- فشار روانی (استرس )
هرتغییری که روال زندگی روزمره را متشنج کند عامل ایجاد استرس خواهد بود .کودکان نسبت به فشارهای روانی به شدت آسیب پذیرند . بسیاری از کودکان پرخاشگر زمینههای فشار روانی خانواده ، سها انگاری و زور گویی آن ها را دارند . پدرانی که فرزندانشان و سرکش بار بیاورند .[۶]
متغیرهای استرس آور مهم برای کودکان عبارتند از : وجود داد و فریاد در خانه ، مشاجره دائمی با خواهر یا برادر ، نداشتن اوقات خوش و سرگرم کننده در کنار والدین ، تکالیف آموزشی فراوان و …لذا کودکان تحت تاثیر چنین شرایطی تحریک پذیر و ناسازگار میشوند و رفتار مقابله جویانه از خود بروز میدهند .
- عدم تشویق رفتارهای مناسب
در خانواده هایی که فرزندان نا فرمانی ، پرخاشگری و رفتار مقابله جویانه از خود بروز میدهند مشخص گردیده است که توسط والدین هیچ گونه توجه و تشویقی برای رفتار خوب فرزند صورت نمی گیرد بنابرین کودک هم دلیلی برای ارائه رفتار خوب ندارد ، زیرا میداند که پدر و مادر پاسخی به این رفتار وی نمی دهند و در عوض همیشه به رفتار نادرست و نا مناسب او با عصبانیت و خشنونت پاسخ میدهند ، بنابرین کودک هم برای جلب توجه آن ها حتی توجه منفی ، شروع به نافرمانی و پرخاشگری میکند.[۷]
- تشویق رفتارهای نامناسب
بسیاری از والدین نا آگاهانه کاری میکنند یا حرفی میزنند که باعث تشویق رفتار نا مناسب فرزند خود میگردند . به عنوان مثال گاهی اوقات والدین به نافرمانی کودک می خندند یا هنگام صحبت با دیگران ناگهان حرف خود را قطع میکنند تا به سخنان فرزند خود توجه نمایند. در موارد دیگر والدین به قشقرهای کودک با یک بوسه یا بغل کردن پاسخ میدهند یا هنگامی که کودک در یک فروشگاه شروع به گریه و زاری میکند برای او شکلات یا خوراکی می خرند . در همه ی این موارد خنده والدین و توجه و پاداش آن ها باعث تقویت رفتارهای نا مناسب کودک می شود در این صورت کودک یاد میگیرد که اگر مقاومت یا اعتراض نماید میتواند به خواست خود برسد . [۸]
- اختلاف والدین
هنگامی که در والدین بین زن و شوهر اختلاف وجود دارد فرزندان دچار مشکلات عاطفی – هیجانی شده در انتخاب فرد مقصر و بی گناه دچار نوعی سر در گمی میگردند . در این میان والدین فرزندان خود را به قضاوت می خوانند یا هر یک سعی میکنند دیگری را متهم کند که او عوامل اختلاف است . کودک یا نوجوان که به هر دو علاقمند است و در عین حال آمادگی کافی ذهنی برای پذیرش بعضی از مسایل را ندارد ، در بین کشمکش والدین به دو جهت مختلف سوق داده می شود تا این که به پشتیبانی یکی برخاسته دیگری را نفی میکند و در این صورت مورد غضب طرف مقابل قرار میگیرد یا هر دو را مقصر میداند که در این صورت به طور کامل طرد می شود . بدین ترتیب در انتخاب سرگردان است و در واقع مایل به انتخاب گناهکار یا بی گناه نیست . او هر دوی آن ها را دوست میدارد و میخواهد در محیط آرام و بی جنجالی زندگی کند و چون از چنین محیطی محروم میگردد برای فرار از نزاع های دائمی منزل برای خود راهی نظیر : فرار از منزل ، لجبازی و پرخشگری انتخاب میکند به طوری که با قوانین و جامعه هر دو ستیز میکند . [۹]
- کمبود محبت
مهر و محبت در تکوین شخصیت هر فرد تاثیر بسزایی دارد و محرومیت عاطفی موجب بروز اختلال در رفتار میگردد. تحقیقی که در غرب درباره بزهکاران انجام شده است نشان میدهد که ۹۱ درصد مجرمان در ارتباط با ارتکاب جرم به نحوی دچار مشکل عاطفی – هیجانی بوده اند.[۱۰] رشد عاطفی با ارضای متعادل نیازهای عاطفی به وجود میآید . اهمیت رشد عاطفی در این است که میتواند زیر بنای رشد اجتماعی باشد کودک با هر سطحی از رشد عاطفی در خانواده در خانواده وارد جامعه شود به همان اندازه میتواند در محیط اجتماعی سازگاری خود را حفظ کند . عدم رشد عاطفی کودک را در محیط و در مناسبات اجتماعی دچار مشکل میسازد . کودکی که از لحاظ عاطفی در محیط خانواده مشکل دارد با هر محرک کوچکی برانگیخته می شود و پرخاشگری میکند لذا وقتی وارد اجتماعی می شود نمی تواند با هر موقعیتی خود را سازگار سازد . چنین فردی به راحتی مناسبات اجتماعی خود را بر هم می زند و رفتاری از خود نشان میدهد که علامت عدم رشد وی در بعد اجتماعی است و ارضای متعادل نیاز به محبت رد عاطفی را در کودک هموار و تسهیل میکند .
کودکی که از لحاظ عاطفی در خانه رشد یافته است محبت را بیرون از خانه جست و جو نمی کند زیرا خانواده را کانون محبت و محل کسب امنیت روانی می بیند . در مقابل کودک یا نوجوانی که نیاز محبت او در خانواده ارضا نمی شود کمبود محبت را در بیرون از خانه جست و جو میکند و ممکن است به انواع رفتارهای نابهنجار یا مکانیزم های دفاعی متوسل شو که یکی از آن ها پرخاشگری است .
۱۰ _ تنبیه و سهل گیری
بعضی از روش های فرزند پروری با پرخاشگری کودکان رابطه دارد که مهم ترین آن ها عبار ت است از : سهل گیری و تنبیه کردن . فرزندان پدر و مادرهای سهل گیر معمولاً پرخاشگر میشوند . علاوه بر این پدر و مادرهایی که فرزندشان را تنبیه میکنند نیز پرخاشگرتری دارند. بیشترین پرخاشگری به کودکانی تعلق دارد که والدینشان به طور هم زمان آنان را تنبیه میکنند و سهل می گیرند . اگر والدین اجازه دهند که فرزندشان تکانه های پرخاشگرانه اش را تخلیه کند فرزند تصور خواهد کرد که این کار مقبولی است و اگر هم پرخاشگری او را به شدت تنبیه کند ناکامی و عصبانیت را در او ایجاد میکنند که خودش زمینه ساز پرخاشگری بیشتر می شود.
پدر و مادرها غالباً رفتار فرزند پرخاشگر خود را به خوبی زیر نظر نمی گیرند و نظارت تربیتی یکنواختی بر وی ندارند . این والدین برای هر تخلفی فرزندشان را تنبیه بدنی میکنند و دردسرهای بیشتر از سوی فرزندشان راپیش بینی میکنند .[۱۱]
والدین و کودکان پرخاشگر
کودکان با پیدا کردن نقاط ضعف دیگران برای رسیدن به مقصود خود متوسل به اذیت و آزار میشوند یکی از دلایل افزایش پرخاشگری کودکان در سن ۲ سالگی ، فهمیدن آن ها در مورد زندگی خود است . هر چه سن کودک بالاتر می رود ، عوامل بروز پرخاشگری نیز متوقف می شود . هر کس در طول زندگی خود دچار اشتباهات زیادی می شود که برخی از آن ها میتواند باعث بروز ناراحتی روحی و یا حداقل تاثیر بر روح و روان آدمی شود . کودکان نیز از این قاعده مستثنی نیستند و در بروز این حالات و نحوه برخورد با آن ها پدر و مادر نقش اساسی بازی میکنند بعضی از دانشمندان علم تعلیم و تربیت بیان میکنند : کودکان ، آینه تمام نمای والدین هستند و هر آنچه والدین در خود می بینند مایلند که در کودکانش نیز باشند . به همین دلیل از پدر و مادری پرخاشگر فرزندی عصبانی و روح آزار به وجود میآید و از والدین با احساس مسئولیت و مثبت کودکی با رفتار مطلوب و مثبت تربیت می شود . البته نباید نقش جامعه را نیز از نظر دور داشت متاسفانه در جامعه کنونی و در خانواده ها حالت لجبازی و پرخاشگری فراوان دیده می شود.
چرا کودک پرخاشگر می شود
[جمعه 1401-09-25] [ 10:29:00 ق.ظ ]
|