شعر وطنی، شعری است که انسان را به سرزمینی که در آن متولد شده مرتبط می‌ سازد؛ از اتحاد هموطنان و آزاد ساختن سرزمینشان از چنگال حکام تجاوزگر سخن به میان می‌آورد و احساس به وطن، با استقرار عرب تغییر کرده، وطن به زندگی و عناصر وجود اطلاق می‌شود. به طوری که در آن، برای انسان موقعیت‌هایی حاصل می‌شود که از طریق آن به اهداف و آرزوهایش می‌رسد. و احساس وطنی، بالاتر از احساس فردی در دلبستگی به سرزمین و مکانی است، و از احساس به سکونت در سرزمینی، و همراهی با ساکنان آنها، و پایبندی به میراث آن سخن می‌گوید. دوست داشتن وطن، متضمن عشق به هموطنان آن جا است،‌همانگونه که دوست داشتن امت، در گرو دوست داشتن سرزمینی است که آن امت در آن زندگی می‌کنند.[۱۲۲]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

رویکرد شعر وطنی، وطن و امور هموطنان است، و به دوست داشتن وطن و حمایت از آن، و نگهبانی و نگاهداری از حقوق همشهریان، واز بین بردن نقشه دشمنان، حفظ پیمان وحدت، عزّت و مبارزه را بر علیه استعمارگران در آنان بوجود می‌آورد. نقاط ضعف و ناتوانی هم میهنان را بازگو می‌کند، و از همه‌حقوق و میراث آنان دفاع می‌کند، و همچنین از مقدمات آزادی و استقلال بدون هیچ ترس و واهمه‌ای حمایت می‌کند. و این حاصل عاطفه‌ای راستین و احساسی درونی است و همچنین حوادث و تغییراتی که در محیط اطرافش اتفاق می‌افتد را توصیف می‌کند.[۱۲۳]
شعر وطنی در منبعی دیگر این گونه تعریف شده است، شعری است که پیرامون مسایل و مشکلات سیاسی و اجتماعی وطن سرود شده است. و بیانگر عشق و علاقه انسان به وطن و هم‌میهنانش است و از معانی و مفاهیمی تعبیر می‌کند که در ذهن هم‌وطنانش نهفته است شاعران بدان پرداخته‌ و ابعاد آن را درک کرده و از آن تأثیر پذیرفته اند و توانسته‌اند احساسات هم‌وطنان خود را طوری بیان کنند که در روان‌شان تأثیرگذار باشد. همچنین شعر وطنی تصویری از وجدان و درون هم‌وطنان شاعر و تعبیری از آرزوهای آن‌ها است که شاعر آن را بیان می‌کند و در این تصویر رویدادهای وطن به خوبی نمایان می‌شود.[۱۲۴] در شعر وطنی یک نوع اشتیاق به وطن وجود دارد و در آن شاعر، به وطن و تاریخ هم‌وطنان افتخار می‌کند و نسبت به ملتش در زمان حوادث وفادار است، و از کرامت هم‌میهنانش دفاع می‌کند.[۱۲۵]
۱-۴٫ شعر وطنی در ادبیات عربی قدیم
شعر وطنی فقط، محصول ادبیات معاصر نیست. ادبیات عرب، از عصر جاهلی تا به امروز، از مظاهر وطن‌دوستی خالی نشده است. مردم عرب در طی دورانی که زندگی بدوی داشته‌اند و از مکانی به مکان دیگر برای چرای حیوانات و زندگی بهتر نقل مکان می‌کردند، سرزمین و منزلشان را دوست داشته‌اند و آن را در اشعار و سروده‌هایشان انعکاس داده‌اند.
«ابن منجم»[۱۲۶] در این باره گفته است:

وطن اللّهو الّذی جرَّ الصبی
بِلاد بها کلَّ الشباب تمائمی
  فیه أذیال الهوی مستوطناً
و أوَّلُ أرض مَسَّ جِلدی تُرابها[۱۲۷]

با وجود اینکه قوم عرب پاسداری و دفاع از قبیله‌اش را بیش از سرزمین ارج می‌نهاده؛ سرزمینی که برای همیشه در آن اقامت می‌کرد و نسبت به آن وفادار بود، هرگز فراموش نمی‌کرد، بلکه آن را به یاد می‌آورد و با شوق و اشتیاق در مورد آن شعر می‌سرود. «اشجعی»[۱۲۸] در این باره گفته است:
أحِنُّ إلی تِلْکَ الأبارقِ من قِنَا کأنَّ إمرأ لم یَجُل عن دارهِ قِبَلی[۱۲۹]
قوم عرب از زمان قدیم به سرزمین خود وفادار بودند و آنگاه که شاعری در راه عشق به وطن می‌سرود، معشوقه‌اش را به یاد می‌آورد و منزل‌گاهی که در آن به همراه وی زندگی کرده است؛ و آنگاه در راه دفاع از وطن به نبرد پرداخته؛ میدانی که در آن مبارزه کرده را توصیف می‌کند و آن‌گاه که شرایط و قضا و قدر او را مجبور به ترک دیار می‌کرد، شوق و اشتیاق به سرزمین، اهل و همسایگان آن، او را وادار به مدح وطن و هم‌وطنان می‌کرد. پس قوم عرب، از خشونت جاهلی به زندگی مرفه و از زندگی بدوی به زندگی شهری روی آوردند و نگاهشان به تعریف وطن تغییر کرد. «ابوتمام»[۱۳۰] وطنش را اینگونه توصیف می‌کند:
بالشّامِ قومی و بغداد الهوی و أنا بالرّقمتینِ و بالفسطَاطِ إخوانی[۱۳۱]
شاعران شروع به سرودن قصائد خود در سوریه و عراق و مصر و دیگر کشورها نمودند و آن را با همه خوبی‌ها توصیف کردند. و علی‌رغم این تغییر و دگرگونی در نگاه به وطن، قوم عرب همچنان وابسته به محل تولد و شهر خویش بود. و آن را مدح می‌کرد.
«صنوبری»[۱۳۲] درباره دمشق می‌گوید:
صَفَت دُنْیا دِمَشقَ لِسَاکِنیها فَلَستَ تَری بغیرِ دِمشق دنیا
تَفیضُ جَداوِلُ البلَّورِ فیهـا خِـلال حـدائقٍ یُنَبِتَن وَیسا
شاعران پیشین تنها به توصیف عمومی شهرها اکتفا نکرده‌اند، بلکه آن را به طور مفصل توصیف کرده و بناها، قصرها، تفریح‌گاه‌ها، کوه‌ها و رودخانه‌های آن را به تصویر کشیده و آب و هوا و منابع آنجا را نیز ستوده‌اند.
۱-۵٫ شعر وطنی در ادبیات عربی معاصر
عرب معاصر هم،‌ طبق روال شاعران گذشته، بویژه «شاعران مهجر»[۱۳۳] عمل کرد و درباره وطن و زادگاهش شعر سرود. و قصائد زیادی را مطرح کرد. و همواره در کشورهای عربی و پایتخت‌های آنها در رفت و آمد بود. سپس طولی نکشید که این نوع مدح‌ و وصف در نزد قوم عرب از مدح و وصف اماکن محل سکونت به سمت منزل‌گاه‌ها به شعر و سپس وطن تغییر کرد و به معنای وطن‌دوستی، وفاداری و شوق و اشتیاق به وطن و توصیف عمران و آبادانی تحول یافت . مدح وطن و سرزمین‌ها بعد از مسأله فلسطین، در کشورهای عربی رونق چشم‌گیری پیدا کرد.
شاعران عرب در عصر معاصر با توجه به حضور استعمار در کشورشان، احساسات وطن‌دوستی در درونشان افزایش یافته و در سروده‌های خویش آن را منعکس کرده‌اند و این بیانگر حس نژادپرستی یا قومیت‌گرایی آنان نسبت به وطن و هم‌وطنانشان است.
۱-۶٫ عوامل به وجود آورنده شعر وطنی
نزدیک پنج قرن از رکود شرق گذشت، و یک مرحله تاریک در تاریخ عرب در دو زمینه ‌فکری و سیاسی بوجود آمد و عرب‌ها در طول این دوره طولانی تاریخ، فاقد اراده آزادی و قیام بودند و به زندگی در سیطره استعمار قانع و راضی شدند؛ این مرحله تاریک از تاریخ شرق، طولانی شد و سلطه و قدرت بیگانگان بر کشورهای عربی به نهایت خود رسید. خلافت عباسی در تصرف ایرانیان و ترک‌ها بود. سپس طولی نکشید که کشورهای عربی در برابر حمله و هجوم مغول به بغداد فرو پا شیدند، هولاکو وارد بغداد شد و برقلعه آن سیطره یافت و کتابخانه‌‌های آنجا را به آتش کشید و تمام آثار فرهنگی را در دجله انداخت؛ در حالی که مردم بغداد در اختلاف موجود بین شیعه و سنی به سر می‌بردند؛ ولی با گذشت زمان، به ناچار در صدد تغییر و حرکت به سوی توسعه و شکوفایی برآمدند، و ناگهان هویت عربی‌ آنها بیدار شد و برای عزّت و سربلندی قوم عرب قیام کرد. انقلاب در کشورهای غربی، مخصوصاً انقلاب فرانسه قلمرو عرب‌ها را تکان داد، عرب‌ها نیز در مقابل این حرکت از خود مقاوت نشان دادند و برای آزادی کشورشان قیام کردند.[۱۳۴]
شعر باید در خدمت توسعه و رونق کشور باشد. از آنجا که روزنامه‌نگاری در ابتدا نو پا بود، قادر به انجام این وظیفه مهم نبود. شاعران جوانان امت را به قیام وادار می‌نمودند، و به مقاومت در برابر استعمار و شکست تلاش‌های آنان فرا می‌خواندند، و آرزوها و دردهای ملتشان را بیان می‌کردند. همین‌طور شعر باعث بیداری قوم عرب شد، و ندای مبارزات امت را بازگو کرد، و به استقلال و آزادی و سروری فرا خواند. همه این عوامل دست به دست هم دادند تا شعر وطنی بوجود آمد.
۱-۷٫ مظاهر شعر وطنی
الف) گرایش عثمانی
قوم عرب دوره‌ای از زندگی را در غفلت به سر برد، و دچار حیرت و سرگردانی شد، دو راه در پیش رو داشت: ۱) تحت سلطه حکومت عثمانی بماند؛ ۲) به سوی استقلال و آزادی حرکت کند.
در نتیجه شاعران به دو گروه تقسیم شدند و اولین حکومت استقلال‌طلبی از جانب «ابراهیم پاشا»[۱۳۵] شروع شد که می‌گفت: «من ترک نیستم بلکه فرزند مصر هستم، که طبیعت آنجا مرا تحت تأثیر قرار داده، ‌و مرا یک عرب اصیل و نژاده کرده است.[۱۳۶]
این حرکت نتوانست با ظهور شعرایی همچون شوقی و حافظ ابراهیم، و اسماعیل صبری و دیگر شاعران، ادبیات را از عثمانی بودنش که فاقد روح آزادی بود،‌ تغییر داده و حیاتی نو بخشد. ولی به تدریج ادبا و شاعران، از دیگر کشورهای عربی، بویژه لبنان و سوریه به مصر رفتند، و از اینکه مصری‌ها از سیاست ترک‌ها دفاع می‌کردند ناراحت بودند. در نتیجه دو جریان اصلی در ادبیات بوجود آمد که در آن دوره، در ادبیات درگیر شدند. آن دو جریان عبارتند از: ۱ـ‌عثمانی؛‌ ۲ـ اصلاحی که بر سلطنت و طرفداران آن حمله می‌کردند. طولی نکشید که جریان اصلاحی در نتیجه حوادثی که در سال (۱۸۶۰ م) در مناطق کوهستانی لبنان اتفاق افتاد پیروز شد. پس مصر، در سال ۱۸۸۲ توسط انگلیس اشغال شد و در اندک زمانی که جنگ جهانی اول منجر به نابودی حکومت عثمانی شد و با ورود استعمار فرانسوی ـ انگلیسی، مردم نگران شدند و نسبت به سرنوشت‌شان حسّاس شدند. از طرفداران عثمانی‌ها، شیخ «ناصیف یازجی»[۱۳۷] بود که درباره سلطان می‌گوید:
خَلیفهُ الله ظِلٌّ فی خلیفتِهِ ضَلَّت بِهِ تَتَّقِی الدُّنْیَا وَ تَسْتَتِر[۱۳۸]
احمد فارس شدیاق، احمد شوقی و حافظ ابراهیم از طرفداران حکومت عثمانی بودندرر؛ اما مخالفان نتوانستند مخالفت خود را در این زمینه نشان دهند..
ب) گرایش شرقی
علاوه بر گرایش عثمانی، گرایش دیگری ظهور کرد که گرایش شرقی نام داشت و آن وا کنش در برابردخالت مستقیم غرب، در امور کشورهای شرقی بود. استعمار غربی در شرق، در اواخر قرن نوزدهم به اوج خود رسید، و با وجود اینکه شرق، منطقه خوبی از لحاظ طبیعت و مواد اولیه بود، غربی‌ها شروع به تجزیه دولت عثمانی کردند. ناگهان کشورهای (شبه جزیره و الجزایر و بعد از آن مصر و تونس) سقوط کردند. و غربی‌ها فقط به اشغال نظامی مناطق بزرگی از کشورهای شرق اکتفا نکردند؛ بلکه بر مقابله با آداب و رسوم این کشورها نیز پرداختند و فرهنگ غربی را در آنجا گسترش دادند؛ و این شیوه را در کشورهای شرقی، عربی و اسلامی اجرا کردند. بعضی از شرقی‌ها این شیوه را پذیرفتند و بدان تمسک ورزیدند و آن را تمدن نامیدند. به دنبال آن، اختلافاتی در میان ملل شرقی بوجود آمد. و در این هنگام احساساتی علیه غرب شکل گرفت،‌ و هر یک به نوعی خاص، این احساس را بیان کردند. از مشهورترین نمایندگان گرایش شرقی می‌توان امین ناصرالدین، شوقی و حافظ را نام رد.
ج) گرایش ناسیونالیستی
گرایش‌های آزادی‌خواه از هیمنه غرب، در جنبش‌های سازمان یافته، بویژه بعد از سقوط دولت عثمانی شکل گرفت و بسیاری از شاعران، به دعوت‌کنندگان به اصالت عربی و احساس قومی همچون خلیل مطران، ادیب اسحاق و دیگر شاعران پیوستند و طولی نکشید که تعدادشان زیاد شد. شعرا در کشورهای عربی و مهجر به ستودن قهرمانان و مقدس شمردن شهادت پرداختند. سپس قیام مردم حجاز سال ۱۹۱۶ م به رهبری «شریف بن علی»، در تقویت روح وطنی و آزادی و برانگیختن حس قومی تأثیر زیادی به جا گذاشت.
«خلیل مطران» در آن دوره می‌گوید:

داعٍ إلی العهدِ الجدیدِ دَعاکِ
یا أُمَّهَ‌ العُربِ الَّتِی هِی أمّنَآ
  فأستَأنِفی مِنْ الخَافِقَینِ عَلاکِ
أیُ الفَخارِ نَمیتِه وَ نَماکِ
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت