مسیر حرکت روبات و…

یادگیری ماشین

طراحی شبکه‌های عصبی – الگوریتم‌های طبقه بندی و…

پردازش سیگنال

طراحی فیلتر و…

سایر موارد

هنر و موسیقی – حل مسئله فروشنده دوره گرد – مسیریابی در شبکه‌ها و…

۱-۳۶ استفاده از الگوریتم ژنتیک در آموزش شبکه ­های عصبی مصنوعی
همانطور که در قسمت‌های قبل در مورد نحوه کار شبکه عصبی مصنوعی توضیح داده شد، شبکه عصبی مصنوعی در مرحله آموزش خود برای بدست آوردن رابطه­ای منطقی بین ورودی و خروجی شبکه، از عمل سعی و خطا استفاده کرده است، اما این روش به وضوح روشن است که دارای خطای زیادی بوده و ممکن است که کاربر در مرحله آموزش و در قسمت سعی و خطا، نتواند رابطه ایده­آل را بدست آورد. همچنین چون در این حالت برای بدست آوردن کمترین خطا، شبکه از یک نقطه شروع به حرکت کرده، احتمال در دام افتادن شبکه در نقطه مینیمم محلی زیاد گردیده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در این زمان محققان به این فکر افتادند که با ارائه روشی، نواقص مرحله آموزش شبکه عصبی مصنوعی را کاهش دهند. یکی از روش‌هایی که محققین امروزه پیشنهاد می­ کنند، روش تلفیقی شبکه عصبی مصنوعی و الگوریتم ژنتیک است. اما الگوریتم ژنتیک با قدرت بهینه­سازی که دارد توانسته نواقص زیر را برطرف کند:
۱- به دلیل اینکه شروع الگوریتم ژنتیک، با چندین کروموزوم است، لذا هر کدام از این کروموزوم‌ها که در واقع یکسری داده‌های مدل شبکه بوده‌اند، وارد شبکه شده‌اند، و پس از اعمال آموزش به بهینه‌ترین جواب مدل دست پیدا کرده‌اند (نقطه کمینه محلی)، و در نهایت، الگوریتم ژنتیک از میان این جواب ها، بهترین جواب را انتخاب کرده است (نقطه­ای نزدیک به کمینه محلی). در این حالت خطر در دام افتادن شبکه در نقطه مینیمم محلی کاهش یافته است.
۲-الگوریتم ژنتیک، با بهره گرفتن از تولید نسل‌های مختلف، و حرکت این الگوریتم به سوی تولید برتر، و قدرت بالای خود در بهینه­سازی، امکان رسیدن مدل را به جواب بهینه زیاد کرده است.
روند سعی و خطا و عدم تطبیقی که در بدست آوردن شبکه بهینه در شبکه ­های عصبی موجود است، پژوهشگران را برآن داشت تا از یک روش غیر گرادیانی در جهت بهینه­سازی پارامترهای شبکه ­های عصبی استفاده کنند. با توجه به اینکه در سالهای اخیر استفاده از روش‌های بهینه­یابی طبیعی گسترش فوق­العاده­ای یافته‌اند، روش‌های الگوریتم ژنتیک و شبیه­سازی تسلیم، روش‌های مناسبی در این مقام بودند.
بنا به مورد استفاده، تنها به ذکر برخی انتقادهای وارد به الگوریتم ژنتیک اکتفا کرده و در پی آن به کاربرد این روش در بهینه­سازی شبکه ­های عصبی اشاره شده است. نهایتاً در سه مرحله بصورت جدی نقدهایی متوجه الگوریتم ژنتیک بوده است، که عبارتند از:
جنبه ظاهری؛ روش­ الگوریتم ژنتیک مستقیماً در ساختار و خصوصیات مدل مداخله کرده است.
جنبه قدرت بهینه­سازی، و این تنها دلیل توصیه این روش بوده است. در این روش جمعیت اولیه بصورت تصادفی اختیار شده و این انتخاب هیچ جنبه تئوریکی ندارد.
در انتخاب جایگزین نسل جدید و قدیم، باید وقت بسیار به خرج داد چراکه لزوماً جواب­های مطلوب و یکسان در شرایط کنترل شده­ای شکل گرفته‌اند و مسیر عملکرد مبهم بوده است. اما با تمام کمبودها در سال ۱۹۸۸، دیویس نشان داد که می­توان یک شبکه عصبی مصنوعی و یک مدل بهینه­ساز ژنتیکی را که در واقع طبقه ­بندی داده ­ها را انجام داده، به یکدیگر منطبق کرد. او نشان داد که این هماهنگی و تطبیق، که در اساس و بنیان کار شبکه ­های عصبی و الگوریتم ژنتیک موجود بوده و می ­تواند معیار بسیار خوبی در توجیه عملکرد موفقیت­آمیز مشترک آنها باشد. همچنین دیویس بطور مستقل موفق به ارائه مقاله­ای در این زمینه شد، که در آن سعی در ایجاد تلفیق مناسبی جهت آموزش شبکه ­های عصبی با الگوریتم ژنتیک شده بود. نتایج ارائه شده توسط دیویس دال بر این واقعیت بود که به خوبی از عهده چنین عملی برآمده است. او با یک شبکه سه لایه با قانون آموزش پس انتشار خطا به خوبی از عهده انجام کار برآمده بود. در مدل­سازی وی ۱۰۰۰ تکرار در مدل شبکه عصبی مصنوعی با الگوریتم ژنتیک و ۸۰۰۰ تکرار با قاعده خاص پس انتشار خطا انجام گرفته بود. در بهترین حالت در شبکه عصبی مصنوعی مورد استفاده وی، در تکرار ۸۰۰۰ خطایی معادل ۰۹/۰ ایجاد شده­ بود، که پس از افزایش تعداد تکرار این خطا بیشتر شده بود اما در شبکه­ ای که با کمک الگوریتم ژنتیک طرح شده­ بود خطایی معادل ۰۶/۰ ایجاد شده ­بود که این خود مبین قدرت و جایگاه شبکه عصبی مصنوعی در کاربرد با الگوریتم ژنتیک بوده است. این رویکرد منجر به ارائه هفت مقاله توسط یو و همکاران در خلال سال‌های ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۶، در توجیه و چگونگی جمع­بندی روش‌های بهینه­یاب جمعیتی و روش‌های محاسباتی مبنی بر این نظریه شد. یو و همکاران نیز چنین نتیجه­ای را جهت مدل خویش که تلفیقی خاص از الگوریتم ژنتیک و شبکه عصبی مصنوعی با قاعده آموزش پس انتشار خطا بود بدست آوردند. هرانها و دیویس پیشنهاد استفاده از این تلفیق جهت سایر قاعده­های آموزشی را داده­اند (ارس, ۲۰۰۷).
اما همکاری شبکه ­های عصبی مصنوعی و الگوریتم ژنتیک در اینجا متوقف نشد، در سال ۱۹۸۸ مرشد و همکاران در مقاله­ای که جهت مدل­سازی عصبی آب­های زیر­زمینی ارائه کرده بودند به بررسی اثر بهینه‌سازی الگوریتم ژنتیک بر روی الگوی عصبی با قانون پس­انتشار خطا پرداختند، که طی مراحل ثابت بودن لایه و گره­ها و بهینه­یابی سایر پارامترهای شبکه، این تحقیق به سرانجام رسیده­بود. تلاش­ های مانیزو (۱۹۹۴)، نیز در مدل­سازی با ساختار بهینه ­شده و نسبت‌دهی اوزان شبکه با بهره گرفتن از شبکه عصبی مصنوعی در نوبه خود فوق­العاده نمایان شده بود.
پیشینه تحقیق
اسمیکا (۱۹۷۷) میزان هدر روی نیتروژن نیتراتی را در خاکهای شنی بررسی نموده و بیان داشت که سالانه در هر هکتار به طور متوسط، ۱۴-۹ کیلوگرم نیتروژن نیتراتی تلف می‌شود. به عبارت دیگر، به ازای هر سانتیمتر آب نفوذی سالانه حدود ۱۲/۱ کیلوگرم نیترات در هکتار آبشویی می‌گردد. هر گاه غلظت نیترات در خاک زیاد باشد مقداری از آن که از منطقه ریشه شسته می‌شود متناسب با بافت خاک و مقدار آب نفوذی از این ناحیه خواهد بود.
والترز و مالگر (۱۹۹۰) نیز در بررسی‌های خود به این نتیجه رسیدند که از ۹۰ و ۱۸۰ کیلوگرم نیتروژن که در هکتار به یک خاک دارای بافتی متوسط (شن لومی) که زیر کشت ذرت است اضافه می‌شود، ۱۸ تا ۳۰ درصد آن از طریق آبشویی از منطقه ریشه خارج می‌گردد.
شارما (۱۹۹۰) در مطالعه بر روی خاکهایی با بافت مختلف نشان می‌دهد که میزان آبشویی نیترات عمدتاً به بافت خاک، مقدار بارندگی و آب آبیاری بستگی دارد.
جعفری (۱۳۷۱) در اندازه‌گیری‌های نیترات در مزارع ذرت جنوب تهران با بافت‌های سبک و سنگین به این نتیجه رسید که مقدار آبشویی نیترات حتی از قطعات شاهد در آبیاری اول بسیار قابل توجه بوده و این هدر روی (حرکت نیترات به عمق پایین‌تر از ۶۰ سانتیمتری) در خاک‌های آهکی جنوب تهران در حالتی که بافت خاک متوسط (لومی) بوده بیشتر از حالتی است که بافت خاک رسی می‌باشد.
بلاک (۱۹۶۸) گزارش کرد که هر چه مقدار نیتروژن نیتراتی خاک زیادتر شود به همان نسبت نیز مقدار تلفات نیتروژن افزایش می‌یابد. همچنین مقدار نیتروژن باقیمانده در خاک پس از افزایش ۶۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار بعد از ۴/۸، ۴/۱۶، ۴/۲۸، ۷/۳۴ سانتیمتر باران به ترتیب ۵۸، ۴۱، ۲۵، ۲۱ کیلوگرم در هکتار می‌باشد.
ریتر و منگر (۱۹۸۵) در مطالعه اثر راندمان آبیاری بر روی تلفات و آبشویی نیترات گزارش کرده‌اند که آبشویی نیترات به صورت مستقیم در رابطه با حجم آب زهکشی شده است و با افزایش بازده آبیاری، حجم زهکشی و مقدار نیترات آبشویی شده کاهش می‌یابد.
وتسلار (۱۹۶۱) نشان داد که حرکت نیترات به علت جابجایی کامل محلول خاک بوسیله آب آبیاری یا باران صورت نمی‌گیرد. بلکه بطور معمول رقیق شدن تدریجی صورت می‌گیرد که پس از چند بار باران ممکن است لایه سطحی عاری از نیترات شود و این عمل باعث تمرکز نیتروژن در لایه‌های زیرین خاک می‌شود و هر چه مقدار باران بیشتر باشد تمرکز نیترات در عمق بیشتری صورت می‌گیرد. در این آزمایش که در منطقه‌ای با باران زیاد انجام شده است ۵۹۰ میلیمتر باران در مدت شش ماه باریده است. برای هر میلیمتر باران نیترات خاک ۰۷۵/۱ میلیمتر خاک به طرف پایین حرکت کرده بود.
هوک و کاردوس (۱۹۷۸) با بررسی نیترات آبشویی شده به کمک سیستم آبیاری بارانی با پساب در زمین‌های جنگلی گزارش نموده‌اند که بعد از ۶ سال آبیاری با فاضلاب در خاک لومی شنی با ارتفاع آب آبیاری ۵ سانتیمتر در هفته، غلظت نیتروژن نیتراتی آبشویی شده در عمق ۱۲۰ سانتیمتری خاک عموماً بیشتر از ۱۵ میلی‌گرم در کیلوگرم خاک بود. با ارتفاع آب آبیاری ۵/۲ سانتیمتر در هفته غلظت نیتروژن نیتراتی کمتر از ۱۰ میلی‌گرم در کیلوگرم خاک اندازه‌گیری گردید.
نلسون و همکاران (۱۹۹۶) اثرات خصوصیات فیزیکی و روش آبیاری بر روی نیترات‌زدایی را مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که در آبیاری غرقابی کل تلفات نیترات به وسیله نیترات‌زدایی چهار برابر آبیاری بارانی است که دلیل آن نامطلوب بودن شرایط فیزیکی و شرایط رطوبتی خاک در آبیاری غرقابی می‌باشد.
انگل (۱۹۹۳) در بررسی اثرات مصرف کود بر آبشویی نیترات دریافت که شستشوی نیترات از خاک با افزایش مقدار کود مصرفی به طور آشکار افزایش یافته است. بخصوص زمانی که میزان کود مصرفی بیش از نیاز گیاه باشد همچنین در برسی اثرات خاک‌ورزی بر آبشویی نیترات اعلام کرد که غلظت نیترات شسته شده در یک سیستم زراعی بدون خاک‌ورزی[۱۲۶] کمتر از خاک‌ورزی سنتی[۱۲۷] اعمال شده است و سیستم زراعی بدون شخم باعث کاهش آبشویی نیترات از منطقه ریشه و ناحیه زیرین آن می‌شود.
لیندرمن و همکاران (۱۹۷۶) در نبراسکای آمریکا به این نتیجه رسیدند که آب آبیاری به میزان ۶۷ کیلوگرم نیتروژن در هکتار به زمین اضافه شده، حاوی ۲۵ میلی‌گرم بر لیتر نیتروژن نیتراتی (  ) بوده و این مقدار موقعی که به میزان ۹۰ کیلوگرم نیتروژن در هکتار به صورت کودپاشی کناری آمونیاک بدون آب اعمال شود به ۳۰ میلی‌گرم بر لیتر رسیده است.
فوستر و همکاران (۱۹۸۹) طی بررسی تغییرات موقتی نیترات در زه آب مناطق جنگلی نتیجه گرفتند که در فصل رشد غلظت آمونیوم و نیترات در افق بالایی خاک بیشتر بوده و با افزایش عمق از مقدار آن کاسته می‌شود. همچنین در فصل زمستان، غلظت نیترات در محلول خاک و زه آب افزایش یافته است به طوری که در اوایل بهار به حداکثر خود می‌رسد.
اوون و همکاران (۲۰۰۰) با مطالعه آبشویی نیترات از تناوب ذرت - سویا با بهره گرفتن از لایسیمتر گزارش کردند که تناوب ذرت با گیاهانی مانند سویا که کود نیتروژن‌دار کمتری احتیاج دارند، باعث کاهش آبشویی نیترات و جلوگیری از آلودگی آبهای زیرزمینی می‌شود.
لوسی و همکاران (۱۹۹۳) در مطالعه خود بر روی اثر تغییرات آب و هوایی طی ۱۱ سال بر غلظت نیترات در ایالت آیوای آمریکا نتیجه گرفته‌اند که در دوران خشکی یا کمبود بارندگی، تجمع نیترات در خاک صورت می‌گیرد که علت آن کاهش انتقال نیترات، عدم جذب نیترات توسط گیاهان و افزایش ضخامت منطقه غیر اشباع در بالای سطح ایستابی می‌باشد.
مینارد (۱۹۷۸) دریافت که غلظت نیترات در چغندر قند بین ساعت ۴ تا ۸ صبح در بالاترین میزان و در ۴ بعد از ظهر کمترین مقدار می‌باشد. بنابراین زمان برداشت گیاهان (مخصوصا سبزیجات) در میزان نیترات آنها اثر قابل توجهی دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
سپهوند (۱۳۷۷) با بررسی تجمع نیترات در سبزی‌های خوراکی جنوب شهر خرم آباد به این نتیجه رسید که درصد نیترات (براساس وزن خشک نمونه) در بیشتر نمونه‌های برداشت شده در صبح که از آب رودخانه خرم آباد (که فاضلاب شهری و انسانی به آن وارد می‌شود) آبیاری می‌شوند٬ بسیار بیشتر از حد مجاز نیترات در سبزی‌های خوراکی می‌باشد بطوری که از۲ تا ۲۸ برابر حد مجاز (۲۵/۰ تا ۳/۰ درصد وزن خشک نمونه) متغیر بودند. تجمع نیترات در سبزی‌های برداشت شده در بعدازظهر که با آب چاه آبیاری می‌شده‌اند، کمتر بوده ولی باز هم بیشتر از حد مجاز بوده است. بررسی‌های به عمل آمده در این مطالعه نشان داده که مهمترین علل این امر مصرف بی رویه کودهای شیمیایی نیتروژن‌دار (در مواردی بیش از یک تن در هکتار) و غنی بودن آب رودخانه از مواد نیتروژن‌دار می‌باشند.
سینیوز و دساک (۱۹۶۵)، ۱۵ مورد علایم بیماری متا‌هموگلوبینمیا متأثر از وجود نیترات در اسفناج در کشورهای اروپایی در مدت ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۵ گزارش نمودند که حتی در یک مورد منجر به فوت بیمار گردیده است. ولی در مقابل، موارد بسیار زیادی از این بیماری در نتیجه آب آشامیدنی آلوده به نیترات گزارش شده است.
طبق گزارش هیث ویت و همکاران (۱۹۹۳)، سازمان بهداشت جهانی[۱۲۸] ۲۰۰۰ مورد متا‌هموگلوبینمیای کودکان و ۱۶۰ مورد کشنده در اثر نوشیدن آب حاوی بیش از ۲۵ میلی‌گرم بر لیتر نیتروژن نیتراتی از ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۵ گزارش کرده است.
عابدی کوپایی و همکاران (۱۳۸۵) کیفیت شیمیایی آب چاه‌های فلمن واقع در غرب اصفهان به عنوان تأمین کننده بخشی از آب شرب شهر اصفهان را بررسی نموده و تأثیر آلودگی رودخانه زاینده رود و فعالیت‌های کشاورزی بر آن را مورد ارزیابی قرار دادند در طی این تحقیق یون‌های کلسیم، منیزیم، سدیم، بی‌کربنات، کلر، نیترات و پارامترهای BOD، COD، EC، PH و دما در چندین ماه متوالی در یکی از این چاه‌ها اندازه‌گیری شده و نتایج نشان می‌دهد که کیفیت شیمیایی آب چاه قبل از تصفیه، در ماه های مختلف متغیر بوده و مقادیر بعضی از فاکتورها در حد مجاز و بعضی دیگر بیشتر از حداکثر مجاز است. برای نمونه غلظت نیتروژن نیتراتی در مهرماه برابر ۲۳/۸۷ میلی‌گرم بر لیتر به دست آمده که تقریباً ۴/۲ برابر حد استاندارد بوده که علت آن قرار گرفتن چاه در مجاورت زمین‌های زیر کشت برنج و مصرف بی‌رویه کودهای شیمیایی و نفوذ نیترات در رسوبات شنی منطقه و ورود به آب‌های زیرزمینی بیان شده است.
شاه بسند زاده و همکاران (۱۳۸۱) منشاء آلودگی نیترات منابع تامین آب شرب شهر گرگان را مورد بررسی قرار دادند. در تجزیه شیمیایی آبهای زیرزمینی گستره گرگان مشخص گردید دو منطقه با تمرکز غیرمجاز نیترات (آبخوان زیارت) در محدوده اراضی شهری می‌باشند. همچنین الگوی تغییرات کلرید در چاه‌های با میزان نیترات غیر مجاز، از الگوی تغییرات نیترات آب این چاه‌ها تبعیت می‌کند. با مقایسه الگوی تغییرات نیترات در آبخوان‌های محدوده اراضی کشاورزی و اراضی شهری به این نتیجه رسیدند که تاثیر کودهای شیمیایی بر آلودگی آب شرب منطقه در مقایسه با تاثیر محدوده شهری ناچیز بوده که نشان می‌دهد منشا احتمالی نیترات آب‌های زیرزمینی منطقه فاضلاب‌های خانگی بوده است به علاوه قطع درختان جنگلی و توسعه شهر گرگان نیز سبب بر هم خوردن چرخه نیتروژن و آزاد شدن مقادیر قابل توجهی نیترات به آب‌های زیرزمینی منطقه شده است.
اخوان و همکاران (۱۳۸۷) آلودگی نیترات در آبهای زیرزمینی دشت همدان- بهار تحت الگوهای مختلف کشت را مورد بررسی قرار دادند. متوسط غلظت نیترات به ترتیب برای یونجه، سیب زمینی، سبزیجات، گندم دیم، جو آبی، باغ‌ها و کشت متناوب را ۱۸/۳۲، ۶۱/۸، ۷۹/۶۵، ۱۹/۱۳، ۲۲/۱۰، ۲۲ و ۲۷/۲ میلی‌گرم بر لیتر بدست آورده و بیان نمودند که کشت محصولاتی نظیر سیب زمینی و سبزیجات به دلیل مصرف زیاد کودهای ازته و کود مرغی و از طرفی سطح زیر کشت زیاد سیب زمینی سبب آلودگی آبهای زیرزمینی در این منطقه شده است. لذا با مدیریت و انتخاب سطح زیر کشت بهینه محصولات مختلف، می‌توان نسبت به کاهش آلودگی نیترات اقدام نمود.
شاهسونی (۱۳۸۶) با توجه به استاندارد‌های موسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران و همچنین بر اساس استانداردهای کشوری و مقایسه این استانداردها با نتایج آزمایشات فیزیکی و شیمیایی و میکروبی انجام شده روی نمونه‌های گرفته شده از قسمتهای مختلف منابع تامین کننده آب آشامیدنی شهرستان شاهرود نشان داد TDS، کدورت، pH و غلظت عناصر شیمیایی مانند کلر، سولفات، منگنز، فلوراید، فسفات، منیزیم، پتاسیم، نیترات و کلسیم در زمان نمونه برداری در حد مطلوب می‌باشد. همچنین در روند تحقیق نشان داده شده با افزایش مصرف آب و استفاده بیشتر از منابع آب زیرزمینی مقدار TDS و Ec آب بالا رفته و همبستگی مثبت و بالایی بین افزایش بهره برداری از منابع آب زیرزمینی با مقدار pH، Ec، کربنات کلسیم و کلر نمونه‌ها وجود دارد بدین معنی که اگر روند افزایش استفاده از منابع زیرزمینی دنبال شود در آینده کیفیت آب شرب از نظر سختی، مقدار کربنات کلسیم، سولفات و کلراید از حد مجاز فراتر خواهد رفت.
عابدی کوپایی و همکاران (۱۳۸۰) میزان آلودگی آبهای زیرزمینی دشت برخوار اصفهان ناشی از کاربرد پساب تصفیه خانه فاضلاب شاهین‌شهر اصفهان برای آبیاری قسمتی از زمینهای کشاورزی را مورد مطالعه قرار دادند. برای این منظور تعداد ٢٠ حلقه چاه آب دایر در اطراف تصفیه خانه و یا نزدیکی آن در نظر گرفته شده و از اردیبهشت تا آبان ١٣٧٨ پارامترهای مختلف شیمیایی آب چاه‌ها و عمق چاه‌ها اندازه‌گیری شده است. میزان نیترات آبهای زیرزمینی در ٩٠ درصد از چاه‌های نمونه برداری شده بیش از مقدار استاندارد ١٠ میلی‌گرم بر لیتر نیتروژن نیتراتی می‌باشد همچنین حداقل و حداکثر EC به ترتیب ۸۳/۱ و ۶۹/۷ دسی زیمنس بر متر و حداقل و حداکثر SAR به ترتیب ۲/۴ و ۷/۱۳ می‌باشد. غلظت فلزات سنگین کمتر از حد استاندارد هستند و مشکل خاصی از نظر کیفیت آب مصرفی برای کشاورزی ندارند. نتایج کلی تحقیق نشان می‌دهد که یکی از منابع عمده افزایش نیترات آبهای زیرزمینی منطقه پساب تصفیه خانه فاضلاب شاهین‌شهر می‌باشد.
لاله زاری (۱۳۸۸) هدررفت منابع آب و تأثیر آن بر افزایش غلظت نیترات را مورد بررسی قرار داده و تأثیر حجم آب برگشتی به زمین‌های تحت آبیاری بر افزایش غلظت نیترات در دشت شهرکرد تحلیل نموده است. بدین منظور میزان برداشت و تخمین نفوذ حاصله از ۱۱ محدوده کشاورزی برآورد و با غلظت نیترات منطقه در دو فصل تابستان و زمستان، مقایسه شده است. نتایج نشان می‌دهد در فصل تابستان، در ۹ گروه از نمونه‌ها، غلظت نیترات با ضریب همبستگی ۸۵/۰ با حجم آب برداشتی مرتبط بوده و این همبستگی در فصل زمستان به ۰۲۸/۰ کاهش یافته است.
کریمی (۱۳۸۷) آلودگی آبهای زیرزمینی و سطحی ناشی از استفاده از کودهای ازته در کشت و عملکرد گیاه چغندرقند را مورد بررسی قرار داده است این پژوهش با هدف بررسی رژیم‌های آبیاری و سطوح نیتروژن در تعیین میزان نیتروژن مناسب برای حداکثر عملکرد ریشه و شکر و نیز کارایی مصرف آن در چغندرقند، به روش آبیاری سطحی در قالب طرح آماری کرت‌های خرد شده بلوک کامل تصادفی با دو فاکتور مقدار آب در ۴ سطح (۴۰، ۸۰، ۱۲۰، و ۱۶۰ درصد تبخیر از سطح تشتک کلاس A) و مقدار ازت در ۴ سطح شامل (نمونه شاهد، ۹۰، ۱۸۰ و ۲۷۰ کیلوگرم در هکتار ازت از منبع اوره) و در سه تکرار انجام گرفته است. نتایج نشان داده عملکرد ریشه، شکر و کل ماده خشک و نیز کارایی مصرف نیتروژن تحت تاثیر مقدار آب، مقدار نیتروژن و اثر متقابل آنها می‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت