کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



بروز مشکلات در تنظیم هیجان مرتبط با اختلال­های روانی است (آلدائو، نولن هوکسما و اسچیوزر[۸۵]، ۲۰۱۰؛ برینباوم، رقاوان، ورنون و گومز[۸۶]، ۲۰۰۳؛ منین و فاراچ[۸۷]، ۲۰۰۷).

۲-۴-۶ مهارتهایی که در تنظیم هیجانی آموخته می­شوند:

۱-مهارت‌های هیجانی:

شامل شناسایی و نام گذاری احساسات، ابراز احساسات، تعیین شدت احساسات، مدیریت احساسات، به تعویق اندازی کامیابی، کنترل اضطراب­ها، کاهش فشار روانی، آگاهی از تفاوت­های موجود میان احساسات و عمل.

۲- مهارت‌های شناختی:

شامل گفتگوی درونی- مقابله­ای، گفتگوی درونی تشویق­گرایانه، درک و تفسیر نشانه­ های اجتماعی، شناخت تاثیرات اجتماعی بر رفتار و ملاحظه شخصی خود از چشم انداز جامعه­ای بزرگتر، استفاده از گام­های مشخص برای حل مسایل و تصمیم ­گیری و تعیین اهداف، تعیین اعمال جایگزین، پیش ­بینی پیامدها، درک دیدگاه دیگران، درک هنجارهای رفتاری مقبول و نامقبول، داشتن دیدگاهی مثبت به زندگی، خودآگاهی و انتظارات واقع­گرایانه از خود.

۳-مهارت خود آگاهی:

مشاهده و شناخت احساسات خود، یافتن واژگانی برای بیان احساسات، آگاه شدن از ارتباط میان افکار، احساسات و واکنش­ها و بررسی اعمال خود و آگاهی بر پیامد­های آن ها تعیین سهم تاثیر افکار و احساس ها بر تصمیم­ها.

۴- مهارت مقابله با فشار روانی:

شناخت ارزش تمرینات بدنی، تصویرهای ذهنی هدایت شده و روش آرمیدگی.

۵- مهارت همدلی:

درک احساسات و علایق دیگران و مد نظر قراردادن دورنمای ذهنی آنان، احترام گزاردن به تفاوت­های موجود در احساسات افراد نسبت به پدیده ­های مختلف.

۶- مهارت ارتباط مؤثر:

صحبت کردن درباره احساسات به صورتی مؤثر، شنونده و پرسشگری خوب شدن، تمایز گذاشتن میان حرف و عمل دیگران و واکنش­ها و قضاوت­های خود نسبت به آن ها، ابراز علایق و احساسات خود بدون خشم یا انفعال نسبت به دیگران و مهارت قاطعیت.

۷- مهارت مذاکره اصولی:

نحوه مذاکره با دیگران، والدین، اساتید، استفاده از الگوی برد- برد در بحث جهت حل تعارضات بین ­فردی

۸- مهارت مدیریت احساسات:

استفاده از گفتگو با خود، برای پیدا کردن پیام­های منفی مانند انتقادات درونی مخرب، درک آنچه که در پس هر احساس نهفته است (مانند رنجشی که خشم را بر می­انگیزد) یافتن راه ­هایی برای مقابله با ترس و اضطراب و مدیریت خشم و اندوه.

۹- مهارت‌های رفتاری شامل :

الف- ارتباط غیر کلامی

ب- برقراری ارتباط از طریق تماس چشمی

ج- حالت چهره، لحن صدا (امیدی و یعقوبی، ۱۳۹۰).

۲-۴-۷ راهبردهای مقابله با هیجان­ها :

۱-راهبردهای شناختی:

منظور از راهبردهای شناختی، راهبردهایی است که بر مبنای نظریه­ های شناختی استوار ‌شده‌اند. در این نظریه ­ها عوامل اصلی نگهدارنده­ی رفتار، فرآیندهای شناختی فرض می­شوند. روانشناسان شناخت گرا بر این باورند که افراد بر حسب ادراکی که ازامور و رویدادها دارند به آن ها واکنش نشان می­ دهند. اینان بر این باورند که هر فردی متناسب با ساختار ذهنی خود که متشکل از مجموعه باورها، فرضیات و اعتقادات او است، رویدادها و موقعیت­های مختلف را در ذهن خود پردازش و ادراک می­ کند. هر چه قدر باورها و عقاید افراد خشک تر و قابلیت انعطا­فشان کمتر باشد، خطاهای شناختی و تفسیری آن ها بیشتر خواهد بود. شناخت­های غلط سبب بروز احساسات ناخوشایند می­ شود و احساسات ناخوشایند منجر به بروز رفتارهای نامناسب می­گردد. شناخت گرایان معتقدند تغییرات مطلوب در رفتار، از جمله رفتارهای هیجانی آن ها، از راه تغییر دادن الگوهای فکری، باورها، نگرش ها و عقایدشان امکان پذیر است (امامی نائینی، ۱۳۸۵).

۱-۱-خودآگاهی:

به منظور برخورد مناسب با احساسات و هیجانهای نا­خوشایند، اولین گام خود آگاهی هیجانی است. شاید شنیدن مکرر یک موضوع خسته کننده باشد. ولی واقعیت این است که با تکرار کردن است که ‌می‌توان ماهر شد. اولین قدم در مهار کردن احساساتی همچون خشم، غم، عصبانیت، و ترس این است که به آن حالت آگاهی پیدا کنیم.

به منظور آگاهی یافتن به احساسات خود شناخت عوامل زیر ضروری است:

۱-۲- شناخت احساسات و عواطف به هنگام رویارویی با موقعیت­های ناخوشایند.

۱-۳- شناخت افکار و باورها.

۱-۴- شناخت چگونگی تفسیر رویدادها.

۱-۵- آگاهی یافتن از خواسته ­ها و انتظارات خود (همان منبع).

۲- راهبردهای رفتاری:

برای خنثی کردن محرک­ها و تجربیات ناخوشایند، دو شیوه­ رفتاری کلی وجود دارد. این دو شیوه عبارتند از: شیوه ­های بلند مدت و شیوه ­های کوتاه مدت.

۲-۱ روش های بلند مدت:

روش­هایی هستند که در دراز مدت باعث می­شوند آستانه­ تحمل فرد در مقابل موقعیت­های ناخوشایند افزایش یابد. این شیوه ­ها سبب می­ شود که فرد به طور کلی در زندگی خود از یک آرامش نسبی برخوردار باشد. آرامش حاکم بر وجود فرد به او کمک می‌کند تا در مواجهه با رویداد ناخوشایند، کنترل خود را حفظ نموده و بتواند راه حل­های منطقی پیدا کند. همان طور که ملاحظه می­کنید بازدهی این روش­ها در دراز مدت خودش را نشان می­دهد. اما در بسیاری از مواقع، مثلاً هنگامی که ما عصبانی هستیم، به روش­هایی احتیاج داریم که سریعتر به نتیجه برسد و بتوانیم در همان لحظه خشم و عصبانیت خود را کنترل کنیم.

ورزش­های هوازی:

اولین روش بسیار سودمند که در در دراز مدت باعث افزایش توانایی خنثی کردن احساسات ناخوشایند می­ شود، انجام دادن ورزش­های هوازی است. ورزش­های هوازی فعالیت‌هایی هستند که در آن فرد در زمانی نسبتاً طولانی، یک فعالیت منظم بدنی را انجام می­دهد. طی این فعالیت­ها ضربان قلب و تنفس به تدریج افزایش یافته و برای مدت زمانی، فعالیت با حداکثر ضربان قلب و تنفس ادامه می­یابد و سپس به تدریج کاهش می­یابد. ورزش­های هوازی به دلیل این که ضربان قلب، تنفس و متابولیسم عضلات را تنظیم ‌می‌کنند، روش بسیار خوبی برای آرام­سازی عضلانی است (امامی نائینی، ۱۳۸۵).

پیش‌بینی:

پیش‌بینی کردن وقایع گامی بزرگ در جهت پیشگیری از ایجاد احساسات ناخوشایند در ما است. به عبارت دیگر زمانی که ما بتوانیم نتایج رفتارهای خود و تاثیر آن را بر دیگران پیش ­بینی کنیم آنگاه خواهیم توانست از بروز احساسات ناخوشایند در خود و دیگران جلوگیری کنیم. به نظر می‌رسد این راهکار شناختی- رفتاری است. چرا که هم نیازمند به یک پردازش شناختی است و هم انجام یک سری از رفتارها را می­طلبد.

آرام سازی خود:

یکی از بهترین راه های کنترل بر احساسات و هیجانهای خویش، تمرینات آرام سازی یا relaxation است. شما با قرار گرفتن در محیطی آرام می­توانید این تمرینات را انجام دهید. وقتی مشغول آرامش دادن به خود هستید، فعالیت بدن کم می­ شود، ضربان قلب کندتر می­ شود و عضلات تنش کمتری می­یابند (همان منبع).

۲-۲ روش­های کوتاه مدت:

خود آگاهی هیجانی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 09:49:00 ق.ظ ]




بدیهی است، مُمسِک باید با آگاهی بر قصد قاتل، مجنی علیه را نگهدارد و اگر بدون قصد قتل اقدام به گرفتن یا حبس وی کرده باشد، محکوم به مجازات مذکور نخواهد بود. همچنین است اگر هیچ یک قصد قتل نداشته و اتفاقاً فعل جانی منجر به مرگ شده باشد قابل ذکر است در این نحو از معاونت نیز مانند دیگر صورت‌های آن معاون باید نسبت به عدوانی و نا مشروع بودن قتل آگاهی داشته باشد، زیرا اگر معتقد به قانونی بودن اقدامات فاعل اصلی باشد به دلیل فقدان عناصر لازم در تحقق رکن روانی جرم معاونت، مسئولیتی نخواهد داشت.

الف: تبیین مفهوم مُمسِک

در کتاب «تحریرالوسیله» در مسئله ۳۳ حضرت امام خمینی(ره) می‌فرمایند:

«لو امسکه شخص و قتله آخر کان ثالث عیناً لهم، فالقود علی القاتل لا امسک، لکن الممسک یحبس ابداً حتی یموت فی الحبس». و در فقه ممسک ظاهراًً همان «حد» است.

اگر شخصی، شخص دیگری را نگه دارد و شخص ثالثی او را بکشد، آن نفری که شخص را نگه داشته به عنوان فرد ممسک است و او را ممسک می‌نامند. و برای او در قانون مجازات اسلامی مجازات شرعی آمده است.

ب: دیدگاه‌های فقهی و حقوقی

در مجازات شرعی معاونت در قتل عمدی با توجه به تبصره ۲ ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی : «در صورتی که برای معاونت جرمی مجازات خاص در قانون یا شرع وجود داشته باشد همان مجازات اجرا خواهد شد»، و این که برای بعضی مصادیق معاونت در قتل عمدی مجازات‌های شرعی وجود دارد: «اگر شخصی او را نگه دارد و دیگری او را بکشد و شخص سومی دیده‌بان آن ها باشد قود بر قاتل است نه نگه دارنده‌ی او. لیکن نگه دارنده به زندان ابد می‌افتد تا در حبس بمیرد و میله‌ی داغ و مانند آن به چشمان دیده‌بان کشیده می‌شود».[۴۹] پرسش‌های متعددی در باب تحلیل تبصره در تعامل با صدر ماده ۴۳ و نیز تعامل مصادیق قانونی معاونت با مصادیق شرعی و نیز امکان عمل اعمال چنین مجازات‌هایی قابل طرح است.

که بگوییم ‌در مورد قتل عمدی، معاونت علی‌الاصول به استناد ذیل ماده ۲۰۷ و تبصره ماده ۶۱۲ این قانون قابل مجازات است، مگر در مصادیق خاصی که در شرع به آن ها تصریح شده است و از آن جمله است نگه داشتن مجنی‌علیه و دیده‌بانی که مجازات آن ها به ترتیب حبس ابد و کشیدن میله داغ به چشمان است.

این تحلیل که ساده‌ترین آن ها‌ است هر چند به اعتبار این که مستند آن قانون و شرع است می‌تواند حکم دادگاه را مصون از تعرض سازد ولی در هر حال، پرسش‌هایی را متبادر به ذهن می‌کند و از آن جمله‌اند علّت تفاوت فاحش کمّی میان مجازات قانونی معاونت در قتل عمدی که حداقل آن یک سال است (تبصره ماده ۲۱۶ قانون مجازات اسلامی) با مجازات شرعی آن یعنی حبس دایم و یا تفاوت کیفی میان حبس کوتاه مدت قانونی با کشیدن میله‌ی داغ به چشمان معاون و بالاخره قابل تخفیف و تبدیل بودن حبس تعزیری با غیر قابل تخفیف و تبدیل بودن حبس دایم به عنوان حد.

صورت دوم، توجه دقیق‌تر به مفاد تبصره مذکور است. در این تحلیل، می‌توان گفت که مقنن در درجه نخست با وضع تبصره‌ی ۲ و تخصیص ماده ۴۳ قانون مجازات اسلامی، قصد تجدید اختیارات دادگاه را در خصوص انتخاب مجازات معاون داشته است. دوم اینکه نظر مُقنّن آن بوده که هر گاه نوبت به اعمال تبصره مذکور برسد تقدّم با مجازات‌های قانونی است و مُقنّن این نکته را با مقدم داشتن مجازات‌ قانونی بر مجازات‌های شرعی و به ویژه با درج واژه‌ «یا» میان آن ها مطرح نموده است:

«… مجازات‌ خاصی در قانون یا شرع وجود داشته باشد … ».

‌بنابرین‏ با وجود مجازات‌های قانونی، دادگاه مجاز به استناد به مجازات‌های شرعی برای بعضی از مصادیق معاونت در قتل عمدی که حتی گاهی نقش آن ها در کمک به قاتل ضعیف‌تر از موارد قانونی است نخواهد بود.

رأی دادگاه: در خصوص اتهام آقای بهمن «ع»، مقیم زندان مرکزی بندر عباس دایر بر معاونت در قتل عمدی مرحوم علی «ک»، با توجه به محتویات پرونده و وقایع مستحدثه به شرح تحقیقات انجام شده در مرجع انتظامی و در جلسات رسیدگی دادگاه و توضیحات منعکس در آرای سابق الصدور مبنی بر اینکه متهم موصوف به همراه شخصی به نام علیرضا «م»، فرزند غفّار، ۲۴ ساله که بعداً به جرم مباشرت در قتل مرحوم متوفی و نیز مشارکت در سرقت مقرون به آزار و اذیت و رانندگی بدون پروانه از سوی شعبه‌ی ویژه دادگاه عمومی بندر عباس به موجب دادنامه‌ی شماره ۴۹۶-۲۹/۳/۷۸ به قصاص نفس، ۷۴ ضربه شلاق و ۱۰ سال حبس تعزیری و یک میلیون ریال جزای نقدی محکومیت حاصل که با ابرام دادنامه‌ از سوی دیوانعالی کشور رأی قطعی و لازم‌الاجرا با مطالبه اولیاء دوم مجازات‌ قصاص به مرحله اجرا درآمد. در حرکتی غیر انسانی با کرایه نمودن اتومبیل مجنی‌علیه ظاهراًً به قصد عزیمت به بابا غلام از توابع بندر عباس مشارالیه را به بیراهه‌ای هدایت و سپس با به قتل رساندن وی، اتومبیلش را به سرقت برده‌اند و با اثبات قتل و قصاص مباشر هر چند متهم حاضر نیز به موجب دادنامه مذکور با توجه به دلایل به دست آمده از جمله کشف جسد متوفی، گواهی پزشکی قانونی که در آن علت تامه مرگ پارگی عروق بزرگ گردن و خون‌ریزی شدید عنوان گردیده، اقاریر مباشر بزه معنونه به شرح منعکس در صورت‌جلسات تنظیمی در دادگاه و ایضاً اقاریر صریح متهم حاضر منعکس در صفحات ۵۱، ۵۴، ۷۷، ۹۵، ۱۰۳، ۱۰۴، ۱۰۵، ۲۸۳ ، ۲۸۴ و ۳۱۸ پرونده، بدین ترتیب که اظهار داشته:

«… وقتی به بیراهه رفتیم ماشین متوقف و من پشت گردن مقتول را گرفتم و به علیرضا گفتم که بیاید کمک کند وقتی او آمد درب ماشین را باز کرد یک چاقو به شکم مرحوم وارد کرد و دومی را در گلوی مقتول وارد کرد و سپس از ماشین خارج نمود، مدارک و کارت ماشین را برداشته و مدارک دیگر را به دریا انداخته، ماشین را شستشو و به قصد بندر انزلی به راه افتاد و …».

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:49:00 ق.ظ ]




پژوهش هایی که خلاقیت را در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعال مورد بررسی قرار داده‌اند، با مرور این پژوهش‌ها می توان به وجود یا عدم وجود خلاقیت در این کودکان پی برد. همچنین به پژوهش هایی که کارکردهای اجرایی را در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی با خلاقیت بالا مورد بررسی قرار داده‌اند، اشاره می شود.

در مطالعه ای که توسط هلی و روکلیج(۲۰۰۶) با هدف بررسی رابطه بین خلاقیت، اختلال نارسایی توجه و کارکردهای شناختی در کودکان انجام گرفت.‌به این نتیجه دست یافتند که رابطه ی معناداری بین خلاقیت و اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی جود ندارد، بدین معنی که کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی خلاق تر از کودکان بدون این اختلال نبودند. و در ادامه، کارکردهای شناختی سرعت نامگذاری، سرعت پردازش، زمان واکنش،حافظه کاری، کنترل بازداری مورد بررسی قرار گرفت که در هر دو گروه کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعال و کودکان خلاق داری اختلال نارسایی توجه/بیش فعال، در سرعت نامگذاری، سرعت پردازش، زمان واکنش،حافظه کاری، کنترل بازداری نقص نشان دادند. و در تمام اندازه های شناختی دیگر، گروه خلاق دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بهتر از گروه دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی عمل کردند.این یافته ها بر رشد یافتگی و مدیریت کودکان خلاق دلالت دارد.

آبراهام و همکاران(۲۰۰۶) به بررسی تفکر خلاق در نوجوانان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی پرداخت، یافته ها نشان داد که کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعال بیشتر از گروه عادی تفکر خلاق دارند.

کراموند(۱۹۹۴) به رابطه بین خلاقیت و اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی پرداخته است. نتایج نشان داد که کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعال در آزمون شکلA خلاقیت تورنس در تمام عناصر به جز بسط به صورت نزدیک به میانگین عمل کردند. در این آزمون نمره کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعال یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود.

ویلکاکسون و جاکوبلین(۲۰۰۶) نیز به بررسی خلاقیت و اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی پرداختند. نتایج در این پژوهش نشان داد که کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعال نمره بالاتری در اندازه های خلاقیت نداشتند. و همچنین ‌بار کلی‌ و همکاران(۲۰۰۱، ۱۹۹۶، به نقل از الکهتانی، ۲۰۰۹) یافتند که جوانان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در مقایسه با جوانان عادی تفاوتی در اندازه های خلاقیت ندارند.

مشکل خودگردانی و بازداری رفتاری به عنوان توجیه نظری و الگوی پژوهشی برای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، توجه زیادی را به خود جلب ‌کرده‌است. برخی پژوهشگران اظهار کرده‌اند که این مشکلات کلید بسیار مهمی در فهم این اختلال است. مباحث مربوط ‌به این مشکلات شامل اصطلاحاتی نظیر، بازداری رفتاری و کارکردهای اجرایی، و نیز کنترل تکانش، خود تنظیمی و خودمدیریتی می‌باشد. در این عناوین مشکل مورد مواجهه فرد در فکر کردن هنگام عمل و فهم اینکه عواقب برخی رفتارها چیست؟(هاردمن، درو و اگن، ۱۹۴۸، ترجمه علیزاده و همکاران، ۱۳۸۸).

به نظر ‌بار کلی‌(۱۹۹۷، به نقل از علیزاده، ۱۳۸۶)، بازداری رفتاری فرایندی عصب شناختی است که به کودکان کمک می‌کند تا پاسخ درنگیده بدهند. همچنین ‌بار کلی‌(۱۹۹۶، به نقل از اسچرس و همکاران، ۲۰۰۴) معتقد است که اختلال پایه در افراد دارای نارسایی توجه/بیش فعالی، کنترل بازداری ضعیف است. لذا این افراد قویا نیاز به بازداری یک پاسخ یا نگهداری در حافظه کاری دارند. از طرفی آیزنگ(۱۹۹۵، به نقل از ویت و شاه، ۲۰۰۶) بیان می‌کند که الگوهای گوناگون خلاقیت ‌به این اشاره دارد که بازداری اجرایی می‌تواند خلاقیت را تحت تاثیر قرار دهد. مطالعات تجربی اخیر رابطه بین خلاقیت و بازداری اجرایی را شرح داده است.

به طور ویژه بازداری ممکن است اثر معکوس روی دوجنبه خلاقیت (تفکر واگرا و تفکر همگرا) داشته باشد. در یک مطالعه کارسون و همکاران(۲۰۰۳، به نقل از ویت و شاه، ۲۰۰۶) یافتند که نقص بازداری پنهان(یک نوع بازداری)، که به وسیله جدا کردن محرک‌های نامربوط اندازه گیری می شود، با تفکر واگرای بهتر مربوط شده است. از نظر آیزنگ(۱۹۹۸، به نقل از کجباف و خلیلی، ۱۳۸۲) عدم بازداری ذهنی، سازوکاری است که فرد برای پاسخ دهی به محرک ها، دامنه وسیعی از محرک ها را به صورت محرک هایی مرتبط در نظر می‌گیرد. نکته اصلی در اینجا است که افرادی که نقص بازداری دارند از مقوله بندی بیشتری استفاده می‌کنند که این مقوله بندی ها بیشتر ابتکاری هستند.

در پژوهش فایور و همکارانش(۲۰۰۱، به نقل از ویت و شاه، ۲۰۰۶) شرکت کنندگانی که در تکلیف بازداری خواندن عملکرد ضعیفی داشتند، در آزمون استفاده های غیر معمول(آزمون اندازه گیری تفکر واگرا) موارد بیشتری را تولید می‌کردند. همچنین در زمینه وجود رابطه مثبت بین کنترل بازداری ضعیف و تفکر واگرا، آن ها یافتند که افراد دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی میزان تفکر واگرای بالاتری از میانگین را نشان می‌دهند. بنابرین کنترل بازداری ضعیف ممکن است یک زیان برای تفکر همگرای افراد دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی محسوب شود ولی برای تفکر واگرای آن ها یک مزیت محسوب شود.

بررسی تصویرنگاری های عصبی در افراد دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی نشان داده است که کودکان با این اختلال در مخچه و قطعه پیشانی که دارای کارکرد اساسی در برنامه ریزی، سازماندهی، تصمیم گیری، ادراک زمان، بازداری و تفکر هستند، مشکل دارند(‌بار کلی‌، ۱۹۹۸، گید و همکاران، ۱۹۹۴، هانید و همکاران، ۱۹۹۱، به نقل از علیزاده، ۱۳۸۴). هیلمن و همکاران(۲۰۰۳) فرض کردند که لوب پیشانی برای تفکر واگرا ممکن است یک منطقه مهم باشد در این راستا هیلمن (۲۰۰۵) نشان داد وقتی که کارکرد لوب پیشانی دو گروه افراد خلاق و عادی در حین آزمون تفکر واگرا بررسی شد افراد عادی در حین انجام آزمون تفکر واگرا فعالیت لوب پیشانی شان افزایش پیدا کرد و در مقابل، فعالیت لوب پیشانی افراد خلاق نسبت به افراد عادی نه تنها افزایش داشت بلکه بیش از آن بود.

بعضی مطالعات نشان داده است که الگوی مغز در افراد دارای نارسایی توجه/بیش فعالی با الگوی مغز در افراد خلاق مشابهند(هرمن، ۱۹۸۱، و تورنس، ۱۹۸۴، به نقل از بیلی، ۲۰۰۷). گالاگر(۱۹۹۷) بیان کرد مشابهت های زیادی بین مغز افراد دارای نارسایی توجه/بیش فعالی و افراد خلاق وجود دارد. افراد خلاق نسبت به افراد نرمال در مغزشان مکانیسم توقف ضعیف تری دارند. محققان خلاقیت فرض کرده‌اند که این مکانیسم توقف ضعیف اجازه می‌دهد که بسیاری از تفکرات کنترل نشده و بی اختیار باهم تلاقی کنند و منتج به تفکر خلاق شوند. محققان اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی نیز یک مکانیسم توقف ضعیف مشابه در مغز این افراد مشاهده کردند. به هر حال این شواهد را به عنوان نقص عصب شناختی بررسی کردند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:49:00 ق.ظ ]




۱-۱-مقدمه

بیماری مزمن[۱] یک استرس فوق العاده و قابل توجه است که زندگی فرد را مورد تهدید قرار می­دهد و علت عمده مرگ و میر در دنیا هستند. افزایش سریع بیماری های مزمن، نمایانگر چالش های عمده بهداشتی در سطح جهان است. از آنجا که نگرش پزشکی در این نوع بیماری­ها تنها بر نحوه درمان و کنترل نشانه ها توجه دارد و با توجه ‌به این که این بیماری ها بر فرد و جامعه اثرات زیادی دارند، بایستی مورد توجه خاص قرار گیرند و نباید صرفاً بر الگوی پزشکی در مراقبت از این بیماری بسنده کرد (کاتس و بور[۲]،۱۹۹۵).

این بیماران معمولاً با دامنه وسیعی از احساسات منفی شامل اضطراب، عصبانیت و افسردگی مواجه هستند و احترام به خود و هویت فرد، تحت تاثیر بیماری قرار می‌گیرد؛ به خصوص وقتی بیماری منجر به کاهش نقش ها، فعالیت های ارزشمند تغییرات در ارتباطات اجتماعی شده و انجام فعالیت های قبلی بیمار نیز به علت بیماری مشکل یا غیر ممکن می شود (آسبرینگ[۳]، ۲۰۰۱).

سرطان[۴] از دید عامه ترسناک ترین و خطرناک ترین بیماری مزمن تلقی می­ شود. سرطان بیماری است که از یک یا چند سلول آغاز می­ شود و یک سلول به طور ناگهانی از حالت عادی خارج می­ شود و شروع به تکثیر می­ کند. سلول یا سلول­های سرطانی شده به سرعت تعدادشان افزایش پیدا می‌کند و تشکیل یک توده به هم فشرده سلولی یا یک غده می­دهد و این توده سلولی قابلیت و کارایی خود را نیز از دست می­دهد و نمی­تواند فعالیت­ها و وظایف خود را انجام دهد. این غده کم­کم گسترش پیدا می­ کند و مثل یک دانه کوچک در بافت ریشه می­دواند. کلمه سرطان که به معنای خرچنگ است بر اساس همین حالت نامگذاری شده است (خانجانی و همکاران،۱۳۹۱).

سرطان یکی از بیماری­های شایع در دنیای امروزی است که تعداد افراد مبتلا به آن روز به روز افزایش می­یابد. به گزارش سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۰۸ حدود ۶/۷ میلیون نفر در اثر ابتلا به بیماری سرطان جان خود را از دست دادند که از این تعداد، بیش از ۷۰% آن­ها در کشورهای در حال توسعه و کم درآمد زندگی می­کردند (صفاری و همکاران، ۱۳۹۱).

اثرات روانی ناشی از تشخیص سرطان و اثرات جسمی ناشی از درمان­های آن توام با بسیاری از عوارض جانبی هستند که سلامت روان فرد را تحت تاثیر قرار می­دهد. تشخیص سرطان، علائم ناگهانی را ایجاد می­ کند که مستلزم آن است که بیمار سریعا به سبک خود به مقابله با آن بپردازد. نوع روش درمانی بر سلامت روان بیمار تاثیر گذار است. درمان سرطان تقریبا همیشه با روش­های تهاجمی شروع می­ شود. از جمله درمان‌های سرطان شیمی درمانی است که با هدف نابود سازی سلولهای سرطانی انجام می­پذیرد. به دلیل طبیعت مزمن سرطان، بیمار مجبور است درمان طولانی مدت با داروهای سمی را بپذیرد. معالجه هفته­ها یا ماه­ها به طول می­انجامد و عوارض جانبی آن می ­تواند به صورت تهوع، ریزش مو، خستگی، دردهای عضلانی، سوختگی­های پوستی، تغییرات وزن و مشکلات روحی و روانی بروز نماید. بستری شدن­های متعدد به منطور درمان می ­تواند مانع از ادامه یک زندگی طبیعی شود. قبل و بعد از شیمی درمانی احساس ترس و اضطراب در بیمار به وجود می ­آید که این امر به دلایل مختلفی از قبیل عوارض ناشی از شیمی درمانی، سوراخ کردن ورید جهت تزریق، احساس انزوا و گوشه گیری و از دست دادن حس استقلال در زندگی، می ­تواند باشد. به علاوه عوارض جانبی آشکار ناشی از شیمی درمانی توانایی لذت بردن از جنبه­ های مختلف زندگی را از فرد بیمار سلب می­ کند (کرنر و بیلی[۵]، ۲۰۰۱).

۱-۲-بیان مسئله

سلامت روان یکی از مهمترین مؤلفه‌ ­های یک زندگی سالم است که عوامل بیشماری در شکل گیری صحیح یا ناصواب آن دخیل هستند. هدف سلامت روان کاهش احساسات منفی نظیر اضطراب، افسردگی، ناامیدی و پیشگیری از بروز نشانه­ های مرضی در افراد ‌می‌باشد. در طول چند دهه اخیر، مسئله سلامت روان به عنوان یکی از ابعاد مهم سلامت مورد توجه قرار گرفته است (سازمان بهداشت جهانی[۶]، ۲۰۰۷). عوامل خطر برای مشکل سلامت روان عبارتند از: سابقه خانوادگی، شرایط پر استرس زندگی، داشتن بیماری مزمن، سابقه تروما، استفاده از مواد مخدر، بی­توجهی یا سوء استفاده در کودکی و فقدان حمایت اجتماعی ‌می‌باشد.

اهمیت سلامت روان به دلیل ارتباط تنگاتنگ آن با سلامت جسمانی ‌می‌باشد. سلامت روان نقش مهمی در توانایی افراد برای حفظ سلامت جسمی بازی می­ کند. بیماری­های روانی از قبیل افسردگی و اضطراب در توانایی افراد برای مشارکت در رفتارهای ارتقا دهنده سلامتی تاثیر گذار است. به نوبه خود، مشکلات سلامت جسمی مانند بیماری­های مزمن می ­تواند تاثیر جدی بر سلامت روان و کاهش توانایی افراد برای شرکت در درمان و بهبودی داشته باشد (لاندو[۷]، ۲۰۰۶).

متخصصان و پژوهشگران به دنبال یافتن عواملی هستند که می ­تواند بر روی سلامت روان بیماران سرطانی تاثیرگذار باشد. در این میان راهبردهای مقابله دینی[۸]، رضایت زناشویی[۹] و خودکارآمدی[۱۰] از جمله­ عوامل تاثیر گذار بر سلامت روان بیماران سرطانی ‌می‌باشد که نیاز به بررسی­ های بیشتر در این زمینه احساس می­ شود.

اثرات روانی ناشی از تشخیص سرطان و اثرات جسمی ناشی از درمان­های آن توام با بسیاری از عوارض جانبی هستند و با توجه به تغییرات، گاه اعتماد به نفس و ایمان مذهبی به مخاطره می ­افتد. ارتباطات فردی به دلیل عدم اطمینان به آینده مختل می­ شود. مکانیزم­ های سازگاری قبلی ناکافی به نظر می­رسد و بستری شدن در بیمارستان ممکن است احساس تنهایی را به فرد القا کند و در یک کلام ‌می‌توان گفت بحران معنوی در فرد پدیدار می­ شود (های فیلد[۱۱]، ۱۹۹۲).

باید توجه داشت که بیماری­های مزمن از جمله سرطان می ­تواند اثرات مخربی به همراه داشته باشند و رضایت زوجین را تحت تاثیر قرار دهند. رضایت مندی زناشویی مهمترین مؤلفه‌ ازدواج است. به نظر می­رسد سلامت روان به عنوان مؤلفه‌­ای از ویژگی­های فردی، با رضایت­مندی زناشویی ارتباط دارد(شاهی و همکاران،۱۳۹۰).

ادراک خودکارآمدی نیز یک ساز و کار شناختی است که توانایی کنترل موارد ترسناک را در شخص ایجاد می­ کند و او را قادر به رویارویی با مشکلات می­سازد. درک توانایی باعث می­ شود که شخص رفتارهایی را از خود دور کند. افرادی که دارای احساس خودکارآمدی مشخص، تعریف شده، هماهنگ و تقریبا با ثبات هستند از سلامت روانشناختی بیشتری برخوردارند. این افراد به دیدگاهی روشن ‌در مورد خود رسیده ­اند و کمتر تحت تاثیر وقایع روزانه و ارزیابی­های این وقایع قرار می­ گیرند (بندورا،۱۹۹۷).

‌بنابرین‏ پژوهش حاضر درصدد بررسی این مسئله است که راهبردهای مقابله دینی، رضایت زناشویی و خودکارآمدی چه نقشی در سلامت روان این بیماران دارد.

۱-۳-ضرورت و اهمیت پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:49:00 ق.ظ ]




    1. ۱٫ Hong and Kirik. ↑

    1. ۱٫ Kazaz et al ↑

    1. . Alinaitwe et al. ↑

    1. ۱٫ Kamuzora ↑

    1. . Baran ↑

    1. . kereps ↑

    1. . Martin manzer ↑

    1. ۱. Garavan et al. ↑

    1. . Motwani and Kumar ↑

    1. . Tangen ↑

    1. . Kene ↑

    1. ۲٫ Enshassi et al. ↑

    1. ۳٫ Brvmn ↑

    1. . litter ↑

    1. . Early ↑

    1. . Organization for European Economic Cooperation ↑

    1. . Fabricant ↑

    1. . Kendrick & Creamer ↑

    1. . Segigel ↑

    1. . Sumanth ↑

    1. . Eeaster Field ↑

    1. . Steiner ↑

    1. . International Labiur Organization ↑

    1. . EPA ↑

    1. . Chew ↑

    1. . Fisher ↑

    1. ۳٫ Aspen et al. ↑

    1. . Japan productivity centre ↑

    1. . Hill ↑

    1. . Thurow ↑

    1. . koss and lewis ↑

    1. . Bernolak ↑

    1. . Kaplan and Cooper ↑

    1. . Jackson and Petersoon ↑

    1. . Moseng and Rolstadas ↑

    1. ۱٫ Mohanty ↑

    1. . Brynjolfsson and Hitt ↑

    1. . Concept ↑

    1. . Top management Oriented ↑

    1. . Reactive ↑

    1. ۱٫ Precision۲٫ Dmnyk ↑

    1. ۳٫ Marsh ↑

    1. . Parasurman ↑

    1. ۱٫ Deming ↑

    1. ۲٫ Mohanty ↑

    1. . Arora and Sumanth ↑

    1. . Al-Darrab ↑

    1. . Velocci ↑

    1. . lie ↑

    1. . Gudgel and feitler ↑

    1. . Pickworth ↑

    1. ۵٫ Kilic and okumus ↑

    1. . John and Wheeler ↑

    1. . Expansive ↑

    1. . Contractive ↑

    1. . Herbsman ↑

    1. . Heizer and Render ↑

    1. . Olomalaiye۴٫ Nakayama ↑

    1. ۱٫ Somans ↑

    1. ۱٫ Maslow ↑

    1. ۲٫ Herzberg ↑

    1. ۳٫ Kazaz et al. ↑

    1. . Lorriman and Kenjo ↑

    1. . Grayson and Odell ↑

    1. ۱٫ Yeoman et al. ↑

    1. ۲٫ Rojas and Varykv ↑

    1. . Polat and Ardiliti ↑

    1. ۲٫ Lim and Alum ↑

    1. . Chan and Kaka ↑

    1. ۴٫ Hanssen ↑

    1. . Goodrum ↑

    1. ۶٫ Motwani et al. ↑

    1. ۷٫ Makalsavatadvm ↑

    1. ۱٫ Alomalayy et al. ↑

    1. ۲٫ Aljvhany ↑

    1. . Non-productive Times ↑

    1. ۱٫ Anshasy et al. ↑

    1. ۲٫ Abdul Qadir et al. ↑

    1. ۳٫ Murray Ainsworth and Smith Vynvyl ↑

    1. ۴٫ performance ↑

    1. ۵٫ Role clarity ↑

    1. ۱٫ Competence ↑

    1. ۲٫ Environment ↑

    1. ۳٫ Values ↑

    1. ۴٫ Preference Fit ↑

    1. ۵٫ Reward ↑

    1. ۶٫ Hersey and Goldsmith ↑

    1. ۷٫ Ability ↑

    1. ۸٫ Clarity ↑

    1. ۹٫ Help ↑

    1. ۱۰٫ Motivation ↑

    1. ۱۱٫ Evaluation ↑

    1. ۱۲٫ Validity ↑

    1. . Efficiency ↑

    1. ۲٫ Doing the right things ↑

    1. ۳٫ Stainer ↑

    1. ۱٫ Harrington Emerson ↑

    1. ۱٫ Taylor ↑

    1. ۱٫ Peter Drucker ↑

    1. . Effectiveness & Efficiency ↑

    1. ۱٫ Mikaeeli ↑

    1. . Bature, Friday and Mustapha ↑

    1. ۲٫ Zenith ↑

    1. . Okoye and Rimone ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:49:00 ق.ظ ]