آیه الله مکارم در تفسیر آیه می فرمایند: ” قرآن در ذیل همین آیه به یکى دیگر از سخنان بى اساس و پندارهاى باطل منافقان اشاره کرده مىگوید:” آنها هر گاه به پیروزى برسند و نیکیها و حسناتى به دست آورند مىگویند از طرف خدا است” یعنى ما شایسته آن بودهایم که خدا چنین مواهبى را به ما داده. (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَهٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ) ولى هنگامى که شکستى دامنگیر آنها شود و یا در میدان جنگ آسیبى ببینند مىگویند:” اینها بر اثر سوء تدبیر پیامبر ص و عدم کفایت نقشههاى نظامى او بوده است” و مثلا شکست جنگ احد را معلول همین موضوع مىپنداشتند.(وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَهٌ یَقُولُوا هذِهِ مِنْ عِنْدِکَ). در هر حال قرآن به آنها پاسخ مىگوید که از نظر یک موحد و خداپرست تیزبین” همه این حوادث و پیروزیها و شکستها از ناحیه خدا است” که بر طبق لیاقتها و ارزشهاى وجودى مردم به آنها داده مىشود (قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ). و در پایان آیه به عنوان اعتراض به عدم تفکر و تعمق آنها در موضوعات مختلف زندگى مىگوید:” پس چرا اینها حاضر نیستند حقایق را درک کنند".(فَما لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ لا یَکادُونَ یَفْقَهُونَ حَدِیثاً).[۵۰۶]
بنابراین، از دیدگاه قرآن، هدایت و رشد انسان، در گرو پرورش قوه عاقله و زمینه سازی برای شکوفایی قوای عقلی و از جمله قدرت استدلال و تفکر است؛ زیرا که عدم تعقل و تفکر موجب احاطه زشتی ها و پلیدی ها در سرتاسر وجود آدمی است. [۵۰۷] قرآن کریم می فرماید:
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
“…ِ وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ"(سوره یونس، آیه ۱۰۰)؛ و (خداوند) پلیدى (کفر و گناه) را بر کسانى قرار مىدهد که نمىاندیشند.
علامه طباطبایی در تفسیر آیه می فرماید: “منظور از"رجس” در خصوص این آیه چیزى در مقابل ایمان است، و معلوم است که مقابل ایمان، شک و تردید است. پس در این آیه شک و تردید، رجس و پلیدى خوانده شده. به این معنا که شک مصداقى است که عنوان رجس بر آن صادق است، و این رجس در آیه زیر معرفى شده است:” وَ مَنْ یُرِدْ أَنْ یُضِلَّهُ یَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیِّقاً حَرَجاً کَأَنَّما یَصَّعَّدُ فِی السَّماءِ کَذلِکَ یَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ"( سوره انعام، آیه ۱۲۵)و کسى که خدا مىخواهد گمراهش کند سینهاش (دلش) را براى پذیرفتن حق تنگ و متنفر مىکند گویى مىخواهد به آسمان پرواز کند، آرى خدا این چنین رجس را مسلط بر کسانى مىکند که ایمان نمىآورند.”[۵۰۸]
نتیجه بررسی تطبیقی: با توجه به آیات قرآنی، ریشهى بسیارى از انحرافات، پندارهاى موهوم است، که باعث اختلال در درک واقعیات و شناخت حقایق می شود. لذا قرآن کریم، داورى بر اساس خیال و پندار را محکوم می کند؛[۵۰۹]. بنابراین، عدم تعقل، تفکر و قضاوت صحیح، سبب پیدایش پندار غلط می گردد و عدم آگاهی سبب می گردد که انسان عقاید و آراء و اصول رفتاری خود را بر پایه ظن و گمان استوار سازد و این امر زمینه گمراهی فرد را فراهم می سازد که همواره ناراحتی روح و عذاب جسم و اضطراب و نگرانی خاطر را به دنبال دارد.
پس از بررسی این تحریف شناختی درباره شخصی سازی(یا به عبارتی، نسبت دادن بروز حوادث به خود) و تطبیق آن با آموزه های قرآن کریم، می توان به این نتیجه رسید که شخصی سازی در قرآن، همانند نظریه بک، دارای ابعاد شناختی- رفتاری است و آدمی می تواند از طریق آگاهی و شناخت نسبت به خویشتن و اصلاح رفتارهای خود، به مبارزه با پندارهاى موهوم در درون خود بپردازد. با این تفاوت که در روان شناسی، مراجع با کمک درمانگر آن ها را تعیین می کنند( درمانگر شناختی، با مفاهیمی نظیر تمیز قائل شدن، آزمودن واقعیت، اثبات درستی و معتبر دانستن نتیجه گیری ها، به بیمار در اصلاح خطاهای شناختی اش کمک می کند[۵۱۰]). اما در قرآن، راهکارهای شناختی و رفتاری از قبل به طور کامل از سوی خداوند تعیین و تعریف گشته اند. زیرا که خداوند متعال بهترین درمانگر آدمی است و نفس و روان او را به طور کامل می داند.
۳-۲-۹٫ تحریف شناختی شماره نه: بزرگ نمایی یا کوچک نمایی امور
یکی دیگر از تحریف های شناختی، این است که افراد، اشکالات را بزرگ و نقاط قوت را ناچیز جلوه می دهند. به همین دلیل نتیجه گیری ها و قضاوت هایی می کنند که موید احساس حقارت یا افسردگی آن ها می باشد.[۵۱۱]
۳-۲-۹-۱٫ تبیین این باور در روان شناسی
بک معتقد است که مشغله ذهنی بیماری که همه توجهش معطوف به عیب و ایرادهایش است، به اشکال مختلف رخ می نماید و هر تجربه او با توجه به این کمبودها مورد ارزیابی قرار می گیرد؛ زیرا این گونه افراد، ارزش های وجودی خویش را کم می بینند و از کمبود عزت نفس برخوردار می باشند. لذا، این اشخاص به طور دائم فرضیه سازی می کنند و بر اساس آن نتیجه می گیرند. بنابراین، روان درمانگر به بیمار کمک می کند تا بیمار، علاوه برمتمرکز شدن بر توانایی ها و ارزش های وجودی خویش، نتیجه گیری های خود را در معرض مدارک و واقعیت موجود بسنجد.[۵۱۲]
لازم به ذکر است که زیر مبنای این تحریف شناختی(این که افراد، اشکالات را بزرگ و نقاط قوت را ناچیز جلوه می دهند)، به خود کم بینی و عدم عزت نفس فرد، برمی گردد که در تحریف شناختی شماره چهار(برچسب زدن)، مورد نقد و بررسی تطبیقی قرار گرفت.
۳-۲-۹-۲٫ نقد و بررسی تطبیقی
براى قضاوت دربارهى امور، باید تمام خیرات و شرور(خوبی ها و بدی ها) آن ها را کنار هم گذاشت و نباید زود قضاوت کرد.[۵۱۳] قرآن درباره فرشتگانی که درباره خلقت انسان، زود قضاوت کردند و نقاط ضعف این امر را بسیار بزرگ دیدند، می فرماید:
“وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَهً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ"(سوره بقره، آیه ۳۰)؛ (به خاطر بیاور) هنگامى را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روى زمین، جانشینى [نمایندهاى] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آیا کسى را در آن قرار مىدهى که فساد و خونریزى کند؟! (زیرا موجودات زمینى دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزى آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا مىآوریم، و تو را تقدیس مىکنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقى را مىدانم که شما نمىدانید.
آیه الله مکارم در تفسیر آیه می فرماید:"فرشتگان آن چنان که از سخنانشان پیدا است پى برده بودند که این انسان فردى سر به راه نیست، فساد مىکند، خون مىریزد، خرابى به بار مىآورد. اما از کجا دانستند؟! گاه گفته مىشود خداوند قبلا آینده انسان را بطور اجمال براى آنها بیان فرموده بود، در حالى که بعضى احتمال داده اند ملائکه خودشان این مطلب را از کلمه” فِی الْأَرْضِ” (در روى زمین) دریافته بودند، زیرا مىدانستند انسان از خاک آفریده مىشود و ماده بخاطر محدودیتى که دارد طبعا مرکز نزاع و تزاحم است، چه این که جهان محدود مادى، طبع زیاده طلب انسانها را نمىتواند اشباع کند، حتى اگر همه دنیا را به یک فرد بدهند باز ممکن است سیر نشود، این وضع مخصوصا در صورتى که توام با احساس مسئولیت کافى نباشد سبب فساد و خونریزى مىشود. بعضى دیگر از مفسران معتقدند پیشگویى فرشتگان به خاطر آن بوده که آدم نخستین مخلوق روى زمین نبود، بلکه پیش از او نیز مخلوقات دگرى بودند که به نزاع و خونریزى پرداختند پرونده سوء پیشینه آنها سبب بدگمانى فرشتگان نسبت به نسل آدم شد! این تفسیرهاى سهگانه چندان منافاتى با هم ندارند یعنى ممکن است همه این امور سبب توجه فرشتگان به این مطلب شده باشد، و اتفاقا این یک واقعیت بود که آنها بیان داشتند، و لذا خداوند هم در پاسخ هرگز آن را انکار نفرمود، بلکه اشاره کرد در کنار این واقعیت، واقعیتهاى مهمترى در باره انسان و مقام او وجود دارد که فرشتگان از آن آگاه نیستند. در حدیثى که از امام صادق ع در تفسیر این آیات آمده نیز به همین معنى اشاره شده است که فرشتگان بعد از آگاهى از مقام آدم دانستند که او و فرزندانش سزاوارترند که خلفاى الهى در زمین و حجتهاى او بر خلق بوده باشند.”[۵۱۴]
از دیدگاه اسلام، مومنین باید نقاط ضعف یکدیگر را بپوشانند و به نقاط قوت خود توجه کنند؛ قرآن کریم درباره کسانی که دوست دارند درباره مومنان زشتی ها شایع شود، می فرماید برای آنان در دنیا و آخرت عذاب دردناکی خواهد بود:
“إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَه …"(سوره نور، آیه ۱۹)؛ کسانى که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است.
لذا، یکى از صفات رذیله و اخلاق شنیعه، فاش نمودن و شیوع دادن امر قبیح و ناشایست در حق مؤمنان است و این عمل در شرع، مذموم و صاحب آن در نزد عقل، معاتب و ملوم است.[۵۱۵] امام علی(ع) در روایتی می فرمایند: “فان کثره الذکر لحسن افعالهم تهُزُ الشجاع و تُحرضُ الناکل ان شاء الله تعالی[۵۱۶]؛ یاد آوری نقاط مثبت و خوب رفتارها و کارهای افراد، موجب تحریک بیشتر اشخاص شجاع و برانگیختن افراد دلسرد و مسامحه کار به سوی رفتار مثبت خواهد شد، اگر خدا بخواهد.
امام صادق(ع) در روایتی از رسول خدا(ص) نقل می کند که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: “لغزش های مومنان را جست و جو نکنید؛ زیرا هر کس لغزش های برادرش را جست و جو کند، خداوند لغزش هایش را دنبال کند و هر که را خداوند لغزش هایش را دنبال کند، رسوایش می سازد گر چه در خانه اش باشد.[۵۱۷]
یکی از نشانه های منافقان در قرآن، این است که آنان توجهی به نقاط قوت مسلمانان ندارند؛ و لذا در صدد تخریب روحیه مسلمانان با نتیجه گیری هایشان(که ناشی از احساس حقارتشان است) می باشند؛ قرآن درباره آنان خطاب به مومنان می فرماید:
“یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذینَ کَفَرُوا وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ إِذا ضَرَبُوا فِی الْأَرْضِ أَوْ کانُوا غُزًّى لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا لِیَجْعَلَ اللَّهُ ذلِکَ حَسْرَهً فی قُلُوبِهِمْ وَ اللَّهُ یُحْیی وَ یُمیتُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ"(سوره آل عمران، آیه ۱۵۶)؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید! همانند کافران نباشید که چون برادرانشان به مسافرتى مىروند، یا در جنگ شرکت مىکنند (و از دنیا مىروند و یا کشته مىشوند)، مىگویند: «اگر آنها نزد ما بودند، نمىمردند و کشته نمىشدند!» (شما از این گونه سخنان نگویید،) تا خدا این حسرت را بر دل آنها [کافران] بگذارد. خداوند، زنده مىکند و مىمیراند (و زندگى و مرگ، به دست اوست) و خدا به آنچه انجام مىدهید، بیناست.
آیه الله مکارم شیرازی در تفسیر آیه می فرمایند: “این آیات به منظور در هم کوبیدن فعالیتهاى تخریبى منافقان و هشدار به مسلمانان، نخست به افراد با ایمان خطاب کرده و مىگوید:” شما همانند کافران نباشید که هنگامى که برادرانشان به مسافرتى مىروند و یا در صف مجاهدان قرار مىگیرند و کشته مىشوند مىگویند: افسوس اگر نزد ما بودند نمىمردند و کشته نمىشدند". گرچه آنها این سخنان را در لباس دلسوزى ایراد مىکنند اما نظرى جز مسموم ساختن روحیه شما ندارند و نباید شما تحت تاثیر این سخنان مسموم قرار گیرید و چنین جملههایى بر زبان آرید. اگر شما مؤمنان تحت تاثیر سخنان گمراه کننده آنان قرار گیرید و همان حرفها را تکرار کنید طبعا روحیه شما ضعیف گشته و از رفتن به میدان جهاد و سفر در راه خدا خوددارى خواهید کرد و آنها به هدف خود نائل مىشوند، ولى شما این کار را نکنید و با روحیه قوى به میدان جهاد بروید تا این حسرت بر دل منافقان براى همیشه بماند. سپس قرآن در آخر آیه به سمپاشى آنها پاسخ منطقى مىدهد که مرگ و حیات در هر حال بدست خدا است و مسافرت و یا حضور در میدان جنگ نمىتواند مسیر قطعى آن را تغییر دهد و خدا از همه اعمال بندگان با خبر است. (وَ اللَّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ).[۵۱۸]
بنابراین، شتاب زدگی یکی از حالت های نفسانی است که ریشه در روان آدمی دارد؛[۵۱۹] و لذا آنها که به قیامت ایمان ندارند در باره آن شتاب مىکنند، مىگویند این قیامت کى خواهد آمد: “َیسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِهَا …."؛ کسانى که به قیامت ایمان ندارند درباره آن شتاب مىکنند .
ولى آنها که ایمان آوردهاند، پیوسته با خوف و هراس مراقب آن (قیامت) هستند، و مىدانند پیوسته آن حق است و خواهد آمد: ” ..وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مُشْفِقُونَ مِنهْا وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الحْقُّ أَلَا إِنَّ الَّذِینَ یُمَارُونَ فىِ السَّاعَهِ لَفِى ضَلَالِ بَعِید"(سوره شوری، آیه ۱۸)؛ ولى آنها که ایمان آوردهاند پیوسته از آن هراسانند، و مىدانند آن حق است آگاه باشید کسانى که در قیامت تردید مىکنند، در گمراهى عمیقى هستند.
نتیجه بررسی تطبیقی: با توجه به آیات قرآنی، قضاوت های عجولانه و بدون تعقل و شناخت، باعث اختلال در درک واقعیات و شناخت حقایق می شود؛ که همواره ناراحتی روح و عذاب جسم و اضطراب و نگرانی خاطر را به دنبال دارد.
پس از بررسی این تحریف شناختی درباره بزرگ نمایی نقاط ضعف و کوچک شمردن امور مثبت و بر مبنای آن قضاوت کردن و تطبیق آن با آموزه های قرآن کریم، می توان به این نتیجه رسید که نتیجه گیری ها و قضاوت های عجولانه بر مبنای بی توجهی به نقاط مثبت و متمرکز شدن بر نقاط منفی در قرآن، همانند نظریه بک، دارای ابعاد شناختی- رفتاری است و آدمی می تواند از طریق آگاهی و شناخت نسبت به خویشتن و اصلاح رفتارهای خود، به مبارزه با قضاوت های عجولانه در درون خود بپردازد. با این تفاوت که در روان شناسی، مراجع با کمک درمانگر آن ها را تعیین می کنند( روان درمانگر به بیمار کمک می کند تا بیمار، علاوه برمتمرکز شدن بر توانایی ها و ارزش های وجودی خویش، نتیجه گیری های خود را در معرض مدارک و واقعیت موجود بسنجد[۵۲۰]). اما در قرآن، راهکارهای شناختی و رفتاری از قبل به طور کامل از سوی خداوند تعیین و تعریف گشته اند. زیرا که خداوند متعال بهترین درمانگر آدمی است و نفس و روان او را به طور کامل می داند.
نتیجه گیری
کلیه مکاتب روان درمانی در این که دلیل اصلی بروز بیماری های روانی، اضطراب است، متفق القول هستند؛ ولی در تعیین عوامل اضطراب برانگیز، اختلاف نظرهایی با هم دارند. این مکاتب هدف اصلی روان درمانی را، رهایی از اضطراب و به وجود آوردن احساس امنیت در نفس انسان می دانند؛ اما برای تحقیق این هدف از روش های مختلف درمانی پیروی می کنند. باورهای غیر عقلانی و تحریف های شناختی در روان شناسی که از نظریه دو روان شناس آمریکایی گرفته شده است، هر دو بر اختلال تفکر افراد در درک واقعیات، تاکید می ورزند که به ناراحتی یا اختلالات روانی از جمله اضطراب، افسردگی، وسواس و … منتهی می شوند. لذا، در روان درمانی برای درمان بیمار، تنها کافی نیست که او به شناخت ماهیت مشکلات و تغییر فکر خود نسبت به آن ها و نیز تغییر بینش نسبت به خود و زندگی دست یابد، بلکه علاوه بر این، کسب مهارتهای جدید در زندگی توسط بیمار روانی و پیاده کردن افکار جدید درباره خود و مردم در زمینه های تازه، ضرورت دارد. به این ترتیب، او خود می بیند که رفتار جدیدش، سبب موفقیتهایی در روابط انسانی وی شده و تغییراتی روشن در رفتار دیگران نسبت به او به وجود آمده است.
بررسی تاریخ ادیان، به ویژه دین اسلام نشان می دهد که ایمان به خدا، در تحقق احساس امنیت و آرامش و پیشگیری از اضطراب و بیماری های روانی ناشی از آن، کاملاً موفق بوده است. قرآن کریم، امنیت و آرامشی را که ایمان، در نفس مومن ایجاد می کند، چنین توصیف می فرماید:
“الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ"(سوره انعام،آیه ۸۲)؛ آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنى تنها از آن آنهاست و آنها هدایتیافتگانند.
مساله مهم در زندگى انسان، این است که واقعیات را آن چنان که هست درک کند، و در برابر آن، موضعگیرى صریح داشته باشد؛ پندارها، پیشداوریها، تمایلات انحرافى و حب و بغضها، مانع از درک و دید واقعیات آن چنان که هست، نگردد؛ زیرا کسانى که اعتقادات صحیحى ندارند و از پندارهاى باطل خود پیروى مىکنند، تنها در یک عمل خسارت نمىکنند، بلکه در همهى برنامهها، زیان مىبینند. قرآن کریم، درباره این افراد می فرماید:
“قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرینَ أَعْمالاً"(۱۰۴) “الَّذینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً"(۱۰۵)” أُوْلَئکَ الَّذِینَ کَفَرُواْ بَِایَاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقَائهِ فحََبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ…"(سوره کهف،آیه ۱۰۴- ۱۰۶)؛ بگو: «آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین (مردم) در کارها، چه کسانى هستند. آنها که تلاشهایشان در زندگى دنیا گم (و نابود) شده با این حال، مىپندارند کار نیک انجام مىدهند. آنها کسانى هستند که به آیات پروردگارشان و لقاى او کافر شدند به همین جهت، اعمالشان حبط و نابود شد.
قرآن کریم، برای مقابله با انحرافات شناختی افراد و ایجاد تغییر در رفتار آنان، علاوه بر بیان راهکارهای شناختی افراد، راهکارهای رفتاری و درمانی آن را بیان می کند. ایمان به خداوند متعال و انجام اعمال صالح(مانند نماز، که انجام منظم و مرتب این عبادات در اوقاتی معین اطاعت از خداوند و امتثال اوامر الهی را به مومن یاد می دهد و باعث می شود که او همواره با خضوعی کامل در تمام کارها به خداوند نظر داشته باشد)، یاد خدا، توکل برخدا، دعا و نیایش، توبه و استغفار، صبر و تحمل سختیها ، جهاد با نفس و تسلط به خواسته ها و خواهشها، حسن ظن داشتن، مسئولیت پذیری و واقع بینی، از جمله راهکارها و روش های شناختی- رفتاری قرآن برای مقابله با باورهای غیر عقلانی و تحریف های شناختی است.
پس از بررسی تحریف های شناختی و باورهای غیر عقلانی و تطبیق آن با آموزه های قرآن کریم، می توان به این نتیجه رسید که باورهای غیر عقلانی و انحرافات شناختی در قرآن، همانند نظریه الیس و بک، دارای ابعاد شناختی- رفتاری است و آدمی می تواند از طریق آگاهی و شناخت نسبت به خویشتن و اصلاح رفتارهای خود، به مبارزه با باورهای غیر عقلانی و تحریف های شناختی در درون خود بپردازد. با این تفاوت که در روان شناسی، مراجع با کمک درمانگر آن ها را تعیین می کنند (درمانگر شناختی، با مفاهیمی نظیر تمیز قائل شدن، آزمودن واقعیت، اثبات درستی و معتبر دانستن نتیجه گیریها، به بیمار در اصلاح خطاهای شناختی اش کمک می کند). اما در قرآن، راهکارهای شناختی و رفتاری از قبل به طور کامل از سوی خداوند تعیین و تعریف گشته اند؛ زیرا که خداوند متعال بهترین درمانگر آدمی است و نفس و روان او را به طور کامل می داند. به دیگر بیان، ایمان به خداوند متعال و پیروی از روشی که در قرآن برای انسان ترسیم شده، تنها راه رهایی انسان از اندوه و اضطراب است و و توجه به اصول اعتقادی دین اسلام و آموزه های رفتاری قرآن کریم، به زدودن تحریف های شناختی و باورهای غیر عقلانی در آدمی منتهی می گردد. همچنان که فقدان ایمان، سرانجام به اندوه و اضطراب و بدبختی منجر خواهد شد. قرآن کریم می فرماید:
“قالَ اهْبِطا مِنْها جَمیعاً بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقی"(۱۲۳)” وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَعْمى"(۱۲۴)(سوره طه، آیه ۱۲۳-۱۲۴)[۵۲۱]
بنابراین، با توجه به نتایج این پژوهش، می توان بدین نکته دست یافت که تلاش های روان شناسان، تلاشی است در خور توجه و شایسته ستایش و به میزان چشمگیری توانسته است دستاوردهای گران بهایی را در اختیار افراد قرار دهد و نیز با مفاهیم قرآنی موجود در این باره شباهت زیادی دارد. از این رو در تطبیق باورهای غیر عقلانی و تحریف های شناختی در نظریه الیس، بک و قرآن، مشترکات بیش از مفترقات است و یافته های بشری بسیار شبیه به آموزه های قرآنی است. به همین دلیل می توان برخی از مشکلات بشر متمدن امروزی را (از جمله تحریف های شناختی و باورهای غیر عقلانی) در علم روان شناسی بررسی و سپس رهیافت های به دست آمده را با متن قرآن مقایسه نمود و نظر قرآن را در آن امور استخراج کرد.
اما برخی مشترکات(تحریف های شناختی و باورهای غیر عقلانی) در این دو حوزه عبارتند از:
- تحریف های شناختی و باورهای غیر عقلانی، به معنای عدم شناخت و آگاهی صحیح فرد در درک واقعیتها است.
- ترس، وحشت و اضطراب، افسردگی و ناامیدی، شک و تردید، وسواس، ناتوانی در اتخاذ تصمیم و دوگانگی شخصیت، پیامدهای تحریف های شناختی و باورهای غیر منطقی افراد می باشد.
- جدا کردن فرضیه ها و پیشبینیها از واقعیتها، ایجاد احساس رضایتمندی و پرورش احساس ارزشمندی در فرد، مثبت اندیشی و حسن ظن داشتن، خودکفایی، افزایش مهارتهای اجتماعی و ارتباطی و آسودگی خاطر، مواردی از راهکارهایی است که در روانشناسی و قرآن، برای باز سازی شناختی افراد ارائه شده است.
و تنها در امور زیر تفاوت هایی در این دو حوزه مشاهده می گردد:
-زیر بنای مبارزه با تحریف های شناختی و باورهای غیر عقلانی در نظریه آلبرت الیس و آرون بک، بر اساس نوع جهان بینی فرد(مادی گرا یا معنا گرا) تعریف می گردد؛ اما زیر بنای مبارزه با تحریف های شناختی و باورهای غیر عقلانی در قرآن کریم در ارتباط با الله است.
- از مهمترین عوامل عدم شناخت صحیح در قرآن کریم، تعصبات کورکورانه و عدم بصیرت و آگاهی، ظن و گمان، و تمایلات و هواهای نفسانی افراد می باشد.
- دعوت به توحید و یگانگی خداوند، دعوت به بصیرت و آگاهی در دین، دوری از جهل و غفلت و شک و تردیدها، و انجام اعمال صالح(نماز، روزه، به جا آوردن صله رحم و …..)، از جمله مهمترین راهکارهای شناختی –رفتار درمانی قرآن است که برای باز سازی شناختی افراد ارائه میدهد.
- روان شناسی یکی از شاخه های علوم انسانی است که پیگیری امر مطلوب و نامطلوب در آن وجود ندارد. الیس و بک نیز در حوزه این علم، هیچ گونه بحث ارزشی ارائه ننموده و به بایدها و نبایدها نپرداخته اند. به همین دلیل آدمی جهت یافتن راهکارهایی موثر و همیشگی جهت مبارزه با تحریف های شناختی و باورهای غیر عقلانی، باید به سراغ آموزه های دینی رود و تنها در این صورت است که نوعی مصونیت و پیشگیری از آسیب بیماری های روانی در او ایجاد می شود.
با توجه به موارد فوق، می توان بدین نکته راه یافت که یافته های حاصل از این تطبیق، می تواند به واقع نمایی کارآیی نظریه الیس و بک منتهی گردد؛ چرا که پژوهش در علوم انسانی ( به منظور شناخت، برنامه ریزی و ضبط و مهار پدیده های انسانی) در راستای سعادت واقعی بشر ضرورتی انکارناپذیر است و استفاده از عقل و آموزههای وحیانی در کنار داده های تجربی و عینی، شرط اساسی پویایی، واقع نمایی و کارایی این گونه پژوهشها در هر جامعه است. به همین دلیل غنی نمودن نظریه الیس و بک با عرضه آن برآموزه های قرآن کریم، موجب بهینه گشتن آن خواهد شد و قابلیت آن را دارد که باورهای غیرعقلانی و تحریف های شناختی را در زندگی آدمی برای همیشه نابود و زمینه رشد شناخت صحیح را در او فراهم نماید. برای نمونه، انسان مومن و موحد از طریق صبر و توکل بر خداوند، به عنوان یک قدرت برتر و با توجه به این که خداوند همواره ملازم و همراه آدمی است، موانع و عدم دستیابی به خواسته هایش را شکست، تلقی نمی کند؛ چون معتقد است که کراهت و محبّت نفسانى، نشانهى خیر و شرّ واقعى نیست (بقره/ ۲۱۶) ؛ و فقط اراده و مشیت خداوند جارى است و توکل و واگذارى امور به او جایى براى سرور یا غم نمىگذارد( توبه/۵۱). در حالی که در نظریه الیس و بک، به دلیل آن که هیچ گونه بحث ارزشی ارائه ننموده اند و به بایدها و نبایدها و ارائه امور مطلوب و نامطلوب نپرداخته اند، از تاثیر یاد خدا در مبارزه با تحریف های شناختی و باورهای غیر منطقی غافل ماندهاند.
فهرست منابع
قرآن کریم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی.
نهج البلاغه.
اتکینسون، ریتا ال و همکاران، زمینه روان شناسی هیلگارد، ترجمه محمد نقی براهنی و همکاران، تهران، انتشارات رشد، چاپ هفتم، ۱۳۸۶٫
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 07:34:00 ب.ظ ]
|