۲-۳-۴- دلایل عدم تناسب آموزش کارکنان با نیازهای شغلی

عدم تناسب آموزشی کارکنان با نیازهای شغلی آنان تابع عللی می‌باشد که تعدادی از آن ارائه شده است:

عدم برنامه ریزی صحیح آموزشی

یکی از دلایل عدم تناسب آموزشی کارکنان با نیازهای شغلی آن ها عدم برنامه ریزی صحیح آموزشی است که این مورد از سه جنبه مورد بررسی قرار می‌گیرد:

الف) عدم انعطاف کافی در برنامه های آموزشی؛

ب) وضع خط مشی های آموزشی یکسان و مشابه برای همه سازمان ها؛

ج) پرمحتوا نبودن دوره های آموزشی و عدم تناسب و هم ارزی آن ها با نیازهای مورد نظر (دعایی، ۱۳۸۵).

هم سطح نبودن کارکنان در دوره های آموزشی خاص

کارکنانی که از یک سازمان یا سازمان های مختلف برای یک دوره آموزشی اعزام می‌شوند و تحت آموزش قرار می گیرند باید از نظر احتیاجات آموزشی در یک سطح باشند. اگر در انتخاب افراد در دوره های آموزشی دقت خاص به عمل نیاید در این صورت کارکنان با احتیاجات مختلف، در دوره های آموزشی که فقط احتیاجات خاصی را برآورده می‌کند شرکت می نمایند. با این وضعیت معلوم است این آموزش ها، نیازهای شغلی آنان را مرتفع نکرده و تناسبی با هم ندارد (سولمن، ۲۰۰۳).

ضعف مدیریت

در صورتی آموزش و بهسازی نیروی انسانی امکان پذیر و موفق است که مورد حمایت همه جانبه مدیریت بوده و افراد، امکانات و تجهیزات لازم در اختیار برنامه و دوره های آموزشی گذاشته شود (جزنی، ۱۳۸۵).

عدم دقت کافی در تعیین احتیاجات آموزشی

تعیین احتیاجات آموزشی عبارت است از تشخیص دادن تغییرات کمّی و کیفی که بایستی با بهره گرفتن از برنامه آموزشی در نحوه انجام دادن فعالیت های کارمند به وجود آید تا بهترین نتیجه حاصل شود. به عبارت دیگر تعیین نیازهای آموزشی در واقع تشخیص مسائل و مشکلات فردفرد کارکنان در ارتباط با دانش، مهارت و رفتار لازم برای انجام موفقیت آمیز مشاغل است (دایسون[۱۸] و همکاران، ۲۰۰۵).

عدم سرمایه گذاری کافی

عدم سرمایه گذاری کافی در امر آموزش کارکنان را می توان از دو جنبه بررسی کرد که منجر به عدم تناسب آموزش کارکنان با نیازهای شغلی آن ها می شود.

الف) عدم امکانات مناسب و کافی: وقتی سرمایه گذاری در امر آموزش کارکنان کم باشد به تبع آن نیز امکانات از جمله فضای آموزشی، ابزار آموزشی و … برای کارکنان به طور کافی در دسترس نخواهد بود که این نیز باعث خواهد شد آموزشی که باید با توجه به تأمین احتیاجات شغلی کارکنان در دستور کار باشد میسر نگردد و به آموزش هایی روی آورده شود که تناسبی با نیازهای آموزشی تشخیص داده شده نداشته باشد.

ب) عدم به کارگیری مربیان کارآزموده و مجرب: موفقیت دوره های آموزشی با وجود مربیان کارآزموده و ذیصلاح، مربیانی که به زیر و بم کار خویش آشنا باشند امکان پذیر است (هویانت[۱۹] و همکاران، ۲۰۰۳).

۲-۳-۵- نقش اخلاق در مدیریت منابع انسانی

مدیریت منابع انسانی به طور مستقیم با نگرشهای کارکنان و اعضای سازمان در ارتباط است، این نیروها کمک می‌کنند که سازمان به سوی اهداف خود حرکت کنند. در صورتی که ارتباط یاد شده یک ارتباط سالم باشد، سازمان به اهداف خود خواهد رسید و اگر این ارتباط بر پایه رفتارهای غیر اخلاقی باشد، سازمان از رسیدن به اهداف خود باز می‌ماند. بیان گردید که آموزش نقش اساسی در ارتقای سطح دانش و بهروری سازمان دارد، حال اگر این آموزش اخلاق‌گرا و مطابق با فرهنگ اخلاقی باشد، نتیجه آموزش به صورتی کارآمد نمایان می‌گردد (اژدری، ۱۳۸۹).

به زعم جنگی زهی (۱۳۸۹) از مهم‌ترین مواردی که باعث می‌گردند که مدیران سازمان را به صورتی کاملاً غیر مستقیم به سمت آرامش حاصل از اخلاق‌گرایی سوق دهند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

تامین امنیت روانی کارکنان

امنیت روانی از نتایج اخلاق‌گرایی و اخلاق‌گرایی از تضمین‌کنندگان ایجاد امنیت روانی در سازمان هستند، با تامین امنیت روانی برای اعضای سازمان، نیل به اهداف آسانتر می‌گردد.

تزریق روحیه عدالت‌محوری در سازمان

عدالت از محوری‌ترین شعارهای هر مکتب اخلاق‌گرایی است. هنگامی که اعضای سازمان احساس کنند که عدالت در سازمان وجود دارد، حس همکاری بیشتری بین اعضا و مدیریت به وجود می‌آید.

کاهش استرس و فشارهای روانی

یاد خداوند آرامش بخش ‌قلب‌ها است. این جمله در عین کوتاه نشانگر نقش اخلاق و مکتب در کاهش فشارهای روانی در هر اجتماعی مانند یک سازمان است. با کاهش فشارهای روانی در سازمان، حرکت به سوی اهداف با کمک اعضا به راحتی میسر است.

تشویق کارکنان به پایبندی کامل به اصول ارزشی

اگر در سازمان مدیران و دیگر اعضا به اصول مختلف سازمان پایبند باشند، سازمان به سمت ماندگاری حرکت خواهد کرد. یکی از دلیل ماندگار شدن چهره بعضی از مدیران توجه آن ها به ارزش‌های دینی و سازمانی است. می‌توان گفت: بدون توجه به مسائل اخلاقی و انسانی توسعه منابع انسانی غیر عملی است. با بررسی و شناخت فضای سازمان و حرکت در جهت برنامه‌ریزی برای جبران کاستیها می‌توان فرهنگ اخلاق‌گرای سازمانی را که خود جنبه مهمی از آموزش منابع انسانی سازمان است، بین نیروهای سازمان تزریق نموده و در نهایت به سمت توسعه واقعی در منابع انسانی و بهره‌وری سازمانی حرکت نمود (جنگی زهی، ۱۳۸۹).

۲-۳-۵-۱- فواید مدیریت اخلاق در آموزش مدیریت منابع انسانی

اخلاق سازمانی همــانند دیگر رشته‌های مدیریت با توجه گسترش سازمان به وجود آمد. با پیچیده‌تر شدن فعالیت‌ها در سازمان، مدیران احساس نمودند که سازمان به انجام کارهای صحیح در کنار انجام صحیح کارها نیاز دارد که در نتیجه این تفکر اخلاق سازمانی شکل گرفت. وظیفه مدیریت منابع انسانی در زمینه اخلاق سازمانی، شناسایی، اولویت‌بندی ارزش‌ها در جهت هدایت انواع رفتارها و برنامه‌ریزی دقیق و مدون در جهت نیل به اخلاق سازمانی است. آنچه که در این جا اهمیت دارد این است که مدیر منابع انسانی باید توجه داشته باشد که آموزش در سازمان متبوع باید با دیدگاهی کاملاً منطبق با ارزش‌های سازمان و اخلاق موضوعه در محیط انجام پذیرد (یارندی، ۱۳۸۲).

از مهم‌ترین مواردی که به‌ عنوان مقاصد مشترک سازمان و نظامهای مختلف در خصوص آموزش ضمن خدمت قابل ذکر است به شرح زیر است:

هماهنگ و همسو نمودن کارکنان با سازمان

افزایش رضایت شغلی و بهبود روحیه کارکنان

کاهش حوادث و ضایعات کاری

بهنگام سازی دانش نیروی انسانی در سازمان

کمک به تغییر و تحولات سازمانی

تقویت روحیه همدلی و همکاری در بین کارکنان سازمان

نکته قابل توجه این است که بر حسب نوع فرهنگ سازمانی و شرایط زمانی و دیگر معیارهای موجود، میزان اهمیت هر کدام از این اهداف و اولویت هر کدام متفاوت است (شریعتمداری، ۱۳۸۲).

۲-۴- پیشینه تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت