمه، به صراحت به قطعنامه های شورای امنیت اشاره شده است: «در فاصله­ میان گام های اولیه و گام آخر، گام های دیگری از جمله پرداخت به قطعنامه های شورای امنیت با هدف پایان رضایت بخش بررسی موضوع توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد وجود خواهد داشت.» با توجه به نکات بالا، قطعاً جمهوری اسلامی ایران، بنا بر مواضع اعلامی خود، قطعنامه های مذبور را «غیرقانونی» می‌داند و حتی این موضوع به تصریح وزیر امور خارجه کشورمان نیز رسیده است. ‌بنابرین‏ ابهام اینجا است که پرداختن به قطعنامه های شورای امنیت به چه معنا است؟ در بخشی از متن به صراحت گفته شده که ایران در مرحله­ ما بین گام اول و گام نهایی، نگرانی های شورای امنیت سازمان ملل درباره برنامه هسته­ای ایران را از طریق پرداختن[۵۲]۱ به قطعنامه های شورای امنیت برطرف کند. معنی این جمله چیست؟ اگر به معنای عدم اجرای آن ها‌ است (که از نظر جمهوری اسلامی قطعاً هست)، پس «پایان رضایت بخش بررسی موضوع توسط شورای امنیت چه معنایی دارد؟ (رضازاده، ۱۳۹۳)

در واقع هدف جمهوری اسلامی از نشستن دور میز مذاکره و معامله بر روی فرایند غنی سازی ۲۰ درصد خود، همان طور که در مذاکرات آلماتی نیز مطرح شده بود، لغو کلیه تحریم های یک جانبه ایالات متحده، اروپا و شورای امنیت سازمان ملل بوده است. اما بر اساس آنچه در این بیانیه تصریح گردیده، حتی با رسیدن به گام آخر مذاکرات و حصول توافقی جامع و نهایی، متاسفانه قرار نیست همه تحریم های موضوعه علیه جمهوری اسلامی لغو گردند. در واقع با دقت در ادبیات استفاده شده در متن توافق، این نتیجه حاصل می شود که حتی بعد از اجرای کامل توافق جامع، اگر غرب به تعهدات خود عمل نماید، ما صرفاً شاهد لغو آن دسته از تحریم هایی خواهیم بود که با برنامه هسته­ای ما مرتبط بوده است و البته اجرای این تعهد ‌به این معنا نیست که غرب نمی تواند همان تحریم ها را در قالبی دیگر و به بهانه ای دیگر، مانند موضوع صنعت موشکی با موضوعات مرتبط با پرونده حقوق بشری ایران، وضع نماید. در نتیجه اگر در طی همین شش ماهه گام اول، شورای امنیت یا اروپا یا ایالات متحده تحریم جدید درباره صنایع موشکی ایران یا به بهانه آن وضع نماید، به هیچ عنوان خلاف تعهدات خویش، مندرج در توافق ژنو، عمل نکرده است.[۵۳]۱

تجدیدپذیر بودن دوره­ شش ماهه­ی توافق:

در پاراگراف اول بخش مربوط به گام اول آمده است: «گام اول دارای دوره­ زمانی شش ماهه خواهد بود و با توافق متقابل قابل تمدید می‌باشد.» سؤال اینجا است که اگر گام اول اعتمادسازی است، چرا زمان آن قابل تجدید است؟ در واقع با این عبارت، طرف غربی گفته که ممکن است شش ماه محدودیت، برای اعتماد به ایران کافی نباشد. در ضمن طرف مقابل این حق را یافته است که با پایان شش ماه دوباره بر تجدید آن اصرار ورزد. اگرچه ایران حق دارد نپذیرد، اما همین مسئله می‌تواند روند مذاکرات را دچار چالش کند.

از دست رفتن ابزار اصلی چانه زنی در مذاکرات جامع:

اصلی ترین ابزار چانه زنی ایران در مذاکرات، «ذخایر اورانیوم بیست درصدی» بوده است. بر اساس توافق شش ماهه، در همین دوره، نیمی از ذخایر بیست درصدی به میله­ی سوخت تبدیل شده و نیمه­ی دیگر ترقیق می‌گردد. جان کری وزیر خارجه ایالات متحده هم به صراحت ابراز داشته که ذخایر بیست درصدی ایران پس از این دوره­ شش ماهه به صفر می‌رسد. در چنین شرایطی، ابهام اینجانب که برای امتیاز گرفتن از طرف غربی در مذاکرات جامع کدام ابزار باقی مانده است؟ شاید طرف غربی برای دادن امتیازات هسته­ای در مذاکرات جامع بتواندبه مسائل غیر هسته­ای ورود کند، به عنوان مثال می توان به درخواست «دست کشیدن جمهوری اسلامی از حمایت حزب ا… لبنان» و یا مسئله «امتناع از اعمال هر گونه حمایت از دولت بشار اسد» اشاره کرد.

باقی ماندن معماری اصلی تحریم ها:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت