به طور خلاصه می توان بیان کرد، با اینکه در تحقیقات مختلف اهمیت تناسب میان حامی و حمایت شونده مورد تایید قرار گرفته است، اما ادراک مصرف کنندگان از این تناسب، می تواند به شیوه های مختلفی انجام شود. این بدین معنی است که رابطه میان یک شناسه و یک رویداد یا هر نهاد دیگر، لزوما یک رابطه منطقی و آشکار نیست(کیهان، ۲۰۰۶، ص۵۰). بنابر این باید به طور مداوم، ارتباط میان شناسه و رویداد به هواداران توضیح داده شود.
مدت زمان رابطه
مدت زمان رابطه، همانطور که از نامش پیداست، به مدت زمان همکاری میان حامی و حمایت شونده اشاره دارد. شواهد نشان میدهد که هرچه مدت زمان همکاری میان حامی و حمایت شونده بیشتر باشد، نتایج بهتری حاصل می شود(مارشال و کوک[۸۷]، ۱۹۹۲، ص۳۱۲).
آمیز و همکاران (۱۹۹۹)، عنوان کرده اند که ایجاد روابط حامیگری بلند مدت، به منظور ایجاد نتایج منحصربهفرد و غیر قابل تقلید توسط رقبا، امری ضروری است.
در حوزه رفتار مصرف کننده، مدت زمان رابطه میان حامی و حمایت شونده، می تواند میزان تداعی شناسه در ذهن مصرف کننده را تحت تاثیر قرار دهد(جوهر و فام[۸۸]، ۱۹۹۹، ص۳۰۵). دیده شدن نام یک حامی به همراه یک رویداد یا تیم ورزشی برای سالهای مدید، می تواند مصرف کننده را به تعمق در محصولات حامی وا دارد و در نتیجه باعث ایجاد تداعی قوی در ذهن مصرف کننده شود(کلر، ۱۹۹۳، ص۸).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
حضور همه جانبه حامی
اسپید و تامسون (۲۰۰۰)، اصطلاحی را برای تناوب و گزیده بودن فعالیتهای حامی تحت عنوان حضور ادراک شده حامی، مطرح کردند. این اصطلاح به میزان ادراک مصرف کنندگان از حضور و تمرکز حامی در رویداد مورد نظر اشاره دارد. به عنوان مثال، هنگامی که حامی به جای رویدادهای مختلف فقط از یک رویداد حمایت کند، گفته می شود که حامی از حضور همه جانبه بالایی برخوردار است. در طول برگزاری جلسات گروه کانون توسط اسپید و تامسون (۲۰۰۰)، پاسخ دهندگان بیان کردند که پاسخ آنان به شرکتهایی که به طور همزمان در چندین فعالیت حامیگری حضور دارند، آنچنان پررنگ نخواهد بود. به طور مشابه، اسمیت (۲۰۰۴)، بیان می کند که اگر شرکتی به حمایت از چندین رویداد یا تیم بپردازد، مصرف کنندگان تصویری ریاکارانه از آن پیدا می کنند(عبدوی، ۱۳۹۱، ص۴۶).
به طور خلاصه، تصمیم گیری بازاریابان به منظور حضور همه جانبه شرکت در یک حوزه و یا حضور در حوزه های مختلف، امری مهم است که می تواند نتایج حاصل از حامیگری را شدیدا تحت تاثیر قرار دهد.
۳-۳-۴-۲) عوامل مربوط به هواداران
تفاوتهای فردی می تواند شیوه ادراک هواداران از حامیگری را تحت تاثیر قرار دهد. در نتیجه، یک طرح حامیگری می تواند اثرات مختلفی روی افراد مختلف داشته باشد(گوینر، ۱۹۹۷، ص۱۵۳). در ادامه، به بررسی نقش میزان تعلق و اشتیاق فردی و مشارکت در ورزش هواداران بر روی حامیگری پرداخته می شود. در این تحقیق محقق برآنست تا عوامل مربوط به هواداران را مورد بررسی قرار دهد.
تعلق
در ادبیات مربوط به حامیگری از اصطلاحات مختلفی برای توصیف ارتباط روانی هوادار به یک تیم ورزشی استفاده شده است. شناخته شدن با تیم[۸۹]، جذبه، وابستگی، اهمیت و تعلق، همگی اصطلاحاتی هستند که بدین منظور مورد استفاده قرار گرفتهاند. با وجود اینکه این اصطلاحات تشابهات زیادی با یکدیگر دارند، اما در این تحقیق اصطلاح “تعلق به تیم”[۹۰] مورد استفاده قرار گرفته است، چراکه این متغیر نسبت به سایر متغیرها کمتر مورد استفاده قرار گرفته است و نقش آن هنوز بهدرستی درک نشده است(توسیتسو و الکساندر[۹۱]، ۲۰۰۹، ص۳۶۲).
تعلق هوادارن به یک تیم ورزشی، به عنوان یکی از مهمترین شاخص های فردی که ادراک و رفتار مصرف کنندگان از حامیگری را تحت تاثیر قرار میدهد، مطرح شده است. تعلق، تجربهای است که در طول زندگی برای افراد اتفاق میافتد و فرصتی برای خود ابرازی[۹۲] و ارتباط با دیگران در اختیار فرد قرار میدهد. تعلق عبارت است از : “ همدلی یا وابستگی فردی به گروهی که فرد عضوی از آن گروه به حساب می آید ”(باتاچاریا، رائو و گلاین[۹۳]، ۱۹۹۵، ص۵۰).
مفهوم تعلق از نظریه هویت اجتماعی برگرفته شده است. نظریه هویت اجتماعی بیان می کند که افراد تمایل دارند تا خود را در گروه های مختلف اجتماعی مثل یک سازمان، گروه سیاسی و یا هواداران یک تیم ورزشی قرار دهند تا بتوانند از آن طریق خود را به دیگران معرفی نمایند و جایگاه خود را در اجتماع تحکیم بخشند(گوینر و اسوانسون، ۲۰۰۳، ص۲۸۷).
وقتی که شخص خود را متعلق به گروه خاصی میداند، نوعی حس ارتباط با گروه در وی به وجود می آید که این حس ارتباط باعث می شود تا فرد به شیوهای رفتار کند که متجانس با هویت شخصی و گروهی وی باشد(باتاچاریا، رائو و گلاین، ۱۹۹۵، ص۴۹). دلیل این امر این است که هنجارهای گروهی، رفتار مورد انتظار از فرد در شرایط مختلف را کنترل می کند(مادریگال[۹۴]، ۲۰۰۰، ص۱۸). مطابق با تونر (۱۹۸۴)، داشتن تعلقات اجتماعی یکسان باعث به وجود آمدن گروهی از افراد با ذهنیت مشترک و در نتیجه ایجاد شهروندان یا طرفداران تیمی وفادار می شود.
در حوزه حامیگری ورزشی، مادریگال (۲۰۰۰) تعلق را اینگونه تعریف می کند: “تعلق عبارت است از ارتباط یا وابستگی احساسی مصرف کننده به یک رویداد یا تیم ورزشی”.
همچنین فانک و جیمز (۲۰۰۶)، تعلق را تخصیص معانی عاطفی، نمادین و کارکردی به یک رویداد یا تیم ورزشی تعریف کرده اند. به عبارت دیگر، تعلق یک فرایند پویایی است که فرد می تواند از آن در توسعه نگرشها و بیان احساسات خود استفاده نماید(فانک و جیمز[۹۵]، ۲۰۰۶، ص۱۹۸).
روابط فرد با جنبه های مختلف یک رویداد یا تیم ورزشی می تواند موجب بروز حس تعلق نسبت به آن رویداد یا تیم شود(فیلو، فانک و اوبرین[۹۶]، ۲۰۱۰، ص۶۳۳). میزان تعلق فرد به یک تیم ورزشی در افراد مختلف متفاوت است. هوادارانی که از تعلق تیمی پایینتری برخوردارند، روابط منفعلی با تیم دارند و احتمالا بهخاطر سرگرم شدن، استرسزدایی و یا داشتن فرصتی برای مراوده با دیگران جذب تیم میشوند. در حالی که هواداران با تعلق تیمی بالا، بسیار وفادار میباشند و تیم نقش مهمی در زندگی آنان ایفا می کند به طوری که شکستها و موفقیتهای تیم را به عنوان شکستها و موفقیتهای خود در نظر میگیرند. این وفاداری، بسیار بلند مدت و تنزل ناپذیر است و فرد نسبت به آن احساس تعهد مالی و زمانی می کند(گوینر و اسوانسون، ۲۰۰۳، ص۲۸۸).
تعلق به تیم یک متغیر مناسب برای بخشبندی بازار به حساب می آید چراکه آن بیانگر یک ارتباط روانی بلند مدت و پایداری است که وابسته به نتایج تیم یا سایر عوامل کوتاه مدت نمی باشد. تعلق به تیم همچنین عامل مهمی در توصیف مقاصد رفتاری (قصد خرید و تبلیغات توصیهای) و نگرشی (تصویر شناسه) مصرف کننده میباشد(تسیتسو و الکساندر[۹۷]، ۲۰۰۹، ص۳۶۳).
اشتیاق به ورزش[۹۸]
یکی از موضوعات مرتبط با تعلق تیمی که در مطالعات مربوط به حامیگری مطرح است، اشتیاق به ورزش است. اشتیاق به ورزش، یکی از ارکان اصلی فهم چگونگی کارکرد حامیگری است(تسیتسو و الکساندر، ۲۰۰۹، ص۳۶۰).
اشتیاق به ورزش، به میزان وابستگی، انگیزش و درگیری فرد با یک رشته ورزشی بخصوص اشاره دارد(مینگهان، ۲۰۰۱، ص۱۰۶). اشتیاق به ورزش، پایه و اساس چگونگی پاسخگویی مصرف کنندگان به حامی است. همانطورکه هاروی (۲۰۰۱) بیان می کند، اگر مخاطبان یک فعالیت ورزشی نسبت به آن از اشتیاق بالایی برخوردار باشند، نتایج مثبت حاصل از حامیگری نیز افزایش مییابد(هاروی، ۲۰۰۱، ص۶۱).
مینگهان (a2001)، ذکر می کند که جهتگیری عاطفی مثبتی نسبت به حامیانی که در زمینه مورد علاقه فرد فعالیت می کنند، وجود دارد و این جهتگیری عاطفی بر حسب شدت اشتیاق به ورزش در افراد مختلف، متفاوت است(مینگهان، ۲۰۰۱، ص۱۰۷).
مفهوم اشتیاق اولین بار در مباحث مربوط به روانشناسی و توسط شریف و هاولند (۱۹۶۱) مطرح گردید. پس از آن در دهه ۱۹۸۰، این مفهوم به مباحث مربوط به رفتار مصرف کننده نیز وارد شد. امروزه مفهوم اشتیاق، به طور گستردهای در مباحث مربوط به رفتار مصرف کننده و بازاریابی ورزشی مورد استفاده قرار میگیرد (فانک و همکاران، ۲۰۰۴، ص۴۸). تعاریفی که امروزه از اشتیاق مطرح است همگی از تعریف راسچایلد (۱۹۸۴)، نشئت گرفتهاند. وی بیان می کند که اشتیاق روانشناختی عبارت است از میزان علاقه و انگیزش ایجادشده در فرد توسط یک کالا، فعالیت یا رویداد (راسچایلد[۹۹]، ۱۹۸۴، ص۲۱۶).
اشتیاق، در حالت کلی به عنوان یک مفهوم اجتماعی- روانشناختی به حساب می آید که بیانگر میزان انگیزش ایجاد شده در فرد توسط یک محرک (به عنوان مثال، یک تیم یا رویداد ورزشی)، است که این انگیزش بر اساس نیازها، ارزشها و علایق فرد شکل میگیرد و مهمترین عوامل تاثیرگذار بر آن عبارتند از: ویژگیهای فردی، ویژگیهای محرک و عوامل موقعیتی (بنت و همکاران[۱۰۰]، ۲۰۰۹، ص۱۸).
محققین اشتیاق را به سه نوع مختلف تقسیم بندی کرده اند که عبارتند از : اشتیاق ثابت[۱۰۱]، اشتیاق موقعیتی و اشتیاق رفتاری.
اشتیاق ثابت عبارت است از میزان علاقه و انگیزش ایجاد شده در فرد توسط یک فعالیت یا یک محصول که این علاقه و انگیزش جزیی از ویژگیهای شخصیتی فرد به حساب می آید. به عنوان مثال، هنگامی که گفته می شود شخص عاشق گلف است و یا با اسکی زنده است، مقصود اشتیاق ثابت است. اما انگیزش و علاقه فرد به یک فعالیت بخصوص می تواند بر حسب شرایط تغییر کند (اشتیاق موقعیتی)(هاویتز، ۱۹۹۹، ص۱۳). همچنین مدت زمانی که فرد به یک فعالیت اختصاص میدهد و نیز دفعات اختصاص داده شده به آن فعالیت در افراد مختلف متفاوت است (اشتیاق رفتاری) (بنت و همکاران، ۲۰۰۹، ص۱۹).
همانطور که گفته شد، اشتیاق به ورزش یک متغیر چند بعدی است و محققین ابعاد مختلفی را برای این مفهوم بر شمردهاند. اما نتایج تحقیقات نشان میدهد که مهترین و پرکاربردترین ابعاد اشتیاق عبارتند از: جذابیت[۱۰۲]، ابراز خود[۱۰۳]و محوریت[۱۰۴] ( فانک و همکاران، ۲۰۰۴، ص۴۸).
جذابیت، عبارت است از میزان اهمیت ادراک شده و همچنین لذت و هیجان حاصل از یک فعالیت ( به عنوان مثال، تماشای یک مسابقه بسکتبال) برای فرد (فانک و همکاران، ۲۰۰۴، ص۵۰). ابراز خود، عبارت است از ابراز عقیده و بیان کردن احساسات و باورهای شخصی به دیگران. خود ابرازی را میتوان از طریق یک حرف، شعر، یا هر فعالیتی دیگری که بتواند اعتقادات درونی فرد را نمایان سازد، انجام داد. به عنوان مثال، شناخته شدن به عنوان طرفدار یک تیم ورزشی می تواند نوعی از خود ابرازی به حساب آید (فانک و همکاران، ۲۰۰۴، ص۵۶). محوریت، نیز عبارت است از جایگاه یک فعالیت (ورزش) در زندگی شخصی افراد (تسیتسو و الکساندر، ۲۰۰۹، ص۳۶۲).
اهمیت اشتیاق به ورزش، بهعنوان یکی از پیشآیندهای تاثیرگذار بر حامیگری توسط الکساندر و همکاران (۲۰۰۷)، مورد تایید قرار گرفته است. این محققین تحقیق خود را بر روی تماشاگران لیگ بسکتبال انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که اشتیاق به ورزش عامل تعیین کننده ای در ایجاد نتایج رفتاری، نتایج نگرشی و رضایت از محصولات حامی لیگ است(الکساندر و همکاران، ۲۰۰۷، ص۳۶۳)
نکتهای که در اینجا باید ذکر شود این است که با توجه به اینکه تحقیق الکساندر و همکاران (۲۰۰۷)، اثرات حامیگری یک رویداد (لیگ بسکتبال) را مورد بررسی قرار داده است، از این رو جامعه آماری این تحقیق نیز طرفداران یک فعالیت (بسکتبال) بودند و نه لزوما طرفداران یک تیم ورزشی. همانطوری که گوینر و اسوانسون (۲۰۰۳)، بیان کرده اند، تماشاگران یک بازی ورزشی میتوانند علاوه بر اینکه طرفدار یک تیم باشند، به ورزش مورد نظر نیز علاقهمند باشند.
در این پژوهش، اشتیاق در بین هواداران یک تیم ورزشی (تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز) مورد بررسی قرار میگیرد و پیشنهاد می شود که اشتیاق به ورزش می تواند تعلق هواداران به تیم مورد نظر خود را تحت تاثیر قرار دهد. ایده این پیشنهاد از تحقیق لاسکو و همکاران (۱۹۹۵)، که به بررسی تاثیر اشتیاق به ورزش بر روی طرفداران گلف پرداختهاند، گرفته شده است. همچنین تیزو و الکساندر (۲۰۰۹) در تحقیق خود این رابطه را به طور عملی مورد بررسی قرار دادهاند (گوینر و اسوانسون، ۲۰۰۳، ص۲۸۹).
مشارکت هوادار
هواداران با حضور گستردهی خود به حمایتهای مادی و معنوی از تیم میپردازند. آنها با خرید بلیط بخشی از هزینه تیم را تامین می کنند، به علاوه با حمایت هواداران ارزش معنوی باشگاه افزایش مییابد و شرکتها برای بهدست گرفتن حامیان تیم با هم رقابت کرده و منابع مادی زیادی را برای استفادهی تبلیغاتی سرمایه گذاری می کنند (ولفر، کاپیتان و انادئو[۱۰۵]، ۲۰۰۸، ص۱۱۲).
۴-۴-۲) پسآیندهای حامیگری: نتایج حاصل از حامیگری
نشان دادن اثرات حامیگری، احتمالا بهترین راه برای مشروعیت بخشیدن به آن بهعنوان یک ابزار بازاریابی است(کورنویل و مینگهان، ۱۹۹۸، ص۱۲). نتایج حاصل از حامیگری از طرق مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. دو مورد از روشهای معمول عبارتند از: تجزیه و تحلیل آگاهی از شناسه و تجزیه و تحلیل تصویر شناسه. محققین همچنین به بررسی اثرات مستقیم تجاری حاصل از حامیگری، با بهره گرفتن از داده های واقعی در بازار مانند قیمت سهام و یا میزان فروش، پرداختهاند.
همانطور که در شکل (۴-۲) نشان داده شده است، در این بخش به بررسی اثرات حاصل از حامیگری در قالب نتایج مربوط به سود آوری، نتایج رفتاری، و نتایج نگرشی، پرداخته می شود. هر یک از شاخص های مطرح شده در این بخش، نه تنها با دیگر شاخص ها مانع الجمع نیست بلکه در یک برنامه حامیگری خاص، میتوان به یک یا چند مورد از این اهداف نایل شد(کیهان، ۲۰۰۶، ص۲۸).
شکل (۴-۲)؛ نگاهی اجمالی بر اثرات ناشی از حامیگری
۱-۳-۴-۲) نتایج مربوط به سود
بیشتر نتایج رفتاری و نگرشی حاصل از حامیگری مانند آگاهی و تصویرسازی، جزیی از اثرات بلند مدت حامیگری به حساب میآیند، که این اثرات بلند مدت شاید نتواند مدیران را در رابطه با هزینه های زیاد حامیگری توجیه کنند(کینی و بل[۱۰۶]، ۲۰۰۴، ص۱۶). شاید اغلب مدیران در سرمایه گذاریهای خود به دنبال نتایج کوتاه مدت و ملموس باشند و کمتر به نتایج بلند مدت ارج نهند.
در ادامه، به بررسی نتایج کوتاه مدت و کمی حاصل از حامیگری که می تواند به طور مستقیم به سودآوری حامیان منجر شود، پرداخته می شود.
تاثیر بر قیمت سهام
رایجترین رویکرد در ارزیابی آنی ارزش ادراک شده حامیگری، بررسی رابطه بین حامیگری و قیمت سهام است. کورنول و همکاران (۲۰۰۱)، در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که شرکتهای حامی یک مسابقه اتومبیل رانی در طول فعالیت حامیگرانه خود در این مسابقه، دست آوردهای اقتصادی قابل توجهی از قیمت سهام خود کسب کرده اند(کورنول و همکاران، ۲۰۰۱، ص۲۳).
میزاکی و مورگان (۲۰۰۱)، همچنین نشان دادند که قیمت سهام حامیان بازی المپیک آتلانتا از بازدهی استثنایی بالایی برخوردار بوده است که این بازدهی، هزینه های صرف شده بابت خرید حق حامیگری المپیک را توجیه می کند (میزاکی و مورگان، ۲۰۰۱، ص۲۸).
کلارک و همکاران (۲۰۰۲)، در تحقیق خود نشان دادند که حامیگری ورزشگاهها توسط شرکتها می تواند به طور قابل توجهی موجب افزایش قیمت سهام حامیان شود. آنان از طریق الگوی OLS، نشان دادند که میانگین قیمت سهام شرکتهای حامی در حین پخش برنامه حدود ۶۵/۱ درصد افزایش داشته است (کلارک و همکاران، ۲۰۰۲، ص۲۳).
تاثیر بر فروش
با اینکه افزایش فروش یکی از مطلوبترین نتایج تمامی برنامه های بازاریابی است؛ اما سنجش تاثیر یک برنامه بازاریابی بر میزان فروش امری دشوار است. با این وجود برخی از بازاریابان این مهم را مورد توجه قرار داده و به بررسی اثرات برخی از ابزارهای بازاریابی، از جمله حامیگری، بر میزان فروش پرداختهاند. شرکت کوکاکولا از داده های مربوط به فروش به عنوان مقیاسی برای سنجش اثر بخشی حامیگری المپیک استفاده کرد. نتایج حاکی از آن بود که در طول مسابقات المپیک ۲۰۰۲ فروش شرکت در کشورهای آمریکا، ژاپن، مکزیک و آلمان بیش از ۵ درصد رشد داشته است(کیهان، ۲۰۰۶، ص۲۳).
۲-۳-۴-۲) نتایج نگرشی
آگاهی از شناسه/شرکت، یکی از پذیرفته شدهترین متغیرهایی است که به عنوان کارکرد حامیگری، توسط اکثر محققین مطرح شده است. بیشتر تحقیقاتی که به بررسی نتایج حاصل از حامیگری پرداختهاند، آگاهی را به عنوان یک متغیر وابسته در نظر گرفتهاند. شناسایی صحیح حامی و تداعی و تشخیص نام حامی، از روش های معمول ارزیابی تاثیر حامیگری در ایجاد آگاهی است.(عبدوی، ۱۳۹۱، ص۵۸)
تاثیر حامیگر بر تداعی و تشخیص شناسه
آگاهی از شناسه، یکی از متغیرهایی است که در اکثر تحقیقات حامیگری بدان اشاره شده است(لی، ۲۰۱۰، ص۱۱). آگاهی از شناسه را میتوان یکی از زیرمجموعههای ارزش شناسه[۱۰۷] دانست.
آگاهی از شناسه، به توانایی فرد در حفظ و بیادآوری شناسه تحت شرایط معین، اشاره دارد. آگاهی از شناسه، متشکل از تداعی و تشخیص شناسه است. تداعی شناسه عبارت است از توانایی بیادآوری شناسه بدون هیچ کمک خارجی، به هنگام مواجهه با طبقه خاصی از محصول. تشخیص شناسه، یعنی توانایی مصرفکننده در تأیید ظواهر قبلی شناسه. بهعبارت دیگر، تشخیص شناسه نیازمند این است که مصرفکننده شناسهای را که قبلاً دیده یا شنیده به درستی تمییز دهد (کلر، ۱۹۹۳، ص۱۳).
آگاهی از شناسه می تواند تاثیرات قابل توجهی بر رفتار مصرف کننده داشته باشد، در نتیجه در مطالعات مربوط به بازاریابی ورزشی و گرایشهای مختلف آن (ازجمله حامیگری ورزشی)، به طور گستردهای به آن پرداخته شده است(هویر و براون[۱۰۸]، ۱۹۹۰، ص۱۴۵).
با اینکه حامیگری در اکثر مواقع موجب افزایش آگاهی از شناسه یا شرکت می شود، برخی از محققین از ناکارآمدی حامیگری در ایجاد آگاهی بحث می کنند. یکی از عواملی که موجب این ناکارآمدی می شود، “بازاریابی کمینی”[۱۰۹] میباشد. بازاریابی کمینی به فعالیتهایی اطلاق می شود که در آن یک شرکت سعی می کند تا شناسه خود را به رویدادی که توسط شرکت دیگری مورد حمایت قرار گرفته است، وصل کند. بازاریابی کمینی می تواند شناسه یک شرکت را بدون هیچ هزینهای به یک رویداد متصل نماید و همچنین می تواند فعالیتهای حامیگری رقبا را کمرنگ سازد. به عنوان مثال فام (۱۹۹۹)، بیان کرده است که از بیست شرکتی که به عنوان حامیان اصلی المپیک زمستانی ۱۹۹۸ شناخته شده بودند، ۱۱ شرکت اصلاً حامی این رویداد نبوده اند(کیهان، ۲۰۰۶، ص۴۰).
بهبود تصویر حامی
محققین بازاریابی با توجه به محدودیتهایی که سایر نتایج حامیگری (مانند تداعی و تشخیص شناسه) دارند، عنوان می کنند که تصویر شناسه را میتوان به عنوان اصلیترین نتیجه حاصل از حامیگری در نظر گرفت. بنابراین میتوان گفت که کارآمدی یا ناکارآمدی حامیگری را میتوان از طریق تصویر شناسه، مورد ارزیابی قرار داد(تسیتسو و الکساندر، ۲۰۰۹، ص۳۶۰).
حامیگری را میتوان ابزاری دانست که می تواند موجب بهبود ادراکات مصرف کنندگان از اعتبار شرکت، تواناییهای مالی شرکت، توانایی تولید محصولات با کیفیت و غیره شود. همچنین انتظار میرود که مصرف کنندگان در اثر فعالیتهای حامیگری شرکت، نگرش مثبتی نسبت به شرکت پیدا کنند و فعالیت های شرکت را ارج نهند که این خود می تواند در انتخابهای آتی مصرف کنندگان دخیل باشد (کلر، ۲۰۰۳، ص۵۸۸). تمامی این نتایج را میتوان جزئی از کارکرد بهبود تصویر شرکت در اثر حامیگری دانست.
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 08:43:00 ب.ظ ]
|