کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو




  فیدهای XML
 



۱ – مذهب یک قسمت از فرایند مقابله است. مذهب بخشی از ارزیابی موقعیت است و یک عملکرد روان شناختی محسوب می شود.

۲- مذهب بر پیامدهای موقعیت های مهم تاثیر می‌گذارد یعنی می‌تواند پیام های سازگار یا ناسازگار را ارتقاء بخشد. مقابله مذهبی یک مقابله مفید است اگرچه ناخشنودی مذهبی یک راه خطرناک و مضر در مواجهه با حوادث منفی زندگی می‌باشد.

۳ – مذهب محصول پردازش مقابله با استرس است، مقابله مذهبی یک متغیر وابسته است یعنی ماهیت حوادث استرس زا روی مقابله مذهبی تاثیر می‌گذارد. به هر حال در شرایط حوادث استرس زای شدید و تجربه شدید فقدان از مقابله مذهبی استفاده می شود (پارگامنت،۱۹۹۹).

پارگامنت و همکارانش(۲۰۰۰) راهبردهای مقابله مذهبی افراد را بررسی نموده و پنج کارکرد کلیدی مذهب را اینگونه شناسایی کردند: یافتن معنا، دستیابی به احساس کنترل، آسایش معنوی، تسهیل صمیمیت و معنویت و در نهایت تسهیل تغییرات عمیق زندگی.

پارگامنت و همکارانش(۲۰۰۰) هم جنبه‌های مثبت و هم جنبه‌های منفی مقابله مذهبی را مطالعه، بررسی و شناسایی نمودند. راهبردهای مذهبی مثبت شامل: بازنگری خیرخواهانه مذهبی، ارزیابی مجدد از قدرت خدا، مقابله مذهبی مشارکتی، جستجوی حمایت معنوی، تمرکز مذهبی، پالایش مذهبی، ارتباط معنوی، جستجوی حمایت از روحانیون، کمک رسانی مذهبی و آمرزش مذهبی. راهبردهای مذهبی منفی شامل: ارزیابی کیفری مذهبی، ارزیابی مجدد شیطانی، واگذاری(تسلیم) مذهبی فعالانه و منفعلانه، مقابله مذهبی خودمدارانه، ناخشنودی معنوی، ناخشنودی مذهبی بین فردی می‌باشد.

۲-۴-۳مقابله مذهبی مثبت

رفتارهای مذهبی ارزش مثبتی در پرداختن به نکات معنی دار زندگی دارند، رفتارهایی از قبیل توکل به خداوند، زیارت و غیره… می‌توانند از طریق ایجاد امید و تشویق به نگرش های مثبت، موجب آرامش درونی فرد شوند. باور ‌به این که خدایی هست که موقعیت ها را کنترل می‌کند و ناظر بر عبادت کننده هاست، تا حد زیادی اضطراب مرتبط با موقعیت را کاهش می‌دهد. به طوری که اغلب افراد مومن ارتباط خود را با خداوند مانند ارتباط با یک دوست بسیار صمیمی توصیف می‌کنند و معتقدند که می توان از طریق اتکاء و توسل به خداوند، اثر موقعیت های غیر قابل کنترل را به طریقی کنترل نمود. به همین دلیل گفته می شود که مذهب می‌تواند به شیوه فعلی در فرایند مقابله مؤثر باشد (شعاع کاظمی،۱۳۸۸).

مقابله مذهبی مثبت[۶۶] به عنوان روشی تعریف شده است که فرد از منابع مذهبی مانند دعا و نیایش، توکل و توسل بر خداوند برای مقابله با استرس ها استفاده می‌کند. یافته های اخیر نشان داده‌اند از آن جا که این نوع مقابله ها هم به عنوان منبع حمایت عاطفی و هم وسیله ای برای تفسیر مثبت حوادث زندگی هستند و می‌توانند به کارگیری مقابله های بعدی را تسهیل نمایند، از این رو به کار گیری آن ها برای بیشتر افراد مفید واقع می شود (کارور[۶۷]،۲۰۰۲). مقابله مذهبی مثبت سبک هایی از مواجهه با رویدادهای منفی زندگی است که در آن ها، فرد با بهره گیری از ارزیابی ها وتغییرات مثبت مرتبط با یاری پروردگار به استقبال رویدادها می رود ( شعاع کاظمی،۱۳۸۸).

به طور کلی مقابله مذهبی مثبت متکی بر باورها و فعالیت های مذهبی است و از این طریق در کنترل استرس های هیجانی و ناراحتی های جسمی به افراد کمک می‌کند. داشتن معنا و هدف در زندگی، احساس تعلق داشتن به منبعی والا، امیدواری به کمک و یاری خداوند در شرایط مشکل زای زندگی، برخورداری از حمایت های اجتماعی و روحانی و نظایر آن ها همگی از جمله منابعی هستند که افراد مذهبی با برخورداری از آن ها می‌توانند در مواجهه با حوادث فشارزای زندگی آسیب کمتری را متحمل شوند (شعاع کاظمی،۱۳۸۸).

از دیدگاه پارگامنت (۱۹۹۷) استفاده از راهبردهای مذهبی مثبت باعث می شود فرد نیاز کمتری به حمایت بیرونی داشته باشد و این عامل موجب احساس توانمندی در فرد می شود. هم چنین زمانی که این افراد برای حل مشکل خویش به خدا روی می آورند، معتقدند که مشکل آن ها قابل تغییر است و این امر امکان کنترل روی موقعیت را افزایش می‌دهد. برای مثال، فرد معتقد است که در هنگام مواجهه با یک رویداد دردناک خدا او را تنها نخواهد گذاشت (پارگامنت و هان،۱۹۸۶؛پارگامنت و همکاران،۲۰۰۰).

پارگامنت و همکاران(۱۹۹۸)مقابله مذهبی مثبت را به عنوان راهی برای تفسیر کردن و پاسخ دادن به رویدادهای زندگی تعریف کردند که ارتباطی مطمئن و ایمن با خدا، حس معناداری و هدف مندی زندگی و ارتباط معنوی با دیگران را منعکس می‌کند. این الگوی مقابله ای به طور تجربی با سازگاری روان شناختی سالم مرتبط است (آنو[۶۸]،وسکانسلز[۶۹]،۲۰۰۵). مقابله مذهبی مثبت شامل احساسی از معنویت، ارتباط معنوی با دیگران و داشتن این عقیده است که زندگی دارای معنایی است و باید ان را کشف کرد و نمونه هایی از مقابله مذهبی عبارتند از؛ بازنگری خیرخواهانه مذهبی، مقابله مذهبی همراهانه، جستجوی حمایت معنوی، ارتباط معنوی، تزکیه مذهبی، جستجوی کمک از رهبران دینی.

۲-۴-۴مقابله مذهبی منفی

در مقابله مذهبی منفی[۷۰]، فرد رابطه ی اجتنابی و نامطمئن با خدا برقرار می کند. برای مثال، فرد معتقد است که خدا در لحظه های سخت او را تنها خواهد گذاشت (پارگامنت و هان، ۱۹۸۶؛پارگامنت و همکاران، ۲۰۰۰).

مقابله مذهبی منفی نباید علامت آسیب شناختی یا ضعف اعتقادی باشد برعکس، می‌تواند بیان گر نقطه عطفی در زندگی باشد مانند تجربه تحمل در زندگی (پارگامنت،۲۰۰۷). به عبارت دیگر مقابله مذهبی منفی پاسخی است به یک تهدید یا چالش در قالب افکار، اعمال، روابط و تجربیات معنوی و مذهبی فرد که می‌تواند به سوی رشد یا زوال پیش رود (پارگامنت و همکاران،۲۰۰۶).

سه نوع مقابله مذهبی منفی وجود دارد: درون فردی[۷۱]، میان فردی[۷۲] و الهی (پارگامنت، مورای، سوانک، ماگیار، آنوی،۲۰۰۵ ). مقابله مذهبی منفی میان فردی، به تعارض های معنوی فرد با دوستان، خانواده یا ‌گروه‌های مذهبی اشاره دارد. برای مثال افرادی که احساس می‌کنند حمایت معنوی کمی از افراد نزدیک در زندگی دریافت می‌کنند، ممکن است دچار مقابله مذهبی منفی میان فردی باشند. برعکس، مقابله مذهبی منفی درون فردی، به شک ها و سوالات شخصی درباره معنویت، عقاید رایج مذهبی و اهداف زندگی اشاره دارد. در نهایت مقابله مذهبی منفی الهی به تعارض ها، سوالات و تنش هایی در رابطه با خدا اشاره می‌کند، مانند خشم گرفتن نسبت به خدا و یا این احساس که، خدا مرا رها ‌کرده‌است. این سه نوع مقابله مذهبی منفی می‌تواند تاثیرات نافذی بر فرد، جامعه و سلامت جسمانی و بهزیستی فردی داشته باشد (فاگین،۲۰۰۸).

۲-۴-۵ بررسی تاثیر باورهای مذهبی خانواده های دارای کودک مبتلا به سرطان در روند درمان آن ها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1401-09-25] [ 10:16:00 ق.ظ ]




موسیقی شمالی

آواهای مازندرانی بیشتر در شور و دشتی است. موسیقی چوپانی، مراسم عروسی و موسیقی مذهبی از مهم ترین موسیقی های این مردمان است. بسیاری از ترانه ها در دستگه سه گاه و چهار گاه نیز از موسیقی این ناحیه از ایران نشأت گرفته شده است. با اندکی دقت تأثیرات بسیار زیاد موسیقی شمالی بر موسیقی سنتی ایران مشخص می شود(فرهادی، ۱۳۸۸).

۲-۴ موسیقی و توسعه گردشگری

در ذکر انواع توریسم و محصولات گردشگری ‌به این نکته اشاره شد که نوعی از توریسم، توریسم درمانی است. ‌بنابرین‏ از موسیقی درمانی می توان به ‌عنوان نوعی درمان در جذب گردشگر نیز کمک گرفت. مسافرت خود به تنهائی عامل سلامتی و بهبود عملکرد دستگاه های بدن است. رسول گرامی اسلام نیز در حدیثی فرمودند: سفرکنید تا سالم بمانید. به همین نحو موسیقی نیز با ذکر شواهد بالا در تخلیه هیجانات، شادابی روح و افزایش فعالیت و کارکرد مغز تأثیر بسزائی را دارا است. موسیقی، مسافرت و ورزش سه غذای روح هستند که در صورت توجه به آن ها بی شک میزان مراجعه به طبیب کاهش پیدا خواهد کرد(معاونت برنامه ریزی و توسعه شهرداری ‌کلان‌شهر تبریز، ۱۳۹۱).

با توجه به مسائل ذکر شده در بخش بعدی به مرور پژوهش های انجام شده در این خصوص پرداخته می شود.

۲-۵ مرور پژوهش های انجام شده

قربانی و همکاران(۱۳۹۲) در بررسی خود با هدف بررسی وضعیت توسعه گردشگری و شرایط حاکم بر آن در شهر بوشهر به شیوه علمی و با بهره گرفتن از مطالعات می‌دانی به اقدامات و راهکارهای عملی جهت پی شبرد تاثیرات مثبت آن در محدوده مورد مطالعه فراهم گشت. نوع تحقیق این پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی و به منظور ارزیابی سوا لها این پژوهش از نرم افزار آماری spss استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که هرچه مدیران شهری دارای تحصیلات، تجربه، تخصص مرتبط با امور گردشگری و همچنین بومی باشند، گردشگری شهر بوشهر به سمت پایداری بیشتری خواهد رفت. از نظر جامعه آماری پژوهش سواحل شهر بوشهر از لحاظ برخورداری از امکانات و خدمات گردشگری ساحلی در وضع نامناسبی قرار دارد. همچنین رابطه آماری مستقیمی بین کاربری اراضی ساحلی و میزان مشارکت مردم امور مرتبط با گردشگری و اوقات فراغت در شهر بوشهر وجود دارد، یعنی کاهش میزان مشارکت مردم در امور مرتبط با گردشگری و اوقات فراغت در شهر بوشهر، بر کاربری اراضی ساحلی این شهر تاثیر مستقیم گذاشته است.

حسینی و همکاران(۱۳۹۲) در بررسی عنوان نمودندگردشگری یکی از شاخص هایی است که روابط بین افراد را تنظیم می‌کند، در این میان گردشگری فرهنگی که به فرایند بازدید از مکان ها و آثار فرهنگی و شناخت جوامع مختلف مربوط می شود، بیش از انواع دیگر گردشگری در این موضوع مؤثر است. الموت با داشتن قلعه ها، بناهای تاریخی و مذهبی و همچنین روستاهای تاریخی و گردشگری، همراه با تنوع اقوام و نژاد و هنرهای سنتی، یکی از مناطق گردشگریِ فرهنگی کشور به شمار می‌آید. با توجه به آسیب پذیری منطقه به لحاظ فرهنگی، پژوهش پیش رو سعی بر این داشت که با استفاده روش برنامه ریزی راهبردی ضمن بررسی نقاط قوت و ضعف و فرصت و تهدید در بخش گردشگری QSPM و SWOT فرهنگی، بهترین راهبردها را برای مقابله با این تهدیدها و بهره گیری از فرصت ها تعیین کند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و گردآوری اطلاعات با بهره گرفتن از روش های مشاهده ی مستقیم و مصاحبه با کارشناسان و نخبگان دانشگاهی و تهیه ی پرسش نامه انجام گرفته است. در فرایند جمع‌ آوری پرسش نامه ی دلفی، جامعه ی نمونه در دو سطح مختلف مدیران، کارشناسان مرتبط با سازمان میراث فرهنگی الموت و متخصصان و صاحب نظران دانشگاهی، تقسیم بندی شد. در این بخش از روش گلوله ی برفی برای تعیین حجم نمونه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بهترین نوع راهبرد برای وضعیت کنونی الموت، تدوین راهبردهای تنوع است که باید برای بهره گیری از فرصت ها در آینده انجام گیرد. در اولویت بندی که با بهره گرفتن از ماتریس برنامه ریزی راهبردی کمی انجام شد، راهبرد ثبت جهانی الموت و ایجاد تأسیسات در مجاورت مکان های تاریخی و راهبردهای تعیین ظرفیت تحمل مکان ها، هدایت گردشگران به امکان ناشناخته، تحریک جامعه ی بومی برای مشارکت در فرایند گردشگری و استفاده ی بهینه از کاربری چشم اندازهای تاریخی، جذاب ترین راهبردها تعیین شدند.

رنجبریان و همکاران نیز در سال ۱۳۹۲ در بررسی خود بیان کردندامروزه گردشگری به عنوان یکی از صنایع پر درآمد در سطح ملی و بین‌المللی مطرح است. یکی از عوامل مهم در رشد و توسعه این صنعت برنامه ریزی بهینه برای ارائه خدمات مناسب است. بخش بندی بازار یکی از پیش شرط های موفقیت برنامه ریزی گردشگری است. شناسایی و تجزیه و تحلیل انگیزه های سفر با هدف ارائه خدمات درخور و مناسب به گردشگران از مهمترین روش های بخش بندی بازار در این صنعت است. از این رو هدف پژوهش حاضر شناسایی و تجزیه و تحلیل انگیزه های گردشگران خارجی برای سفر به شهر اصفهان است. جامعه آماری پژوهش شامل گردشگران خارجی سفر کرده به شهر اصفهان است که در ماه های فروردین و اردیبهشت سال ۱۳۹۰ ‌به این شهر سفر کرده‌اند. از این جامعه نمونه ای به حجم ۲۰۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها به روش پرسشنامه محقق ساخته است که مشمل بر ۲۳ سوال برای سنجش متغیرهای پژوهش است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی اکتشافی، آزمون نیکویی برازش و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. نتایج پژوهش شش انگیزه سفر برای گردشگران خارجی سفر کرده به شهر اصفهان را شناسایی ‌کرده‌است که عبارتند از انگیزه فرهنگی، انگیزه ناشی از اجبار، انگیزه خرید، انگیزه ماجراجویی، انگیزه بهداشتی و انگیزه استراحت. همچنین نتایج پژوهش ‌در مورد رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی و انگیزه های سفر نشان می‌دهد زنان دارای انگیزه فرهنگی قوی تری نسبت به مردان هستند. از نظر انگیزه سلامتی و ماجراجویی نیز مردان نسبت به زنان از انگیزه قوی تری برخوردار هستند.

حبیب و حسینی نیا(۱۳۹۲) نیز عنوان داشتندامروزه گردشگری فرهنگی پدیده ای اجتماعی است و شهرها همانند متنی فرهنگی در ایجاد تجارب فرهنگی و انتقال معانی فردی و جمعی افراد مطرح می‌باشند. این بحث در بررسی مفهوم فرهنگ شهری، با رویکردی تحلیلی به تبیین چارچوبی حاصل از مؤلفه‌ های آن پرداخته و سپس در بررسی تاثیر آن در جذب گردشگر فرهنگی و با توجه به ویژگی تجارب وی، به روشی تحلیلی- مقایسه ای با تمرکز بر مصادیقی چند از تجارب جهانی، به چگونگی تاثیر مؤلفه‌ ها می پردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که گردشگر فرهنگی به دنبال تجاربی موثق و گردشگری فرهنگی تحت تاثیر مؤلفه‌ های به هم پیوسته فرهنگ شهری بوده که خود متاثر از مؤلفه‌ های فضای شهری می‌باشند. به طور کل این مؤلفه‌ ها شامل مؤلفه‌ کالبد (متن فرهنگی و تاریخی)، عملکرد (تنوع فعالیت ها در مشارکت فرهنگی) و معانی فرهنگی در عرصه عمومی بوده که همگی در ارتباطی پیوسته و نمادین می‌باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ق.ظ ]




در دوم دسامبر ۱۹۴۵ میلادی، قرارداد تسلیم بدون قید و شرط ژاپن بروی عرشه کشتی با ناخدا و فرمانده ناو آمریکا به امضا رسید. این قرارداد منجر به اشغال ژاپن از سوی متفقین و به‌ویژه آمریکا شد. هرچند اشغال ژاپن توسط آمریکا بعد از اجرای شدن پیمان صلح سانفرانسیسکو (۲۸ آوریل، ۱۹۵۲) به پایان رسید؛ اما برای آمریکا، پایان حضور نظامی در ژاپن کار آسان نبود. همراهی ژاپن به عنوان متحد کلیدی دوران جنگ سرد در آسیا، جریان جنگ کره و تهدید نظامی چین و شوروی واقعی به نظر می­رسید. در مذاکرات صلح ۱۹۵۱ هیئت ژاپنی تحت‌فشار قرار گرفتند که یک معاهده امنیتی جداگانه­ ای را با آمریکا امضا نمایند. ژاپنی‌ها تمایل به پذیرش سلطه آمریکا را نداشتند، اما انتخابی جز امضای معاهده امنیتی با آمریکا درهمان روز (۸ دسامبر ۱۹۵۱ میلادی) همزمان به پیمان صلح سانفرانسیسکو نبود. این پیمان تا سال ۱۹۶۰ مدار اعتبار بوده که بر اساس آن ۵۰۰۰۰ سرباز آمریکا در پایگاه‌های ژاپن باقی ماند. پیمان صلح ژاپن را به عنوان یک کشور مستقل که حق ورود به سیستم امنیت دسته‌جمعی، به‌علاوه منشور سازمان ملل متحد که حق دفاع مشروع شخصی و جمعی را برای اعضا اعلان می‌دارد را داد[۱۴۹].

بااین‌وجود ژاپنی‌ها در طول مذاکرات با آمریکا برای پایان دادن به اشغال در پی تبیین ترتیبات امنتی با آمریکا به عنوان اقدام موقتی بودند که بر اساس ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد، به عنوان تحقق حق دفاع مشروع تا زمان اقدام نهایی شورای امنیت برای احیای صلح و امنیت توجیه شود. عامل مهم در پیمان امنیتی سال ۱۹۵۱ امریکا – ژاپن، موافقت ژاپن با حفظ پایگاه‌های نظامی آمریکا در این کشور بود که بر اساس ماده یک این پیمان پذیرفته شد. مخالفان این پیمان در ژاپن معتقد بودند که این پیمان ادامه توطئه آمریکا برای ادامه اشغال است. یک دهه بعد پیمان امنیتی و همکاری متقابل میان ژاپن و آمریکا منعقد و جایگزین پیمان امنیتی سال ۱۹۵۱ میلادی شد. در پیمان جدید که در سال ۱۹۶۰ انعقاد یافت الزام قانونی آمریکا به حمایت از ژاپن به‌خوبی تصریح شد و لزوم مشاوره از پیش در مورداستفاده از پایگاه‌ها به گونه‌ای تعریف شد که مفهوم استفاده نامحدود از میان برود. آمریکا در واقع اجبار قانونی برای دفاع از ژاپن را متقبل می­ شود و ژاپن نیز اجازه می‌دهد که آمریکا پایگاه‌های خود را در ژاپن حفظ کند. این ساختار اغلب بدین لحاظ نامتقارن خوانده می­ شود که با توجه به محدودیت قانون اساسی ژاپن برای دفاع مشروع جمعی این تعهد دفاعی دوطرفه و متقابل نیست[۱۵۰].

ژاپن در تمام دوران جنگ سرد بنا به محدودیت قانونی اساسی و الزامات موافقت‌نامه امنیتی با آمریکا، وظیفه دفاع از ژاپن را در مقابل حمله مسلحانه به آمریکا واگذار کرده خود تنها اهداف اقتصادی را دنبال می‌کرد. وضعیت امنیتی و همین‌طور سیاست خارجی ژاپن بعد از جنگ جهانی دوم به طور کامل تغییر کرد و ژاپن ازنظر اقتصادی رشد چشمگیری داشت، ولی ازنظر سیاسی این کشور رشد چندانی نکرد. از یک کشور متجاوز و اشغال گر، به یک کشور تحت تجاوز و اشغال‌شده و متحد تمام‌عیار آمریکا مبدل گشت. بازبینی موافقت‌نامه امنیتی آمریکا – ژاپن باعث شد تا وظایف دو طرف به نحو مشخص‌تری بیان گردد. در این میان آمریکا متعهد به تأمین امنیت ژاپن، دفاع از آن در مقابل استفاده از پایگاه‌های نظامی خود در خاک این کشور شد[۱۵۱].

ماده ۹ قانون اساسی ۱۹۴۷ ژاپن ‌به این کشور اجازه محدود در فعالیت‌های نظامی را به منظور دفاع از خود مطابق با ماده ۵۱ منشور را می‌داد، ‌بنابرین‏ محدودیت، دفاع از امنیت ژاپن جز در پرتو چتر هسته‌ای آمریکا امکان‌پذیر نبود. در حال حاضر نیز نیروهای این کشور در خاک ژاپن حضورداشته و آمریکا از پایگاه‌هایش به عنوان پایگاه‌های استراتژیک خود در شرق آسیا نام می­برد. هرچند حضور نیروهای آمریکایی در خاک این کشور بدون دردسر برای کشور میزبان نبوده ازجمله تجاوز سرباز آمریکا بر یک زن ژاپنی در ۲۰۰۳ موجی از نارضایتی علیه این حضور در ژاپن را دامن زد که منجر به عقد تفاهم‌نامه انتقال این نیروها به پادگان­های دریایی سواحل ژاپن گردید. همچنین ایالات‌متحده با کشورهای عضو ناتو اقدام به انعقاد قرارداد وضعیت نیرو نمود که اجازه استقرار نیروهای آمریکا در خاک این کشورها را می‌داد. این پایگاه‌ها در مقایسه با اکثر پایگاه‌های نظامی برون‌مرزی غیرمعمول بودند، زیرا در قلمرو تحت حاکمیت ائتلاف ناتو و دیگر کشورهای دوست واقع بودند. این پایگاه‌ها و پادگان‌ها در موقعیت‌های جغرافیایی واقع بودند که منافع امنیتی آمریکا را تأمین و درگیری‌های جهانی آمریکا تصدیق و توجیه می‌کرد. تمامی این پادگان در دوران بعد از جنگ جهانی دوم و شروع جنگ سرد و پس‌ازآن شروع شد که استالین در ۱۹۴۷ پرده آهنین را در اروپای مرکزی و هرجائی که به نظر می‌رسید کمونیسم در حال پیشرفت است کشید[۱۵۲].

اتحاد جماهیر شوروی نیز در جریان جنگ و بعدازآن پیمان‌های امنیتی دوجانبه متعددی را به کشورهای، همسو با خودش به امضا رساند که عمده‌ترین آن عبارت بود از پیمان دوجانبه این کشور با چکسلواکی در ۱۲ دسامبر ۱۹۴۳، یوگسلاوی ۱۱ آوریل ۱۹۴۵، لهستان ۲۱ آوریل ۱۹۴۵، است. این کشور در حال با تاجیکستان، قرقیزستان و بعضی کشورهای آسیای مرکزی، پیمان­ دفاعی دارد و نیروهای روسیه در خاک این کشورها پایگاه نظامی دارند[۱۵۳].

تاریخ روابط بین‌الملل سرشار از پیمان‌های دوجانبه­­ای است که میان کشورها ‌در زمینه‌ای همکاری­های نظامی منعقدشده است. این پیمان‌ها عموماً در دو قالب، پیمان وضعیت نیرو و معاهدات دفاعی دوجانبه ترتیب شده است. بیشتر این پیمان‌ها به منظور افزایش توان دفاعی و تهاجمی برای مقابله با تهدید یا تسخیر منافع بیشتر در سایر نقاط جهان، از سوی یکی از قدرت­ها چون آمریکا، شوروی، بریتانیا و فرانسه رهبری می­شد.

مبحث سوم: تاریخچه پیمان‌های امنیتی در جهان و افغانستان

گفتار اول: تاریخچه پیمان‌های امنیتی قبل از جنگ جهانی اول (۱۹۱۴)

انعقاد پیمان‌های امنیتی میان قبایل و طوایف و سپس دولت‌ها پیشینه‌ای دیرین و ریشه در احساس عدم امنیت نسبت به یک تهدید مشترک میان طرف‌های دارد که به منظور کاهش سطح تهدید و یا دفع آن از سوی یک دشمن مشترک، باهدف ایجاد سازوکارهای که در ادبیات روابط بین‌الملل امروز بازدارندگی نامیده می‌شود شکل می‌گیرند[۱۵۴]. پیمان‌های نظامی یک مفهوم جدید نیست و سابقه آن ‌به نظام دولت – ‌شهر در یونان بازمی­گردد[۱۵۵]. در یونان قدیم مردمی زندگی می­کردند که دارای قرابت‌های نژادی و زبانی بودند. این سرزمین ازنظر سیاسی و اداری به واحدهای که «پلیس[۱۵۶]» یا دولت‌شهر خوانده می­شد تقسیم می‌گردیدند. باوجوداینکه این دولت‌شهرها در روابط خود باهم دیگر تابع مقرراتی بودند، ولی این قواعد مانع از بروز اختلافات و جنگ­ها میان آن‌ ها نمی­شدند، به همین دلیل اتحادهایی به شکل کنفدراسیون[۱۵۷] میان آن‌ ها تحت رهبری دو شهر مهم آن آتن و اسپارت شکل می­گرفت و دولت‌شهرهای کوچک‌تر در زیر رهبریت این دو شهر بزرگ باهم می‌جنگیدند که یکی از عمده‌ترین این جنگ‌ها پلو پونز[۱۵۸] در نیمه دو قرن پنجم قبل از میلاد بود[۱۵۹].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ق.ظ ]




نگرش مصرف کننده نسبت به محصول، تبلیغات آن و فرایند خرید

جز شناختی

جز احساسی

جز رفتاری نگرش

مدل ABC

مدل نگرش

آگاهی

دانش و معلومات

علاقه

اولویت

-عدم تمایل به خرید

-تمایل به خرید

-قصد خرید

-خرید

-تکرار خرید

مدل پاسخ رفتاری

شناخت نیاز

جمع‌ آوری اطلاعات و منابع آن

ارزیابی گزینه ها

تمایلات بخردانه یا عاطفی – تهییجی

-عوامل غیرمنتظره

-نگرش دیگران

تصمیم به خرید

ارزیابی و رفتار پس از خرید

فرایند منطقی تصمیم گیری

فرایند تصمیم گیری خرید

آگاهی

ادراک/ دانش

دوست داشتن و تمایل

ترجیح

آزمایش

خرید مجدد و مصرف منظم و مداوم

هرم سلسله مراتب تاثیرات

مدل اثربخشی تبلیغات

نگرش ، سازمان فرایندهای مداوم انگیزشی، احساسی ‌و شناختی همراه با برخی جنبه‌های پیرامون ما می‌باشد.( صمدی:۱۴۱)

در مطالعه نگرش ها، دو گرایش عمده وجود داشته است. گرایش اول دیدگاه سه جزئی و گرایش دوم دیدگاه غیربعدی گرایانه ( حاصل تکامل دیدگاه سه جزئی) است که نگرش را به عنوان یک ساختار مجرد احساسی در نظر می گیرند. عنصر شناختی عبارت از اعتقادات و دانش مصرف کننده نسبت به یک شی است. عکس العمل های احساسی افراد نسبت به اشیا بر جز احساسی یک نگرش دلالت دارند، جز رفتاری نگرش تمایل به ‌پاسخ‌گویی‌ به روش خاص و مشخص به یک شی یا فعالیت است. انتظار می رود که این سه جز دارای سازگاری کلی ‌در مورد مطلوب یا نامطلوب بودن یک شی داشته باشند.( صمدی:۱۴۳ و۱۴۴)

طبق رویکرد غیربعدی گرایانه، نگرش تنها از یک جز احساسی تشکیل شده و ابعاد رفتاری و شناختی اجزا نگرش نبوده و در تأخیر و تقدیم آن می‌آیند. در این تحقیق ما از گرایش اول استفاده نموده ایم.

شکل۲ – ۱ دیدگاه غیر بعدی گرایانه به نگرش( صمدی، ۱۴۴)

اعتقادات( شناخت )

نگرش ( احساس)

رفتارها

مقاصد

بعد از پرداختن به مفاهیم اولیه به سراغ مفهوم سبک زندگی می رویم.

۲-۴ چیستی سبک زندگی

مطالعه سبک زندگی با پیدایش جامعه مصرفی( ظهور سرمایه داری در غرب) مورد توجه قرار گرفت. به دنبال تغییر در مفاهیمی چون طبقه و فراغت ، پیدایش مصرف گرایی و کثرت انتخابها در جامعه مدرن، فرهنگ بر عامل اقتصادی و ساختار اجتماعی تولید اولویت یافته و باعث گسترش شاخه مطالعات فرهنگی و از جمله سبک زندگی گردیده است. اولین پژوهشگران درباره سبک زندگی، ارزش‌ها را اصلی ترین منبع شکل گیری سبک زندگی می‌دانستند.

۲-۴-۱ تعریف وبلن و زیمل

تورستن وبلن گرچه مستقیماً درباره سبک زندگی صحبت نکرده است، اما این ایده را مطرح کرده که داشتن سبکی خاص به معنای چیزی بیشتر از علایق خاص فراغت است.داشتن سبک زندگی خاص و خودنمایی برای نشان دادن تعلق به گروهی خاص در جامعه به برجسته کردن تمایزهای ‌گروه‌های دیگر منجر شده است)گیبینز و ریمر، ۱۳۸۱:۱۲۴٫( او مبنای تحلیل خود را مصرف طبقه متوسط آمریکا قرار داده بود. وبلن در پی این مسئله بود که افرادچگونه منزلت اجتماعی کسب می‌کنند. به نظر وی، ثروت مهمترین عامل کسب منزلت است که باید نمود خارجی داشته باشد و بهترین نمود آن مصرف تظاهری و نمایشی است. برای نمونه، افراد با نوع پوشش، آرایش و زیورآلات، خود و طبقه خود را از سایرین متمایز ‌می‌کنند)وبلن، ۱۳۸۳(

وبلن این مسئله را در شیوه ­های مصرفی، مانند هزینه کردن برای پوشاک، نشان می‌دهد. ازنظر وی، قاعده ضایع کردن تظاهری کالا، با نمایش دادن لباس، خود را آشکار نشان می­دهد.تهیه لباس بیش از موارد مصرفی دیگر مردم را وادار می­ کند تا حد در خور توجهی از راحتی­­ و ضرورت‌های زندگی خود بکاهند و آنچه را حد مطلوب مصرف تظاهری است فراهم آورند. از این رو، بسیار عادی است که شخص در محیطی رسمی، لباس ناراحتی بپوشد تا خوش پوش جلوه کند. نیاز به لباس بیش از آنکه نوعی احتیاج باشد تبدیل به امری تمایلی شده است.

در واقع، نگاه انتقادی وبلن و شارلوت گیلمن(۲۰۰۲) به پوشش، ناظر بر این است که پوشش‌های رایج از کارکرد طبیعی خود که همان محافظت، گرم شدن، زینت، عفت و نمادگرایی است دور شده و بیشتر جنبه تظاهر و نمایش به خود گرفته است.اگر وبلن چشم و هم­چشمی و رفتارهای تظاهری را در مصرف می‌دید، زیمل در تحلیل مصرف گرایی جامعه مدرن، بر مقوله­ای همچون مد تأکید دارد. به نظر وی، مصرف کالاها و ایجاد سبک‌های زندگی از سویی برای فرد هویت بخش بوده و از سویی دیگر متمایزکننده است.

زیمل در مقاله « مد» دلایل تعدد تغییر مد(همچون پوشاک، آشپزی، هنر، معماری و موسیقی ) در فرهنگ مدرن را بررسی می‌کند و نتیجه ‌می‌گیرد، مردم سریع‌تر به مدهای جدید و متفاوت جذب می­شوند؛ زیرا می­خواهند به هویت شخصی متمایز خود شکل دهند. به نظرزیمل، در جوامع اولیه، افراد هویت خود را از گروه می­گرفتند. از این رو، بسیار همگن بودند؛اما در جوامع مدرن فرایند هویتی یابی فردی شده است . به نظر زیمل در شهرهای بزرگ، شخص مصرف می­ کند تا هویتی را که دوست دارد برای خود بسازد (باکاک ، ۱۳۸۱ : ۲۶.(

البته زیمل گسترش مصرف گرایی و رواج مدگرایی در مصرف را نیز در سطحی کلان تحلیل می­ کند و تمایل افراد به مد را حاصل کشاکش فرد و جامعه می­داند. به نظر وی، اگرچه دنیای مدرن منجر به آزادی فرد از اسارت شده، اما خود محدودیت‌هایی را برای فرد ایجاد ‌کرده‌است؛ به نحوی که افراد برای حفظ آزادی خود به پدیده­هایی چون مد پناه می­برند تا به واسطه آن هویت خود را تعریف کنند؛ اما وبر بیش از وبلن و زیمل به سبک زندگی پرداخته است. وبر، در بحث طبقه، ایده مارکس مبتنی بر تمایز طبقات اجتماعی بر مبنای تولید را می­پذیرد، اما مفهوم مصرف را نیز به آن می ­افزاید. اگر بپذیریم که مارکس در قرن نوزدهم جامعه را بر مبنای تولید طبقه ­بندی کرد، باید گفت که وبر در قرن بیستم طبقه را بر مبنای مصرف بخش­بندی کرد. در مفهوم گروه ­های منزلتی وبر، در هر طبقه نیز ‌می‌توان سبک­های زندگی متفاوتی را مشاهده کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ق.ظ ]




۲-۲-۱-۴ کارایی ساختاری[۷]


کارایی ساختاری یک صنعت از متوسط وزنی کارایی شرکت‌های آن صنعت به دست می‌آید. (امامی میبدی, ۱۳۷۹)

۲-۲-۱-۵ کارایی مقیاس[۸]


کارایی مقیاس یک واحد از نسبت « کارایی مشاهده‌شده» آن واحد به « کارایی در مقیاس بهینه» به دست می‌آید. هدف از این کارایی تولید در مقیاس بهینه است. در برخی از سازمان‌ها اندازه سازمان تأثیر مستقیم در میزان خروجی سازمان دارد؛ یعنی اگر ورودی سازمان دو برابر شود خروجی سازمان نیز دو برابر می‌شود. در این صورت گفته می‌شود که کارایی یا بازده این سازمان نسبت به مقیاس ثابت[۹] است. حال اگر ورودی‌های سازمان دو برابر شوند ولی خروجی‌های آن کمتر از دو برابر شوند، گفته می‌شود که بازده این سازمان نزولی[۱۰] است؛ اما اگر ورودی‌های سازمانی دو برابر شوند و خروجی آن بیش از دو برابر شود گفته می‌شود که کارایی نسبت به مقیاس حالت صعودی[۱۱] دارد.

کارایی مقیاس به صورت زیر به دست می‌آید (Bhat, Bhusham, & Reuben, 2002):

کارایی مدیریتی (VRS) کارایی مقیاس (Scale)= کارایی فنی (CRS)

۲-۳ تحلیل‌پوششی‌داده ها:


اندازه‌گیری کارایی به خاطر اهمیت آن در ارزیابی عملکرد همواره موردتوجه محققین قرار داشته است. یکی از ابزار اندازه‌گیری استفاده از تکنیک تحلیل پوششی دادها می‌باشد. در این بخش ابتدا تاریخچه‌ای از تحلیل‌پوششی‌داده ها ارائه و مزایا و معایب استفاده از این تکنیک توضیح داده شده است. سپس مدل‌های مختلف تحلیل‌پوششی‌داده ها به‌اختصار معرفی شده و در انتها چندین مدل رتبه‌بندی واحدها توضیح داده شده است.

۲-۳-۱ تاریخچه تحلیل‌پوششی‌داده ها


این روش بر پایه کار اقتصاددانی به نام فارل که پایه‌گذار روش‌های غیر پارامتری در ارزیابی کارایی و محاسبه بهره‌وری واحدهای تصمیم‌گیرنده است. او در سال ۱۹۵۷، اولین روش غیر پارامتری جهت تعیین کارایی را در حالت دو ورودی و یک خروجی ارائه نمود و روش پوسته محدب قطعه-قطعه خطی برای تقریب مرز را ارائه کرد. برای تعیین اندازه کارایی واحدهای تصمیم‌گیرنده، فارل پیشنهاد کرد که ابتدا بایستی یک مرز کارای مفروض را مشخص کرد و سپس فاصله از مرز کارا را به عنوان یک اندازه ناکارایی تعبیر نمود. وی به‌جای برآورد تابع تولید، مرز کارای قطعه-قطعه خطی را با اعمال فرض‌های زیر با بهره گرفتن از تبدیل یک‌به‌یک به دست آورد:


۱٫ شیب پاره‌خط‌ها، منفی یا صفراست.

۲٫ هیچ واحدی بین مرز و مبدأ قرار نمی‌گیرد. به عبارت دیگر تمام نقاط مشاهده‌شده در سمتی از مرز قرار می‌گیرند که مبدأ در آن واقع نباشد.

۳٫ نقاطی که روی مرز قرار می‌گیرند نقاط کارا و بقیه ناکارا هستند و میزان ناکارایی آن‌ ها نسبت به مرز محاسبه می‌شود.

روش فارل ‌با اینکه مشکل مربوط به انتخاب تابع تولید را رفع کرد ولی هنوز مشکل تعداد ورودی و خروجی را داشت. در سال ۱۹۷۸ چارنز، کوپر و رودز با بهره گرفتن از برنامه‌ریزی ریاضی روش غیر پارامتری فارل را، در مقاله‌ای تحت عنوان “اندازه‌گیری کارایی واحدهای تصمیم‌گیرنده”، برای سیستمی با ورودی‌ها و خروجی‌های چندگانه تعمیم دادند و عنوان “تحلیل‌پوششی‌داده ها” را به آن دادند. البته این تکنیک قبل از آن در سال ۱۹۷۶ در رساله دکتری رودز به راهنمایی کوپر تحت عنوان “ارزیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس ملی آمریکا” مورداستفاده قرار گرفته بود. مدلی که توسط چارنز، کوپر و رودز معرفی شد مدل معروف CCR است که با فرض بازده به مقیاس ثابت ارائه شد و یکی از اساسی‌ترین مدل‌های تحلیل‌پوششی‌داده ها است. از آن زمان به بعد مطالعات زیادی ‌در زمینهٔ کاربرد و توزیع این روش صورت گرفت و مدل‌های جدید و مقالات زیادی در این زمینه ارائه شد. به عنوان نمونه، در سال ۱۹۸۴، بنکر، چارنز و کوپر مدل CCR را برای بازده به مقیاس متغیر بسط دادند و مدل معروف BCC را ارائه نمودند.

در مدل‌های DEA امکان سه نوع جهت‌گیری با ماهیت ورودی، با ماهیت خروجی و بدون ماهیت وجود دارد. در مدل‌های با ماهیت ورودی واحدهای تصمیم‌گیرنده در پی آن هستند که با کمترین میزان ورودی ممکن، مقدار مشخصی خروجی ایجاد کنند. در مدل‌های با ماهیت خروجی واحدهای تصمیم‌گیرنده در پی آن هستند که با مقدار مشخصی ورودی، بیشترین میزان خروجی ممکن را ایجاد کنند. در مدل‌های بدون ماهیت واحدهای تصمیم‌گیرنده در پی کاهش ورودی‌ها و افزایش همزمان خروجی‌ها هستند.

از سال ۱۹۷۸ استفاده از تکنیک تحلیل‌پوششی‌داده ها با سرعت زیادی در حال گسترش بوده و تاکنون توسعه های زیادی از جنبه تئوری و کاربردی در مدل‌های تحلیل‌پوششی‌داده ها اتفاق افتاده است. به عنوان نمونه مدل‌های DEA برای مقایسه و ارزیابی سازمان‌ها و صنایع مختلف مانند صنعت بانکداری، پست، کشاورزی، بیمه، ورزش، ساخت-تولید، بهداشت و درمان (بیمارستان‌ها و کلینیک‌ها)، آموزش (مدارس و دانشگاه‌ها)، حمل‌ونقل، بورس، تولید برق (نیروگاه‌ها)، نفت (پالایشگاه‌ها) و بسیاری کاربردهای دیگر مورداستفاده قرار گرفته‌اند. (خلاصه ای از مبحٍث تحلیل پوششی دادها)

۲-۳-۲ مزایای تحلیل‌پوششی‌داده ها


ازجمله توانایی‌های روش تحلیل‌پوششی‌داده ها موارد زیر را می‌توان برشمرد (مومنی, ۱۳۸۵):

    1. با کمک تحلیل‌پوششی‌داده ها می‌توان هنگام سنجش کارایی نسبی واحد‌های تصمیم‌گیری از عهده داده ها و ستاده‌های چندگانه بر‌آمد.

    1. هنگام به کارگیری این روش لازم نیست تابع تولیدی که داده ها را به ستاده‌ها تبدیل می‌کند، تعیین شود.

    1. با کمک این روش واحدهای تصمیم‌گیری به طور مستقیم با گروه مرجع مقایسه می‌شوند.

    1. می‌توان در تحلیل‌پوششی‌داده ها، داده ها و ستاده‌هایی را که واحدهای سنجش گوناگونی دارند در مدل وارد کرد. برای مثال X1 ممکن است تعداد افراد باشد در حالی که X2 به لیتر است.

  1. تحلیل‌پوششی‌داده ها به علت توانایی در مقایسه واحدها یا شرکت‌های گوناگون، امروزه به عنوان یک ابزار قوی در الگوبرداری مورداستفاده قرار می‌گیرد.

۲-۳-۳ معایب تحلیل‌پوششی‌داده ها


ازجمله کاستی‌های روش تحلیل‌پوششی‌داده ها موارد زیر را می‌توان برشمرد (مومنی, ۱۳۸۵):

    1. روش تحلیل‌پوششی‌داده ها برای برآورد کارایی ((نسبی)) مناسب است؛ یعنی می‌تواند مشخص کند که واحد نسبت به بقیه واحدها چگونه عمل می‌کند ولی نسبت به عملکرد بهینه ازنظر تئوریک، مقایسه‌ای را ممکن نمی‌سازد.

    1. چون تحلیل‌پوششی‌داده ها روشی نا پارامتریک است، آزمون فرضیه بر روی آن مشکل است و امروزه موضوع پژوهش قرار گرفته است.

    1. چون در حالت استاندارد، باید برای هر واحد تصمیم‌گیری یک برنامه خطی جداگانه تهیه شود، حل مسائل بزرگ، حتی با کمک نرم‌افزارهای رایانه‌ای، کار مشکلی است.

  1. چون تحلیل‌پوششی‌داده ها روشی است که مبتنی بر نقطه حدی است، خطای اندازه‌گیری داده ها یا ستاده‌ها می‌تواند انحراف زیادی را در پاسخ‌ها به بار آورد.

۲-۳-۴ مدل‌ CCR


با توجه ‌به این‌که چه تعداد از اصول ذکرشده را در جامعه‌ای می‌پذیریم، مجموعه امکان تولید مختلفی را می‌توان ساخت که اساس ساخت مدل‌های DEA به‌حساب می‌آیند. مرز این مجموعه ها یک سطح قطعه‌ای خطی است که مرز کارایی[۱۲] نامیده می‌شود. هر DMU ای که روی این مرز قرار داشته باشد، کارای نسبی و در غیر این صورت ناکاراست.

‌در صورتیکه DMU تحت بررسی روی مرز قرار نداشته باشد، به روش‌های مختلف می‌توان آن را به سمت مرز سوق داد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:16:00 ق.ظ ]