کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



۶- چنانچه طرفین حتی پس از انجام مذاکرات طبق شروط اندراجی موفق به یک توافق نشوند، در صورت ارجاع به هیئت داوری ممکن است به استناد عدم وجود نزاع حقوقی از انجام قضاوت در این مورد اجتناب کند. این بحث مبتنی بر این واقعیت است که بسیاری از هیاتهای داوری چنین نتیجه‌گیری می‌کنند که هرگاه طرفین موفق به دستیابی به یک توافق در طول جریان مذاکرات مجدد نگردند، فی‌الواقع مرتکب نقض قرارداد نگردیده‌اند تا بتوان آن را سرچشمه بروز یک اختلاف قابل ارجاع به داوری دانست چرا که تعهد به انجام مذاکرات مجدد و تطبیق‌ سازی تعهد به رسیدن به یک توافق نیست.

۷- اگر طرفین در تعیین معیارهای منطبق سازی نتوانند به خوبی عمل کنند ممکن است هیات داوری به گونه‌ای اقدام به دوباره نویسی و تنظیم قرارداد نماید که منطبق با خواسته و مقصود هیچ یک از طرفین نباشد.

۸- در قراردادهایی که یکی از طرفین دولت است، وقایعی که می‌بایستی اتفاق افتد تا طرفین مکلف به انجام شروط مذکور شوند ممکن است تحت کنترل دولت میزبان قرار گیرد و همین امر احتمال سوء استفاده از جریان مذاکرات را بالا می‌برد. البته این مشکل در خصوص شروط نسبتاً منعطف قوه قاهره نیز ممکن است مطرح گردد. حال در این شرایط برخی معتقدند که در صورت عدم درج این شروط به استناد اصل تقدس قرارداد و حاکمیت اراده از آنجا که طرفین در قرارداد خود هیچ اشاره‌ای بدین شروط ننموده‌اند، اجبار آن ها به انجام مذاکرات مجدد در جهت تنظیم و تطبیق قرارداد یا شرایط جدید یا اعطای این اختیار به دادگاه یا داوران اصل قداست قراردادها را در معرض خطر قرار می‌دهد.

نهایتاًً چنانچه بنا بر هر یک از دلایل مطروح اینگونه شروط در قراردادها ذکر نگردد، عده‌ای را عقیده بر این است از آنجا که فرض بر این است که طرفین قراردادهای بین‌المللی افراد با تجربه و متخصص در امور مرتبط با قرارداد می‌باشند، لذا عدم لحاظ چنین شروطی به معنای عدم تمایل آن ها به انجام مذاکرات مجدد و منطبق سازی قرارداد با شرایط جدید می‌باشد. فرضیه صلاحیت حرفه‌ای طرفین به گونه‌ای مداوم توسط هیأتهای داوری در دهه های اخیر مورد تأکید قرار گرفته و به عنوان استانداردی برای توزیع خطر میان طرفین عمل می‌کند و بدین صورت فرض گرفته می‌شود که طرفین خود احتیاطهای اولیه لازم را در نظر می‌گیرند و نیازی به حمایت از طریق توسل به طرق مختلف وجود ندارد.

اما دسته‌ای نیز با نظر فوق مخالفند و عنوان می‌کنند که طرفین با انعقاد قرارداد یک تکلیف ذاتی نسبت به انجام مذاکرات مجدد در فرض تغییر شرایط حاکم پیدا می‌کنند[۱۵۰] این نظریه مبتنی بر راه‌حلهای مختلفی است که توسط سازمان ملل در NIEO[151] ارائه گردیده و در حقوق بین‌الملل نیز از اصل حسن نیت و وظیفه همکاری با یکدیگر منبعث می‌گردد. قانون رفتار مبتنی بر همکاری‌های قراردادی سازمان ملل[۱۵۲] نیز در برگیرنده موادی است که به استناد آن ها می‌توان ادعا نمود تعهد به همکاری، تعهد به انجام مذاکرات مجدد و منطبق سازی قرارداد را حتی بدون نیاز به درج اینگونه شروط به همراه می‌آورد.

‌بنابرین‏ اصل حسن نیت نیازمند همکاری‌های طرفین است به گونه‌ای که هیچکدام از طرفین از انتظارات معقولی که دارند محروم نگردند و بهترین طریق برای دستیابی ‌به این هدف منعطف نمودن قراردادهاست چرا که اگر به علت امتناع یکی از طرفین از انجام همکاری‌های لازم قرارداد خاتمه یابد در غالب موارد ضرری به مراتب بیشتر را به دنبال خواهد داشت.

با وجود اختلاف نظرها ‌در مورد استفاده از شروط منطبق سازی و عدم تمایل طرفین به اندراج آن ها در عمل در می‌یابیم هر چند شاید اینگونه شروط اگر درست اعمال گردند می‌توانند تا حدودی راه‌گشا باشند اما همچنان نیاز به یک مفهوم نوین و موسع که در برگیرنده نیازهای دنیای امروز باشد احساس می‌گردد و اعتقاد بسیاری بر آن است که بهترین انتخاب می‌تواند توسعه مفهوم قوه قاهره باشد.

۳-۳-۴- قراردادهای باز و تفاوت آن ها با قراردادهای منعطف

طرفین می‌توانند یکسری مسائل خاص را که ممکن است در بردارنده موضوعات قابل تغییر در آینده باشند را باز باقی بگذارند. یعنی از پرداختن به آن ها اجتناب کنند بدین ترتیب خواسته یا ناخواسته خلاهایی را در قرارداد ایجاد کرده که موجب ناقص و باز بودن قراردادها می‌گردد.

این نوع قراردادها در برخی موارد مانند قراردادهای مهندسی عمران رایج هستند که غالباً عملیات را پیش از توافق بر روی تعیین جزئیات مهم آغاز می‌کنند یا ‌به این دلیل که تعریف نمودن تمام جزئیات از ابتدا امکان پذیر نمی‌باشد یا به دلیل اینکه کارفرماخواهان شروعع سریع کار می‌باشد.

‌بنابرین‏ قراردادها را زمانی باز می‌نامیم که شروط و مواد آن ناکامل است و به برخی از انواع مکانیسم‌های پر کردن خلاهایی پیش‌بینی نشده نیاز دارد تا تکمیل گردد و این مسأله که آیا قراردادی باز است یا خیر چندان بستگی به مسائل تخصصی موضوع قرارداد ندارد بلکه بیشتر به نحوه تنظیم و ساختار حقوقی قرارداد مرتبط است. به عنوان مثال در قراردادهای تورن کی[۱۵۳]تعریف تخصصی برخی جزئیات ممکن است بر عهده یکی از طرفین قرارداد نهاده شود بدون آنکه در قرارداد تعیین گردد. در مفهوم حقوقی چنین قراردادی ناکامل نیست بلکه زمانی که جزئیات اساسی مورد نظر طرفین که می‌بایستی تعیین گردند در قرارداد مشخص نشده باشد و حتی به یک تعریف آتی نیز ارجاع نگردیده باشد، از منظر حقوقی قرارداد را باز تلقی می‌کنیم. نکته اساسی اینجا است که قرارداد اصلی هیچ طریقه خاصی را برای پر نمودن خلاها پیش‌بینی نکرده است.

از آنجا که قراردادهای باز در برگیرنده شروط منطبق سازی و یا مکانیسم‌های خاص دیگری برای تعیین مسائل پیش‌بینی نشده می‌باشند، معمولاً در بحث قراردادهای فاقد شرط منطبق سازی قرار می‌گیرند در حالی که قراردادهای منعطف این مسائل اساسی را در نظر گرفته و اگر چه آن ها را به طرز مشخص و واضحی تعیین نمی‌کنند اما قواعدی را ارائه می‌کند که طرفین می‌توانند به استناد مسأله مطروحه در آینده را حل نموده و یا اینکه تعیین مسائل را بر عهده شخص ثالث می‌گذارد.

۳-۴- موافقان تاثیر مفهوم مدرن قوه قاهره

از نظر اینان هر چند قوه قاهره یک واژه جدید نیست اما با توجه به مقتضیات و نیازهای دنیای مدرن این قالب کهن مفهومی جدید را در برگرفته‌ و در طول سالها گسترش یافته است. در دنیای سرمایه گذاری بین‌المللی خصوصاًً در ارتباط با بهره‌برداری از منابع طبیعی قراردادهای تقسیم محصولات[۱۵۴] جایگزین قراردادهای امتیازی[۱۵۵]سنتی شده‌اند. اینگونه قراردادها در زمینه توزیع تعادل تجاری که طرفین در هنگام انعقاد قرارداد بر روی آن توافق نموده یا آن را فرض گرفته‌اند، بسیار ضربه‌پذیر بوده و این ضربه‌پذیری ۳ علت عمده اولیه دارد که بدین شرح می‌باشد[۱۵۶]:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 10:35:00 ق.ظ ]




    1. – دکتر راستین، منصور، حقوق بازرگانی، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۵۱، ص ۴۳۶٫ ↑

    1. – دکتر اسکینی،ربیعا،همان،ص۱۸ . ↑

    1. – قانون اعسار و افلاس و اصلاح قانون تسریع محاکمات مصوب ۱۳۱۰ . ↑

    1. – قانون اعسار مصوب .۳۰ /۱/۱۳۱۳٫ ↑

    1. -حارث سلمیان الفاروقی، المعجم القانونی، جلد اول، انتشارات مکتبه ، بیروت، ، چاپ دوم، ۱۴۱۰ ه.ق، ص ۷۳٫ ↑

    1. – دکتر صفایی، سیدحسین، دوره مقدماتی حقوق مدنی، جلد ۲، نشر میزان،چاپ سیزدهم، ۱۳۹۰، ص ۲۹۸ و ۲۹۹ . ↑

    1. – دکتر دمرچیلی دکتر حاتمی و محسن قرائی، قانون تجارت در نظم کنونی،انتشارات میثاق عدالت،چاپ چهارم،۱۳۸۰، ص۳۳ . ↑

    1. – همان،صص ۳۵و۳۹٫ ↑

    1. – محمود خلیل، احمد، الافلاس التجاری و الاعسار المدنی، الناشر المعارف، ۱۹۹۴ ،ص ۴۶ . ↑

    1. -همان،ص ۴۷٫ ↑

    1. – دکتر عرفانی، توفیق، اعسار در رویه قضایی، انتشارات جاودانه، جنگل، چاپ دوم،۱۳۸۹، ص ۳ . ↑

    1. – قانون اعسار و افلاس و اصلاح قانون تسریع محاکمات مصوب ۲۵ آبان ماه ۱۳۱۰ شمسی ماده ۱ «معسر کسی است که به واسطه عدم دسترسی به اموال دارای خود موقتاً قارد به تأدیه مخارج عدلیه یا محکوم به نباشد» . ↑

    1. -ماده ۵۰۴ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب (د رامور مدنی )مصوب ۱۳۷۹ :«معسر از هزینه دادرسی کسی است که به واسطه عدم کفایت و دارایی یا عدم دسترسی به مال خود به طور موقت قادر به تأدیه آن نیست ». ↑

      1. – ماده ۲۴۳ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری «چنانچه تجدید نظر خواه مدعی اعسار از پرداخت هزینه دادرسی مرحله تجدید نظر شود، دادگاه ها صادر کننده ‌به این ادعا طبق مقررات رسیدگی خواهد نمود ».ماده ۳۰۱ قانون آیین دادرسی دادگاه عمومی و دادگاه انقلاب در امور کیفری :«…هرگاه مدعی خصوص متمکن نبوده و استطاعت نأدیه هزینه دادرسی را نداشته باشد و از دادگاه تقاضای معافیت نماید، دادگاه می‌تواند پس از اظهار نظر رئیس حوزه قضایی یا معاون وی در این خصوص مدعی را از تأدیه هزینه دادرسی برای همان موضوعی که مورد ادعاست به طور موقت معاف نماید … ». ↑

    1. -خالصی، مهدی، رسدیگی به دعوی اعسار از پرداخت محکوم به در شورای حل اختلاف، نشر قضا، چاپ اول ۱۳۸۷، ص ۷ . ↑

    1. -صدری،اسدا….،اعسار از خواسته مانع اجرای حبس،نشریه دادرسی،۱۳۷۹،شماره ۲۴،ص۶۳٫ ↑

    1. خالصی،مهدی،همان،ص ۱۸ . ↑

    1. -دکتر عرفانی،توفیق،همان،ص۳٫ ↑

    1. – دکتر جعفری لنگردوی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، همان، ص۹۷٫ ↑

    1. – دکتر صفایی، سید حسین، حقوق مدنی اشخاص و مهجورین، اتشارات سمت، چاپ ششم، ۱۳۸۱، ص ۱۸۶ . ↑

    1. -دکتر جعفری لنگرودی، محمد جعفر، ؛ مبسوط در ترمینولوژی حقوق،، جلد سوم،همان، ش۸۳۸۸، ص ۲۲۴۹٫ ↑

    1. – همان. ↑

    1. دکتر صفایی، حسین، اشخاص و محجورین، همان، ص ۱۴۵ ↑

    1. – همچنین اداره کل امور حقوقی، اسناد و امور مترحمین قوه قضائیه در نظر به شماره ۵۶۳۹ /۷ مورخ ۲۶/۱۰ /۱۳۸۷ بیان داشت :« قانون‌گذار با به کار بردن عبارت هر کس محکوم به پرداخت مالی به دیگری می شود در محکومیت های مالی راجع به اشخاص حقیقی را مشمول حکم نص در ماده ۲ داشته نه اشخاص حقوقی را … ». ↑

    1. -ماده ۶ قانون اعسار و افلاس ۲۵/۸/۱۳۱۰: دعوی اعسار به طرفیت مدعی‌العموم اقامه خواهد شد.. ↑

    1. – مشاوره قضایی تلفنی، ج ۶، معاونت اموزش قوه قضایه، نشر قضا، سال ۸۵، ص ۱۸۳ . ↑

    1. -مجموعه نشست های قضای ج ۵، معاونت اموزش قوه قضایه، نشر قضا، نشست قضایی بندر ترکمن اردیبهشت ۸۳، ص ۲۰۹ . ↑

    1. -دکتر واحدی، قدرت الله، بایسته های آئین دادرسی مدنی، انتشار میزان، چاپ سوم، ۱۳۸۲، ص ۱۲۷٫ ↑

    1. – دکتر شمس،عبدا…..،ایین دادرسی مدنی،جلد اول،انتشارات دراک،چاپ دهم،۱۳۸۷،ص۳۵۹٫ ↑

    1. – دکتر مهاجری، علی، شرح قانون آئین دادرسی مدنیجلد دوم،انتشارات گنج دانش،چاپ اول،۱۳۸۰، ص ۳۵۷ .به نقل از زراعت ،عباس،محشای قانون ایین دادرسی مدنی،همان،ص۱۰۰۲٫ ↑

    1. -دکتر کاتوزیان، ناصر، اثبات و دلیل اثبات، جلد دوم . نشر میزان، چاپ پنجم ۱۳۸۸، ص ۱۴ . ↑

    1. -دکتر روشن، محمد،همان، ص۲۲۵٫ ↑

    1. -مجموعه نشست های قضایی ج . ۱ مسائل ایین داردسی مدنی (۲) ناشر معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضائیه نشست قضای دادگستری استان گلستان آذرماه سال، ۸۲ ص ۱۳۰٫ ↑

    1. – نشصت قضایی مهرماه ۱۳۸۰ دادگستری کلاردشت، به نقل از دکتر بهرامی،بهرام،ایین دادرسی مدنی،کاربری، نشر نگاه،چاپ ششم،۱۳۸۲،ص۴۷٫ ↑

    1. ـ مشاوره قضایی تلفنی ج ۶- مالی ۸۵ شر قضا .ص ۱۹۱ به نقل از دکتر عرفانی، توفیق، همان، ص ۴۷ . ↑

    1. – شماره ۱۷۱۴۹- ۲۰/۱۰/۱۳۸۲ روزنامه رسمی کشور، به نقل از سایت حقوقی دادخواهی . ↑

    1. – نظریه شماره ۴۹۴۸/۷ مورخ ۴/۶/۱۳۸۰ اداره کل امور حقوقی اسناد و مترجمین قوه قضائیه : ماده ۱ قانون اعسار در خصوص تعریف معسر مقرر داشته، « معسر کسی است که به واسطه عدم کفایت دارایی و یا عدم دسترسی مال خود قادر به تأدیه مخارج محاکمه یا دیون خود نباشد » و با توجه به اینکه در فرض استعلام صدور حکم محکومیت ظهور در اشغال ذمه محکوم علیه دارد وماده ۳۷ همان قانون امکان تقسیط بدهی مدیون را پیش‌بینی نموده و ماده ۲۷۷ قانون مدنی نیز مقرر داشته :«..ولی حاکم می‌تواند نظریه وضعیت همان مهلت عادله یا قرار اقساط دهد»واز آنجایی که اثر حکم اعسار تنها عدم بازداشت محکوم علیه ممتنع از پرداخت محکوم به می‌باشد ودراصل محکومیت مؤثر نیست وماده ۱۶ آئین نامه قانون نحوه محکومیت های تصریح نموده که :«به دعوی اعسار محکوم علیه مطابق مقررات اعسار در مرجع بعدی رسیدگی می شود»درقانون اعسار رسیدگی ‌به این دعوی منوط به محکومیت نشده است، و در فرض استعلام رسیدگی به دعوی اعسار قبل از قطعیت حکم منع قانونی ندارد .» ↑

    1. دکتر سماواتی، حشمت الله، بررسی و تحقیق پیرامون اعسار، انتشارات کمان چاپ دوم،۱۳۹۱، ص ۷۶ ↑

    1. -روزنامه رسمی کشور با شماره سلسه ۸۱۸۳ مورخ ۱۰/۵/۸۵، ص ۴ . ↑

    1. – دکتر کاتوزیان،ناصر،مقدمه علم حقوق،شرکت سهامی انتشارچاپ سی ام،۱۳۸۱،ص۱۷۱ . ↑

    1. -دکترمحمدی، ابوالحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی،انتشارات دانشگاه تهران ، چاپ بیستم، ۱۳۸۴، ۹۳- ۱۲۳ . ↑

    1. -رأی‌ وحدت رویه شماره ۲۱۲-۶/۸/ ۱۳۵۰دیوان عالی کشور. ↑

    1. خالصی، مهدی، همان ،ص ۲۲٫ ↑

    1. – دکتر شمس، عبدالله آئین دادرسی مدنی، جلد اول، همان، ص ۳۷۷٫ ↑

    1. -مرحوم دکتر امامی، سید حسن، حقوق مدنی ج ۴، انتشارات اسلامیه، تهران ۱۳۵۲، چاپ چهارم .ص ۴٫ ↑

    1. – دکترمهاجری، علی، دعاوی مالی و غیر مالی در حقوق ایران وفرانسه، انتشارات فکر سازان، چاپ دوم ۱۳۸۹،ص۴۵٫ ↑

    1. – مرحوم دکتر امامی، سید حسن،همان، ص۴٫ ↑

    1. – دکتر کاتوزیان،ناصر،مقدمه علم حقوق،همان،۲۳۸،ص۲۵۶ . ↑

    1. – دکترشمس،عبدا….،جلد اول، همان، ص۳۸۰٫ ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:35:00 ق.ظ ]




در بند اول ماده هفدهم قانون کارکنان خدمات ملکی نیز که حقوق و امتیازات کارمند بر شمرده شده است، عقد قرارداد دایمی مأموریت‌ مطابق به احکام قانون به عنوان اولین حقوق و امتیازات کارکن درج شده است.[۸۸] درج عقد قرارداد دایمی به عنوان اولین حق و امتیاز استخدامی کارمند در قانون، نشان دهنده این است که اصل در نظام حقوق استخدامی افغانستان، بر دایمی بودن قرارداد کار و ‌مصونیت شغلی کارمند می‌باشد. دایمی بودن قرارداد ایجاب می‌کند که کارکن از ‌مصونیت شغلی برخوردار بوده و با نگرانی از دست دادن شغل خود به صورت غیرقانونی روبرو نباشد.

همچنین عدم محرومیت از حق کار بدون مجوز قانونی به عنوان یکی از ‌مصونیت ها و حق ‌مصونیت شغلی برای کارمند در ماده نوزدهم قانون کارکنان خدمات ملکی نیز مورد تصریح قرار گرفته است. در ماده تصریح شده است که باید کارمند این ‌مصونیت را داشته باشد که از حق کار بدون مجوز قانونی محروم نگردد و از این حق برخوردار باشد.[۸۹] در بند اول رهنمود کمیسیون مستقل اصلاحات اداری و خدمات ملکی ‌در مورد تامین ‌مصونیت حقوقی کارکنان خدمات ملکی نیز تصریح گردیده است که مامور خدمات ملکی بدون حکم قانون و بدون فیصله محکمه ذیصلاح از حقوق و امتیازات به رسمیت شناخته شده اش در قانون کارکنان خدمات ملکی محروم نمی گردد.[۹۰] بدیهی است که حق برخورداری از مصونیت شغلی نیز یکی از حقوقی است که نباید کارمند بدون موجب از آن محروم گردد.

ج- اصل استمرار آموزش

اصل ارتقای ظرفیت و یا استمرار آموزش در ضمن کار از اصول بسیار مهم و کار آمد در عرصه استخدامی می‌باشد. در دنیای کنونی که جهان با پیشرفت بسیار سریع تکنالوجی روبرو است، اگر کارمندان به فرصت های لازم برای همنوایی با این دسترسی نداشته باشد، به خودی خود از حق کار و ادامه برخورداری از آن محروم می‌گردد.

به گونه مثال در گذشته بسیاری از کارهای اداری بدون استفاده از کمپیوتر و به صورت سنتی اجرا می گردید. امروزه با ورود کمپیوتر به اداره ها و انجام بسیاری از کارها با بهره گرفتن از کمپیوتر، اوضاع اداری را نیز متحول ‌کرده‌است. بدیهی است که اگر کسی که در گذشته در اداره ای مصروف کار بوده اما نتواند از فرصت و زمینه لازم برای آموزش کامپیوتر استفاده کند، به صورت اتوماتیک از فرصت کاری موجود در اداره محروم می شود و نمی تواند به کار خود در آن اداره ادامه بدهد. اما موجودیت حق برخورداری از آموزش مستمر سبب می‌گردد که چنین کارمندی با این خطر روبرو نگردد، زیرا اداره ملزم خواهد بود که برای وی فرصت آموزش را فراهم کرده و وی را به تکنالوجی روز آشنا سازد.

این حق در قوانین افغانستان نیز به رسمیت شناخته شده و بر به کارگیری آن تصریح گردیده است. حق آموزش حرفوی، انکشاف و توسعه مهارت و توانایی و ارتقای سطح دانش مسلکی، در ماده یازدهم قانون کار به صراحت مورد توجه قرار گرفته است. در این ماده تصریح شده است که کارکنان در عرصه های اقتصادی و اجتماعی حق دارند که آموزش مسلکی ببینند، مهارت ها و توانمندی های شان را افزایش دهند و سطح دانش مسلکی خویش را ارتقا دهند. تأکید بر موجودیت این حق بدین معنا است که در نظام حقوق استخدامی افغانستان بر برخورداری از اصل انکشاف و ارتقای توانمندی های کاری تأکید گردیده است.[۹۱]

همچنین در بند اول ماده هفتاد و ششم قانون کار، اداره ملزم شده است که برای ارتقای سویه مسلکی، کسب تجار، مهارت حرفوی و مسلکی کارکنان خود، پروگرام های آموزش داخل خدمت را به شکل انفرادی یا گروهی در کورس های کوتاه مدت یا سایر اشکال آموزش فراهم نماید.[۹۲] مفهوم این الزام این است که باید شرایط لازم برای ارتقای ظرفیت و افزایش توانمندی ها و مهارت مسلکی برای کارمندان اداره باید مهیا باشد. همچنین در بند اول ماده هشتادم قانون کار تصریح شده است که کارکن ممتاز باید از سوی اداره برای تحصیل و تعلیم و آموزش بالاتر به مؤسسات تحصیلات عالی، متوسطه مسلکی و مراکز آموزش فنی و حرفوی در داخل و خارج کشور معرفی شود. در بند دوم این ماده تصریح شده است که کارکن در جریان تحصیل و آموزش از معاش و سایر امتیازات مالی مستفید می‌باشد و معاش و امتیازات مالی وی از سوی اداره برای وی تادیه می‌گردد.

در قانون کارکنان خدمات ملکی نیز، انکشاف مهارت ها و حفظ مامورین مجرب خدمات ملکی به عنوان یکی از اهداف اصلی ذکر گردیده است. وقتی انکشاف مهارت ها به عنوان هدف در یک قانون ذکر می‌گردد، نشان دهنده مهم بودن آن موضوع است. در بند نهم از ماده هفدهم قانون کارکنان خدمات ملکی، نیز حق آموزش داخل خدمت به عنوان یکی از حقوق و امتیازات کارکن خدمات ملکی شمرده شده است.[۹۳] بر اساس این حق اداره باید شرایط لازم برای آموزش داخل خدمت کارمند را فراهم کند تا وی بتواند با برخورداری از آموزش داخل خدمت همگام با تغییرات شرایط کاری از نظر وسایل و تکنالوجی و علم حرکت نماید و از آن پس نماند و از امتیازات استخدامی محروم نگردد.

در نظام استخدامی افغانستان اعزام به خارج برای تحصیل در قالب بورسیه به اجرا گذاشته می شود و مقرره ای نیز در این زمینه از سوی کمیسیون مستقل اصلاحات اداری و خدمات ملکی به تصویب رسیده است. در این مقرره روند اعزام کارکنان به بورسیه تحصیلی سازمان دهی شده است. در بند اول از ماده دوم این مقرره که در خصوص اهداف این مقرر روشنی اندازی شده است تصریح گردیده است که این مقرره برای این تنظیم گردیده است که بتواند سطح دانش و تجربه مسلکی کارکنان ادارات دولتی را با کسب مهارت های جدید بالا ببرد.[۹۴] همچنین در بند دوم این ماده گفته شده است که یکی از اهداف این مقرره آگاهی از تحولات و انکشافات رشته‌های مختلف علوم، تکنالوجی معاصر و استفاده مؤثر از اصول و تجارب قبول شده بین‌المللی جهت ارتقای ظرفیت مسلکی اداره و عرضه خدمات می‌باشد. البته استحصال بهتر خدمت نیز به عنوان یکی از اهداف اعزام کارمندان به خارج برای تحصیلات عنوان شده است و نشان می‌دهد که ارتقای ظرفیت علاوه بر اینکه باعث حفظ حق استخدامی کارمند می شود، باعث متنفع شدن اداره نیز از آموزش ها و افزایش توانمندی کارمندان می‌گردد.

گفتار سوم- حمایت در دوره بعد از خدمت

اگرچه بعد از تمام شدن مدت خدمت به اثر استعفا یا تقاعد، رابطه استخدامی بین فرد و اداره پایان می‌یابد، اما اگر این تمام شدن مدت خدمت بر اثر تقاعد باشد، برخی از مسئولیت های ایجاد شده بر اثر استخدام به عهده اداره استخدام کننده باقی می ماند و آن حق تقاعد می‌باشد. از این رو و برای نهادینه سازی حمایت کیفری از حقوق استخدامی ایجاب می‌کند که این حمایت در دوره تقاعد نیز وجود داشته باشد.

حق تقاعد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:35:00 ق.ظ ]




باز جامعه پذیری(دوباره اجتماعی شدن ):

جامعه پذیری در دوران کودکی به پایان نمی رسد ،ولی به هر حال در سراسر زندگی آدمی ادامه می‌یابد .بزرگسالان هم دوباره اجتماعی (باز جامعه پذیری)می‌شوند وهنجارها ،ارزش‌ها وانتظارات جدیدی را می آموزند.

در هرگروه یا سازمان جدیدی که عضو می‌شویم ویا هر رابطه دوستی برقرار می‌کنیم یا در هر تجربه ای که در زندگی به دست می آوردیم .ناچاریم که هویت های جدیدی را کسب کنیم وبرای هنجارهاو ارزش‌ها ی جدیدی «اجتماعی»می‌شویم.برای برخی از شغلها ی خاص اجتماعی شدن دوباره به ماکمک می‌کند که انتظارات قبلی خود را کنار گذارده ‌و برداشت واقع بینانه تری را از این شغلها ی به دست آوردیم به عنوان مثال دانشجویان جدید پلیس معتقدند که شغل آنان حفاظت از مردم است ،‌بنابرین‏ باید بیاموزند که زور چیز مناسبی است وگاه بدان احتیاج است.برخی اوقات اجتماعی شدن دوباره بزرگسالان از طریق زور صورت می‌گیرد تا این که هدف های مهم سازمانی واجتماعی بهتر برآورده شود .ارتباط گروهی از افراد در زندانها ،بیمارستان های روانی وپادگان های نظامی با جامعه بیرون قطع می شود واین افراد مجبور می‌شوند که یک زندگی محدود ‌کننده‌ای را تحمل کنند.در چنین وضعیتی تجربه های جامعه پذیری پیشین به گونه ای منظم از بین می رود وبه تجربه های جدیدی شکل می‌گیرد که منافع گروه را تامین کند مثلا در یک پادگان نظامیر ،فرد می آموزد که هویت پیشین خود را به عنوان یک غیر نظامیکنار گذارد.وهویت جدید سر باز ی را پیش گیرد .او باید بیاموزد که چگونه همچون یک سر باز فکر می‌کند و عمل نمایدونیز باید یاد بگیرد که دنیا را از دیدگاه یکسرباز نگاه کند .برای کمک به سربازانی که تازه وارد خومت می‌شوند باید به آنان یا وداد که هویت پیشین خود را عوض کنند وموقعیت های جدید را بپذیرند همه این کار ها برای آن است که فرد آنان از بین برود.

همه می‌دانیم که موقعیت هایی نیز وجود داشته است که در آن اجتماعی شدن دوباره در تنهایی صورت گرفته است وبه همین دلیل از این فرایند به طور مصیبت داری استفاده استثماری شده است.به عنوان مثال می توان از خود کشی دسته جمعی در جونز تاون(۱۹۷۸)‌و برخورد مسلحانه سال ۱۹۹۳و نابودی قرار گاه دیوید کورش در تگزاس آمریکا ونیز حمله شیمیایی متروی ژاپن توسط اعضای گروه آم شین ریکورا نام برد رهبران این گروه ها به اعضایشان گفته بودند که برای دستیابی به یک زندگی پر بار باید خود را از دیگران جدا کرده و تمام روابط عاطفی و ارزش‌های خود را با آنان قطع کنند .اعضای گروه چنان از طرف رهبران خود شستشوی مغزی شده ‌بودند که اختیار خود را به دست آنان سپرده بودند ،به طوری که هر چه رهبران می‌گفتند بدون چون وچرا می پذیرفته واجرا می کرند .

هنگامی که مردم به طور عاطفی ‌و جسمانی از دوستان وخانواده خود جدا می‌شوند فردیتخود را از دست می‌دهند ومی توانند از طریق نفوذ وتهدید به کارهایی دست بزنند که قبلل تواناییآن را نداشتند.از جمله کشتن خود ودیگران

عوامل یا کار گزاران جامعه پذیری :

فرایند جامعه پذیری دارای جلوه های گوناگون است که در سراسر زندگی برفرد تاثیر می‌گذارد در این میان کار گزاران جامعه پذیری ،نهادها یا سایر زمینه‌های ساختاری که جامعه پذیری بویژه در سال‌های اولیه زندگی در آن ها رخ می‌دهد ،دارای بیشترین اهمیت هستند .

در جامعه های نوین :

خانواده،گروه همگان ،مدرسه ورسانه های گروهی به واسطه قدرت وتأثیر پیوسته ای که در جامعه پذیری دارند از اهمیت فراوانی برخورددارند .

۱٫ خانواده :

بدون تردید ،خانواده در همه جامعه ها ،مهمترین کارگزار جامعه پذیری است . یکی از دلایل این اهمیت ،برعهده داشتن مسئولیت اصلی اجتماعی کردن کودکان در سال‌های حساس اولیه زندگی از جانب این نهاد است واز آنجا که نوع روابط اجتماعی در درون خانواده عموماًمبتنی بر تماس بسیار نزدیک ،مستقیم ،رودرو ،صمیمی وغیر رسمی است یکی از اساسی ترین ‌و محوری ترین کارگزاران جامعه پذیری شناخته می شود . کودکان در خانواده و در ارتباط با والدین خود به کسب هویت می پردازند ،همانند آنان می‌شوند وآنچه آن ها می‌کنند ومی گویند انجام می‌دهند و در نتیجه رفته رفته رفتار درست را طبق نظر والدین فرا گرفته ،به کار می‌برند . از این رو دختران وپسران به شیوه های مختلف اجتماعی می‌شوند والگوی رفتاری متفاوتی را با توجه به جنس خود یاد می گیرند .

۲٫گروه همگنان :

گروه همگنان در زندگی کودکان واجتماعی کردن آنان نقش بسیار مهمی دارد معمولاًدوستان وهمه کودکانی که تقریباًهمسن وهمبازی کودک هستند و در او تأثیر می‌گذارند ،شامل گوه همگنان می شود . کودکان با هم بازی می‌کنند وقدری که بزرگتر شدند با هم گردش می‌روند پذیرفته شدن در گروه برای آن ها خیلی مهم است زیرا آنان رفتارهای خود را طبق موافقت گروه اصلاح وتعدیل می‌کنند ‌به این ترتیب گفته می شود که گروه همگنان یکی از کارگزاران اساسی ومهم جامعه پذیری انسان است.

۳٫مدرسه :

پر قدرت ترین کارگزار جامعه پذیری بعد از خانواده،مدرسه وتعلیم وتربیت است . بنابر دیدگاه کارکردگرایان ،هدف اولیه مدارس ،اجتماعی کردن کودکان است . کودکان ‌معمولا در سن ۵ سالگی وارد نظام آموزشی (کودکستان )می‌شوند آنان با زمینه‌های ذهنی ،فکری وفرهنگی گسترده ‌و گوناگونی به مدرسه می‌روند در مدرسه مجموعه ای از ارزش‌ها ،هنجارهاودانستنیهای مهم به آنان آموخته می شود . در کنار این دانشی که به طور رسمی وبه عنوان برنامه درسی به آن ها یاد داده می شود ،دانش آموزان همچنین مجموعه ای از ارشها ومهارتهای پنهانی را که در مدرسه وجود دارد وبه وسیله معلمان وکارکنان مدرسه وحتی دیگر دانش آموزان به آن ها انتقال می‌یابد فرا می گیرند . برای مثال :آموزگاران تأکید بسیار دارند که تمایزی بین دختران وپسران نیست وهمه برای کسب علم ودانش دارای فرصت های مساوی هستند؛اما در عمل چنین نیست ؛آن ها در طی دوره های مختلف زندگی در مدرسه ،با شیوه های مختلفی با پسران ودختران سعق می‌گویند وموضوعهای گوناگون ‌و متفاوتی را با توجه به سن در اختیار آنان می‌گذارند . این امر موجب پیدایی آموزش پنهانی مدرسه (برنامه درسی پنهان )که بسیار هم مهم است ،می‌گردد.

۴٫رسانه های گروهی :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:35:00 ق.ظ ]




در توجیه این مبنای فلسفی گفته شده است: “هیچکس نباید تحت کنترل و سلطه ی خودسرانه ی دیگری باشد و داشتن حقّ رضایت کمک می‌کند تا از چنین کنترل خودسرانه ای پیشگیری به عمل آید؛ زیرا با توجه به وابستگی مطلق بیماران به پزشکان و نیز شکاف موجود بین سطح دانش آنان، بیماران نیاز به حمایت ویژه ای دارند که رضایت، آن را تأمین می‌کند.”[۵۵]

این مبنا، به طور خاص، اهمیت و ضرورت رضایت بیمار را در مداخلات پزشکی نشان می‌دهد؛ زیرا گفته شده است که حتی اگر بیمار به اختیار خود، از حق رضایت خود صرفنظر کند و کنترل و تسلط خودسرانه ی پزشک را بپذیرد، باز هم این تسلّط، به خودی خود، امری غیر قابل قبول و تحمل است.[۵۶]

مبنای عدم سلطه، با این ایراد مواجه شده است که در سیستم های موجود، مکانیزمی برای جلوگیری از اعمال سلطه و کنترل خودسرانه ی پزشکان وجود ندارد، اما در عین حال، رضایت بیمار به عنوان یک حق مهم و ضروری باقی مانده است.[۵۷]

و: اصل تمامیّت وجودی[۵۸]

آخرین دلیل منطقی که به عنوان مبنای رضایت بیماران عنوان شده است، ضرورت حمایت از تمامیت نفسانی آنان است.

مثلاً یکی از دلایل مطرح شده برای غیر قابل اجرا نگهداشتن قراردادهای رحم جایگزین، ضرورت حمایت از حسّ وجودی مادر جایگزین است که می‌گوید نباید مادر را از فرزند دور نگهداشت.[۵۹]

منطق مشابهی برای توجیه رضایت بیمار استفاده شده است و منعکس کننده ی رابطه ی ویژه ی بیمار با بدن اوست. یکی از نویسندگان در این خصوص می‌گوید: “بدن انسان غیر قابل تعویض است؛ اگر معمار منزل من به نظرات من گوش فرا ندهد و نتیجه، آن شود که من نمی پسندم، می توانم منزلم را تغییر دهم؛ اما بدنم را نمی توانم تعویض کنم.”[۶۰]

بر طبق این تفسیر، تمامیت وجودی، زمینه ی هنجار های ‌مالکیت بر بدن را ایجاد می‌کند. در این باره گفته شده است: “اصل تمامیت وجودی یک خطّ قرمز است برای پیشگیری از تجاوز به بدن بیمار.”[۶۱] این خطّ قرمز می‌تواند گسترش یابد؛ مثلاً یکی از نویسندگان اشاره می‌کند: “لمس بدن یک فرد بدون رضایت وی، جنبه ی تعدی اش بیش از لمس کفش های فرد است اما با وجود این، عنوان تعدی صدق می‌کند و این تعدی، زمانی که فرد کفش هایش را پوشیده است بیش از زمانی است که آن ها را نپوشیده است.”[۶۲] با چنین تفسیری، در ارتباط بین بیمار و پزشک، مثلاً برش پوست بیمار ناراضی، برای درمان وی، ضرب و جرح تلقی می شود.[۶۳]

ایرادی که ‌به این تفسیر گرفته شده آن است که آیا بر طبق آن، اجبار بیمار به حرکت دادن بدن خود، بدون لمس، نیز می‌تواند محکوم باشد.[۶۴]

از سوی دیگر در ایران مبانی رضایت بیمار با توجه به پیشینه ی فقهی ایران، جنبه ی فقهی یافته است و بر پایه ی قواعد فقهی مطرح است؛ علیهذا دو دیدگاه متفاوت به وجود آمده است که در برخی زمینه ها شاهد تفاوت های اساسی در این دو دیدگاه هستیم.

گفتار دوم ـ مبانی فقهی

الف ـ حریّت و آزادگی

یکی از مبانی مطرح در فقه برای رضایت بیماران، حریّت و آزادگی است:

“بر طبیب واجب است که پیش از اقدام به معالجه ی بیمار یا عمل جراحی، رضایت او را کسب کند؛ زیرا حریّت و آزادگی افراد چنین ایجاب می‌کند که پزشک هنگام دخل و تصرف در جسم بیمار، رضایت او را به دست آورد؛ پس حق ندارد انسانی در جسم انسان دیگر تصرّف کند، مگر اینکه پیش از آن، از او اجازه بگیرد.”[۶۵]

در این خصوص یکی دیگر از فقها چنین می‌گوید: “همانا خدای متعال تفضّلی بر بندگان خود نموده و حقوقی را در اختیار و تملّک آنان قرارا داده است و کسی حق ندارد چیزی را که در تملک اوست انتقال دهد، مگر به اجازه ی او و کسی حق ندارد اختیارهای او را از حقی ساقط کند. در این جهت اگر خسارتی بر او وارد نمایند، ضمان ساقط نمی شود؛ مگر اینکه خود او اجازه دهد یا این که اجازه دهد تا به طور امانت در کار او دخالت نمایند.”[۶۶] ایشان در ادامه می افزاید که خدا انسان را از نعمت اعضاء و جوارح و منفعت از آن ها بهره مند ساخته و برای او در آن حقی نیز قرار داده است و کسی در آن حقّ تصرّف ندارد مگر به رضایت او؛ ‌بنابرین‏ بر پزشک جایز نیست که در جسم بیمار تصرف کند یا تحقیق نماید یا بیماری وی را تشخیص دهد یا معالجه کند یا جراحی نماید و یا سایر اقدام های پزشکی را ‌در مورد او انجام دهد، مگر با اجازه ی او و در صورت عدم اهلیت برای اجازه، ولیّ، اجازه می‌دهد؛ پس زمانی که بیمار اهلیت ابراز رضایت نداشته باشد، مانند اطفال و مجانین، یا این که شرایط وی به گونه ای باشد که نتوانند از او اجازه بگیرند؛ مانند کسانی که بی هوش هستند یا فراموشی به آنان دست داده است و اطرافیان خود را نمی شناسند، در این صورت، شرع مقدس اسلام به ولیّ بیمار اجازه می‌دهد که در نهایت، از طرف بیمار به پزشک اجازه دهد که به معالجه ی او بپردازد.[۶۷]

این مبنا، از این جهت که تا حدودی مالکیت انسان بر جسم خویش را پذیرفته است، نزدیک به مبانی رضایت در نظام حقوقی کامن لا می‌باشد؛ اما در عمل این مالکیت محدود فرض می شود و از این حیث که فقها میان مالکیت بر انفس و مالکیت بر اموال تفاوت قائلند، و مالکیت بر جسم را محدود می دانند، با مبانی ذکر شده در نظام حقوقی کامن لا، مانند خود مالکیتی و یا تمامیت نفسانی، با اوصافی که آمد، متفاوت است.

ب ـ قاعده ی اذن

مبنای دیگری که برای رضایت بیمار در فقه مطرح است، قاعده ی اذن می‌باشد؛ در تعریف قاعده ی اذن، در کتاب صاحب عناوین آمده است: “رُخصَه المالِک وَ مَن بِحُکمِهِ فِی التَّصَرُّفِ وَ إثباتِ الیَدِ وَ هُوَ قَد یَکوُنَ قََبلَ التَّصَرُّفِ وَ هُوَ المُسَمّی بِالإذنِ.”[۶۸]

در تعریف جامع تری آمده است که اذن، موافقت قبلی مالک یا کسی که به حکم شرع یا قانون اختیار داشته باشد، درباره ی تصرف یا دست یافتن بر مال یا انجام امری است و با اجازه که موافقت بعدی با امری است تفاوت دارد؛[۶۹]

اذن غالباً مانع به وجود آمدن ضمان است؛ از قید غالباً فهمیده می شود که در پاره ای از موارد با اینکه اذن در تصرف وجود دارد، ضمان هم به وجود می‌آید؛ یکی از این موارد ایراد صدمات جسمانی است.[۷۰]

برخی از فقها معتقدند که باید ‌در مورد اذنی که به طبیب داده می شود و سایر اذن ها قائل به تفکیک شد و طبیب مأذون و ضامن است، نه امین و غیر ضامن؛ “باید میان اذن و امانت فرق بگذاریم؛ بدین گونه که امین ضامن نیست ولی هر مأذونی امین نمی باشد؛ مثلاً وکیل و مستودع، مأذون و امین هستند، ولی مواردی هم وجود دارد که مأذون هستند، ولی امین نیستند و ضامن می‌باشند؛ مانند طبیب؛ زیرا هرگاه اذن در تصرّف برای رعایت مصلحت متصرّف و یا هم مصلحت متصرّف و هم مصلحت مالک باشد، امانت حاصل نمی شود و گرچه اذن وجود دارد، ضمان به وجود می‌آید.”[۷۱]

در واقع می توان گفت میان اذن و امانت (ید امانی)، رابطه ی عموم و خصوص مطلق برقرار است؛ یعنی هر امینی مأذون هست؛ امّا بعضی مأذون ها، یدشان امانی است مانند وکیل؛ بعضی مأذون ها یدشان ضمانی است مانند پزشک.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:35:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم