کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



۲)افراد با حرمت به خود بالا دارای ارزشیابی مثبت از خود هستند، دارای برخورد مثبت و مناسب با نظرات خود و دیگران هستند، دارای حس ابراز وجود بوده و در فعالیت‌های اجتماعی مشارکت می‌کنند و با امیدواری تلاش می‌کنند. در حالی که افراد با حرمت به خود پایین ارزشیابی منفی از خود دارند، از تماس با همسالان و بزرگسالان اجتناب می‌کنند و با احساس ناامیدی تلاش می‌کنند(آتش پور و آقایی،۱۳۸۳).

۳) افراد دارای حرمت به خود بالا احساس ارزشمندبودن می‌کنند، از استعدادهای‌شان بهره‌وری می‌کنند و خلاقیت دارند. در حالی که افراد با حرمت به خود پایین احساس بی هویتی و بی ارزشی داشته، استعدادهای خود را دست کم می‌گیرند و خلاقیت کمی دارند(آتش پور و آقایی،۱۳۸۳).

۴) افراد دارای حرمت به خود بالا از وضعیت جسمانی خود راضی هستند، احساس جذاب بودن دارند. اسنادهای درونی داشته و سطح اضطرابشان پایین است. در حالی که افراد دارای حرمت به خود پایین از وضعیت جسمانی خود ناراضی هستند، احساس غیر جذاب بودن دارند، اسنادهای بیرونی داشته و احساس ترس از نحوه پذیرش توسط دیگران دارند(آتش پور و آقایی،۱۳۸۳).

۵)افراد دارای حرمت به خود بالا احساس امنیت داشته، توانایی پذیرش تعریف دیگران را دارند، مسئولیت پذیر بوده و مستقل عمل می‌کنند. در حالی که افراد دارای حرمت به خود پایین ناامیدی و عدم امنیت می‌کنند، ناتوان در پذیرش تعریف دیگران هستند، مسئولیت پذیر نبوده، و احساس حماقت و وابستگی می‌کنند(آتش پور و آقایی،۱۳۸۳).

۶)افراد دارای حرمت به خود بالا احساس می‌کنند افکار و عقایدشان برای دیگران مهم است. ناکامی را به خوبی تحمل می‌کنند. از تعامل با دیگران احساس رضایت می‌کنند. خود را عنصر با ارزش از خانواده می‌دانند و توانایی بیان مشکلات خود را با دیگران دارند. در حالی که افراد دارای حرمت به خود پایین، احساس می‌کنند که دیگران برایشان ارزش قائل نیستند، از موقعیت‌های تنش‌زا و نگرانی‌زا گریزان بوده، منزوی و گوشه گیر هستند، احساس بی ارزشی در خانواده می‌کنند، احساس ناتوانی کرده و به آسانی تحت تاثیر دیگران قرار می‌گیرند(آتش پور و آقایی،۱۳۸۳)..

۷)افراد دارای حرمت به خود بالا به پیشرفت هایشان افتخار می‌کنند، در تحصیلات خود احساس کفایت می‌کنند، ضعف‌های خود را می‌پذیرند و جهت رفع آن‌ ها تلاش می‌کنند و فعالیت هایشان نیز هدفمند است. در حالی که افراد دارای حرمت به خود پایین احساس غرور پایین دارند. در تحصیلات خود احساس بی‌کفایتی می‌کنند، دیگران را به خاطر ضعف‌های خود سرزنش کرده و فاقد هدف‌های ارزشمند بوده یا هدف‌های کم ارزش دارند (آتش پور و آقایی،۱۳۸۳).

بخش سوم: گستره نظری مربوط به پیشرفت تحصیلی

پیشرفت تحصیلی یکی از دغدغه های اصلی والدین، نظام آموزش و پرورش و روان شناسان بوده است. در حقیقت بازدهی مطلوب نظام آموزش و پرورش عمـدتاً بـا میـزان پیـشرفت تحصیلی افراد شاغل در آن سنجیده می شود. معمولاً پیشرفت تحـصیلی بـا مـواردی چـون معدل دانش آموز، میزان واحد افتاده، اخراج یا ترک تحـصیل شـناخته مـی شـود گرچـه در بیشتر منابع از معیار معدل کل دروس یا بعضی از دروس خـاص در ایـن زمینـه اسـتفاده می‌شود. پیشرفت تحصیلی با عوامل متعددی همبسته است. از جمله این عوامل می‌توان به وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی خانوده، میزان هوشبهر فرد، وجود انگیـزه پیـشرفت و غیـره. دودانگه (۱۳۷۵؛ به نقل از طباطبایی و همکاران،۱۳۹۰) پیشرفت تحصیلی را موفقیت دانش‌آموز در یک یا چند موضـوع درسـی می‌داند. چنین موفقیتی را معمولاً با آزمون‌های استانداردشده تحصیلی اندازه گیری می‌کننـد.

همچنین این مفهوم بر پیشرفت در کلاس آن‌طور که در کار مدرسه ارزیابی مـی‌شـود نیـز اطلاق می‌شود. پیشرفت تحصیلی با ملاک‌های متفاوتی سنجیده می‌شود. بعـضی مواقـع بـا معدل نمرات دانش آموز در یک ترم، گاهی معدل دروس در یک سال کامـل تحـصیلی (دو ترم)، گاهی با میزان معدل دانش آموز در کل دوره یک مقطع تحصیلی خاص و گاهی نیز با از نمرات دانش‌آموز در یک یا چند درس خاص بهره گرفته می‌شود (دودانگه، ۱۳۷۶؛ به نقل از طباطبایی و همکاران،۱۳۹۰).

تعریف پیشرفت تحصیلی:

برای پیشرفت تحصیلی تعاریف زیادی ارائه شده است: پیشرفت تحصیلی، انجام دادن کاری است برای به دست آوردن نتیجه مطلوب و برتری و تفوق در یک مهارت یا گروهی از معلومات (شعاری نژاد، ١٣۶۴؛ به نقل از آقامیرزایی و صالحی‌عمران، ۱۳۹۱). پیشرفت تحصیلی، معلومات یا مهارت‌های اکتسابی عمومی یا خصوصی در موضوعات درسی است که معمولاً به وسیله آزمایش‌ها و نشانه ها یا هر دو که معلمان برای دانش آموزان وضع می‌کنند، اندازه‌گیری می‌شود (شعاری نژاد، ١٣۶۴؛ به نقل از آقامیرزایی و صالحی‌عمران، ۱۳۹۱).

اصطلاح پیشرفت تحصیلی به معنای موفقیت است و برای تعیین پیشرفت تربیتی به صورتی که از تست‌های حساب، دیکته و غیره نتیجه می‌شود به کار رفته است (منصور و دادستان،۱۳۶۵). پیشرفت تحصیلی، یکی از شاخص‌های مهم در ارزیابی آموزش و پرورش می‌باشد که با هدف کمک به زمینه‌های گوناگون اعم از ابعاد شناختی، عاطفی و شخصیتی، به منظور رشد و تعالی افراد به کار می‌رود. اتکینسون، پیشرفت تحصیلی را توانایی آموخته شده یا اکتسابی حاصل از دروس ارائه شده و یا توانایی آموخته شده یا اکتسابی فرد در موضوعات آموزشگاهی می‌داند که به روش های مختلف، اندازه‌گیری می‌شود. پیشرفت تحصیلی از این جهت اهمیت دارد که پیشرفت آموزشگاهی، در یادگیری اثر داشته و یادگیری آموزشگاهی، پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و معلم برای افزایش سطح انگیزش دانش‌آموزان، نسبت به یادگیری موضوع‌های مختلف درسی، باید سعی کند تا شرایط یادگیری را بهبود بخشد و کیفیت روش آموزش را افزایش دهد تا از این طریق دانش آموزان و دانشجویان، به موفقیت دست یابند و نسبت به توانایی خود در یادگیری، اعتماد به نفس کسب کنند(جعفرطباطبایی، بنی جمالی، احدی و احمدخامسان،۱۳۹۱).

مک کللند(بی‌تا؛ به نقل از روشه، ۱۳۷۰؛ به نقل از آقامیرزایی و صالحی‌عمران، ۱۳۹۱) نخستین کسی بود که درباره ماهیت و اندازه‌گیری انگیزه پیشرفت مطالعه کرد. وی شرایط اجتماعی را در ایجاد انگیزه موفقیت دخیل می‌داند که برخی از آن‌ ها عبارتند از:

۱- آموزش در خانواده: مک کللند مهم‌ترین آموزش را در خانواده، آموزشی می‌داند که صفاتی نظیر استقلال فردی، کنترل خویشتن، بلند پروازی‌های خاص و اعتماد به نفس را در کودکی تقویت نماید. به نظر وی، درجه انگیزه موفقیت، برای همیشه در کودکی ثابت می‌شود و پس از آن دیگر تغییری نمی‌کند.

٢- طبقه اجتماعی والدین: به نظر مک کللند، طبقه اجتماعی انگیزه موفقیت را تحت تأثیر قرار می‌دهد و این انگیزه در طبقه متوسط بیشتر از سایر طبقات است.

٣- تحرک اجتماعی: در افراد و گروه‌هایی که گرایش به تحرک اجتماعی دارند، انگیزه موفقیت بیشتر دیده می‌شود.

۴- ایدئولوژی: عامل دیگری که مک کللند به آن توجه داشته، تأثیر تغییر ایدئولوژی بر انگیزه موفقیت است. وی این مسأله را در زمینه پیدایش مذهب جدید، ایدئولوژی مذهبی بازسازی شده، ناسیونالیسم و… مطرح می‌کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 10:06:00 ق.ظ ]




همچنین چون شکست های تحصیلی مکرر، پیامدهای منفی از جمله افسردگی و درماندگی آموخته شده را به همراه دارد و تنها راه حل مشکل این است که در دانش آموزان انتظار موفق شدن برانگیخته شود، لذا نتایج آموزش های فراشناختی می‌تواند مانع از شکل گیری احساسات افسردگی و احساس درماندگی در آن ها شود.

همچنین از طریق نتایج فراشناخت، انتقال مسئولیت و دادن نقش فعال به یادگیرنده که تحت عنوان یادگیری خود – تنظیمی در قرن ۲۱ مطرح گردیده است مورد تأکید و تأیید قرار می‌گیرد. مهم تر از همه این است که فراشناخت می‌تواند الگویی برای تدریس ‌بر اساس واگذاری مسئولیت یادگیری به دانش آموزان – به صورت یادگیری مشارکتی به طرق فردی یا گروهی – باشد که قابل تعمیم به سایر دروس است و برای معلمان دست اندرکار نظام آموزش کاربرد خواهد داشت و مؤلفان نیز از نتایج نظری و علمی آن می‌توانند در کتاب های خود استفاده کنند.

به طور کلی، آموزش راهبردهای فراشناختی، زمینه درگیری علمی، منبع کنترل درونی، اسنادهای مثبت، انگیزش پیشرفت بیشتر، خلاقیت و سازندگی و خود مسئولیت پذیری را در افراد فراهم کرده و حس اعتماد به نفس در امور زندگی را تقویت می‌کند و فرد را قادر می‌سازد که مشکلات را شناسایی نماید، خود را در بوته آزمایش و بررسی قرار دهد. آزاد و مستقل عمل کند و بهترین راه حل ها را در امور مختلف ارائه دهد.

از زمانی که فراشناخت در تعلیم و تربیت مرکز توجه صاحب نظران قرار گرفت، تحقیقات زیادی ‌در مورد آن انجام گرفته و نتایج به دست آمده نشان داده است که آموزش فراشناخت روی عملکرد تحصیلی تأثیر مثبت دارد، اما آنچه مهم است این است که آموزش فراشناخت هنگامی مؤثر خواهد بود که ویژگی های مختلف یاد گیرنده مثل نگرش ها، انگیزش و خود پنداره وی در نظر گرفته شود. به خصوص اینکه تحقیقات نشان داده‌اند که فراشناخت با متغیرهای انگیزش مثل اسنادها، خود کارآمدی، منبع کنترل رابطه نزدیکی دارد (هادئوک و سانگ، ۲۰۰۱). از طرفی، استفاده از راهبردهای فراشناختی به مدت طولانی (شامل برنامه ریزی ‌در مورد آنچه که باید انجام شود، نظارت بازبینی پیشرفت و ارزیابی نتایج) یک روش مؤثر است تا دانش آموز بر فرآیندهای احساس و تفکر خود نظارت و کنترل داشته باشد و در یک سطح خود کارآمدی مطلوب، انگیزش تحصیلی او بالا رود (برکوسکی و دیگران، ۱۹۹۰).

طبق این داده که بیماری افسردگی در طول نوجوانی، در مقایسه با کودکی، به طور تأسف باری افزایش می‌یابد، به نظر می‌رسد که نوجوانی یک دوره بحرانی برای فهم ماهیت، مثل ریشه احساسات افسرده کننده و نشانه های افسردگی باشد. علاوه بر این چون بسیاری از افراد تجربه اولین دوره افسردگی عمده شان را در طول نوجوانی گزارش می‌کنند (نیومن[۱] و همکاران، ۱۹۹۶؛ به نقل از روبرتز[۲])، جستجوی افسردگی در نوجوانی، فرصت بهتری برای پژوهشگران در جهت بررسی دوره های اولیه این بیماری مزمن و عود کننده فراهم می‌کند (روبرتز و همکاران، ۲۰۰۱).

از این رو می توان ضرورت این پژوهش را از لحاظ علمی، کمک به گسترش مفاهیم نظری و همچنین کمک به تدقیق یافته های علمی در حوزه افسردگی کودکان بیان نمود. همچنین از لحاظ کاربردی، نتایج تحقیق می‌تواند با پیش‌بینی علائم افسردگی در نوجوانان که سرمایه انسانی آینده جامعه هستند کمک کند تا اقدامات بهنگامی در جهت پیشگیری و درمان این بیماری شایع صورت گیرد.

    1. سؤالات تحقیق:

۱٫ آیا پرسشنامه افکار ناکارآمد از قابلیت اعتبار و روایی لازم در نوجوانان ایرانی برخوردار است؟

۲٫ آیا پرسشنامه فراشناخت از قابلیت اعتبار و روایی لازم در نوجوانان ایرانی برخوردار است؟

    1. فرضیه های تحقیق:

۱- عوامل فراشناخت افسردگی نوجوانان را پیش‌بینی می‌کند.

۲- فراشناخت و افکار ناکارآمد افسردگی نوجوانان را پیش‌بینی می‌کند.

    1. تعاریف متغیرها:

۱-۷-۱- تعاریف نظری متغیرها

افکار ناکارآمد: مطابق با نظریه بک (بک،۱۹۷۶،به نقل از طهرانی زاده،۱۳۸۴) نگرش های ناکارآمد معیارهای انعطاف ناپذیر و کمال گرایانه هستند که فرد از آن ها برای قضاوت درباره خود و دیگران استفاده می‌کند. این فرض ها یا طرحواره ها در ساماندهی ادراک، کنترل و ارزیابی رفتار مورد استفاده قرار می گیرند و از آنجایی که این نگرش ها، انعطاف ناپذیر، افراطی و مقاوم در برابر تغییر هستند، ‌بنابرین‏ ناکارآمد یا نابارورند.

فراشناخت: فراشناخت عبارت است از هر نوع دانش یا فرایند شناختی که در آن ارزیابی، نظارت یا کنترل شناختی وجود داشته باشد (فلاول، ۱۹۷۹؛ موسس و بیرد، ۲۲۰۰؛ به نقل از بیابانگرد، ۱۳۸۱). به عبارتی دیگر فراشناخت گستره ای از عوامل به هم پیوسته را توصیف می‌کند که دانش یا فرآیندهای شناختی دخیل در تفسیر، بازبینی یا کنترل شناخت را دربر می گیرند (هاوتون، ۱۹۴۲).

افسردگی: افسردگی افت فراگیر خلق است که همراه با احساس غمگینی و عدم توانایی تجربه لذت می‌باشد (گیلدر، ۱۳۸۱). افسردگی یک اختلال روانی است که بر فکر، احساس، رفتار و عملکرد جسمانی فرد تأثیر می‌گذارد (بوتلر[۳]، ۲۰۰۲؛ به نقل از ملاباقری،۱۳۸۵).

۱-۷-۲- تعاریف عملیاتی متغیرها:

افکار ناکارآمد: در این پژوهش افکار ناکارآمد نمره ای است که فرد در مقیاس افکار ناکارآمد کودکان به دست می آورد.

فراشناخت: فراشناخت در پژوهش حاضر نمره ای است که فرد در مقیاس فراشناخت کودکان به دست می آورد.

افسردگی: افسردگی در پژوهش حاضر، نمره ای است که فرد در مقیاس افسردگی کودکان به دست می آورد.

فصل دوم:

پیشینه پژوهش

۲-۱- مبانی نظری تحقیق

۲-۱-۱- مقدمه

مطالب این فصل در چهار بخش تنظیم گردیده است. مطالب بخش اول مروری است اجمالی بر مفهوم افسردگی، نظرات و مدل‌های ارائه شده پیرامون آن و … مطالب بخش دوم مروری است اجمالی بر مفهوم افکارناکار آمد ، اهداف، اصول، ملاک ها و … مطالب بخش سوم نیز مروری است برفراشناخت و مؤلفه‌ های آن،در بخش پایانی چکیده پژوهش های انجام شده پیرامون متغیرهای تحقیق در داخل و خارج از کشور ارائه شده است.

۲-۱-۲- افسردگی

۲-۱-۲-۱- افسردگی چیست:

افسردگی نوعی اختلال روانی است که در آن خلق شخص آشفته می‌شود. چون افسردگی، اغلب مورد درمان قرار نمی‌گیرد پزشکان از تعداد واقعی افراد مبتلا به افسردگی اطلاع ندارند. با این حال، آن ها می‌دانند که تعداد افراد افسرده کم نیستند در واقع، افسردگی به قدری متداول است که گاهی از آن به عنوان سرماخوردگی روانی یاد می‌شود (گنجی،۱۳۸۷).

۲-۱-۲-۲- اصطلاح افسردگی:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:05:00 ق.ظ ]




۴٫ مجوز آزمایش بر روی حیوانات زنده برای هر مطالعه , تحقیق و یا کارآزمایشگاهی باید جداگانه اخذ گردد و اعتبار آن طبق قرار داد اولیه و بسته به شرایط و نحوه فعالیت مشخص باشد .

۵٫ در صورت وجود راه های جایگزین برای آزمایش بر روی حیوان زنده اعم از روش های مدل سازی رایانه ای یا استفاده از مدل های مصنوعی باید به جای استفاده از حیوان زنده , از این روش ها استفاده شود .

۶٫ برای کاهش تعداد حیوانات مورد استفاده در امر تحقیق باید حتی الامکان از روش های آنالیز آماری و مدل‌های ریاضی مناسب استفاده کرد .

۷٫ نگهداری , پرورش و تغذیه کلیه حیوانات آزمایشگاهی باید زیر نظر دامپزشک متخصص یا محقق مجرب مورد تأیید انجمن صورت گیرد .

۸٫ هر گونه تحقیق و آزمایش بر روی حیوانات اصولا باید منجر به نتایج مفید برای جامعه انسانی یا حیوانی شود و نتایج به دست آمده باید کاملا توجیه کننده لزوم استفاده از حیوانات باشد و نباید تحقیق تصادفی , بی فایده تکراری و مبهم انجام شود .

۹٫ تحقیق باید بر پایه لزوم استفاده از حیوانات در رفع یک مشکل انسانی یا درمان بیماری خاص انسانی یا حیوانی و ارزیابی اثرات آن استوار باشد و به گونه ای طراحی گردد که نتایج حاصله دقیقا توجیه کننده تحقیق بوده و هیچ روش دیگری برای رسیدن به نتایج مورد نظر وجود نداشته باشد .

۱۰٫ در تحقیقات علمی , آزمایشگاهی و آموزشی که نیاز قطعی به استفاده از حیوان زنده وجود دارد , باید شرایط آزمایش به نحوی طراحی گردد که حیوان قبل , در طول آزمایش و بعد از آن هیچ گونه صدمه و آزاری ندیده و همچنین متحمل درد , ناراحتی و نقص عضو نگردد .

۱۱٫ محقق باید آماده باشد تا در صورت بروز درد یا رنج غیر ضروری در هر مرحله از تحقیق ، آن را متوقف کند و شرایط را در جهت رفع حالت درد حیوان تغییر دهد . بدیهی است تمام امکانات و تجهیزات لازم برای موارد اورژانس و غیر مترقبه باید قبل از اجرای فعالیت تحقیقاتی , آموزشی و … پیش‌بینی شود .

۱۲٫ در صورتی که تحقیق عندالزوم باعث ناراحتی شدید و یا نقص عضو حیوانات می شود باید داروهای مناسب آرام بخش ، ضد درد و ضد اضطراب تا حدی تجویز شوند که به آزمایش و نتایج آن لطمه ای وارد نشود و تا پایان تحقیق نیز ادامه داشته باشد . نظارت این امر بر عهده دامپزشک مسئول بخش تحقیقات و نماینده انجمن می‌باشد .

۱۳٫ نگهداری و مواظبت از حیوانات پس از پایان فعالیت باید تا اتمام و حذف کامل هر گونه ناراحتی ایجاد شده و اثرات آن انجام گیرد که این مراحل تحت نظارت دامپزشک و استفاده از داروهای مناسب میسر می‌گردد .

۱۴٫ در صورتی که در حین یا پایان تحقیق , کشتن حیوان بنا به هر دلیل ضروری و موجه یا لازم باشد این امر باید طوری اجرا شود که مرگ سریع و بدون هر گونه درد بوده و هیچ حیوانی را تا زمانی که مرگ طبیعی یا ضروری اش فرا نرسیده است نباید کشت .

۱۵٫ پس از کشتن حیوانات , حذف لاشه آن ها باید به گونه ای انجام شود که حداقل آلودگی زیست محیطی ایجاد شود لذا سوزاندن لاشه ها در کوره های مخصوص لاشه سوز به عنوان بهترین روش پیشنهاد می شود .

۱۶٫ نماینده و بازرس معرفی شده از سوی انجمن حمایت از حیوانات می‌تواند در هر مرحله از فعالیت مربوطه به منظور نظارت بر وضعیت حیوانات مورد آزمایش یا مورد استفاده در محل حضور یابد .

۱۷٫ حیواناتی که برای مقاصد مختلف مانند آموزش در دانشگاه ها , تهیه دارو ها و واکسن ها و غیره مورد استفاده قرار می گیرند قبل و بعد از انجام فعالیت مربوطه باید تحت نظر انجمن بوده و در صورت امکان زنده ماندن بعد از فعالیت باید سرنوشت نهائی آن ها توسط انجمن یا با نظارت آن تعیین شود و مشخص باشد .

۱۸٫ تا حد امکان به منظورتهیه و تامین حیوانات برای مقاصد آزمایشگاهی , آموزشی و استحصالی از انجمن کمک گرفته شود .

۱۹ – ازآنجا که ارائه نتایج تحقیقات و مقالات به مجامع بین‌المللی ( مواردی که برروی حیوانات انجام می شود ) مستلزم کسب مجوز از سازمان‌های حامی حیوانات است لذا هر گونه تحقیق آزمایشگاهی که به نوعی ملزم به استفاده ازحیوانات مختلف باشد در صورتی مورد تأیید انجمن قرار خواهد گرفت که تمام موارد خواسته شده مطابق این دستورالعمل اجرائی رعایت شود .

و ) قانون شکار و صید مصوب ۱۶ خرداد ۱۳۴۶

ماده ۱۰ قانون شکار و صید مقرر می‌کند :

” کسانی که مرتکب اعمال زیر شوند به حبس تادیبی از یازده روز تا یک ماه و یا جزای نقدی از یک هزار تا پنج هزار ریال محکوم می‌شوند :

الف – شکار و صید در فصول و ساعات ممنوعه .

ب – شکار و صید با وسایل و از طرق ممنوعه .

پ – ازبین بردن رستنیها در مناطق حفاظت شده .

ت – شکار و صید بدون پروانه کلیه حیوانات زنده قابل شکار و یا حمل و

یا عرضه و یا فروش آن .

ث – حمل یا عرضه یا فروش و صدور حیوانات کشته قابل شکار و اجزای

حیوانات مذبور و همچنین نگاهداری آن ها در اماکن عمومی به استثنای آنچه از

طرف شورای عالی شکاربانی و نظارت بر صید مجاز اعلام شده باشد . “

قانون‌گذار در بند الف اقدام به جرم انگاری شکار در فصل و ساعات خاصی نموده است . در حقیقت در فصل هایی که حیوانات اقدام به توالد نسل دارند ، شکار می‌تواند گونه های زیستی آنان را با خطر انقراض روبرو کند لذا مورد نهی قرار گرفته است . همچنین با توجه به بند ب ، شکارچی حق ندارد تا برای شکار به هر وسیله ای روی آورد و عرف غالب آن را باید رعایت کند . خروج از اصول کلی و اقدام به روش‌هایی که معمول نیست از نظر قانون‌گذار در این ماده جرم تلقی می‌گردد .

در مناطق حفاظت شده و پناهگاه‌های حیات وحش که دولت به نحوی با نصب تابلو و گماردن مأمورین خود ، حفاظت از این حیوانات را به منظور جلوگیری از انقراض نسل برخی از آن ها به عهده دارد ، و به نحوی نفقه این گونه موجودات را حفاظت و تأمین می‌کند ، چنانچه افرادی رستنی‌های این مناطق را از بین ببرند ، یا بچرانند ، موجب خواهند گردید که این حیوانات ، از خوردنی‌ها محروم شوند و یا به بیان دیگر ، نفقه آن ها از بین برود . ‌بنابرین‏ ، طبق این بند پ در واقع از بین بردن نفقه و نابود کردن زمینه خوراک این حیوانات ، جرم تلقی شده است .

ماده ۱۱ قانون شکار و صید نیز مقرر می‌کند :

” کسانی که بدون پروانه مرتکب شکار یا صید گردند به حبس تادیبی از ۱۱ روز تا دو ماه و یا جزای نقدی از یک هزار ریال تا ده هزار ریال محکوم می‌شوند ” .

‌بنابرین‏ کسب اجازه نامه ی رسمی از سوی مقامات صلاحیت دار شرط ابتدایی اقدام به شکار است . در حقیقت قانون‌گذار در این بخش نظر بر این مورد دارد که با شناسایی شکارچیان اولا کنترل امر شکار را در دست بگیرد و دوم با ارائه ی برخی آموزشات و اعلام محدودیت ها و همچنین ارائه قوانین موجود در این زمینه ، هر چه مناسبتر برای حمایت از حیوانات گام بر دارد .

در بند ج ماده ۱۲ این قانون ، از بین بردن رستنی‌ها و تعلیف و تخریب در پارک‌های ملی و آثار طبیعی مالی و هر گونه تجاوز و فعالیت غیرمجاز در این‌ گونه مناطق ، طبق صدر ماده مذبور جرم تلقی و مجازات حبس و جزای نقدی به آن تعلق گربته که نمونه ی بارزی از حمایت کیفری محسوب می‌گردد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:05:00 ق.ظ ]




    1. تمرین‌های حل مسئله با بهره گرفتن از رسانه های جمعی. یکی از چالش‌برانگیز تدریس تفکر انتقادی کمک کردن به دانش‌آموزان در درک مفاهیم و اصول انتزاعی است. معلمان با ایجاد ارتباط بین افکار عینی روزمره و مفاهیم انتزاعی‌تر می‌توانند باعث پرورش تفکر انتقادی شوند. مسائل مطرح‌شده در مقالات، مجله‌ها و روزنامه‌ها خلاقانه‌ترین و بارآورترین شکل ایجاد این نوع ارتباط است.

    1. طرح‌های تحقیقاتی خارج از کلاس. طریقه دیگر کمک به دانش‌آموزان در آموزش تفکر انتقادی، تعیین طرح‌های تحقیقاتی کوتاه است که باید خارج از کلاس درس تهیه شود. این نوع تمرین به دانش‌آموزان فرصت می‌دهد درباره‌ تجربیات عینی خود بیندیشند و آن‌ ها را ارزیابی کنند.

  1. شبیه‌سازی. در شبیه‌سازی معمولاً دانش‌آموزان باید نقشی را در وضعیت بحرانی بپذیرند و تحلیل خود را از یافته ها به دیگران ارائه دهند. هرچه وضعیت شبیه‌سازی‌شده واقع‌گرایانه‌تر باشد، دانش‌آموزان مجبور می‌شوند بیشتر با مشکلات واقعی دست و پنجه نرم کنند

تکالیف نوشتاری درمجموع برای معلم نیز بسیار مفید است؛ زیرا با مراحل فکری دانش‌آموزان آشنا می‌شود. (شعبانی، ۱۳۹۳تابستان: ۱۰۳ تا ۱۰۶)

۲-۲-۱۴-مراحل اجرای روش تدریس مبتنی بر تفکر انتقادی

  • مرحله نخست: درک و فهم مسئله

در این مرحله تلاش می‌کنیم به یادگیرنده یاری کنیم تا مسئله‌ای که به وی داده‌ایم درک و فهم کند، چون درک و فهم، کلید اصلی سایر فعالیت‌ها در فرایند تفکر انتقادی است. درک و فهم مسئله از طریق کاربست انواعی از ابزارها یا مهارت‌های فکری یا مهارت‌های فرایندی است. طرح سؤال درباره مسئله سبب می‌شود اطلاعات زیادی درباره مسئله گردآوری شود. بعلاوه، سؤال کردن زمینه را برای تعامل اندیشه‌های دانش‌آموزان باز می‌کند. در واقع ریال سؤال کردن سبب می‌شود تا ماهیت مسئله را روشن شود.

  • مرحله دوم: دست ورزی اطلاعات

در این مرحله دانش‌آموزان را تشویق می‌کنیم بر اساس سؤالاتی که طرح کرده‌اند، اطلاعاتی ارائه دهند یا فراهم آورند و اطلاعات تدارک دیده‌شده را در عمل مورد دست ورزی قرار دهند. از طریق این عملیات آنان آنچه را که فکر کرده‌اند مورد ارزشیابی قرار می‌دهند. در واقع، از طریق این روند به تفکر انتقادی می‌پردازند. چون یکی از جلوه‌های اساس تفکر انتقادی را اندیشیدن یا ارزشیابی تفکر می‌انگاریم.

  • مرحله سوم: کاربست اطلاعات داوری شده

در مرحله حاضر نتیجه فعالیت‌های دو مرحله پیش به ثمر می‌رسد؛ یعنی آن دسته از افکاری اندیشیده شده و داوری گردیده است به کار بسته می‌شوند؛ ‌بنابرین‏، تلاش می‌کنیم، یادگیرندگان بر وفق آنچه اندیشیده‌اند در عمل نیز اقدامات لازم را انجام دهند. به دیگر سخن، صورت منطقی دست آوردهای فکر دانش‌آموزان، در این مرحله عینیت می‌یابد. پس در صورت لزوم باید ابزارها و وسایل لازم یا کمک‌های فکری موردنیاز را ارائه کرد.

  • مرحله چهارم: ارائه بازخورد و راهبردهای تکمیلی

در مرحله پایانی، معلم به دانش‌آموزان درباره نحوه عملکردشان بازخورد می‌دهد. افزون بر این، سعی می‌کنیم راهبردهای دیگری هم در اختیار دانش‌آموزان قرار دهیم تا در انجام دادن تمرین‌ها از آن استفاده کنند. از ارائه بازخوردها باید جنبه‌های تقویتی و اصلاحی را در نظر بگیریم و از تشویق هم نباید غفلت کرد. (آقازاده، ۱۳۹۳: ۳۲۴ تا ۳۲۵)

۲-۲-۱۵- علت انتخاب روش حل مسئله برای تقویت تفکر انتقادی

در تعریف تفکر انتقادی گفته شد، تفکر انتقادی به آن نوع تفکری اطلاق می‌شود که به تحلیل، ارزشیابی و قضاوت درباره‌ راهبردها و تولیدات فکری می‌پردازد. از طرف دیگر، در فرایند حل مسئله سه‌گام اساسی یعنی طرح مسئله، انتقال دانش، ارزشیابی و بررسی نتایج وجود دارد. علاوه بر وجود عامل ارزشیابی قضاوت هم در حل مسئله و هم در تفکر انتقادی، در مرحله طرح و شناسایی مسئله، فرد باید چهار جنبه از مسئله یعنی وضعیت موجود، وضعیت مطلوب، اقدام‌های لازم و محدودیت‌ها را خوب بشناسد. چنین وظیفه‌ای از وظایف ((کنترل اجرایی رفتار)) در مباحث فراشناخت و تفکر انتقادی می‌باشد به همین دلیل صاحب‌نظران وجوه مشترک فراوانی را بین حل مسئله و تفکر انتقادی ذکر کرده‌اند و حتی بعضی آن‌ ها را یکی دانسته‌اند.

بیر (۱۹۸۵) تفکر انتقادی را تشخیص درستی، دقت، یا ارزش دانش مستدل و حقیقی می‌داند و ویندلر (۱۹۸۵) حل مسئله را استخراج نتایج و قضاوت درباره‌ اطلاعات مربوط به حل مسئله را از مراحل اساسی مهارت‌های تفکر معرفی می‌کند. با توجه به مسائل فوق حل مسئله را می‌توان راهبردی مناسب و عملی و عملی در تدریس و طراحی برنامه های درسی دانست که به‌جای انباشت اطلاعات در ذهن موجب کنش متقابل فرد با محیط می‌شود و از این طریق تجارت علمی جدید قدرت قضاوت علمی و بازسازی اندیشه او را پرورش می‌دهد قوت می‌بخشد. (شعبانی،۱۳۷۸: ۴۹ تا ۵۰)

۲-۲-۱۶- نظریه های یادگیری همسو با تفکر انتقادی

امروزه در عصر پیشرفت‌های علمی، بسیاری از افراد تصور می‌کنند که نظریه نوعی حدس یا پنداری است که پیش از اثبات یک واقعیت وجود دارد. گرچه چنین تصوری بی‌دلیل و بدون پیشینه نیست، اما درباره‌ نظریه های یادگیری باید به قانون‌ها و واقعیت‌های علمی آن‌ ها بنگریم تا به جنبه‌های حدس و گمان. نظریه های یادگیری که یک‌رشته اصول معتبر و پذیرفته‌ای هستند با اصول تجربی و منطقی وابستگی دارند و به توضیح عوامل و پدیده‌های یادگیری می‌پردازند. برای مشاهده‌ رویدادهای محیطی چهارچوب فراهم می‌آورند و به عنوان پله‌ای میان پژوهش و تعلیم و تربیت به کار می‌روند. بافته‌های پژوهشی بدون نظریه ها چیزی بیش از مجموعه های پراکنده‌ای از داده ها و اطلاعات نخواهند بود. در واقع نظریه ها بازتابی از پدیده‌های محیطی به شمار می‌آیند و با فرضیه‌های جدیدی سروکار پیدا می‌کنند که می‌توان به گونه‌ای تجربی به آزمایش آن‌ ها پرداخت. (پارسا،۱۳۸۶: ۴۰)

نظریه های یادگیری را می‌توان به شرح زیر طبقه‌بندی کرد:

    • نظریه رفتارگرایی[۴۳]

    • نظریه شناختی یادگیری[۴۴]

  • نظریه ساخت‌گرایی یادگیری[۴۵]

یادگیری واردسازی اطلاعات به ذهن فراگیران، همانند ریختن آب در لیوان نمی‌باشد. یادگیری با اخذ دانش‌ها، مهارت‌ها و نگرش‌ها و روشی که باعث تغییر این عوامل در انسان می‌شود و تحولی را در او به وجودمی آور، سروکار دارد.(فتحی آذر، ۱۳۸۲: ۵۰ تا ۵۲)

  • رفتارگرایی

این نظریه بر تغییرات قابل‌مشاهده در رفتارها، مهارت‌ها و عادت‌ها تأکید دارد. نقطه تمرکز این نظریه تغییر رفتار است، بدین‌صورت تغییر رفتاری که ناشی از تجربه است که ارتباط چندانی با فرآیندهای ذهنی یا تفکر درونی ندارد. ارائه پاداش‌های بیرونی در این نظریه برای رسیدن به پاسخ (هدف) موردنظر خود تأکید است. همچنین صاحب‌نظران بر پیامد یا بروندادها تأکید داشتند؛ و هدف ایجاد رفتارهایی در راستای آنچه موردنظر است، می‌باشد. بر اساس این نظریه وظیفه یا نقش مربیان، فراهم ساختن محیطی برای فراخواندن یا ایجاد پاسخ موردنظر است (عبداللهی، ۱۳۸۷: ۱۲ تا ۱۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:05:00 ق.ظ ]




ماده ۸۴۸: هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد می‌تواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره باشد فقط مرد را می‌تواند به قتل برساند. حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است.

قتل در فراش، عبارت است از این که شوهر، همسر خود و مردی اجنبی را درحال ارتکاب زنا با یکدیگر مشاهده نماید و سپس آن دو را به قتل رساند.در قانون مجازات عمومی قبل از انقلاب علاوه بر اینکه قتل زوجه مباح دانسته شده است، به قتل خواهر و دختر نیز با مجازات بسیار خفیفی اجازه داده شده بود. اما پس از انقلاب اسلامی در ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی ‌در مورد قتل در فراش آمده تنها به قتل زوجه اشاره شده و بر خلاف ماده قانونی پیش از انقلاب، از قتل خواهر و دختر سخنی به میان نیامده است.

مبنای معافیت از مجازات در مادۀ ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی سابق و ۸۴۸ جدید، علل موجهۀ جرم به معنی اذن و اجازۀ قانون‌گذار در ارتکاب قتل و ضرب و جرح نسبت به مرد اجنبی و همسر مرد می‌باشد؛ زیرا مقنن با بیان عبارت « می‌تواند آن ها را به قتل برساند» مبادرت به صدور جواز قتل، ضرب و جرح همسر و مرد اجنبی برای شوهر نموده است.

منظور از واژۀ «مردی» در صدر ماده شوهر است، ‌بنابرین‏ پدر یا فرزند یا برادر زن چنین حقی ندارند. همچنین زنی اگر شوهر خود را در حال زنا با زن اجنبی ببیند حق کشتن او را ندارد. منظور از «همسر» در ماده، زن زناکار است؛ ‌بنابرین‏ خواهر یا مادر یا دختر را نمی‌توان در حال زنا با مرد اجنبی به قتل رساند. یعنی اگر مرد اجنبی را در آن حالت با اقربای خویش غیر از همسر مشاهده نماید مجاز به قتل آن ها نخواهد بود، مگر آنکه دفاع و نهی از منکر مترتب بر قتل و جرح گردد و همچنین است اگر بیگانه‌ای را در غیر حالت زنا با همسر خویش ببیند در صورت اقدام به قتل، محکوم به قصاص است.

با توجه به تعریفی که از ماده به عمل آمده است ظاهر ماده میتوان نواقص ذیل را استخراج کرد.

۱ـ اولین ایرادی که می‌توان از این ماده به دست آورد این است که تصریح ‌کرده‌است که هرگاه مرد همسر خو را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهد می‌کند آنان را به قتل برساند حال اگر مرد همسر خودرا در حال زنا با مرد اجنبی از طریق کلیپ‌های ویدیویی مشاهده کند آیا باز هم مجاز ‌به این قتل خواهد بود یا خیر؟ طبق اصول فقهی بالاخص قاعده قتل در فراش پاسخ منفی است زیرا همان‌ طور که می‌دانیم بعد از انجام دادن عمل زنا دیگر شوهرش حق ندارد آنان را به قتل برساند از این رو قانون گذار باید قید [مستقیم با چشمان غیر مسلح] را در قانون قید می‌کرد تا در صورتی که شوهر همسر خود را از طریق غیر از دیدن با چشم جواز قتل را نداشته است.

۲ـ دومین ایراد که این ماده دارد قید علم به تمکین داشتن زن است که با توجه به حالت آشفتگی روانی مرد در آن حال است و احراز این امر برای مرد که زن در آن موقع تمکین داشته یا مکره به عمل زنا بوده است یا خیر برای مرد بسیار دشوار است.

۳ـ اگر مرد هر دو را به قتل برساند احراز این ‌امر برای باز پرس پرونده که آیا واقعا زن مکره بوده یا خیر بسیار دشوار به نظر می‌رسد. در حالی که اگر زن مکره باشد و شوهر عالم به آن، مجاز به قتل او نیست و در صورت کشتن او قصاص خواهد شد.

۴ـ گاهی اوقات شاید مرد مکره به عمل زنا باشد که در این صورت شوهر می‌تواند هردو به قتل برساندخواه زانی ‌به این امر مکره بوده باشد یا نباشد که در این مورد قانون گذار جواز قتل یک انسان بی گناه رابدون هیچ دلیلی تجویز نموده است که این امر خود باعث از بین رفتن قبح خونریزی درمیان افراد جامعه می‌باشد.

۵ـ ایراد دیگری که براین ماده وارد است واژه همسر است که دارای شمول چندی می‌باشد: از جمله زن در نکاح موقت و یا زنی که در حال سپری شدن ایام عده است مشمول همین ماده می‌باشد.با توجه به اینکه زنی که در حال سپری شدن ایام عده است.بعد از گذشت مدت مذکور مرد به طور کامل جدا می‌شود و دیگر مرد نیازی برای به قتل رساندن چنین فردی را ندارد و کافی است مدتی صبر کند که او را برای همیشه ازخود دور کند همان طور که گفته شد واژه‌ همسر دارای شمول چندی است که این واژه (همسر) خود به خود باعث افزایش جرم زایی به خصوص قتل می‌شود. لذا بهتر بود قانون گذار به جای استفاده از این واژه (همسر)شمول قتل را فقط شامل زنی که در نکاح دائم است و در حال سپری شدن ایام عده نمی‌باشد محدود می‌کرد.

۶ـ وضعیت اقلیت‌های دینی در این ماده مشخص نشده است. طبق قاعده نفی سبیل هیچگاه غیر مسلمان نباید بر مسلمان چیرگی بیابد و این امر را در خصوص مبحث قصاص به روشنی می‌توان مشاهده کرد. در این مبحث می‌دانیم که اگر مسلمان غیر مسلمان را به قتل برساند هیچگاه قصاص نمی‌شود اما عکس این قضیه صادق است. حال اگر یک فرد مسلمان با همسر یکی از اقلیتهای دینی(مسیحی) در حال زنا باشد، این سوال مطرح است که آیا مجوز قتل از طرف قانون گذار برای شوهر تجویز شده است یا خیر؟ با توجه به قاعده نفی سبیل پاسخ منفی است اما با توجه به بطن و روح ماده می‌توان این گونه استنتاج کردکه در ماده ۶۳۰قانون مجازات اسلامی فقط واژه مرد را ‌ذکر است و نامی ‌از دین ـ ایمان ـ عقیده و……. قاتل را به میان نبرده است. مرد دارای شمول گسترده است خواه این مرد مسلمان باشد یا مسیحی و… از آن جایی که اقلیت‌های مذهبی به حکومت اسلامی جزیه (مالیات)می پردازد حکومت اسلامی در قبال این اقلیت ها وظیفه دارد از مال، جان، ناموس این افراد محافظت کند.با توجه ‌به این توضیح می‌توان گفت که فرد مسیحی همچون سایر مسلمانان جوازبرای قتل در فراش را دارا می‌باشد.و نکته دیگر اینکه حالت روحی و آشفتگی روانی مرد درهنگام مشاهده‌ آن عمل شنیع مورد توجه است نه دین و یا ایمان و مذهب و… مرد.

۹ـامر زنا دارای شرایطی خاصی است که عامه مردم از شرایط درستی آن مطلع نمی‌باشند و این امر باعث افزایش قتل‌های ناموسی گردیده است. چه بسا ممکن است مرد همسر خود را در حال تقبیل یا مضاجعه با مرد اجنبی مشاهده کند و در همان حال آنان را به قتل برساند که این امر باعث می‌شود مرد (شوهر)به قصاص محکوم شود.اما قانون گذار برای جلوگیری از قصاص مرد درچنین حالتی در تبصره ۲ماده ۲۹۵ق.م.ا سابق و بند ب ماده ۲۸۹ قانون مجازات جدید این قتل را به منزله خطای شبیه عمد دانسته است. که این حکم باعث فرارمتهم از قصاص می‌باشد وچه بسا ممکن است شوهر شرایط درستی زنا را بداند اما با وجود این وطبق اطلاع به تبصره ۲ ماده ۲۹۵ سابق یا بند ب ماده ۲۸۹ قانون مجازات جدید باز هم اقدام به قتل نماید و تبرئه شود.و این باعث از بین رفتن قبح خونریزی در بین جامعه [جرم زایی] می‌باشد.

همچنین اگر شوهر در هویت همسر خود اشتباه کند در این صورت از شمول ماده فوق خارج خواهد بود ولی می‌تواند با رعایت شرایط، با استناد به تبصرۀ ۲ مادۀ ۲۹۵ قانون سابق یا بند ب ماده ۲۸۹ قانون مجازات جدید از قصاص معاف شود.

این حکم در سایر مصادیق اشتباه شوهر مانند اشتباه در تمکین زن یا اشتباه در تحقق زنا و در صورتی که قبول اشتباه متعارف باشد، قابل تسری است.

۲ـ۱۰ـ۱۱ قتل فرزند توسط پدر یا مادر

از قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰:

ماده ۲۲۰: پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشد قصاص نمی‌شود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول و تعزیر محکوم خواهد شد.

در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۱:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:05:00 ق.ظ ]