کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



برخلاف ACOD، در نهاد تعویق حکم متهم باید به جرم خود اعتراف کند. در ACOD، پس از اتمام دوره تعویق، کلیه مدارک به طور خودکار مهر و موم شده و اتهامات رفع خواهد شد. در حالی که در تعویق، متهم در صورتی که دوره را با موفقیت به اتمام رسانده باشد، باید از دادگاه تقاضای رفع پیگرد و اتهامات را بنماید. (en.wikipedia.org)

با توجه به مطالب گـفته شده، نهاد تعویق صـدور حکم در صـورت اجرای درست و دقیق آن،

می‌تواند بسیار مؤثر و کارآمد باشد و نسبت به اجرای کیفر نتایج بهتری را رقم زند. البته باید توجه داشـت که این نهاد به خصـوص در ایران، فقط نسـبت به جرایمی که از اهـمیت کمـتری برخـوردار هستند، اعمال خواهد شد و البته قاضی باید نهایت دقت را در هنگام تصمیم به اعمال تعویق داشته باشد، وگرنه تعویق نابجای صدور حکم خود می‌تواند موجد اثراتی بدتر از حبس باشد.

بخش دوم: تعلیق اجرای کیفر حبس

چنانچه متهمی در مرحله رسیدگی پس از احراز مجرمیت مشمول شرایط تعویق نشد یا اینکه قاضی تعویق صدور حکم را به مصلحت ندانست و کیفر حبس را برای او در نظر گرفت، باز هم تحت شرایطی امکان جلوگیری از اجرای محکومیت مجرم به کیفر حبس وجود دارد، از جمله تعلیق مجازات مجرم. در این بخش این راهکار مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

گفتار اول: مفهوم تعلیق و تاریخچه

تعلیق اجرای مجازات اگرچه سیستمی جدید است اما ریشه‌های آن به قرن هجدهم برمی گردد که پیروان مکتب تحققی، اجرای مجازات نسبت به مجرمان اتفاقی را بی فایده می‌دانستند به خصوص مجرمانی که به حبس های کوتاه مدت محکوم می شدند. (زراعت،۱۳۸۵، ۲۲۵)

تعلیق اجرای مجازات عبارت است از متوقف ساختن مجازات مجرم در مدت معین تا چنانچه در این مدت مرتکب جرم دیگری نگردید و از دستورهای دادگاه در این مدت تبعیت کرد محکومیت او منتفی گردد.» در واقع امکان تعلیق مجازات یک مرحله بعد از امکان تعویق مجازات یعنی بعد از تعیین مجازات، فراهم می‌گردد.

امروزه تعلیق اجرای مجازات یک تدبیر ارفاقی نسبت به همه محکومان اصلاح پذیر که فاقد محکومیت کیفری موثرند محسوب می شود. سیاست گزاران کیفری امیدوارند محکومان به شوق معافیت از مجازات و آثار آن و از بیم اجرای مجازات با پیروی از دستورهای دادگاه در اصلاح رفتار خود بیش از پیش بکوشند. (اردبیلی، ۱۳۸۵، ۲۴۱)

تعلیق مجازات به دو صورت انجام می‌گیرد یا به شکل ساده است یا مراقبتی. در تعویق ساده

مجرم فقط متعهد می شود که در دوره تعلیق مرتکب تخلف و جرم نشود و با نحوه رفتار خود نشان دهد که دیگر مرتکب جرم نخواهد شد. چنانچه این دوره را با موفقیت بگذراند، اعمال مجازات بر او منتفی خواهد شد.

اما تعلیق مراقبتی پیچیده تر است. سازمان ملل متحد از تعلیق مراقبتی چنین تعریفی را ارائه نموده است : «تعلیق مراقبتی روش برخورد با مجرمینی است که به نحو خاصی انتخاب می‌شوند و عبارت است از: معلق کردن مشـروط مجازات مجـرم در طول مدت زمانی که تحت نظارت شخصـی قرار می‌گیرد و به صورت فردی ارشاد و درمان می شود.» این تعریف شامل چهار عامل اصلی است: انتخاب مجرمین به نحو مطلوب، تعلیق مشروط مجازات، ارشاد و درمان. (هریس، ۱۳۷۷، ۱۵)

تعلیق اجرای مجازات سالب آزادی به شکل ساده در ایران نخستین بار در مواد ۴۷ تا ۵۰ قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴ پیش‌بینی گردید ولی به لحاظ عدم توجه به آثار آن و به لحاظ شمول آن به کلیه جرایم جنحه ای، دادگاه ها اختیارات به نسبت زیادی در استفاده از آن داشتند. به علاوه فاقد هر گونه دستورات مراقبتی و اصلاحی برای دوره تعلیق بود. ‌در سال‌ ۱۳۰۷ مواردیکه در آن امکان تعلیق میسر بود احصا گردید و موارد مشمول تعلیق محدود به جنحه هایی گردید که در ماده ۱ قانون مذکور تعیین شده بود. هم چنین دامنه شمول تعلیق به جزای نقدی نیز گسترده شد. در نهایت مقررات کامل تر در سال ۱۳۴۶ به موجب قانون تعلیق اجرای مجازات پیش‌بینی گردید. در این قانون حدود، شرایط، اقدامات و دستوراتی که در زمان تعلیق باید رعایت شود و آثار آن ها به طور دقیق مورد توجه قرار گرفت. دامنه شمول این قانون از قانون قبلی گسترده تر بود و شامل جرایم جنایی نیز می شد. تفاوت بارز و آشکار میان این قانون و قانون ۱۳۰۴ تقلیل میزان محکومیت به حبس از ۳ سال به ۱ سال بود. (تیرگر فاخری، ۱۳۷۷، ۳۵؛ حاجی تبار فیروز جایی، ۱۳۸۶، ۱۱۰)

در ماده ۱۷ این قانون آمده بود که وزارت دادگستری مکلف است ظرف ۵ سال از تصویب این قانون وسایل اعمال نظارت بر عملکرد مجرمینی که اجرای مجازات آن ها معلق شده یا در مدت تعلیق دستوراتی برای آن ها صادر شده فراهم کند و برای تحقق این منظور آیین نامه خاصی پیش‌بینی شده بود، اما تصـویب این آیین نامه سـال ها به تعویق افـتاد تا اینکه بعـد از پیروزی انقلاب اسـلامی، در آیین نامه امورزندان ها در شورای عالی قضایی وقت به تصویب رسید. (ولیدی،۱۳۷۹، ۱۲)

«قانون‌گذار سال ۱۳۶۱ هم به طور عمده از مقررات قانون تعلیق اجرای مجازات مصوب ۱۳۴۶ تبعیت نموده است با این تفاوت که این نهاد حقوقی دیگر به مجازات حبس اختصاص داده نشد، بلکه کلیه محکومیت های تعزیری را شامل می شد. با تصویب ماده ۲۵ قانون مجازات ۱۳۷۰، در این قانون نیز کلیه محکومیت های تعزیری و بازدارنده قابل تعلیق شناخته شد. انگیزه اصلی قانون‌گذار برای ایجاد این نهاد اجتناب از محکومیت به حبس بود ولی به دلیل اینکه دامنه آن به مجازات های دیگر نیزگسترش داده شد، استفاده نامناسب آن همواره منشا انتقاد به نهاد حقوقی تعلیق مبنی بر انعطاف بیش از حد ‌در مقابل‌ مجرمان بوده است.» (تیرگر فاخری، ۱۳۷۷، ۳۹)

تا سال ۱۳۹۲ تعلیق مجازات تنها به شکل ساده اجرا می شد اما دادگاه می‌توانست مجرم را به اجرای دستورهایی ملزم کند، تا اینکه با تصویب قانون مجازات ۱۳۹۲، امکان تعلیق هم به صورت ساده و هم مراقبتی، با وجود همان شرایطی که برای تعویق مقرر گردیده است، برای جرایم درجه سه تا هشت به صراحت پیش‌بینی شد. ‌بنابرین‏ در حال حاضر برای کیفر حبس تا ۱۵ سال، امکان تعلیق ساده و مراقبتی وجود دارد.

به موجب ماده ۴۶ این قانون: «در جرائم تعزیری درجه سه تا هشت دادگاه می‌تواند در صورت وجود شرایط مقرر برای تعویق صدور حکم، اجرای تمام یا قسمتی از مجازات را از یک تا پنج سال معلق نماید. دادستان یا قاضی اجرای احکام کیفری نیز پس از اجرای یک‌ سوم مجازات می‌تواند از دادگاه صادرکننده حکم قطعی، تقاضای تعلیق نماید. همچنین محکوم می‌تواند پس از تحمل یک‌سوم مجازات، در صورت دارا بودن شرایط قانونی، از طریق دادستان یا قاضی اجرای احکام کیفری تقاضای تعلیق نماید.»

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 09:39:00 ق.ظ ]




ب‐ ﺳﻤﺎﭘﻞ[۹۳]

سماپل سرواژه عبارت «سیستم مدیریت اطلاعات پایه اقلام» است (قلندری، ۱۳۸۵). ﺍﻳﻦ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۷۴ ﺑﺮﺍی ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی ﻭﻛﺪﮔﺬﺍﺭی موجودی های ﺍﻧﺒﺎﺭ ﺩﺭ ﻧﻴﺮﻭﻫﺎی ﻣﺴﻠﺢ ﻃﺮﺍﺣﻲ ﻭ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﮔﺮﺩﻳﺪ. ﺳﻤﺎﭘﻞ ﺳﻴﺴﺘﻤﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﭘﺎﻳﻪ ﻣﺤﻴﻄﻲ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻟﺠﺴﺘﻴﻚ ﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ ﻛﺎﻻ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻭ ﺳﭙﺲ ﻛﺪﮔﺬﺍﺭی ﺁﻧﻬﺎ، ﺗﺤﺖ ﻛﻨﺘﺮﻝ ﻭ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺩﺭ ﻣﻲﺁﻭﺭﺩ. ﺍﻳﻦ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺑـﺎ ﺑـﻪ ﻛﺎﺭﮔﻴﺮی ﺍﺑﺰﺍﺭﻫﺎی ﺧﺒﺮﻩ ﺩﺭ ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﻭ ﻛﺪﮔﺬﺍﺭی ﻛﺎﻻ، ﺯﺑﺎﻥ ﻭ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﻣﺸﺘﺮﻛﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﻛﻠﻴﻪ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﭘﺎﻳﻪ ﺍﻗﻼﻡ ﻛﺎﻻ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻗﺒﻴﻞ ﻣﺸﺨﺼﺎﺕ ﻓﻨﻲ، ﻣﺮﺍﺟﻊ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﻨﻨﺪﻩ، ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩﻫﺎی ﻣﻠﻲ ﻭ ﻏﻴﺮﻩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺫﺧﻴﺮﻩ ﻭ ﺛﺒﺖ ﻣﻲ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺩﻳﮕﺮ ﺳﻤﺎﭘﻞ ﺑﺎ ﺗﺴﻬﻴﻞ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﺎﺕ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﻳﺠﺎﺩ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺸﺘﺮﻙ ﻭ ﺑﺴﺘﺮ ﺍﻃﻼﻋﺎﺗﻲ، ﺯﻣﻴﻨﻪ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍی ﺍﻧﺴﺠﺎﻡ ﻭ ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﻲ ﻋﻨﺎﺻﺮ ﻟﺠﺴﺘﻴﻚ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﻲ ﺁﻭﺭﺩ (عباسی رائی، ﻧﺨﻌﻲﻛﻤﺎﻝﺁﺑﺎﺩی، ۱۳۸۷).

۴- سیستم های شماره فنی قطعه[۹۴]

ﺍﻳﻦ ﺳﻴﺴﺘﻢﻫﺎ ﺑﺮﺍی ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﻭ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻣﺤﺼﻮﻻﺕ ﻭ ﺍﺟﺰﺍء آن ها ﺩﺭ ﺷﺮﻛﺖﻫﺎی ﺑﺰﺭﮒ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ. ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﻴﺴﺘﻢﻫﺎی ﻛﺪﮔﺬﺍﺭی ﺩﺍﺧﻠﻲ ﺷﺮﻛﺖﻫﺎی ﺧﻮﺩﺭﻭﺳﺎﺯی. ﺩﺭ ﻛﺸﻮﺭ ﻣﺎ ﺍﻏﻠﺐ ﺗﻮﻟﻴﺪﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﻣﺎﺷﻴﻦﺁﻻﺕ ﻭ ﺗﺠﻬﻴﺰﺍﺕ ﻭ ﻗﻄﻌﺎﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺎﻗﺪ ﭼﻨﻴﻦ سیستم هاﻳﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ.

۵- سیستم های یونیک ساز، ردیابی، تسهیل فروش و خودکارسازی ضبط داده ها (بارکد[۹۵] و RFID[96]) یکی از سیستم های کدگذاری اقلام که در سطح وسیعی در ایران کاربرد یافته است، سیستم بارکدگذاری اقلام خرده فروشی است. این سیستم در سال ۱۳۷۴ وارد ایران شد. در آن سال برای نوین سازی نظام توزیع و تنظیم بازار احساس شد که به کدگذاری اقلام تولید داخل که در فروشگاه های زنجیره ای عرضه می‌شوند نیاز است. مصوبه دولت وزارت بازرگانی را مکلف کرد که این کار را به انجام برساند. وزارت بازرگانی هم با مطالعه و بررسی سیستم های موجود در دنیا، سیستم بارکدهای بین‌المللی موسوم بهEAN[97] را انتخاب کرد و تشکیلات و سازمان و نمایندگی آن در ایران را ایجاد و فعال نمود. از طرف سازمان بین‌المللی EAN (که از سال ۲۰۰۵ بهGS1 [۹۸] تغییر نام داد) پیش کد ۶۲۶ به ایران تخصیص داده شد (قلندری، ۱۳۹۱).

ﺗﺎ ﺳﺎﻝ ۱۹۹۳ ﺗﻌﺪﺍﺩ ۷۹ ﻛﺸﻮﺭ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ۷۳ ﻣﺮﻛﺰ ﺷﻤﺎﺭﻩﮔﺬﺍﺭی ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﻧﻈﺎﻡ GS1 ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﻧﺪ. ﺍﻳﺮﺍﻥ ﻧﻴـﺰ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻭ ﺳﻮﻣﻴﻦ ﻛﺸﻮﺭی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۷۴ ﺍﻳﻦ ﻧﻈﺎﻡ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ. ﺗﻌﺪﺍﺩ ﻛﺸﻮﺭﻫﺎی ﻋﻀﻮ GS1 ﻫﻢ ﺍﻛﻨﻮﻥ ۱۰۹ ﻛﺸﻮﺭ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ[۹۹].

۶- ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻫﺎی ﺗﺴﻬﻴﻞﮔﺮ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﺍﻟﮑﺘﺮﻭﻧﻴﮏ

ﻛﺪ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩ ﻛﺎﻻ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ، ﺗﻮﺳﻂ ﺩﺍﻥ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺳﺘﺮﻳﺖ[۱۰۰] ﻳﻚ ﮔﺮﻭﻩ ﭘﻴﺸﺮﻭ ﺑﺎ ۱۶۰ ﺳﺎﻝ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﺩﺭ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩﻫﺎ ﺩﺭ ﺣﻮﺯﺓ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻭ ﻣﺮﺍﻛﺰ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﻣﺎﻟﻲ ﻭ ﺑﺎ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﻮﺳﻌﻪ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻣﻠﻞ (UNDP[101]) ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.

ﺍﻳﻦ ﻛﺪ ﺩﺭ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻳﻚ ﺭﻭﺵ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺍﺳﺖ ﻛـﻪ ﺍﻏﻠﺐ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪیﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ. ﺳﻴﺴﺘﻢ UNSPSC[102] ﻳﻚ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﺍﺳﺘﺎﻧﺪﺍﺭﺩ ﺑﺎﺯ ـ ﻛﻪ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺩﺳﺘﺮﺳﻲ ﺑـﻪ ﻛﻞ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﺍﺻﻠﻲ ﺁﻥ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﺍﺳﺖ ـ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺗﺠﺎﺭﺕ ﺍﻟﻜﺘﺮﻭﻧﻴﻜﻲ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﺍﻳﻦ ﺳﻴﺴﺘﻢ ﻳﻚ ﻗﺎﻟﺐ ﻣﻨﻄﻘﻲ ﺑﺮﺍی ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی ﻛﺎﻻﻫﺎ ﻭ ﺧﺪﻣﺎﺕ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﻲﻛﻨﺪ[۱۰۳]. ﺩﺭ ﺟﺪﻭﻝ (۲-۲). ﺍﻳﻦ ﺳﻴﺴﺘﻢﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ.

جدول (۲-۲). مقایسه انواع سیستم های طبقه بندی و کد گذاری

ویژگی ها
سیستم ها
دسته اول گمرکات
دسته دوم آماریها
دسته سوم

IOS

دسته چهارم

N/P

دسته پنجم

Barcode

دسته ششم

E-Com

اثر ‌بر تنوع

کاهش/افزایش تنوع نمی دهد

کاهش/افزایش تنوع نمی دهد

تمایل به ژنریک سازی و کاهش تنوع می‌باشد. هرچه کاهش بیشتر باشد مطلوب تر است.

افزایش تنوع محدودیت می‌دهد.

شدیداً” افزایش تنوع را به دنبال دارد.

کاهش تنوع کلی

سازمان‌های کاربر

سازمان‌های حاکمیتی و دولتی(بویژه گمرک)

سازمان‌های حاکمیتی و دولتی(بخش‌های اقتصادی و برنامه و بودجه)

واحدهای نظامی و مؤسسات بسیار بزرگ

واحدهای تولید کننده متوسط و بزرگ

واحدهای تولیدی و خرده فروشی و فروشگاه های زنجیره ای

کلیه سازمان فروشنده و خریدار (تجارت الکترونیکی)

گستره پوشش

بین‌المللی

ملی و بین‌المللی

بنگاه

بنگاه

بنگاه های متعدد

بنگاه

نمونه کاربران

وزارت بازرگانی و گمرک جمهوری اسلامی ایران

وزارت صنایع، مرکز آمار، سازمان مدیریت، وزارت اقتصاد

ارتش آمریکا، وزرارت راه آمریکا، ارتش انگلیس و ارتش روسیه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،

شرکت ملی نفت ایران

، کمپانی نفت شل، شرکت صا ایران

صا ایران، صنایع دفاع، صنایع غذایی مائده

فروشگاه های زنجیره ای اتکا، رفاه، شرکت شیرین عسل، صنایع غذایی مائده

جنرال الکتریک

رویکرد

فقط طبقه بندی

فقط طبقه بندی

طبقه بندی و شناسایی کل اقلام مورد استفاده در سازمان

طبقه بندی و شناسایی محصول و اجزا

فقط شناسایی

فقط طبقه بندی

رویکرد

فقط طبقه بندی

فقط طبقه بندی

طبقه بندی و شناسایی کل اقلام مورد استفاده در سازمان

طبقه بندی و شناسایی محصول و اجزا

فقط شناسایی

فقط طبقه بندی

سیستم های ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﻭ ﮐﺪﮔﺬﺍﺭی ﮐﺎﻻ[۱۰۴]

الف) ﻣﻘﺪﻣﻪﺍی ﺑﺮ ﻛﺪﮔﺬﺍﺭی ﻭ ﺿﺮﻭﺭﺕ ﺁﻥ

برای دسترسی سریع و سهل به کالاها در انبار و نگهداری صحیح از آن ها و پیشگیری از بروز مشکلات در انبارها، کالاها را ابتدا طبقه بندی و سپس کدگذاری می‌کنند و بنحو صحیحی در انبارها مستقر می نمایند این کار همچنین باعث می شود که از کالاهای انبار بنحو صحیحی نگهداری شود. اصولاً به دلیل اهمیتی که موجودی ها در یک سازمان دارا هستند، باید ترتیبی اتخاذ گردد که کالاها به طور منظم و منطقی در انبار دسته بندی، طبقه بندی، کد گذاری و چیده شوند تا در هر زمان که ضرورت اقتضاء کند، بتوان به آن ها دستیابی و دسترسی پیدا کرد، بدون آنکه مشکل جدی در این زمینه به وجود آید (کاظمی، ۱۳۸۹).

ﻓﺮآﻳﻨﺪ ﺗﺨﺼﻴﺺ ﻳﻚ ﻧﺎﻡ ﻭ ﻧﻤﺎﺩ (ﺷﺎﻣﻞ ﺷﻤﺎﺭﻩ، ﺣﺮﻭﻑ ﻭ …) ﺑﻪ ﻫﺮ ﻣﻮﺟﻮﺩﻳﺖ (ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻣﺤﺼﻮﻝ) ﺭﺍ ﻛﺪﮔﺬﺍﺭی ﻣﻲ ﻧﺎﻣﻨﺪ. ﻛﺪ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ﺍی ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺩﻫﺎ ﺍﺳﺖ ﻛـﻪ ﺑﺮﺍی ﺗﺴﻬﻴﻞ ﮔﺮﺩﺵ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻳﺎ ﺣﻘﻮﻗﻲ، روش ها ﻭ …) ﺩﺍﺩﻩ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ. ﻛﺪ موجودیت ها ﻳﺎ ﺍﻗﻼﻡ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﻪ ﻣﺸﺨﺼﻪ ﻫﺎی ﺍﻃﻼﻋﺎﺗﻲ ﻫﺮ ﺷﻴﺊ، ﭼﻴﺰ ﻳـﺎ ﻣﻮﺟﻮﺩﻳﺖ (ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺎﻻﻫﺎ، ﺧﺪﻣﺎﺕ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﺷﺮﺡ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻜﺎﺭ ﺑﺮﺩ. ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻛﺪ ﺩﺍﺭﺍی ﻳﻚ ﻣﻌﻨﻲ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩی ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻛﺸﻒ ﺭﻣﺰ[۱۰۵] ﺷﻮﺩ، ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﺸﺨﺼﻲ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺭﺳﺎﻧﺪ ﻭ ﻣﻮﺟﺐ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﻳﻚ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺸﺘﺮﻙ ﺑﻴﻦ ﻛﺎﺭﺑﺮﺍﻥ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ ﺗﺒﺎﺩﻝ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺑﻪ ﺁﺳﺎﻧﻲ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﻲﭘﺬﻳﺮﺩ (‌غلام زاده، ۱۳۷۷).

ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺿﺮﻭﺭﺕ ﻛﺪﮔﺬﺍﺭی ﺑﺎﻳﺪ ﮔﻔﺖ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺗﻨﻮﻉ ﺍﻗﻼﻡ ﻳـﺎ موجودیت ها ﺩﺭ ﻳﻚ ﻧﻈﺎﻡ ﺑﺎﻻ ﻣﻲ ﺭﻭﺩ، ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺷﻮﺍﺭ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ؛ ﺑـﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺜﺎﻝ ﺣﺘﻲ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﻳﻚ ﺑﻨﮕﺎﻩ ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ، ﺣﺴﺎﺏ ﻫﺎی موجودی ها ﻭ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ آن ها ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺘﻨﻮﻉ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻛﺎﺭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺭﻳﺰی ﻭ ﻛﻨﺘﺮﻝ ﻣﻮﺟﻮﺩی ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺸﻜﻞ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﺩ.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:38:00 ق.ظ ]




ب:مقایسه آثار انتقال طلب و پرداخت با قائم مقامی

پرداخت با قائم مقامی نوعی ایفای تعهد و وفای ‌به‌ عهد است. آثار وفای به عهد بر آن مترتب می‌شود. از اینرو با اینکه در پرداخت با قائم مقامی نیز همانند انتقال طلب مالکیت فی الذمه مدیون به شخص ثالث واگذار می‌گردد. مع الوصف ایندو مفهوم حقوقی از جهات زیر در آثار دارای تفاوت‌های عدیده ایی هستند:

اولاً: همان‌ طور که گفته شد در پرداخت با قائم مقامی آنچه محور اساسی اقدامات ایفا کننده و هدف طرفهای چنین رابطه­ایی است در واقع ایفاء تعهد اصلی در حق، متعهدله است. بدین لحاظ هرچند ایفاکننده در چنین ارتباطی در مطالبه طلب از مدیون جانشین متعهدله می‌گردد، لیکن آنچه را در حق وی تادیه نموده است، «عوض»، محسوب نمی‌شود. یا به تعبیر دیگر حقی است که پرداخت کننده یا قائم مقامی جهت مراجعه به مدیون پیدا می‌کند و ناشی از ایفاء تعهد است که نسبت به تعهد اصلی انجام داده است. و هم بدین جهت است، که اگر بدون اذن مدیون دین را ادا نماید، حق مراجعه به مدیون را نخواهد داشت. آنچه بستانکار اصلی به دست می‌آورد، چیزی به جزء ایفاء تعهداصلی در حق وی نیست. زیرا هدف اصلی ایفاء دین مدیون است. حال در انتقال طلب در صورت واگذاری بلاعوض طلب به ثالث، این بستانکار اصلی است که قصه تبرع دارد نه منتقل الیه. و در فرض واگذاری معوض طلب نیز به صرف تراضی طرفین تملیک طلب و عوض حاصل می‌شود. اگر وفای به عهد توسط مدیون اصلی در ارتباط با تعهد اولیه صورت پذیرد، در حق منتقل الیه طلب خواهد بود. از این رو در قرارداد انتقال طلب کلیه آثارناشی از روابط طرفین را باید بر مبنای توافق ناقل و منقول الیه تحلیل نمود. و نیازی به اذن مدیون نیست، بر خلاف پرداخت با قائم مقامی که عمل مادی موسوم به وفای به عهد است، که منشاء آثار حقوقی می‌گردد. و پرداخت کننده قائم مقام در صورت اذن مدیون با موافقت بستانکار آنهم پس از ادای دین حق رجوع به مدیون را دارد.

از طرف دیگر در حالت انتقال بخشی از طلب در فرض اعسار بدهکار، ناقل و منتقل الیه وضعیت یکسانی دارند و به نسبت می‌توانند در غرما داخل شوند. لیکن در پرداخت با قائم مقامی پرداخت کننده قستمی از طلب و به ‌عنوان بستانکار اصلی است و برای شرکت در غرما هم عرض یکدیگر تلقی نشده­اند[۸۵]

ثانیاًً: از آنجا که منظور از پرداخت با قائم مقامی ایفاء و ادای دین دیگری است، ایفا کننده نمی‌تواند بجز آنچه تادیه نموده است، از مدیون دریافت نماید. بر خلاف قراردادانتقال طلب، منتقل الیه چون در پی سودجویی است، غالباً طلب را به کمتر از میزان خود می‌خرد و آن را ادا می‌کند، و در مقام تادیه دین از مدیون اصلی میزان و مبلغ اصلی را مطالبه می‌کند.

در پرداخت با قائم مقامی در خصوص اینکه تا چه اندازه پرداخت کننده حق رجوع دارد، قانون مدنی ساکت است. ولی از ملاک مواد ۷۱۵ تا ۷۸۳ ق.م. که درباره ضامن است چنین بر می‌آید که شخص ثالث نسبت به آنچه پرداخته حق رجوع دارد، مشروط بر اینکه از میزان دین تجاوز نکند، پس اگر دین را با طلبکار به کمتر از آن صلح کند، تنها تا همان میزان حق رجوع دارد، به بیان دیگر معیار میزان استفاده و نفعی نیست که مدیون از اقدام شخص ثالث می‌برد، بلکه معیار میزان مبلغی است که پرداخت می‌شود، واین مبلغ نباید از اصل دین فراتر ‌رود[۸۶]

ثالثاً: پرداخت با قائم مقامی گاهی به حکم قانون صورت می‌پذیرد اگر در چنین حالتی شخص ثالثی بموجب قانون دین را می‌پردازد و قائم مقام بستانکار می‌گردد. اثر تادیه چنین دینی آن است که پرداخت کننده بجای طلبکار اولیه مالک می‌گردد، مع الوصف نقل ملکیت طلب در شخص ثالث در حالت مذکور دارای اصولی است، که کاملاً متفاوت با آنچه که به انتقال طلب موسوم است. زیرا عنصر ایفاء تعهد به نفع بستانکار اولیه درانتقال طلب حتی در صورتی که انتقال قهری و بموجب قانون باشد، نقش ایفا نمی‌کند، لیکن در پرداخت با قائم مقامی اعم از اینکه بحکم قانون باشد یا ‌بر مبنای‌ قرارداد، آنچه عنصر اساسی و محوری را تشکیل می­دهد ایفاء تعهد در حق بستانکار اولیه است که در اثر آن ملکیت طلب به ایفاء کننده منتقل می‌شود و هم بدین جهت است که پرداخت کننده با قائم مقامی فقط معادل دینی که ادا نموده است، حق مراجعه به مدیون را دارد. بر خلاف انتقال طلب قواعد مربوط به ایفاء ناروا، در روابط او یا مدیون با سایر اشخاص ذینفع تحت شرایطی می‌تواند مؤثر باشد.

مبحث دوم:ایفاء دین از جانب غیر در حقوق مدتی و حقوق تجارت

پس از ذکر مقدمه و تعاریف انتقال طلب و ایفاء دین از جانب غیر اکنون به بحث اصلی و نظام حقوقی حاکم بر ایفاء تعهد از جانب غیر در حقوق مدنی و حقوق تجارت می پردازیم. لذا در این مبحث اثر ایفای تعهد از جانب غیر را به صورت جداگانه بررسی می‌کنیم.

گفتار اول:تبرعی بودن ایفاء دین از جانب غیر در حقوق مدنی

در مطالب گذشته تا حدودی مفاهیم حقوقی این دو نهاد و آثار هر یک از آن ها را مورد بررسی قرار دادیم. اما آنچه اینجا مطرح می‌شود در واقع نحوه برخورد دوگانه قانون‌گذار با این دو نهاد در قوانین مختلف است.

به طور معمول انجام تعهد از جانب متعهد، راه طبیعی سقوط تعهد است، ولی در بسیاری از موارد این امکان وجود دارد که تعهد توسط دیگران پرداخته شود.از منظر طلبکاران این امر باعث پرداخت دین و ایفاء تعهد می‌شود. ولی مسئله‌ای که مطرح می‌شود این است که آیا در چنین مواردی پرداخت کننده که هیچ الزامی چه قانونی و چه قراردادی برای پرداخت نداشته است می‌تواند به مدیون اصلی رجوع کند؟

در قانون مدنی اصل بر این است که اگر شخصی دین و تعهد دیگری را بپردازد و یا بموقع اجرا بگذارد، این امر حاکی از تبرع است ماده ۲۶۷ ق.م مقرر می‌دارد:

«ایفای دین از جانب غیر مدیون هم جایز است اگر چه از طرف مدیون اجازه نداشته باشد ولیکن کسی که دین دیگری را ادا می‌کند، اگر با اذن باشد، حق مراجعه به او را دارد و الّا حق رجوع ندارد». این ماده در وهله اول جواز انجام تعهد از جانب غیر را می‌دهد در وهله­ی بعد آثار مترتب بر آن را بیان می‌کند.

بر طبق ماده فوق شخصی که دین دیگری را ادا کرده فقط در صورتی می‌تواند آنچه را ایفاء ‌کرده‌است از مدیون مطالبه کند که ایفای تعهد با اذن مدیون انجام شده باشد. در غیر اینصورت، حق مراجعه به او را نخواهد داشت؛ زیرا مدیون تعهدی در برابر او به عهده نگرفته است و تادیه دین دیگری بدون اذن او، ظهور در تبرع دارد.[۸۷]

قسمت اول ماده ۳۰۶ نیز که چهره دیگری از ایفاء تعهد را بیان می‌کند و این ماده قاعده وجود قصد تبرع در ایفاء دین دیگری را تحت شرایطی بیان می‌کند، در این ماده می خوانیم:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:38:00 ق.ظ ]




بسیارى از فقها در باره فلسفه و علت حکم اباحه ‌به این نکته اشاره کرده‌اند که منشأ اباحه دو چیز است: گاهى اوقات به علت فقدان ملاک الزامى در یک عمل است و گاهى اوقات به علت وجود ملاک آزادى و مختار بودن انسان است. ‌بنابرین‏، اصل اباحه در راستاى اثبات آزادى براى فرد است: «و الاباحه قد تنشأ عن خلو الفعل المباح من اى ملاک یدعو الى الالتزام فعلاً او ترکاً و قد تنشأ عن وجود ملاک فى ان یکون المکلف مطلق العنان و ‌ملاک‌ها على الاول (لا اقتضائى) و على الثانى (اقتضائى) (صدر: ۱۴۱۰ه، ج۱، ۱۶۵).

‌بنابرین‏، اصل بر آزادى عمل در انسان و اباحه در اعمال و رفتار اوست و تکالیف نیز در این راستا وضع گردیده اند. پس، تکلیف خود نیازمند دلیل زاید است و تازمانى که دلیلى برتکلیف ارائه نگردد اصل بر اباحه و برائت است. مطابق اصل اباحه، اعمال ممنوعه و حرام به وسیله شارع بیان شده اند. چنان چه ممنوعیت رفتاری از سوی شارع اعلام نشده باشد و یا مجازات فعل یا ترک فعل یا قابلیت مجازات آن بیان نشده باشد، نمیتوان چنین رفتاری را جرم انگاشت، در این موارد اصل اباحه است و هیچ رفتاری حرام نیست و هیچ فعلی واجب نمی باشد مگر آن که بر حرمت یا وجوب آن دلیلی از منابع شریعت وجود داشته باشد و در صورتی که دلیلی محقق نباشد، باید آن رفتار را مباح و جایز فرض نمود. از اینرو، جرم انگاری رفتارهای مباح و مجاز، به وسیله قانون‌گذار خلاف اصل است. بلکه مجازات به خاطر رفتار مجاز حرام است، زیرا بر پایه اصول اسلامی مقتضای اصل، حرمت حبس، حرمت اخذ مال بدون رضایت و سایر اقدامات مشابهی است که به مثابه مجازات، تعیین و اعلام می‌شوند.

۳-۳-۵-۲- اصل عدم ولایت

در اینجا، ولایت به معنای حق سرپرستی است که با سلطه و دخالت در امور دیگران توأم است. اصل آن است که هیچ کس بر دیگری ولایت ندارد مگر اینکه دلیل قطعی بر آن داشته باشیم( مسجدسرایی و مومنی: ۱۳۸۸، ۱۳۸).

رایج ترین مبنای این اصل، مانند موارد مشابه آن، استصحاب است. براین اساس، اصل عدم ولایت، نه یک اصل مستقل، بلکه یکی از موارد جریان اصـل استصحاب است: ولایت یکی از امور مجعول است و چون جعل ولایت نسبت به اشخاص، مسبوق به عدم است، لذا به اقتضای استصحاب، حکم به عدم ولایت می شود مگر آن که ولایت برای شخص خاصی به اثبات رسد. جریان استصحاب عدم درباره ولایت، در فقه کاربرد فراوانی دارد(نجفی: ۱۴۲۷ه، ج۲۹، ۱۸۸-۱۸۹).

مبنای دیگر اصل عدم ولایت، توحید می‌باشد. ‌بر اساس اعتقاد به توحید، نه تنها خالقیت منحصراًً از آن خدا است، بلکه ولایت نیز به او اختصاص دارد: «قل اللهم مالک الملک» او ملک الناس است و هیچ کس جز او، سزاوار حکم کردن نیست: «ان الحکم إلاّ للّه». از این رو هر گونه تصرف و دخالت در نظام هستی، به اذن او احتیاج دارد و هیچ کس از پیش خود، حق دخالت در سرنوشت انسان ها را ندارد( موسوی خمینی(ره): ۱۳۶۸، ج۲، ۱۰۰).

در این تحلیل، اصل عدم ولایت از فروع توحید است، در آن، سلطنت مخلوقات بر یکدیگر نفی می شود. یکی دیگر از مبانی اصل عدم ولایت، بر آزادی بشر مبتنی است. بر اساس این مبنا، چون انسان‌ها آزاد آفریده شده‌اند و هر کس سرنوشت خود را به دست دارد، از این رو هر گونه سلطه بر دیگران، ظلم و تعدی در حق آنان است( منتظری: ۱۴۰۸ه، ج۱، ۲۷).

مقتضای اصل عدم ولایت کسی بر دیگری، عدم جواز جرم انگاری و اقدام افراد به مجازات دیگران است، چرا که جرم انگاری مستلزم اعمال مجازات بر دیگران و در نتیجه اعمال نوعی تصرف و ولایت در شئون آنان می‌باشد، از این رو جرم انگاری و اعمال مجازات به توجیه و مجوز نیاز دارد.

۳-۳-۶- اصول و محدودیتهای قانون اساسی بر جرم انگاری

علاوه بر اصول و محدودیت های شرعی فوق الذکر که مجلس شورای اسلامی در جرم انگاری با آن ها مواجه است، قانون‌گذار اساسی نیز در فصل سوم قانون اساسی تحت عنوان حقوق ملت به حقوق و آزادیهای فردی توجه کرده و اصولی را وضع نموده که مجلس شورای اسلامی در اعمال محدویت بر آن اصول به وسیله جرم انگاری، می بایست ضرورت وجود محدودیت و استثناء بر آن اصول را اثبات نماید.

الف. اصل مصونیت فردی

اصل۲۲قانون اساسی، بر اساس اصل یادشده، اصل بر مصونیت جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص است و از آنجا که جرم انگاری مستلزم تحمیل مجازات بر فرد و تعرض به جان، آزادی، مال و حقوق شخص است، لذا اعمال محدودیت بر اصل یادشده از طریق جرم انگاری نیازمند اثبات ضـرورت محدودیت از طرف مجلس شورای اسلامی می‌باشد(نجفی توانا و مصطفی زاده: ۱۳۹۲، ۱۵۹).

‌بنابرین‏ میتوان گفت که جرم انگاری در حوزه حقوق و آزادی های فردی توسط قانون‌گذار عادی بدون اثبات ضرورت اعمال محدودیت، مغایر اصل یادشده مصونیت فردی بوده و می بایست مورد ایراد شورای نگهبان قرار گیرد.

ب. اصل منع تفتیش عقائد

اصل ۲۳ قانون اساسی، برخلاف اصل قبلی که استثناپذیر بود، قانون‌گذار اساسی اصل منع تفتیش عقاید را به طـور مطلق وضع کرده و مجلس شورای اسلامی تحت هیچ شرایطی نمی تواند با جرم انگاری متعرض آن شود.اصل۲۳ بیان می‌دارد« تفتیش‏ عقاید ممنوع‏ است‏ و هیچکس‏ را نمی توان‏ به‏ صرف‏ داشتن‏ عقیده‏ ای‏ مورد تعرض‏ و مؤاخذه‏ قرار داد».

ج. اصل آزادی بیان نشریات و مطبوعات

طبق اصل ۲۴ قانون اساسی«نشریات‏ و مطبوعات‏ در بیان‏ مطالب‏ آزادند مگر آنکه‏ مخل‏ به‏ مبانی‏ اسلام‏ یا حقوق‏ عمومی‏ باشد. تفصیل‏ آن‏ را قانون‏ معین‏ می‏ کند». با توجه به اصل یادشده، قانون‌گذار اساسی اصل را بر آزادی مطبوعات و نشریات در بیان مطالـب دانسته است، ولی این اصل در دو مورد استثنا پذیر است: اخلال به مبانی اسلامی و اخلال به حقوق عمومی. ‌بنابرین‏ مجلس شورای اسلامی در صورت جرم انگاری در حوزه مطبوعات و نشریات بایستی اثبات نماید که با این جرم انگاری می‌خواهد از تعرض به مبانی اسلام و حقوق عمومی جلوگیری نماید.

د. اصل منع تجسس

طبق اصل۲۵قانون اساسی قانون‌گذار اساسی با تصویب اصل، در واقع منع بازرسی و استراق سمع و نیز منع هر گونه تجسس را به عنوان یک اصل پذیرفته و جواز چنین اموری را فقط به حکم قانون‌گذار عادی دانسته است که قانون‌گذار عادی نیز در صورت اعمال محدودیت بر اصل یادشده از طریق جرم انگاری ملزم به اثبات ضرورت وجود محدودیت می‌باشد وگرنه مصوبه مجلس مغایر با اصل یادشده خواهد بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:38:00 ق.ظ ]




در این مبحث مواد مربوط به سردستگی در قوانین قبل و بعد از انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار خواهند گرفت.

گفتار اول – قوانین قبل از انقلاب

همان گونه که گفته شد رهبری یا سردستگی گروه مجرمانه برای اولین بار در سال ۱۳۵۲ وارد قلمرو جزایی کشور شد. این موضوع در ماده ۳۰ در فصل ششم به قرار زیر آمده بود :

ماده ۳۰ – ” مجازات شخص یا اشخاصی که اداره یا سردستگی دو یا چند نفر را در ارتکاب جرم به عهده داشته باشند اعم از اینکه عمل آنان شرکت در جرم یا معاونت باشد حداکثر مجازت آن جرم خواهد بود مگر اینکه در قانون مجازات خاصی تعیین شده باشد.

مطابق این قانون :

    1. سردستگی یا رهبری گروه مجرمانه با عبارت « شخص یا اشخاصی » می‌تواند به یک یا چند نفر تعلق داشته باشد.

    1. عمل سردسته می‌تواند « شرکت یا معاونت در جرم » باشد.

    1. مجازات سردسته « حداکثر مجازات آن » است «مگر در قانون مجازات خاصی تعیین شده باشد. »

    1. گروه در این ماده به نظر می‌رسد حداقل سه نفر تعریف شده، یعنی دو نفر به اضافه سردسته.

  1. مطابق این ماده سردستگی از علل اجباری تشدید مجازات محسوب می شود.

از ایرادات وارد بر این ماده اینکه ؛ اداره یا سردستگی گروه مجرمانه تعریف نشده. به علاوه این ماده به صورت مجمل و کلی بیان شده و در بیان مجازات جرمی که به تازگی در این دوره قانونگذاری مورد جرم انگاری قرار گرفته شتابزدگی دیده می شود که به جای تعریف دقیق از مفاهیم جدید و بیان شرایط آن تنها به میزان مجازات جرم مورد نظر اکتفا کرده.

گفتار دوم – قوانین بعد از انقلاب

بعد از انقلاب اسلامی و در راستای تغییرات قوانین، این ماده نیز از این قاعده کلی مستثنی نبوده و به شرح ذیل تغییر یافتند :

ماده ۲۳ قانون راجع به مجازات اسلامی مصوب ۱۳۶۱ :

” رهبری و سردستگی دو یا چند نفر در ارتکاب جرم اعم از اینکه عمل آنان شرکت در جرم یا معاونت باشد می‌تواند از علل مشدده کیفر باشد. “

مطابق این ماده نکات زیر حائز اهمیت و توجه است :

    1. برخلاف قانون قبلی این بار سردستگی از علل اجباری تشدید مجازات نیست، بلکه قاضی مخیر به تشدید مجازات شده.

    1. همچنان گروه مجرمانه در تعریف قانون‌گذار حداقل متشکل از سه نفر می‌باشد. ( همان دو نفر به اضافه سردسته ).

    1. در این دوره نیز فرقی نمی کند که عمل رهبر به صورت مشارکت باشد یا معاونت.

    1. در قانون سابق میزان مجازات را حداکثر مجازات آن جرم تعیین کرده بود ولی در این قانون میزان مجازات را مشخص ننموده و تصریح کرده که “… می‌تواند از علل مشدده مجازات باشد.” و میزان تشدید مجازات را به قاضی رسیدگی کننده واگذار کرده.

  1. پیرو قانون قبلی در این دوره نیز رهبری یا سردستگی تعریف نشده و باعث تفاسیر متفاوت از این عنوان می شد.

ماده ۴۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ :

” سردستگی دو یا چند نفر در ارتکاب جرم اعم از اینکه عمل آنان شرکت در جرم یا معاونت در جرم باشد از علل مشدده مجازات است. “

    1. همچنان و مطابق مواد قوانین قبلی تعریفی از ” سردستگی ” و هم چنین ” گروه مجرمانه ” ارائه نشده است.

    1. گروه همچنان همان حداقل متشکل از سه نفر (دو نفر به اضافه سردسته) می‌باشد.

    1. تفاوتی نمی کند که سردسته در عمل مجرمانه معاون یا شریک در جرم باشد، همین که عنوان رهبری یا سردستگی (که تعریف و مفهوم آن هنوز روشن نیست) بر وی صدق کند، باعث تشدید مجازات
      می شود.

    1. برخلاف قانون قبلی ( ۱۳۶۱ ) و مطابق قانون اصلاحی ۱۳۵۲، قاضی مکلف به تشدید مجازات است.

  1. در انتها تصریح شده که ” از علل مشدده مجازات است ” و میزان و حدود تشدید را مشخص ننموده ولی مطابق مقررات، قاضی مجاز نیست در تشدید مجازات از حداکثر تعیین شده فراتر رود.

بخش دوم

اشکالات و نارسایی های مقررات سابق

و ارزیابی مقررات قانون جدید

فصل اول – اشکالات و نارسایی های مقررات سابق

همان گونه که در عنوان تصریح گردید، این فصل اختصاص پیدا کرده به اشکالات و نارسایی های مقررات قانون سابق، که هر یک از عوامل سه گانه در مباحث جداگانه مورد بررسی ‌قرار خواهند گرفت.

مبحث اول – اشکالات مربوط به مقررات تعدد جرم

” تعیین مجازات جرائم متعدد در نظام کیفری کشور ما از مسائل پیچیده و لاینحلی است که میدان را برای جولان عقاید گوناگون و نقد اهل تحقیق هم چنان باز گذاشته است. زیرا، گذشته از ابهام و نارسایی در عبارات قانون که درک مقصود قانون‌گذار را در مواردی دشوار ساخته، فرض مبانی گوناگون برای تشدید مجازات تعدد واقعی جرم بدون آنکه دلیل آن ناشناخته باشد انتقاداتی را بر انگیخته است. علاوه بر آن، در تعیین مجازات تعدد اعتباری جرم یکی از مسائل کنونی تشخیص مجازات اشد از اخف و یافتن قاعده ای برای تمایز این است. ” [۸۰]

در این مبحث که شامل سه گفتار می‌باشد، به اشکالات و نارسایی های مقررات تعدد جرم در قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ پرداخته خواهد شد.

گفتار اول – عدم پیش‌بینی سقف تشدید مجازات (جمع مجازات ها) در صورت اختلاف جرائم ارتکابی

” در صورتی که نوع جرائم ارتکابی مختلف باشد در این صورت، مطابق منطوق ماده مذبور قاعده جمع مجازات ها حکومت دارد ؛ یعنی برای تک تک جرائم مجازات تعیین گردیده و اجرا می شود. برای مثال، اگر شخص مرتکب کلاهبرداری، خیانت در امانت، تخریب عمدی و اهانت به مأمورین دولتی گردد، مجموع مجازات ها ‌در مورد او اجرا می شود.

تقریر فوق دقیقاً مطابق آرای فقهاء امامیه است، زیرا در فقه شیعه قاعده جمع مجازات ها ‌در مورد جرائم مختلف جاری می‌گردد اعم از اینکه جنبه خصوصی و یا عمومی داشته باشد. “[۸۱]

” اشکالی که در عمل جمع مجازات ها دارد، ناممکن بودن و یا بیهودگی اجرای بعضی از آن ها و خروج از دایره انصاف است. برای مثال، اگر بزهکار به کیفر حبس موقت یا دائم و نیز مجازات اعدام برای بزه های مختلف محکوم گردد هیچ فایده عقلانی در اجرای مجازات های سالب آزادی متصور نیست. و یا اگر قرار باشد چند مجازات سالب آزادی که طول مدت آن ها از میانگین طول عمر یک انسان تجاوز کند با هم جمع گردد، محکوم علیه باید تمام عمر خود را در زندان سپری کند و این برخلاف مقصود قانون‌گذار است. “[۸۲]

گفتار دوم – عدم تفکیک روشن میان انواع مختلف جرم

همان گونه که قبلاً هم اشاره گردید، قانون‌گذار ۱۳۷۰ در مواد مربوط به تعدد جرم ( ۴۶ و ۴۷ ) به بیان کلی مقررات مربوط به آن پرداخته و از بیان شرایط و نحوه تشدید فروض مختلف تعدد جرم غافل مانده که این امر باعث به وجود آمدن نظرات متفاوت و در نتیجه صدور آرای متفاوت شده که در ذیل مواردی از این دست بررسی خواهند شد :

الف- تعدد جرم حدی و تعزیری ( سکوت قانون )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:38:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم