کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



نانسی گود[۶۵]، به نقل از داورپناه (۱۳۸۴) زوج کامل و خوشبخت را این گونه تعریف می‌کند :

زوج کامل، مسالمت جو است. ممکن است زن و شوهر در مواردی اختلاف نظر پیدا کنند و حتی با یکدیگر به مشاجره بپردازند اما می‌توانند هم چنان به شیوه ای عاشقانه به زندگی مشترک خود ادامه دهند. زوج کامل خود انگیخته است . چنین زن وشوهری می‌توانند توافق کنند که جایگاه خاصی را برای تغییر قائل شوند حال چه تغییر در مسیر زندگی شان باشد و چه تغییر در دیدگاهشان نسبت به خلق و خو یا تصمیماتی که می‌گیرند، چنین زوجی می‌توانند چه در خلوت و چه در حضور دیگران با یکدیگر صمیمی‌باشند . هر یک از آن‌ ها برای رشد و تعالی همسر خود حمایتی اساسی فراهم می‌کند چنین همسرانی می‌توانند وضعیت عاطفی همدیگر را درک کنند و بپذیرند اما نه تا حدی که لازم شود تفاوت های موجود را بپوشاند زوج خوشبخت سعی می‌کنند تا احساسات خود را به زبان بیاورند و سپس بدون آن که از این ابراز احساسات دلسرد یا پشیمان شوند، آن‌ ها را به دست فراموشی می سپارند و کلام آخر آن که هر یک از دو همسر علی رغم آن که به وجود تفاوت میان خود باهمسر خویش اذعان دارد به شدت مراقب و دوستدار دیگری است.

۲-۴-۴- نقش عشق در ازدواج و تداوم زندگی

کرو[۶۶] و ریدلی[۶۷]، به نقل از موسوی (۱۳۸۴)، این مطلب را این گونه بیان می‌کنند.

قبول این تصور که ازدواج منبع رفاه فردی است باعث شده است تا ازدواج بر اساس عشق مورد پذیرش جامعه قرار گیرد : «صرف نظر از جنبه‌های مثبت و منفی امکانات گوناگون مردان و زنان جوان سراسر جهان انتخاب خود را کرده‌اند زنان و مردان جوان بر ازدواج مبتنی بر عشق تأکید دارند (هات فیلد،[۶۸] ۱۹۹۶). هات فیلد علاقه مند به درک این تغییرات است : و در حال حاضر دردنیا نسبت به نوشته هایی که درباره عشق و ازدواج است نظر مثبت وجود دارد اغلب خوانندگان امیدوارند که تساوی جنسی، آزادی فردی و امکان زندگی بهتر برای همه در سراسر جهان فراهم شود.

دیگران درباره این موضوع نظر متفاوت دارند. دیون[۶۹] و دیون (۱۹۹۳) معتقدند که در جوامع فرد گرا ونه در جوامع جمع گرا عشق پایه ازدواج محسوب می‌شود.

گرچه عشق در طول تاریخ وجود داشته است اما این موضوع در قرن ۱۹ و ۲۰ به عنوان اساس ازدواج معرفی شد هنوز در بسیاری از مناطق جهان مانند هندوستان، افریقا و بیشتر مناطق آمریکای لاتین و آسیا ازدواج به دلایل اقتصادی و موقعیت اجتماعی صورت می‌گیرد و بعد از ازدواج ممکن است رابطه عاشقانه به وقوع بپیوندد. در این مناطق عشق شرط لازم برای ازدواج نیست.

عشق و داشتن این احساس نه فقط برای فرد بلکه برای افراد دیگر نیز مهم است دیگران سعی می‌کنند این احساس را درک کنند نسبت به آن توجه داشته باشند و در زمان جدایی یک زوج عاشق احساس تاسف کنند . عاشق فرد مورد نظر خود را ایده آل می بیند و هیچ ضعفی را به او منتسب نمی‌کند زوج یکدیگر را ایده ال فرض می‌کنند و نمی‌توانند توضیح دهند که چرا عاشق این فرد خاص شده اند . این دو عامل ایده آل گرایی و بی منطقی با ناتوانی در توضیح اساس خوش بینی و اضطراب درباره آینده در رابطه است. به نظر می‌رسد عامل خوش بینی باوجود بی منطقی زوج را به سمت پیدا کردن راه حل برای مشکلات بعدی رابطه خود سوق می‌دهد. زوج اضطراب دارند چون وقتی مرحله ایده آل بودن به سر می‌آید چالش گریز ناپذیر برای زوج به وجود می‌آید تا رابطه خود را بر اساس واقعیت بنا نهند و با نقاط ضعف زوج خود کنار بیایند برخی رفتارهای ابتدایی زوج عاشق شامل خیره شدن در چشمان یکدیگراحساس نیاز به لمس نزدیکی بدنی و زمزمه کردن غلوهای عاشقانه است. این تصویر برای همه ما به دلیل تجربه شخصی مشاهده دیگران و توصیف رمآن‌ها آشنا است (همان منبع).

۲-۴-۵- مدل مثلث عشق استرنبرگ

استربنرگ برای عشق یک مدل مثلثی در نظر گرفته، که شامل سه ضلع است: شهوت، صمیمیت، تعهد وتصمیم.

این نظریه بیان می‌کند میزان عشقی که یک فرد تجربه می‌کند بر قدرت این سه عنصر بستگی دارد. بعلاوه نوع عشقی که هر فرد تجربه می‌کند به تعامل بین این سه عنصر بستگی دارد.

صمیمیت شامل ابراز احساس و احساس وابستگی به یکدیگر می‌شود. رابطه صمیمانه رابطه‌ای است که در آن احساس آرامش وجود دارد.

شهوت شامل علاقه‌ شهوانی زن ومرد به یکدیگراست. انرژی ای که منجر به عشق رمانتیک، تماس فیزیکی، جذبه ی فیزیکی و احساس جنسی می‌شود، می‌توان به عنوان شهوت توصیف کرد.

عنصر تعهد در رابطه رشد می‌کند و شامل تصمیم به وفاداری به همسر می‌شود. تصمیم_تعهد، ‌به این موضوع اشاره که زن وشوهر تصمیم گرفته اند به یکدیگر وفادار باشند و رابطه‌ وفادارانه را تشکیل دهند.

بر مبنای این سه جزء، استرنبرگ عشق را به انواع مختلفی تقسیم می‌کند که در آن جایگاه و ارتباط این سه جزء باهم، نشان‌دهنده نوع عشق است:

    1. دوست داشتن: در این نوع عشق، «تعلق» مهم‌ترین عنصر رابطه است، اما احساسات تند و فیزیکی و الزام و سرسپردگی در رابطه وجود ندارد.

    1. شیدایی: مهم‌ترین عنصر در این نوع عشق، احساسات شهوانی است و دو عنصر دیگر در آن وجود ندارد.

    1. عشق رمانتیک: در این نوع عشق، تعلق و احساس شهوانی وجود دارد، اما عنصر سوم موجود نیست.

    1. مؤانست و رفاقت: تعلق و ماندگاری در این رابطه بسیار مشهود است؛ اما از احساسات تند و شهوانی در آن خبری نیست.

  1. عشق احمقانه: در این نوع عشق، احساسات شهوانی همراه با الزام حضور دارد، اما تعلق وجود ندارد.

استرنبرگ، هیچ یک از این انواع عشق را مناسب نمی‌داند؛ بلکه معتقد است هر سه جزء عشق باید در ترکیب و هماهنگی باهم باشند تا فرد به عشق نهایی برسد؛ و این عشق، یک عشق ایده‌آل و مطلوب است.

جانسون، مدل استرنبرگ را قبول دارد، اما آن را کامل نمی‌داند. مازلو نیز عشق را به دو گروه تقسیم می‌کند:

    1. عشق کمبود: یک نوع از عشق، عشق کمبود، عشق خودخواهانه، تسخیری و حرص است؛ در این عشق، نیازهای برآورده نشده فرد، دخیل است. یعنی فرد دیگری را ‌به این دلیل دوست دارد که نیازهایش را ارضا می‌کند. مازلو این عشق را «عشق کمبود» می‌نامد. این نوع عشق مثل اعتیاد به دارو است. فرد، خود را به دیگری می‌آویزد و به دلیل نابسندگی خود، نمی‌تواند بدون او هیچ کاری انجام دهد. در واقع همان طور که اعتیاد به دارو در طبقه پایین شایع است، اعتیاد ‌به این عشق نیز در طبقه متوسط بسیار شیوع دارد. به نظر می‌رسد عشق رمانتیک استرنبرگ، همان عشق کمبود مازلو باشد. عشق کمبود، مانند چاهی است که باید پر شود. یک خلأ، که عشق در آن ریخته می‌شود.

  1. عشق وجودی: نوع دیگر عشق، عشق بالغ و فروتن است، که تنها بر اساس عشق وجود، دیگری بنا می‌شود. باز و خودمختار است. متکی به خویش است و آزادانه ارزانی می‌شود. عشق وجودی، بدون شک ارزشمندتر، بالاتر و بسیار باشکوه‌تر از عشق کمبود است. برای این نوع از عشق، آزادی تمام و کمال لازم است و منظور از آزادی این است که فرد «بی‌همتایی» درونی خود و فرد دیگری را به تمامی پذیرفته باشد.

میل به سخاوت و تمایل به بخشش و خشنود کردن دیگری، در این عشق دیده می‌شود. فرد در تلاش است تا دیگری را بشناسد و همین امر موجب صمیمیت در دو فرد می‌گردد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 10:30:00 ق.ظ ]




بررسی فعالیت‌ سازمان‌های تولیدی و خدماتی نشان‌دهنده این موضوع است که از دیرباز، سازمان‌ها آگاه بوده‌اند که برای عرضه بهتر محصولات خود به مشتریان و کسب درآمد بیشتر، باید به انجام اقدامات بازاریابی اقدام کنند. تنها آنچه در طول زمان متغیر بوده، رویکرد فرایند بازاریابی است که از گذشته تا به امروز یک سیر تکاملی را پشت سر گذاشته و امروزه برای بسیاری از سازمان‌ها در مرحله بازاریابی با رویکرد مسئولیت اجتماعی (بازاریابی سبز) قرار دارد. در واقع زمانی تصور می‌شد که سازمان‌ها و تولیدکنندگان صرفا باید از طریق تولید و فروش محصولاتی که به بهترین شکل نیاز فعلی مصرف‌کنندگان را رفع می‌کند، به افزایش حقوق سهام‌داران بپردازند، بی‌آنکه توجهی به عواقب چنین تولیداتی داشته باشند. افزایش آلودگی‌ها و ‌آسیب‌های زیست محیطی، ضرورت تامین نیازهای نامحدود با بهره گرفتن از منابع محدود، افزایش هزینه انواع انرژی مصرفی و دلایل دیگری از این قبیل، نگرانی‌های افراد درباره محیط طبیعی را افزایش داد و نتیجه چنین دیدگاهی، وقوع تحول گسترده‌ای به نام بازاریابی با رویکرد مسئولیت اجتماعی بود(گنگ لی[۳] ،۲۰۱۱) ‌بر اساس بازاریابی با این رویکرد، مشتریان محصولات یک سازمان، تنها آن دسته از مصرف‌کنندگانی که مستقیما به خرید و استفاده از محصول اقدام می‌کنند، نیستند، بلکه تمامی انسان‌ها و به نوعی تمامی موجودات حداقل به طور غیرمستقیم مشتری محصولات تولیدی سازمان‌ها هستند و در تولید و بازاریابی محصولات باید نیاز این گروه را هم در نظر گرفت. امروزه تمامی مصرف‌کنندگان چه فردی و چه صنعتی به محیط‌زیست علاقه‌مندتر شده‌اند. مدیران به اهمیت مسائل زیست‌محیطی پی‌برده‌اند و باید در عمل برنامه های استراتژیک سازمان را ‌بر اساس مبانی سبز پایه‌گذاری کنند. از آنجا که همه مصرف‌کنندگان در نوع نیاز مشابه نیستند، در بازاریابی هدفمند اولین قدم بخش‌بندی بازار است و بازاریابی سبز نیز از این امر مستثنا نیست. مصرف‌کنندگان را می‌توان ‌بر اساس متغیرهای جمعیت‌شناختی، روان‌شناختی و رفتاری و همچنین میزان دانش آن ها از محیط‌زیست تقسیم‌بندی کرد. سازمان‌ها باید ابتدا گروه‌های مصرف‌کنندگان خود را از برتری‌های محصول سبز آگاه کنند و سپس به عرضه محصول سبز مورد نیاز هر بخش اقدام کنند. (الهی، یعقوبی، ۱۳۹۰)

۱-۳-اهداف تحقیق:

۱-۴-۱-هدف آرمانی:

۱) ارزیابی نقش بازاریابی سبز در مزیت رقابتی جذب مشتریان در شرکت های شهرک صنعتی رجه بابل

۱-۳-۲-اهداف ویژه:

    1. بررسی عناصر آمیخته بازاریابی سبز در مزیت رقابتی برای جذب مشتریان در شرکت شهرک صنعتی رجه

    1. بررسی منابع فیزیکی زیاد (امکانات زیر ساختی)و استراتژی بازاریابی سبز در شرکت شهرک صنعتی رجه

    1. بررسی منابع مالی شرکت شهرک صنعتی رجه و استراتژی بازاریابی سبز

    1. بررسی منابع تجربی شرکت شهرک صنعتی رجه و استراتژی بازاریابی سبز

    1. بررسی قابلیت ارتباط سازی شرکت شهرک صنعتی رجه و استراتژی بازاریابی سبز در شرکت شهرک صنعتی رجه

    1. بررسی مزیت رقابتی مبتنی بر بازاریابی سبز و عملکرد مالی بالاتر در شرکت شهرک صنعتی رجه

    1. بررسی پویایی بازار و اثر تعدیل مثبت و بازاریابی سبز و مزیت رقابتی در شرکت شهرک صنعتی رجه

    1. بررسی محصول سبز در جذب مشتریان برای شرکت شهرک صنعتی رجه

    1. بررسی قیمت سبز ‌در جذب مشتریان برای شرکت شهرک صنعتی رجه

    1. بررسی ترویج سبز در جذب مشتریان برای شرکت شهرک صنعتی رجه

  1. بررسی توزیع سبز در جذب مشتریان برای شرکت شهرک صنعتی رجه

۱-۴-۳-اهداف کاربردی:

    1. بررسی میزان حساسیت مدیران شرکت شهرک صنعتی نسبت به مسایل زیست محیطی در شرکت های شهرک صنعتی رجه بابل

  1. بررسی چکونگی جذب مشتریان توسط این شرکت ها از طریق بازاریابی سبز در شرکت های شهرک صنعتی رجه بابل

۱-۴-سوالات تحقیق:

    1. آیا عناصر آمیخته بازاریابی سبز در مزیت رقابتی برای جذب مشتریان در شرکت شهرک صنعتی رجه تأثیرگذار است؟

    1. آیا منابع فیزیکی زیاد (امکانات زیر ساختی)بر استراتژی بازاریابی سبز تأثیرگذار است؟

    1. آیا منابع مالی شرکت شهرک صنعتی رجه بر استراتژی بازاریابی سبز ارتباط تأثیرگذار است؟

    1. آیا منابع تجربی شرکت شهرک صنعتی رجه بر استراتژی بازاریابی سبز تأثیرگذار است؟

    1. آیا قابلیت ارتباط سازی شرکت شهرک صنعتی رجه بر استراتژی بازاریابی سبز تأثیرگذار است؟

    1. آیا مزیت رقابتی مبتنی بر بازاریابی سبز ‌در عملکرد مالی بالاتر شهرک صنعتی رجه تأثیرگذار است؟

    1. آیا پویایی بازار و اثر تعدیل مثبت بر بازاریابی سبز و مزیت رقابتی تأثیرگذار است؟

    1. آیا محصول سبز در جذب مشتریان برای شرکت شهرک صنعتی رجه تأثیرگذار است؟

    1. آیا قیمت سبز ‌در جذب مشتریان برای شرکت شهرک صنعتی رجه تأثیرگذار است؟

    1. آیا ترویج سبز در جذب مشتریان برای شرکت شهرک صنعتی رجه تأثیرگذار است؟

  1. آیا توزیع سبز در جذب مشتریان برای شرکت شهرک صنعتی رجه تأثیرگذار است؟

۱-۵-فرضیه های تحقیق:

    1. بین عناصر آمیخته بازاریابی سبز در مزیت رقابتی برای جذب مشتریان در شرکت شهرک صنعتی رجه ارتباط معنا داری وجود دارد.

    1. بین منابع فیزیکی زیاد (امکانات زیر ساختی)و استراتژی بازاریابی سبز ارتباط معنا داری وجود دارد.

    1. بین منابع مالی شرکت شهرک صنعتی رجه و استراتژی بازاریابی سبز ارتباط معنا داری وجود دارد.

    1. بین منابع تجربی شرکت شهرک صنعتی رجه و استراتژی بازاریابی سبز ارتباط معنا داری وجود دارد.

    1. بین قابلیت ارتباط سازی شرکت شهرک صنعتی رجه و استراتژی بازاریابی سبز ارتباط معنا داری وجود دارد.

    1. بین مزیت رقابتی مبتنی بر بازاریابی سبز و عملکرد مالی بالاتر ارتباط معنا داری وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:30:00 ق.ظ ]




    1. – بجنوردى، سید حسن بن آقا بزرگ موسوى‌ ،القواعد الفقهیه ،جلد ۴، ص ۳۹ ↑

    1. – بحرانى، آل عصفور، یوسف بن احمد بن ابراهیم‌ ،الحدائق الناضره فی أحکام العتره الطاهره‌ ،جلد۲۳ ،۲۸۲ ↑

    1. – الحدائق جلد ۳ ص ۲۱۴ باب ۲۲۶ (ابواب الولادات) ↑

    1. – بجنوردى، سید حسن بن آقا بزرگ موسوى‌ ، القواعد الفقهیه ، جلد ۴ ص ۲۴ ↑

    1. – قبله ای ،خلیل،مقاله ،بررسی احکام فقهی حقوقی حمل و جنین ناشی از زنا و وطی به شبهه ،(دیدگاه های حقوقی ) شماره هشتم ص ۲۰ ↑

    1. – امامی، سید حسن ، حقوق مدنی ، ،جلد ۳، ص ۲۱۵ ↑

    1. – ارث ، ص ۷۰ ↑

    1. – شیروانی ، دکتر علی ، شرح لمعه شهید ثانی ، جلد ۸ ، ص ۲۲۳ ↑

    1. – همان ، ص ۲۲۴ ↑

    1. – ارث ، ص ۷۰ ↑

    1. – قبله ای ،خلیل،مقاله ،بررسی احکام فقهی حقوقی حمل و جنین ناشی از زنا و وطی به شبهه ،(دیدگاه های حقوقی ) شماره هشتم ص ۲۴ ↑

    1. – حلّى، علامه، حسن بن یوسف بن مطهر اسدى‌ ، إرشاد الأذهان إلى أحکام الإیمان ، ج‌۲، ص: ۱۳۵ ↑

    1. – حلّى، محقق، نجم الدین، جعفر بن حسن‌، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام‌۶۷۶ ه‍ ق‌،جلد ۴، ص ۵۴٫ ↑

    1. – عاملى، شهید ثانى، زین الدین بن على‌۹۶۶ ه‍ ق‌،مسالک الافهام ،شهید ثانی ، جلد ۲، ص ۲۸۷ ↑

    1. – الّلمعه الدّمشقیه ، ص ۲۳۸٫ ↑

    1. – روضه ، شهید ثانی ، جلد ۸، ص ۲۲۴ ↑

    1. – حائرى، سید على بن محمد طباطبای،ریاض المسائل فی تحقیق الأحکام بالدلائل( ط- القدیمه)، جلد ۲، ص ۳۸۰٫ ↑

    1. – امام خمینی ،تحریر الوسیله ،جلد ۲، ص ۳۸۰٫ ↑

    1. – امام خمینی ،تحریر الوسیله، جلد ۲، ص ۴۵۶، م.۵٫ ↑

    1. – حکیم، سید محسن طباطبایى‌، تاریخ وفات مؤلف: ۱۳۹۰ ه‍ ق‌،منهاج الصالحین، جلد ۲، ص ۴۱۵٫ ↑

    1. – مبانی تکمله المنهاج، ج‌۴۱موسوعه، ص: ۲۰۴؛ إثبات الزنا ؛ ج ۴۱ موسوعه، ص : ۲۰۳ ↑

    1. – مبانی تکمله المنهاج ، جلد ۱، ص ۱۶۷٫ ↑

    1. – تحریر الوسیله – جلد ۲، ص ۶۲۱ ↑

    1. – سوره مبارکه نور آیه شریفه ۳۱٫ ↑

    1. – الفقیه جلد ۱، ص ۳۰۰، وسایل الشیعه جلد ۱، باب ۱، از ابواب آداب الخلوه حدیث ۳ ↑

    1. – الشیعه ص ۳۰۰ باب ۱، آداب الخلوه حدیث ۵ ↑

    1. – کلینى، ابو جعفر، محمد بن یعقوب‌ تاریخ وفات مؤلف: ۳۲۹ ه‍ ق‌،الکافی( ط- الإسلامیه)، جلد ۲، ص ۳۵ ↑

    1. – تفسیر فخر رازی ،جلد ۲۳، ص ۲۰۵٫ ↑

    1. – طباطبائی ،المیزان جلد ۱۵، ص ۱۲۰ ↑

    1. – سوره مبارکه اسرا آیه شریفه ۲۳ ↑

    1. – طوسی ،تفسیر تبیان ، جلد ۷، ص ۴۲۸ ↑

    1. – قبله ای، خلیل، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری. مقاله: بررسی احکام فقهی و حقوقی کودکان نامشروع ،دیدگاه های حقوقی » شماره ۱۳ ↑

    1. – اصول کافی جلد ۵، ص ۵۴۱ ↑

    1. – فقه اهل بیت، سال سوّم شماره نهم ↑

    1. – من لا یحضر الفقیه، جلد ۴، ص ۱۲، حدیث ۱۰، وسایل الشیعه جلد ۲۰، باب ۴ از ابواب نکاح محرم، حدیث ۲ ↑

    1. – وسایل الشیعه جلد ۲۰ باب ۱۵۷ از ابواب مقدمات نکاح حدیث ۱ ↑

    1. – قبله ای، خلیل، عضو هیئت علمی دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری. مقاله: بررسی احکام فقهی و حقوقی کودکان نامشروع – دیدگاه های حقوقی » شماره ۱۳ (صفحه ۱۲۶) ↑

    1. – مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى نظام خانوادگى ج‏۱۴ ۲۵۶ ص : ۲۵۶ ↑

    1. – مطهری ، مرتضی ،ایران در زمان ساسانیان صفحه ۳۵۵ ↑

    1. -مطهری ، مرتضی ، مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى ،علل محرومیت زن از ارث ج‏۱۹ ص : ۲۳۳ ↑

    1. – مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى ،علل محرومیت زن از ارث ج‏۱۹ ص : ۲۳۳ ↑

    1. – عمید ، دکتر موسى ،ارث در حقوق مدنى ایران ، صفحه ۸ ↑

    1. – مطهرى ،مرتضی ، مجموعه‏آثار، جلد‏۱۹ ارث زن در ایران ساسانى ….. ص : ۲۳۶ ↑

    1. برگرفته از سایت http://ngoic.ir/forum/showthread.php?t=268 کتاب “بررسی تطبیقی ارث در اقلیت های دینی و حقوق اسلام و ایران،” نوشته آقای ‌عزیزالله فهیمی، انتشارات اشراق

    1. – شهرزادى ،موبد رستم ، قانون مدنى زرتشتیان در زمان ساسانیان، ص‏۷۸ ↑

    1. – فهیمى ،عزیزالله ، ، بررسى تطبیقى ، چاپ اول، دانشگاه قم، ص‏۲۳۷- ۲۶۲ ↑

    1. – گرگانى، گنجینه‏اى از تلمود، ص‏۳۴۸ ↑

    1. – مطهرى ،مرتضی ، مجموعه‏آثار،جلد‏۱۹ ارث پسرخوانده ….. ص : ۲۳۵ ↑

    1. – مطهرى ،مرتضی ، مجموعه‏آثار جلد‏۱۹ ارث هم پیمان ….. ص : ۲۳۵ ↑

    1. – گرجى، ابو القاسم، تاریخ فقه و فقها، در یک جلد، مؤسسه سمت، تهران – ایران، سوم، ۱۴۲۱ ه‍ ق ص: ۴۰ ↑

    1. – خراسانى، محمود بن عبد السلام تربتى شهابى، ادوار فقه (شهابى)، ۳ جلد، سازمان چاپ و انتشارات، تهران – ایران، پنجم، ۱۴۱۷ ه‍ ق ج‌۲، ص: ۲۱۷ ↑

    1. – على پاشا صالح، تاریخ حقوق، ص‏۹۹ به بعد ↑

    1. – عمید، موسى ، ارث در حقوق مدنى ایران، ص‏۱۴ و۱۵ ↑

    1. حکیم ۱۴۰۰، ص ۲۱۵

    1. – فقیه ، احمد ، سخنرانی ، سمت و پژوهشکده ابن سینا ، ۱۳۸۰، ص ۲۲۳) ↑

    1. – خمینی، روح الله،تحریر الوسیله ، ۱۴۰۹ص ۵۶۵٫ ↑

    1. – صفایی (سید حسین) و علوی قزوینی (سید علی)پاییز و زمستان ۱۳۸۵ ، مقاله ارث کودکان آزمایشگاهی (اندیشه‌های حقوقی ) ص ۴۱ ↑

    1. – همان ،ص ۴۲ ↑

    1. – خوئی ، ۱۴۰۱، ص ۱۴۳؛ محمد صدر، ج ۲، قسم ۲، ص ۶۳۸ ↑

    1. – روحانی ، ص ۱۸؛ موسوی اردبیلی ، ۱۳۷۶ ش ، ص ۴۷۴ ↑

    1. – مکارم شیرازی ، ج ۲، ص ۶۰۹ ↑

    1. – خوئی ، ۱۴۱۶ـ۱۴۲۳، قسم ۵، تعلیقات تبریزی ، ص ۳۰۷؛ مکارم شیرازی ، ج ۲، ص ۶۱۱؛ محسنی ، ص ۹۷ ↑

    1. – خوئی ، ۱۴۱۶ـ۱۴۲۳، قسم ۵، تعلیقات تبریزی ، ص ۳۰۹) ↑

    1. – رضا نیا، محمد رضا ، باروری های پزشکی ، ۱۳۸۹ ، تلخیص صص ۶۶ الی ۷۲ ↑

    1. – رضا نیا، محمد رضا ، باروری های پزشکی ، ۱۳۸۹ ،تلخیص صص ۸۷ الی ۹۱ ↑

    1. رضایی ، جلیله ، پایان نامه ، بررسی احکام فقهی – حقوقی درمان های پیشرفته کمک باروری ، ۱۳۹۰ ، ص ۲۶ ↑

    1. – فیض الهی ، نجات ،چاپ اول ۱۳۸۹ ، اهدای جنین و دیگر روش های باروری کمکی در حقوق ایران ، انتشارات جنگل ، جاودانه ،ص ۱۲۱ ↑

    1. – جلیلی ، مهدی ، تیغ طبابت بر بال فرشته عدالت، دادآفرین، ش ۱۶ و ۱۷ ، ۱۳۸۷، سال هشتم ،ص۴۳٫ ↑

    1. – گواهی ،زهرا، بررسی احکام وضعی استفاده از رحم جایگزین،از مجموعه مقالات کتاب رحم جایگزین،۱۳۸۷،چاپ دوم،انتشارات سمت، ص ۱۲۲٫ ↑

    1. رحیمی، حبیب الله، مسئولیت مدنی ناشی از رحم جایگزین،باروری و ناباروری،شماره ۲، ۱۳۸۷،ص۲۰٫ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:29:00 ق.ظ ]




  • روایت عمر بن اذینه می‌گوید: «به امام صادق (ع) نوشتم و از او ‌در مورد مردی که انگور دارد و انگور و خرما را به کسی می‌فروشد که آن را درخمرومسکر استفاده می‌کند، سؤال کردم حضرت در جواب فرمود:اشکالی­ندارد.چرا که انگور فروخته شده­به­ صورت حلال بوده­و­خریدار آن را به شکل حرام در می‌آورد.
  • روایت ابی کهمس؛ از امام صادق (ع) سؤال کردم، من درخت انگور دارم و هرساله آب انگورها را می‌گیرم و آن ها را در ‌خم‌های بزرگ می‌ریزم و پیش از آن که به جوش آید، آن ها را می‌فروشم،حکم آن چگونه است؟امام­فرمود:اشکالی­ندارد، ‌اما اگر به جوش آید، فروشش جایز نیست. امام سپس فرمود:همینطورما نیز خرمایمان را به کسی که می‌دانیم آن ها را به خمر تبدیل می‌کند، می‌فروشیم.[۳۲۸]

قصد مجرمانه معاون مستقل از سوء نیت مجرم اصلی است؛. زیرا سوء نیت مجرم اصلی، در ارتکاب جرم است ولی سوء نیت معاون ‌در کمک یا تحریک مجرم در ارتکاب جرم است. ‌اگر یکی از این دو سوء نیت وجود نداشته باشد، معاونت مصداق پیدا نمی‌کند؛[۳۲۹] یعنی مجرم اصلی دارای سوء نیت است اماشخصی که به او کمک کرده فاقد چنین سوء نیتی است و برعکس.

دکترمیرمحمد صادقی معتقد است که عنصر روانی معاونت به طور خلاصه عبارت است از:«قصد کمک به عمل مجرمانه» یعنی فرد قصد داشته باشد به عمل مجرمانه کمک کند. ‌در جرایم عمدی قصد کمک به مباشربه­این شکل­تجلی پیدا می‌کند­که­معاون از­ماهیّت جرم علم­واطلاع یافته و با مباشر، وحدت قصد دارد.[۳۳۰]

درحقوق لبنان نیز وجود قصد مجرمانه در معاون شرط ضروری تحقق در جرم می‌باشد. نویسندگان حقوقی این کشور در بیان لزوم وجود قصد مجرمانه در معاون جرم معتقدند: معاون باید قصد ارتکاب فعلی را که با مباشرجرم همکاری نموده است، داشته باشد و خواهان تحقق جرم باشد.[۳۳۱]

به طور مثال اگر کسی به دیگری سلاح بفروشد برای اینکه به عنوان معاون در جرم قتل از طریق فروش سلاح به قاتل محکوم گردد باید :

اولا ً:آگاهی­داشته باشدکه­سلاح­خویش را در اختیار مجرم جهت استفاده در فعل مجرمانه قرار می‌دهد.

ثانیاًً: از این عمل خود کمک و معاونت در ارتکاب قتل عمدی دیگری، اراده کرده باشد. زیرا در غیر این صورت، شاید بتوان گفت نیت او صرفاً خرید و فروش بوده است نه چیز دیگر و لذا فرض معاونت ‌در مورد وی منتفی خواهد بود.[۳۳۲]

بند سوم: دیدگاه تفصیلی

عده­ای از فقها بین اموری که از مقدّمات بعیده بوده و معاون آن ها را پیش از آن که اراده ارتکاب جرم در ذهن مرتکب اصلی تشکیل شود، مرتکب می‌گردد، با اموری که از« مقدّمات قریبه» محسوب و پس از تحقق عزم و اراده مجرمانه واقع می‌شود، قائل به تفصیل شده اند لذا قائل به :

۱– عدم اشتراط قصد درمقدّمات قریبه و۲– اشتراط قصد در مقدّمات بعیده ‌شده‌اند که به توضیح ‌در مورد آن دو خواهیم پرداخت:

۱- عدم اشتراط قصد در مقدّمات قریبه

ایشان می‌فرمایند هرگاه پس ازآن که قصد و اراده مجرمانه مرتکب اصلی برانجام جرمی ‌تعلق گیرد، چنانچه عملی از سوی معاون صورت گیرد که علت تأمه و یا جزءاخیر علت تامه محسوب شود به نحوی که پس از حصول مقدّمات عادتاً به غیر از تحقق جرم اصلی، انتظار دیگری نرود معاونت محقق است. هر چند که معاون قصد نتیجه نداشته باشد. برای مثال هرگاه شخص به طور قاطع قصد داشته باشد تا دیگری را مورد ایراد ضرب قرار دهد ولکن ایراد ضرب در خارج متوقف بر تحصیل عصا باشد به طوری که بین او و ایراد ضرب، جز فقدان سلاح حائل و مانع دیگری نباشد و در این حال، ثالثی با علم به قصد و اراده ی مرتکب، عصایی در اختیار او قرار دهد، اقدام شخص در واگذاری سلاح معاونت محسوب می‌شود. هر چند خواستار ایراد ضرب نبوده و یا حتی امیدوار باشد و آرزو نماید ضارب از آن استفاده نکند.[۳۳۳]

۲-اشتراط قصد در مقدّمات بعیده

ولی درمورد«مقدّمات­بعیده» معاونت صدق نمی‌کند مگر آن که معاون قصد نتیجه داشته باشد، صاحبان این نظریه معتقدند روایاتی را که به نحو مطلق ذکر شده، باید برموردی حمل کرد که معاون قصد ترتب نتیجه داشته است. ذیلاً به یک نمونه از روایات مذبور اشاره می‌شود :

«الکلینی ‌به اسنادِ عن جابر عن أبی­جعفر(ع):قال، لعن رسول الله(ص) فی الخمر عشره غارسها، حارسها و عاصرها و شاربها و ساقیها و حاملها و المحموله الیه و بایعها و مشتریها و آکل ثمنها»

پیامبر(ص) درخمر ده دسته را شامل­غرس کننده درخت انگور،­حرس­کننده­ آن، آب گیرنده، نوشنده، ساقی و حامل شراب و کسی که شراب به او حمل می‌شود و فروشنده، مشتری و کسی که ثمن حاصل از فروش خمر را می‌خورد، لعنت فرمودند.

غرس تاک وحرس کردن آن، که نسبت به شرب خمر از مقدّمات بسیار بعیده محسوب است در صورتی معاونت تلقی می‌شوند که با قصد حصول نتیجه یعنی تهیه شراب و شرب خمر انجام شوند و در غیراین صورت لازم می‌آید تا بسیاری از مشاغل که لازمه ی حیات اجتماعی است، تعطیل شود.

به نظر می‌رسد: درخصوص اعتبار قصد مجرمانه در صدق معاونت نظریه تفکیک میان دو دسته از اعمال معاونتی أقوی است و می‌توان به صورت یک ضابطه کلی بیان کرد ‌به این معنی که هر فعلی که در تحقق حرام مؤثر بوده و به قصد حصول نتیجه حرام از طرف مباشر انجام شود اعانه بر اثم محسوب است و الا معاونت نخواهد بود، مگر آن که جزء اخیر از مقدّمات باشد که برای صدق عنوان معاونت نیازی به قصد ندارند. ‌بنابرین‏ مطابق این ضابطه اموری چون فروش انگور که نه همچون غرس تاک از امور بعیده است و نه همچون فروش خمر از مقدّمات أخیره، در صورتی که به قصد تهیه شراب انجام شود معاونت بوده و گرنه معاونت محسوب نخواهد شد.[۳۳۴]

گفتار دوم: وحدت قصد معاون و مباشر جرم

لزوم مشارکت عالمانه درجرم اقتضاء ‌می‌کند که نخست بین قصد معاون ‌و افعالی که مباشراصلی­جرم مرتکب­می‌شود وحدت کامل وجود داشته باشد. این­خواست درتبصره ماده ۴۳ با این عبارت که «برای تحقق معاونت درجرم وحدت قصد شرط است» منعکس می‌باشد.[۳۳۵]

البته درلزوم وحدت قصد بین معاون ومباشرجرم مواردی مطرح می‌‌باشند که عبارتند از: تمییز وحدت قصدوتوافق قصد– ضرورت وحدت قصد درجرم معین– شخصی یا نوعی بودن وحدت قصدو زمان تطابق وحدت قصد.که به شرح وبیان هر یک می‌پردازیم:

بند اول: تمییز وحدت قصد و توافق قصد

حقوق ‌دانان اعتقاد دارند که معاون تنها نسبت به جرائمی‌ مورد مواخذه قرار می‌گیرد که در محدوده او قرارمی‌گیردودرموردجرم­یاجرایم­احتمالی­که­خارج­‌از محدوده­وتوافق­وتبانی­آن ها‌ است مسئول و پاسخگو نمی‌باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:29:00 ق.ظ ]




‌بنابرین‏ نوزاد ونوجوانان وبزرگسال نسبت به یک تحریک محیطی معین به شیوه های متفاوت واکنش نشان می‌دهند . ‌بنابرین‏ از نظرما شخصیت یک کلیت روان شناختی است که انسان خاصی را مشخص می‌سازد در نتیجه یک مفهوم انتزاعی نیست بلکه تجلی همین موجود زنده است که از برون می نگریم وبرخی از آنچه را که در درون او می گذرد احساس می‌کنیم ،نگرش واحساس کردی که ‌در مورد افراد متفاوت است (مای ۴۲:۱۳۶۸)از همین روست که جورج کلی ،شخصیت را روش خاص هر فرد در جستجوی پیدا کردن وتفسیر معنای زندگی می‌داند. (شاملو ۲۳:۱۳۶۳)

بی همتایی شخصیت :

آلپرت شخصیت را سازمان پویایی از منظومه های روانی وبدنی در درون فرد می‌داند که سبب سازگاری بی همتاوبی نظیر او با محیط می شود مسأله بی همتایی شخصیت را باید به نحو روشنتری تبین کرد ،مسلم است که فرد در همه چیز بی همتا نیست . کلاًکهن در این باره خاطر نشان می‌سازد که از برخی جهات هر فرد ؛مثل تمامی مردم است –مثل بعضی از مردم است –ومثل هیچ کس نیست ،هر فرد از لحاظ واکنش‌های خود که معلول وراثت ‌و مشترک میان نوع انسان است ونیز از جنبه‌های عمومی زندگی اجتماعی شبیه همه افراد دیگر است در مواردی که به یک گروه فرهنگی واحد تعلق دارد و در جامعه نقش واحدی را ایفا می‌کند ونیز از جهت اینکه ساختمان بدنی مشابهی را به ارث برده وبه برخی از افراد شبیه است ؛چون تجربه های گذشته او درست همان تجربه های دیگران نیست در نوع خود بی همتاست .

تأثیر فرهنگ در شخصیت :

گفتیم که شخصیت هر کس از پدیده‌های فرهنگی بسیاری متأثر می‌گردد وتأثیر هریک از این پدیده ها به صورتی در عواطف ورفتار اجتماعی او متجلی می‌گردد. افسانه هایی که در دوران کودکی به گوش افراد بازگو می شود ،ضرب المثلها واشعار ‌و ادبیات عامیانه و…در تشکیل شخصیت مؤثرند .

هر فرد از آغاز کودکی همان شیوه هایی را بر می گزیند که فرهنگ جامعه او ایجاب می‌کند به بیان دیگر انسان ناگریز است که فرد مختاری سائقه های زیستی را با قید وبندهای آداب ورسوم وخواستهای فرهنگ جامعه خویش به مهار کشد تا بتواند به عنوان یک عنصر سالم ومورد قبول جمع در جامعه زندگی کند زیرا هر گونه که بروی از هنجارهای فرهنگی مجازات در پی دارد .

هنگامی که انگیزه های روانی ‌و تظاهرات ‌سائق‌های زیستی کودک با ارزش‌ها ومعیارهای فرهنگی جامعه انطباق یافت ،شخصیت کودک شکل می‌گیرد به بیان دیگر شخصیت متعادل وقتی حاصل می شود که ‌کشش‌های شخص با انتظارات جمعی توافق می‌یابد البته بدان معنی نیست که همه امیال ارضا می‌شوند ،بلکه در طی تکوین شخصیت ،بر حسب فرهنگی که شخصیت بدان تعلق دارد بسیاری از امیال سرکوب می‌شوند به هر حال این بستگی نام دارد به خواستها ومعیارهای فرهنگی جامعه حال اگر توجه داشته باشیم که در دنیا هیچ فرهنگی همانند فرهنگ دیگر نیست وبه تعداد قومها وجامعه های مختلف فرهنگ‌های مختلف وجود دارد ،متوجه می‌شویم که به تعداد فرهنگ‌ها ،شیوه ها ی پرورش کودکان نیز گوناگون است و در نتیجه شخصیت افراد متعلق به هر جامعه متفاوت خواهد بود .

مسدله مهمی که در حوزه فرهنگ وشخصیت مطرح است در همین جا است که :

    • تأثیر فرهنگ در تکوین شخصیت تا چه حد است ؟

    • شخصیت تا چه اندازه در چگونگی فرهنگ تأثیر می‌گذارد ؟

  • تأثیر متقابل فرهنگ وشخصیت چگونهاست ؟

برای پاسخ ‌به این پرسشها مسلماًًباید فرهنگ‌های مختلف را مورد بررسی قرار داد واز طریق مطالعه تطبیقی به نتیجه علمی رسید و نخستین تحقیق در این مورد ،پژوهشمارگات مید مردم شناس آمریکایی درباره فرهنگ جزیره ساموابود او ‌به این نتیجه رسید که در جزیره ساموا ،به عکس جامعه های متمدن اروپایی ‌و آمریکایی ،دوران جوانی با فشار وناراحتی روانی ملازم نیست ‌و مردمان این جزیره افرادی سالم واجتماعی هستند . به عقیده مید علت این امر را باید در بزرگی خانواده فکر باز نسبت به مسائل جنسی وعدم تحلیل فشار اجتماعی به جوانان ،جستجو کرد .(مید ۱۰۸:۱۳۶۵)

به عکس در میان قبیله مانر در گینه نو خودخواهی زیاد ،کار ‌و کوشش فراوان ،شجاعت وتوانایی بدنی واحترام به قدرت از خصوصیات اساس شخصیت افراد می‌باشد غریزه مردمان این قبیله سرکوب می شود وجوانان –بیش از مورد جزیره ساموا –با بحران وناراحتی دست به گریبان می‌باشند. (صانعی ۱۴۸:۱۳۵۴)

در تحقیق دیگری که مید (۱۹۳۵)راجع به ماهیت وشکل غریزه جنسی در سه جامعه ابتدایی به عمل آرد ،تأثیر فرهنگ در شخصیت را نمایان ساخت ،هدف او کشف این امر بود که شکل روابط جنسی تا چه حد معلول عوامل زیستی وتا چه اندازه محصول تربیت فرهنگی می‌باشد . سه قبیله ای که مید برای مطالعه انتخاب کرد در گینه نوزندگی می‌کنند وآراپش ،موندوگومور،چامبولی نام دارند .

مردم آراپشی به نرمی ،محبت ،احساس وکمک مشترک اهمیت می‌دهند در نظر آن ها طبیعت انسان‌ها خوب است و در جامعه آن ها اختلاف نقش اجتماعی زن ،مرد ،پیر وجوان به حداقل موجود می‌باشد . افراد محجوب ومحترم کسانی هستند که صاحب خصوصیات زنانه باشند ،پرخاشگر نباشند و در مقابل احساست دیگران واکنش‌های خوب نشان دهند . خانواده آرمانی در این قبیله ،از مرد ملایمی ‌و حساس تشکیل می شود که با زی ملایم ‌و حساس ازدواج کرده باشد .

اما مردمان «موندوگومور »مردمی جنگند ومتغاصم هستندوبرای آنان خشونت ‌و شجاعت اهمیت زیاددارد در تربیت کودکان شدت عمل به خرج می‌دهند وشخصیت پسندیده ومطلوب جامعه برای زن ومرد یکسان است وجامعه از هر دو انتظار دارد که سنگدل ،پرخاشگر و در مسائل جنسی پر حررات ومتجاوز باشند . افراد فروتن وآسانگیر مطرود هستند .

مردمان قبیله «چامبولی »صاحب فرهنگی پیچیده وهنردوست هستند . در این قبیله مردها به بازی ‌و تفریح می پردازند وصاحب مقام اجتماعی بالاتری هستند ولی قدرت واقعی در دست زنان است وآنان همسر خود را خود انتخاب می‌کنند . مردها اجتماعاتی خاص خود را دارند وپرخاشگر ،عشوه گر ،مضنون ‌و حیله گرند وبالاخره در فرهنگ قبیله چامبولی ،زن شریک مسلط وخونسرد فومرد دارای مسئولیت کمتری است واز لحاظ عاطفی به زن خود اتکا دارد .

مید با این تحقیق نشان می‌دهد که اختلافات شخصیتی را که در مغرب زمین بین مرد وزن قائل می‌شوند ،فیزیولوژیک نیست ،بلکه نتیجه به تعلیم وتربیتی است که زن و مرد از فرهنگ جامعه خود دریافت می دارند .

تا اینجا به اجمال ،تأثیر فرهنگ را برروی شخصیت گفتیم ،ولی آیا می توان اثرات شخصیت افراد را در چگونگی یک جامعه نادیده گرفت ،خانم روث نبدیکت مردم شناس آمریکایی می‌گوید :فرهنگ همان روان شناسی فرد است که با بُعد زمان بر روی پرده سینما منعکس می شود یا به بیان دیگر هواهوی فرهنگی نموداری است از شخصیت مردمی که به آن فرهنگ تعلق دارند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:29:00 ق.ظ ]