جمع‌ آوری کرد.وی دریافت که شیوه های مختلف فرزندپروری در دو بعد با یکدیگر متفاوت اند بعد اول “توقع داری[۷۳] “، والدین استانداردهای بالایی را برای فرزندان خود تعیین می‌کنند و تأکید دارند که فرزندان شان به آن استانداردها دست یابند و بعضی دیگر از والدین از فرزندان خود توقع کم تری دارند و به ندرت سعی می‌کنند در رفتار فرزندان خود نفوذ داشته باشند. بعد دوم”پذیرندگی”[۷۴] است.گروهی از والدین نسبت به فرزندان خود پذیرنده و قبول کننده هستند (برک[۷۵]، ۱۹۹۷، به نقل از بقائیان، ۱۳۹۰) .

بامریند(۱۹۸۹، ۱۹۹۱) دو بعد مستقل فرزندپروری رامطرح کرد: بعد اول: پاسخ دهی والدین است و به میزان حساس بودن والدین، گرمی، جلوه ی هیجانی و حمایت کنندگی آن ها مربوط است. بعد دوم: توقع والدین که به انتظارات آن ها از کودک و میزان کنترل کنندگی آن ها مربوط می شود. پاسخ دهی والدین که به میزان تعهد والدین برای ایجاد فردیت، خود نظم جویی و خود اطمینان بخشی کودک مربوط می شود و این در حالی است که آن ها میزان سازگاری، حمایت کنندگی و نیازها و مطالبات خاص کودک را هم در نظر می گیرند (بامریند، ۱۹۹۱). توقع والدین عبارت از تلاش های والدین برای وادار کردن کودکان به هماهنگ شدن با کل خانواده به وسیله اعمال مطالبات، نظارت و تلاش های انضباطی است (به نقل از برقیان زرنقی، ۱۳۹۱) .

پژوهش های معاصر در شیوه های فرزندپروری از مطالعات « بامریند » درباره ی کودکان و خانواده های آنان نشأت گرفته است. علاوه بر بامریند، پژوهشگران دیگر نیز برای توصیف سبک های فرزندپروری رویکرد ابعادی داشته اند. سیموندز[۷۶] (۱۹۳۹) این ابعاد را پذیرش/ طرد و مسلط/ مطیع دانسته است. شفر(۱۹۵۹) عشق/ خصومت و خود مختاری/ کنترل، بیکر[۷۷](۱۹۶۴) گرمی/ خصومت و محدود بودن/ آسان گیر بودن را از ابعاد سبک های فرزندپروری دانسته اند (براون و وایت ساید، ۲۰۰۷، به نقل از پرچم و همکاران، ۱۳۹۱).

بعد پاسخ دهی (صمیمیت و اطمینان بخشی): به میزان تلاش والدین برای رشد ابراز وجود و استقلال در کودکان، حمایت و اطمینان بخشی به کودکان و توجه به نیازهای اشاره دارد.

بعد تقاضا (کنترل): به تلاش والدین برای یکپارچگی خانواده و جذب فرزندان در خانواده از طریق داشتن تقاضاهای مناسب با توانایی‌های فرزندان، نظارت بر آنان و وضع مقررات اشاره دارد (بامریند، ۱۹۹۱). همان‌ طور که در جدول ۲-۱ نشان داده شده است ترکیب گوناگون دو بعد پذیرندگی و توقع داشتن، چهار شیوه فرزندپروری را به وجود می آورد که پژوهش بامریند بر سه شیوه آن ها متمرکز است: مستبدانه، مقتدرانه و آسان گیر و چهارمین شیوه یعنی طرد کننده را محققان دیگر مورد مطالعه قرار داده‌اند (برک[۷۸]، ۲۰۰۱).

جدول ۲-۱ طبقه بندی دو بعدی سبک های فرزندپروری

ناپذیرنده پذیرنده توقع

شیوه مستبدانه شیوه مقتدرانه متوقع

شیوه طرد کننده شیوه آسان گیر بی توقع

۲-۲۷-۴ انواع سبک فرزندپروری

هر یک از والدین سبک مخصوص در پرورش فرزند خود دارند که در واقع بازتابی از شخصیت آن ها ست و تحت تاثیر عواملی می‌باشد که آن ها را از دیگران متمایز می‌سازد. این عوامل عبارت اند از: تربیت، شخصیت و ارزش ها، که هر یک از آن ها بر طرز نگرش والدین و بر عزت نفس فرزندان تاثیر مستقیم دارد، چرا که مشخص کننده ی نوع رابطه روزمره والدین با آن هاست. بسیاری از رفتارهای متقابل ما بر فرزندان مان و بر عزت نفس آنان، بسته به طرز پاسخ گویی ما، تاثیری مثبت و منفی می‌گذارند (برقیان زرنقی، ۱۳۹۲).

۲-۲۷-۴-۱سبک مستبدانه[۷۹]( دیکتاتوری)

تحقیقات انجام شده درباره رشد و تکامل کودک به وضوع نشان دهنده این است که شیوه اعمال قدرت والدین در خانه، تأثیر چشمگیری بر رفتار کودکان دارد در برخی از خانواده ها یکی از والدین معمولا پدر زمام امور را در دست می‌گیرد. وی بیشتر تصمیمات اصلی مربوط به خانواده را اغلب بدون مشورت با دیگر اعضای خانواده می‌گیرد و همسر و فرزندان اش معمولا تسلیم محض خواسته ها و تصمیمات او هستند. در چنین خانواده هایی، ارتباط روزمره بین والدین و فرزندان اش بر اساس اعمال زور است و کودکان تنها باید، آنچه به آنان گفته می شود انجام دهند در غیر این صورت نخستین واکنش احتمالا تنبیه بدنی، حتی در سنین نوجوانی است.

نمایش قدرت والدین عاملی است که این شیوه را از دو شیوه ی دیگر متمایز می‌سازد. این والدین بسیار پر توقع بوده و پذیرای نیازها و امیال کودکان ‌نیستند. پیام های کلامی والدین یک جانبه و فاقد محتوای عاطفی است. والدین مستبد غالباً هنگام اعمال دستورات دلیلی ارائه نمی دهند. والدینی که شیوه مستبد به کار می‌برند، متوقع نیز هستند، اما هم نوایی آن ها آن قدر زیاد است که وقتی فرزندان تمایل به اطاعت ندارند نسبت به آن ها بی علاقگی نشان می‌دهند و حتی آن ها را طرد می‌کنند. هر گاه فرزند حرف والدین را بدون چون و چرا نپذیرد، متوسل به زور و تنبیه خواهد شد (برک، ۲۰۰۱).

والدین مستبد (دیکتاتور) معمولا دارای تعامل سرد همراه با کنترل زیاد با فرزندان هستند. فرزندانی که با سبک فرزندپروری دیکتاتوری پرورش یافته اند منفعل و وابسته بوده و دارای سطح پایینی از اعتماد به نفس و سازگاری اجتماعی هستند (رجایی و همکاران، ۱۳۸۷). و در عین حال اهدافی بسیار فراتر از سطح توانای خود انتخاب می نمایند (حسینی غفاری و همکاران، ۱۳۸۷). در چنین خانواده هایی جایی برای گفت وگوی دوجانبه بین والد و فرزند وجود ندارد. این کودکان در حل مسائل خود در آینده بدون منطق و دلیل برخورد می نمایند (تبیان نت، ۲۰۰۵).

ویژگی های والدین با سبک فرزندپروری مستبدانه:

۱) در این خانواده ها قوانین مشخص و معینی وجود دارد این قوانین واضح و روشن است و انتظارات والدین از فرزندان تعریف شده است. والدین خود قوانین را وضع می‌کنند و رأی‌ و نظر فرزندان را دخالت نمی دهند. فرزندان ملزم به اطاعت از قوانین بوده و در صورت عدم اطاعت و رعایت، بازخواست می‌شوند و تحمیل قوانین به صورت انعطاف ناپذیر است.

۲) روابط والدین نوعا استبدادی است یعنی با فرزندان خود رابطه یک طرفه برقرار می‌کنند، آن ها بر این تصور اند که فهم اطلاعات و کمالات بیشتری دارند. در واقع به فرزندان خود به عنوان یک عروسک کوکی نگاه می‌کنند واز هر راه که بخواهند می‌توانند در فرزندان خود تغییر ایجاد نمایند. این افراد به فرزندان خود به صورت تحقیر نگاه می‌کنند و خود را عقل کل می دانند.

۳) بیشتر از تنبیه استفاده می نمایند یعنی با بد رفتاری و عدم اطاعت از قوانین به شدت مقابله می شود.

۴) والدین، خشم و نارضایتی خود را بلا فاصله بروز می‌دهند و پنهان نمی کنند.

۵) قوانین و انتظارات به صورت واضح ابلاغ می شود.

۶) والدین اصل را بر منفی بودن بچه می‌گذارند.مشکل را در رفتار خود نمی دانند بلکه فرزندان را دارای مشکل می دانند.

۷) محبت و صمیمیت در خانواده بسیار کم است. محیط خانه، محیط خشک و به دور از محبت است.

۸) والدین خواسته ها، نیازها و امیال و نظریات فرزندان را در نظر نمی گیرند.

۹) به امور فرهنگی، معنوی و ارزشی چندان توجه نمی شود. والدین به اوقات ارزشمند فرزندان اهمیت نمی دهند.

۱۰) والدین با سخت گیری بیش از اندازه، حس مسئولیت پذیری را در فرزندان از بین می‌برند و در آن ها ایجاد سرخوردگی می‌کنند (فرهادیان، ۱۳۸۸).

والدین مستبد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت