مفهوم ولع و اشتیاق مصرف مواد، یکی از مهمترین زیر­ساخت های شناختی مورد توجه در دانش اعتیاد است. ولع­ی مصرف، هسته مرکزی پدیده اعتیاد را تشکیل می‌دهد(اختیاری و دیگران، ۱۳۸۹).ولع­ی مصرف در واقع عامل ادامه سوء مصرف مواد و همچنین بازگشت به اعتیاد پس از دوره های درمانی است. ‌بنابرین‏، بررسی عوامل ایجاد کننده ولع­ی مصرف در جهت اتخاذ شرایطی برای دوری از آن ها یا تضعیف آن ها یکی از مهم ترین نقاط مورد توجه در پژوهش‌های حیطه اعتیاد می‌باشد (دبیرنیا و دیگران، ۱۳۸۷). ‌بنابرین‏، برخی از محققین(مکری، اختیاری، عدالتی و گنجگاهی، الف۱۳۸۷)، مهم ترین عامل بازگشت پس از ترک سوء مصرف مواد را، ولع­ی مصرف دانسته اند و بیان کرده‌اند، شناسایی هر چه بیشتر این پدیده و سایر عوامل مرتبط با آن از اهمیت ویژه درمانی برخوردار است.

 

اهمیت تجربه ی ولع­ی مصرف در تداوم اعتیاد به مواد، در پژوهش های بسیاری مورد تأیید قرار گرفته است. ولع­ی مصرف مواد، یک موقعیت انگیزشی قدرتمند یا گرایش شدید به مصرف در فرد معتاد است. با وجود اهمیت پدیده “ولع­ی مصرف” در ادامه فرایند سوء مصرف، تا کنون سازوکارهای روانشناختی و عاطفی مرتبط با این پدیده هنوز به طور کامل شناخته نشده اند. پژوهش ها نشان داده‌اند که نشانه های محیطی مربوط به مواد (مانند وسایل مصرف)، می‌توانند به ایجاد ولع­ی مصرف در معتادان ‌بینجامد(چایلدرس و دیگران، ۱۹۹۲ به نقل از اختیاری و همکاران، ۱۳۸۷ج ). سازمان جهانی بهداشت، ولع را به عنوان زیربنای شروع وابستگی به مواد، از دست دادن کنترل و عود دانسته است (به نقل از رحمانیان و همکاران ۱۳۸۵). از میان عوامل مؤثر در سوء مصرف مواد، ولع­ی مصرف، نقش مهم تری در پدیده بازگشت و حفظ موقعیت سوء مصرف و وابستگی به مواد دارد. ولع­ مصرف در نتیجه تغییراتی که مواد مخدر در مغز ایجاد می‌کنند باعث ناراحتی های فیزیکی در ارتباط با پرهیز از مواد می شود. ولع­ مصرف مواد نیز ممکن است توسط عوامل خارجی، محیطی مانند مناظر، صداها، و شرایط اجتماعی در ارتباط با بهره گرفتن از مواد باعث شده است(زیکلر[۷۸]، ۲۰۰۵).

 

خلاصه این که، ولع مصرف را می توان به یک میل شدید و مقاوم برای مصرف مواد تعریف کرد. میلی که اگر برآورده نشود رنج های روان شناختی و بدنی فراوانی هم چون ضعف[۷۹]، بی اشتهایی، اضطراب، بی خوابی، پرخاشگری و افسردگی را در پی دارد(آدولوراتو[۸۰]، لگیو[۸۱]، آبن آولی[۸۲] و گاسبارینی[۸۳]، ۲۰۰۵؛ انستیتوت ملی سوء مصرف مواد[۸۴]، ۱۹۹۶). ‌بنابرین‏، یکی از مهم ترین گام ها در درمان اختلال وابستگی به مواد، تلاش در بهبود ولع مصرف مواد در بیماران است (دهقانی آرانی و رستمی، ۱۳۸۹).این که چه عواملی در شدت تجربه ولع­ی مصرف دخالت دارند، ذهن بسیاری از متخصصانی را که در زمینه اعتیاد مشغول به کار هستند، مشغول ‌کرده‌است(مکری و همکاران، الف ۱۳۸۷).

 

مبانی نظری ولع مصرف مواد

 

تعریف ولع

 

تاکنون تعاریف گوناگونی از ولع مصرف مواد مطرح شده است و این پدیده ی شناختی را با رویکردهای متفاوتی مورد بررسی قرار داده‌اند .پژوهشگران و متخصصین بالینی از این واژه در جایگاه های متفاوتی برای نشان دادن احساس دوست داشتن، خواستن، ضرورت، تمایل، احتیاج، قصد یا اجبار به استفاده از مواد،استفاده می‌کنند(دراموند[۸۵]،۲۰۰۱).

 

“دراموند معتقد است که ولع “تجربه ی آگاهانه ی میل به استفاده از مواد ” است این در حالی است که نظریه پردازان دیگری با این عقیده مخالفند و ابعاد ناآگاهانه ی انگیزشی رفتارهای تأمین و مصرف مواد را نیز یکی از ابعاد ولع مصرف می‌دانند(اسکینر[۸۶] و اوبین[۸۷]،۲۰۱۰). به هر حال ولع مصرف مواد را میتوان یک تجربه ی شخصی و یک پدیده چند بعدی آمیخته با میل و هوس به دست آوردن یک احساس خوشایند و یا غلبه بر یک احساس ناخوشایند دانست(اختیاری،۲۰۰۸).

 

ابزارهای اندازه گیری ولع مصرف مواد با توجه به رویکرد تبیین کننده

 

به نظر می‌رسد طراحان ابزارهای سنجش ولع مصرف مواد با توجه به رویکردشان نسبت به ولع و فرایندهای بروز آن، به تهیه ابزارهای مختلف پرداخته‌اند.

 

رویکرد پدیدار شناختی

 

بیشتر به توصیف ولع پرداخته می شود. و تمرکز اصلی بر تجربیات هر فرد است. شباهت‌های نشانهای بین اعتیاد و اختلال وسواسی اجباری در این مدل مورد توجه قرار دارد. این مدل کاملاً کیفی است. معمولاً اطلاعات مربوط به ولع مصرف از طریق مصاحبه و مشاهده افراد معتاد به دست می‌آیند. اظهارات مصاحبه شونده و مشاهده عکس العمل های او مبنای اظهار نظر ‌در مورد ولع مصرف قرار می‌گیرد(معارف وند و همکاران،۲۰۱۱). ابزارهای سنجش کمی مانند پرسشنامه با سئوالهای بسته را نمی توان برای آن به کار برد. احتمالاً بیان عاطفه در چهره می‌تواند بخشی از اطلاعات مربوط به ولع مصرف را در این مدل به دست دهد.

 

رویکرد روان-زیست شناختی

 

آثار طولانی مدت مصرف مواد بر سیستم و ‌ناقل‌های عصبی به عنوان زمینه ساز بروز ولع مصرف مورد توجه قرار می گیرند. ‌به این ترتیب بررسی پاسخهای عصبی و شدت آن ها در زمان بروز ولع مصرف می‌تواند مبنای سنجش ولع مصرف باشد. بررسی پاسخدهی سایکو-فیزیولوژیک و پاسخدهی نورو-بیولوژیک ،بررسی تغییرات عملکرد مغز به وسیله تصویربرداری مغزی عملکردی با ERPوMRIاز ابزارهای مورد استفاده بر اساس این رویکرد می‌باشد(معارف وند و همکاران،۲۰۱۱).

 

رویکرد شرطی سازی

 

محرک‌های بی اثر موجود در محیط در طول دورهای که فرد شدیداًً با مواد در ارتباط است طی فرایند یادگیری شرطی به ایجاد پاسخهای شرطی منجر می‌شوند. پاسخهای شرطی که توسط نشانه ها(دیدن سوزن و سرنگ، یا مکانی که قبلا در آن مواد تزریق میشده است)ایجاد می‌شوند، به شرایط محرومیت شباهت دارند . این محرومیت شرطی به نوبه خود بواسطه تمایل معتاد به رهایی از تجربه نامطبوع محرومیت شرطی موجب بازگشت به استفاده از دارو می شود . بررسی نوع و شدت پاسخ های شرطی بیمار در مواجهه با نشانه ها مبنای سنجش ولع خواهد بود. القای ولع مصرف به وسیله نشانه و سنجش ولع خودگزارشگر یا شاخص‌های فیزیولوژیک بر اساس این رویکرد شکل گرفته اند(معارف وند و همکاران،۲۰۱۱).

 

رویکرد انگیزشی

 

ولع بخشی از ساختار انگیزشی در دو سطح است: تکانه ها/بازدارنده ها و انگیزه ها. ‌کشش‌های قدرتمند از اختلالی ناشی می‌شوند که در اثر تغییرات ایجاد شده توسط مواد در ساختار انگیزشی به وجود می‌آید. نشانه های محیطی، انتظارات، شرطی شدن، اختلال هیجانی، حساس سازی مغز و رویدادها و پیشامدهای لحظه ای می‌توانند زمینه ساز ولع باشند. معادل گزاری برای ارزش تقویتی مواد، آزمون‌های تصمیم گیری مخاطره در این رویکرد قرار دارند(معارف وند و همکاران،۲۰۱۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت