رضایت زناشویی نشانگر استحکام و کارایی نظام خانواده است. خانواده و جامعه سالم از پیوندهای آگاهانه و ارتباط سالم و بالنده زوجین شکل می‌گیرد. چنانچه پایه خانواده از استحکام لازم برخوردار نباشد تبعات منفی آن نه تنها برای خانواده بلکه برای کل جامعه خواهد بود. (ابراهیمی؛۱۳۸۷).

 

رضایت زناشویی کیفیتی است که از عوامل متعددی تاثیر می پذیرد از جمله: عوامل روانی- شخصیتی، اجتماعی- اقتصادی و فرهنگی. در میان مجموعه ی این عوامل تعامل زناشویی گاه از عواملی نظیر مسائل و روابط جنسی تاثیر می پذیرد و موجب می شود فرد نیازی فزاینده برای تکیه کردن به همسر خویش در انجام مسائل خود احساس کند(دنفورث،۲۰۰۴).

رابطه جنسی با رضایت مداوم از رابطه پیوند دارد (هالفورد، ۱۳۸۴). همسران رضایتمند، همخوانی بیشتری میان فعالیت جنسی که خواهان آن هستند و فعالیت جنسی که تجربه می‌کنند گزارش می نمایند. هم چنین برای مردان و هم برای زنان، رضایت از رابطه جنسی به طور معناداری با سطح کارکرد خانواده ارتباط دارد (گریف و مالهرب[۱]، ۲۰۰۱) پژوهش رزن- گراندن و همکاران [۲](۲۰۰۴) حاکی از آن بود که رضایت جنسی مولّفه بسیار مهمی در روابط وفادارانه است. به هر حال رضایت اوّلیّه از رابطه جنسی یک عامل پیش‌بینی کننده قوی برای رضایت و تداوم رابطه در زمان‌های بعدی است. طبق نظر اسپنس[۳]۴ (۱۹۹۷ به نقل از هالفورد، ۱۳۸۴) رابطه جنسی کم و ناخوشایند، منشا تعارضاتی در زوجین مشکل دار است و از سوی دیگر، بنابر نظر مسترز و جانسون[۴]۱ (۱۹۷۰) مشکلات جنسی اغلب به خاطر ارتباط ضعیف در زندگانی زناشویی است و لذا قسمتی از درمان آن ها برای مشکلات جنسی عبارت است از کمک به زوج ها برای بهبود رابطه کلی خود با طرف مقابل .کار (۲۰۰۰) معتقد است هماهنگی جنسی و نه فراوانی فعالیت جنسی با رضایت زناشویی مرتبط است ( مسترز ‌و جواهر،۱۹۷۰به نقل ازهالفورد،۱۳۸۴).

 

در زمینه رابطه جنسی نیز ‌می‌توان گفت که اگر چه زندگی زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه­ای مربوط به رابطه جنسی است ولی این رابطه ممکن است از مهمترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی در زندگی زناشویی باشد. زیرا اگر این رابطه قانع کننده نباشد منجر به احساس محرومیت، ناکامی و عدم احساس ایمنی (به خطر افتادن سلامت روان) و در نتیجه از هم پاشیدگی خانواده می­ شود(شاملو، ۱۳۸۰).

 

زندگی مشترک تحت تأثیر عوامل متعددی قرار می‌گیرد که پاره­ای از آن ها ممکن است زوجین را به طرف اختلاف و درگیری، جدایی روانی و حتی طلاق سوق دهد، تحقیقات مختلف نشان داده است که یکی از مهمترین عوامل مشکل زا، اختلال در ارتباط یا به عبارتی اختلال در فرایند تفهیم و تفاهم ارتباطی است(حیدری، مظاهری، پوراعتماد، ۱۳۸۴).

 

ارتباط، سراسر زندگی انسان را در بر گرفته است. انسان به کمک ارتباط، زنده می­ماند،رشد و تکامل می‌یابد و سعادت و خوشبختی وی تا حد زیادی به چگونگی رابطه ی او با دیگران بستگی دارد.در این بین، ارتباط زناشویی به عنوان طولانی ترین و عمیق ترین نوع ارتباط همواره مورد توجه بوده است زیرا ازدواج رضایت بخش، برای سلامت جسمی و روانی همسران بسیار مفید است(سیاوشی و نوابی نژاد،۱۳۸۴).

 

ارتباط زناشویی می توانددست مایه ی شادی یا منبع بزرگ رنج و تالم باشد. ارتباط، به زن و شوهر این امکان را می‌دهد که با یکدیگر به بحث و تبادل نظر بپردازند و مشکلاتشان را حل کنند. زوج هایی که نتوانند با یکدیگر ارتباط بر قرار کنند در یک وضعیت نامشخص قرار می گیرند (یانگ ولانگ،۱۹۹۸ ).

 

۱-۲-بیان مسئله

 

رضایت زناشویی ارزیابی ذهنی و احساس فرد ‌در مورد رابطه زناشویی اش می‌باشد(برازنده،۱۳۸۴). رضایت زناشویی مفهومی گسترده و چند بعدی است که عوامل مختلفی در آن دخیل و تأثیر گذار است. این مفهوم،بخش وسیعی از پژوهش های منتشر شده در زمینه زناشویی را به خود اختصاص داده است(کدیر و همکاران،[۵] ۲۰۰۵).

 

در این زمینه توجه به کانون خانواده به عنوان اساسی ترین عنصراجتماعی ضروری به نظرمی رسد خانواده سالم خانواده­ای است که در آن افراد رشد سالم دارند و ارتباطات میان افراد، روال طبیعی دارد یعنی افراد خانواده با یکدیگر روابطی هماهنگ دارند و با آهنگی ملایم و روان با یکدیگر رفتار می نمایند عوامل مختلفی بر دوام این نوع خانواده تأثیر می‌گذارند که از جمله آن ها رضایت بین زوجین است. رضایت زناشویی یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر عملکرد خانواده است رضایت زناشویی، احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر در همه جنبه­ های ازدواجشان است بررسی عوامل مؤثر در رضایت زناشویی از این جهت حائز اهمیت است که رضایت فرد از زندگی زناشویی بخش مهمی از سلامت فردی محسوب می‌گردد. در واقع ارتباط با همسر، جنبه مرکزی زندگی عاطفی و اجتماعی یک شخص است و نارضایتی زناشویی می‌تواند به توانایی زن و شوهر برای برقراری روابط رضایت­مندانه با فرزندان و سایر اشخاص خارج از خانواده آسیب برساند(حموله، روزی طلب،۱۳۸۸).

در دنیای اطلاعات وجهان ارتباطات امروز،که پیشرفت تکنولوژی، هرلحظه، انسان‌های جوامع وفرهنگ های مختلف را به یکدیگر نزدیک و ‌نزدیکتر‌می کند، خواسته های بشر، بیشتر وجدی­تر شده و رفاه، آزادی، آرامش، لذت وتنوع اهمیت بیشتری پیدا نموده اند از این رورابطه جنسی جایگاهی مهمتر یافته و نه تنها ‌در رده­ی نیازهای فیزیولوژیک انسان‌ها همانند تشنگی،گرسنگی و نیاز به هوا و خواب، بلکه درحیطه نیازهای معنوی چون نیازبه زیبایی ‌و کمال درنظرگرفته می شود اما ابهامات،خرافات وجهالت های پیرامون آن هنوز ازبین نرفته اند( اوحدی،۱۳۸۵).

 

غریزه جنسی از نیازهای ذاتی انسان است. به طوری که کرلو[۶] (۱۹۶۷) این نیاز را در رده نیازهای جسمانی یا نیازهای حیاتی اولیه قرارداده است. ‌در زمینه رابطه جنسی نیز می توان گفت که اگر چه زندگی زناشویی سعادتمندانه فقط تا اندازه ای مربوط به رابطه جنسی است ولی این رابطه ممکن است که از مهم ترین علل خوشبختی یا عدم خوشبختی در زندگی زناشویی باشد. زیرا اگر این رابطه قانع کننده نباشد منجر به احساس محرومیت، ناکامی وعدم احساس ایمنی (به خطر افتادن سلامت روان ) و در نتیجه از هم پاشیدگی خانواده می شود( صیادپور، ۱۳۸۴ ).

 

امروزه روابط جنسی به عنوان یک رفتارجنسی فردی به عنوان یک رفتاراساسی درزندگی انسان‌ها به ویژه زندگی زناشویی محسوب می شود. نقش آگاهی ودانش فرد نسبت به مسائل جنسی بسیار مهم است ومی تواند برهمه ارتباطات وتعاملات زندگی زوجین تاثیرگذارباشد.جایگاه شناخت به عنوان یک متغیر واسطه ای تعامل افراد با یکدیگر نقش بسیار برجسته ای دارد. شناخت و دانش فردمی تواند به ادراک وتوانایی برای حل مشکلات بیانجامدآگاهی ودانش جنسی زوجین نیزلذت وبهبودرابطه زناشویی وعاطفی بین آن ها را درپی دارد. اگرزوجین درزندگی خود شناخت بیشتری نسبت ‌به این بعدمهم رابطه داشته باشند، قادرخواهند بودکه شیوه های ارتباطی خود را تغییر دهند و آن ها را بهبود بخشند و درهنگام بروز تعارضات و مشکلات زناشویی یک راه حل سازنده را درپیش بگیرند(صیادپور، ۱۳۸۴ ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت