پایان نامه با فرمت word : دانلود مطالب پژوهشی با موضوع بازنمایی ارزشهای فرهنگی بیگانه در ... |
-
-
- براساس یافته ها بیشترین ارزش مصرفگرایی و گرایش به مادیات در تبلیغات محیطی شهر تهران با ۳۵.۵% در تبلیغات دارای واژه فارسی با نوشتار فارسی و لاتین دیده شده است. این مسأله نشان میدهد که کالاهای تبلیغشده دارای واژه فارسی با نوشتار فارسی و لاتین بیشترین مصرفگرایی را تبلیغ می کند و اگر میزان ارزش مصرفگرایی در تبلیغات دارای واژه فارسی با نوشتار فارسی که ۲۷.۴% است را به مقولهی قبلی بیافزاییم میتوان گفت حدود ۶۳% از تبلیغاتی که مصرفگرایی را ترویج می کند دارای واژهی اصلی فارسی هستند که بر نتیجه فرضیه قبل نیز صحّه گذاشته و مؤید این مطلب است که کالاهای ایرانی با نامهای فارسی بیشترین مصرفگرایی را تبلیغ می کنند. این می تواند ناشی از عدم توجه ناظران تبلیغات شهری باشد که تنها به فارسی بودن زبان و کلمات دقت کرده و به ارزش تبلیغی کالا هیچ گونه توجهی ندارند. حتی در این نگاه ظاهربینانه نیز چندان دقیق نیستند چرا که ۳۰.۶% از کالاهای تبلیغی دارای ارزش مصرفگرایی برای تبلیغ از نامها و کلمات خارجی استفاده کرده اند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
همچنین ۸۰.۷% از تبلیغات دارای ارزش تجملگرایی و مدپرستی دارای کلمات محوری خارجی بوده اند که مطابق با نتایج فرضیه قبلی است، به این معنی که کالاهای خارجی ارزش تجملگرایی را بیش از کالاهای داخلی تبلیغ می کنند، لذا توزیع درصدها صحیح به نظر میرسد. همچنین ۴۸.۸% از کالاها یا خدمات دارای ارزش لذتگرایی و رفاه طلبی دارای واژهی خارجی محوری بوده اند. با توجه به آنچه در فرضیه قبل به اثبات رسید مبنی بر اینکه کالاهای داخلی بیشترین ارزش لذتگرایی را تبلیغ نموده اند میتوان نتیجه گرفت که آن کالاهای داخلی واژهای خارجی را بهعنوان نام خود برگزیدهاند نمونه این نوع نامگذاری واژهی پِِِمینا برای محصولات غذایی یا پریما برای بستنی است. براساس نتیجه آزمون خیدو فرضیه سوم پژوهش مبنی بر وجود رابطه معنادار بین نوع زبان و کلمات بهکاررفته در تبلیغ با ارزشهای فرهنگی بیگانه در تبلیغات محیطی تهران تائید گردید.
- نتایج حاکی از آن است که بیشترین تبلیغاتی که جذابیت زیادی داشته اند به میزان ۳۶.۶% ارزش تجملگرایی و رفاهطلبی را تبلیغ کرده اند که با توجه به مطالب بالا میتوان گفت تبلیغات خارجی که بیش از همه ارزش تجملگرایی را ترویج نموده اند از جذابیت و زیبایی بصری زیادی برخوردار بوده اند. در مقابل ۷۸.۶% از تبلیغاتی که جذابیت کمی داشته اند مربوط به ارزش مصرفگرایی است و میتوان گفت که کالاهای داخلی که بیشترین مبلغ ارزش مصرفگرایی بوده اند در مقایسه با تبلیغات کالاهای خارجی از جذابیت کمتری برخوردار بوده اند. براساس نتیجه آزمون خیدو فرضیه چهارم پژوهش مبنی بر وجود رابطه معنادار بین ارزشهای فرهنگی بیگانه در تبلیغ با میزان جذابیت تبلیغات محیطی تهران تائید گردید.
- نتایج حاکی از آن است که بیشترین کالاهای تبلیغشده خوراکی به میزان ۹۴.۷% تولید داخل بوده است. پس بیشترین کالاهای خوراکی تبلیغشده در داخل کشور تولید شده اند. بیشترین تبلیغ لوازم الکترونی شخصی به میزان ۷۳.۳% متعلق به کالاهای خارجی بوده است. همچنین بیشترین تبلیغ لوازم خانگی با ۷۲.۲% مربوط به کالاهای خارجی هستند و این مسأله نشان میدهد که اکثر لوازم الکترونی شخصی و لوازم خانگی تبلیغشده که جزو کالاهای بادوام هستند، وارداتی هستند. این موضوع درباره پوشاک نیز صدق می کند تبلیغ این نوع کالا با ۶۸% متعلق به کالاهای خارجی هستند. بنابراین میتوان گفت صاحبان تولیدات داخلی بادوام به تبلیغات محیطی در شهر تهران توجه چندانی نداشتهاند و زمینه معرفی و تبلیغ تولیدات داخلی بادوام خود را در شهر تهران فراهم نکرده اند و تنها تبلیغات محصولات غذایی و مواد خوراکی داخلی بیش از نمونه خارجی آن است. براساس نتیجه آزمون خیدو فرضیه هشتم پژوهش مبنی بر وجود رابطه معنادار بین نوع کالای تبلیغشده با محتوای تبلیغات تائید گردید.
- بیشترین تبلیغات تجاری به میزان ۹۱.۳% با حروف تایپی نوشته شده است . در مورد تبلیغات فرهنگی و سیاسی نیز همینطور است و بیشترین میزان خط بهکاررفته در این نوع تبلیغات نیز به ترتیب با ۹۲.۸% و ۸۷.۱% حروف تایپی بوده است. اما در تبلیغات مذهبی بیشترین خط بهکار رفته به میزان ۷۲.۴% خط سنتی ایرانی بوده است. طبق یافته ها چنین استنباط می شود که در تبلیغات مذهبی که بیشترین قرابت را با فرهنگ ایرانی- اسلامی دارد، بیشتر، خط سنتی ایرانی بهکار رفته است و نشان از توجه به این موضوع دارد اما در تبلیغات فرهنگی و سیاسی که اکثریت آن از سوی نهادهای دولتی انجام میپذیرد از موضوع خط و تناسب تبلیغ با فرهنگ ایرانی غفلت شده است. کمترین تبلیغات فرهنگی به میزان ۷.۲% با خطوط سنتی ایرانی نگارش شده است و این ناشی از بیتوجهی مسئولان تبلیغات فرهنگی شهری به خط ایرانی که یکی از نشانه های بارز سنت و فرهنگ ایرانی است دارد. براساس نتیجه آزمون خیدو فرضیه نهم پژوهش مبنی بر وجود رابطه معنادار بین دو متغیر نوع خط بهکاررفته در تبلیغ با نوع تبلیغات تائید گردید.
- از مجموع ۵ تبلیغ دولتی که زن در آن حضور داشته در هر ۵ تبلیغ زنان دارای پوشش کامل و متعارف بوده اند. یعنی زنان در ۱۰۰% تبلیغات دولتی دارای پوشش کافی و متعارف بوده اند. از مجموع ۱۴ تبلیغ خصوصی دارای زن ۶۴.۳% پوشش ناکافی و غیر متعارف و ۳۵.۷% دارای پوشش کامل و متعارف بوده اند. این توزیع نشان میدهد که نهادهای دولتی به ارزش حفظ حجاب توجه بیشتری داشته اند. لازم به ذکر است که طی مشاهدات مشخص شد پوشش ناکافی در تبلیغات خصوصی تنها در تبلیغات فیلمها یا سریالهای فروشی دیده شده است. براساس نتیجه آزمون خیدو فرضیه دهم پژوهش مبنی بر وجود رابطه معنادار بین دو متغیر نوع پوشش زنان در تبلیغ با سازمان تبلیغاتگر تائید گردید.
- از مجموع ۳۵ تبلیغ دولتی که مرد در آن حضور داشته بیشترین میزان یعنی ۹۷.۱% مردان دارای پوشش عادی و متعارف بوده اند. و از مجموع ۲۷ تبلیغ خصوصی دارای مرد بیشترین میزان یعنی ۶۳% پوشش نامتعارف داشته اند. این توزیع نشان میدهد که نهادهای دولتی به ارزش نوع پوشش ایرانی توجه بیشتری داشته اند. همانگونه که در تعاریف عملیاتی گفتیم منظور از پوشش نامتعارف پوشیدن لباسهایی است که مخصوص فرهنگ ایرانی نیست و منظور نامتناسب بودن با فرهنگ ایرانی است. بیشتر پوشش های نامتعارف در تبلیغات فیلمهای سینمایی و تبلیغ پوشاک دیده شد.
۵-۲- نتیجه گیری
همانگونه که گفته شد تبلیغات محیطی در ایران تبلیغات نوپایی هستند و سابقه چندانی ندارند. امروزه این نوع در تبلیغات در شهرهای بزرگ و پرتردد در سراسر جهان مرسوم است و به علت هزینه کمتر نسبت به تبلیغات تلویزیونی طرفداران خاص خود را دارد. این نوع تبلیغات در شهر تهران بسیار به چشم میخورد. بر طبق نظریه متقاعدسازی و اقناع و ترغیب میتوان ادعا کرد که تبلیغات می تواند باورها و ارزشهای مخاطبان را تقویت یا تخریب کند و یا آنها را تغییر دهد و قادر است بر نگرش و حتی رفتار مخاطبان تأثیر مثبت یا منفی بگذارد. البته میدانیم که مخاطب موجود منفعل و بی ارادهای نیست اما این واقعیت را باید پذیرفت که تبلیغاتگران میتوانند مفاهیم مورد نظر خود را با تکنیکهای متقاعدسازی و اقناع از جمله تکرار تبلیغات خاص و دارای جذابیت مورد پسند، براساس قاعدهی عادیسازی، علیرغم میل مخاطبان به میزان گستردهای منتقل کنند. مخاطبان ممکن است در صورت اقناع توسط تبلیغات به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه از آنها الگوبرداری کنند، زیرا بر طبق نظریه یادگیری اجتماعی تأثیر رسانههای جمعی در زندگی روزانهی شهروندان، محدود به تقویت یا تغییر نگرشها و رفتارها نیست، بلکه می تواند منجر به کسب ارزشها و نگرشها و الگوهای رفتاری شود که از آن به آثار اجتماعی رسانهها یاد میشود.
در این پژوهش دریافتیم که بیشترین سهم تبلیغات متعلق به تبلیغات تجاری در شهر تهران بوده است و بیشترین ارزشهای فرهنگی بیگانه در تبلیغات تجاری و بیشترین ارزشهای فرهنگی ایرانی-اسلامی در تبلیغات فرهنگی مشاهده شده است. بنابراین، میتوان گفت این تبلیغات تجاری هستند که دارای بیشترین ارزشهای فرهنگی بیگانه با فرهنگ ایرانی بودهاند و تعداد روزافزون آنها با توجه به نظریه متقاعدسازی میتواند در بیگانگی افراد با فرهنگ اسلامی-ایرانی نقشآفرینی کند و با ارائه الگوهای نامناسب به افراد جامعه نگرشها و باورهای آنان را به تدریج تغییر دهد و منجر به کسب ارزشهای مغایر با فرهنگ ایرانی گردد.
همچنین بر طبق نتایج پژوهش مشخص شد که کالاهای خارجی بیشترین ارزش تجملگرایی را با تبلیغات جذاب خود به مخاطب منتقل می کنند. در این پژوهش دریافتیم که تبلیغ کالاهای داخلی بیشترین ارزش مصرفگرایی را ترویج کرده و به آن دامن میزنند. در این پژوهش دریافتیم که تبلیغات تجاری و حتی فرهنگی توجهی به نوع خط بهکار رفته در تبلیغ خود به عنوان نمادی از فرهنگ ایرانی نمیکنند. در تبلیغات خصوصی که بیشتر تجاری هم بوده اند توجه چندانی به رعایت پوشش اسلامی و متعارف برای مردان و زنان نشده است. تبلیغ تولیدات ملی و ارزش کار و سرمایه ایرانی و همچنین تبلیغ ارزش مهم صرفهجویی حتی در تبلیغات فرهنگی شهری سهم چندانی نداشته است. بنابراین میتوان با توجه به یافته ها نتیجه گرفت که نگرانی مبنی بر تأثیرگذاری فرهنگ بیگانهی تبلیغشده در تبلیغات محیطی بر شهروندان تهرانی که در طرح موضوع مطرح شد صحیح بوده است. تبلیغات محیطی تجاری با ایجاد نیازهای کاذب و غیرواقعی از مردم مصرف کنندگان بالقوهای میسازند که تنها با مصرف بیشتر ارضا میشوند و این تشویق به مصرفگرایی خود مهمترین ارزش جامعه و نظام سرمایهداری است که با ارزشهای نظام اسلامی در تضاد است.
ﻫﺮﺑﺮت ﻣﺎرﮐﻮزه از ﻣﻨﺘﻘﺪان ﺟﺪی ﻧﻘﺶ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎت در
ﺷﺨﺺ ﻣﺮﻓﻪ را از درک ﺑﺪﺑﺨﺘﯽﻫﺎی ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺑﺎز ﻣﯽدارد و ﻓﺮﺻﺖ ﻣﺒﺎرزه ﺑﺎ اﯾﻦ ﺑـﺪﺑﺨﺘﯽﻫـﺎ را از او ﻣﯽﮔﯿﺮد، ﻫﺮﮔﺰ ﻋﺎﻣﻞ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ اﻧﺴﺎنها ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺪ ﺑﺎﺷﺪ و ﻧﺘﯿﺠﻪ اﯾﻦ رﻓﺎه، ﺗﯿـﺮهﺑﺨﺘـﯽ اﺳﺖ. آﺳﻮدﮔﯽ، ﺧﻮشگذرانی، ﮐﺎر و ﻣﺼﺮف ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺗﺒﻠﯿﻎ آﮔﻬﯽﻫﺎی ﺑﺎزرﮔﺎﻧﯽ، دوﺳﺖ داﺷﺘﻦ و دﺷﻤﻦداﺷﺘﻦ ﻫﺮ ﭼﻪ را دﯾﮕﺮان دوﺳﺖ ﯾﺎ دﺷﻤﻦ ﻣﯽﺷﻤﺎرﻧﺪ و از اﯾـﻦ ﮔﻮﻧـﻪ اﻓﮑـﺎر، ﻏﺎﻟﺒـﺎً
وی روش و زبان تبلیغات را نیز محکوم کرده و معتقد است که وسایل ارتباط جمعی که نقش ایجاد رابطهی ارباب-برده را برعهده دارند، بخاطر تولید ظاهرساز و بهزیستی ناشی از آن که بر بنیان تیرهروزی افراد جامعه استوار است، گسترش و نفوذ بسیار یافتهاند. سازمانهای تبلیغاتی دنیایی از ارتباط بوجود آوردهاند و در آن دنیا، گرایش یک ساحتی جامعه را توجیه میکنند(همان، ۶).
به طور کلی میتوان گفت در طول پژوهش دریافتیم که تبلیغات محیطی و بیش از همه تبلیغات تجاری در ترویج ارزشهای فرهنگی نظام سرمایهداری و ارزشهای مغایر با نظام اسلامی نقشی مهم و اساسی دارد.
۵-۳- محدودیتهای پژوهش:
- جانمایی نامناسب تبلیغات محیطی که عکس گرفتن از آن را مشکل میکرد.
- حساس بودن مردم به عکاسی از تبلیغات محیطی و پرسش مداوم از پژوهشگر.
- ترافیک مناطقی از شهر و قرار گرفتن ماشینها در مقابل تبلیغات محیطی.
۵-۴- پیشنهادات:
۵-۴-۲- پیشنهادات پژوهشی:
به نظر میرسد که تحقیقات در حوزه تبلیغات محیطی هنوز کامل نشده و جای مواردی به شرح زیر خالی است:
- در طول پژوهش به نتایجی رسیدیم، مانند اینکه هیچگونه نظارت اصولی و پایهای بر تابلوهای اصناف و ویترین مغازهها که خود تبلیغ محیطی محسوب میشوند، وجود ندارد و هر روز شاهد روییدن قارچ مانند مغازههایی با نامها و تزئینات غربی هستیم لذا پیشنهاد می شود، دانشجویانی که علاقمند به حوزه تبلیغات محیطی هستند به «بررسی ارزشهای فرهنگی تبلیغشده در تابلوها و تبلیغات مغازههای مناطق مختلف شهری» بپردازند.
- در طی تحقیق و بررسی مناطق مختلف شهری تهران به موارد جالبی از تفاوت تبلیغات سیاسی با یکدیگر رسیدیم که به نظر ناشی از طرز تفکر متفاوت شهرداران مناطق مختلف شهری میرسید. شاید موضوعی چون «بررسی و شناخت جهتگیریهای سیاسی شهرداری های مناطق مختلف در تبلیغات محیطی مناطق مختلف شهر تهران» موضوع مناسبی برای پژوهشگران علاقمند به حوزه تبلیغات محیطی باشد.
- در بازهی زمانی که تحقیق انجام میشد تبلیغات محیطی متفاوتی در شهر تهران مشاهده کردم که با توجه به ایام تغییر میکرد. برای مثال تبلیغات محیطی محرم و صفر با تبلیغات محیطی رمضان تفاوت زیادی داشت، که گاهی در تبلیغات تجاری نیز مشاهده میشد. شاید انجام «بررسیهای مقایسه ای برای شناسایی ارزشهای فرهنگی در تبلیغات محیطی به منظور شناخت روند تغییر در این ارزشها در طول زمان» بتواند به شناخت فرهنگ و مشاهده اعتلا یا افول آن کمک کند.
۵-۴-۲- پیشنهادات کاربردی:
- با توجه به کم بودن تبلیغات کالاهای داخلی بادوام که شاید ناشی از عدم حمایت نهادها از آن است، شایسته است شهرداری تهران به منظور تبلیغ هرچه بیشتر تولیدات ملی و کالاهای داخلی بهجای تبلیغات کلی شعاری، جانماییهای مناسبی انجام داده و فضایی تبلیغاتی را با بهای پایینتر از تعرفه در اختیار صاحبان تولیدات ملی قرار دهد.
- در طول پژوهش دیدیم که تبلیغات کالاهای خارجی پابهپای داخلی در حرکت است و دور نیست که گوی سبقت را از تبلیغات داخلی برباید لذا پیشنهاد می شود: شهرداری و سازمان زیباسازی از تبلیغات گستردهی کالاهای خارجی در سطح شهر جلوگیری کند.
- با توجه به اینکه در تبلیغات ایرانی و تولیدات داخلی توجه چندانی به خط اصیل ایرانی نشده بود، لذا مناسب است که سازمان زیباسازی شهرداری تهران به منظور ترویج ارزشهای فرهنگی ایرانی- اسلامی در تبلیغات فرهنگی خود از خطوطی نظیر خطوط نستعلیق و شکسته و… استفاده کند.
- با توجه به فراگیر شدن تبلیغات تجاری و ترویج ارزشهای غربی و در مقابله با آن شایسته است که تبلیغات مذهبی و بیان احادیث و روایات تنها منحصر به برهههای زمانی خاصی مثل ولادت یا شهادت ائمه نشده تا تبدیل به عادت نشود و احادیث کمتر شنیده شده به صورت تبلیغات در سطح شهر جایگزین تبلیغات ضدارزشی شود.
منابع
کتابهای فارسی:
قرآن کریم. (۱۳۷۰). ترجمه مهدی الهی قمشهای، تهران: انتشارات اسوه، وابسته به سازمان اوقاف و امور خیریه.
احمدی، تقی. (۱۳۸۹). مهندسی تبلیغات محیطی. تهران: انتشارات فرازاندیش سبز، چاپ اول.
ادهم، علی. (۱۳۸۹). تبلیغات محیطی(پیشینه و مفاهیم). تهران: انتشارت پژوهش رسانه، چاپ اول.
اربابی، علیمحمد. (۱۳۵۰). تبلیغات تجارتی. تهران: انتشارات دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی علامه طباطبایی، چاپ اول.
اسمیت، فلیپ. (۱۳۸۷). درآمدی بر نظریه فرهنگی. ترجمه حسن پویان، تهران: نشر دفتر پژوهشهای فرهنگی.
ویلیام ال بنوا و پاملا جی بنوا.(۱۳۸۹). فرایند تأثیرگذاری پیامهای اقناعی. ترجمه مینو نیکو و وارگن سرکیسیان، تهران: مرکز تحقیقات صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران.
باهنر، ناصر و همایون، محمدمهدی. (۱۳۸۸). گذرگاههای تبلیغات بازرگانی؛ از آغاز تا اسلام. تهران: انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، چاپ اول.
بیرو، آلن. (۱۳۶۶). فرهنگ علوم اجتماعی. ترجمه باقر ساروخانی، تهران: انتشارات کیهان، چاپ اول.
حایری، وحید و رستمی، محمدرضا. (۱۳۹۰). تبلیغات فرهنگی، از تئوری تا عمل. تهران: انتشارات تبلور.
حسینی لاهیجی، رضا. (۱۳۹۰). آشنایی با تبلیغات شهری. تهران: انتشارات سازمان شهرداری ها و دهیاریهای کشور، چاپ اول.
حکیمآرا، محمدعلی. (۱۳۸۴). ارتباطات متقاعدگرانه و تبلیغ. تهران: انتشارات سمت.
خداداد حسینی، حمید، روستا، احمد و خلیلیشجاعی، وهاب. (۱۳۸۹). تبلیغات از تئوری تا عمل. تهران: انتشارات حروفیه.
دالوند، احمدرضا. (۱۳۸۷). خوانش صفحه بدون قرائت متن. جلد اول، تهران: انتشارات دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها، چاپ اول.
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 10:33:00 ق.ظ ]
|