زرز

 

۱۹۸۵-۲۰۰۰

 

توازن کار- زندگی، گروه محور، تنفر از قوانین، وفاداری به روابط

 
 

نکسترز

 

۲۰۰۰ تا به امروز

 

اعتماد، موفقیت مالی، اعتماد به نفس، گروه محوری، وفاداری به خود و روابط

 

منبع: رابینز و جاج، ۲۰۰۸،ص۴۳

۲-۳-۵-۲- منابع ارزش

از نظر رابینز و جاج (۲۰۰۸) والدین، دوستان، معلمین و گروه های مرجع خارجی می‌توانند بر ارزشهای فرد تأثیر بگذارند. در واقع، ارزشهای افراد به عنوان محصول یادگیری و تجربه فرد در مواجهه با محیط فرهنگی و زندگی‌ در آن قابل توسعه است. همانطور که یادگیری و تجربه از فرد تا فرد دیگر متفاوت است، منجر به ایجاد ارزشهای مختلف هم می‌شود. بیشتر ارزشها ریشه در اوان کودکی و نوع بالندگی فرد دارند.

۲-۳-۵-۳- نقش نظام اعتقادی و ارزشها در رفتار

همانگونه که جوامع، فرهنگها، مذاهب و افراد سبب خلق تنوع در جهان می‌شوند، سیستم اعتقادی هر فرد را نیز می‌توان متشکل از باورها، ارزشها، و نگرشهای متفاوت افراد دانست. این عناصر و اجزای اصلی که منشأ در رخدادهای درونی و بیرونی فرد دارند، جوهره ای هستند که تفکر بشر را تحت تأثیر قرار داده و درنتیجه سبب بروز رفتار می‌شوند (والش[۱۲۲]، ۲۰۰۳). زمانی که نظامهای اعتقادی متمایز در کنار هم قرار بگیرند، هماهنگی در محل کار می‌تواند به مخاطره بیفتد و مشکلات عملکردی پدیدار شود.
ارزشها نیز که کوچکترین بعد از عوامل تشکیل دهنده باور افراد هستند، پایه شکل گیری رفتار می‌باشند. ارزشها ترجیحات وسیعی هستند که بیشتر در اعمال و پیامد های ناشی از آن اعمال متجلی می‌شوند. به این ترتیب ارزشها احساس درست یا غلط بودن را برای فرد منعکس می‌کند و با تأثیر بر نگرشها، رفتار افراد را تحت تأثیر قرار می‌دهند (رابینز و جاج،۲۰۰۸؛ مولینز،۲۰۰۲؛ شرمرهورن و همکاران،۲۰۰۳).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۳-۶- نگرش‌ها

۲-۳-۶-۱- تعاریف موجود پیرامون نگرش

واژه نگرش نیز اغلب برای تبیین رفتار افراد به کار می‌رود. از طرف دیگر می‌توان نگرش را بیانیه­هایی ارزیابانه تلقی کرد که خواه مطوب یا نامطلوب صورت می‌گیرند و بیانگر احساس فرد درمورد چیزی، افراد یا حوادث می‌باشد (رابینز و جاج، ۲۰۰۸؛ لوتانز، ۱۹۹۲) و حالتی از تمایل روانشناختی برای دادن درجه ای از علاقه مندی به یک شیء یا فرد یا داشتن یک رفتار خاص پدید می‌آورند (آلباراسین، جانسون و زانا، ۲۰۰۵). ولی به طور کلی نگرش عبارت است از برداشتهای مطلوب یا نامطلوب فرد از محیط که سبب می‌شود فرد نسبت به آن عکس العمل مثبت یا منفی بروز دهد (شرمرهورن و همکاران،۲۰۰۳؛ رابینز، ۱۳۸۷). نگرش ها تمایل به بقا دارند، مگر زمانی که اتفاق جدیدی رخ بدهد و آنها را تغییر دهد. هیچ محدودیتی در مورد نگرشهایی که افراد دارند وجود ندارد. نگرشها در طول زندگی فرا گرفته می‌شوند و در فرایند های معاشرت با دیگران تجسم می‌یابند. برخی از نگرشها نظیر باورهای مذهبی ممکن است برای ما در مرکز قرار گرفته باشند (یک سازه هسته ای) و ممکن است نسبت به هر نوع تغییری مقاومت بالایی داشته باشند درحالی که برخی از نگرشها ممکن است به وسیله اطلاعات یا تجربیات شخصی تغییر کنند.
علت اهمیت بررسی نگرش ها اینست که نگرش به پیش بینی رفتار کمک می‌کند و نیز می‌تواند به افراد کمک کند تا با محیط کاری خویش سازگار شوند.

۲-۳-۶-۲- کارکرد های نگرش

کتز[۱۲۳](۱۹۶۰) بیان می‌کند که نگرش ها و محرکها با یکدیگر ارتباط دارند و بسته به محرکهای فردی نگرشها می‌توانند ۴ کارکرد اصلی داشته باشند(مولینز، ۲۰۰۲)
ابراز احساسات[۱۲۴]: نگرشها یک وسیله برای ابراز احساسات است. آنها افراد را قادر می‌سازند تا ارزشهایی ار که به آنها باور دارند را به دیگران نشان دهند و به این ترتیب به بیان احساسات خود پرداخته و به قبول یا نهادینه کردن ارزشهای گروه بپردازند.
ابزاری[۱۲۵]: نگرشهای موجود پاداش را افزایش داده و تنبیه را کاهش می‌دهند. از اینرو نگرشها نسبت به افراد یا اشیاء ممکن است به خاطر تجربات مثبت یا منفی گذشته باش. بنابراین رفتار یا دانشی که به ارضای نیازها منجر می‌شودبیشترین احتمال را دارند که به نگرش مثبت تبدیل شوند.
دانش[۱۲۶]: یکی از کارکردهای اساسی آن فراهم آوردن بستری برای تفسیر و طبقه بندی اطلاعات تازه است.نگرشها یک بستر دانش و چارچوبی را فراهم می‌کنند که در درون ان اطلاعات جدید قابلیت جایگزینی دارند.
دفاع از خود[۱۲۷]: نگرش ها ممکن است به سبب محافظت از خود در برابر واقعیت یا حقیقت نا مطلوب قبول شوند.

۲-۳-۶-۳- تفاوت ارزشها و نگرشها

نگرش نیز مانند ارزش یک سازه فرضی است یعنی نمی‌توان آن را لمس کرد یا دید و نیز همانند ارزشها از منابعی مثل؛ دوستان، معلمین، والدین و الگوها (شرمرهورن و همکاران، ۲۰۰۳) بدست می‌آید. با این وجود، نگرش ها رفتار را در سطحی متفاوت از ارزشها تحت تأثیر قرار می‌دهند. در حالیکه ارزشها باورهای کلی را تشکیل می‌دهند، که رفتار را در تمامی موقعیتها تحت تأثیر قرار می‌دهد، نگرش ها تنها به به رفتارهای مربوط به اشیاء، افراد و موقعیتهای خاص مربوط می‌شوند. ارزشها و نگرشها عموماً در هماهنگی نیستند. به عنوان مثال فردی که رفتار کمک آمیز را ارج می‌نهد ممکن است درباره کمک به یک همکار که رفتار اخلاقی ندارد نگرش منفی داشته باشد. نگرش ها بر روی افراد یا اشیاء خاصی تمرکز دارند ولی ارزشها کلی تر هستند و دارای ثبات بیشتری نیز هستند. (مولینز، ۲۰۰۲).

۲-۳-۶-۴- اجزای تشکیل دهنده نگرش

بر اساس نظریات رافائلی و ساتون[۱۲۸](۱۹۸۷) و بسیاری از صاحبنظران دیگر (پیکنز، ۲۰۰۵؛ رابینز و جاج، ۲۰۰۸؛ هوی و میسکل، ۲۰۰۸) نگرش را می‌توان به سه جزء شناختی، عاطفی(احساسی)، و رفتاری(عملی) تقسیم کرد که در زیر به طور خلاصه به تعریف آنها پرداخته می‌شود.
جزء شناختی: شامل باورها، عقاید، دانش یا اطلاعاتی است که فرد دارد.
جزء احساسی(عاطفی): شامل احساس بخصوصی است که ماحصل تأثیر فرد بر روی باورهاست و نگرش واقعی به کسی یا چیزی در واقع همین احساس را در بر می‌گیرد.
جزء رفتاری: تمایل به داشتن رفتار خاصی بر اساس احساسات است.
اعمال
باورها احساسات
شکل ۲-۲. مدل سه جزئی نگرش
منبع: پیکنز ،۲۰۰۵

۲-۳-۶-۵- نگرشهای مربوط به رفتار سازمانی

نگرش افراد در سازمان بدلیل تأثیر مهمی که بر رفتار افراد در سازمان دارد با اهمیت است. از طرفی یک فرد ممکن است هزاران نگرش داشته باشد ولی رفتار سازمانی بر روی تعداد محدودی از نگرش های مربوط به کار از جمله رضایت شغلی و تعهد سازمانی(لوتانز، ۲۰۰۲)و ناهماهنگی شناختی (رابینز و جاج، ۲۰۰۸) تمرکز دارد.رضایت شغلی به طوراخص بر نگرش افراد نسبت به کار آنها و تعهد سازمانیعموماً بر نگرش آنها نسبت به تمامی سازمان تمرکز دارد.

۲-۳-۶-۵-۱- رضایت شغلی[۱۲۹]

رضایت شغلی حالت مطلوب عاطفی است که ناشی از مطلوب بودن شغل فرد یا تجربه کاری اوست. اسمیت، کندال و هولین (۱۹۶۹) بر این اساس۵ بعد کاری یا به عبارتی ویژگیهای مهم شغل را که سبب ایجاد رضایت شغلی می‌شوند،به صورت زیر معرفی می‌کنند.
کار: میزانی که کار برای افراد وظایف جذاب، فرصتهای یادگیری و قبول مسؤلیت بوجود بیاورد.
درآمد: میزان پول دریافتی و اینکه کافی است یا خیر.
فرصتهای ارتقاء: فرصتهای پیشرفت در سلسله مراتب سازمانی
نظارت: توانایی افراد مافوق برای مهیا کردن کمک فنی و حمایت رفتاری از آنان.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت