|
|
اساساً ۲ نوع مس ۴ آمونیاکی وجود دارد(ACQ) (AWPA P5)
-
- نوعD (ACQ-D) (پایه آمینی)
ACQ برای بسیاری از کاربرد های مشابه، به جای ACZA , CCA استفاده شده است، اما این ماده برای استفاده در آبهای شور پیشنهاد نشده است. ACQ-B با فرمول بندی آمونیاکی بهتر قادر به اشباع گونه های سخت اشباع از قبیل دوگلاس فر میباشد.ACQ-D سطح ظاهری یکنواخت تر و هموارتری را ایجاد میکند. محصولات چوبی تیمار شده با ACQ –B,D در استانداردهای کالایAWPA آورده شدهاند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
عملکرد این ماده در برابر قارچها بستگی به تعداد کربن و گروه آلکیل آن دارد. وقتی یک آلکیل دارد، وجود ۱۲ تا ۱۴ کربن میتواند کارایی را در برابر قارچها افزایش دهد و وقتی دو گروه آلکیل دارد ۸ تا ۱۰ کربن میتواند کارایی مناسبی در برابر قارچها داشته باشد. نوع B وD دو آلکیل دارد پس با داشتن ۸ تا ۱۰ کربن عملکرد مناسبی در برابر قارچها خواهند داشت و نوع C دارای یک آلکیل و وجود ۱۲ تا ۱۴ کربن عملکرد در برابر قارچها را بهبود میبخشد(وارشا، ۲۰۰۴). میتوان از این فرمول بندیها در غوطهوری، اسپری کردن و فشار و خلاء در اتوکلاو، همچنین در تماس با آب و خاک استفاده نمود. تنوع ترکیباتACQ سبب شده تا در برابر گونه های چوبی متفاوت و کاربردهای متفاوت بتوان ترکیبات متفاوت را به کار برد. وقتی از ترکیب آمونیاکی استفاده میگردد، میتوان گونه های سخت اشباع مثل درون چوب کاج جنوبی و یا دوگلاس فر را اشباع نمود؛ ترکیب آمونیاکی دارای عمق نفوذ بیشتر است. درحالیکه ترکیب آمینی دارای توزیع یکنواختتر میباشد. در فرمول بندی جدیدACQ از تکههای کوچک مس محلول در اتانول آمین استفاده میگردد. البته باید توجه داشت که وجود تکههای مس در ماده حفاظتی میتواند سبب بروز مشکلاتی در اشباع گردد. از چوب تیمار شده در تماس مستقیم با آلومینیوم استفاده نشود. در صورت رشد کپک در سطح چوب تیمار شده بهترین را برای بر طرف کردن آن استفاده از پودر صابون و برس میباشد. میزان خورندگی فلزات در ACQ بالاتر از CCA است که این امر دلیل میزان بیشتر مس در ACQ نسبت به CCA است. پیش از رنگ کاری چوب تیمار شده؛ باید سطح آن خشک گردد. AWPA میزان جذب ۴ کیلوگرم بر متر مکعب یا ۰٫۲۵ پوند بر فوت مکعب را در بالای زمین، جذب ۶٫۴ کیلوگرم بر متر مکعب و یا ۰٫۴۰ پوند بر متر مکعب را برای کاربرد در تماس با زمین، میزان جذب ۰٫۶ پوند بر فوت مکعب را برای فونداسیون ساختمانها و تیر مخابرات و میزان جذب ۰٫۱۵ پوند بر فوت مکعب ماده حفاظتی همراه با مواد ضد آب را برای محیطهای آبی، را تعیین نموده است. این تیمار را میتواند در بالای زمین، در تماس با زمین و همچنین در تماس با آب تازه مورد استفاده قرار داد(لیبو، ۲۰۰۴؛ مدیسون، ۲۰۰۴). ۳-۱-۴- کوات مس مایکرونایز شده[۶۵] MCQ ماده حفاظتی ساخته شده بر پایه ACQمیباشد. قطعات جامد مس(اغلب کربنات مس)سریعتر از ترکیبات مس به صورت آمینی و آمونیاکی در آب به صورت ذرات معلق تبدیل میگردند. البته باید توجه داشت که اندازه ذرات نیز مهم است. به طوری که اندازه بهینه ذرات ۱۹۰ نانو متر باید باشد. اندازه کوچک ذرات سبب افزایش نفوذ و افزایش عمق نفوذ، کاهش شستشوی ماده حفاظتی و کاهش ایجاد مشکلات برای انسان و حیوانات است. خوردگی این ماده همانند چوبهای تیمار شده با CCA است.چوبهای تیمار شده با MCQ از نظر خورندگی فلزات بسیار شبیه به چوبهای تیمار نشده میباشند و به همین دلیل در استفاده از این ماده نیاز به اتصالات با جنس استیل نمیباشد. همچنین این تیمار رنگ طبیعی چوب را حفظ میکند و توانایی بالاتری برای نگه داری رنگها و پوششها داشته و نیز میزان مس کمتری برای کمک به کاهش آبشویی دارد. قابل استفاده در تماس با زمین و نیز در مصالح ساختمانی است. مناسب برای تیمار نرده های چوبی، عرشه، ریل راه آهن، ایوان و در کل محیطهایی با ریسک بالای تخریب. چوبهای تیمار شده با MCQ مشکلات زیست محیطی و حمل و نقل را ندارند. چوب تیمار شده با MCQ بی بو، بدون لکه رنگی و برای انسان، حیوان و گیاهان بی خطر است. محصولات تیمار شده با این ماده به طور تجاری از سال ۲۰۰۶ استفاده گردید(پرستون و همکاران،۲۰۰۹). ۴-۱-۵- مس قلیایی DCOI (ACD)[66] این ماده حفاظتی یکی از مواد محلول در آب است که به تازگی معرفی شده وبا وزن مولکولی۲۸۲٫۲۳، حاوی مس قلیایی اتانول آمین میباشد. که در آن از ۴ و ۵-دیکلرو-۲-ان-اکتیل-۴-ایزوتیازولین-۳-یک (DCOI) استفاده شده. فرمول شیمیایی این ماده(C11H17Cl2NOS) بوده و از نامهای تجاری آن میتوان به، کاتون[۶۷]، دورآسید[۶۸]، کاتون ۲۸۷[۶۹] اشاره نمود. شکل ۳-۱-۴- مس قلیایی DCOI (ACD) این مایع زلال زرد رنگ، عمدتاً با یک حشره کش به صورت ترکیبی برای مقابله با قارچهای مقاوم به مس مورد استفاده قرار میگیرد. این ترکیب عموماً به نسبت ۲۰ تا ۲۵ واحد مس به یک واحد DCOI، استفاده میگردد.ACD به عنوان یک ماده حفاظتی که هم برای مصارف بالای سطح زمین و هم در تماس با سطح زمین کاربرد دارد و درAWPA استاندارد گذاری شده است. DCOI یک ماده حفاظتی مناسب در برابر حفاران دریایی میباشد. تیمار با این ماده رنگ چوب را به رنگ قهوهای روشن تبدیل میکند. چوب تیمار شده با این ماده دارای بوی قابل توجهای است، که شدت آن بستگی به محلول تیمار دارد و با توجه به محلول تیمارامکان حساسیت پوستی وجود دارد(لیبو، ۲۰۰۷). DCOI اغلب به صورت ترکیبی همراه با یک حشرهکش مورد استفاده قرار میگیرد. ایزوتیازولین عموماً به عنوان ماده ضد کپک با DCOI به صورت ترکیبی مورد استفاده قرار میگیرد. مقاوم به آبشویی و قابل حل در حلالهای آلی و مناسب برای مقابله با حملات قارچی از خصوصیات این ماده میباشد. هم برای مصارف بالای سطح زمین و هم در سطح زمین کاربرد دارد. بسیار شبیه تیمارMCQ وACQ میباشد. چوب تیمار شده با این ماده برای انسان و محیط زیست خطری ایجاد نمیکند. ۳-۱-۶- مس دو ظرفیتی (دی متیل دی تیو کاربامات)(CDDC)[70] مس دوگانه (دی متیل دی تیو کربامید) (CDDC) محصولی است که در نتیجه واکنش در چوب به عنوان نتیجه تیمار دوگانه با دو محلول جداگانه ایجاد شده است. اولین محلول تیمار حاوی حداکثر ۵% مس اتانول آمین ۲ ظرفیتی( ۲- آمینو اتانول) و دومین محلول تیمار دارای حداقل ۲٫۵ % سدیم دی متیل دی تیو کربامید میباشد(AWPA P5).از مواد حفاظتی بر پایه آب به فرمول C6H12N2S4Cu با جرم ویژه ۱٫۷۵ و وزن مولکولی ۳۰۳٫۹۸ و دمای ذوب ۲۶۰ درجه سانتیگراد به صورت پودر قرمز تیره مایل به قهوه ای میباشد. میزان مصرف اکسید مس در این ماده حفاظتی ۱۷-۲۹% و میزان مصرف سدیم دی متیل دی تیو کربامت(SDDC) 71-83% میباشند(لیبو، ۲۰۰۴). شکل ۳-۱-۵- مس دوگانه (دی متیل دی تیو کربامید) (CDDC) یکی از نامهای تجاری این ماده کودیاک[۷۱] میباشد در اثر واکنش مس اتانول آمین و سدیم دی متیل دی تیوکربامتSDDC و نسبت یک واحد مس و دو واحد در تیوکربامات سبب تولید این محصول نامحلول در آب میگردد(فریمن، ۱۹۹۴). چوبهای تیمار شده با این ماده مقاومت مناسبی در برابر حشرات و قارچها دارند. تحقیقات نشان میدهد که در صورتیکه نسبت Cu:SDDC به ۱:۱ تغییر یابد میزان آبشویی مس افزایش مییابد که این مسئله نشان میدهد، افزایش میزان مس نمیتواند سبب تثبیت بهتر این ماده در چوب گردد، البته قسمتی از مس میتواند با مبادله یونی با دیواره سلولی واکنش دهد و در آن تثبیت گردد (کوپر، ۱۹۹۳). استفاده از میزان SDDC بیشتر سبب کاهشPH محلول تا نزدیکی خنثی میگردد(آرسنائولت و همکاران، ۱۹۹۳). میزان جذب این ماده در مصارف بالای سطح زمین باید حداقل ۱٫۶ کیلوگرم بر مترمکعب و در تماس با سطح زمین ۳٫۲ کیلوگرم بر متر مکعب باشد. چوبهای تیمار شده با این ماده را نباید در آب دریا استفاده نمود. میتواند سبب سوزش چشم و پوست گردد که در این صورت باید دستها و صورت را با آب و صابون شستشو داد. همچنین تنفس این ماده میتواند سبب تحریک مجاری تنفسی گردد. CDDC دارای ماندگاری بالا و مقاوم در برابر عوامل اکسیداسیون میباشد. البته این تیمار هنوز به صورت تجاری استفاده نمیگردد. این ماده به عنوان یک ماده قابل استفاده در محیطهای داخلی در AWPA استاندارد گذاری شده است.بهتر است از اتصالاتی با جنس گالوانیزه و یا استیل در برابر این ماده استفاده گردد. چوب تیمار شده با این ماده به رنگ قهوه ای بوده و معمولاً بدون بو یا با بوی بسیار کم میباشد. همچنین اغلب چوب کاج با نفوذ بالا با این ماده حفاظتی تیمارمیگردد. یکی از مشکلات اصلی این تیمار، دو مرحله ای بودن فرایند آن است. ۳-۱-۷- تبوکونازول[۷۲] از سال ۱۹۹۱ به صورت تجاری مورد استفاده قرار گرفت. تبوکونازول(TEB) یک بیوسید تری آزول آلی است که در برابر قارچهای پوسیدگی چوب موثر است اما تأثیر آن در برابر سوسکها هنوز محاسبه نشده است. در حلالهای آلی محلول است ولی در آب محلول نمیباشد، در چوب پایدار است و در مقابل آبشویی مقاوم است. به طور رایج TEB کاربرد تجاری ندارد. حلالهای استفاده شده در فرمول بندی این ماده حفاظتی نیز در AWPA P9 نوع C یا نوعF مشخص شده است. پودر بی رنگ کریستالی تا قهوه ای روشن به فرمول مولکولی C16H22ClN3O با نام آیوپاک این ماده به صورت زیر است: (RS)- 1- (4-ChloroPHenyl)- 4,4-dimethyl- 3- (1,2,4-triazol-1-ylmethyl)pentan- 3-ol میباشد. یکی از زیستکشهای آلی بر پایه تریزل بوده که مناسب برای تیمار چوب در برابر قارچهای بیماری زا میباشد. از نامهای دیگر این محصول میتوان به فنترازول[۷۳]، تربو کنازول[۷۴]، تربوترازول[۷۵] و اتیل تری یانول[۷۶]را نام برد. این ماده حفاظتی دارای جرم مولکولی۳۰۷٫۸۱۸۳۸ و در ۲۰ درجه سانتیگراد دارای دانسیته ۱٫۲۹ گرم بر سانتی متر مکب و وزن مخصوص ۱٫۲۴۹ میباد(EPA، ۱۹۹۹). شکل ۳-۱-۶- تبوکونازول تبوکونازول در لیست سازمان غذا و دارو در آمریکا به عنوان یکی از مواد بی خطر برای انسان میباشد. اما از دیدگاه EPA این ماده امکان بروز سرطان برای انسان را فراهم میکند و بر اساس ادعای سازمان سلامت جهانی[۷۷] این ماده در طبقه سه از لحاظ سمیت قرار دارد که این امر به معنای سمیت بسیار کم میباشد. اما به طور کل دارای سمیت بسیار کمی برای انسانهاست. از این ماده به عنوان قارچکش در مواد حفاظتی محلول در حلالهای الی در مقابل بازیدیومیستها استفاده میگردد(FAO، ۲۰۰۰). TEB در آب به صورت تکه های جدا از هم حل شده و در استن قابل حل میباشد. به طور کل حلالیت در آب ۳۲ میلیگرم در لیتر، در دی کلرو متان کمتر از ۲۰۰ گرم در لیتر در ان – هگزان ۲ تا ۵ گرم در لیتر، در ۲ پروپانول ۱۰۰ تا ۲۰۰ گرم درلیتر و در تلوئن ۱۰۰ تا ۲۰۰ گرم در لیتر میباشد. دارای دمای ذوب ۱۰۲٫۴-۱۰۴٫۷ درجه سانتیگراد میباشد. بر پوسیدگی قارچی اثر داشته اما در برابر حشرات بی اثر میباشند. (AWPA P5,P8) در حلالهای آلی قابل حل هستند. اما دارای حلالیت کمی درآب بوده و در چوب تثبیت شده و مقاوم به آبشویی میباشند. این مواد از برای تیمار تحت فشار درآمریکا، اروپا و کانادا استفاده میگردند. اغلب برای مقابله با کپکها و بیماری لکهآبی و تیماری مناسب برای کنترل لکههای سیاه رنگ ایجاد شده توسط قارچها و تیمار بذر گیاهان کاربرد دارند. LD 50 برای تبوکونازول، از راه خوردن برای موش صحرایی ۱۷۰۰ میلی گرم درکیلوگرم و برای موش خانگی از راه خوردن۳۰۰۰ میلی گرم در کیلوگرم و از راه تماسی برای موش صحرایی بیش از ۵۰۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم و از راه تنفس برای موش صحرایی ۰٫۳۷ میلی گرم بر لیتر در ۴ ساعت میتواند خطرناک باشد(ویلیامز، ۲۰۰۵). ۳-۱-۸- پروپیکونازول[۷۸] پروپیکونازول یک بیوسید تری آزول آلی است که در برابر قارچهای پوسیدگی چوب موثر است اما در برابر سوسکها موثرنمیباشد( AWPA P8). این ماده در بعضی از حلالهای آلی محلول میباشد، اما در آب حلالیت پائینی دارد و در چوب پایدار و در مقابل آبشویی مقاوم است. بدون خورندگی برای فلزات و همچنین حلالهای استفاده شده در فرمولبندی این ماده حفاظتی در نوع F یا C AWPA P9 مشخص شده است(EPA، ۱۹۹۳). یکی از زیستکشهای آلی بر پایه تریزل بوده که مناسب برای تیمار چوب و بذرگیاهان در برابر قارچهای بیماری زا، باکتریها و ویروسها میباشد. این ماده در سال ۱۹۷۹ توسط جانسن فارماتئوتیکا[۷۹]در بلژیک کشف گشت (تومسون، ۱۹۹۷). شکل ۳-۱-۷- پروپیکونازول نام آیوپاک این ماده به صورت زیر است: [۲- (۲,۴-dichloroPHenyl)-4-propyl-1,3-dioxolan-2-yl]methyl-1,2,4-triazole فرمولاسیون مولکولی آن C15H17Cl2N3O2، وزن مولی ۳۴۲٫۲۲۰۳۸ با دمای جوش ۱۸۰ درجه سانتیگراد و حلالیت ۱۰۰ ppm در دمای ۲۰ درجه سانتیگراد در آب میباشد و ۱۰۰ % قابل حل در متانول، استون، اتر، کلورفرم و بنزن در دمای ۲۰ درجه سانتیگراد و ۶% قابل حل در هگزان (EPA، ۱۹۹۶). از جمله نامهای تجاری این ماده میتوان به بنر[۸۰]، بنیت[۸۱]، دسمل[۸۲]، اربیتو … اشاره کرد اما معروفترین نام تجاری این ماده سیبا[۸۳] میباشد. پروپی کنازول بر اثر متیل زدایی از کربن ۱۴ در طول فرایند بیوسنتز ارگوسترول و انباشتگی متیل استرول روی کربن ۱۴ میباشد. بیوسنتز این ارگوسترول میتواند سبب تخریب دیواره سلولی قارچها گردد. فقدان تولید نرمال استرولها سبب کند شدن یا توقف رشد قارچها میگردد. گیاهان توانایی متابولیزم پروپیکنازول را با هیدرولیز گروه ان- پروپیلدر حلقه دی اکسالان و تبدیل آن به بتا- هیدروکسی ایزومر ها که به شکل مخلوطی شیرین هستند، میشوند (ورتان، ۱۹۹۳؛ توموسون، ۱۹۹۷). تحریک کننده چشم نمیباشد و از سوزاندن و نگهداری محصول در محیطی که احتمال آتش سوزی وجود دارد جدا خودداری گردد. LD 50 برای پروپیکونازول؛ از راه خوردن برای موش صحرایی بیش از ۲۰۰۰ میلی گرم درکیلوگرم و برای اردکها بیش از ۲۵۱۰ میلی گرم در کیلوگرم و برای ماهیها بیش از ۱۰۰ میلی گرم بر کیلوگرم و از راه تنفس برای موش صحرایی ۰٫۳۷ میلی گرم بر لیتر در ۴ ساعت میتواند خطرناک باشد (ویلیامز، ۲۰۰۵). ۳-۱-۹- ایمیداکلوپراید[۸۴] ایمیداکلوپراید در سال ۱۹۸۶ توسط یک ژاپنی به نام نیون توکوشو نو یاکو سیزو[۸۵] کشف و در سال۱۹۹۲ یک شرکت آلمانی به نام بای[۸۶] حق امتیاز این ماده را دریافت نمود و در سال ۱۹۹۴ در EPA استاندارد گذاری شده است. یکی از حشرهکشهای محلول در آب با پایه نیکوتین حاصل از تنباکو که به صورت نئوروتوکسین[۸۷] فعالیت کرده که در دسته نئونیکوتینوئ[۸۸] در شیمی قرار میگیرد. نام آیوپک این ماده به صورت زیر است: ۱- (۶-chloro-3-pyridylmethyl)-N-nitroimidazolidin-2-ylideneamine و نام شیمیایی آن عبارت است از: ۱-[ (۶-chloro-3-pyridinyl)methyl]-N-nitro-2-imidazolidinimine به فرمول مولکولی C9H10ClN5O2 و جرم مولی ۲۵۵٫۶۶۱ و به صورت کریستال بی رنگ، دمای جوش۱۳۶٫۴-۱۴۳٫۸ درجه سانتیگرادو حلالیت ۰٫۵۱ گرم در لیتر در صفر درجه سانتیگراد در آب میباشد. از نامهای تجاری این ماده میتوان به، ادمایر[۸۹]،کندیفور[۹۰]، گا اچو[۹۱]، پرمیر[۹۲]، پرمیس[۹۳]، پرووادا[۹۴] و مارتن[۹۵] اشاره نمود. شکل ۳-۱-۸- ساختار مولکولی ایمیداکلوپراید در کلاسه بندی سمیت EPA این ماده در کلاسه ۲ و ۳ قرار دارد و بایستی روی محصولات آن علامت خطر زده شود. یک حشره کش سیستماتیک حاوی کلرو – نیکوتینیل است که برای تیمار خاک، برگ و دانه مورد استفاده قرار میگیرد. عموماً در کشاورزی برای حبوبات، برنج، ذرت، سیب زمینی و سبزیجات استفاده دارد. در کل این ماده دارای سمیت متوسطی است و توانایی ایجاد جهش زنی را دارد(FAO، ۲۰۰۸). میتوان این ماده را برای تیمار تزریقی خاک و درختان استفاده نمود به طوری که ۶ تا ۸ اینچ برای درختان و ۳ تا ۴ اینچ برای بوته ها مورد استفاده قرار میگیرد. از این ماده نباید در کندوهای عسل استفاده نمود. از مواد مناسب برای محافظت در برابر موریانه، کک و سوسک حمام میباشد. برای پرندگان سمی و برای ماهیها از سمیت کمتری برخوردار است. سمیت متوسطی پس از خورده شدن و سمیت کم در تماس برای پستانداران دارد (USDA، ۲۰۰۵).
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-09-24] [ 11:28:00 ق.ظ ]
|
|
و) با تشکیل کلاس های ضمن خدمت مدیران مدارس را با روش های جدید خود ارزیابی و شناخت نقاط قوت و کاستی های خود، آگاه نمایند. هـ) در پایان پیشنهاد می شود که قبل از اجرای هرگونه برنامه ی توسعه ی مدیریت از مدیران نیازسنجی به عمل آورند و خود آنان را در فرایند توسعه ی مدیریت درگیر نمایند. با تهیه ی کتابچه های راهنما و جزوات مفید و موثر راهکارهای دستیابی به مهارت های خودبالندگی برای مدیران تشریح گردد و بر اهمیت خود بالندگی تاکید شود.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
(ناصرشیربیگی- دکتر قربانعلی سلیمی و دکتر سعید رجائی پور – بررسی نیازهای خود بالندگی مدیران مقاطع مختلف تحصیلی شهر ارومیه در سال تحصیلی ۷۹-۷۸ ص ۱۱۷ تا ص ۱۲۶) مورد دوم: (بررسی و مقایسه نگرش مدیران مدارس نسبت به فرهنگ سازمان و عملکرد مدیریتی و رابطه آنها با هم و ارائه پیشنهادهایی برای مسئولان آموزشی) مقدمه: آموزش و پرورش در پیشرفت جوامع نقش اساسی دارد و یکی از ارکان مهم توسعه به شمار می رود و موفقیت آموزش و پرورش به برخورداری از مدیریت کارآمد و اثربخش وابسته است و نحوه عملکرد آموزش و پرورش در گرو این امر می باشد. بنابراین مدیران مدارس در آموزش و پرورش از جایگاه ویژه ای بسیار موثر است. امروزه فرهنگ سازمانی یکی از موضوعات مورد بحث رفتار سازمانی است و اعتقاد بر این است که هر سازمانی دارای فرهنگی است که با گذشت زمان شکل می گیرد و به آسانی از بین نمی رود و تاثیر بسزایی در رفتار سازمانی خواهد داشت فرهنگ سازمانی به مجموعه ای از ارزش ها، اعتقادها، آداب و رسوم و عاداتی که به طور ضمنی و غیر مدون رفتار مشترک فردی، گروهی و سازمانی را پی ریزی می کند اطلاق می شود. (مورهد و گریفین ۱۹۹) فرهنگ سازمانی عبارت از هنجارها، ارزش ها، و فرض های ضمنی است که اعضای سازمان در آن سهیم هستند. فرهنگ سازمانی خود زاییده زندگی سازمانهای انسانی است که در داخل آن زندگی جمعی آدمیان علاوه بر دادن هویت مشخص به سازمان، موجب یکپارچگی کارکنان نیز می شود و به تدریج دارای هنجارها و ارزش ها و فرصت های گوناگون و معینی می شوند که اگرچه محصول زندگی سازمانی خود آنان است ولی رفتار آنان را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. بدین ترتیب هر عضوی از سازمان ناچار از رعایت آن است (سید عباس زادگان ۱۳۷۴). به طور کلی فرهنگ سازمانی بر تمام جنبه های سازمانی و وظایف مدیریتی و چگونگی هدایت و پرورش کارکنان تاثیر می گذارد و اهمیتی را که مدیر برای کارکنان خود قایل است تابعی از اعتقادات اساسی اوست. (زارعی متین ۱۳۷۲). عملکرد مدیر عبارت از میزان کارایی و اثربخشی در تعیین هدف های مناسب و تحقق آنهاست که در بحث کارایی و اثربخشی عملکرد مدیران به طور معمول به وظایف و مهارتهای مدیریت اشاره می شود (علاقمند ۱۳۷۵). یکی از مطالعات مهم در زمینه ارتباط فرهنگ و عملکرد سازمانی نشان می دهد که این ارتباط به طور ضروری یکنواخت نیست. چون ارزشهای فرهنگی مفصل و پیچیده است و دامنه وسیعی از رفتارهای سازماین را تحت کنترل قرار می دهد (زارعی متین ۱۳۷۲) در تحقیق دیگری ارتباط فرهنگ سازمانی و عملکرد بر خلاف ارتباط فرهنگ و رضایت به روشنی مشخص نشده است با این که در بعضی از تحقیقات، همبستگی این دو متغیر تایید شده است ولی نقش عمده واسطه بر عهده تکنولوژی است با توجه به متغیر تکنولوژی هنگامی عملکرد بهتر است که فرهنگ سازمانی با تکنولوژی همخوانی داشته باشد (میرسپاسی ۱۳۷۳). پس یکی از منابعی که در مدیریت تاثیر بسزایی دارد نگرش و شیوه های تفکر مدیر است چون نگرش، یک موضوع فکری و یا احساس فرد نسبت به یک واقعیت است و نگرش هر مدیری همان الگوهای اعتقاید اوست و به طور آگاهانه یا ناآگاهانه از طریق تجربه کسب می شود و می تواند شیوه تفکر بودن بازنگری تمام حقایق را در موقع تصمیم گیری و اقدام سریع به مدیر بدهد و فرهنگ سازمانی، شیوه انجام دادن امور سازمانی را مشخص می کند و ادراکی تقریبا یکسان از سازمان است که در همه اعضا سازمان وجود دارد و عملکرد مدیریتی بازتاب ارزشها و نگرشها و نیازهای شخصی بستگی دارد و مدیران باید در مقابل این گونه خصایص حساسیت به خرج داده و به نحوی به آنها پاسخ دهند تا شرایطی فراهم آید و موجب آزادسازی توانایی های بالقوه افراد سازمان شود. در پژوهش حاضر سعی شده است فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی و شاخصهای آنها از دیدگاه مدیران مدارس بررسی شود در این ارتباط فرهنگ سازمانی از شاخصهای تاکید بر هدف، هویت عضویتی، تحمل اختلاف سلیقه، نوع ارتباط ها، انسجام و یکپارچگی، ریسک پذیری، تصمیم گیری، نگرش سیستمی، کنترل و پاداش و عملکرد مدیریتی از شاخص های برنامه ریزی سازماندهی و رهبری، روابط انسانی و روحیه، ارتباط ها، ابتکار و خلاقیت، تصمیم گیری جامعیت در مدیریت، کنترل و پاداش تشکیل شده اند که نگرش مدیران نسبت به فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی بررسی و مقایسه شده و وجه تمایز، مشخص و سپس به بررسی رابطه آنها پرداخته شده است. دانشمندان و نظریه پردازان مدیریت و علوم رفتاری درباره فرهنگ سازمانی و ارتباط آن با عملکرد تاکید دارند و با توجه به این که تاکنون پژوهشی در این زمینه در آموزش و پرورش کشور انجام نگرفته است چنین مسأله ای از ضرورت و اهمیت خاصی برخوردار است. اهداف پژوهش: در این پژوهش اهداف عمده عبارتند از: - بررسی و مقایسه نگرش مدیران نسبت به فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی. - بررسی همبستگی بین فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی مدیران. - ارائه پیشنهاد به مدیران و دست اندرکاران نظام آموزشی به منظور بهبود و ایجاد فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی مطلوب. پرسش های اساسی پژوهش: ۱- آیا میان نگرش مدیران مدارس شهرستان فریون نسبت به فرهنگ سازمانی تفاوتی وجود دارد؟ ۲- آیا میان نگرش مدیران زن و مرد مدارس شهرستان فریون نسبت به فرهنگ سازمانی تفاوتی وجود دارد؟ ۳- آیا میان نگرش مدیران مدارس شهرستان فریون نسبت به عملکرد مدیریتی تفاوتی وجود دارد؟ ۴- آیا میان نگرش مدیران زن و مرد مدارس شهرستان فریون نسبت به عملکرد مدیریتی تفاوتی وجود دارد؟ ۵- آیا میان نگرش مدیران مدارس شهرستان فریون (ابتدایی، راهنمایی و متوسطه) نسبت به فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی همبستگی وجود دارد؟ ۶- آیا میان نگرش مدیران مدارس شهرستان فریون بر حسب جنسیت آنان نسبت به فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی همبستگی وجود دارد؟ روش پژوهش: در این پژوهش برای بررسی و مقایسه نگرش مدیران نسبت به فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی از روش توصیفی (پیمایشی) و برای بررسی ارتباط میان فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی از روش همبستگی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، مدیران مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه شهرستان فریون داران، چارگان، بویین و میاندشت است که جمعا ۳۴۵ نفر بوده اند. از این جامعه ۱۵۰ نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم طبقات انتخاب شده و از این نمونه ۱۳۲ نفر مورد بررسی قرار گرفته اند. ابزارهای اندازه گیری: برای جمع آوری و کشف نگرش مدیران نسبت به فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی از دو نوع پرسش نام خودسنجی استفاده شده است که عبارتند از: ۱- پرسش نام خودسنجی فرهنگ سازمانی که توسط پژوهشگر تهیه شده شامل ۵۰ سوال و ۹ شاخص می باشد. ۲- پرسش نامه خودسنجی عملکرد مدیریتی که توسط پژوهشگر تهیه شده و شامل ۵۰ سوال و ۹ شاخص می باشد و بر اساس مقیاس لیگرت درجه بندی شده اند و دارای گزینه های «هرگز» «به ندرت» «گاهی» «اغلب» و همیشه هستند. روایی و اعتبار ابزار اندازه گیری: روایی پرسش نامه ها: ۱- از طریق مطالعه مقدماتی سوال های پرسش نامه ها بازنگری شدند. ۲- ارزشیابی سوالها به وسیله استادان مدیریت آموزشی انجام شد و مورد تایید استاد راهنما و مشاور قرار گرفت. اعتبار پرسش نامه: از طریق ضریب آلفای کرونباخ ضریب آلفای کل فرهنگ سازمانی ۷۶% و عملکرد مدیریتی ۸۲% محاسبه شده است. روش تحلیل داده ها (روش های آماری): پاسخ ها پس از بررسی با بهره گرفتن از آمار توصیفی و استنباطی و مشخصه های آماری نظیر فراوانی، درصد میانگین، انحراف معیار و آزمون های تحلیل واریانس، آزمون شفه، آزمون t و ضریب همبستگی پیرسون، ضریب تعیین اعتبار همبستگی t، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش: ۱- نگرش مدیران مدارس شهرستان فریون نسبت به فرهنگ سازمانی یکسان بوده است. ۲- نگرش مدیران زن و مرد مدارس شهرستان فریون نسبت به فرهنگ سازمانی یکسان بوده است. ۳- نگرش مدیران مدارس شهرستان فریون نسبت به عملکرد مدیریتی یکسان نبوده و میانگین نگرش مدیران ابتدایی و راهنمایی بالاتر از میانگین مدیران متوسطه نسبت به عملکرد مدیریتی بوده است. ۴- نگرش مدیران زن و مرد مدارس شهرستان فریون نسبت به عملکرد مدیریتی متفاوت بوده و میانگین نگرش مدیران مرد نسبت به مدیران زن بالاتر بوده است. ۵- نگرش مدیران مدارس شهرستان فریون نسبت به فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی همبستگی معنی داری وجود دارد و جهت آن نیز مثبت است. (۳۵/۰=r و ۰۵/۰ ) ۱-۵- میان نگرش مدیران مدارس ابتدایی شهرستان فریون نسبت به فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی همبستگی معنی داری وجود دارد و جهت رابطه آن نیز مثبت است. (۴۴/۰=r و ۰۵/۰ ) ۲-۵- میان نگرش مدیران مدارس راهنمایی شهرستان فریون نسبت به فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی همبستگی معنی داری وجود دارد و جهت رابطه آن نیز مثبت است. (۳۵/۰=r و ۰۵/۰ ) ۳-۵- میان نگرش مدیران مدارس متوسطه شهرستان فریون نسبت به فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی همبستگی معنی داری وجود دارد و جهت رابطه آن نیز مثبت است. (۴۱/۰=r و ۰۵/۰ ) ۴-۵- میان نگرش مدیران مرد مدارس شهرستان فریون نسبت به فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی همبستگی معنی داری وجود دارد و جهت رابطه آن نیز مثبت است. (۴۲/۰=r و ۰۵/۰ ) بحث و نتیجه گیری: این تحقیق در چارچوب مطالعات رابینز (۱۹۹۱) و میرسپاسی (۱۳۷۳) در زمینه فرهنگ سازماین و عملکرد مدیریتی با تلفیقی از ویژگی های مشخص شده بوسیله آنان صورت گرفته است. آنان در مطالعات خود دریافتند که سازمانهای مختلف دارای فرهنگ های گوناگون هستند و فرهنگ سازمانی را به عنوان یک متغیر اصلی به حساب می آورند که در آن کارکنان و اعضای سازمان از عواملی چون میزان آزادی عمل و استقلال، نوع ساختار، شیوه پرداخت پاداش، صمیمیت و حمایت مدیران، الگوهای ارتباطی، انسجام و یکپارچگی، هویت عضویتی، تاکید بر هدف نوعی قضاوت ذهنی دارند و این پنداشت باعث می شود که فرهنگ سازمانی یا شخصیت آن شکل خاصی به خود بگیرد و این پنداشتها چه مطلوب و چه نامطلوب بر عملکرد رضایت شغلی کارکنان اثر می گذارد. همچنین ارتباط میان فرهنگ سازمانی و عملکرد آن چندان روشن نیست، ولی تعدادی از تحقیقات انجام شده همبستگی این دو متغیر را تایید کرده اند و نقش عمده واسطه بر عهده تکنولوژی است و هنگامی عملکرد بهتر است که فرهنگ سازمانی با تکنولوژی همخوانی داشته باشد. برای مثال اگر فرهنگ یک سازمان از فرهنگ غیر رسمی شوق خلاقیت، خطرپذیری و تعارض حمایت کند در وضعیتی که تکنولوژی، غیر یکنواخت باشد، عملکرد بالاتر خواهد بود و اگر در سازمانی بر رابطه های رسمی تاکید شود و ریسک کردن تشویق نشود و به دنبال از بین بردن تعارض ها و شیوه رهبری وظیفه مدار باشد، در شرایطی که تکنولوژی یکنواخت باشد، عملکرد سازمان بهتر خواهد شد که در این جا تفاوتهای فردی به عنوان یک عمل تعدیل کننده می تواند موثر واقع شود در این پژوهش مدارس به عنوان سازمانی است که خود فرهنگ سازی می کنند و مدیران آموزشی مدارس با نگرشی که نسبت به پرسش های فرهنگ سازمانی داشته اند، فرهنگی سازمانی مدرسه خود را مشخص کرده اند، که مطلوب یا نامطلوب بودن آن بر عملکرد مدیریتی آنان اثر می گذارد. در این پژوهش به منظور بررسی نگرش مدیران مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه نسبت به فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی هرکدام ۹ شاخص در نظر گرفته شد و به طور کلی پس از بررسی کلیه پرسش ها می توان نتیجه گرفت که نگرش مدیرا مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه شهرستان فریون نسبت به فرهنگ سازمانی یکسان است و در زمینه عملکرد مدیریتی نگرش یکسانی ندارند و این تفاون میان مدیران مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه است. به نظر می رسد تفاوت های فردی به عنوان متغیر تعدیل کننده در عملکرد هدایتی است. با توجه به این که درباره ارتباط میان فرهنگ سازمانی و عملکرد تحقیقاتی انجام شده و وجود همبستگی بین آنها تایید شده است در پژوهش حاضر نیز همبستگی میان نگرش مدیران مدارس نسبت به فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی تایید شده است. از نظر پژوهشگر برای ایجاد نگرش بهتر نسبت به فرهنگ سازمانی مدیران مدارس، لازم است که مدیریت مدارس به عهده افرادی متعهد، شایسته، دلسوز، متعادل، متقی، مدیر و با تجربه گذاشته شود همچنین دوره کارآموزی ضمن خدمت را برای آموزش مدیریت فرهنگ سازمانی فراهم سازند تا تغییر نگرشی در مدیران به وجود آید و بدانند که فرهنگ سازمانی با فرهنگ عمومی متفاوت است و با ایجاد فرهنگ سازمانی قوی در سازمان عملکرد کارکنان و عملکرد مدیریتی خود را بالا ببرند. علاوه بر این اگر آموزش و پرورش اختیار و اقتدار لازم را در زمینه وظایف مدیریتی به مدیران مدارس بدهد آنان بهتر می توانند وظایف خود را انجام دهند و چنین مدیرانی بهتر می توانند فرهنگ سازمانی قوی را در سازمان خود به وجود آورند که هم رضایت و خشنودی شغلی آنان و کارکرد بهتر کارکنان آموزشی فراهم می شود و هم باعث تسهیل و تسریع در دستیابی به اهداف آموزشی که همان عملکرد سازمانی است می شود. پیشنهادهایی برای مدیران و مسئولان آموزشی: امروزه در عصری زندگی می کنیم که دستگاه های عظیم محاسباتی و کنترل و دیگر وسایل اندازه گیری الکترونیکی و مغزهای رایانه ای وارد حیات سازمانی شده اند، با این حال هنوز بزرگترین عامل موثر در رسیدن به اهداف سازمانی، نقش فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی مراکز آموزشی است. به عبارت دیگر پیشرفت و ترقی یا انحطاط و سقوط هر سازمانی از جمله سازمانهای آموزشی به نقش فرهنگ سازمانی و عملکرد مدیریتی آن وابسته است و در این پژوهش بجاست که این پیشنهادها با توجه به نتایج پژوهش ارائه شوند. ۱- در زمینه نوع ارتباط ها: مدیران مدارس به نوع ارتباط های خود در مدرسه توجه داشته باشند و با توجه به کیفیت ارتباط های گروه های غیر رسمی در مدرسه، جوی به دور از تهدید و تشویش را در سازمانی به وجود آورند تا مبادله اطلاعات آزادانه به جریان بیفتد. با توجه به پیامدهای ناشی از عملکرد انواع مختلف ارتباط ها، هر چه شبکه ارتباطی در سازمان به سوی غیر متمرکز (ارتباط های عمودی و افقی) میل کند سطح بالایی از خشنودی در سازمان را در بر می گیرد و کارکنان بیشتر به راه حلهای خلاق و نو حساسیت نشان می دهند. ۲- در زمینه انسجام و یکپارچگی: مدیران برای انسجام و یکپارچگی همکاران با فراهم کردن محیط دوستانه و صمیمی، تعامل میان همکاران را بیشتر کنند و محیط آموزشی مطبوع و پرتحرکی را به وجود آورند که معلمان و دانش آموزان با همکاری و همفکری، مسایل و مشکلات مدرسه را حل کنند. ۳- در زمینه تصمیم گیری: مدیران از آراء و نظرهای دیگران نیز استفاده کنند و از کسانی که برای حل مسایل و مشکلات راه حل های مناسبی ارائه می دهند حمایت کنند. چون حمایت از کسانی که در حل مسایل راه حل هایی ارائه می دهند و در تصمیم گیری سهیم هستند تعهد و تعلق آنان را نسبت به مدرسه بیشتر می کند. ۴- در زمینه هویت عضویتی: مدیران با ایجاد فضای مورد اعتماد موجب خواهند شد تا افراد سازمان با مشارکت در کارها و ایفای نقش مثبت، خود را وفادار به سازمان بدانند و سال های آتی در آن سازمان باقی بمانند و خدمت کنند. ۵- در زمینه تاکید بر هدف: مدیران برای دستیابی به اهداف سازمان زمان و فرصت از دست رفته را مد نظر قرار داده و تلاش و همکاری همکاران را جلب کنند و بدانند که زیردستان می توانند بر اهداف و فعالیت های سازمان اثر بگذارند. ۶- در زمینه برنامه ریزی: مدیران در برنامه ریزی فعالیت ها اولویت بندی را سرلوحه کار خود قرار دهند و برای انجام برنامه های خود جدول کار تنظیم کنند تا از اتلاف وقت جلوگیری شود. ۷- در زمینه سازماندهی و رهبری: مدیران، معلمان مدرسه خود را با توجه به تخصص و کارآمدی به کار گمارند (به خصوص در ابتدایی) و هنگام تفویض کارها اختیارهای لازم را به کارکنان بدهند. ۸- در زمینه هماهنگی: مدیران مدارس کلیه نیروهای سازمانی و غیر سازمانی (اولیاء دانش آموزان) را در جهت دستیابی به اهداف مدرسه هماهنگ کنند چون یک سو جمع کردن نیروها می تواند قدرت مدیریت را دو چندان کند و عملکرد مدیریتی را بالا ببرد. ۹- در زمینه روابط انسانی و روحیه: مدیران تلاش کنند روابطی پویا و دو جانبه میان افراد برقرار کنند زیرا روابط انسانی سبب رضایت و خشنودی افراد می شود و زمینه ساز بهبودی و ارتقاء روحیه گردد و تلاش افراد را افزایش داده در نهایت روحیه مسئولیت پذیری و مشارکت و فعالیت خود را در انجام دادن وظایف و دستیابی به اهداف آموزشی تقویت می کند. ۱۰- در زمینه ارتباط ها: مدیران با برقراری ارتباط با معلمان و سایر کارکنان، اطلاعات لازم را در جهت اجرای فعالیت ها به زیردستان بدهند و با برقراری ارتباط دو جانبه بین معلمان نقایص ارتباط های خشک و رسمی را در سازمان کاهش دهند. چون ارتباط از فراگیرترین فعالیت های سازمانی و انسانی است و برقراری آن یکی از وظایف ضروری مدیریت است.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
ب- تفاوت حمله سایبری با جنگ سایبری جنگ سایبری، با هدف ازهم گسیختن سیستمهای اطلاعاتی و مخابراتی، سیستمهای کنترل و فرماندهی، ارتباطات و جاسوسی نیروی نظامی دشمن در هنگام یک مخاصمه مسلحانه و در فضای سایبر صورت میگیرد. درواقع جنگ سایبری اشاره به علمیات نظامی براساس اصول اطلاعاتی و شبکههای الکترونیکی دارد.[۹۲] ریچارد کلارک میگوید : جنگ سایبری شکل جدیدی از مبارزه است که ما هنوز نمیتوانیم آن را درک کنیم درعین حال میتوانیم فضای مجازی را پنجمین عرصه نبرد بدانیم.[۹۳] فناوری نوین اطلاعات و ارتباطات، مفاهیم و مبانی متعددی از زندگی دوران صنعتی را دستخوش تغییر و تحول قرار داده است که از جمله آن میتوان به بحث جنگ اشاره کرد. آن چه که ما به عنوان جنگ سایبری میشناسیم درواقع هدایت عملیات نظامی براساس قوانین حاکم براطلاعات است. هدف از این نوع جنگ درواقع تخریب سامانههای اطلاعاتی و ارتباطی است و تلاش این جنگ دستیابی به مسائلی است که دشمن از آن به شدت محافظت میکند. بنابراین جنگ سایبری متفاوت از حمله سایبری است. جنگ سایبری در اغلب موارد شرایط حمله سایبری را دارا میباشد ولی همه حملات سایبری جنگ سایبری محسوب نمیشوند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
درواقع جنگ سایبری میتواند دربردارنده حمله سایبری باشد اما حمله سایبری اختلال در صحت یا درستی دادهها است که معمولاً از طریق کدهای مخرب، تغییر در برنامه های رایانهای و کنترل دادهها که منجربه خروجی اشتباه میشود صورت میگیرد.[۹۴] باید تأکید نمود که فقط آن دسته ازحملات سایبری که پیامدهایی برابر با پیامدهای حملات مسلحانه دارند یا در بستر مناقشهای مسلحانه رخ میدهند درسطح جنگ سایبری قرار میگیرند. به بیانی دیگر، اگر در یک حمله سایبری، آسیب ها به حدی شدید بوده باشند که قابل مقایسه با آسیبهای معمول در جنگ ها باشند، در این صورت، حمله سایبری در حکم جنگ سایبری خواهد بود. طبعاً هر حمله سایبری یا هر نفوذ سایبری را نمیتوان مساوی با جنگ سایبری تشخیص داد، به دلیل اینکه روزانه حجم بسیار زیادی از حملات سایبری اتفاق میافتد که اینها میتوانند سطوح دیگری از تهدیدات را در برگیرند، برای جنگ سایبری، پنج شاخص تعریف شده که با بهره گرفتن از آنها مشخص کرد که آیا کشور درگیر حمله سایبری شده یا حملهای معمولی و کوچک در کار است.[۹۵] ۱- منشأ تهدید: در طبقهبندی که برای تهدید انجام گرفته منشأ تهدید میتواند یک فرد و یا یک یا چند کشور باشد و این اولین شاخصی است که میتوان عنوان جنگ سایبری بر روی آن گذاشت. ۲- سطح تولید خطر: سطح تولید خطری که این نوع حملات ایجاد مینمایند، میتواندسطح امنیت ملی و سطح بالاتر از امنیت ملی یعنی امنیت بینالمللی را در برگیرد. طبعاً اگر اندازه خطری که برای کشورها تولید میکند در سطح امنیت ملی و امنیت بینالمللی باشد و آنها را به خطر بیندازد، میتواند بهعنوان یک نوع توسل به زور قلمداد گردد.
۳- حوزههای مورد تهاجم: معمولاً کشورها حوزههایشان را به لحاظ ارزش آن حوزه برای امنیت ملی کشورشان به انواع حیاتی، حساس و مهم و قابل حفاظت دستهبندی میکنند، معمولاً این دسته از حملات سایبری به حوزههای دارای اهمیت زیاد، یعنی حوزههای حیاتی و حساس، مربوط میگردد. طبعاً اگر یک تعرض سایبری به حوزهای با اهمیتِ کم اتفاق بیفتد آن را حمله سایبری از نوع توسل به زور نمیدانند.
۴- ابزار تهاجم: چهارمین شاخص، نوع ابزار تهاجم است. باید بین یک ویروس یا تروجان معمولی با سایر ابزارهای متداول حمله و سلاح سایبری و ویروس معمولی یا سایر ابزار جنگی تمایز قائل شد. ویروسها معمولاً کمحجم و ساده هستند و حملات ویروسی در حوزههای مختلف اتفاق میافتد، ولی سلاحهای سایبری معمولاً دارای پیچیدگی زیادی هستند، از چندلایه تشکیل میشوند، قدرت پنهان شوندگی، آشکار شوندگی دارند، قابلیت رمز شوندگی چندلایه دارند، دارای ظرفیتهای قدرتمند هستند و قابلیت شناخت محیط را دارند، یعنی محیط مورد عمل خودشان را میشناسند، مثلاً «استاکس نت» محیط هستهای را میشناخت. بنابراین هوشمندی، یک ویژگی بارز این دسته از سلاحهاست.
۵- شدت حمله:شدت یک حمله را با سطح پیامد و آثار آن میتوان تعیین کرد. بند سوم: تاریخچه و سوابق حمله سایبری در این قسمت تاریخچه و برخی از حملات سایبری انجام شده را مرور مینماییم. الف- تاریخچه از زمان ابداع رایانه و اینترنت تا امروزه که استفاده از اینترنت شکل عمومی پیدا کرده، تصور از پیش تعیین شدهای درباره این امکان ارتباطاتی و اتفاقاتی که در آن خواهد افتاد وجود نداشته و به همین دلیل بسیاری از اتفاقات ابتدا رخ داده و سپس دولتها به دنبال تبیین و در مواردی برخورد یا جلوگیری از آن برآمدهاند. جرایم رایانهای اولین نوع اینگونه سوء استفادهها بوده است. اما با توجه به تهدیدات جدیدی همچون حملات سایبری، لازم دانسته شد که در این بخش از تحقیق، مرور کوتاهی بر تاریخچه این حملات داشته باشیم چراکه هر اندازه بر قدرت و نفوذ شبکههای ارتباطی و ابزارهای پیام رسان افزوده میشود دامنه آسیب پذیری آن نیز بالا می رود. به گفته متخصصان فناوری، هر کشف و ابتکار جدید در فناوری ارتباطات و اطلاعات، فرصتی تازه برای هکرها و مجرمان سایبری ایجاد میکند که به اطلاعات بیشتری دسترسی داشته باشند و به فکر راهکارهای تازه برای سرقت اطلاعات شرکتهای بزرگ، حسابهای مردم معمولی و یا حمله به زیرساختهای حیاتی یک کشور باشند؛ راهکارهایی که گاه سبب میشود حتی بزرگترین شرکتهای فناوری نیز از مقابله با اینگونه جرایم و حملات سایبری ناکام بمانند. مشکلاتی که از ابتدای قرن ۲۱ تاکنون اتفاق افتاده، همه نشان از ناامن بودن فضای سایبر داشته و در عمل سیستمهای امنیتی و نظامی کشورها را به چالش کشیده است. به خصوص حملاتی همچون حمله سایبری به استونی، حمله سایبری به ایران مخصوصاً قضیه “استاکس نت” و همچنین مشکلاتی که در سال گذشته(۲۰۱۴)، برای شرکتهای بزرگی همچون سونی پیکچرز و شرکت امنیتی WhiteHatو همچنین برخی سیاستمداران و بازیگران هالیوود پیش آمد. ب- نمونههایی از حملات انجام شده لازم به ذکر است که از آنجایی که بیشتر حملات در گروه جرایم سایبری قرار گرفتهاند لذا در اینجا تنها به حوادثی اشاره میگردد که در چارچوب یک حمله سایبری به زیرساختهای یک کشور انجام گرفته است. - در سال ۲۰۰۶ در جریان جنگ حزبالله و اسراییل، دولت صهیونیستی اعلام کرد که مورد حملات سایبری سازمان یافته از طرف کشورهای خاورمیانه و روسیه قرار گرفته است. - در سال ۲۰۰۷ این بار کشور «استونی» بود که خبر از حملهی سایبری به خود داد. در این سال کشور استونی در معرض سیلی از حملات سایبری قرار گرفت که کل زیرساختهای اینترنتی آن کشور را تحت تأثیر خود قرار داد و البته هدف اصلی، وب سایتهای دولتی، سازمانی، بانکها و روزنامهها بودند. با توجه به زمان حملات که در زمان مجادله این کشور و روسیه، بر سر برداشتن یادبود شوروی از پایتخت استونی بود، مقامات استونی روسها را عامل اصلی این حملات میدانند. - در سال ۲۰۰۷، تارنمای انتخابات کشور «قزاقستان» در جریان یک حملهی سایبری از کار افتاد. - در سال ۲۰۰۸، سایتهای کشورهای روسیه، گرجستان و آذربایجان در جریان درگیریها در اوستیای جنوبی مورد حملهی هکرها قرار گرفتند. البته همانند قضیه استونی، در این قضیه نیز روسیه از مظان اتهام خارج نبود. - در سال ۲۰۰۹، حملات گستردهای به بخشهای دولتی، رسانهای و تارنماهای مالی دو کشور ایالات متحده و کره جنوبی صورت پذیرفت. - در ماه می۲۰۱۰، در پاسخ به حملهی سایبری هند، تارنماهای سازمان موشکی هند، بنیاد ملی علوم هند، دفتر چندین حزب و … توسط هکرهای پاکستانی مورد حمله قرار گرفتند. - در سپتامبر ۲۰۱۰، تأسیسات اتمی ایران توسط ویروس استاکس نت مورد هجوم قرار گرفت. این ویروس یکی از پیشرفتهترین ویروسهای رایانهای بود و برگ جدیدی را در مبارزههای سایبری گشود. - در سال ۲۰۱۰ دوباره دولت انگلیس اعلام کرد که در هر ماه، هدف بیش از ۱۰۰۰ حملهی سایبری قرار میگیرد. -نمونهای از حملات سایبری که اخیراَ اتفاق افتاد مربوط به چین میباشد که با رخنه در بانک اطلاعات گوگل[۹۶] در سال ۲۰۱۰ با ادعای اینکه نقض مالیکت معنوی و نظارت غیرقانونی بر فعالان حقوق بشر صورت گرفته این عمل را انجام داد. - درسال ۲۰۱۱ هکرها به بیش از ۲۴۰۰۰ فایل مربوط به پنتاگون دسترسی پیدا کردند که این خود باعث نگرانی زیاد وزارت دفاع آمریکا گردیده است. - در ژوییهی ۲۰۱۱ تارنمای شرکت ارتباطاتی (SK) کره جنوبی هک شد و اطلاعات شماره تلفن، پستهای الکترونیک و آدرس منزل ۳۵ میلیون نفر سرقت شد. - در اکتبر ۲۰۱۱، دولت آمریکا پذیرفت که کنترل هواپیمای جاسوسی خود را در یک حملهی سایبری از سوی ایران از دست داده است. - در سال ۲۰۱۲ بیان شد که هند اطلاعات کمیسیون دوجانبهی اقتصادی بین چین و آمریکا را هک کرده است. - در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ شرکت نفت، پتروشیمی، شهرداری، وزارت علوم و برخی از سازمانهای دیگر ایران مورد حمله سایبری قرار گرفتند. -همچنین، حمله سایبری به شرکت سونی در سال ۲۰۱۴ نیز نمونهای دیگر از حمله سایبری میباشد. مبحث دوم: انواع عملیات سایبری باید حملات سادهای را که بهوسیله نرمافزارهای ارزان قیمت قابل دانلود از اینترنت انجام میشوند، از حملات پیشرفتهای که نقاط ضعف جدیدی را روی سیستمها آشکار میکنند متمایز کرد. انتشار ویروسهای جدید و “حملات روز صفر” (حملاتی که برای بار اول استفاده میشوند) در زمره حملات پیشرفته محسوب میشوند. این حملات به مهارتی بیش از هک کردن ساده نیاز دارند. البته در یک تقسیم بندی کلی، حملات سایبری شامل گونههای ذیل میباشند: بهرهبرداری سایبری، تروریسم سایبری، جاسوسی سایبری و حملات سایبری با اهداف تخریبی. بند اول: بهرهبرداری سایبری: CNE[97] بهرهبرداری از شبکههای رایانهای، یک تکنیک برای نفوذ به شبکههای رایانهای هدف، به منظور استخراج و جمع آوری دادههای اطلاعاتی از طریق شبکههای رایانهای میباشد. اینگونه عملیات، حمله کننده را قادر میسازد تا هر گونه اطلاعات حساس و محرمانه که به طور معمول پنهان نگه داشته شده، از رایانههای شخصی و شبکههای رایانهای یک سازمان یا کشور خارجی جمع آوری نماید. اینگونه عملیات بیشتر علیه مؤسسات نظامی و دولتی انجام میپذیرد. بند دوم: تروریسم سایبری به طور معمول تروریست ها از اینترنت برای اهداف خود استفاده میکنند. در واقع سایبر تروریسم به روشهایی گفته میشود که با هدف از کارانداختن عملیات زیرساختهای حیاتی یک کشور صورت میگیرد.[۹۸] گروههای تروریستی از ابزار سایبری به شکلی فعالانه استفاده میکنند، با این وجود تروریسم سایبری به معنای استفاده از ابزار مجازی برای ایجاد تخریب، تاکنون نادر بوده است. با اینکه هیچ چیز نمیتواند مانع از تلاش گروههای تروریستی برای استخدام متخصصان رایانه، یا خرید بدافزارها از گروههای جنایی در اینترنت گردد، “حملات سایبری بیفایدهتر از حملات فیزیکی به نظر میرسند: این حملات قربانیان بالقوه خود را آکنده از وحشت نمیسازند، فوتوژنیک نیستند، و از نظر بسیاری از مردم رویدادهایی به شدت احساسی قلمداد نمیشوند.[۹۹] اما این بدین معنا نیست که گروههای تروریستی از اینترنت برای ترویج تروریسم استفاده نمیکنند. همانطور که قبلاً دیدیم، اینترنت به ابزاری مهم تبدیل شده است که آنان را قادر میسازد به صورت شبکههای نامتمرکز فعالیت کنند، برای خودعلامت مشخصهای بهوجود بیاورند، هوادار جذب کنند، منابع مالی جمع آوری نمایند، جزوههای آموزشی ارسال کنند و عملیاتها را بگردانند. به لطف ابزار سایبری، برخی از گروههای تروریستی با یک تشکیلات هرمی و با سازماندهی جغرافیایی، توانستهاند خود را به یک شبکه افقی جهانی تبدیل کنند که داوطلبان محلی میتوانند خود را در آن عضو کنند. در واقع محل کلیدی برای تندرو کردن افراد میتواند یک کشور نبوده بلکه تجربه یک جامعه مجازی باشد. به عنوان مثال، سوء استفاده از فضای سایبر توسط گروه تروریستی داعش در سه جنبه قابل بررسی میباشد. ۱٫استفاده ازفضای سایبر برای ادامه حیات : با بهره گرفتن از فضای سایبر، گروههای تروریستی همچون داعش، تبلیغات زیادی داشته و جذب نیرو را از طریق این فضا انجام میدهند و بنابراین طول عمر این گروه افزایش میباشد. ۲٫تبلیغات هراس انگیز: یکی دیگر از سوء استفادههای فضای سایبر توسط اینگونه گروههای غیرقانونی، ایجاد خوف و ترس در دل مردم با تبلیغات واهی و نشان دادن صحنههای خشن و دلهره انگیز میباشد.
- آمادگی جهت انجام حملات سایبری : شاید یکی از بدترین تهدیدات در این خصوص، آمادگی و حضور این نوع گروهها جهت انجام حملات سایبری میباشد چراکه این نوع افکار تروریستی بالاترین انگیزه را برای انجام حملات سایبری دارند.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
نتیجه به طور کلی این بود که رشد ارزش افزوده اقتصادی منتج به بازده سهام بیشتری در سالهای بعد در صورت استفاده از دادههای برش مقطعی[۵۰] نمیشود(Farsio et al,2000,145). مرحله بعدی تحقیق، بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و بازده سهام بود. با بهره گرفتن از اطلاعات نمونه اول و دوم، رابطه بین بازده سهام و ارزش افزوده اقتصادی برای سال ۱۹۹۸ میلادی بررسی شد. نتیجه بیانگر رابطه مثبت و ضعیفی بین دو متغیر بود. هر چند که برای هر دو نمونه ارتباط ضعیف است اما شرکتهای اقتصاد جدید بر مدل اثر میگذارند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
از عوامل مهم در پیشبینی بازده سهام سود هر سهم است. در نظر گرفتن سود هر سهم و ارزش افزوده اقتصادی به طور همزمان ۹۹درصد از تغییرات در بازده سهام را توضیح میدهد. در حالیکه ارزش افزوده اقتصادی به تنهایی دارای قدرت توضیحی، ۷درصد است . مرحله آخر تحقیق بررسی رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و بازده سهام برای سالهای ۱۹۹۸-۱۹۹۴ میلادی برای نمونه سوم بود که همچنین شرکتهای اقتصاد قدیم از اقتصاد جدید تفکیک شدند. نتیجه این بود که رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و بازده سهام برای هر کدام از این شرکتها منفی است. چن و داد (۲۰۰۱)، در طی تحقیقی رابطه بین سود عملیاتی، سود باقیمانده و ارزش افزوده اقتصادی با بازده سهام را برای نمونهای شامل ۶۶۸۳ شرکت آمریکایی برای دوره زمانی ۲۰۰۱-۱۹۹۲ میلادی بررسی کردند. در این تحقیق، از مدل استیون و هریس استفاده شد. استیون[۵۱] و هریس (۱۹۹۱) مدل ارزیابی ارائه کردهاند که سطوح سود و تغییرات سود را به بازده سهام به صورت زیر مرتبط میسازد:
= قیمت هر سهم شرکت j در زمان t. = سود تقیسمی هر سهم شرکت j در دوره زمانی t. = قیمت هر سهم شرکت j در زمان ۱- t. = تغییر در سود هر سهم شرکت j از دوره زمانی ۱-t تا t. = سود هر سهم شرکت j در زمان t. K = عامل ضریبدار موزون برای متغیرهای مستقل براساس قیمت سهام در ابتدای دوره نتیجه تحقیق نشان داد که سود عملیاتی دارای بیشترین همبستگی با بازده سهام است. این تحقیق همچنین نشان داد که سود باقیمانده دارای محتوای فزاینده اطلاعاتی بیشتری نسبت به سود عملیاتی است. بنابراین، در نظر گرفتن هزینه تأمین مالی از طریق صاحبان سهام در محاسبه سود، عاملی مؤثر در افزایش ارزش است. محتوای فزاینده اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی بیش از سود باقیمانده و سود عملیاتی است. بنابراین شرکتها میتوانند با اجرای سیستم مدیریت مالی ارزش افزوده اقتصادی از منافع آن بهرهمند شوند. اما این منافع باید بیش از هزینههای سنگین بکارگیری سیستم مدیریت مالی ارزش افزوده اقتصادی باشد. از آنجاییکه ارزش افزوده اقتصادی تنها در بخش تعدیلاتی که توسط استیوارت مطرح شده است، از سود باقیمانده متفاوت است، شرکتها میتوانند با بهره گرفتن از معیار عملکرد سود باقیمانده از بسیاری ازاین منافع بهرهمند شوند در عین حال که هزینههای پیادهسازی را کاهش میدهد. هال و برومر (۲۰۰۱)، رابطه بین اهرم مالی و ۲۸ معیار ارزیابی عملکرد داخلی را برای ۱۳۵ شرکت در دوره زمانی ۱۹۹۹-۱۹۹۰ میلادی بررسی کرد. ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده اقتصادی استاندارد شده ، بازده داراییها، جریان نقدی آزاد ، سود هر سهم، سود تقسیمی هر سهم، نسبت جاری، اهرممالی و اهرم عملیاتی از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد داخلی بود که در پژوهش آنان مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات با بهره گرفتن از روش رگرسیون نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی، بازده داراییها، جریان نقدی آزاد ، سودتقسیمیهر سهم و سود هر سهم به ترتیب دارای بیشترین ارتباط با اهرم مالی بود و ارتباط بقیه معیارهای ارزیابی عملکرد داخلی، معنادار نبود. (Hall& Brummer.2001.98) ویور (۲۰۰۱)، در تحقیقی دلایل استفاده شرکتها از ارزش افزوده اقتصادی را برای ۸۹ شرکت بررسی کرد. اطلاعات با بهره گرفتن از پرسشنامه جمع آوری شد. نتایج نشان دهنده ۱۱ دلیل برای پذیرش ارزش افزوده اقتصادی بود که مهمترین دلیل، تقویت سیستم مدیریت مالی است. چهار دلیل مهمتر بعدی: تقویت معیارهای پاداش، ارتباط ارزش افزوده اقتصادی با قیمت سهام، جریانهای نقدی و ارزش فعلی خالص بودند. این تحقیق نشان داد که شرکتها به تنهایی از ارزش افزوده اقتصادی استفاده نمیکنند بلکه آن را همراه با بقیه معیارهای ارزیابی عملکرد استفاده میکنند. قبل از پذیرش ارزش افزوده اقتصادی، عملکرد بر مبنای معیارهای سنتی حسابداری ارزیابی میشد که سود خالص، سود هر سهم، سود عملیاتی، قیمت سهام، فروش و نرخ رشد فروش مهمترین این معیارها هستند(Weaver,2001,59). شیخ الاسلامی (۲۰۰۱)، در تحقیقی توانایی ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار را برای توضیح تغییرات مقطعی در اجزای حقوق مدیریت رده بالا را برای نمونهای شامل ۱۸۴ شرکت آمریکایی در سال ۱۹۹۶ میلادی بررسی کرد. اطلاعات تحقیق از پایگاه اطلاعاتی استیوارت گردآوری شد. استیوارت ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار را برای ۱۰۰۰ شرکت محاسبه میکند که این شرکتها از بزرگترین شرکتهای سهامی آمریکایی به غیر از سازمانهای مالی و خدمات عمومی هستند. نتیجه تحقیق شیخ الاسلامی نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار دارای رابطه مثبت و معناداری با حقوق پایه، پاداش نقدی و پاداش بلندمدت هستند. اگر چه هر دو دارای رابطه مثبت و معنادار هستند اما ارزش افزوده اقتصادی دارای رابطه بیشتری با اجزاء حقوق است .(Sheikholeslami,2001,16) ماچوگا و همکاران (۲۰۰۲) در پژوهشی محتوای اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی در پیشبینی سود هر سهم را برای نمونهای شامل ۴۳۸۲ شرکت آمریکایی برای سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۶ بررسی کردند. در این تحقیق ،توانایی ارزش افزوده اقتصادی، سود دوره جاری، جریانهای نقدی و بازده برای پیشبینی سود هر سهم بررسی شد . تجزیه و تحلیل اطلاعات با بهره گرفتن از روش رگرسیون نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی نسبت به جریان نقدی عملیاتی، معوقهها و بازده در پیشبینی سود دارای محتوای فزاینده اطلاعاتی است. در مرحله دیگری از تحقیق، رابطه ارزش افزوده اقتصادی، سود دوره جاری، جریانهای نقدی و بازده با خطای پیشبینی سود هر سهم، بررسی شد که توسط تحلیلگران اوراق بهادار انجام میشود. نتیجه نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی دارای محتوای فزاینده اطلاعاتی و رابطه معنادار با خطای پیشبینی سود هر سهم است(Machuga et al.,2002,59). پیکسوتو (۲۰۰۲) محتوای اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی را در توضیح تغییرات ارزش افزوده بازار را برای نمونهای شامل ۳۹ شرکت پرتغالی طی دوره زمانی ۱۹۹۸-۱۹۹۵ میلادی بررسی و با محتوای اطلاعاتی سود خالص و سود عملیاتی مقایسه کرد. بررسی محتوای نسبی اطلاعاتی نشان داد که سود خالص نسبت به بقیه متغیرها، توانایی بیشتری در توضیح تغییرات ارزش افزوده بازار دارد هر چند که رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار معنادار است (Peixoto,2002,21). بیک و کیم (۲۰۰۲) رابطه بین پاداش و عملکرد اندازهگیری شده با ارزش افزوده اقتصادی را در طی دوره زمانی ۱۹۹۸-۱۹۹۶ میلادی بررسی کردند. دادههای تحقیق آنان از پایگاه اطلاعاتی استاندارد و پورز جمع آوری شد. با حذف شرکتهایی که اطلاعات آنها در دسترس نبود، تعداد ۳۲۹ شرکت به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شد. نخستین سؤال مورد بررسی این ،بود که آیا پاداشهای انگیزشی با ارزش افزوده اقتصادی رابطه دارد یا خیر؟ متغیرهای مستقل برای بررسی این سؤال عبارت بود از: حقوق نقدی و غیر نقدی، پاداش، سهام محدود شده و ارزش حق اختیار سهامی که تضمین شده است. برای کنترل اثر نوع صنعت و اندازه شرکت، ۲۸ متغیر مصنوعی به مدل اضافه شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با بهره گرفتن از روش رگرسیون نشان داد که پاداش، سهام محدود شده و حق اختیار خرید سهام تضمین شده دارای رابطه مثبتی با ارزش افزوده اقتصادی است. رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و حقوق پایه منفی است که نشان میدهد حقوق ثابت اثری در انگیزش مدیران برای عملکرد بهتر ندارد. در مرحله بعدی تحقیق بررسی شد که آیا سهامداران از تضمین حق اختیار خرید سهام برای مدیران، بهرهمند میشوند یا خیر؟ حق اختیار خرید سهام درصد زیادی از طرحهای پاداش مدیران را تشکیل میدهد زیرا مشکلات نمایندگی بین مدیران و سهامداران را کاهش میدهد. ارزش حق اختیار خرید سهام از طریق مدل بلک[۵۲] و سکولز[۵۳](۱۹۸۱) تعدیل شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و حق اختیار خرید سهام، مثبت است اما در سالی که حق اختیار خرید سهام تضمین میشود، تغییر ثروت سهامدار منفی است. بیک و کیم معتقدند که به صرفه نبودن طرحها از لحاظ اقتصادی یا تضمین حق اختیار خرید سهام به طور انحصاری، دلیل این ارتباط است(Beak& Kim,2002,5) . تورتلا و براسکو (۲۰۰۳) در تحقیقی واکنش بازار را نسبت به ارزش افزوده اقتصادی به عنوان معیار جدید ارزیابی عملکرد بررسی کردند. نتیجه تحقیق آنها نشان داد که معرفی ارزش افزوده اقتصادی به بازار سبب ایجاد بازده غیرطبیعی، مثبت یا منفی، نمیشود. آنها دریافتند که شرکتها معمولا زمانی معیارهای ارزیابی عملکرد خود را تغییر داده و از ارزش افزوده اقتصادی برای ارزیابی عملکرد استفاده میکنند که عملکرد آنها در یک دوره طولانی مدت، نامناسب بوده است. بعد از پذیرش ارزش افزوده اقتصادی توسط این شرکتها عملکرد آنها در بلندمدت بهبود یافته است. ارزیابی عملکرد بر مبنای ارزش افزوده اقتصادی انگیزهای را برای مدیران ایجاد خواهد کرد که فعالیتهای سرمایهگذاری را توسعه داده و پروژهها را بیشتر از طریق بدهی تأمین مالی کنند(Tortella& Brusco,2003,275). اسپارلینگ و تروی (۲۰۰۳) رابطه بین ارزش افزوده اقتصادی و عملکرد سهام ۳۳ شرکت آمریکایی فعال در صنایع غذایی را بررسی کردند. دادههای تحقیق از پایگاه اطلاعاتی استرن استیوارت جمع آوری شد. آنها بررسی خود را برای دورههای زمانی ۳، ۵ و ۱۰ ساله انجام دادند. نتیجه تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد که در هر سه دوره رابطه ارزش افزوده اقتصادی و عملکرد سهام بسیار ضعیف بود. در مرحله دیگر تحقیق، رابطه تغییرات در ارزش افزوده اقتصادی و بازده سهامداران در دورههای زمانی ۳، ۵ و ۱۰ ساله بررسی شد. ارتباط معنادار بااهمیتی بین آنها مشاهده نشد هر چند که رابطه منفی بسیار ضعیفی در دوره زمانی ۳ ساله و رابطه مثبت بسیار ضعیفی برای دورههای زمانی طولانیتر وجود داشت Tuevey,2003,263) & ( Sparling. باش و همکاران (۲۰۰۳) ،در پژوهشی با عنوان «آیا سود باقیمانده مبتنی بر ارزش بازار در مقایسه با سود باقیمانده مبتنی بر ارزش دفتری، معیار بهتری برای اندازهگیری عملکرد است؟»که در کنگره حسابداری اروپا در سال ۲۰۰۳ ارائه شد، به مطالعه سودهای باقیمانده مبتنی بر ارزش بازار و مقایسه آن با سود باقیمانده مبتنی بر ارزش دفتری پرداختند. نتایج پژوهش آنان نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی پالایش شده میتواند منجر به سرمایهگذاری کمتر از حد در پروژههای با خالص ارزش فعلی منفی شود(Bausch et al.,2003). ورثینگتون و وست (۲۰۰۴) محتوای اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی را برای ۱۱۰ شرکت استرالیایی برای سالهای ۱۹۹۸-۱۹۹۲ میلادی با محتوای اطلاعاتی سود باقیمانده، جریان نقدی عملیاتی و سود قبل از اقلام غیرمترقبه، مقایسه کردند. نتایج تحقیق نشان داد که در زمینه توضیح تغییرات بازده سهام، سود قبل از اقلام غیرمترقبه بهتر از سایر معیارها عمل میکند. در این تحقیق، سود قبل از اقلام غیر مترقبه و ارزش افزوده اقتصادی به ترتیب دارای بیشترین و کمترین ارتباط با بازده سهام بود. ضرایب R2 برای متغیرهای ارزش افزوده اقتصادی، جریان نقدی عملیاتی، سود باقیمانده و سود قبل از اقلام غیرمترقبه به ترتیب برابر با ۲۹/۱۴درصد، ۱/۱۸ درصد ، ۲۹/۱۹ درصد و ۶۷/۲۳ درصد بود که سود قبل از اقلام غیرمترقبه دارای بیشترین ارتباط با بازده سهام بود. در محتوای فزاینده اطلاعاتی بررسی شد که آیا ارزش افزوده اقتصادی نسبت به سود باقیمانده و جریان نقدی عملیاتی، قدرت توضیح سود را بیشتر میکند یا خیر؟ تجزیه و تحلیل نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی دارای محتوای فزاینده اطلاعاتی بیشتری نسبت به سود باقیمانده و جریان نقدی عملیاتی است (Worthington& West,2004,236). آلن ان بارجر و همکاران (۲۰۰۴) در تحقیقی با عنوان ساختار سرمایه و عملکرد شرکتها، را در صنعت بانکداری مورد بررسی قرارداده و از سود به عنوان شاخص عملکرد استفاده کرده اند. این تحقیق ثابت نمود که با بهره گرفتن از اهرم، هزینه نمایندگی کاهش و در نهایت عملکرد شرکت ها بهبود می یابد. این محقق درخاتمه پیشنهاد می نماید که تاثیر ابزارهای گوناگون بدهی درساختار سرمایه برعملکرد شرکت ها مورد بررسی قرارگیرد(Allen N. Berger and Wharton,2004). فرگوسن و همکاران (۲۰۰۵) در پژوهشی با عنوان «آیا استفاده از معیار ارزش افزوده اقتصادی، فرایند سوددهی را در شرکتها بهبود می بخشد؟» به بررسی اثر پذیرش معیار ارزش افزوده اقتصادی بر ارزیابی عملکرد شرکتها پرداختند. نتایج پژوهش آنها نشان داد که استفاده از معیار ارزش افزوده اقتصادی سبب بهبود فرایند سوددهی در شرکتها میشود(Fergosen et al.,2005,111. وار (۲۰۰۵) در یک مطالعه تجربی، اثر تورم بر استفاده از معیار ارزش افزوده اقتصادی برای ارزیابی عملکرد شرکتها را مورد بررسی قرار داد. نتایج پژوهش وی نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی یک معیار قابل اتکا و اثربخش برای ارزیابی عملکرد مدیریت است. همچنین، تورم بهوسیله تأثیری که بر سود عملیاتی و هزینه سرمایه دارد، ارزش افزوده اقتصادی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد ( Warr,2005,135-136). در سال ۲۰۰۵ تحقیقی توسط چو و پویک با عنوان بررسی ارتباط بین نو آوری ، کیفیت ، رشد، سودآوری و ارزش بازار انجام شد. هدف ار انجام چنین تحقیقی بررسی ارتباط میان کیفیت ، رشد، سودآوری و معیارهای عملکرد بازار بود . آن ها بسیار علاقمند بودند ببینند چه میزان از معیارهای عملکرد مالی تحت تاثیر، نوآوری و کیفیت می باشد. آن ها اطلاعات مالی برای سه سال متوالی ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۰ از پایگاه داده های موجود در بورس آمریکا جمع آوری نمودند . نکته جالبی که در این تحقیقات وجود داشت، استفاده از معیارهای غیر مالی از جمله کیفیت و نو آوری بود . نتیجه تحقیق نشان دهنده این است که : مزیت رقابتی تنها در اختیار شرکت هائی است که توانائی نوآوری و ارائه محصولات و خدمات با کیفیت بالا را تواما در یک زمان دارا می باشند . همچنین شرکت هائی که در محصولات و خدمات خود دارای کیفیت می باشند ، سودآوری و نرخ رشد بیشتری تجربه می کنند و این ارتباط مستقیم بین معیارهای نو آوری ، کیفیت ، سودآوری و نرخ رشد را بیان می کند .در نتیجه این رشد و سودآوری ،قیمت بازار سهام تحت تاثیر قرار گرفته و آن را افزایش می دهد (Cho, H.J.&Pucik, V. 2005 ,26). در سال ۲۰۰۵ تحقیقی توسط تیواری و ونکاتیشوارلو در شرکت های هندی صورت گرفته است . آن ها به بررسی ارتباط بین ارزش شرکت و معیارهای عملکرد پرداخته اند . آنها معیارهای عملکرد را در سه طبقه سودآوری ، جریان های نقدی و نرخ رشد طبقه بندی کرده و معتقدند که این معیارها می توانند ارزش ایجاد شده توسط شرکت برای سهامداران را نمایان سازند. سپس ۱۶۴ شرکت را از منابع مختلف به صورت تصادفی انتخاب کرده و اطلاعات مالی آنها را بین سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۲ مورد بررسی قرار داده اند . آن ها برای بررسی ارتباط آماری از مدل رگرسیون و همبستگی پیرسون استفاده نموده اند . نتایج تحقیق آنها بیان می کند که ارتباط نسبتا قوی و مثبتی بین ارزش شرکت و این معیارهای عملکرد وجود دارد فلذا می توان از این معیارها به عنوان معیارهای عملکرد مناسبی در جهت ارزیابی اینکه آیا شرکت در جهت افزایش ثروت گام برداشته است یا خیر استفاده نمود(v.tishvarlo.2005,45). استین (۲۰۰۶) در پژوهشی ارزش افزوده اقتصادی را به عنوان معیاری برای سنجش عملکرد شرکتهای هوایی نیوزلند مورد بررسی قرار داد. نتایج پژوهش وی نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی به عنوان یک معیار برای قیمت گذاری و دیگر رویه های انحصاری در موسسه است(Austin,2006,148) چنگ و همکاران (۲۰۰۶) در پژوهشی به بررسی اثر استفاده از شبکه اینترنت بر افزایش عملکرد مالی شرکت ها پرداختند. آنها در پژوهش خود برای اندازه گیری عملکرد از سه ابزار بررسی وقایع، ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار استفاده کردند.نتایج پژوهش آنها نشان داد که استفاده از شبکه اینترنت موجب افزایش عملکرد مالی شرکت ها می شو ( Cheng et al,2006,6). دراوهوزال (۲۰۰۸) به بررسی رابطه ساختار سرمایه و عملکرد شرکتهای موجود در صنعت انرژی جمهوری چک پرداخت.وی از اهرم مالی به عنوان معیار ساختار سرمایه و از جریانات نقدی آزاد به عنوان معیار ارزیابی عملکرد استفاده نمود.او پس از تعیین ساختار سرمایه مطلوب برای این شرکتها به این نتیجه رسید که شرکتهای موجود در صنعت انرژی جمهوری چک، کمتر به تامین مالی از طریق استقراض از منابع بیرونی شرکت میپردازند و به همین دلیل عملکرد آنها از سطح عملکردی که میتواند با ساختار مطلوب سرمایه داشته باشند، پایینتر است(Drahovzal,2008,142). مارگاریتیز و پسیلاکی(۲۰۰۹) در میان شرکت های تولیدی فرانسوی به بررسی رابطه بین ساختار سرمایه و عملکرد شرکت پرداختند. محققان برای اندازه گیری عملکرد شرکت های مورد بررسی از تکنیک تحلیل پوششی داده ها استفاده نمودند. آنها به دنبال این موضوع بودند که نسبت بدهی در شرکت های با کارایی بیشتر به چه صورت است. به عبارت دیگر،شرکت های کاراتر تمایل دارند بدهی بیشتر یا کمتریداشته باشند. نتیجه بیانگر آن بود که شرکت های با کارایی بیشتر تمایل به داشتن اهرم مالی بالاتری دارند( Margaritis, D. and Psillaki, M,2009,178) ۲-۷-۱-۱-جدول خلاصه نتایج پژوهش های خارجی
نام محقق |
سال انجام تحقیق |
فرضیات تحقیق |
نتایج تحقیق |
استیوارت |
۱۹۹۱ |
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
تدوین استراتژی به منظور بهبود وضعیت برند و رسیدن به طنین برند در یکی از بخش های بزرگ و مهم در حوزهی خدمات و کشور که در آینده تاثیر بسزایی را در کسب درآمد و توسعه کشور خواهد داشت را امکان پذیر می کند. از آنجایی که دانشگاه های دولتی در کشور مجوز تبلیغات به طور مستقیم در رسانه ها جهت اطلاع رسانی را نداشتهاند، دانشجویان کنونی و فارغ التحصیلان دانشگاه میتوانند در ایجاد و توسعه طنین برند دانشگاه نقش مهمی را ایفا کنند. مطالعات قبلی نشان میدهد که افزایش قدرت و رابطه برند و مشتری سودهای زیادی را برای هم برای مصرفکنندگان و هم شرکتها دارد. بسیار مهم است که به صورت تجربی به بررسی این موضوع بپردازیم که محرک های ارزش ویژه برند مثل آگاهی برند[۶] و تداعی[۷] برند چگونه میتوانند بر گرایشات مصرف کنندگان رفتاری و ایجاد یک رابطه قوی بین مصرف کننده و برند و که نهایتا منجر به طنین برند شود، بپردازیم. بنابراین ما در این تحقیق، محقق قصد دارد با تاکید بر مدل گوردن(۲۰۱۰) نسبت به موضوع ارزش ویژه برند و طنین برند مطالعهای را در خصوص طنین برند دانشگاه های کشور از دید دانشجویان انجام دهد
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق امروزه باتوجه به افزایش رقابت بین دانشگاه ها این موسسات را مجبور به صرف هزینه های زیادی برای فعالیت های برندسازی خود در بین دانشگاه های جهانی جهت جذب دانشجویان در سطح بین الملل و جذب منابع مالی کرده است (Tas, 2012). همچنین اهمیت ایجاد رابطه بین مصرف کننده و برند که در آخر منجر به طنین برند می شود به قدری مهم است که شرکت های بزرگ هر ساله میلیون ها دلار برای ارتقاء رابطه شان با مشتریانشان صرف می کنند(Gordon, 2010) . از طرفی دیگر دانشمندان تاکید می کنند که شرکت ها باید فعالیتهای خود را در جهت افزایش آگاهی بخشی به مصرف کنندگان و افزایش اطلاعات آنها درباره در زمینه بازار و برند که می توانند تصمیمات مشتری را هدایت کنند(Faircloth, Capella, & Alford, 2001; Keller, 2006). اما با این وجود دانشمندان تاکنون مدارک قابل توجهی را در زمینه رابطه بین آگاهی از برند و تداعی برند و رفتار مصرف کننده ارائه نکرده اند(Gordon, 2010) . شواهد تجربی نشان می دهند که آگاهی از برند و تداعی های برند بر رفتار مصرف کننده موثر بوده و می تواند وظایف بازاریابی را در جهت توسعه آگاهی و بهبود تصور مشتری از یک برند را مورد تائید قرار دهند. همچنین مطالعات قبلی نشان می دهد که پاسخ هاس شناختی و موثر مشتری می تواند تاثیر مهمی را بر ارزش ویژه برند داشته باشد(Gordon, 2010). در محیط نهایتا مشخص شده است که رابطه دقیقی بین گرایشات رفتاری مصرف کنندگان و افزایش عملکرد مالی یک شرکت وجود دارد و تعداد زیادی از محققان بیان می کنند که ادراک مشتری از یک برند بر پیامدهای مالی شرکت مثل: قیمت و سهم بازار شرکت تاثیر خواهد داشت (Aaker, 1996; Baldinger & Robinson, 1996; Keller, 1993). همچنین یافته بیانگر این موضوع است که چگونه شرکت ها می توانند با انجام استراتژی های مدیریت فعالیت های برند می توانند بر گرایشات رفتاری مشتری موثر باشند(Gordon, 2010). از طرفی در مطالعاتی که گوردن در سال ۲۰۱۰ انجام داد تنها به بررسی طنین برند به طور کلی پرداخته است و از بررسی تمام ابعاد فرعی طنین برند شامل: ۱- وفاداری ۲- وابستگی روانی[۸] ۳- حس تعلق اجتماعی[۹] ۴- مشارکت فعال[۱۰] و تاثیر سایر عوامل بر این ابعاد فرعی چشم پوششی کرده است. موارد بالا به خوبی اهمیت بررسی رابطه بین محرک های ارزش ویژه برند و گرایشات رفتاری مصرف کنندگان و توسعه طنین برند را برای موسسات نشان می دهد. با توجه به وجود اهمیت در تعیین رابطه بین محرک های ارزش ویژه برند و گرایشات رفتاری مشتری، لذا این مطالعه با هدف تقویت و پوشش ضعف های مطالعات قبلی در مفهوم سازی در این زمینه صورت می گیرد. مطالعات قبلی در زمینه ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری(Bauer, et al., 2008; Gladden & Funk, 2002; Ross, James, & Vargas, 2006 ) تنها به بررسی عوامل ارزش ویژه مانند آگاهی و تداعی برند پرداخته اند و تاکنون به ندرت سایر عوامل که می توانند نقش مهمی را برگرایشات رفتاری مشتری داشته باشد در نظر نگرفته اند. در محیط آموزشی جهانی دانشگاه ها باید به دانشجویان توجه بسیاری داشته و همواره نحوه ادراکات مختلف دانشجویان از برند دانشگاه ها و نحوهی انتخاب دانشگاه ها را مورد بررسی قرار دهند (Tas, 2012). بسیاری از دانشگاه ها برای ارتقاء رتبه برند خود در سطح بین المللی تلاشهای فراوانی را در زمینه مدیریت استراتژیک برند انجام می دهند (Brunzel, 2007). علارقم اهمیتی که برند دانشگاهی می تواند بر انتخاب دانشجویان داشته یاشد مطالعات تجربی محدودی در زمینه ارزش ویژه برند و محرک های ارزش ویژه برند در برند دانشگاهی صورت گرفته است (Mourad et al, 2011). از طرف دیگر باتوجه به بررسی های محقق مشخص شده است که فرایند ایجاد طنین برند با ابعاد آن هم در بین پژوهش های داخلی و خارجی بررسی های بسیار کمی صورت گرفته است علاوه براین درسال های اخیر شاهد افزایش تقاضا رفتن به خارج از کشور جهت ادامه تحصیل در دوره تحصیل تکمیلی در بین دانشجویان هستیم این افراد که عموما حائز رتبه های برتر در آزمون ورودی دوره کارشناسی هستند که بعد از گذراند دوره کارشناسی در دانشگاه های برتر هستند. قصد مهاجرت می کنند و گاهاً بعد از گذراندن دوره های تحصیلات تکمیلی به کشور باز نمی گردند که این موضوع می تواند برای آینده کشور مناسب نبوده و از سرعت رشد علمی کشور کاهش دهد و نبود آگاهی و تداعی برند دانشگاه های داخلی نقش مهمی را در این تصمیم گیری برای ادامه تحصیل در خارج از کشور می تواند ایفا کند. بنابراین ارتقاء طنین برند دانشگاه های کشور می تواند نقش مهمی را در این کاهش تقاضا داشته باشد. همانطور که بیان شد، زیربنای اصلی و چهارچوب مفهومی این پژوهش، سه مدل ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری، شناخت برن دو فرایند استراتژیک مدیریت برن داست. مدل ارزش ویژه برند متبنی بر مشتری به دو سوأل چگونه م یتوان یک برند قدرتمند » و «؟ چه چیز برند را قدرتمند م یسازد » اساسی پاسخ می دهد که عبارتند از مدل شناخت برند، منحصراً بر سوأل اول تمرکز دارد و جنب ههای مختلف آنرا نمایان می سازد. همچنین .«؟ ساخت مدل فرایند استراتژیک مدیریت برند، بر سوأل دوم متمرکز بوده و نحوه ایجاد و گسترش یک برند توسط شرکت را آشکار می سازد. بر اساس نظر پرفسور کلر، مدیریت استراتژیک برند (در راستای ایجاد یک برند قدرتمند) شامل تدوین و اجرای برنام هها و فعالیت های بازاریابی در رابطه با ایجاد، انداز هگیری و مدیریت ارزش ویژه برند است. در واقع می توان مدیریت استراتژیک برند را یک فرایند چهار مرحله ای دانست که به شرح زیر است:
-
- شناسائی و تدوین هویت و موضع برند: فرایند مدیریت استراتژیک برند با درک اینکه برند نماینده چه چیزی باید باشد، ارائ هدهنده چه ویژگی هایی باشد، ارضا کننده چه نیازی باشد، موضع آن نسبت به رقبا چگونه قرار گیرد و به طور کلی هویت برند چگونه باشد، شروع می شود.
-
- برنامه ریزی و اجرای برنام ههای بازاریابی برند: در واقع بعد از تدوین هویت برند، کلیه فعالیت های بازاریابی برند (به طور کلی عناصر معنابخش برند)، باید در راستای تحقق هویت برند و ایجاد ارزش ویژه برند، برنامه ریزی و هماهنگ گردند. این فعالیت ها و عناصر معنابخش برند در برگیرنده فعالیت هایی همچون انتخاب عناصر برند (نام برند، سایت الکترونیکی، نشان، سمبل ها، ویژگی های، بسته بندی، شعار و …)، مرتبط ساختن برند با فعالیت های یکپارچه بازاریابی و برنامه های حمایتی بازاریابی (آمیخته بازاریابی) و ارائه ویژگی های ثانویه در راستای ایجاد برند (مثل مرتبط بودن برند با عواملی چون شرکت تولیدکننده، کشور یا ناحیه جغرافیائی و کانال های توزیع) می باشد.
-
- انداز هگیری و تفسیر عملکرد برند: اما آنچه که سبب ارزش آفرینی برند می شود، ذهنیت های شکل گرفته در مخاطبان به واسطه احساسات، تجارب و طرز تفکرات ایجاد شده از عناصر معنابخش برند است؛ این ذهنیت ها خارج از کنترل مستقیم مدیریت هستند. به این خاطر اندازه گیری و تفسیر عملکرد برند ضرورت می یابد. در حقیقت در این مرحله، باید از صحت و درستی برند در اذهان اطمینان حاصر شده و منابع پوشش داده نشده ارزش ویژه برند شناسائی گردند و راه ح لهایی به منظور بهبود و افزایش ارزش ویژه برند تبیین گردد (ممیزی برند).
-
- رشد و حفظ ارزش ویژه برند: اما با درک وضعیت برند، مدیریت می تواند راهکارهایی در راستای
گسترش و رشد برند ارائه دهد. در این راستا، سازمان باید استراتژی ایجاد برند خود را درک کرده و کلیه فعالیت های خود را با آن سازگار سازد و ارزش ویژه برند را مدیریت کرده و در بخش های مختلف بازار گسترش دهد. (الهیاری، ۱۳۸۸) فرایند بالا، از منظر سازمان ها است. در حالی که ارزش واقعی برند در ذهن مشتری قرار دارد. به این خاطر مدل ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری نحوه جهت گیری هر یک از چهار مرحله بالا را در جهت ایجاد ارزشی واقعی و طنین برند هدایت می کند. این مدل بیان م یدارد که یک برند، برای قدرتمند شدن باید شش دارائی ذهنی (بلوک های ایجاد برند[۱۱]) به ترتیب در ذهن مخاطبان خود ایجاد کند ( چگونگی ایجاد برند قدرتمند). به این منظور باید کلیه فعالی تهای بازاریابی، و عناصر معنابخش برند (به طور کلی فرایند مدیریت استراتژیک برند) بسته به شرایط در راستای ایجاد آنها هم راستا گردند در ابتدای فرایند مدیریت استراتژیک برند، هدف و مسیر اصلی برند و به طور کلی هویت برند[۱۲] تعیین گردد .اما در این مرحله، کلیه فعالیت های ایجاد برند باید به گونه ای عمل کنند که سبب ایجاد برجستگی برای هویت تعیین شده گردد. به عبارت دیگر عناصر معنابخش برند باید هویت اتخاذ شده را به مخاطبان خود بفهمانند و برند را در ذهن مشتریان، به طبقه کلی نیاز یا محصول مرتبط سازد (چگونگی ایجاد برند قدرتمند). اما این برجستگی، در ذهن مشتریان به صورت آگاهی از برند تداعی می یابد. در واقع در اینجا، مخاطبان قادر به تشخیص برند در شرایط مختلف بوده و ویژگی ها، نیازها و هویتی که برند در صدد ارائه آن است را تشخیص م یدهند و در صورت مواجه با نیاز، آن برند را به یاد م یآورند ( چگونگی قدرتمند شدن برند). در بخش بعد، فرایند مدیریت استراتژیک برند، باید به گونه ای باشد که برای برند ایجاد معنا کند . در این مرحله، کلیه فعالیت های مدیریت استراتژیک برند باید به گونه ای عمل کنند که سبب ایجاد تصویر ی از عملکرد برند (مزیت های کارکردی) در رابطه با محصولات یا خدمات شده و تصویری از برند (مزیت های غیرکارکردی) در ذهن مخاطبان شود ( چگونگی ایجاد برند قدرتمند). اما این تصویرات، در ذهن مخاطبان به صورت تصویر برند شکل می گیرد. در واقع آنچه که با دیدن یا شنیدن برند، یا تفکر از آن، در ذهن مخاطبان خطور می کند، بیان کننده تصویر برند است. این ذهنیت ها می تواند هم در مورد ویژگی های ملموس باشد و هم ویژگی های ناملموس( چگونگی قدرتمند شدن برند). در بخش بعد، فرایند مدیریت استراتژیک برند، باید به گونه ای باشد که پاسخ، واکنش، تفکر و احساسات مطلوبی را از مخاطبان دریافت کند. در این مرحله، کلیه فعالیت های مدیریت استراتژیک برند باید به گونه ای عمل کنند که سبب ایجاد قضاوت (بعد منطقی ذهن) و احساسات (بعد احساسی ذهن) مطلوب در ذهن مخاطبان گردد ( چگونگی ایجاد برند قدرتمند). تداعی این قضاوت های و احساسات در ذهن مشتریان، سبب بروز نوع رفتار و پاسخ های آنها نسبت به برند و فعالیت های بازاریابی آن می گردد ( چگونگی قدرتمند شدن برند). در نهایت فرایند مدیریت استراتژیک برند باید به گونه ای باشد که سبب ایجاد رابطه ای مناسب و عمیق با مخاطبان خود گردد و وفاداری به برند شکل گیرد. در این مرحله، کلیه فعالیت های مدیریت استراتژیک برند باید به گونه ای عمل کنند که سبب ایجاد طنین (رابطه عمیق) برند گردد ( چگونگی ایجاد برند قدرتمند). اما بازتاب این طنین در ذهن مشتریان، سبب بروز نوع و کیفیت رابطه مشتری – برند شده و وفاداری به برند و درگیری با آنرا به همراه خواهد داشت. ( چگونگی قدرتمند شدن برند) همانطور که ملاحظه شد، ایجاد یک برند از دو جنبه اساسی قابل مشاهده است. این پژوهش بر روی رابطه بین دو جنبه درون سازمانی و بیرون سازمانی متمرکز است. البته تمرکز اصلی این تحقیق، در سطوح اولیه و بنیادی این رابطه قرار دارد. در واقع در این پژوهش در صدد بودیم تا به بررسی وضعیت تصورات دانشجویان از عناصر معنابخش برند در رابطه وضعیت ذهنیت دانشجویان تحصیلات تکمیلی از برند دانشگاههای مورد نظر را مورد سنجش قرار گرفته و رابطه و شکاف میان این دو بعد شناسائی گردد
: ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری و فرایند استراتژیک مدیریت برند(کلر، ۲۰۰۸) علی رغم تأکید فراوان بر اهمیت مشتریان در بخش خدمات اندازه گیری ارزش ویژه برند و در نظر گرفتن جنبه های شناختی آن تقریباً موضعی جدید در مفهوم بازاریابی خدمات در مقایسه با بازاریابی محصول است،که باید بیشتر مورد توجه قرارگیرد.ارزیابی ارزش برند به مدیران عالی در بخش خدمات این امکان را میدهد که قدرت برند هایشان را در مجموعه رقابتی مقایسه کنند و از نتایج آن برای کسب ارزش برندو توسعه طنین برند دانشگاهها در طی زمان و به منظور فرموله کردن استراتژی های بازاریابی استفاده کنند. با توجه به اینکه، مهمترین دارایی ها در بخش خدمات ، ناملموساند و شامل وفاداری مشتری، برندها، نمادها و شعارهای شرکت، تصویر برند، شخصیت برند، تداعی و آگاهی از برند است. این داراییها همراه با سایر ابعاد ملموس، ارزش برند را در بر دارد و منبع اولیه ایجاد مزیت رقابتی محسوب میگردند. ایجاد تصویری پایدار و قدرتمند هنگام داشتن ارزش برند بالا منابع پنهانی است که میتواند متمایزکننده یک ارائه دهنده خدمت از رقبایش گردد. (رحیم نیا، ۱۳۹۱) از اینرو با توجه به اهمیت برندسازی در بخش خدماتی بخصوص در زمینه دانشگاهی که علارغم نقش مهمی که درتوسعه کشور و کسب درآمد دارد اما متاسفانه خیلی جزئی در پژوهش های داخلی مورد بررس قرار گرفنته است، از طرفی امروزه افزایش رقابت بین دانشگاه ها این موسسات را مجبور به صرف هزینه های زیادی برای فعالیت های برندسازی خود در بین دانشگاه های جهانی جهت جذب دانشجویان در سطح بین الملل و جذب منابع مالی کردهاست (Tas, 2012). همچنین اهمیت ایجاد رابطه بین مصرف کننده و برند که در آخر منجر به طنین برند می شود به قدری مهم است که شرکت های بزرگ هر ساله میلیون ها دلار برای ارتقاء رابطهشان با مشتریانشان صرف می کنند(Gordon, 2010) . از طرفی دیگر دانشمندان تاکید می کنند که شرکت ها باید فعالیتهای خود را در جهت افزایش آگاهی بخشی به مصرفکنندگان و افزایش اطلاعات آنها درباره در زمینه بازار و برند که میتوانند تصمیمات مشتری را هدایت کنند(Faircloth, Capella, & Alford, 2001; Keller, 2006). اما با این وجود دانشمندان تاکنون مدارک قابل توجهی را در زمینه رابطه بین آگاهی از برند و تداعیهای برند و رفتار مصرف کننده ارائه نکرده اند(Gordon, 2010) . شواهد تجربی نشان میدهند که آگاهی از برند و تداعیهای برند بر رفتار مصرف کننده موثر بوده و میتواند وظایف بازاریابی را در جهت توسعه آگاهی و بهبود تصور مشتری از یک برند را مورد تائید قرار دهند. همچنین مطالعات قبلی نشان میدهد که واکنش های شناختی و موثر مشتری میتواند تاثیر مهمی را بر ارزش ویژه برند داشته باشد(Gordon, 2010). در محیط نهایتا مشخص شده است که رابطه دقیقی بین گرایشات رفتاری مصرفکنندگان و افزایش عملکرد مالی یک شرکت وجود دارد و تعداد زیادی از محققان بیان میکنند که ادراک مشتری از یک برند بر پیامدهای مالی شرکت مثل: قیمت و سهم بازار شرکت تاثیر خواهد داشت (Aaker, 1996; Baldinger & Robinson, 1996; Keller, 1993). همچنین یافته پژوهشی بیانگر این موضوع است که چگونه شرکتها می توانند با انجام استراتژی های مدیریت فعالیت های برند میتوانند بر گرایشات رفتاری مشتری موثر باشند(Gordon, 2010). از طرفی در مطالعاتی که گوردن در سال ۲۰۱۰ انجام داد تنها به بررسی طنین برند به طور کلی پرداخته است و از بررسی تمام ابعاد فرعی طنین برند که شامل: ۱- وفاداری رفتاری ۲- وابستگی روانی ۳- حس تعلق اجتماعی ۴- مشارکت فعال است و تاثیر سایر عوامل بر این ابعاد فرعی چشم پوششی کرده است. موارد بالا به خوبی اهمیت بررسی رابطه بین محرک های ارزش ویژه برند و گرایشات رفتاری مصرف کنندگان و توسعه طنین برند را برای موسسات نشان می دهد. با توجه به وجود اهمیت در تعیین رابطه بین محرک های ارزش ویژه برند و گرایشات رفتاری مشتری، لذا این مطالعه با هدف تقویت و پوشش ضعف های مطالعات قبلی در مفهوم سازی در این زمینه صورت می گیرد. مطالعات قبلی در زمینه ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری(Bauer, et al, 2008; Gladden & Funk, 2002; Ross, James, & Vargas, 2006 ) تنها به بررسی عوامل ارزش ویژه مانند آگاهی و تداعیهای برند پرداخته اند و تاکنون به ندرت سایر عوامل که میتوانند نقش مهمی را برگرایشات رفتاری مشتری داشته باشد در نظر نگرفته اند. در محیط آموزشی جهانی دانشگاه ها باید به دانشجویان توجه بسیاری داشته و همواره نحوه ادراکات مختلف دانشجویان از برند دانشگاه ها و نحوهی انتخاب دانشگاه ها را مورد بررسی قرار دهند (Tas, 2012). بسیاری از دانشگاه ها برای ارتقاء رتبه برند خود در سطح بین المللی تلاشهای فراوانی را در زمینه مدیریت استراتژیک برند انجام می دهند (Brunzel, 2007). علیرغم اهمیتی که برند دانشگاهی می تواند بر انتخاب دانشجویان داشته یاشد مطالعات تجربی محدودی در زمینه ارزش ویژه برند و محرک های ارزش ویژه برند در برند دانشگاهی صورت گرفته است (Mourad et al, 2011). از طرف دیگر باتوجه به بررسی های محقق مشخص شده است که ( در زمان تحقیق) در بین خارجی موضوع طنین برند با تمام ابعاد آن به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته است و در بین پژوهش های داخلی تنها یک مقاله با موضوع"طنین برند: کاربرد هرم کلر در بانک صادرات ایران"در اواخر ۱۳۹۱توسط شهریار عزیزی صورت گرفته است. اهداف
-
- بررسی وضعیت طنین برند دانشگاههای تهران
-
- تحلیل روابط بین محرکهای ارزش ویژه برند و طنین برند
-
- اولویت بندی ابعاد طنین برند در بین دانشگاههای مورد مطالعه
سؤالات تحقیق
-
- عوامل موثر بر طنین برند دانشگاههای تهران(تهران، تربیت مدرس، شریف و امیرکبیر) کدامند؟
۱-۱: تاثیر آگاهی برند بر تداعی برند چگونه است؟ ۱-۲: تاثیر تداعی برند بر برتری برند چگونه است؟ ۱-۳: تاثیر برتری برند بر طنین برند چگونه است؟
-
- تاثیر عوامل موثر بر طنین برند دانشگاههای تهران از دید دانشجویان تحصیلات تکمیلی چگونه است؟
۲-۱: تاثیر تداعی برند بر طنین برند چگونه است؟ ۲-۲: تاثیر تداعی برند بر واکنش احساسی موثر به برند چگونه است؟ ۲-۳: تاثیر واکنش احساسی موثر به برند بر طنین برند چگونه است؟ ۲-۴-:: تاثیر برتری برند بر واکنش احساسی موثر به برند تاثیر مثبت دارد باتوجه به اینکه تحقیق حاضر علاوه بر عوامل تعیین شده در ادبیات تحقیق که منجر به مدل مفهومی تحقیق شدهاست در نظر دارد سایر عوامل یا شاخصهای متاثر از شرایط بومی بر جامعه تحقیق را مورد بررسی قرار دهد، لذا سئوال ذیل نیز مطرح میگردد.
-
- سایر عوامل موثر بر طنین برند دانشگاههای تهران (باتوجه به شرایط بومی) کدامند؟
فرضیات تحقیق فرضیه اصلی۱ : آگاهی برند بر تداعی برند تاثیر مثبت معنادار دارد فرضیه اصلی۲ : تداعی برند بر برتری برند تاثیر دارد فرضیه اصلی۳ : تداعی برند بر واکنش احساسی موثر به برند تاثیر دارد فرضیه اصلی۴ : تداعی برند بر طنین برند تاثیر دارد
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|