 بازارگرایی: توجه و تمایل و گرایش به مشتری و بازار

 بازار شناسی: تحقیقات بازاریابی وبررسی بازارها

 بازاریابی: یافتن بازارهدف و بخش بندی بازارها

 بازارسازی: ایجاد و افزایش سهم بازار،ساختن تصویرمناسب،یافتن جای دلخواه در بازار

 بازارگرمی: آمادگی برای رقابت،حضور در صحنه بازار هاو نمایشگاه ها،انجام تبلیغات و تشویقات و ترفیعات

 بازار گردی:ویترین گردی جهانی،حضوردر صحنه مبادلات و بازارها،اطلاعات و ارتباطات بازار

 بازار سنجی:مقایسه و ارزیابی گذشته و حال،خود و دیگران برای ترسیم آینده

 بازار داری:افزایش یا حفظ مشتریان(خلاقیت و نوآوری)

 بازار گردانی:اداره کردن بازار از طریق مدیریت(محصول،قیمت،توزیع،ترفیع)

۱٫ بازار گرایی

گرایش به بازار و نیازهای مشتریان اولین ویژگی بازاریابی جدید است.

مدیران باید سازمان خود را با شرایط روز همگام سازند.

کارکنان و مدیران گرایش به بازار را به عنوان یک فرهنگ و بینش بپذیرند و دنبال کنند. .(کاتلر،۱۳۷۹)

۲٫ بازار شناسی

شناخت بـازار تلاشی نظام منــد است برای گـرد آوری،ثبت اطلاعـات مربوط به همه اجزا نظام بازار مانند:

خریداران بالقوه و بالفعل

فروشندگان بالقوه و بالفعل

واسطه های گوناگون

رقبا

محصولات و خدمات موجود و مورد نیاز

سازمان‌های تسهیلاتی و خدماتی:بانک،بیمه،حمل نقل و انبار

سازمان‌های تحقیقاتی،تبلیغاتی و مشاوره ای

قوانین و مقررات،عوامل سیاسی،اجتماعی،فرهنکی اقتصادی تکنولوژیک

هدف بازار شناسی شناسایی به موقع فرصت‌ها و موقعیت‌ها در جهت استفاده بجا و به موقع از فرصت‌ها و موقعیت‌ها،که خطرها را به حداقل برساند. .(کاتلر،۱۳۷۹)

۳٫ بازاریابی

بازاریـابـتی یعنی جستجـتوی برای یافتـن مناسب ترین بازار و بخش‌هایی که سازمان می‌تواند در آنجا به صورت مفیدتر و موثرتر حضـور یابد و پاسخگوی نیازها و خواسته های مردم باشد. .(کاتلر،۱۳۷۹)

۴٫ بازار سازی

مهمترین تلاش بازاریابان و مدیران ایجاد،افزایش و حفظ سهم بازار است.

بـازارسـازی یعنی نفـوذ در بـازار و معرفی و شناساندن سازمان،محصولات و خدمات آن با بهره گرفتن از عوامل قابل کنتـرل بازاریـابـی(محصول،قیمت،توزیع و پیش برد فروش) است.

یعنی ارائه محصولـی منـاسب به مشتـری با قیمتـی مطلوب،در محل و زمان مورد نظر و دلخواه او و با بهره گرفتن از ابزار و روش های تبلیغاتی و تشویقی و آگاه کننده (کاتلر،۱۳۷۹)

۵٫ بازار گردی

بازار گردی وظیفه ای است که بازاریاب را وادار می‌کند تا بیش از دیگران با تحولات و تغییـرات بازار ها آشنـا گردند.با حضور در صحنه رقابت و مبادله و مشاهده بازارها.

مهمتـریـن نقش بـازار گـردی تقویـت و گاهی تغییـر دید است.دید مهارت و هنر دیدن چیزهایست که دیگران نمی بینند.بازارگردی افقهای تازه ای را به بازاریابان نشان می‌دهند.(کاتلر،۱۳۷۹)

۶٫ بازارسنجی

آفت مدیریـت با گذشتـه و در گذشتـه زیستـن است.بازارسنجـی یعنـی تحلیل موقعیت بازار با توجه به آنچه بودیم،داشتیم،آنچه هستیم و داریم و آنچه باید داشته باشیم. .

بازارسنجی جهت دهنده حرکت‌های سازمان در بازار است.

بازارسنجی وسیله ای است برای جلو گیری از اشتباهات و یافتن توانایی‌ها و استعداد ها برای رشـد و توسعه بیشتر. (کاتلر،۱۳۷۹)

۷٫ بازارداری

بازارداری یعنی حفظ مشتریان کنونی و تشویق و ترغیب آنان به خرید بیشتـر و تداوم خریـد از طریق ایجاد رضایت در آنان.

آگاهی از رفتار مشتری،ارتباط بر قرار کردن با آنان،داشتن اطلاعـات روان شنـاختی و نیز اطلاع داشتن از حرکات و امکانات رقبا نقش ارزنده ای در حفظ مشتری دارد.

مشتری تنها محصول و خدمات نمی خرد.بلکه طالب منافع،ارزش،احترام و عوامل دیگر است. (کاتلر،۱۳۷۹)

۸٫ بازارگردانی

بازارگردانی یعنی مدیریت بازاریابی marketing

مدیریت بازار شامل برنامه ریزی،اجرا و کنترل امور گوناگون بازار و ابعاد مختلف بازاریابی است.

بازارگردانی یعنی انجام فعالیت‌های نظام منـد و دائـم بازارگرایـی، بازارشناسـی، بازاریابـی، بازارسـازی، بازارگرمی، بازارگردی، بازارسنجی و بازار داری.(کاتلر،۱۳۷۹)

۲-۵-دامنه های بازاریابی

بازاریابی دارای دامنـه بسیـار گستـرده ای است که تمام امور زندگی بشر را در بر می‌گیرد؛ زیرا طبق تعریف محصـول ،محصـول هر چیـزی است که به نحوی نیاز به خواسته ای را برآورده سازد. با این تعریف می توان شخص، سازمان، ایده، امکان، خدمت و هر نوع کسب و کار تجاری یا غیر تجاری را محصول قلمداد کرد(آرمسترانگ و همکاران،۱۹۹۰)؛ نتیجه هر کدام از آن ها نیاز به بازاریابـی با مفهـوم کامل و ابعاد گسـترده آن دارد. در اینجـا ضمن اشـاره به هر کدام از این مـوارد، بازاریابـی سازمان‌های غیر تجاری و غیر انتفاعی را که نقش مهمی در اقتصاد هر کشور دارند به طور دقیق بررسی می‌کنیم.

بازاریابی خود (شخصی):بازاریـاب مـوفق کسی است که پیش از هر نـوع فعالیـت بازاریـابـی برای محصـول یا سازمـان بتواـند توانایی‌های خود را به درستـی بشنـتاساند. بازاریـابـی شخصی یعنی تمام فعالیت‌هایی که برای ایجـاد، حفظ یا تغییــر طرز فکــر و بـرداشت رقبـا و دیگران نسبت به فرد انجام می‌گیرد. این نوع بازاریابی اگر چه ‌در مورد شخصیت‌های سیاسی، ورزشی، هنری، ادبی و علمی مطرح است می‌تواند برای هر کس در هر جا از استخـدام تا ازدواج و دیگر امور زندگی مؤثر و مفید باشد. بازاریابی شخص باعث افزایش اعتمـاد به نفس، امـید و کامیـابی افراد می شود. در این نوع بازاریابی باید حد اعتـدال را در نظر بگیریـم و با ترفنـدها ، فنـون و شیوه های اجرای آن آشنا باشیم. بازاریابی شخصی یعنی شناساندن و عرضه قابلیت‌ها و توانایی‌های خود به افرادی که خواهان و نیازمند آن هستند. چه بسیـار افرادی که دارای استعـدادها و ‌تخصص‌ها و ایـده های بسیارارزنده ای بوده، می توانسته اند پاسخگـوی نیازهای فردی و اجتماعی بسیاری باشند، اما به علت عدم توانـایـی در بازاریابی خود، در
حوزه هایی محدود فعال بوده، یا منزوی و مایوس مانده اند.(پرچ،۱۳۹۲)

بازاریابی سازمان :سازمان‌ها نیز باید خود را به درستـی به مردم معرفی کنند. بازاریـابـی سازمان یعنی فعالیت‌هایی که باعث ایجـاد یا حفظ طرز تلقـی، رفتـار و برداشت مخاطبان نسبت به سازمان می شود. مسئولان روابط عمومی سازمانهـا بازاریـابـی هستند که می‌توانند سـازمـان را در جـامعـه به درستـی بشناسانند و تصویـری مثبت از آن ارائه دهند یا اینکه آن را تضعیف یا بی اعتبار کنند. بازاریابی جدید بر این باور است که همه کارکنان شرکت با روحیه بازارگرایی همگانی، بازاریابان سازمان هستند و در ایجاد ذهنیـت و تصویـری مثبـت از سـازمـان در جامعـه نقش مهمی دارند. در بازاریابی سازمان باید تجسم و تصور مردم را نسبت به سازمان به دقت ارزیابی کرد و آن را بهبود بخشید.(پرچ،۱۳۹۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت