دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع بررسی ... |
. نیشابوری، حاکم ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن الضبی، تاریخ نیشابور، مترجم احمد بن خلیفه نیشابوری، تهران، نشرآگه، ۱۳۷۵ش، ص ۷۵-۷۶٫ ↑
. بیهقی، ابوالحسن علی بن زید(ابن فندق)، تاریخ بیهق، تصحیح احمد بن بهمنیار،تهران، کتابفروشی فروغی،۱۳۶۱ش، ص ۱۷۶٫ ↑
. نک: واسیلی ولادیمیروویچ، بارتولد، ترکستان نامه، ترجمه کریم کشاورز، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۲ش، ج۱،ص ۶۰۸؛ ابن اثیر، عزالدین، تاریخ کامل، برگردان محمد حسین روحانی، تهران، اساطیر، ۱۳۷۰ش، ج۹، ص ۸۴۵؛ عوفی، محمد، جوامع الحکایات،ص ۱۲۴؛ گرایلی، فریدون، نیشابور شهر فیروزه، خاوران، ۱۳۷۳، ص۹و ص۹۹-۱۰۰(فقط نکته ای که در این منبع وجود دارد و با دیگرمنابع سازگاری ندارد تاریخ وقوع دیدار محمود و ابوسعد است که در این کتاب۴۱۶ق ذکر شده است که اشتباه میباشد زیرا در این تاریخ ابوسعد درگذشته بود)؛ ابن جوزی، جمالالدین ابی الفرج عبدالرحمان بن علی، المنتظم فی تواریخ الملوک واِلامم، تحقیق و تقدیم دکتر سهیل زکار، بیروت-لبنان، نشر دارالفکر،۱۴۲۰ق/۲۰۰۰م، ج۹، ص۲۰۱؛ عتبی، ابونصر محمّد بن عبدالجبار، تاریخ یمینی، تهران، چاپخانه محمّد علی فردین، ۱۳۳۴، ج ۲، ص ۳۱۸-۳۴۱٫ ↑
. انصاری، خواجه عبدالله بن محمد، طبقات الصوفیه، تصحیح عبدالحی حبیبی، تهران، کتابفروشی فروغی، ۱۳۶۲، ص۳۲۵٫ ↑
. همان، ص۲۶۲؛ درباره حکیمبودن ابوبکر ورّاق و محمد بنعلی ترمذی، بنگرید به: برند راتکه، «حکمت و فلسفه: بحثی در حکمه المشرق»، ترجمه مریم مشرف، معارف، دوره ۱۲، ش۱و۲ (۱۳۷۴) ص۶۰-۱۳۹٫ ↑
. پورجوادی، نصرالله،«خرگوشی»، دانشنامهی جهان اسلام، زیرنظرغلامعلی حدادعادل، تهران، نشر دایره المعارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش، ج ۱۵، ص۳۹۷؛ ثبوت، اکبر، «روایات شرف النّبی در کتابهای معتبر شیعه»، آینه میراث، سال۵، ش۴، زمستان ۱۳۸۶، ص۲۵۲؛ کحاله، عمر رضا، المستدرک علی معجم المؤلفین تراجم مصنفی الکتب العربیه، ترجمه عمر رضا کحاله، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۶ق/۱۳۶۴ش، ج۶، ص ۱۸۸؛ ابن عساکر، تبین کذب المفتری فیما نسب الی الامام ابی الحسن الاشعری، تحقیق دکتر احمد حجازی سقا، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۵م، ص ۲۳۳؛ قیس آل قیس، الایرانیون و الادب العربی رجال فقه الشافعیه، [بی جا]، موسسه البحوث و التحقیقات الثقافیه، ج۴، ص۱۲۷؛ الاسنوی، عبدالرحیم (جمالالدین)، طبقات الشافعیه، بیروت، چاپ کمال یوسف حوت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م، ج ۱، ص ۲۲۹؛ بیهقی، امام حافظ ابی بکر احمد بن حسین، کتاب الزهد الکبیر، تحقیق واستخراج احادیث و فهرست الشیخ عامر احمد حیدر، بیروت، موسسه الکتب الثقافیه، چاپ اول، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۷م، ص۱۷؛ ابن جوزی، پیشین، ج۹،ص ۴۴۲۳ و ۴۳۶۸٫ ↑
.پورجوادی، نصرالله، «خرگوشی»، دانشنامهی جهان اسلام،زیرنظرغلامعلی حدادعادل، تهران، نشر دایره المعارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش،ج ۱۵، ص۳۹۷-۳۹۸؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص ۷؛ سبکی، تاج الدین ابی نصر، پیشین، ج ۵، ص ۲۲۲؛ بیهقی، حافظ ابی بکر،پیشین، ص۱۷٫ ↑
. ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن حمدون(یاحمدویه) بن نعیم بن حکیم ضبی نیشابوری، مشهور به حاکم نیشابوری و ابن البیع در دوشنبه سوم ربیعالاول سال۳۲۱ق در نیشابور متولد شد. او در عصرخود، امام اهل حدیث و در این رشته از مصنفان بزرگ بود. او درتشخیص احادیث صحیح ازغیر صحیح داناترین مردم بود. درنیشابور زاده شد و در سال۳۴۱ق به عراق کوچ کرد.آنگاه به زیارت خانه خدا مشرف شد. پس ازآن در خراسان و ماوراءالنهر سیر و سفر کرد و از حدود هزار محدث حدیث شنید. در سال ۳۵۹ق قاضی نیشابور شد و چون بارها متولی این امر شده بود به حاکم ملقب گردید. پس ازمدتی، از قضا کناره گرفت تا به امور علمی و تألیف بپردازد. مدتی نیز مقام سفارت میان دیلمیان و سامانیان بدو واگذار شد و به خوبی ازعهده آن برآمد. او کتابهای بسیاری تألیف کرد که عبارتنداز: تاریخ نیشابور، المستدرک علی الصحیحین، الاکلیل، المدخل الی الاکلیل، مزکی الاخبار، معرفه علوم الحدیث، فضایل فاطمه زهرا، فضایل الشافعی، سؤالات الحاکم للدارقطنی، اربعین، سؤالات السجزی للحاکم، تسمیه من اخرجهم البخاری و مسلم، کتاب الضعفا، امالی العشیات، معجم الشیوخ، فوائد الشیوخ، المدخل الی علم الصحیح است. سرانجام در چهارشنبه سوم یا هشتم صفر سال ۴۰۵ق به عارضه سکته در ۸۴ سالگی درگذشت. او ۷۵سال از عمر خویش را به تحصیل و تألیف گذرانید، زیرا اولین سماع حدیث او در نه سالگی بود یعنی ۳۳۰ق.نک: مؤید ثابتی، علی، ص ۳۲-۴۲؛ جمعی از پژوهشگران، کتاب دایره المعارف تاریخی-رویدادهای تاریخ اسلام، مترجم عبدالسلام ترمانینی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ ۲، بهار۱۳۸۸، ج۲(ازسال ۲۵۱-۵۰۰ق)، ص۳۸۰؛ طاهری مقدم، احمد، «ابوسعد ] سعید؟[ نیشابوری و شرف النبی»، تهران، نشر دانش - نشریه مرکز نشر دانشگاهی، سال سوم بهمن و اسفند ۱۳۶۱ش، شماره۳، ص ۴۹؛ الاسنوی، عبدالرحیم، ج۱، ص۴۷۷؛ ابن عساکر، ص۲۳۵، الذهبی، محمد بن الحافظ، العبر فی خبرمن غبر، کویت، مطبعه حکومه، ۱۹۸۳م، ج۳، ص۹۶؛ بیهقی، حافظ ابی بکر احمد بن حسین، ص۱۸٫ ↑
. ذهبی، تذکره الحفاظ، حیدرآباد، داراحیاء التراث العربی، ۷۰-۱۹۶۸م، ج۳، ص ۱۰۶۶؛ ابن جوزی، ج۷، ص ۲۷۹ و ج۸، ص۲۳؛ حنبلی، ابن فلاح ابن العماد، شدزات الذّهب، قاهره، مکتبه القدسی، ۱۳۵۰، ج ۳، ص ۱۸۴؛ طاهری عراقی، احمد، «ابوسعد خرگوشی نیشابوری»، نشریه علوم انسانی، معارف، آذر و اسفند ۷۷، تهران، مرکز نشر دانشگاهی دفتر معارف، ش۳، دوره۱۵، ص ۵-۶؛ قیس آل قیس، ج۷، ص ۳۶۳؛ سیوطی، جلالالدین عبدالرحمان بن ابی بکر، لب اللباب فی تحریر الانساب، بیروت، نشردارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق، ص ۹۰-۹۱؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص ۳۳۶؛ سمعانی، احمد بن منصور، الانساب، بیروت، داراحیاء التراث العربی،۱۴۱۹ق، ج ۵، ص ۸۴-۸۵ و ۱۰۳، سمعانی پس از نقل قول ابن القیسرانی اظهار شک میکند که آیا ابوسعد بدان منسوب است یا آن کوی که خانقاه و قبر ابوسعد در آنجاست منسوب به ابوسعد است؛ محمّد بن جعفرالکتانی در رساله المستطرفه لبیان مشهورکتب السنه المشرقیه تأکید می کند «ابوسعد» به سکون کنیه عبدالرحمان بن الحسن الاصبهانی النیسابوری (متولد۳۰۷ق) است و«ابوسعِید» کنیه عبدالملک بن محمّد بن ابراهیم؛«خرجوش» (به عنوان عَلَم شخص)، «خرکوش» (به عنوان علم مکان :«سکه بنیسابور») درست نیست. محمد بن طاهرابن قیسرانی در الانساب المتفقه، بغداد، نشر مکتبه المثنی،۱۹۶۳م، ص ۴۸ «خرگوش» را قریهای شمرده است در خراسان ولی در منابع ذکری از قریهای به این نام نیست. ↑
. آل قیس، قیس،الایرانیون و الادب العربی، رجال التصوف و العرفان،تهران، موسسه التحقیقات و البحوث الثقافیه، ج ۷، ص ۳۶۳٫ ↑
. قیس آل قیس، ج ۷، ص ۳۶۳؛ انصاری، خواجه عبدالله بن محمد، طبقات الصوفیه، تهران، فروغی، ۱۳۶۲ ش، ص۴۷۴؛ خطیب بغدادی،ج۴، ص ۳۷۱-۳۷۲، الصفدی، صلاح الدین خلیل بن ابیک، الوافی بالوفیات، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق، ج ۷، ص۳۳۰٫ ↑
.طاهری عراقی، احمد، «ابوسعد خرگوشی نیشابوری»، نشریه علوم انسانی، معارف، آذر و اسفند۷۷، تهران، مرکز نشر دانشگاهی دفتر معارف، ش۳، دورهی۱۵، ص ۶-۷؛ سبکی، تاج الدین ابی نصرعبدالوهاب بن علی بن عبدالکافی، طبقات الشافعیه الکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق، ج ۴، ص ۲۷۴٫ ↑
. مؤید ثابتی، علی، ص ۹۵؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص ۷؛ «حدث عن ابیه» عبد الغافر بن اسماعیل فارسی، المنتخب من کتاب السیاق التاریخ نیشابور، قاهره، ناشر مکتبه الثقافه الدینیه، ۲۰۰۷م، ق۴۷آ، منتخبه ۹۴ ب، و ابوسعد در شرف النّبی حدیثی از پدرش نقل میکند:"اخبرنا ابی رحمه الله تعالی قال اخبرنا ابوعلی محمّد بن عبدالوهاب امام عصره…” عبدالملک بن محمد ابوسعد واعظ خرگوشی، شرف النّبی، ترجمه نجم الدین محمود راوندی، تصحیح و تحشیه محمّد روشن، تهران، بابک، ۱۳۶۱ش ، ص ۲۴۷، و امام ابوعلی محمّد بن عبدالوهاب که ابوعثمان از او روایت از علما و صوفیه نامی نیشابور بوده و در سال۳۲۸ق در گذشته است، نک: سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق، ص ۳۶۱-۳۶۵؛ سبکی، تاجالدین ابی نصر، ج۳، ص ۱۹۲-۱۹۶؛ تاریخ نیشابور، ص ۱۰۳، کلمه «ابن» در بین «ابراهیم» و «ابوعثمان» که در نسخه چاپی و نیز نسخه خطی (ط عکس ق ۴۹ب) تاریخ نیشابوردیده میشود اضافی به نظر میرسد، مگر اینکه مضافٌ الیه «ابن» (نام جّد او) حذف شده و از قلم افتاده باشد. ↑
.پورجوادی، نصرالله، پیشین؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین. ↑
.ذهبی، تذکره الحفاظ، حیدرآباد، داراحیاء التراث العربی، ۷۰-۱۹۶۸م،ج ۳، ص ۸۶۰-۸۶۴، “سمع ]ابوسعد[ الحدیث من الاصم و لم یوجد سماعه الا بعد وفاته"، کتاب السیاق ۴۷آ، منتخبه ۹۴ ب. ↑
.الذهبی، محمد بن الحافظ، العبر فی خبرمن غبر، کویت، مطبعه حکومه، ۱۹۸۳م، ج۲، ص۲۹۳؛ العبادی، ابوعاصم محمد بن احمد، طبقات الفقهاءالشافعیه، لیدن، ناشربریل، ۱۹۶۴م، ص ۸۶؛ ابوسعد در تهذیب الاسراردر نسخه برلین شماره ۲۸۱۹ اوراق ۲۰ آ ،۳۵ب دو حدیث از او روایت کرده است. ↑
.ابن جوزی، جمالالدین ابی الفرج عبدالرحمان بن علی، المنتظم فی تواریخ الملوک والامم، تحقیق سهیل زکار، بیروت-لبنان، نشر دارالفکر، ۱۴۲۰ق/۲۰۰۰م، ج ۷، ص ۳۹؛ ذهبی، حافظ، پیشین، ج ۲، ص ۳۰۴؛ مؤید ثابتی، علی، پیشین، ص ۸۷، ابوسعد در شرف النّبی (۲۰۲ ب، ۲۴۹ آ) و تهذیب الاسرار (۷۵ب) و البشاره و النذاره (نسخه کتابخانه موزه بریتانیا شماره ۶۲۶۲-or ، ورق ۱ ب) از او احادیثی روایت کرده است. ↑
. سلمی، طبقات الصوفیه، ص۴۵۴-۴۵۷؛ سبکی، ابی نصر عبدالوهاب، ج۳، ص۲۲۲-۲۲۴، ج۱، ص ۹۵-۹۶؛ مؤید ثابتی، علی، ص ۸۳؛ ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، ناشر داراحیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق، ج۱۱، ص۲۸۸؛ ذهبی، حافظ، ج۲، ص ۳۳۶؛ الصفدی، صلاحالدین خلیل بن ابیک، ج ۹، ص ۲۳۱، ابوسعد در تهذیب الاسرار (۲۱۵ب) روایتی از او نقل کرده است. ↑
.العبادی، ابوعاصم محمد، پیشین، ص ۹۹؛ شیرازی، ابیاسحاق، طبقات الفقهاء، بیروت، ناشردارالقلم، [بی تا]، ص ۲۹؛ ابن عساکر، تبین کذب المفتری فیما نسب الی الامام ابی الحسن الاشعری، تحقیق احمد حجازی سقا، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، ۱۴۱۶ق/۱۹۹۵م، ص ۱۸۳-۱۸۸؛ ذهبی، حافظ، پیشین، ج ۲، ص ۳۵۲؛ الصفدی، صلاحالدین خلیل بن ابیک، الوافی بالوفیات، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص ۸۲۴؛ طبقات الشافعیه الکبری، ج ۳، ص ۱۶۷-۱۷۳؛ الحافظ ابی زکریا محی الدین بن شرف النووی، تهذیب الاسماء و اللغات، بیروت، ناشر دارالکتب العلمیه، [بی تا]، ج۲، ص ۲۴۱-۲۴۳، در تهذیب الاسرار ۲۶۰ ب حدیثی از او روایت شده است. ↑
. ذهبی، حافظ، پیشین، ج ۲،ص ۳۵۵؛ تاریخ نیشابور، ص ۸۴؛ ابوسعد در شرف النّبی ترجمه فارسی، ص ۲۱۰ و تهذیب الاسرار۵۰ب و ۲۷۵ آ و البشاره و النذاره ۲ب احادیثی از او روایت کرده است. ↑
. طبقات الصوفیه، ص ۵۰۱-۵۰۴، شعرانی، عبدالوهاب، الجواهر و الدرر، قاهره، المکتبه الازهریه للتراث، ۱۹۹۸م، ج ۱، ص ۹۹؛ تاریخ نیشابور، ص ۹۵، عکس ۴۶ آ. به روایت او حدیثی در تهذیب الاسرار (۴۵آ) نقل شده است. ↑
.خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۱۶۸-۱۶۹؛ الاسنوی عبدالرحیم(جمال الدین)، طبقات الشافعیه، بیروت، چاپ کمال یوسف حوت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م، ج ۲، ص ۳۹۶؛ ابن جوزی، پیشین، ج ۷،ص ۶۱؛ تاریخ نیشابور،ص ۸۲؛ ذهبی، حافظ، پیشین، ج ۲، ص ۳۲۷؛ الصفدی، صلاح الدین، پیشین، ج۶، ص ۱۲۳؛ ابوسعد در شرف الّنبی ۶۴ ب ۷۶ آ و تهذیب الاسرار ۹۵ آ ،۱۸۲ آ، احادیثی از او روایت کرده است؛ نک: طاهری عراقی، احمد، پیشین،ص ۷-۸٫ ↑
. ابوالحسن ماسَرجِس از کبار خاندان ماسرجسی است که نزدیک دو سده در نیشابور سیادت دینی و علمی داشتهاند. او سبط حسن بن عیسی بن ماسَرجِس است. ماسَرجِس (احتمالاً معّرب mar sergius) رهبر مسیحیان و گویا اسقف نسطوریان، به قرینه عنوان “مار” به معنی سیّد وآقا که در کنیسههای شرقی اطلاق میشده بر قدّیسین و اولیا و اسقفان نیشابور بوده که به دست عبدالله بن مبارک (۱۱۸-۱۸۱ق) مسلمان شده بود. برای ترجمه ابوالحسن ماسَرجِس نک: سمعانی، الانساب، ص ۵۰۱، شیرازی، ابی اسحاق، ص ۹۶، ذهبی، حافظ، ج۳، ص ۲۶-۲۷، الصفدی، صلاح الدین، ج۴،ص ۱۱۶؛ ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۴ش، ج۴، ص۲۰۲؛ النووی، أبو زکریا محیی الدین یحیى بن شرف، تهذیب الاسماء واللغات، ج۲، ص ۲۱۲-۲۱۴؛ ابواسحاق ابراهیم بن احمد بن اسحاق مروزی منسوب به “مروالشاهجان” بوده است. ابن خلکان در وفیات الاعیان درباره اومیگوید: «فقیهی شافعی بود و امام عصرش در فتوی و تدریس. او فقه را از ابن سریج گرفت و ریاست عراق را بعد از ابن سریج در دست داشت. کتابهای بسیاری نوشت و مدت زیادی در بغداد تدریس میکرد و فتوا میداد.» همچنین خطیب بغدادی در تاریخ بغداد گوید:«یکی از امامان فقیه شافعی بود که مدت زیادی در بغداد اقامت داشت… و در اواخر عمرش به مصر رفت…» العبادی گوید: «از مجلس او به شهرها ۷۰ امام خارج میشد» واسنوی در طبقات الشافعیه گوید که: «امامی جلیل و غوص کننده در معانی بوده و ورع و زهد داشته است و …» سرانجام(در رجب ۳۴۰ق) در مصر وفات یافت و نزدیک ضریح امام شافعی در قاهره مدفون گشت. مهمترین اثر او”شرح مختصر المزنی” از بهترین شروحی است که نوشته شده است. درباره او در این منابع میتوان اطلاعات بیشتری یافت: تاریخ بغداد، ج۶، ص ۱۱، ابی فلاح عبدالحی بن العماد حنبلی، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، مصر، ناشر مکتبه القدس، ۱۳۵۰-۱۳۵۱ق، ج ۲، ص۳۵۵؛ حسینی، ابوبکر بن هدایه الله، طبقات الشافعیه، مصحح عادل نویهض، بیروت، دارالافاق الجدیده، ۱۹۷۹م، ص۹؛ ابن ندیم، محمّد بن اسحاق، الفهرست، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۶ش، ص۲۱۲؛ ابوالفداء، اسماعیل بن علی،المختصر فی اخبار البشر، [بی جا]، ناشر محمّد عبداللطیف الخطیب و شرکا، ۱۳۲۵ق، ج۲، ص ۱۰۵؛ یافعی، عبدالله بن اسعد، مرآه الجنان و عبره الیقظان، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۷۰م، ج۲، ص ۲۳۱؛ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج ۱، ص ۷، رقم ۳؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص۹٫ ↑
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
. سمعانی، احمد بن منصور، الانساب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۱۹ق، ج ۵، ص ۶۰۲؛ ابن عساکر، پیشین، ص ۲۳۴٫ ↑
. قیس آل قیس، ج ۴، ص ۱۲۸؛ طاهری عراقی، احمد، همان؛ ابراهیم بن محمّد الصّریفینی (م۶۴۱ق) درالمنتخب من کتاب السیاق التاریخ نیشابورق۹۴ ب اشاره به سفر ابوسعد به منطقه جبال هم کرده است، ولی نه در متن نسخه موجود کتاب السیاق ق ۴۷ آ ذکری از جبال هست و نه در آثار موجود ابوسعد روایتی منقول از شیوخ جبال یافت میشود؛ حاکم درباره مجاورتش درمکّه گوید: «صحب بها العباد الصالحین و سمع الحدیث من اهلها و الواردین» (تبین الکذب المفتری، ص ۲۳۴) ترجمه: «با بندگان صالح مصاحبت داشت و حدیث را از اهلش و متخصصان آن شنید.». ↑
. به ترتیب نامها: شرف النبی ۲۰۰آ، ۲۰۲ آ، ۲۳ ب، ۵آ، ۱۷۰ آ، ۲۶۶ ب، ۲۷۷ ب؛ ترجمه فارسی شرف النّبی باب ۳۵، نسخه پاریس ۱۵۹ ب؛ به ترتیب نامها: تهذیب الاسرار ۱۷۶ آ، ۱۶۶ آ، ۲۰۵ ب؛ نک: طاهری عراقی، احمد، پیشین. ↑
. شرف الّنبی ۲۹ب، ۴ب، ۲۴۱ آ؛ علی بن محمّد عمر بن احمدبن مهدی مسعود بن النعمان در سال ۳۰۶ق به دنیا آمد وگفته شده که در پنج سالگی از البغوی، ابن ابی داود و ابن صاعد آموخته است. کتاب «العلل» برای اوست. درباره او گفتهاند: «علم حدیث، معرفت، قراءآت، نحو، فقه، شعر با امانت و عدالت و صحت ودرستی عقیده در او جمع است.» وی در روز سه شنبه هفتم ذی قعده سال ۳۸۵ق وفات یافت. نک: ابن جوزی، جلد ۹، ص۳۳ـ۳۵ و ۴۲۵۵- ۴۲۵۷ و ص ۴۶۰۲؛ تهذیب الاسرار۴۷ آ؛ علی بن المحسن بن علی بن محمّد بن ابی الفهم، ابوالقاسم التنوخی، در شعبان سال ۳۶۵ق دربصره متولد شد و اولین آموزش او در شعبان سال ۳۷۰ ق بوده است. تنوخیان کسانی هستند که اسم عدهای از قبایل به آنها منسوب میشود که در بحرین جمع بودند و به یاری هم پیمان بودند و همانجا اقامت داشتند و تنوخ نامیده میشدند. او معتزلی بوده و درمحرم سال۴۴۷ ق وفات یافت. ↑
. تهذیب الاسرار۵۳ ب، ۱۰۴ آ، ۱۱۳آ، ۱۲۹ ب؛ تهذیب الاسرار ۲۰۳آ، ۱۹۸ب؛ تهذیب الاسرار، ۱۹۵ ب، ۱۳۳ آ، ۷۱ ب، ۱۹۹ ب، ۶۲ ب، ۱۵۵ ب، ۱۱۹ب، ۲۶۶ب، ۱۷ ب؛ نک: طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص ۹-۱۰٫ ↑
.«سمع بالعراق بعد السبعین و الثلاثمائه» در الانساب، ج ۵، ص ۱۰۲، مأخذی که سمعانی گویا از آن استفاده کرده روایت حاکم بوده است که با همان عبارت ابن عساکر نیز به اسناد خود از حاکم روایت کرده درتبیین کذب المفتری ص ۲۳۴، ولی در نسخه چاپی التّبین کلمه “السبعین ” درعبارت فوق “التسعین” ضبط شده است؛ شرف الّنبی ق ۱۷۶ آ؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص ۱۰٫ ↑
. خطیب بغدادی، ج ۱۰، ص۴۳۲؛ نک: طاهری عراقی، احمد، پیشین. ↑
. ابن بشکوال، خلف بن عبدالملک، کتاب الصّله، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، [بی تا]، ج۵۰، ص ۲۶۷؛ نک: طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص ۱۱٫ ↑
. ابن بشکوال، همان؛ ابن فرحون، ابراهیم بن علی، الدیباج المذهب فی معرفه علماءالمذهب، قاهره، دارالتراث، ۱۳۸۷ق، ص ۱۴۰؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص ۱۱٫ ↑
. همان. ↑
. فارسی، عبد الغافر بن اسماعیل، المنتخب من کتاب السیاق التاریخ نیشابور، قاهره، مکتبه الثقافه الدینیه، ۲۰۰۷م. ص ۵۰۱؛ خطیب بغدادی، ج ۱۲، ص ۱۸۸؛ ابن عساکر، ص ۲۳۴؛ طاهری عراقی، احمد، همان؛ پورجوادی، نصرالله، «خرگوشی»، ج۱۵، ص۳۹۸٫ ↑
.سمعانی، الانساب، ج۵، ص ۱۰۲؛ طاهری عراقی، احمد، همان؛ عتبی، ابونصر محمد بن عبدالجبار، تاریخ یمینی، تهران، چاپخانه محمد علی فردین، ۱۳۳۴، ج ۲، ص ۱۲۷؛ کتاب السیّاق ۴۷ آ، نیز به اجمال به خدماتی که او در آن سال قحطی ارائه داد، اشاره میکند؛ قیس آل قیس، ج۷، ص ۳۶۳، ج۴، ص ۱۲۸؛ ابن عساکر، ص ۲۳۲٫ ↑
. کتاب السیّاق ۴۷ آ؛ ابن عساکر، ص۲۳۶ و ۲۴۱؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص ۱۲؛ منتخب کتاب السیاق ۲۵آ، و برای ترجمه ابوحازم عبدوی نک: خطیب بغدادی، ج ۱۱، ص ۲۷۲؛ سبکی، ج ۵، ص۳۰۰-۳۰۱، و برای ترجمه ابن منجویه نک: الصفدی، ج ۷، ص ۲۱۷؛ ذهبی، حافظ، ج۳، ص ۱۶۴؛ کتاب السیاق ۸۶ آ، برای ترجمه ابوالمظفر اسفراینی نک: ابن عساکر، ص ۲۷۶؛ سبکی، ج ۵، ص۱۱ و اما جاجرمی از استادان مدرسهی ابوسعد بوده و عبدالغافر فارسی در کتاب السیاق نامش را ذکر نکرده بلکه، فقط نسبت او را بدون ذکر نام یاد کرده است. محتمل است که ابوالقاسم عبدالعزیز بن عمر بن محمّد جاجرمی باشد که به گفته سمعانی در الانساب، ج ۳، ص ۱۶۰-۱۶۱، بعد از سال ۴۴۰ ق فوت کرده است. ↑
.محمّد بن منوّر در حق ابوسعید ابوالخیر گفته: «شیخ ما مذهب شافعی داشته است. و همچنین همه مشایخ که بعد از شافعی بودهاند مذهب شافعی داشتهاند… و از مشایخ هر که پیش از شافعی بودهاند مذهب شافعی داشتهاند… و ازمشایخ هر که پیش از شافعی بودهاند بر مذهب گذشته و پیرخود بودهاند» میهنی، محمّد بن منوّر بن ابی سعد، الاسرار التوحید فی مقامات شیخ ابی سعید، تهران، امیر کبیر، ۱۳۶۱ش، ص ۲۰؛ طاهری عراقی، احمد، ص ۱۲-۱۳٫ ↑
. کتاب السیاق، ۱۴ آ و ۴۷آ-ب؛ نک: طاهری عراقی، احمد، ص ۱۲-۱۳؛ عطار نیشابوری، تذکره الاولیاء، ص ۶۵۱٫ ↑
. بیهقی، حافظ ابوبکراحمد بن الحسین، دلائل النبوه، تحقیق السیّد احمد صفر، القاهره، ۱۹۷۰، ج۱، ص ۶۷، برای ترجمه، منتخب السیاق ۳۰آ، سبکی،ج ۴، ص ۸-۱۶؛ ذهبی، حافظ، ج ۳،ص ۳۴۲، ابن کثیر،ج ۱۲، ص ۹۴؛ سمعانی، الانساب، ج ۵،ص۱۰۱-۱۰۲؛ سبکی، ج ۵، ص ۲۲۲ و۲۲۴و۲۳۲، و برای ترجمه نک: الذهبی، محمّد بن احمد بن عثمان، میزان الاعتدال، بیروت، دارالفکر، [بی تا]، ج ۱، ص ۵۱۲-۵۱۳؛ خطیب بغدادی، ج ۷، ص ۴۲۵، ج ۱۰، ص ۴۳۲ و۴۶۸؛ذهبی، تذکره الحفاظ، ج ۳، ص ۱۱۰۹-۱۱۱۱؛ رهاوی، جمیل صدفی، اللباب، بغداد، مطبعه الفرات، ۱۹۲۸م، ج۱، ص ۳۵؛ برای ترجمه نک: خطیب بغدادی، ج ۱۱، ص ۸۳ و ج ۱۰،ص۳۸۵ و ۴۳۲؛ ابن عساکر، ص ۲۷۱-۲۷۶؛ فروزانفر، درمقدمهی ترجمه رساله قشیریه ذکری از روایت قشیری از ابوسعد نکرده است؛ سمعانی، الانساب، ج ۱، ص ۱۹۰٫ ↑
.خطیب بغدادی،ج ۱۰، ص ۴۳۲، و برای ترجمه نک: تاریخ بغداد، ج ۱۲ ص ۱۱۵، الکتبی، محمّد بن شاکر بن احمد بن عبدالرحمان، فوات الوفیات، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ق، ج۲، ص ۱۳۸-۱۳۹؛ سبکی، ج۵، ص ۲۲۲؛ سرآغاز و مولد او خسروآباد بوده و او شاگرد استاد امام ابوسعد خرگوشی بود او از وی احادیث بسیار و مصنفات خرگوشی روایت کند، تاریخ بیهق، ص ۳۱۹؛ منتخب السیاق ۹۴ ب، برای ترجمه نک: سبکی، طبقات، ج ۵، ص ۳۰۰-۳۰۱، ذهبی، تذکره الحفاظ، ج ۳، ص ۱۰۷۲؛ خطیب بغدادی، ج۱۱، ص ۲۷۲؛ سمعانی، الانساب، ج ۵، ص ۱۰۱، و” قد روی عنه الحاکم و هو اسند منه"؛ ابن عساکر، ص ۲۳۵، و در طبقات، سبکی، ج۵، ص ۲۲۲، …. و هو اکبرمنه. و برای ترجمه نک: ابن عساکر، ص ۲۲۷-۲۳۱٫ منتخب السیاق آ –ب؛ سبکی، طبقات، ج ۴، ص ۱۵۵-۱۷۱؛ ذهبی، تذکره الحفاظ، ج۳، ص ۱۰۳۹-۱۰۴۵، طاهری عراقی، احمد، ص ۱۳-۱۴٫ ↑
. ابن جوزی،ج۷،ص ۱۴۶٫ ↑
. ابن عساکر،ص۲۳۴٫ ↑
. سمعانی، ج۵، ص ۸۶ و۱۰۲، کتاب السیاق ۴۷آ درمتن نسخهی موجود “اربع واربعمائه” است که باید اشتباه نویسنده باشد، به قرینه مثل منتخب السیاق ۹۴ ب و روایت منقول ابن عساکر از آن در تبین کذب المفتری،ص ۲۳۶، که درآن “سبع و اربعمائه” است؛ اسنوی،ج ۱، ص ۴۷۷، الذهبی، محمد بن الحافظ، العبر فی خبر من غبر، ج ۳، ص ۹۹؛ ذهبی، تذکره الحفاظ، ج۳، ص ۱۰۶۶و۱۱۶۲-۱۱۶۴؛ حنبلی، ابن فلاح، ج ۳، ص ۱۸۴؛ خطیب بغدادی، ج ۱۰، ص ۴۳۲، ابن جوزی، ج ۷، ص ۲۷۹؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، مصر، مطبعه السعاده،۱۹۰۶-۱۹۰۷م، ج۲، ص ۴۲۶؛ ابوصالح احمد بن عبدالملک نیشابوری(م۴۷۰ق) از محدّثان نیشابور و مشایخ خطیب بغدادی بوده است، نک: خطیب بغدادی، ج ۴،ص ۲۶۷-۲۶۸؛ کتاب السیاق ۴۷ آ، و ابوعمر محمّد بن الحسین البسطامی (متوفی ۴۰۷ ق یا ۴۰۸ق) ازعلما شافعیه خراسان و قاضی نیشابور بوده است که در طبقات السّبکی، ج۴، ص ۱۴۰-۱۴۳ آمده است. در این منابع به وفات ابوسعد در۴۰۷ق اشاره شده: المنتخب من السیاق، ص۵۰۱؛ الذهبی، محمد بن الحافظ، العبرفی خبر من غبر، ج۳، ص۹۸؛ اسنوی، ج۱، ص۲۲۹؛ و در این منابع به وفات ابوسعد در ۴۰۶ق اشاره شده است:خطیب بغدادی، ج۱۲، ص۱۸۸، ابن جوزی، ج۱۵، ص ۱۱۵، و در مورد دفن پیکر ابوسعد در کوی خرگوش به کتاب الانساب، ج۲، ص۳۴۴،باید مراجعه نمود. ↑
. کتاب السیاق ۴۷؛ سمعانی ،الانساب ،ج۵، ص ۸۶و۱۰۲٫ ↑
. بیهقی، حافظ ابی بکر، ص ۱۸؛ قیس ال قیس، ج ۷، ص ۳۶۴-۳۴۵،ج ۴، ص ۱۲۹ـ۱۳۰٫ ↑
. رحمتی، محمّد کاظم، «زین الفتی و مؤلف آن»، قم، نشریه اطلاع رسانی و کتابداری، آینه پژوهش، س ۱۵، ش ۴، مهر- آبان ۸۳، ص ۴۲؛ نک: کحاله، عمر رضا، المستدرک علی معجم المؤلفین تراجم مصنفی الکتب العربیه، ترجمه عمر رضا کحاله، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۰۶ق/۱۳۶۴ش، ج۶٫ ↑
. پورجوادی، نصرالله، «خرگوشی»، ج ۱۵، ص ۳۹۸-۳۹۹٫ ↑
. ۱۶ب، ۳۳ب-۳۴آ، ۸۹آ، ۱۱۴آ، ۱۲۰ب، ۱۲۱ب، ۱۵۴آ؛ به ترتیب اسامی: ۱۲۰ب، ۲۲۷ب، ۴۳آ، ۱۲۱آ وب، ۴۴ب،۴۶ب، ۹۵ب؛ از جمله: ۹۵آ، ۱۰۱آ، ۱۲۲آ، ۱۱۳ب، ۱۲۴ب، ۱۲۹ب، ۱۳۵آ، ۱۴۳-۱۴۴، ۱۶۶ب، ۱۷۸آ، ۱۸۹ب، ۱۹۰ب، ۲۱۱آ، ۲۲۴، ۲۴۰آ؛ طاهری عراقی، احمد، پیشین، ص۱۷٫ ↑
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 09:22:00 ب.ظ ]
|