بر عکس مدلهای توانمندی، مدل های ترکیبی شامل دو مدل غیرشناختی[۴۷](بار- آن، ۱۹۹۷) و مدل مبتنی بر قابلیت[۴۸](گولمن، ۱۹۹۵) هستند. مدل های ترکیبی با مدل های سنتی شخصیت همپوشی و هم بستگی دارند و روش اولیه شان در سنجش هوش عاطفی خود سنجی است(روزتی و سیارووچی، ۲۰۰۵ : ۳۸۹).
۲-۱-۷-۱- مفاهیم اساسی هوش عاطفی از دیدگاه گولمن
گولمن هوش عاطفی را در دو حوزه تجزیه و تحلیل کرد:
شایستگی های شخصی[۴۹]: چگونه خودمان را مدیریت کنیم.
شایستگی های اجتماعی[۵۰]: چگونه ارتباطات خود را مدیریت کنیم.
هر کدام یک از این دو حوزه‌های وسیع، شامل تعدادی شاخص مخصوص می‌باشد که در جدول ۲-۲ آمده است.
جدول۲-۲ مؤلفه‌های هوش عاطفی از دیدگاه گولمن
منبع:(کی یراستد، ۱۹۹۹: ۸)

شایستگی های اجتماعی شایستگی های شخصی
همدلی خود آگاهی
مهارت اجتماعی خود تنظیمی(خودکنترلی)
  انگیزش( خود انگیزی )

الف) خود آگاهی
خودآگاهی گاه به معنای تعمق در خود، متمرکز ساختن توجه بر تجربه شخصی خود، و به بیانی دیگر مراقبه[۵۱] نیز تعریف می شود. این آگاهی نسبت به احساسات، تواناییِ عاطفیِ اساسی‌ای است که دیگر توانایی‌ها، از قبیل خویشتن‌داری عاطفی، بر پایه آن بنا می‌شوند.
خود آگاهی اولین جزء تشکیل دهنده‌ی هوش عاطفی است. خود آگاهی یعنی داشتن درکی عمیق از عواطف، نقاط قوت، نقاط ضعف، نیازها و انگیزه‌های خود. افرادی که خودآگاهی قوی دارند، نه بیش از حد نقّاد و نه غیر واقع‌بینانه امیدوارند، بلکه با خود و دیگران صادق هستند. افرادی که از درجه بالایی از خود آگاهی برخوردارند، چگونگی تأثیر احساسات خویش را بر خود، دیگران و شغل خود تشخیص می‌دهند.
فردی که خودآگاهی ندارد، مستعد اتخاذ تصمیماتی است که با زیر پا گذاشتن ارزش‌های نهان، نشان از آشفتگی درونی دارد. افراد برخوردار از خودآگاهی بالا قادرند با صحت و دقت و بی‌پرده(اگر چه نه الزاماً افراطی و اعتراف‌گونه)درباره عواطف خود و تأثیری که بر شغل خود دارند، صحبت کنند. یکی از نشانه‌های بارز خودآگاهی، یک احساس خود انتقادی توأم با شوخ‌طبعی است (گولمن، ۱۳۸۳ : ۶۵-۶۴).
ب) خودکنترلی
حس تسلط بر نفس خود، یعنی توانایی مقاومت در مقابل طوفان‌های هیجانی که سرنوشت برپا می‌دارد. هدف، دستیابی به تعادل است نه سرکوب کردن هیجان‌ها. هر احساسی در جای خود، ارزش و اهمیت خاص خود را دارد. زندگی بدون شور و احساسات، به زمین بایر سنگینی می‌ماند که سرشار از بی‌حاصلی است، و از غنای زندگی بریده و مجزا گردیده است. اما به نظر ارسطو، احساس مناسب مطلوب است، یعنی احساسی که با موقعیت تناسب دارد.
لازم نیست برای احساس رضایت کردن، ازاحساسات ناخوشایند دوری کنیم، بلکه نباید بگذاریم احساسات مخرّب بدون کنترل، جانشین تمام حالت‌های روحی خوشایند گردند. افرادی که در مقاطعی به خشم یا درماندگی شدید گرفتار می‌شوند، در صورتی که به همان میزان اوقاتی شاد یا لذت بخش را سپری کنند، همچنان می‌توانند احساس خوشبختی کنند(گولمن، ۱۳۸۲ : ۹۰-۸۹).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ج) انگیزش
اگر فقط یک ویژگی وجود داشته باشد که تقریباً همه‌ی رهبران مؤثر از آن برخوردارند، آن خصلت، انگیزش است. آن‌ها برای نیل به موفقیت فراسوی انتظارات(خود و هر فرد دیگری) برانگیخته می‌شوند. در این جا کلمه کلیدی “نیل به موفقیت” است.
نشانه رهبرانی که دارای سطح بالایی از انگیزش هستند، علاقه شدید به خودکاری است. چنین افرادی در جستجوی چالش‌های خلاق هستند، مشتاق آموختن هستند و از انجام موفقیت‌آمیز کار بر خود می‌بالند. آن‌ها مرتباً در حال بالابردن نمودار عملکرد خود هستند و دوست دارند از نتایج مطلع باشند. افراد با انگیزه بالا، حتی وقتی نتایج بر علیه آنهاست، خوش بینی خود را حفظ می‌کنند. در چنین مواردی، خودنظمی همراه با انگیزه دست‌یابی به موفقیت بر ناامیدی و یأسی که بعد از یک بدبیاری یا شکست پیش می‌آید، غلبه می‌کند. مدیرانی که سعی می‌کنند سطوح بالای انگیزه موفقیت را در کارکنان خود شناسایی کنند، می‌توانند به دنبال آخرین قطعه این نشانه یعنی تعهد به سازمان باشند. (گولمن، ۱۳۸۳ : ۶۹-۶۸).
د) همدلی
همدلی بر پایه ‌خودآگاهی بنا می‌شود. هرقدر نسبت به احساسات خودمان آگاه‌‌تر باشیم، در دریافتن احساسات دیگران ماهرتر خواهیم بود. در تمام ارتباط‌ها، سرمنشأ اهمیت دادن به دیگران، هماهنگی عاطفی و توانایی همدلی کردن با آنان است. این قابلیت- یعنی توانایی شناختن احساسات دیگران- در عرصه‌های مختلف زندگی نقش ایفا می‌کند، از فروش و مدیریت گرفته تا دلباختن و پدر و مادر بودن، تا دلسوزی برای دیگران و فعالیت‌های سیاسی. (گولمن، ۱۳۸۲ : ۱۴۲-۱۳۹).
ه) مهارت‌‌های اجتماعی
مهارت اجتماعی، بیشتر، روابط دوستانه هدفدار است؛ برانگیختن افراد در مسیر مورد نظر خود، چه توافق بر روی یک راهبرد جدید بازاریابی باشد و چه اشتیاق به تولید محصولی جدید. افراد برخوردار از مهارت اجتماعی معمولاً دایره‌ی وسیعی از آشنایان را به دور خود دارند و دارای شمّ قوی برای پیدا کردن زمینه‌های مشترک با افراد مختلف و استعدادهایی برای ایجاد تفاهم و رابطه نزدیک هستند(گولمن، ۱۳۸۳ : ۷۱).
مهارت‌های ارتباط با افراد[۵۲] بر این پایه بنا می‌شود. این مهارت‌ها صلاحیت‌های اجتماعی‌ای هستند که در کنار آمدن با دیگران مؤثر واقع می‌شوند، کاستی در این زمینه به ناشایستگی در دنیای اجتماعی یا بروز مصائب مکرر در ارتباط‌های بین فردی می‌ انجامد. روی هم رفته، این مهارت ها به ارتباط های بین فردی لطافت می بخشند، و برای جلب دیگران، موفقیت اجتماعی و حتی جذبه ضروری‌اند(گولمن، ۱۳۸۲: ۱۶۶-۱۵۹).
مهارت اجتماعی به نوعی نتیجه نهایی سایر ابعاد هوش عاطفی است. افرادی که مهارت اجتماعی دارند از استعداد اداره‌ی تیم‌های کاری برخوردارند و این به خاطر همدلی آن‌ها در هنگام انجام کار است. علاوه بر این، آن‌ها افرادی هستند که در متقاعد کردن دیگران تخصص دارند که این تجلی آمیخته‌ای از خوداگاهی، خودنظمی، و همدلی است(گولمن ،۱۳۸۳: ۷۲).
۲-۱-۷-۲- مدل شبکه شایستگیهای عاطفی گولمن و بویاتزیس[۵۳]
به گفته گولمن مدل جدید وی از از تحلیلهای آماری همکارش، ریچارد بویاتزیس[۵۴] منتج گردیده است. این مدل یک بازنگری و پالایش در مدلی که او در سال ۱۹۹۸ به کار برده است می‌باشد. همانگونه که در جدول ۳-۲ نشان داده شده این مدل شامل چهار بعد خود آگاهی، خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط، و بیست مؤلفه می‌گردد.
جدول۲-۳ شبکه شایستگیهای عاطفی گولمن و بویاتزیس

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت