پایان نامه آماده کارشناسی ارشد – ۲-۲- ۳- مفهوم خاص تعهد: – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
دقت در مفاد ماده ی ۲۶۴ ق.م.که اسباب سقوط تعهدات را بهطور کلی و مطلق احصاء کرده است به روشنی این معنی را آشکار می سازد. یا اینکه در ماده ۱۱۹۸ ق.م.آمده است:«کسی ملزم به انفاق است که متمکن از دادن نفقه باشد یعنی بتواند نفقه بدهد بدون اینکه از این حیث در وضع معیشت خود دچار مضیقه گردد.برای تشخیص تمکین باید تعهدات و وضع زندگانی شخصی او در جامعه در نظر گرفته شود.»ملاحظه می شود که لفظ تعهدات مندرج در این ماده در مفهومی فراتر از معنی تعهدات ویژه ناشی از اعمال حقوقی به کار رفته است. (کاتوزیان، ۱۳۸۵، ص ۲۳؛ جعفری لنگرودی، ۱۳۷۴، ص ۲۸ و درودیان، ۱۳۷۵، ص ۳ و ۴)
۲-۲- ۳- مفهوم خاص تعهد:
تعهد در معنی خاص خود عبارت است از:«رابطه حقوقی میان دو شخص که به موجب آن متعهد له میتواند متعهد را ملزم به پرداخت مبلغی پول یا اقباض و انتقال چیزی و یا انجام فعل و یا ترک کار معینی بکند.» (,۱۴۳ p 1988 prestation) یا اینکه گفتهاند:«تعهد رابطهای است حقوقی که نتیجه آن انتقال مال یا انجام دادن فعل یا ترک فعل معین یا اسقاط یک اثر حقوقی باشد.»(جعفری لنگرودی، ۱۳۸۶، ص ۹۰۹) بعضی هم در تعریف تعهد ضمانت اجرای آن را لحاظ کرده اند و گفتهاند:تعهد عبارت است از رابطه ی حقوقی که به مقتضای آن شخص معینی که مدیون نامیده می شود ملتزم می گردد به اداء مال یا انجام کاری برای شخص معین یا قابل تعیینی که طلبکار نام دارد و به موجب آن طلبکار میتواند اجرای آن تعهد را از بدهکار بخواهد و اگر حاضر به انجام آن نشود او را بر خلاف میل به اجرای آن وادار کند.(الدکتور سوار، ۱۹۹۸، ص ۶۲ و ۷۰)
هرچند از تعاریف مذکور چنین مستفاد می شود که تعهد در حقیقت الزامی است که متعهد به اراده ی خود بدان پایبند می شود و به این اعتبار در مقابل الزام که به معنی تحمیل تعهد بر شخص توسط قانون یا در اثر واقعهی حقوقی است قرار می گیرد،لیکن در قانون مدنی مطلق الزام و التزام یعنی هم تعهدات ناشی از تراضی و قرارداد و هم تعهدات خارج از قرارداد که به صورت قهری و غیر ارادی بر شخص تحمیل می شود هر دو ملحوظ نظر قرار گرفته است. (درودیان، ۱۳۸۸، ص ۴)
۲-۲-۴- تعهد و عقد:
از این مطلب که طبق نظری، واژه تعهد در معنی خاص خود به معنی عهدهدار شدن امری به تراضی است و مفهومی نزدیک به عقد دارد،(میرزا نائینی، ۱۴۱۰، ص ۳۳ ؛ سبزواری، ۱۴۱۱، ص ۲۰۱ ؛ ابن تیمیه، ۱۳۷۷، ص ۹۵ ؛ محقق داماد، ۱۳۸۴، ص ۶۲ و ۷۰) نباید نتیجه گرفت که تعهد و عقد، مترادف است و میتوان آن دو را به جای هم به کار گرفت،زیرا عقد در حقیقت مبنا و سبب ایجاد تعهد است و تعهد اثری است که از عقد حاصل می شود.رابطه ی میان این دو از نوع رابطه ی سبب و مسبب است و استعمال هریک از آن دو به جای دیگری در واقع،اختلاط علت و معلول به شمار می رود.(کاتوزیان، ۱۳۸۵، ص ۱۹)
اینکه گفته شد عقد مبنا و سبب تعهد است و تعهد اثر حاصله از عقد، بدان معنی نیست که اثر عقد فقط ایجاد تعهد است و یا منشأ و منبع دیگری برای ایجاد تعهد وجود ندارد، زیرا ایجاد تعهد یکی از آثار عقد است و عقد به عنوان علت و سبب اعتباری و حقوقی آثار دیگری غیر از ایجاد تعهد نیز حسب مورد میتواند داشته باشد.چنان که اثر مستقیم و بیواسطه عقودی از قبیل:بیع، اجاره، هبه و قرض تملیک است.(کاتوزیان، ۱۳۸۵، ص ۱۸ ؛ السنهوری، ۱۹۹۸،ص ۷۹ به بعد) و در عقودی از قبیل:وقف، تحبیس عین و تسبیل منفعت است و در قراردادهایی از قبیل کفالت و ضمان توثیقی و رهن ایجاد حق شخصی و عینی برای تضمین و توثیق دین موجود و در نکاح،تشکیل خانواده و در قراردادهایی از قبیل:عقد حواله و ضمان،تعهد موجودی به دیگری منتقل می شود یا اقاله که د ر حقیقت به دلیل نیازمندی به دو انشاء متقابل عقد محسوب است، سبب از بین رفتن تعهد سابق می گردد و اثر مستقیم عقد شرکت و وکالت نیز به ترتیب ایجاد شخصیت حقوقی و اعطاء اذن به وکیل است.منشأ ایرادات اساسی وارده بر تعریف قانونگذار از عقد در ماده ی ۱۸۳ قانون مدنی نیز همین مطلب است.و توجیهاتی از نوع آنکه در عقود تملیکی هم در حقیقت اثر عقد بیع ایجاد تعهد به تملیک مبیع است که بیدرنگ و بلا فاصله به مرحله اجرا درمیآید، نیز مؤثر در مقام نیست، زیر بر فرض صحت، تعهد اجرا شدهای را که به حق عینی تبدیل شده است در حقیقت نمیتوان تعهد به معنی درست آن نامید.(کاتوزیان، ۱۳۸۵، ص ۱۶)
از طرف دیگر منشأ ایجاد تعهد فقط عقد نیست، بلکه تعهد علاوه بر عقد از منابع دیگری مانند ایقاع در مواردی که قانونگذار مقرر داشته و وقایع حقوقی از قبیل الزامات خارج از قرارداد و موارد مسئولیت قهری و بیش از همه قانون نشأت می گیرد.(المکاشفی، ۱۴۱۱، ص ۳۰۱ ؛ السنهوری، ۱۹۹۸، ص ۲۷، ؛ الذنون، ۱۳۷۸ ص ۱۹ و ۲۰؛ کاتوزیان، ۱۳۸۵، ص ۷۶-۷۲) بنابرین عقد و تعهد هم از نظر مفهوم و هم از نظر آثار متفاوتند. بین عقد و تعهد ملازمه نیز وجود ندارد،زیرا گاه تعهد بدون عقد به وجود می آید و گاه نیز از عقد تعهدی ایجاد نمی شود.(کاتوزیان، ۱۳۸۵، ص ۷۴ و ۷۵)
۲-۲-۵- مبنای تعهد:
مبنای تعهد و تکلیفی که اشخاص در برابر دولت و در هر جامعه دارند و به موجب قوانین موضوعه هر جامعه بر آنان تحمیل می شود،روشن است،زیرا به مقتضای حاکمیت دولت و به دلیل ولایت ناشی از حاکمیت صورت می گیرد،اما در زمینهی تعهدات ناشی از روابط خصوصی اشخاص،این پرسش مطرح است که با وصف آنکه همه افراد جامعه بدون ملاحظه جنس و گویش و نژاد و مذهب و فقر و غنا باهم برابر و در مقابل هم از استقلال کامل برخوردارند، چرا و چگونه شخصی در مقابل دیگری به عنوان متعهد و مدیون ملزم به انجام امری می شود و تحت سلطه طرف مقابل قرار گرفته از سوی او مورد مؤاخذه قرار می گیرد؟مگر نه این است که اصل عدم صلاحیت اشخاص نسبت به یکدیگر مانع چنین سلطهای است؟
ممکن است در پاسخ گفته شود که لازمهی زندگی و حیات در جامعهای که مشمول حکومت مردمی است آنکه مبنای همه تعهدات و حقوق مردم در مقابل یکدیگر و جامعه قانون است، ولی از آنجایی که قانون نیز از اهداف و قواعد ویژه خود تبعیت می کند نمیتوان به سادگی از این پاسخ قانع گشت.
رجوع به تاریخ و فلسفه حقوق نشان می دهد که مکتبهای حقوقی مختلف برای پاسخگویی به این پرسش تلاش کرده اند و هرکدام به سهم خود پاسخ درخوری یافتهاند که ذیلا به طرح آن مبادرت می شود.(کاتوزیان، ۱۳۷۷، ش ۱۵۶ به بعد)
۲-۳- حاکمیت اراده:
در قرون ۱۷ و ۱۸ میلادی اندیشههای فردگرایانه تحت شرایط سیاسی فکری اقتصادی آن زمان، انسان را به عنوان افرادی که در خارج وجود داشته و در اجتماعی که از آنان شکل گرفته زندگی می کنند، واقعیتی خارجی دانسته، اما اجتماع را امری غیر واقعی و موهوم به شمار می آورند. در نتیجه برای افراد جامعه اصالت قائل بوده و اجتماع را مجرایی تلقی می کردند که برای سعادت و رفاه افراد به وجود آمده و باید هدف نظام حاکم بر جامعه حفظ حقوق طبیعی ایشان باشد.(السنهوری،۱۹۹۸، ص ۱۴۱)
[جمعه 1401-09-25] [ 09:53:00 ق.ظ ]
|