بخش سوم: مدیریت سود
۲-۲) مفهوم مدیریت سود
جونز و مارشال [۳۸] (۲۰۰۱) تعریف جامعی درخصوص مدیریت سود ارائه نمودهاند. به عقیده آن ها مدیریت سود (دستکاری سود) زمانی اتفاق میافتد که مدیران با استفاده ازقضاوت (تشخیص) در گزارشگری مالی و ساختار مبادلات جهت گمراه نمودن بعضی از ذینفعان (شامل سهامداران، اعتباردهنگان، کارکنان، دولت، سرمایه گذاران و…) درباره عملکرد اقتصادی شرکت با تحت تأثیر قراردادن نتایج قراردادی که به ارقام حسابداری گزارش شده وابسته است، در گزارشگری مالی تغییر ایجاد میکنند.
دی [۳۹] (۱۹۸۸) بیان میکند که مدیریت سود معمولاً از استفاده مدیران از مزایای عدم تقارن اطلاعاتی ناشی میشود. وی حداقل دو مسأله مهم را مطرح نموده است. اولاً، برای افزایش پاداش مدیران که توسط سرمایهگذاران تأمین میشود، سود دستکاری میشود و ثانیاًً، سرمایه گذاران بالفعل تمایل دارند که بازار برداشت بهتری از ارزش شرکت داشته باشد. بنابرین، انتقال ثروت بالقوه از سرمایه گذاران جدید به سرمایه گذاران قدیمیکه ایجاد کننده یک تقاضای داخلی برای مدیریت سود هستند، به وجود میآید.
بازی با «ارقام مالی» (نامی که گاهی اوقات برای مدیریت سود به کار می رود) میتواند تأثیر کاملاً منفی، در هنگام کشف شدن باقی بگذارد. «با بهره گرفتن از حسابداری مدیریت سود، مدیریت میتواند تصورهای سایرین نسبت به عملکرد شرکتش را تغییر دهد. ارزیابی قدرت سودآوری شرکت ممکن است به اشتباه تعبیر شود و باعث تعیین نامناسب قیمت اوراق بدهی و سرمایه شود. هنگامی که اشتباههایی کشف میشود، شرکت دیگر اطمینان بازار را به دست نخواهد آورد و این باعث کاهش شدید قیمت اوراق بدهی و سرمایهاش خواهد شد(مافورد و کومیسکی،۲۰۰۲) [۴۰].
هیلی و والن[۴۱] تعریف زیر را از مدیریت سود ارائه کردهاند:
مدیریت سود هنگامیرخ میدهد که مدیران از قضاوتهای شخصی خود در گزارشگری مالی استفاده میکنند وساختار معاملات را برای تغییر گزارشگری مالی دست کاری مینمایند. این هدف یا به قصد گمراه نمودن برخی از صاحبان سود درباره عملکرد اقتصادی شرکت یا تأثیر بر نتایج قراردادهایی است که انعقاد آن ها منوط به دستیابی سود شخصی میباشد، صورت میگیرد(مشایخی و صفری، ۱۳۸۵).
مدیریت سود، دخالت عمدی در فرایند گزارشگری مالی خارجی با قصد به دست آوردن سود است. انعطافپذیری در حسابداری به این حرفه اجازه میدهد که فرآوریهایی داشته باشد. انحرافاتی چون مدیریت سود، هنگامیرخ میدهد که افراد از این انعطاف پذیری سوء استفاده مینمایند و از این انحرافات برای پوشش نوسانهای مالی واقعی استفاده میشود. این مهم، باعث میشود نتایج واقعی عملکرد مدیریت آشکار نشود. این عبارت، براین دلالت دارد که در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری، اگر تصمیمات حسابداری برای دگرگونسازی یا پنهان نمودن عملکرد اقتصادی واقعی شرکت مورد استفاده قرار گیرد، میتواند مدیریت سود تلقی شود(نوروش و همکاران، ۱۳۸۴).
فلسفه مدیریت سود، بهرهگیری از انعطاف روش استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری میباشد. البته تفسیرهای گوناگونی که میتوان از روش های اجرایی یک استاندارد حسابداری برداشت کرد، از دیگر دلایل وجود مدیریت سود میباشد. این انعطاف پذیری دلیل اصلی تنوع موجود در روشهای حسابداری است. در زمانی که تفسیر یک استاندارد بسیار انعطافپذیر است، یکپارچگی داده های ارائه شده در صورتهای مالی کمتر میشود. اصل تطابق و محافظه کاری نیز میتواند باعث مدیریت سود شود. بنابر گفته گتشو[۴۲] (۱۹۸۶)، شرکت کار باید[۴۳]، سود سه ماهه نخست سال مالی خود را بدون اضافه نمودن به موجودی نقد و تنها با بهره گرفتن از روش تعهدی حسابداری استهلاک، معافیتهای مالیاتی سرمایهگذاریها و به حساب دارایی بودن بهره، افزایش داد. مدیران شرکت تأکید کردهاند که این کار برای ارائه صورتهای مالی واقعیتر و قابل مقایسه کردن صورتهای مالی شرکت، با سایر شرکتهای در صنعت مشابه، صورت گرفته است. تحلیلگران مالی و حسابرسان از این پدیده به عنوان «ترفند حسابداری» نام میبرند. این در حالی است که تمامی این اقدامات در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری صورت گرفته است(نوروش و همکاران، ۱۳۸۴).
به طور کلی میتوان گفت که مدیریت سود یعنی اقدامات آگاهانه بعمل آمده توسط مدیریت در خصوص چگونگی گزارش سود جهت رسیدن به اهداف خاص به گونه ای که منطبق با اصول و رویههای حسابداری میباشد. هرچند که این تعریفها در سطح وسیع مورد پذیرش است، اما کاربرد عملیاتی این تعریفها، کمیدشوار است، زیرا قصد و نیت مدیریت، شواهد عینی در اختیار نمیگذارد. در ادبیات حسابداری ارائه تعریف روشن از مدیریت سود مشکل است، زیرا مرز میان مدیریت سود و تقلبهای مالی مشخص نمیباشد. تقلب مالی، حذف یا دستکاری عمدی واقعیات اصلی یا داده های حسابداری است که در کنار سایر داده های موجود، باعث تغییر قضاوت و یا تصمیمگیری استفادهکننده از داده ها خواهد شد. جهت تعیین خط مشی کمیسیون بورس اوراق بهادار در خصوص مدیریت سود، نظرهای اخیر کمیسیون بورس اوراق بهادار مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. در حالی که بیشتر این منابع به واژه مدیریت سود اشاره داشتند، ولی هیچ کدام از این منابع تعریف روشنی از مدیریت سود ارائه ندادهاند. هرچند که لویت[۴۴] (۱۹۹۸) خاطرنشان میسازد که انعطافپذیری در حسابداری به این حرفه اجازه میدهد که نوآوریهایی داشته باشد. انحرافاتی چون مدیریت سود، هنگامیرخ میدهد که افراد از این انعطافپذیری سوء استفاده مینمایند و از این انحرافات جهت پوشش نوسانهای مالی واقعی استفاده میشود. این مهم باعث میشود نتایج واقعی عملکرد مدیریت آشکار نشود(نوروش و نیک بخت، ۱۳۸۴).
۲-۲-۲) انواع روش های مدیریت سود
[جمعه 1401-09-25] [ 10:30:00 ق.ظ ]
|