تحقیق به صورت کتابخانه ای انجام گرفته است . به این شکل که ابتدا با مراجعه به اداره اوقاف و کتابخانه های متخلف از جمله کتابخانه دانشکده ی حقوق والهیات دانشگاه فردوسی ، کتابخانه آستان قدس رضوی واداره کل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی و کتابخانه باهنر و جست و جو درمیان کتب و مجلات و سی دی ها فقهی و حقوقی مطالب فیش برداری شده و سپس به دقت مورد بررسی قرار گرفته و به نگارش درآمده اند .
چ) اهمیت موضوع
وقف از جمله نهادهای حقوقی و اقتصادی مهم به شمار می رود و به نظر می رسد با توجه به مقتضیات زمان و مکان و شرایط و اوضاع و احوال روز می بایست در تعاریف و مصادیق و همچنین قوانین موضوعه راجع به آن بازنگری لازم صورت گیرد تا بدین وسیله بتوان پیرامون مسائل مستحدثه ای همچون وقف پول و اوراق بهادار نظیر سهام شرکتها ارائه طریق نمود .
همچنین با توجه به این که وقف پول و اوراق بهادار مورداختلاف فقها بوده و به دلیل برخی موانع موجود کشورهای اسلامی نتواسته اند از ظرفیتهای آن به شکل کارآمد استفاده نمایند ضروری به نظر می رسد تا با تحقیق درریشه های این موانع ، ادله جواز یا عدم وقف پول و اوراق بهادار مورد بررسی قرار گیرد . تا بتوان سرمایه های عظیم وقف را مانند دیگر سرمایه ها در جریان فعالیتهای تولیدی قرارداد .
لذا برای اینکه مسائل مربوط به موقوفات با تحولات سریع جهان امروز منطبق باشد بهتر است روشها و برنامه های جدیدی سازگار با نیت واقفان و با حفظ اصالت وقف تهیه و اجرا کرد و از موقوفات بهره برداری بیشتری نمود .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ح) ساختار پژوهش
این نوشتار با عنوان وقف پول و اوراق بهادار از منظر فقه و حقوق موضوعه از سه فصل تشکیل شده، فصل اول آن با عنوان شناخت وقف و پیشینه آن شامل چهار مبحث می باشد. مبحث اول؛ تبیین مفهوم وقف، مبحث دوم؛ پیشینه وقف، مبحث سوم؛ تبیین ماهیت وقف از دیدگاه فقه امامیه و حقوق ایران و مبحث چهارم؛ شرایط موضوع وقف (موقوفه) در فقه امامیه و حقوق ایران می باشد. فصل دوم با عنوان وقف پول شامل سه مبحث می باشد. مبحث اول؛ شناخت پول، مبحث دوم؛ وقف پول کنونی (نقد) و پول گذشته (درهم و دینار) و مبحث سوم؛ وقف پول از نظر قانون و زمینه ی آن در ایران می باشد. فصل سوم با عنوان وقف اوراق بهادار شامل چهار مبحث می باشد. مبحث اول؛ شناخت سهام شرکت ها و امکان سنجی وقف آن ها، مبحث دوم؛ شناخت اوراق سهام و امکان سنجی وقف آن ها، مبحث سوم؛ شناخت اوراق قرضه و امکان سنجی وقف آن ها و مبحث چهارم؛ تامین مالی وقف با بهره گرفتن از اوراق بهادار اسلامی (صکوک) می باشد.
فصل اول
شناخت وقف و پیشینه آن
مبحث اول _ تبیین مفهوم وقف
جهت تبیین مفهوم وقف ابتدا به بیان معنای لغوی و سپس اصطلاحی وقف پرداخته و مفهوم اصطلاحی آن را از دیدگاه فقه امامیه و حقوق ایران و همچنین از دیدگاه فقهای عامه مورد بررسی قرار می دهیم.
گفتار اول : معنای لغوی وقف
اگر بخواهیم واژه وقف را به پارسی برگردانیم ، ایستادن و پایندگی خواهد شد ، این واژه در « المنجد » چنین معنا شده است : دام قائما و سکن ، وقف الدار : حبسها فی سبیل الله[۱] ، در لغت نامه دهخدا زیر این واژه آمده است : ایستادن ، به حالت ایستاده ماندن و آرام گرفتن ، منع کردن و جلوگیری نمودن .[۲] در بیان معنای لغوی وقف آیه شریفه « قفوهم انهم مسوولون » آورده شده که به معنی حبس شدن و حبس کردن ، متوقف شدن و متوقف کردن است .[۳] وقف در منا و عرفات که جزء مفاسک حج می باشد نیز به همین معنای ایستادن و درنگ کردن و ماندن می باشد .
گفتار دوم : معنای اصطلاحی وقف
در رابطه با معنای اصطلاحی وقف در بین فقهای مذاهب اسلامی اختلاف نظر وجود دارد که این اختلاف ناشی از تفاوت آراء آن ها در رابطه با ماهیت وقف و چگونگی ایجاد و شرایط آن می باشد . برخی آن را لازم و برخی جایز می دانند و عده ای قصد قربت را شرط تحقق وقف می دانند ولی عده دیگری چنین عقیده ای ندارند . این نوع اختلافات موجب شده است که در تعریف آن نیز با تعاریف گوناگون مواجه شویم .[۴]
بند اول : مفهوم اصطلاحی وقف از دیدگاه فقه امامیه و حقوق ایران
در تعبیر فقها از وقف سه تعبیر عمده دیده می شود:
۱-تحبیس الاصل و تسبیل المنفعه [۵]
۲- تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه[۶]
۳- تحبیس الاصل و تسبیل الثمره [۷]
شیخ ابو جعفر طوسی در کتاب المبسوط وقف را مطابق بند ۱ تعریف کرده اند . تحبیس از ریشه حبس به معنای زندانی کردن و در قید آوردن است زیرا با وقف شدن ملک ، آزادی نقل و انتقال از آن گرفته می شود . تسبیل ، در راه خدا آزاد گذاردن است زیرا منافع وقف برای موقوف علیهم مباح و آزاد است تا از آن انتفاع ببرند . پس تعریف وقف طبق گفته شیخ طوسی نگاه داشتن اصل ملک و آزاد گذاردن منافع است و مخصوصا کلمه تسبیل را به کاربرده . تا روشن شود که وقف از صدقات جاریه است .
شهید اول ، محمد بن مکی عاملی در کتاب الدروس وقف را رسما به صدقه جاریه تعریف نموده و می گوید : ” الوقف و هو الصدقه الجاریه و ثمرتها : تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه “[۸] بیشتر فقها ، پس از شیخ طوسی ، عبارت “تسبیل ” را نپسندیده اند و آن را به « اطلاق » تبدیل نموده اند . چنان که در گفتار شهید اول مشاهده گردید . محقق حلی در شرایع الاسلام در تعریف وقف چنین می گوید : “الوقف عقد ثمرته تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه “[۹] در پی او علامه حلی در کتاب قواعد نیز همین تعریف محقق را آورده . ولی شهید اول در لمعه با اسقاط کلمه «عقد» وقف را چنین تعریف کرده است :
الوقف و هو تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه .[۱۰] یعنی وقف عبارت است از حبس کردن اصل عین و آزاد گذاشتن منفعت آن. فقهای معاصر مثل مرحوم سید اصفهانی در وسیله النجاه و امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله تعریف شیخ ابوالقاسم محقق حلی را آورده اند . مرحوم استاد آیت الله خوئی در منهاج الصالحین طبق روایت وارده از پیامبر اکرم که فرموده اند « حبس الاصل و سبل الثمره »[۱۱] وقف را چنین تعریف کرده است :« و هو تحبیس الاصل و تسبیل الثمره » سید جواد عاملی در کتاب مفتاح الکرامه عبارت « اطلاق المنفعه » را بر عبارت « تسبیل المنفعه » ترجیح می دهد و تعریف محقق و علامه را که وقف را عقد دانسته اند بهتر از دو تعریف دیگر می داند . [۱۲]
اما ترجیح ، « اطلاق » بر « تسبیل » از این جهت است که اطلاق و تحبیس دو لفظ متقابل هستند و اطلاق در تعریف وقف بیشتر می تواند حقیقت وقف را آشکار کند در صورتی که تسبیل لفظ مقابل تحبیس نیست . همچنین لفظ تسبیل شامل هر گونه صدقه ای می گردد و به وقف اختصاص ندارد از این جهت تعریف ناقص است و شامل اغیار نیز می گردد.
در حقوق ایران در تعریف وقف در ماده ۵۵ قانون مدنی آمده :« وقف عبارت است از این که عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود >>.[13] دکتر ناصر کاتوزیان در خصوص ماده مذکور بیان داشته اند : مقصود از « حبس عین » جدا ساختن ملک ( فک ملک ) از دارایی مالک و مصون داشتن آن از نقل و انتقال است . عین باید تاب پایداری در برابر انتفاع را داشته باشد . وقف منفعت و دین و حق امکان ندارد . حبس عین باید دائمی باشد نه موقت ، هر چند که پس از مدتی هدف وقف منتفی شود . تسبیل منفعت به معنی صرف در راه خدا است . [۱۴]
در ماده ۵۶ آمده است : وقف واقع می شود به ایجاب از طرف واقف بهر لفظی که صراحتا دلالت بر معنی آن کند و قبول طبقه اول از موقوف علیهم یا قائم مقام قانونی آنها در صورتی که محصور باشند مثل وقف بر اولاد . و اگر موقوف علیهم غیر محصور یا وقف بر مصالح عامه باشد در این صورت قبول حاکم شرط است . [۱۵]
از این تعاریف می توان برداشت نمود که مقنن تعریف و ماهیت و شرایطی که در فقه امامیه بیان گردیده است را مورد توجه قرار داده و همان مبانی و اصول را مبنا و اساس برای وقف قرارداده است . قانون در مورد این که مقصود از حاکم کیست صحبتی به میان نیاورده . اما دکتر سید حسن امامی می گوید : « ذکر کلمه حاکم در مورد مزبور پیروی از حقوق امامیه است و فقهایی که وقف را عقد می دانند . [۱۶] دکتر محمد امینیان مدرس در خصوص واژه حاکم در ماده مذکور می گوید : ظاهراً منظور از واژه حاکم در ماده ۵۶ کسی است که جهت وقف متوجه اوست و بنابراین اداره اوقاف و یا نهادی که منتفع از وقف است و یا حاکم شرع می تواند قبولی را اعلام کند . [۱۷]
بند دوم : مفهوم اصطلاحی وقف از دیدگاه فقهای عامه
از فقها اصل سنت تعاریف فراوانی در ارتباط با بیان مفهوم اصطلاحی وقف نقل شده که چند مورد از آنها را در این جا نقل می کنیم .
مبین مذهب فقه شافعی الامام النووی در مقام بیان مذهب فقهای شافعی وقف را چنین تعریف کرده است : وقف عبارت است از حبس مالی که انتفاع از آن با بقای عین مال ممکن باشد و تصرف در اصل مال ممنوع و مقطوع گردد ومنافع رقبه ( وقف ) به قصد قربت هزینه می شود .[۱۸] امام سرخس یکی از علمای فقه حنفی وقف را چنین تعریف کرده است : « حبس المملوک عن التملیک من الغیر » مراد از حبس منع است و مراد از « المملوک » آن است که واقف باید هنگام وقف مالک چیزی باشد که می خواهد آن را وقف کند و مراد از قید « عن التملیک من الغیر » آن است که تصرفات مالکانه در عین موقوفه مانند بیع و هبه واجاره – جاری نخواهد بود و اضافه کردن « من الغیر » بعد از « عن التملیک » می تواند مفید آن باشد که عین موقوفه در تملک واقف باقی می ماند . حنابله و شیعه جعفری در تعریف وقف تقریبا اتفاق نظر دارند . ابن قدامه مقدسی از فقهای حنبلی درکتاب المغنی وقف را چنین تعریف کرده است :« الوقف هو تحبیس الاصل و تسبیل الثمره » یعنی وقف حبس اصل و تسبیل منافع است . [۱۹]
مبحث دوم : پیشینه وقف :
در این مبحث به بررسی وقف پیش و پس از ظهور اسلام وهمچنین وقف در کشورهای غیر اسلامی می پردازیم .
گفتار اول : وقف پیش از ظهور اسلام :
وقف کردن از کارهای پسندیده و نیکویی است که از دیر باز و خیلی پیش از ظهور اسلام در جوامع بشری و عرف عقلا متداول بوده و نمونه های بسیاری از آن را در کتب تواریخ و جامعه شناسی و غیره می توان مطالعه کرد . آن چه از مطالعه این مساله اجتماعی در زمان های دور و نزدیک به دست می آید این است که این سیره همه جا به خاطر انگیزه دینی نبوده بلکه انگیزه هایی مثل حبس نفس وخودخواهی که در نهاد هر انسانی نهاده شده و یا میل انسان به کمک به هم نوع همگی انگیزه های نیرومندی است که شخص را به سوی بسیاری از کارهای اجتماعی و عام المنفعه از قبیل وقف و هبه می کشاند . در تاریخ پیشینیان بسیاری از کسان را نام برده اند که احیاناً دین و مبانی مذهبی را باور نداشته اند و در عین حال سرمایه های فراوان و املاک بزرگی را برای مصالح عمومی و امور عام المنفعه اختصاص داده و وقف کرده اند . [۲۰]
وقف در ایران پیش از اسلام پیشینه ای روشن دارد زیرا برای نگهداری از مهر آوه ها ، و آتشکده ها و آتشگاهها و بر پاداشتن آتش « زرتشت » و آسایش زندگی مغان، موبدان و غیره از درآمد زمین و خانه و باغهای وقف شده بهره می گرفتند . [۲۱]
فقهای بزرگ ما نیز در آثار خود درباره وقف کردن پیشینیان سخن گفته اند مثلا صاحب جواهر گوید : زرتشتیان بر آتشکده های خود وقف می کنند . [۲۲]
گفتار دوم : وقف پس از ظهور اسلام :
پس از ظهور اسلام این روش پسندیده یعنی وقف با تاثیر پذیری از جهان بینی اسلامی و اعتقاد به معاد به صورتی استوار و جهت دار مطرح گردید و روز به روز بعد بر شمار در موقوفات گوناگون افزوده شد بسیاری از مسجدها ، مدرسه ها ، خانقاه ها ، تکیه ها ، دارای زمین و باغ و کشتزار شدند[۲۳] . در تاریخ اسلام اولین بنای وقفی ، مسجد قبا در مدینه است که در بدو ورود پیامبر اکرم ساخته شد و هنوز در همان مکان باقی است اما با ساختاری جدید و توسعه یافته ، شش ماه پس از ساختن مسجد قبا ، مسجد النبی در مرکز مدینه بنا نهاده شد. وقف مساجد و مستغلاتی که منافع و در آمد های آنها اختصاصاً جهت حفظ و نگهداری و تعمیر مساجد به کار می رود در ردیف اوقاف دینی قرار می گیرند . [۲۴]
بند اول : جایگاه وقف در قرآن :
در قرآن کریم آیه ای به طور خاص درباره وقف وجود ندارد ولی می توان از باب اولویت به آیات مربوط به احسان و انفاق و قرض الحسنه و تعاون و صدقه به جواز بلکه رجحان و استحباب وقف استدلال کرد . برخی از نویسندگان کتب آیات الاحکام از جمله راوندی و معاصر و فاضل مقداد و دکتر محمود شهابی و دکتر خزایلی ، آیاتی را که به شکلی به وقف اشاره دارند بیان کرده اند از جمله :
۱-لکل وجهه هو مولیها فاستبقواالخیرات اینما تکونوایات بکم الله جمیعا[۲۵] هر کس را راهی است به سوی حق ( یا قبله ای است در دین خود ) که بدان راه یابد و به آن قبله روی آورد . پس بشتابید به سوی خیرات که هر کجا باشید ، همه شما را خداوند به عرصه محشر خواهد آورد .
در خصوص جمله ، فاستبقوا الخیرات می توان گفت : کلمه خیرات شامل همه خوبی ها از واجبات و مستحبات می شود . از آن جا که کلمه الخیرات جمع است و معنای جمع می دهد هر نوع کار خوبی را شامل می شود بدیهی است که با توجه به تشویق روایات به سنت وقف و با توجه به انجام وقف به وسیله معصومان (ع ) وقف می تواند که یکی از مصادیق خیر باشد .
۲-« لن تنالوا البر حتی تنفقوا معاتحبون و ما تنفقوا من شی فان الله به علیم » هرگز به نیکوکاری یا مقام عالی نخواهید رسید مگر آن که قسمتی از آن چه را دوست می دارید انفاق کنید و هر آن چه ببخشید خداوند از آن آگاه است .
برخی مفسران معتقدند که « بر » هر کاری است که خیر باشد خواه فعل قلبی باشد مثل اعتقاد حق و نیت پاکیزه یا فعل اعضا و جوارح باشد مثل عبادت کردن برای خدا و انفاق در راه خدا . با توجه به معنایی که برای « بر » بیان شد بدیهی است که وقف می تواند یکی از مصادیق « بر » باشد به ویژه با توجه به این که در تفسیر آیه به مواردی اشاره شده که افرادی مالشان را انفاق یا وقف کرده اند .
۳- « المال و البنون زینه الحیوه الدنیا و الباقیات الصالحات خیر عند ربک ثوابا و خیر املا » .[۲۶]
اموال و پسران ، تجمل زندگی دنیوی است و کارهای ماندگار شایسته نزد پروردگارت خوش پاداش تر و امید بخش تر است .
در خصوص معنا ومفهوم « الباقیات الصالحات » وجوه چندی بیان شده « بهترین تفسیر باقیات صالحات آن است که نظریات گوناگون بیان شده درباره آن را مصادیق آن بدانیم و بگوئیم باقیات صالحات به معنای اعمال صالح است و با تعبیرآن به اعمال صالح یا مطلق کارهای نیک ، وقف نیز یکی از مصادیق آن خواهد بود چه آن که تشویق گفتاری و عملی معصومان ( ع ) درباره وقف نشان می دهد که وقف از مصادیق عمل صالح است ، به ویژه با توجه به این که درپاره ای از روایات ، وسیله نجات انسان در قیامت دانسته شده .
۴- « فاقا من اعطی اتّقی و صدّق بالحسنی فسینسره بالحسنی »[۲۷] پس اما آن کس که بخشید و پرهیزگار بود و نیکوتر را تصدیق کرد ، او را برای کار خیر آماده می سازیم و توفیق می بخشیم . » در این آیه از عطا و بخشش سخن به میان آمده بدون اینکه به مورد بخشش اشاره شود چون اصل بخشندگی و بخشش است هر چه که می خواهد باشد .بدیهی است یکی از عناوینی که می تواند تحت واژه « اعطی » قرار بگیرد ، وقف است . چون وقف هم یک نوع اعطا و بخشش مال در را ه خداست و از همین روی در کتاب میزان الحکمه در مبحث وقف آیه مزبور راجع به وقف دانسته شده و از طریق روایات به تفسیر قرآن اقدام شده است . [۲۸]
افزون بر آیاتی که در خصوص وقف به آنها اشاره شد آیاتی که در قرآن به انفاق ، احسان ، عمل صالح ایثار اشاره دارند می توانند مشوق وقف باشند و از سویی در قرآن در آیات بسیاری با کنزمال ، طغیان ، کسب حرام ، حب مال ، راندن قهر آمیز یتیم ، خودبینی و… مبارزه شده که به شکلی می توانند به مقام و جایگاه وقف در قرآن اشاره داشته باشند . [۲۹]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت