1. حافظه­ حسی دیداری:[۹۷] این حافظه را به راحتی ‌می‌توان با تجربه­ رفتن به یک اتاق تاریک با یک فلش دوربین و گرفتن عکس تجربه کرد. به طور کلی حافظه­ حسی به عنوان سیگنال برای هموار سازی لوب گیجگاهی توصیف می­ شود که به اطلاعات در یک دوره­ گستره­ی زمانی اجازه می­دهد که استخراج شود ( لاک و وورث ، ۲۰۰۸).

    1. حافظه­ کوتاه مدت دیداری:[۹۸] این حافظه اطلاعات دیداری را از موضوعات کوچک­تر در یک وابستگی انتزاعی نگهداری می­ کند که مبتنی بر انتزاعات ‌می‌باشد، ظرفیت آن محدود است که شامل سه – چهار موضوع برای محرک ساده و یا یک یا دو موضوع برای محرک های پیچیده­تر ‌می‌باشد. این بازنمایی­ها به طور معناداری از طریق ساختار دقیق و استاندارد تصاویر اولیه، به صورت انتزاعی می­باشند. در حالی­که حافظه­ حسی در مقابل تمام تغییرات مطلق موقعیت، مستحکم است و نسبتاً در مقابل تغییرات نسبی مقاوم است. ( جیانگ، اولسون و همکاران [۹۹]، ۲۰۰۲). بر اساس آزمایشات اسپرلینگ ۱۹۶۰ شواهدی بر وجود یک حافظه ی دیداری وجود دارد که می ­تواند مقادیر زیادی اطلاعات­را، حدود یک پنجم ثانیه، در معرض دید نگه می­دارد. این حافظه را که نیسر[۱۰۰](۱۹۶۷) آن را « حافظه­ آیکونیک» نامیده است. ذاتاً بینایی است و فرایند ادراک به ویژه ‌در مورد آن دسته از محرک­هایی که کوتاه­مدت هستند، بسیار مهم است. حافظه، سیستم بینایی را قادر می­سازد تا شمایل­ها و صورت­ها را در طی مدتی که جریانات ذهنی می‌تواند در سطوح بالاتر پردازش شوند نگهداری نمایند ( وگا، کاناس و همکاران[۱۰۱]، ۲۰۱۳)

  1. حافظه­ بلند مدت دیداری[۱۰۲] : بازنمایی این نوع حافظه در زمان کوتاه به دست می ­آید. اما ظرفیت محدود حافظه­ کوتاه مدت دیداری، از هر تجمع اطلاعات دیداری در یک دوره طولانی جلوگیری می­ کند. در عوض حافظه­­ی بلند مدت از یک ظرفیت ذخیره­ی بالا و تمرکز و توجه نیرومندی برخوردار است. حافظه­ بلند مدت دیداری موضوعات، در ارائه و طبقه بندی آن نقش اساسی ایفا می­ کند ( کانکل و برادی، ۲۰۱۱). در ادامه مراحل پردازش اولیه­ اطلاعات بینایی بررسی و مطالعه می­گردد.

۲-۲-۱-۱- مراحل پردازش اولیه­ اطلاعات بینایی:

چهار سیستم حافظه در ابقاء و نگهداری اطلاعات بینایی سهیم هستند: ماندگاری مرئی[۱۰۳]، ماندگاری اطلاعاتی[۱۰۴]، حافظه­ کوتاه­مدت بینایی و حافظه­ بلند مدت بینایی.

ماندگاری مرئی و ماندگاری اطلاعاتی، موقعیت مکانی اشیاء را در شبکیه[۱۰۵] حفظ می­ کند که دارای ظرفیتی بالا و جزء به جزء است و سریعاً بعد از حادثه محرکی محو می­گردد ( دی لولو[۱۰۶]، ۱۹۸۰؛ هالینگورث، هیان و همکاران[۱۰۷]، ۲۰۰۵) از این رو با هم تحت عنوان حافظه­ تصویری[۱۰۸]یا ترجیحاً ماندگار
حسی[۱۰۹] یاد می­ شود. ماندگار مرئی، یک رد بینایی است که در خلال ۱۰۰-۸۰ هزارم ثانیه بعد از شروع محرک محو می­گردد ( دی لولو، ۱۹۸۰). ماندگاری اطلاعاتی نیز یک رد حسی را ابقاء و نگهداری می­ کند، اما به شیوه­ای متفاوت از ماندگاری مرئی؛ ماندگاری اطلاعات بر خلاف ماندگاری مرئی، بینایی و قابل دیدن نیست. در حالی­که مدت ماندگاری مرئی مربوط به شروع محرک است، ماندگاری اطلاعاتی حدود ۳۰۰-۱۵۰ هزارم ثانیه بعد از پایان محرک ادامه می­یابد ( فیلیپس[۱۱۰]، ۱۹۷۴).

حافظه­ کوتاه مدت بینایی: بازنمایی­های بینایی برگرفته از اطلاعات ( درون داده ) حسی را ابقاء می­ کند. بر خلاف ظرفیت بالای ماندگاری حسی، حافظه­ کوتاه­مدت بینایی گنجایش محدود سه یا چهار شی را دارد که در عین حال، وابسته به راهبردی که از طریق آن رمزگردانی اطلاعات صورت ‌می‌گیرد نیز می‌باشد البته ظرفیت آن برای مکان، متفاوت از ظرفیت آن برای ویژگی­هایی نظیر رنگ و جهت است
( لاک[۱۱۱]، ۱۹۹۷؛ به نقل از هالینگورث و همکاران، ۲۰۰۵ ؛ رنسینک[۱۱۲]؛ به نقل از بروکمل، وانگ[۱۱۳] و همکاران، ۲۰۰۲). و دقت فضایی کمتری نسبت به ماندگاری مرئی دارد. اما به­ طور قابل توجهی نیرومند تر از ماندگاری حسی است و برای مدت­زمان کوتاه تری باقی می­ماند ( ۶۰۰ هزارم ثانیه در مقابل ۱۰۰ هزارم ثانیه در ماندگاری حسی) و به ویژگی­های عالی­تر شیء حساس است (هالینگورث و همکاران، ۲۰۰۵). شواهد برای بازنمایی­های مبتنی بر شی در حافظه­ کوتاه مدت بینایی، از این حقیقت ناشی می­ شود که ظرفیت حافظه­ کوتاه مدت بینایی از تعداد اشیایی که باید به خاطر سپرده شود ناشی می‌شود و نه از ویژگی­های بینایی که باید به خاطر سپرده شود ( لاک، ۱۹۹۷؛ به نقل از هالینگورث و همکاران، ۲۰۰۵). البته حافظه­ کوتاه­مدت بینایی، در پردازش مفهومی اطلاعات بینایی نیز نقش عمده‌ای بر عهده دارد و منجر به سبک اطلاعات از حالت بازنمایی­های بینایی به صورت بازنمایی­های طرحواره­ای می­ شود. ‌بنابرین‏، این ساختار از سو وظیفه­ی نگهداری اطلاعات بینایی را به عهده دارد و از سوی دیگر، در تجزیه و تحلیل بعدی اطلاعات بینایی، مانند بازشناسی شیء ) سهیم ‌می‌باشد.

حافظه­ بلندمدت بینایی، بازنمایی بصری ویژگی­های متناظر در حافظه­ کوتاه­مدت بینایی را حفظ می‌کند، اما این توانایی را دارد که صدها بازنمایی بصری از اشیاء را در مقیاس­های زمانی طولانی­تر ذخیره کند ( تارک- براون و فان،[۱۱۴] ۲۰۱۳)

برای تجزیه و تحلیل اطلاعات بینایی، این اطلاعات وارد قشر بینایی اولیه[۱۱۵] (v1) واقع در قشر بینایی می‌شود و از آن­جا برای تجزیه و تحلیل­های اختصاصی­تر ( مانند رنگ، شکل، حرکت) به مناطق دیگری از قشر بینایی وارد می­ شود.

۲-۲-۲- حافظه­ کوتاه مدت[۱۱۶](S.T.M)

هنگام ثبت اطلاعات حسی، یعنی هنگام تشکیل حافظه­ حسی اگر به محرک توجه کنیم، می­توانیم آن را، بعد از آن که خود محرک از بین رفت، به مدت تقریباً یک دقیقه در حافظه­ کوتاه مدت خود نگهداریم ( ابراهیمی مقدم، ۱۳۹۰). در واقع با « توجه» و « دقت کردن» اطلاعات از حافظه­ حسی به حافظه­ کوتاه­مدت انتقال می‌یابد حتی در مواردی که اطلاعات معینی را برای فقط چند لحظه باید به خاطر بسپاریم باز هم سه مرحله­ حافظه شامل رمزگردانی، اندوزش و بازیابی در کارند
( احمدی، ۱۳۹۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت